حسین بن علی یزدانیار: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
</div>
</div>


'''أَبُو بكر الْحُسَیْن بن عَلیّ بن یزدانیار''' یکی از بزرگان علمای [[تصوف]] [[اهل سنت]] در قرن چهارم بود. أبو عبد الرحمن السلمی در مورد او چنین می گوید: «او عالم به علوم ظاهر و باطن بود».<ref>طبقات الصوفیة، أبو عبد الرحمن السلمی، ص306-309، دار الكتب العلمیة، ط2003</ref> أبو القاسم القشیری نیز در مورد او می گوید: «او عالمی متقی بود».
'''أَبُو بكر الْحُسَیْن بن عَلیّ بن یزدانیار''' یکی از بزرگان علمای [[تصوف]] [[اهل سنت]] در قرن چهارم بود. أبو عبد الرحمن السلمی در مورد او چنین می گوید: «او عالم به علوم ظاهر و باطن بود».<ref>طبقات الصوفیة، أبو عبد الرحمن السلمی، ص306-309، دار الكتب العلمیة، ط2003</ref> أبو القاسم القشیری نیز در مورد او می گوید: «او عالمی متقی بود». وی از اهالی شهری به نام أُرْمیَة بود. او روشی در تصوف دارد که مخصوص اوست و برخی از شیوخ [[عراق]] را تکذیب می کرد و احادیث زیادی را به او نسبت می دادند.
 
وی از اهالی شهری به نام أُرْمیَة بود. او روشی در تصوف دارد که مخصوص اوست و برخی از شیوخ [[عراق]] را تکذیب می کرد و احادیث زیادی را به او نسبت می دادند.


=گفتار=
=گفتار=

نسخهٔ ‏۱۱ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۳۴

حسن بصری
نام أَبُو بكر الْحُسَیْن بن عَلیّ بن یزدانیار
نام‎های دیگر
حیات قرن چهارم

أَبُو بكر الْحُسَیْن بن عَلیّ بن یزدانیار یکی از بزرگان علمای تصوف اهل سنت در قرن چهارم بود. أبو عبد الرحمن السلمی در مورد او چنین می گوید: «او عالم به علوم ظاهر و باطن بود».[۱] أبو القاسم القشیری نیز در مورد او می گوید: «او عالمی متقی بود». وی از اهالی شهری به نام أُرْمیَة بود. او روشی در تصوف دارد که مخصوص اوست و برخی از شیوخ عراق را تکذیب می کرد و احادیث زیادی را به او نسبت می دادند.

گفتار

وقتی مردم را دوست می‌داری، به محبت خدا طمع مکن، و هنگامی که کنجکاوی را دوست می‌داری، به عشق خدا طمع مکن، و هنگامی که مردم را دوست می‌داری، به مقامی نزد خدا طمع نکن.

صوفیان خراسان نه کاری و حرفی دارند; صوفیان بغداد می گویند عمل نمی کنند. صوفیان بصره هم گفتار و هم کردار درستی دارند; صوفیان مصر نیز در گفتار و در عمل نادرست هستند.

روح مزرعه خیر است زیرا منشأ رحمت است و بدن مزرعه شر است. زیرا شهوت و روح فلزی است که به اراده خیر گرایش دارد و به اراده شر و مغز قوه متفکره بدن و ذهن قوه متفکره روح است و معرفت بین عقل و هوای نفس وجود دارد. معرفت در قلب ساکن است و هوا و عقل در تنازع و جنگ با یکدیگرند. هوای نفس صاحب سپاهیان نفسانی است و عقل صاحب جیوش قلب است. و توفیق از جانب خداوند عقل را وسعت می بخشد و خیانت خزلان هوای نفس را گسترش می دهد و نصرت از آن کسی است که خداوند سعادت او را می خواهد و خیانت برای کسی که خدا بدبختی او را می خواهد.[۲].

پانویس

  1. طبقات الصوفیة، أبو عبد الرحمن السلمی، ص306-309، دار الكتب العلمیة، ط2003
  2. الحسین بن علی بن یزدانیار