جعفر کاشف‌ الغطاء: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۹۴: خط ۹۴:


کتاب منهج الرشاد لمن أراد السّداد اولین کتابی است که از طرف علمای شیعه در ردّ عقاید [[محمد بن عبدالوهاب]] نوشته شده است. مؤلف در این کتاب مجموعۀ عقاید محمد بن عبدالوهاب را جمع‌آوری و آنها را نقد کرده است. ماجرای نگارش کتاب "منهج الرشاد لمن اراد السداد" از این قرار است که عبدالعزیز بن محمد بن سعود<ref>دومین حاکم از دولت نخست سعودی از سال‌های ۱۷۶۵ تا ۱۸۰۳نوه سعود می‌باشد.</ref>" نامه‌ای به شیخ جعفر کاشف‌الغطاء نوشت و در آن شیعیان را به شرک در عقیده و رفتار متهم ساخت. شیخ جعفر کاشف‌الغطاء در پاسخ به نامه عبدالعزیز، رساله '''منهج الرشاد لمن أراد السداد'''  را نوشت.
کتاب منهج الرشاد لمن أراد السّداد اولین کتابی است که از طرف علمای شیعه در ردّ عقاید [[محمد بن عبدالوهاب]] نوشته شده است. مؤلف در این کتاب مجموعۀ عقاید محمد بن عبدالوهاب را جمع‌آوری و آنها را نقد کرده است. ماجرای نگارش کتاب "منهج الرشاد لمن اراد السداد" از این قرار است که عبدالعزیز بن محمد بن سعود<ref>دومین حاکم از دولت نخست سعودی از سال‌های ۱۷۶۵ تا ۱۸۰۳نوه سعود می‌باشد.</ref>" نامه‌ای به شیخ جعفر کاشف‌الغطاء نوشت و در آن شیعیان را به شرک در عقیده و رفتار متهم ساخت. شیخ جعفر کاشف‌الغطاء در پاسخ به نامه عبدالعزیز، رساله '''منهج الرشاد لمن أراد السداد'''  را نوشت.
'''
 
عبدالعزیز بن محمد بن علی آل عبداللطیف''' در کتاب دعاوی المناوئین لدعوة الشیخ محمّد بن عبدالوهّاب گفته است: وکتب جعفر النجفی مؤلفات بعنوان (منهج الرشاد لمن أراد السداد)، وکان سبب تألفیه هو اطلاعه علی کتاب من عبدالعزیز بن سعود - کما ذکر ذلک فی مقدمة کتابه -، فصنف هذا الکتاب، شیخ جعفر کاشف‌الغطاء مطالبی با عنوان منهج الرشاد لمن أراد السداد نوشت، اطلاع یافتن شیخ جعفر از نوشته عبدالعزیز او را به نوشتن این کتاب واداشت. متن نامه عبدالعزیز در دست نیست شیخ جعفر کاشف‌الغطا تنها بخش‌های کوتاهی از نامه عبدالعزیز را در خلال نامه خود آورده و از این طریق می‌توان از بخش‌هایی از محتوای نامه عبدالعزیز اطلاع یافت. شیخ جعفر کاشف‌الغطاء این نامه را در سال  1210ق -هشت سال پیش از حمله وهابیان به کربلا و یازده سال پیش از حمله آنها به نجف- نوشت.  
'''عبدالعزیز بن محمد بن علی آل عبداللطیف''' در کتاب دعاوی المناوئین لدعوة الشیخ محمّد بن عبدالوهّاب گفته است: وکتب جعفر النجفی مؤلفات بعنوان (منهج الرشاد لمن أراد السداد)، وکان سبب تألفیه هو اطلاعه علی کتاب من عبدالعزیز بن سعود - کما ذکر ذلک فی مقدمة کتابه -، فصنف هذا الکتاب، شیخ جعفر کاشف‌الغطاء مطالبی با عنوان منهج الرشاد لمن أراد السداد نوشت، اطلاع یافتن شیخ جعفر از نوشته عبدالعزیز او را به نوشتن این کتاب واداشت. متن نامه عبدالعزیز در دست نیست شیخ جعفر کاشف‌الغطا تنها بخش‌های کوتاهی از نامه عبدالعزیز را در خلال نامه خود آورده و از این طریق می‌توان از بخش‌هایی از محتوای نامه عبدالعزیز اطلاع یافت. شیخ جعفر کاشف‌الغطاء این نامه را در سال  1210ق -هشت سال پیش از حمله وهابیان به کربلا و یازده سال پیش از حمله آنها به نجف- نوشت.  


موضوع محور بودن، علمیت، رعایت ادب از جمله ویژگی‌های بارز رساله و نامه کاشف‌الغطاء به عبدالعزیز است. شیخ جعفر کاشف‌الغطاء در این کتاب عبدالعزیز را مخاطب قرار داده و از تعابیر مهر آمیزی همچون اخی (برادرم)، قسم علیکدر خطاب با وی بهر برده است.<ref>کاشف‌الغطاء، شیخ جعفر، منهج الرشاد لمن أراد السداد، تحقیق: الدکتور جودت القزوینی، ناشر: مرکز الأبحاث العقائدیة، ص7.</ref>  
موضوع محور بودن، علمیت، رعایت ادب از جمله ویژگی‌های بارز رساله و نامه کاشف‌الغطاء به عبدالعزیز است. شیخ جعفر کاشف‌الغطاء در این کتاب عبدالعزیز را مخاطب قرار داده و از تعابیر مهر آمیزی همچون اخی (برادرم)، قسم علیکدر خطاب با وی بهر برده است.<ref>کاشف‌الغطاء، شیخ جعفر، منهج الرشاد لمن أراد السداد، تحقیق: الدکتور جودت القزوینی، ناشر: مرکز الأبحاث العقائدیة، ص7.</ref>  
او همواره از اسلوب و سیاق موعظه استفاده کرده و عبدالعزیز را نسبت به مرگ و زوال حیات دنیا تنبّه بخشیده است. کاشف‌الغطا در این رساله بر حسب قواعد احتجاج و جدل رفتار کرده و از مسلمات و مقبولات عبدالعزیز بهره برده است؛ او تنها از روایات و احادیث وارده در کتب حدیثی شش گانه اهل سنت بهره برده است.
او همواره از اسلوب و سیاق موعظه استفاده کرده و عبدالعزیز را نسبت به مرگ و زوال حیات دنیا تنبّه بخشیده است. کاشف‌الغطا در این رساله بر حسب قواعد احتجاج و جدل رفتار کرده و از مسلمات و مقبولات عبدالعزیز بهره برده است؛ او تنها از روایات و احادیث وارده در کتب حدیثی شش گانه اهل سنت بهره برده است.


این کتاب شامل مقدمه، مقاصد و خاتمه است. مقدمۀ این کتاب سه فصل دارد که در آنها مسئلۀ نیت، اختلاف ظواهر آیات و روایات، و همچنین ملاک تشخیص در امور مشتبه مطرح شده است.
این کتاب شامل مقدمه، مقاصد و خاتمه است. مقدمۀ این کتاب سه فصل دارد که در آنها مسئلۀ نیت، اختلاف ظواهر آیات و روایات، و همچنین ملاک تشخیص در امور مشتبه مطرح شده است.
در بخش مقاصدِ این کتاب، 8 مطلب مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است: 1. اقسام کفر؛ 2. معنای عبادت؛ 3. ذبح برای غیرخدا؛ 4. نذر برای غیرخدا؛ 5. قسم به غیرخدا؛ 6. استغاثه؛ 7. توسل؛ 8. شفاعت.
در بخش مقاصدِ این کتاب، 8 مطلب مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است:
# اقسام کفر؛  
# معنای عبادت؛
# ذبح برای غیرخدا؛
نذر برای غیرخدا؛
# قسم به غیرخدا؛  
# استغاثه؛
# توسل؛
# شفاعت.
خاتمۀ این کتاب نیز شامل چهار باب است که باب اول دربارۀ «حیات مردگان بعد از موت»، باب دوم «دربارۀ زیارت قبور»، باب سوم دربارۀ «تبرک‌کردن به قبور و مانند آن»، و نهایتاً باب چهارم «دربارۀ ساخت بنا بر روی قبور» نگاشته شده است.<ref>کاشف‌الغطا، جعفر، منهج الرشاد لمن أراد السّداد، ص121 و 122.</ref>
خاتمۀ این کتاب نیز شامل چهار باب است که باب اول دربارۀ «حیات مردگان بعد از موت»، باب دوم «دربارۀ زیارت قبور»، باب سوم دربارۀ «تبرک‌کردن به قبور و مانند آن»، و نهایتاً باب چهارم «دربارۀ ساخت بنا بر روی قبور» نگاشته شده است.<ref>کاشف‌الغطا، جعفر، منهج الرشاد لمن أراد السّداد، ص121 و 122.</ref>
کاشف‌الغطا در بخشی از این رساله گفته است: ((احدی از مسلمانان در این مسئله شک ندارد که اگر کسی به قصد عبادت، حیوانی را برای غیر خدا قربانی کند، مثل بت‌پرست ها که برای بت‌های خود قربانی می‌کردند و نام آن بت ها را هنگام قربانی کردن بر زبان می‌آوردند، قطعاً چنین کسی از دایرة مسلمانان خارج است؛ چه معتقد به الوهیت و خدایی آن غیر باشند یا نباشند یا قصد کنند که آن غیرِ خدا و این قربانی، آنها را به خدا نزدیک کند یا چنین قصدی نداشته باشند؛ چون نفس این کار عبادت غیر خدا اما اگر کسی به نیابت از پیامبران یا اوصیا و مؤمنین قربانی کند تا ثواب این عمل به آنها برسد، چنان که قرآن تلاوت می‌کنیم یا نماز می‌خوانیم و ثواب آن را به اشخاص مختلف هدیه می‌کنیم یا برای آنها دعا می‌کنیم و همه کارهای خیر را به همین نیت انجام می‌دهیم، همة اینها اجر و پاداش بسیار بزرگی دارد و هیچ یک از کسانی که برای پیامبران و اوصیا و مؤمنین یا هر کسی غیر از خدا قربانی می‌کنند، جز این نیتی ندارند ...  و من به خدایی که جانم در قبضه قدرت اوست، سوگند می‌خورم از وقتی که خود را شناخته ام تا امروز، نه دیدم و نه شنیدم که کسی از مسلمانان، حیوانی را ذبح یا نَحر کرده باشد و در هنگام نیتِ قربانی، نام پیامبر یا وصی یا بنده‌ای از بندگان صالح خدا را برده باشد و تنها قصد آنان اهدای ثواب به آن بزرگواران است. حال اگر قبل از به حکومت رسیدن شما، در اطراف شما، کسانی با آن عقاید و اعمال بوده‌اند، صاحب خانه به آنچه در خانه هست، داناتر است.))<ref>کاشف‌الغطا، جعفر، منهج الرشاد لمن أراد السّداد، ص 80 و 83.</ref>
کاشف‌الغطا در بخشی از این رساله گفته است: ((احدی از مسلمانان در این مسئله شک ندارد که اگر کسی به قصد عبادت، حیوانی را برای غیر خدا قربانی کند، مثل بت‌پرست ها که برای بت‌های خود قربانی می‌کردند و نام آن بت ها را هنگام قربانی کردن بر زبان می‌آوردند، قطعاً چنین کسی از دایرة مسلمانان خارج است؛ چه معتقد به الوهیت و خدایی آن غیر باشند یا نباشند یا قصد کنند که آن غیرِ خدا و این قربانی، آنها را به خدا نزدیک کند یا چنین قصدی نداشته باشند؛ چون نفس این کار عبادت غیر خدا اما اگر کسی به نیابت از پیامبران یا اوصیا و مؤمنین قربانی کند تا ثواب این عمل به آنها برسد، چنان که قرآن تلاوت می‌کنیم یا نماز می‌خوانیم و ثواب آن را به اشخاص مختلف هدیه می‌کنیم یا برای آنها دعا می‌کنیم و همه کارهای خیر را به همین نیت انجام می‌دهیم، همة اینها اجر و پاداش بسیار بزرگی دارد و هیچ یک از کسانی که برای پیامبران و اوصیا و مؤمنین یا هر کسی غیر از خدا قربانی می‌کنند، جز این نیتی ندارند ...  و من به خدایی که جانم در قبضه قدرت اوست، سوگند می‌خورم از وقتی که خود را شناخته ام تا امروز، نه دیدم و نه شنیدم که کسی از مسلمانان، حیوانی را ذبح یا نَحر کرده باشد و در هنگام نیتِ قربانی، نام پیامبر یا وصی یا بنده‌ای از بندگان صالح خدا را برده باشد و تنها قصد آنان اهدای ثواب به آن بزرگواران است. حال اگر قبل از به حکومت رسیدن شما، در اطراف شما، کسانی با آن عقاید و اعمال بوده‌اند، صاحب خانه به آنچه در خانه هست، داناتر است.))<ref>کاشف‌الغطا، جعفر، منهج الرشاد لمن أراد السّداد، ص 80 و 83.</ref>