توسل: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ آوریل ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها'
جز (تمیزکاری)
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها')
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۳۷: خط ۳۷:
9.ابن داوود مالکی شاذلی در کتاب "البیان و الاختصار"قائل به جواز توسل شده است، و توسل عالما ن و صالحان به پیامبر اکرم (ص) را نقل کرده است.<ref> سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، ص 174. </ref>
9.ابن داوود مالکی شاذلی در کتاب "البیان و الاختصار"قائل به جواز توسل شده است، و توسل عالما ن و صالحان به پیامبر اکرم (ص) را نقل کرده است.<ref> سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، ص 174. </ref>


10 در بین اهل سنت توسل به علما و بزرگان رواج داشته است. از جمله این که ابن جوزی در کتاب مناقب احمد حنبل به نقل از عبدالله ابن موسی می‌نویسد:" من و پدرم به زیارت قبر احمد می‌رفتیم و به او متوسل می‌شدیم تا حاجت مان برآورده شود."<ref> قنبری، روح الله، چهل شبهه بر ضد شیعه و پاسخ های الغدیر، ص 97، انتشارات هنارس، چاپ اول، قم. </ref>
10 در بین اهل سنت توسل به علما و بزرگان رواج داشته است. از جمله این که ابن جوزی در کتاب مناقب احمد حنبل به نقل از عبدالله ابن موسی می‌نویسد:" من و پدرم به زیارت قبر احمد می‌رفتیم و به او متوسل می‌شدیم تا حاجت مان برآورده شود."<ref> قنبری، روح‌الله، چهل شبهه بر ضد شیعه و پاسخ‌های الغدیر، ص 97، انتشارات هنارس، چاپ اول، قم. </ref>


گذشته از این مواردی که از سیره عملی علما و بزرگان اهل سنت قبل از ابن تیمیه نقل شد، روایات زیادی در جواز توسل، در جوامع روایی اهل سنت نقل شده است که خود می‌تواند شاهدی باشد بر این که آنها قائل به جواز توسل بوده‌اند. و حتی بعد از ابن تیمیه هم بسیاری ازبزرگان اهل سنت توسل را جایز می‌دانند، مانند سمهودی شافعی[13]<ref> السمهودی علی ابن احمد، وفاء الوفاء، ج 2، ص 1371، چاپ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1404. </ref> که این دلیل بر استقلال علماء بزرگ اهل سنت و عدم تأثیر پذیری آنان از آراء ابن تیمیه است.
گذشته از این مواردی که از سیره عملی علما و بزرگان اهل سنت قبل از ابن تیمیه نقل شد، روایات زیادی در جواز توسل، در جوامع روایی اهل سنت نقل شده است که خود می‌تواند شاهدی باشد بر این که آنها قائل به جواز توسل بوده‌اند. و حتی بعد از ابن تیمیه هم بسیاری ازبزرگان اهل سنت توسل را جایز می‌دانند، مانند سمهودی شافعی[13]<ref> السمهودی علی ابن احمد، وفاء الوفاء، ج 2، ص 1371، چاپ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1404. </ref> که این دلیل بر استقلال علماء بزرگ اهل سنت و عدم تأثیر پذیری آنان از آراء ابن تیمیه است.
خط ۴۵: خط ۴۵:
==‌توسل به اولیای الهی ==  
==‌توسل به اولیای الهی ==  


از مباحث مهمی که سبب افتراق خط و مسیر جریانهای تقریبی از سائر مسلمانان گردیده است مساله توسل می‌باشد.
از مباحث مهمی که سبب افتراق خط و مسیر جریان‌های تقریبی از سائر مسلمانان گردیده است مساله توسل می‌باشد.


اینان توسل را از مصادیق عبادت غیر الله دانسته و متوسلان به اولیای الهی را در زمره مشرکین قلمداد می‌کنند.  
اینان توسل را از مصادیق عبادت غیر الله دانسته و متوسلان به اولیای الهی را در زمره مشرکین قلمداد می‌کنند.  
خط ۵۱: خط ۵۱:
در تبیین دیدگاه تکفیری‌ها نسبت به مساله توسل لازم است اصول خاص اعتقادی آنان را در این زمینه مورد بررسی قرار دهیم.  
در تبیین دیدگاه تکفیری‌ها نسبت به مساله توسل لازم است اصول خاص اعتقادی آنان را در این زمینه مورد بررسی قرار دهیم.  


==1- عدم مشروعیت توسل در گفتار شخصیتها و جریانهای تکفیری:‌==
==1- عدم مشروعیت توسل در گفتار شخصیت‌ها و جریان‌های تکفیری:‌==


=== گفتار ابن تیمیه در زمینه توسل به صالحان ‌===
=== گفتار ابن تیمیه در زمینه توسل به صالحان ‌===
خط ۵۸: خط ۵۸:


الف – امر وجوبی قرآن به توسل:‌  
الف – امر وجوبی قرآن به توسل:‌  
مراد از وسیله در ایه شریفه «وابتغوا الیه الوسیله» که مومنان مکلف به طلب آن از خداوند شده‌اند تقرب جستن به خداوند از راه تبعیت نمودن از اوامر و نواهی الهی است که از طریق پیامبر بما رسیده است. <ref>مجموعه الفتاوی ج 1ص 247-248:‌ وَالْوَسِیلَةُ الَّتِی أَمَرَنَا اللَّهُ أَنْ نَبْتَغِیَهَا إلَیْهِ هِیَ التَّقَرُّبُ إلَی اللَّهِ بِطَاعَتِهِ وَهَذَا یَدْخُلُ فِیهِ کُلُّ مَا أَمَرَنَا اللَّهُ بِهِ وَرَسُولُهُ .وَهَذِهِ الْوَسِیلَةُ لَا طَرِیقَ لَنَا إلَیْهَا إلَّا بِاتِّبَاعِ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِالْإِیمَانِ بِهِ وَطَاعَتِهِ وَهَذَا التَّوَسُّلُ بِهِ فَرْضٌ عَلَی کُلِّ أَحَدٍ.</ref>
مراد از وسیله در آیه شریفه «وابتغوا الیه الوسیله» که مومنان مکلف به طلب آن از خداوند شده‌اند تقرب جستن به خداوند از راه تبعیت نمودن از اوامر و نواهی الهی است که از طریق پیامبر بما رسیده است. <ref>مجموعه الفتاوی ج 1ص 247-248:‌ وَالْوَسِیلَةُ الَّتِی أَمَرَنَا اللَّهُ أَنْ نَبْتَغِیَهَا إلَیْهِ هِیَ التَّقَرُّبُ إلَی اللَّهِ بِطَاعَتِهِ وَهَذَا یَدْخُلُ فِیهِ کُلُّ مَا أَمَرَنَا اللَّهُ بِهِ وَرَسُولُهُ .وَهَذِهِ الْوَسِیلَةُ لَا طَرِیقَ لَنَا إلَیْهَا إلَّا بِاتِّبَاعِ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِالْإِیمَانِ بِهِ وَطَاعَتِهِ وَهَذَا التَّوَسُّلُ بِهِ فَرْضٌ عَلَی کُلِّ أَحَدٍ.</ref>


ب- توسل (بمعنای رتبه عالی در بهشت) از حقوق پیامبر ص بر امت:‌ همانگونه که بر اساس قرآن یکی از حقوق پیامبر بر دیگران فرستادن صلوات و سلام بر آن حضرت می‌باشد همانگونه بر اساس روایات صحیح از جمله حقوق آن حضرت بر مسلمانان این است که برای او از خداوند بخواهند تا آن حضرت به مقام «وسیله» که مرتبه‌ای عالی در بهشت است نائل گردد. <ref>مجموع الفتاوی ج 1 ص 247-248 </ref>
ب- توسل (بمعنای رتبه عالی در بهشت) از حقوق پیامبر ص بر امت:‌ همانگونه که بر اساس قرآن یکی از حقوق پیامبر بر دیگران فرستادن صلوات و سلام بر آن حضرت می‌باشد همانگونه بر اساس روایات صحیح از جمله حقوق آن حضرت بر مسلمانان این است که برای او از خداوند بخواهند تا آن حضرت به مقام «وسیله» که مرتبه‌ای عالی در بهشت است نائل گردد. <ref>مجموع الفتاوی ج 1 ص 247-248 </ref>
خط ۷۸: خط ۷۸:
ر – عدم جواز طلب حاجت از پیامبر و انسان‌های صالح بعد از مرگ و در جوار قبورشان:‌  
ر – عدم جواز طلب حاجت از پیامبر و انسان‌های صالح بعد از مرگ و در جوار قبورشان:‌  


ابن تیمیه می‌گوید:‌ سوال و طلب حاجت از پیامبر بعد از ممات آن حضرت به شکلهای مختلف ممکن است تحقق یابد:
ابن تیمیه می‌گوید:‌ سوال و طلب حاجت از پیامبر بعد از ممات آن حضرت به شکل‌های مختلف ممکن است تحقق یابد:


‌قسم اول:‌ مستقیما از پیامبر در خواست شود که دعای او را مستجاب کند. شکی نیست که چنین روشی مشروع نخواهد بود.
‌قسم اول:‌ مستقیما از پیامبر در خواست شود که دعای او را مستجاب کند. شکی نیست که چنین روشی مشروع نخواهد بود.
خط ۸۶: خط ۸۶:


   
   
ایشان در نفی مشروعیت نوع دوم توسل می‌گوید:‌ هر چند در بین مردم جهت تقرب به سلطان رسم بر این است که به افرادی که نزد او مقرب است متوسل می‌شوند اما این امر در دین جائز نیست چون همه امور از جمله شفاعت منحصرا در اختبار خداست و همگان در این جهت فاقد اختیار لازم بوده و جز به اذن او شفاعتی انجام ننمی‌گیرد. بنابر این توسل و رغبت و اصرار بر اجابت دعا لازم است فقط در برابر ذات احدیت صورت گیرد.<ref>همان </ref>.  
ایشان در نفی مشروعیت نوع دوم توسل می‌گوید:‌ هر چند در بین مردم جهت تقرب به سلطان رسم بر این است که به افرادی که نزد او مقرب است متوسل می‌شوند اما این امر در دین جائز نیست چون همه امور از جمله شفاعت منحصرا در اختبار خداست و همگان در این جهت فاقد اختیار لازم بوده و جز به اذن او شفاعتی انجام ننمی‌گیرد. بنابر‌این توسل و رغبت و اصرار بر اجابت دعا لازم است فقط در برابر ذات احدیت صورت گیرد.<ref>همان </ref>.  


ز- توسل به اولیای الهی نوعی بدعت در عبادت است:
ز- توسل به اولیای الهی نوعی بدعت در عبادت است:


‌از جمله دلائل عدم مشروعیت برخی از انواع توسل که بیان گردید این است که از منظر ابن تیمیه دعا همانگونه که در روایات امده است مخ العباده است و عبادات هم توقیفی بوده و شکل اجرای آن مبتنی بر دستوری است که از ناحیه شریعت رسیده است بنابر این نمی‌توان از نزد خود عبادتی جعل نمود و عبادات مجعوله از جمله توسل به اولیای الهی در حقیقت نوعی تبعیت از نفس بوده و بدعت شمرده می‌شود. نکته دیگر اینکه بر اساس دلیلی که ذکر گردید دعا نمودن در مقابل قبور اولیای الهی هم جائز نیست بلکه لازم است دعا فقط در جهت قبله انجام گیرد. <ref>همان</ref>  
‌از جمله دلائل عدم مشروعیت برخی از انواع توسل که بیان گردید این است که از منظر ابن تیمیه دعا همانگونه که در روایات امده است مخ العباده است و عبادات هم توقیفی بوده و شکل اجرای آن مبتنی بر دستوری است که از ناحیه شریعت رسیده است بنابر‌این نمی‌توان از نزد خود عبادتی جعل نمود و عبادات مجعوله از جمله توسل به اولیای الهی در حقیقت نوعی تبعیت از نفس بوده و بدعت شمرده می‌شود. نکته دیگر اینکه بر اساس دلیلی که ذکر گردید دعا نمودن در مقابل قبور اولیای الهی هم جائز نیست بلکه لازم است دعا فقط در جهت قبله انجام گیرد. <ref>همان</ref>  


   
   
ش- معقول نبودن توسل به اولیای الهی در قضاء‌ حوائج:‌
ش- معقول نبودن توسل به اولیای الهی در قضاء‌ حوائج:‌
ایشان در نفی مشروعیت توسل به صالحان و درخواست قضای حوائج از آنان می‌گوید:‌ نیت و اعتقاد متوسل بهنگام توسل این است که فرد مورد توسل اگاهی از حال و خواسته او داشته و قادر بر انجام آنهاست. در اینصورت چنین شخصی قطعا فردی گمراه می‌باشد. و اما در صورتی که شخص متوسل نیتش این است که فقط خداوند قادر بر قضای حاجت او بوده و اگاهترین فرد بر نیازها و خواسته‌هایش می‌باشد در اینصورت باید به چنین فردی گفت چرا برغم اذعان به چنین امری متوسل به غیر خداوند شده ای. <ref>مجموعه الفتاوی ج 27ص 71ببعد</ref>
ایشان در نفی مشروعیت توسل به صالحان و درخواست قضای حوائج از آنان می‌گوید:‌ نیت و اعتقاد متوسل بهنگام توسل این است که فرد مورد توسل آگاهی از حال و خواسته او داشته و قادر بر انجام آنهاست. در اینصورت چنین شخصی قطعا فردی گمراه می‌باشد. و اما در صورتی که شخص متوسل نیتش این است که فقط خداوند قادر بر قضای حاجت او بوده و آگاهترین فرد بر نیازها و خواسته‌هایش می‌باشد در اینصورت باید به چنین فردی گفت چرا برغم اذعان به چنین امری متوسل به غیر خداوند شده ای. <ref>مجموعه الفتاوی ج 27ص 71ببعد</ref>


    
    
ص- منع تقرب به خداوند از طریق اموات:‌
ص- منع تقرب به خداوند از طریق اموات:‌
ابن تیمیه تقرب بخداوند را از طریق اولیای الهی که وفات یافته‌اند جائز نمی‌داندچون تقرب بخداوند لازم است از طریق تبعیت نمودن از روش و دستورات انبیاء‌ و اولیای الهی صورت گیرد بنابر این دعا خواندن نزد قبور آنان و استغاثه به آنان و طلب دعا از آنان هر چند آنها در قبورشان زنده هستند سبب شرک بخداوند می‌گردد. مضافا به اینکه مردگان تاثیری در امور زندگان و براوردن حوائج آنها ندارند.<ref>حیات ابن تییمیه ص371-372 محمد ابوزهره</ref>  
ابن تیمیه تقرب بخداوند را از طریق اولیای الهی که وفات یافته‌اند جائز نمی‌داندچون تقرب بخداوند لازم است از طریق تبعیت نمودن از روش و دستورات انبیاء‌ و اولیای الهی صورت گیرد بنابر‌این دعا خواندن نزد قبور آنان و استغاثه به آنان و طلب دعا از آنان هر چند آنها در قبورشان زنده هستند سبب شرک بخداوند می‌گردد. مضافا به اینکه مردگان تاثیری در امور زندگان و براوردن حوائج آنها ندارند.<ref>حیات ابن تییمیه ص371-372 محمد ابوزهره</ref>  


   
   
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
=== اصول دیدگاه محمدبن عبدالوهاب در نفی مشروعیت توسل:‌===
=== اصول دیدگاه محمدبن عبدالوهاب در نفی مشروعیت توسل:‌===


الف- بر اساس آیات:‌ «و یعبدون من دون الله ما لایضرهم...ویقولون هولاء‌ شفعائنا عندالله –یونس 18-» و ایه «مانعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی – زمر3-»
الف- بر اساس آیات:‌ «و یعبدون من دون الله ما لایضرهم...ویقولون هولاء‌ شفعائنا عندالله –یونس 18-» و آیه «مانعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی – زمر3-»
‌و آیه:‌ «اولئک الذین یبتغون الی ربهم الوسیله ایهم اقرب و یرجون رحمته و یخافون عذابه – اسراء‌57- 56»، توسل و واسطه قرار دادن اولیای الهی جهت تقرب به خداوند و استجابت دعا جائز نیست. ایشان می‌گوید:‌ پیامبر با کفاری که عقائد شرک‌آمیز نظیر توسل ودعا نمودن و استغاثه در برابر قبور اولیای الهی داشتند جنگید.<ref>محمدبن عبدالوهاب ص 105-106</ref>  
‌و آیه:‌ «اولئک الذین یبتغون الی ربهم الوسیله ایهم اقرب و یرجون رحمته و یخافون عذابه – اسراء‌57- 56»، توسل و واسطه قرار دادن اولیای الهی جهت تقرب به خداوند و استجابت دعا جائز نیست. ایشان می‌گوید:‌ پیامبر با کفاری که عقائد شرک‌آمیز نظیر توسل ودعا نمودن و استغاثه در برابر قبور اولیای الهی داشتند جنگید.<ref>محمدبن عبدالوهاب ص 105-106</ref>  


خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:
پس اختلاف وهابیّه با سایر مسلمین در این نیست که آیا یگانه موجود شایسته پرستش، خداوند است یا غیر خداوند، مثلًا انبیاء و اولیاء نیز شایسته پرستش‏اند؛ در این جهت تردید نیست که غیر خدا شایسته پرستش نیست، اختلاف در این است که آیا استشفاعات و توسّلات‏، عبادت است یا نه؟ پس نزاع فیما بین، صغروی است نه کبروی. علمای اسلام با بیانات مبسوط و مستدل، نظریّه وهّابیان را رد کرده‏اند. <ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری؛ ج‏3؛ ص71</ref>
پس اختلاف وهابیّه با سایر مسلمین در این نیست که آیا یگانه موجود شایسته پرستش، خداوند است یا غیر خداوند، مثلًا انبیاء و اولیاء نیز شایسته پرستش‏اند؛ در این جهت تردید نیست که غیر خدا شایسته پرستش نیست، اختلاف در این است که آیا استشفاعات و توسّلات‏، عبادت است یا نه؟ پس نزاع فیما بین، صغروی است نه کبروی. علمای اسلام با بیانات مبسوط و مستدل، نظریّه وهّابیان را رد کرده‏اند. <ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری؛ ج‏3؛ ص71</ref>


==== ج- تبیین شبهه تکفیریها و محل نزاع در مساله توسل:‌====
==== ج- تبیین شبهه تکفیری‌ها و محل نزاع در مساله توسل:‌====


(از منظر اینان) هر نوع توجّه معنوی به غیر خداوند- یعنی توجّهی که از طریق چهره و زبان توجّه‏کننده و چهره و گوش ظاهری شخص مورد توجّه نباشد بلکه توجّه‏کننده بخواهد نوعی رابطه قلبی و معنوی میان خود و طرف مقابل برقرار کند و او را بخواند و متوجّه خود سازد و به او توسّل‏ جوید و از او اجابت بخواهد- همه این‌ها شرک و پرستش غیر خداست، چون عبادت جز این‌ها چیزی نیست و عبادت غیر خدا به حکم عقل و ضرورت شرع جایز نیست و مستلزم خروج از اسلام است.
(از منظر اینان) هر نوع توجّه معنوی به غیر خداوند- یعنی توجّهی که از طریق چهره و زبان توجّه‏کننده و چهره و گوش ظاهری شخص مورد توجّه نباشد بلکه توجّه‏کننده بخواهد نوعی رابطه قلبی و معنوی میان خود و طرف مقابل برقرار کند و او را بخواند و متوجّه خود سازد و به او توسّل‏ جوید و از او اجابت بخواهد- همه این‌ها شرک و پرستش غیر خداست، چون عبادت جز این‌ها چیزی نیست و عبادت غیر خدا به حکم عقل و ضرورت شرع جایز نیست و مستلزم خروج از اسلام است.
خط ۱۶۴: خط ۱۶۴:


ایشان در نفی این فرضیه می‌گوید:‌  
ایشان در نفی این فرضیه می‌گوید:‌  
بدیهی است که مخلوق خدا فعل خداست، فعل خدا خود شأنی از شئون اوست و ثانی او و در قبال او نیست. مخلوقات خداوند تجلّیات فیّاضیّت او هستند. اعتقاد به وجود مخلوق ازآن‏جهت که مخلوق است متمّم و مکمّل اعتقاد به توحید است نه ضدّ توحید. پس مرز توحید و شرک، وجود داشتن و وجود نداشتن شی‏ء دیگر- هر چند مخلوق خود او- نیست. <ref>مجموعه اثار شهید مطهری ج 2ص 127</ref>
بدیهی است که مخلوق خدا فعل خداست، فعل خدا خود شأنی از شئون اوست و ثانی او و در قبال او نیست. مخلوقات خداوند تجلّیات فیّاضیّت او هستند. اعتقاد به وجود مخلوق ازآن‏جهت که مخلوق است متمّم و مکمّل اعتقاد به توحید است نه ضدّ توحید. پس مرز توحید و شرک، وجود داشتن و وجود نداشتن شی‏ء دیگر- هر چند مخلوق خود او- نیست. <ref>مجموعه آثار شهید مطهری ج 2ص 127</ref>


==== فرضیه دوم:‌ اعتقاد یا عدم اعتقاد به نقش مخلوقات در تأثیر و تأثّر و سببیّت و مسبّبیّت ====
==== فرضیه دوم:‌ اعتقاد یا عدم اعتقاد به نقش مخلوقات در تأثیر و تأثّر و سببیّت و مسبّبیّت ====
خط ۲۸۰: خط ۲۸۰:
== نقدهای دیگر شهید مطهری به دیدگاه وهابیت و گروه‌های تکفیری در مساله توسل ==  
== نقدهای دیگر شهید مطهری به دیدگاه وهابیت و گروه‌های تکفیری در مساله توسل ==  
   
   
علاوه بر نقدهای عالمانه‌ای که از مجموعه اثار استاد شهید مطهری بیان گردید در مجموعه یادداشتهای ایشان نیز نکات ارزشمندی در نقد به نگرش وهابیت و تکفیری‌ها در مشرک دانستن مسلمانان بدلیل توسل به اولیای الهی وجود دارد که شایسته است مورد ملاحظه قرار گیرد.
علاوه بر نقدهای عالمانه‌ای که از مجموعه آثار استاد شهید مطهری بیان گردید در مجموعه یادداشت‌های ایشان نیز نکات ارزشمندی در نقد به نگرش وهابیت و تکفیری‌ها در مشرک دانستن مسلمانان بدلیل توسل به اولیای الهی وجود دارد که شایسته است مورد ملاحظه قرار گیرد.


ایشان می‌نویسد:‌  
ایشان می‌نویسد:‌  
خط ۲۸۶: خط ۲۸۶:
جواب این بیان این است که درست است که مشرکین عرب قائل به خالقیت بتها نبودند ولی قائل به ربوبیت آنها بودند، یعنی نمی‌گفتند که بت قادر است معدومی‌ را به وجود آورد ولی آنها را متصرف در کائنات می‌دانستند.
جواب این بیان این است که درست است که مشرکین عرب قائل به خالقیت بتها نبودند ولی قائل به ربوبیت آنها بودند، یعنی نمی‌گفتند که بت قادر است معدومی‌ را به وجود آورد ولی آنها را متصرف در کائنات می‌دانستند.


‌(توضیح: ظاهرا مراد استاد شهید این است که کفار عصر جاهلیت بدلیل آن‌که به ربوبیت بتها قائل بودند از منظر قرآن مشرک شمرده می‌شدند درحالی که متوسل شوندگان به اولیای الهی هیچگاه به ربوبیت آنان قائل نبوده بلکه آنان را واسطه درگاه الهی می‌دانند و از آنان می‌خواهند که خواسته‌هایشان را در محضر ربوبی مسئلت نمایند بنابر این مقایسه بین عمل متوسل شوندگان با مشرکین عصر جاهلیت قیاس مع الفارق خواهد بود.)  
‌(توضیح: ظاهرا مراد استاد شهید این است که کفار عصر جاهلیت بدلیل آن‌که به ربوبیت بتها قائل بودند از منظر قرآن مشرک شمرده می‌شدند درحالی که متوسل شوندگان به اولیای الهی هیچگاه به ربوبیت آنان قائل نبوده بلکه آنان را واسطه درگاه الهی می‌دانند و از آنان می‌خواهند که خواسته‌هایشان را در محضر ربوبی مسئلت نمایند بنابر‌این مقایسه بین عمل متوسل شوندگان با مشرکین عصر جاهلیت قیاس مع الفارق خواهد بود.)  


    
    
2- ایشان در زمینه ریشه پیدایش بت‌پرستی می‌نویسد:‌ حقیقت این است که بت‌پرستی ریشه پرستش ارباب انواع را دارد. از قدیم الایام این عقیده پیدا شده بود که هر نوعی از انواع از قبیل انسان و گوسفند و غیره تحت تدبیر یک قوه روحانی و مقتدر و مسلط بر موجودات سفلی است، و احیاناً انواع حوادث را به یک موجود علوی فلکی یا معقول صِرف مستند می‌کردند
2- ایشان در زمینه ریشه پیدایش بت‌پرستی می‌نویسد:‌ حقیقت این است که بت‌پرستی ریشه پرستش ارباب انواع را دارد. از قدیم الایام این عقیده پیدا شده بود که هر نوعی از انواع از قبیل انسان و گوسفند و غیره تحت تدبیر یک قوه روحانی و مقتدر و مسلط بر موجودات سفلی است، و احیاناً انواع حوادث را به یک موجود علوی فلکی یا معقول صِرف مستند می‌کردند


مثل اینکه مثلًا زهره را رب النوع شادی و خوشی، ستاره دیگر را رب النوع جنگ و خونریزی می‌دانستند؛ صاحبان این عقاید به عقیده بعضی به خدای یگانه اعتقاد نداشته‏اند و بعد این کثرت پرستی تبدیل به توحید شده است. ولی به عقیده ما این گونه کثرت پرستی بعد از توحید پیدا شده است؛ یعنی در عین اعتقاد به خالق یگانه، تدبیر و تصرف در عالم سفلی را از موجودات علوی می‌دانستند و خداوند را متصرف و مربی و مدبر عالم نمی‌دانستند. از این جهت نظیر معتزله بودند که خدا را خالق منعزل از تصرف در کائنات معرفی می‌کردند.
مثل اینکه مثلًا زهره را رب النوع شادی و خوشی، ستاره دیگر را رب النوع جنگ و خون‌ریزی می‌دانستند؛ صاحبان این عقاید به عقیده بعضی به خدای یگانه اعتقاد نداشته‏اند و بعد این کثرت پرستی تبدیل به توحید شده است. ولی به عقیده ما این گونه کثرت پرستی بعد از توحید پیدا شده است؛ یعنی در عین اعتقاد به خالق یگانه، تدبیر و تصرف در عالم سفلی را از موجودات علوی می‌دانستند و خداوند را متصرف و مربی و مدبر عالم نمی‌دانستند. از این جهت نظیر معتزله بودند که خدا را خالق منعزل از تصرف در کائنات معرفی می‌کردند.


ایشان در ادامه می‌گوید:‌
ایشان در ادامه می‌گوید:‌
علت پرستش بت این بوده که بتها را مظهر و جای حلول و تعلق قوای عالیه می‌‏دانسته‏‌اند، همچنان که میان آن قوای عالیه و بعضی از جدولها و شکلها و طلسمها ارتباط قائل بودند و علم طلسمات از همین جا پیدا شده است. آن کسی که بت را می‌‏پرستید در اصل روی این حساب بود که بت را مظهر و محل یعنی مرکز حلول و علاقه و تعلق یکی از قوای عالیه می‌‏دانست، هرچند در نسلهای بعد همه این‌ها فراموش می‌‏شد و به صورت عادتی در می‌‏آمد.  
علت پرستش بت این بوده که بتها را مظهر و جای حلول و تعلق قوای عالیه می‌‏دانسته‏‌اند، همچنان که میان آن قوای عالیه و بعضی از جدولها و شکل‌ها و طلسمها ارتباط قائل بودند و علم طلسمات از همین جا پیدا شده است. آن کسی که بت را می‌‏پرستید در اصل روی این حساب بود که بت را مظهر و محل یعنی مرکز حلول و علاقه و تعلق یکی از قوای عالیه می‌‏دانست، هرچند درنسل‌های بعد همه این‌ها فراموش می‌‏شد و به صورت عادتی در می‌‏آمد.  


ایشان آن‌گاه منطق قرآن را در توحید ربوبی و نفی ارباب انواع این‌گونه بیان می‌کند:‌
ایشان آن‌گاه منطق قرآن را در توحید ربوبی و نفی ارباب انواع این‌گونه بیان می‌کند:‌
خط ۳۰۰: خط ۳۰۰:
قرآن که فرمود: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ* در حقیقت رب النوع‏ها را نفی کرد. همچنین موسی که به فرعون گفت: إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِینَ‏ ارباب انواع را و ربوبیت خود فرعون که خود را رب اعلای مصریان می‌‏دانست نفی می‌‏کرد.
قرآن که فرمود: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ* در حقیقت رب النوع‏ها را نفی کرد. همچنین موسی که به فرعون گفت: إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِینَ‏ ارباب انواع را و ربوبیت خود فرعون که خود را رب اعلای مصریان می‌‏دانست نفی می‌‏کرد.


(باید گفت:‌ این سخنان شهید مطهری نیز بیانگر آن است که قیاس بین عمل مشرکین در توسل به بتها با عمل متوسل شوندگان به صالحان متفاوت است بدین معنا که هیچگاه اینان انسانهای صالحی را که به انها متوسل می‌شوند رب خویش ندانسته یا قائل به حلول رب در آنها نمی‌دانند.)
(باید گفت:‌ این سخنان شهید مطهری نیز بیانگر آن است که قیاس بین عمل مشرکین در توسل به بتها با عمل متوسل شوندگان به صالحان متفاوت است بدین معنا که هیچگاه اینان انسان‌های صالحی را که به آنها متوسل می‌شوند رب خویش ندانسته یا قائل به حلول رب در آنها نمی‌دانند.)


3- مبارزه قرآن با اندیشه بت‌پرستی و نفی منطق مشرکین در توسل به بتها :‌  
3- مبارزه قرآن با اندیشه بت‌پرستی و نفی منطق مشرکین در توسل به بتها :‌  
خط ۳۰۶: خط ۳۰۶:


اسلام گفت: وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ..
اسلام گفت: وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ..
(مفهوم این سخنان استاد نیز نفی استدلال وهابیت در مشرک دانستن قائلین به توسل به اولیای الهی است بدین معنا که ایه شریفه وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی... در نفی روش و اعتقاد کسانی است که به ارباب انواع معتقد بوده و خدا را منعزل از ربوبیت می‌‌دانستند از اینروا بجای آن‌که خداوند را در دعاهایشان مورد خطاب قرار دهند بتها را جهت قضای حوائج خویش می‌خواندند. بنابر این ایه مذکور در صدد نفی توسل مشروع نیست.)
(مفهوم این سخنان استاد نیز نفی استدلال وهابیت در مشرک دانستن قائلین به توسل به اولیای الهی است بدین معنا که آیه شریفه وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی... در نفی روش و اعتقاد کسانی است که به ارباب انواع معتقد بوده و خدا را منعزل از ربوبیت می‌‌دانستند از اینروا بجای آن‌که خداوند را در دعاهایشان مورد خطاب قرار دهند بتها را جهت قضای حوائج خویش می‌خواندند. بنابر‌این آیه مذکور در صدد نفی توسل مشروع نیست.)


4- اولیای الهی وسائط جریان فیض:‌
4- اولیای الهی وسائط جریان فیض:‌
خط ۳۳۷: خط ۳۳۷:
8- تقرب- به خداوند متعال از طریق - محبت اولیا تقرب به عمل است که وهابیها نیز وسیله را در آیه(وابتغوا الیه الوسیله) به عمل توجیه می‌‏کنند. مقصود ما از وسیله ذات نیست، محبت اولیا و قبول امامت و مقتدائیت آنهاست. «اتقرب بهم» غیر از این است که «اتقرب الیهم حتی یقرّبونی»<ref>.همان ص 189-193</ref>  
8- تقرب- به خداوند متعال از طریق - محبت اولیا تقرب به عمل است که وهابیها نیز وسیله را در آیه(وابتغوا الیه الوسیله) به عمل توجیه می‌‏کنند. مقصود ما از وسیله ذات نیست، محبت اولیا و قبول امامت و مقتدائیت آنهاست. «اتقرب بهم» غیر از این است که «اتقرب الیهم حتی یقرّبونی»<ref>.همان ص 189-193</ref>  


این نکته بسیارمهم در یادداشتهای استاد بخوبی بیانگر اصالت توحید در توسلات به صالحین است بدین معنا که هدف اصلی زائر در توسل به اولیای الهی جز نزدیک شدن به خداوند امر دیگری نمی‌باشد. از اینرو لازم است به تمایز و تفاوت بین اتقرب بهم و اتقرب الیهم – در زیارتها- توجه داشت.  
این نکته بسیارمهم در یادداشت‌های استاد بخوبی بیانگر اصالت توحید در توسلات به صالحین است بدین معنا که هدف اصلی زائر در توسل به اولیای الهی جز نزدیک شدن به خداوند امر دیگری نمی‌باشد. از اینرو لازم است به تمایز و تفاوت بین اتقرب بهم و اتقرب الیهم – در زیارتها- توجه داشت.  


9- فرق است میان انقطاع و التجاء قلب و توسل عملی. التجاء و انقطاع قلب باید به حق باشد. نباید از اولیا خیر خواست، بلکه باید حق را به آنها قسم داد و یا از آنها التماس دعا کرد و یا تصدق برای آنها داد و یا زیارت آنها را وسیله نزد حق برای انجام مقاصد قرار داد <ref>.همان</ref>.  
9- فرق است میان انقطاع و التجاء قلب و توسل عملی. التجاء و انقطاع قلب باید به حق باشد. نباید از اولیا خیر خواست، بلکه باید حق را به آنها قسم داد و یا از آنها التماس دعا کرد و یا تصدق برای آنها داد و یا زیارت آنها را وسیله نزد حق برای انجام مقاصد قرار داد <ref>.همان</ref>.  
خط ۳۴۶: خط ۳۴۶:
این نکته استاد نیز تاکید نکته قبل بوده که لازم است زائر بهنگام زیارت بدان توجه داشته باشد.
این نکته استاد نیز تاکید نکته قبل بوده که لازم است زائر بهنگام زیارت بدان توجه داشته باشد.


11- آیا انبیا و اولیا خودشان هدفند یا وسیله؟ آیا معرفت آنها و محبت آنها و تکریم و تعظیم آنها هدف است یا وسیله؟... در اینجا دو عقیده کاملًا متضاد وجود دارد: بعضی‏ها صد درصد محبت و معرفت اولیا را هدف اصلی می‌‏شمارند، اما به نظر ما اسلام آن را به عنوان یک وسیله برای هدفهای خود دستور داده است...مجالست با صالحان وسیله است برای تهذیب نفس، تعلّم وسیله است نه هدف، یعنی حتی خود علم مقدمه عمل است.<ref>همان ص 192-193</ref>.
11- آیا انبیا و اولیا خودشان هدفند یا وسیله؟ آیا معرفت آنها و محبت آنها و تکریم و تعظیم آنها هدف است یا وسیله؟... در اینجا دو عقیده کاملًا متضاد وجود دارد: بعضی‏ها صد درصد محبت و معرفت اولیا را هدف اصلی می‌‏شمارند، اما به نظر ما اسلام آن را به عنوان یک وسیله برای هدف‌های خود دستور داده است...مجالست با صالحان وسیله است برای تهذیب نفس، تعلّم وسیله است نه هدف، یعنی حتی خود علم مقدمه عمل است.<ref>همان ص 192-193</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}


[[رده:مفاهیم اسلامی]]  
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]  
   
   
[[رده:مقالات]]
[[رده:مقاله‌ها]]