جنگ موته: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲
جز
تمیزکاری
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:')
جز (تمیزکاری)
خط ۴۱: خط ۴۱:
این جنگ از آنجا آغاز شد که حارث بن امیر ازدی که حامل نامه ای از [[پیامبر (ص)]] به [[قیصر روم]] بود در زمین های موته به دستور [[شرحبیل بن عمرو]] سردار لشکر [[روم]] دستگیر شد و دست های او را بستند و گردنش را زدند. پیامبر (ص) از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدند و لشکری به موته روانه فرمودند.
این جنگ از آنجا آغاز شد که حارث بن امیر ازدی که حامل نامه ای از [[پیامبر (ص)]] به [[قیصر روم]] بود در زمین های موته به دستور [[شرحبیل بن عمرو]] سردار لشکر [[روم]] دستگیر شد و دست های او را بستند و گردنش را زدند. پیامبر (ص) از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدند و لشکری به موته روانه فرمودند.


در این جنگ [[پیامبر(ص)]] و [[امام علی| امیرالمؤمنین (ع)]] حضور نداشتند و آن حضرت سه امیر به ترتیب بر لشکر قرار دادند و فرمودند: «هر یک شهید شدند دیگری امیر لشکر باشد. [[جعفر طیار|جعفر بن ابی‌طالب]] ، [[زید بن حارثه]]، [[عبداللَّه بن رواحه]]».  
در این جنگ [[پیامبر(ص)]] و [[امام علی| امیرالمؤمنین (ع)]] حضور نداشتند و آن حضرت سه امیر به ترتیب بر لشکر قرار دادند و فرمودند: «هر یک شهید شدند دیگری امیر لشکر باشد. [[جعفر طیار|جعفر بن ابی‌طالب]]، [[زید بن حارثه]]، [[عبداللَّه بن رواحه]]».  


=موته کجاس=
=موته کجاس=
خط ۴۹: خط ۴۹:
موته روستایی در نزدیکی [[بلقاء]] است که حارث بن عمیر نماینده رسول خدا(ص) را در آنجا شهید کردند.
موته روستایی در نزدیکی [[بلقاء]] است که حارث بن عمیر نماینده رسول خدا(ص) را در آنجا شهید کردند.


[[مسلمانا]]ن در این جنگ به معان که اکنون یکی از استانهای کشور [[اردن]] و نیز نام شهر مرکزی استان است رسیدند. در شمال معان شهرکی است به نام کوک که درجنوب شرقی [[بحرالمیت|بحرالمیت]] واقع است، اکنون قبور شهدای موته در بیرون شهرک کوک واقع است .
[[مسلمانا]]ن در این جنگ به معان که اکنون یکی از استانهای کشور [[اردن]] و نیز نام شهر مرکزی استان است رسیدند. در شمال معان شهرکی است به نام کوک که درجنوب شرقی [[بحرالمیت|بحرالمیت]] واقع است، اکنون قبور شهدای موته در بیرون شهرک کوک واقع است.


=علت جنگ موته=
=علت جنگ موته=
خط ۶۴: خط ۶۴:
پس از آنکه پیامبر اکرم (ص) [[نماز ظهر]] را به جای آورد در جای خود نشست و اصحابش دور او نشستند. <ref>مغازی واقدی، ج ۲، ص۷۵۵- ۷۵۶</ref> در روایت [[ابان بن عثمان بجلی کوفی]] از [[امام صادق (ع)]] آمده است که آن [[حضرت (ص)]] [[جعفربن ابی‌طالب]] را به فرماندهی آنها انتخاب کرد و پس از او [[زید بن حارثه کلبی]] و پس از او [[عبدالله بن رواحه]] را تعیین نمود <ref> إعلام الوری، ص۲۱۲ و مناقب آل ابی‌طالب، ج ۱، ص۲۰۵</ref> و فرمود که اگر عبدالله بن رواحه هم آسیبی دید، [[مسلمانان]] خودشان فرماندهی برای خودتعیین کنند... آنگاه رسول خدا (ص) پرچم سفیدی برای آنها که سه هزار نفر بودند بست.
پس از آنکه پیامبر اکرم (ص) [[نماز ظهر]] را به جای آورد در جای خود نشست و اصحابش دور او نشستند. <ref>مغازی واقدی، ج ۲، ص۷۵۵- ۷۵۶</ref> در روایت [[ابان بن عثمان بجلی کوفی]] از [[امام صادق (ع)]] آمده است که آن [[حضرت (ص)]] [[جعفربن ابی‌طالب]] را به فرماندهی آنها انتخاب کرد و پس از او [[زید بن حارثه کلبی]] و پس از او [[عبدالله بن رواحه]] را تعیین نمود <ref> إعلام الوری، ص۲۱۲ و مناقب آل ابی‌طالب، ج ۱، ص۲۰۵</ref> و فرمود که اگر عبدالله بن رواحه هم آسیبی دید، [[مسلمانان]] خودشان فرماندهی برای خودتعیین کنند... آنگاه رسول خدا (ص) پرچم سفیدی برای آنها که سه هزار نفر بودند بست.


[[یعقوبی]] می‌نویسد: «پیامبر(ص) در سال هشتم، جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه را با لشکری برای [[جنگ]] روم به [[شام]] فرستاد. <ref>تاریخ‌ یعقوبی/ترجمه،ج‌۱،ص:۴۲۶ </ref>
[[یعقوبی]] می‌نویسد: «پیامبر(ص) در سال هشتم، جعفر بن ابی طالب و زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه را با لشکری برای [[جنگ]] روم به [[شام]] فرستاد. <ref>تاریخ‌ یعقوبی/ترجمه، ج‌۱،ص:۴۲۶ </ref>


اما [[شیعه]] بر این باور بوده است که جعفر فرماندهی نخست سپاه مزبور بر عهده داشته است. <ref> المبعث و المغازی، ابان بن عثمان احمر، صص ۹۲- ۹۴</ref> ابن ابی الحدید با اشاره به عقیده شیعه می‌ گوید: او در اشعاری که ابن اسحاق آورده شواهدی بر عقیده شیعه یافته است‌. <ref> شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۵، ص ۶۲</ref>
اما [[شیعه]] بر این باور بوده است که جعفر فرماندهی نخست سپاه مزبور بر عهده داشته است. <ref> المبعث و المغازی، ابان بن عثمان احمر، صص ۹۲- ۹۴</ref> ابن ابی الحدید با اشاره به عقیده شیعه می‌ گوید: او در اشعاری که ابن اسحاق آورده شواهدی بر عقیده شیعه یافته است‌. <ref> شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۵، ص ۶۲</ref>
خط ۷۴: خط ۷۴:
پس ازآنکه آماده حرکت شدند، مردم به بدرقه آنها رفتند و با آنها خداحافظی کرده و برایشان [[دعا]] کردند و [[رسول خدا (ص)]] در خطابه‌ای فرمود:  
پس ازآنکه آماده حرکت شدند، مردم به بدرقه آنها رفتند و با آنها خداحافظی کرده و برایشان [[دعا]] کردند و [[رسول خدا (ص)]] در خطابه‌ای فرمود:  


«شما را به [[تقوی]] و خیر و نیکی نسبت به مسلمانانی که با شما هستند توصیه می‌کنم... با نام [[خدا]] و در راه خدا حرکت کنید و با کسی که به خدا [[کفر]] می‌ورزد بجنگید و پیمان‌شکنی و خیانت نکنید و بچه‌ها را به قتل نرسانید و هنگامی که با دشمن مواجه می‌شوید، آنها را به یکی از این امور دعوت کنید که اگر به هر کدام پاسخ دادند بپذیرید و از آنها دست بکشید.آنها رابه [[اسلام]] دعوت کنید که اگر پذیرفتند از ایشان قبول کنید و آنها را رها کنید. اگر این را نپذیرفتند، آنها را به پرداخت [[جزیه]] دعوت کنید. و اگر قبول کردند، از آنها بپذیرید ودست از ایشان بردارید . اگراین را هم نپذیرفتند از خدا کمک بخواهید و با آنها بجنگید . <ref>ظاهرا این توصیه بعد از نماز ظهر در مسجد و خطاب به فرماندهان و به خصوص جعفر طیار بوده است.</ref>
«شما را به [[تقوی]] و خیر و نیکی نسبت به مسلمانانی که با شما هستند توصیه می‌کنم... با نام [[خدا]] و در راه خدا حرکت کنید و با کسی که به خدا [[کفر]] می‌ورزد بجنگید و پیمان‌شکنی و خیانت نکنید و بچه‌ها را به قتل نرسانید و هنگامی که با دشمن مواجه می‌شوید، آنها را به یکی از این امور دعوت کنید که اگر به هر کدام پاسخ دادند بپذیرید و از آنها دست بکشید. آنها رابه [[اسلام]] دعوت کنید که اگر پذیرفتند از ایشان قبول کنید و آنها را رها کنید. اگر این را نپذیرفتند، آنها را به پرداخت [[جزیه]] دعوت کنید. و اگر قبول کردند، از آنها بپذیرید ودست از ایشان بردارید. اگراین را هم نپذیرفتند از خدا کمک بخواهید و با آنها بجنگید. <ref>ظاهرا این توصیه بعد از نماز ظهر در مسجد و خطاب به فرماندهان و به خصوص جعفر طیار بوده است.</ref>


آنگاه رسول خدا (ص) لشکر اسلام را تا [[ثنیة الوداع]] <ref>ثنیة الوداع در جهت شام قرار داشته است </ref> بدرقه کرد و در آنجا ایستاد و لشکریان هم اطراف آن حضرت (ص) ایستادند و او خطاب به آنها فرمود: «با نام خدا حرکت کنید و با دشمن خدا و دشمن خودتان در [[شام]] بجنگید. درآنجا افرادی را می‌بینید که در [[صومعه‌]]ها به عبادت مشغولند، متعرض آنها نشوید وافرادی را می‌بینید که سرشان آشیانه [[شیطان]] است، پس آن سرها را با شمشیر از تن جداکنید، زنان، بچه‌ها، پیران را نکشید، نخل‌ها را به آتش نکشید، درخت‌ها را قطع نکنید و خانه‌ها را خراب نکنید» <ref>المغازی، ج ۲، صص ۷۵۸- ۷۵۷؛ امتاع الاسماع، ج ۱، صص ۳۴۶- ۳۴۵</ref>
آنگاه رسول خدا (ص) لشکر اسلام را تا [[ثنیة الوداع]] <ref>ثنیة الوداع در جهت شام قرار داشته است </ref> بدرقه کرد و در آنجا ایستاد و لشکریان هم اطراف آن حضرت (ص) ایستادند و او خطاب به آنها فرمود: «با نام خدا حرکت کنید و با دشمن خدا و دشمن خودتان در [[شام]] بجنگید. درآنجا افرادی را می‌بینید که در [[صومعه‌]]ها به عبادت مشغولند، متعرض آنها نشوید وافرادی را می‌بینید که سرشان آشیانه [[شیطان]] است، پس آن سرها را با شمشیر از تن جداکنید، زنان، بچه‌ها، پیران را نکشید، نخل‌ها را به آتش نکشید، درخت‌ها را قطع نکنید و خانه‌ها را خراب نکنید» <ref>المغازی، ج ۲، صص ۷۵۸- ۷۵۷؛ امتاع الاسماع، ج ۱، صص ۳۴۶- ۳۴۵</ref>
خط ۸۴: خط ۸۴:
=شهدای جنگ موته=
=شهدای جنگ موته=


غیراز سه شهید جعفر،[31] زید و عبدالله بن رواحه خزرجی، افراد دیگری از [[قریش]] به [[شهادت]] رسیدند که عبارت بودند از: مسعود بن أسود عدوی و وهب بن سعد بن أبی سرح، برادر عبدالله بن سعد بن ابی سرح.
غیراز سه شهید جعفر، [31] زید و عبدالله بن رواحه خزرجی، افراد دیگری از [[قریش]] به [[شهادت]] رسیدند که عبارت بودند از: مسعود بن أسود عدوی و وهب بن سعد بن أبی سرح، برادر عبدالله بن سعد بن ابی سرح.
و از [[بنی نجار]] از [[قبیله خزرج]] عبارت بودند از: سراقة بن عمرو، جابر بن عمرو و برادرش ابو کلاب یا کلیب، عمرو بن سعد و برادرش عامر و حارث بن نعمان بن أساف <ref>سیره ابن هشام، ج ۴، ص۲۵</ref> یا یساف. <ref>مغازی واقدی، ج ۲، ص۷۶۹</ref>
و از [[بنی نجار]] از [[قبیله خزرج]] عبارت بودند از: سراقة بن عمرو، جابر بن عمرو و برادرش ابو کلاب یا کلیب، عمرو بن سعد و برادرش عامر و حارث بن نعمان بن أساف <ref>سیره ابن هشام، ج ۴، ص۲۵</ref> یا یساف. <ref>مغازی واقدی، ج ۲، ص۷۶۹</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۴٬۹۳۳

ویرایش