جایگاه مُفَسِّر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'روشها' به 'روش‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'جانبداری' به 'جانب‌داری')
جز (جایگزینی متن - 'روشها' به 'روش‌ها')
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۲: خط ۴۲:


==== جواب اول اشکال ====
==== جواب اول اشکال ====
این اشکال هم درست نیست، زیرا اولا برخلاف تصور اشکال کننده، تفسیر همواره مبتنی بر این امور است و نمی‌توان مفسری را پیدا کرد که تفسیرهای او برهنه از باورها، دانسته‌ها و پیش داوری‌های او باشد. ممکن است ذهن مفسر محدود باشد و میدان‌های فراخ علوم را در نوردیده باشد یا مرزهایی میان تطبیق و تفسیر پیدا کرده باشد و سعی کند با آگاهی از لغزشهای تفسیری به سراغ دریافت کنه پیام متن رفته باشد، اما به هر حال تفسیر حسب اختلاف درجات آگاهی مفسر خواهی نخواهی مشحون از این واقعیت‌هاست. کافی است که به گوناگونی تفسیرها توجه شود و ریشه‌های آن موردبررسی قرار گیرد؛ آنگاه روشن خواهد شد که اجتهاد و کوشش برای پرده برداری وکشف مراد متن مبتنی بر همین واقعیتهاست و تفسیر هر مفسری در آینه دانش‌ها، علایق و انتظارات خودآگاه و ناخودآگاه او چهره می‌نمایاند.
این اشکال هم درست نیست، زیرا اولا برخلاف تصور اشکال کننده، تفسیر همواره مبتنی بر این امور است و نمی‌توان مفسری را پیدا کرد که تفسیرهای او برهنه از باورها، دانسته‌ها و پیش داوری‌های او باشد. ممکن است ذهن مفسر محدود باشد و میدان‌های فراخ علوم را در نوردیده باشد یا مرزهایی میان تطبیق و تفسیر پیدا کرده باشد و سعی کند با آگاهی از لغزشهای تفسیری به سراغ دریافت کنه پیام متن رفته باشد، اما به هر حال تفسیر حسب اختلاف درجات آگاهی مفسر خواهی نخواهی مشحون از این واقعیت‌هاست. کافی است که به گوناگونی تفسیرها توجه شود و ریشه‌های آن موردبررسی قرار گیرد؛ آنگاه روشن خواهد شد که اجتهاد و کوشش برای پرده برداری وکشف مراد متن مبتنی بر همین واقعیت‌هاست و تفسیر هر مفسری در آینه دانش‌ها، علایق و انتظارات خودآگاه و ناخودآگاه او چهره می‌نمایاند.


==== جواب دوم اشکال ====
==== جواب دوم اشکال ====
خط ۶۱: خط ۶۱:


==== جواب اشکال ====
==== جواب اشکال ====
حال به پاسخ اشکال می‌پردازیم. در اینکه ما به دنبال کشف پیام و مقصود گوینده وصاحب وحی هستیم، تردیدی نیست و نیز در اینکه متن یکی از راه‌های کشف مقصوداست، بحثی نیست؛ اما آنچه مورد بحث است، این است که مفسری که در جستجوی مقصود صاحب پیام است، با چه انتظاری به سراغ متن می‌رود و چه نیازی او را به سوی مقوله‌های متن می‌کشاند. اگر مفسر در تفسیر متن به طور ناخودآگاه به انگیزه‌ها وانتظارات مخاطبان خود توجه کند و بخواهد از رهگذر استنباط احکام به رفع نیازهای معنوی آنان پردازد، در حقیقت نوعی از انتظارات را در تفسیر دخالت می‌دهد. نیز اگرمفسر با این دیدگاه که قرآن عرضه کننده ایدئولوژی جامع است یا به مسائل علمی جهان آفرینش در شکل گسترده و عام آن پرداخته و یا افزون بر تبیین ارزش‌ها، روشها وراهکارهای کلی و جزیی را تبیین می‌کند و نظام حکومتی برای جامعه معین می‌سازد، نوعی از انتظار از دین را پذیرفته است. مفسر به دنبال چنین استنباطی به سراغ متن می‌رود و به ترسیم نظام حکومت دینی برای جامعه می‌پردازد و یا تفسیرهای علمی ازجهان آفرینش عرضه می‌کند. همچنین آن کسی که برای احکام ثابت و متغیر، و برای موضوعات حقیقی و خارجی قایل است، این تقسیم‌بندی را در قرآن نیز اعمال می‌کند وقصه‌های انبیا یا پاره‌ای از وقایع عصر پیامبر را خارج از مدار استنباط قرار می‌دهد و آنهارا جزو وقایع احکام خارجیه می‌شمارد؛ نه قضایای حقیقیه. چنین برخورد و انتظاری درتفسیرهای اجتماعی و علمی مفسران کاملا مشهود است. ابن مسعود صحابی پیامبر (ت ۳۲ ق.) که می‌گفت: «کسی که علم اولین و آخرین را می‌خواهد، باید قرآن رابکاود» <ref>ابن کثیر، اسماعیل، تفسیرالقرآن العظیم، ج۲، ص ۵۰۳.</ref>، انتظار خاصی را در دل داشت. اگر سیوطی در کتاب علوم قرآنی خودش می‌گفت: «کتاب خدای عزیز هر چیزی را در بردارد. در هیچ باب و مساله‌ای از علومی نیست، مگر آنکه آیه‌ای در قرآن بر آن دلالت می‌کند»،<ref>سیوطی، جلال‌الدین، الاتقان، ج۴، ص۳۸.</ref><ref>خسروپناه، عبدالحسین، کتاب نقد، شماره ۵ و ۶، ص ۱۰۲.</ref> مناسب با این انتظار قرآن راتفسیر می‌کرد و لذا می‌خواست همه علوم را از قرآن کشف کند.
حال به پاسخ اشکال می‌پردازیم. در اینکه ما به دنبال کشف پیام و مقصود گوینده وصاحب وحی هستیم، تردیدی نیست و نیز در اینکه متن یکی از راه‌های کشف مقصوداست، بحثی نیست؛ اما آنچه مورد بحث است، این است که مفسری که در جستجوی مقصود صاحب پیام است، با چه انتظاری به سراغ متن می‌رود و چه نیازی او را به سوی مقوله‌های متن می‌کشاند. اگر مفسر در تفسیر متن به طور ناخودآگاه به انگیزه‌ها وانتظارات مخاطبان خود توجه کند و بخواهد از رهگذر استنباط احکام به رفع نیازهای معنوی آنان پردازد، در حقیقت نوعی از انتظارات را در تفسیر دخالت می‌دهد. نیز اگرمفسر با این دیدگاه که قرآن عرضه کننده ایدئولوژی جامع است یا به مسائل علمی جهان آفرینش در شکل گسترده و عام آن پرداخته و یا افزون بر تبیین ارزش‌ها، روش‌ها وراهکارهای کلی و جزیی را تبیین می‌کند و نظام حکومتی برای جامعه معین می‌سازد، نوعی از انتظار از دین را پذیرفته است. مفسر به دنبال چنین استنباطی به سراغ متن می‌رود و به ترسیم نظام حکومت دینی برای جامعه می‌پردازد و یا تفسیرهای علمی ازجهان آفرینش عرضه می‌کند. همچنین آن کسی که برای احکام ثابت و متغیر، و برای موضوعات حقیقی و خارجی قایل است، این تقسیم‌بندی را در قرآن نیز اعمال می‌کند وقصه‌های انبیا یا پاره‌ای از وقایع عصر پیامبر را خارج از مدار استنباط قرار می‌دهد و آنهارا جزو وقایع احکام خارجیه می‌شمارد؛ نه قضایای حقیقیه. چنین برخورد و انتظاری درتفسیرهای اجتماعی و علمی مفسران کاملا مشهود است. ابن مسعود صحابی پیامبر (ت ۳۲ ق.) که می‌گفت: «کسی که علم اولین و آخرین را می‌خواهد، باید قرآن رابکاود» <ref>ابن کثیر، اسماعیل، تفسیرالقرآن العظیم، ج۲، ص ۵۰۳.</ref>، انتظار خاصی را در دل داشت. اگر سیوطی در کتاب علوم قرآنی خودش می‌گفت: «کتاب خدای عزیز هر چیزی را در بردارد. در هیچ باب و مساله‌ای از علومی نیست، مگر آنکه آیه‌ای در قرآن بر آن دلالت می‌کند»،<ref>سیوطی، جلال‌الدین، الاتقان، ج۴، ص۳۸.</ref><ref>خسروپناه، عبدالحسین، کتاب نقد، شماره ۵ و ۶، ص ۱۰۲.</ref> مناسب با این انتظار قرآن راتفسیر می‌کرد و لذا می‌خواست همه علوم را از قرآن کشف کند.


==== مفسرین پیشین ====
==== مفسرین پیشین ====
خط ۸۱: خط ۸۱:


==== جواب اشکال ====
==== جواب اشکال ====
۱- معنای توجه به شخصیت مفسر بی توجهی به قواعد زبانی نیست. برای صیانت ازغلط فهمی باید نکات بسیاری را مورد توجه قرار داد که قواعد دلالت و زبان یکی ازآنهاست. توجه به باورها و پیش فرض‌های مفسر یکی دیگر از آنهاست. اگر مفسر مبانی خود را منقح نکند، متوجه نخواهد شد که تفسیری براساس پیش فرض‌های خود ارائه می‌دهد و ما که از بیرون به گفته‌های مفسران توجه می‌کنیم، به خوبی درخواهیم یافت که منشا آن گفته‌ها اصول موضوعه و پیش فرض‌های مفسر است. به این ترتیب منقح کردن تئوری‌ها و پیش فرض‌های مفسر برای قاعده مند کردن نقش شخصیت مفسر است.
۱- معنای توجه به شخصیت مفسر بی توجهی به قواعد زبانی نیست. برای صیانت ازغلط فهمی باید نکات بسیاری را مورد توجه قرار داد که قواعد دلالت و زبان یکی ازآنهاست. توجه به باورها و پیش فرض‌های مفسر یکی دیگر از آنهاست. اگر مفسر مبانی خود را منقح نکند، متوجه نخواهد شد که تفسیری براساس پیش فرض‌های خود ارائه می‌دهد و ما که از بیرون به گفته‌های مفسران توجه می‌کنیم، به خوبی درخواهیم یافت که منشا آن گفته‌ها اصول موضوعه و پیش فرض‌های مفسر است. به این ترتیب منقح کردن تئوری‌ها و پیش فرض‌های مفسر برای قاعده‌مند کردن نقش شخصیت مفسر است.


۲- همانطور که رعایت قواعد دلالت ما را به فهم صحیح پیام متن نزدیک می‌کند، کشف و منقح کردن پیش فرض‌ها، انتظارات و علایق مفسر ما را به شناخت بهتر متن نزدیک می‌کند.
۲- همانطور که رعایت قواعد دلالت ما را به فهم صحیح پیام متن نزدیک می‌کند، کشف و منقح کردن پیش فرض‌ها، انتظارات و علایق مفسر ما را به شناخت بهتر متن نزدیک می‌کند.
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
=== یادآوری ===
=== یادآوری ===
اینها نمونه‌هایی بود از مبناهایی که مفسر با برگزیدن یا برنگزیدن آنها تفسیرهای متفاوتی را عرضه می‌کند. با همه اینها یادآوری‌هایی در پایان این بحث ضروری است.
اینها نمونه‌هایی بود از مبناهایی که مفسر با برگزیدن یا برنگزیدن آنها تفسیرهای متفاوتی را عرضه می‌کند. با همه اینها یادآوری‌هایی در پایان این بحث ضروری است.
اولا مطالعه آنچه در باب فرآیند فهم و تفسیر متون دخالت آگاهانه و ناآگاهانه دارد، مثل پیش فهم‌ها، علایق، دانسته‌های قبلی مفسر، در حقیقت نوعی پیشگیری از انحراف در تفسیر و قاعده مند شدن آن است و مفسر را از علایق مضر و باورهای تعصب‌آمیز و ازدانسته‌های خارج از انتظار برحذر می‌دارد. به عبارت دیگر هدف از این مباحث تشخیص سره‌ها از ناسره‌ها در برداشت مفسر است.
اولا مطالعه آنچه در باب فرآیند فهم و تفسیر متون دخالت آگاهانه و ناآگاهانه دارد، مثل پیش فهم‌ها، علایق، دانسته‌های قبلی مفسر، در حقیقت نوعی پیشگیری از انحراف در تفسیر و قاعده‌مند شدن آن است و مفسر را از علایق مضر و باورهای تعصب‌آمیز و ازدانسته‌های خارج از انتظار برحذر می‌دارد. به عبارت دیگر هدف از این مباحث تشخیص سره‌ها از ناسره‌ها در برداشت مفسر است.


ثانیا توجه به این مباحث به معنای نفی مقدمات دیگر فهم قرآن مانند لغت، ادبیات، اصول فقه و منطق و آراستگی به فضائل نیست. هر کدام از اینها در جای خود ضروری ودر خور توجه است.
ثانیا توجه به این مباحث به معنای نفی مقدمات دیگر فهم قرآن مانند لغت، ادبیات، اصول فقه و منطق و آراستگی به فضائل نیست. هر کدام از اینها در جای خود ضروری ودر خور توجه است.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش