توسل: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ آوریل ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'روح الله' به 'روح‌الله')
جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات' به 'رده:مقاله‌ها')
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۳۷: خط ۳۷:
9.ابن داوود مالکی شاذلی در کتاب "البیان و الاختصار"قائل به جواز توسل شده است، و توسل عالما ن و صالحان به پیامبر اکرم (ص) را نقل کرده است.<ref> سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، ص 174. </ref>
9.ابن داوود مالکی شاذلی در کتاب "البیان و الاختصار"قائل به جواز توسل شده است، و توسل عالما ن و صالحان به پیامبر اکرم (ص) را نقل کرده است.<ref> سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، ص 174. </ref>


10 در بین اهل سنت توسل به علما و بزرگان رواج داشته است. از جمله این که ابن جوزی در کتاب مناقب احمد حنبل به نقل از عبدالله ابن موسی می‌نویسد:" من و پدرم به زیارت قبر احمد می‌رفتیم و به او متوسل می‌شدیم تا حاجت مان برآورده شود."<ref> قنبری، روح‌الله، چهل شبهه بر ضد شیعه و پاسخ های الغدیر، ص 97، انتشارات هنارس، چاپ اول، قم. </ref>
10 در بین اهل سنت توسل به علما و بزرگان رواج داشته است. از جمله این که ابن جوزی در کتاب مناقب احمد حنبل به نقل از عبدالله ابن موسی می‌نویسد:" من و پدرم به زیارت قبر احمد می‌رفتیم و به او متوسل می‌شدیم تا حاجت مان برآورده شود."<ref> قنبری، روح‌الله، چهل شبهه بر ضد شیعه و پاسخ‌های الغدیر، ص 97، انتشارات هنارس، چاپ اول، قم. </ref>


گذشته از این مواردی که از سیره عملی علما و بزرگان اهل سنت قبل از ابن تیمیه نقل شد، روایات زیادی در جواز توسل، در جوامع روایی اهل سنت نقل شده است که خود می‌تواند شاهدی باشد بر این که آنها قائل به جواز توسل بوده‌اند. و حتی بعد از ابن تیمیه هم بسیاری ازبزرگان اهل سنت توسل را جایز می‌دانند، مانند سمهودی شافعی[13]<ref> السمهودی علی ابن احمد، وفاء الوفاء، ج 2، ص 1371، چاپ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1404. </ref> که این دلیل بر استقلال علماء بزرگ اهل سنت و عدم تأثیر پذیری آنان از آراء ابن تیمیه است.
گذشته از این مواردی که از سیره عملی علما و بزرگان اهل سنت قبل از ابن تیمیه نقل شد، روایات زیادی در جواز توسل، در جوامع روایی اهل سنت نقل شده است که خود می‌تواند شاهدی باشد بر این که آنها قائل به جواز توسل بوده‌اند. و حتی بعد از ابن تیمیه هم بسیاری ازبزرگان اهل سنت توسل را جایز می‌دانند، مانند سمهودی شافعی[13]<ref> السمهودی علی ابن احمد، وفاء الوفاء، ج 2، ص 1371، چاپ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1404. </ref> که این دلیل بر استقلال علماء بزرگ اهل سنت و عدم تأثیر پذیری آنان از آراء ابن تیمیه است.
خط ۹۴: خط ۹۴:
   
   
ش- معقول نبودن توسل به اولیای الهی در قضاء‌ حوائج:‌
ش- معقول نبودن توسل به اولیای الهی در قضاء‌ حوائج:‌
ایشان در نفی مشروعیت توسل به صالحان و درخواست قضای حوائج از آنان می‌گوید:‌ نیت و اعتقاد متوسل بهنگام توسل این است که فرد مورد توسل اگاهی از حال و خواسته او داشته و قادر بر انجام آنهاست. در اینصورت چنین شخصی قطعا فردی گمراه می‌باشد. و اما در صورتی که شخص متوسل نیتش این است که فقط خداوند قادر بر قضای حاجت او بوده و اگاهترین فرد بر نیازها و خواسته‌هایش می‌باشد در اینصورت باید به چنین فردی گفت چرا برغم اذعان به چنین امری متوسل به غیر خداوند شده ای. <ref>مجموعه الفتاوی ج 27ص 71ببعد</ref>
ایشان در نفی مشروعیت توسل به صالحان و درخواست قضای حوائج از آنان می‌گوید:‌ نیت و اعتقاد متوسل بهنگام توسل این است که فرد مورد توسل آگاهی از حال و خواسته او داشته و قادر بر انجام آنهاست. در اینصورت چنین شخصی قطعا فردی گمراه می‌باشد. و اما در صورتی که شخص متوسل نیتش این است که فقط خداوند قادر بر قضای حاجت او بوده و آگاهترین فرد بر نیازها و خواسته‌هایش می‌باشد در اینصورت باید به چنین فردی گفت چرا برغم اذعان به چنین امری متوسل به غیر خداوند شده ای. <ref>مجموعه الفتاوی ج 27ص 71ببعد</ref>


    
    
خط ۱۶۴: خط ۱۶۴:


ایشان در نفی این فرضیه می‌گوید:‌  
ایشان در نفی این فرضیه می‌گوید:‌  
بدیهی است که مخلوق خدا فعل خداست، فعل خدا خود شأنی از شئون اوست و ثانی او و در قبال او نیست. مخلوقات خداوند تجلّیات فیّاضیّت او هستند. اعتقاد به وجود مخلوق ازآن‏جهت که مخلوق است متمّم و مکمّل اعتقاد به توحید است نه ضدّ توحید. پس مرز توحید و شرک، وجود داشتن و وجود نداشتن شی‏ء دیگر- هر چند مخلوق خود او- نیست. <ref>مجموعه اثار شهید مطهری ج 2ص 127</ref>
بدیهی است که مخلوق خدا فعل خداست، فعل خدا خود شأنی از شئون اوست و ثانی او و در قبال او نیست. مخلوقات خداوند تجلّیات فیّاضیّت او هستند. اعتقاد به وجود مخلوق ازآن‏جهت که مخلوق است متمّم و مکمّل اعتقاد به توحید است نه ضدّ توحید. پس مرز توحید و شرک، وجود داشتن و وجود نداشتن شی‏ء دیگر- هر چند مخلوق خود او- نیست. <ref>مجموعه آثار شهید مطهری ج 2ص 127</ref>


==== فرضیه دوم:‌ اعتقاد یا عدم اعتقاد به نقش مخلوقات در تأثیر و تأثّر و سببیّت و مسبّبیّت ====
==== فرضیه دوم:‌ اعتقاد یا عدم اعتقاد به نقش مخلوقات در تأثیر و تأثّر و سببیّت و مسبّبیّت ====
خط ۲۸۰: خط ۲۸۰:
== نقدهای دیگر شهید مطهری به دیدگاه وهابیت و گروه‌های تکفیری در مساله توسل ==  
== نقدهای دیگر شهید مطهری به دیدگاه وهابیت و گروه‌های تکفیری در مساله توسل ==  
   
   
علاوه بر نقدهای عالمانه‌ای که از مجموعه اثار استاد شهید مطهری بیان گردید در مجموعه یادداشت‌های ایشان نیز نکات ارزشمندی در نقد به نگرش وهابیت و تکفیری‌ها در مشرک دانستن مسلمانان بدلیل توسل به اولیای الهی وجود دارد که شایسته است مورد ملاحظه قرار گیرد.
علاوه بر نقدهای عالمانه‌ای که از مجموعه آثار استاد شهید مطهری بیان گردید در مجموعه یادداشت‌های ایشان نیز نکات ارزشمندی در نقد به نگرش وهابیت و تکفیری‌ها در مشرک دانستن مسلمانان بدلیل توسل به اولیای الهی وجود دارد که شایسته است مورد ملاحظه قرار گیرد.


ایشان می‌نویسد:‌  
ایشان می‌نویسد:‌  
خط ۲۹۱: خط ۲۹۱:
2- ایشان در زمینه ریشه پیدایش بت‌پرستی می‌نویسد:‌ حقیقت این است که بت‌پرستی ریشه پرستش ارباب انواع را دارد. از قدیم الایام این عقیده پیدا شده بود که هر نوعی از انواع از قبیل انسان و گوسفند و غیره تحت تدبیر یک قوه روحانی و مقتدر و مسلط بر موجودات سفلی است، و احیاناً انواع حوادث را به یک موجود علوی فلکی یا معقول صِرف مستند می‌کردند
2- ایشان در زمینه ریشه پیدایش بت‌پرستی می‌نویسد:‌ حقیقت این است که بت‌پرستی ریشه پرستش ارباب انواع را دارد. از قدیم الایام این عقیده پیدا شده بود که هر نوعی از انواع از قبیل انسان و گوسفند و غیره تحت تدبیر یک قوه روحانی و مقتدر و مسلط بر موجودات سفلی است، و احیاناً انواع حوادث را به یک موجود علوی فلکی یا معقول صِرف مستند می‌کردند


مثل اینکه مثلًا زهره را رب النوع شادی و خوشی، ستاره دیگر را رب النوع جنگ و خونریزی می‌دانستند؛ صاحبان این عقاید به عقیده بعضی به خدای یگانه اعتقاد نداشته‏اند و بعد این کثرت پرستی تبدیل به توحید شده است. ولی به عقیده ما این گونه کثرت پرستی بعد از توحید پیدا شده است؛ یعنی در عین اعتقاد به خالق یگانه، تدبیر و تصرف در عالم سفلی را از موجودات علوی می‌دانستند و خداوند را متصرف و مربی و مدبر عالم نمی‌دانستند. از این جهت نظیر معتزله بودند که خدا را خالق منعزل از تصرف در کائنات معرفی می‌کردند.
مثل اینکه مثلًا زهره را رب النوع شادی و خوشی، ستاره دیگر را رب النوع جنگ و خون‌ریزی می‌دانستند؛ صاحبان این عقاید به عقیده بعضی به خدای یگانه اعتقاد نداشته‏اند و بعد این کثرت پرستی تبدیل به توحید شده است. ولی به عقیده ما این گونه کثرت پرستی بعد از توحید پیدا شده است؛ یعنی در عین اعتقاد به خالق یگانه، تدبیر و تصرف در عالم سفلی را از موجودات علوی می‌دانستند و خداوند را متصرف و مربی و مدبر عالم نمی‌دانستند. از این جهت نظیر معتزله بودند که خدا را خالق منعزل از تصرف در کائنات معرفی می‌کردند.


ایشان در ادامه می‌گوید:‌
ایشان در ادامه می‌گوید:‌
علت پرستش بت این بوده که بتها را مظهر و جای حلول و تعلق قوای عالیه می‌‏دانسته‏‌اند، همچنان که میان آن قوای عالیه و بعضی از جدولها و شکل‌ها و طلسمها ارتباط قائل بودند و علم طلسمات از همین جا پیدا شده است. آن کسی که بت را می‌‏پرستید در اصل روی این حساب بود که بت را مظهر و محل یعنی مرکز حلول و علاقه و تعلق یکی از قوای عالیه می‌‏دانست، هرچند در نسلهای بعد همه این‌ها فراموش می‌‏شد و به صورت عادتی در می‌‏آمد.  
علت پرستش بت این بوده که بتها را مظهر و جای حلول و تعلق قوای عالیه می‌‏دانسته‏‌اند، همچنان که میان آن قوای عالیه و بعضی از جدولها و شکل‌ها و طلسمها ارتباط قائل بودند و علم طلسمات از همین جا پیدا شده است. آن کسی که بت را می‌‏پرستید در اصل روی این حساب بود که بت را مظهر و محل یعنی مرکز حلول و علاقه و تعلق یکی از قوای عالیه می‌‏دانست، هرچند درنسل‌های بعد همه این‌ها فراموش می‌‏شد و به صورت عادتی در می‌‏آمد.  


ایشان آن‌گاه منطق قرآن را در توحید ربوبی و نفی ارباب انواع این‌گونه بیان می‌کند:‌
ایشان آن‌گاه منطق قرآن را در توحید ربوبی و نفی ارباب انواع این‌گونه بیان می‌کند:‌
خط ۳۵۱: خط ۳۵۱:
{{پانویس|2}}
{{پانویس|2}}


[[رده:مفاهیم اسلامی]]  
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]]  
   
   
[[رده:مقالات]]
[[رده:مقاله‌ها]]