حضرت موسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۵ دسامبر ۲۰۲۲
جز
تمیزکاری
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جز (تمیزکاری)
خط ۵۱: خط ۵۱:
حضرت موسی (ع) زمانی به دنیا آمد که روزگار بنی اسرائیل فوق العاده دشوار و ناگوار بود، زیرا [[فرعون]] مردان و پسران آنان را به قتل می‌رساند و زنانشان را زنده می نهاد، اکنون حضرت موسی (ع) به دنیا آمده و مادرش در تکاپوی پنهان کردن نوزاد از نظر جاسوسان فرعونی است در اینجا خداوند متعال به مادر حضرت موسی (ع) دستور می‌دهد که موسی را شیر داده و هنگامی که بر او بیمناک است وی را به رود افکند و ناراحت نباشد که به زودی حضرت موسی (ع) را به خودش باز می‌گرداند و از پیامبران الهی قرار می‌دهد وقتی مادرش حضرت موسی (ع) را به آب افکند خاندان فرعون او را از آب گرفتند و همسر فرعون گفت: این نوزاد نور چشم من و تو باشد مبادا او را به قتل برسانی شاید برای ما سودی داشته باشد و او را فرزند خود قرار دهیم.
حضرت موسی (ع) زمانی به دنیا آمد که روزگار بنی اسرائیل فوق العاده دشوار و ناگوار بود، زیرا [[فرعون]] مردان و پسران آنان را به قتل می‌رساند و زنانشان را زنده می نهاد، اکنون حضرت موسی (ع) به دنیا آمده و مادرش در تکاپوی پنهان کردن نوزاد از نظر جاسوسان فرعونی است در اینجا خداوند متعال به مادر حضرت موسی (ع) دستور می‌دهد که موسی را شیر داده و هنگامی که بر او بیمناک است وی را به رود افکند و ناراحت نباشد که به زودی حضرت موسی (ع) را به خودش باز می‌گرداند و از پیامبران الهی قرار می‌دهد وقتی مادرش حضرت موسی (ع) را به آب افکند خاندان فرعون او را از آب گرفتند و همسر فرعون گفت: این نوزاد نور چشم من و تو باشد مبادا او را به قتل برسانی شاید برای ما سودی داشته باشد و او را فرزند خود قرار دهیم.


خواهر حضرت موسی (ع) به دنبال نوزاد راه افتاد تا از عاقبت او باخبر شود و رسید به دربار فرعون و بدون این که کسی متوجه این موضوع شود به فرعونیان گفت من شما را به خانواده ای راهنمایی می کنم و عهده دار شیر دادن این نوزاد باشد، و آنان پذیرفتند و حضرت موسی را به مادرش دادند در حالی که نمی‌دانستند این مادر اوست و خداوند با این کار چشم مادرش را روشن ساخت. <ref>قصص / 3ـ13؛ ر.ک: نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1398ق، ج15، ص136</ref>
خواهر حضرت موسی (ع) به دنبال نوزاد راه افتاد تا از عاقبت او باخبر شود و رسید به دربار فرعون و بدون این که کسی متوجه این موضوع شود به فرعونیان گفت من شما را به خانواده ای راهنمایی می کنم و عهده دار شیر دادن این نوزاد باشد، و آنان پذیرفتند و حضرت موسی را به مادرش دادند در حالی که نمی‌دانستند این مادر اوست و خداوند با این کار چشم مادرش را روشن ساخت. <ref>قصص / 3ـ13؛ ر. ک: نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1398ق، ج15، ص136</ref>


این گونه شد که حضرت موسی در خانه دشمن خویش رشد و نمو یافت و به سن رشد رسید و خداوند متعال بر او حکم و علم داد یعنی عقل، فهم و قدرت بر هدایت جامعه و داوری میان آنها بر حضرت موسی داده شد و این نبود جز به خاطر تقوا و نیکوکاری حضرت موسی (ع) و خداوند پاداش نیکوکاران را این گونه می‌دهد. <ref>قصص / 3ـ13؛ ر.ک: نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1398ق، ج15، ص136</ref>
این گونه شد که حضرت موسی در خانه دشمن خویش رشد و نمو یافت و به سن رشد رسید و خداوند متعال بر او حکم و علم داد یعنی عقل، فهم و قدرت بر هدایت جامعه و داوری میان آنها بر حضرت موسی داده شد و این نبود جز به خاطر تقوا و نیکوکاری حضرت موسی (ع) و خداوند پاداش نیکوکاران را این گونه می‌دهد. <ref>قصص / 3ـ13؛ ر. ک: نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1398ق، ج15، ص136</ref>


=نسب حضرت موسی (ع)=
=نسب حضرت موسی (ع)=
خط ۵۹: خط ۵۹:
موسی فرزند عمران از نوادگان یعقوب می‌باشد. نَسَب او تا یعقوب عبارت است از (موسی بن عمران بن یصهر بن یافث بن لاوی بن یعقوب). (او ۵۰۰ سال بعد از [[حضرت ابراهیم|ابراهیم خلیل]] ظهور کرد.) <ref> طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج۱، ص۲۱۰</ref>
موسی فرزند عمران از نوادگان یعقوب می‌باشد. نَسَب او تا یعقوب عبارت است از (موسی بن عمران بن یصهر بن یافث بن لاوی بن یعقوب). (او ۵۰۰ سال بعد از [[حضرت ابراهیم|ابراهیم خلیل]] ظهور کرد.) <ref> طبرسی، فضل بن حسن، مجمع‌البیان، ج۱، ص۲۱۰</ref>


موسی نامی است که از دو جزء تشکیل شده یکی «مو» به معنای آب و دیگری «سی» به معنای درخت است. (در روایاتی دیگر نام مادر موسی را <big>یوکابد</big> گفته‌اند) <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۲۷۴</ref> او را موسی نام نهادند چون گهواره او در کنار درختی در داخل آب بدست آمد. نام مادرش یوخابید <ref>رضوی، جواد، قصه‌های قرآن، ص۲۸۳</ref> بود که در تورات نیز نامش برده شده است. موسی سه برادر داشت،‌ [[هارون]] که بزرگتر از موسی بود و بشر و بشیر که کوچکتر بودند.
موسی نامی است که از دو جزء تشکیل شده یکی «مو» به معنای آب و دیگری «سی» به معنای درخت است. (در روایاتی دیگر نام مادر موسی را <big>یوکابد</big> گفته‌اند) <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۲۷۴</ref> او را موسی نام نهادند چون گهواره او در کنار درختی در داخل آب بدست آمد. نام مادرش یوخابید <ref>رضوی، جواد، قصه‌های قرآن، ص۲۸۳</ref> بود که در تورات نیز نامش برده شده است. موسی سه برادر داشت، ‌ [[هارون]] که بزرگتر از موسی بود و بشر و بشیر که کوچکتر بودند.


=فرار حضرت موسی (ع) از فرعونیان=
=فرار حضرت موسی (ع) از فرعونیان=
خط ۶۵: خط ۶۵:
حضرت موسی (ع) داخل شهر شد و دید دو نفر با هم دعوا می‌کنند که یکی از بنی اسرائیل و موحد و آن دیگری از فرعونیان است، بنی اسرائیلی از حضرت موسی (ع) کمک خواست و حضرت مشتی بر آن مرد فرعونی زد و او کشته شد، وقتی حضرت موسی (ع) دید این فرعونی کشته شد.
حضرت موسی (ع) داخل شهر شد و دید دو نفر با هم دعوا می‌کنند که یکی از بنی اسرائیل و موحد و آن دیگری از فرعونیان است، بنی اسرائیلی از حضرت موسی (ع) کمک خواست و حضرت مشتی بر آن مرد فرعونی زد و او کشته شد، وقتی حضرت موسی (ع) دید این فرعونی کشته شد.


در شهر هراسان می گشت که بالاخره فرعون او را مجازات خواهد کرد تا این که مرد بنی اسرائیلی باز از حضرت موسی (ع) کمک خواست ولی حضرت فرمود تو شخصی هستی که دچار گمراهی هستی و هر روز با کسی درگیری داری و در این بین مردی با سرعت خود را به حضرت موسی (ع) رساند که فرعون در صدد قتل توست و من خیرخواه توأم و موسی هراسان از شهر خارج گشت و به سوی مدین محل زندگی [[حضرت شعیب (ع)]] حرکت نمود. <ref>قصص / 15ـ22؛ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374ش، ج16، ص21</ref>
در شهر هراسان می گشت که بالاخره فرعون او را مجازات خواهد کرد تا این که مرد بنی اسرائیلی باز از حضرت موسی (ع) کمک خواست ولی حضرت فرمود تو شخصی هستی که دچار گمراهی هستی و هر روز با کسی درگیری داری و در این بین مردی با سرعت خود را به حضرت موسی (ع) رساند که فرعون در صدد قتل توست و من خیرخواه توأم و موسی هراسان از شهر خارج گشت و به سوی مدین محل زندگی [[حضرت شعیب (ع)]] حرکت نمود. <ref>قصص / 15ـ22؛ ر. ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1374ش، ج16، ص21</ref>


=ازدواج حضرت موسی (ع) با دختر شعیب(ع)=
=ازدواج حضرت موسی (ع) با دختر شعیب(ع)=
خط ۷۱: خط ۷۱:
حضرت موسی (ع) از دست فرعونیان فرار کرد و به سوی [[مدین]] حرکت نمود و وقتی به آنجا رسید دید مردم در کنار چاهی برای گوسفندان شان آب می‌دهند اما دو دختر در کناری ایستاده اند تا وقتی همه رفتند آنها نیز به گوسفندان خود آب دهند و حضرت موسی (ع) به آن دو کمک کرد و سپس به درگاه الهی عرضه داشت: «پروردگارا من به آن چه تو برایم عطا کنی نیازمندم».  
حضرت موسی (ع) از دست فرعونیان فرار کرد و به سوی [[مدین]] حرکت نمود و وقتی به آنجا رسید دید مردم در کنار چاهی برای گوسفندان شان آب می‌دهند اما دو دختر در کناری ایستاده اند تا وقتی همه رفتند آنها نیز به گوسفندان خود آب دهند و حضرت موسی (ع) به آن دو کمک کرد و سپس به درگاه الهی عرضه داشت: «پروردگارا من به آن چه تو برایم عطا کنی نیازمندم».  


این دو دختر جریان کمک مرد غریبه را به پدرشان گفتند و پدر در فکر این شد که از موسی (ع) تشکر کند و وقتی او را مردی با ایمان یافت، پیشنهاد ازدواج با یکی از دخترانش داد و حضرت موسی (ع) قبول کرد که در عوض ده سال کار برای حضرت شعیب (ع) با دختر او ازدواج کند و این گونه شد که حضرت موسی (ع) در شهر مدین با دختر شعیب که از پیامبران الهی بود ازدواج کرد و پس از تمام شدن مدت، به همراه خانواده اش از مدین به سوی [[جمهوری عربی مصر|مصر]] حرکت نمود. <ref>قصص / 28 ـ 23؛ ر.ک: طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، 1378ش، ج10، ص221</ref> و در همین مسیر برگشت بود که خداوند وی را به پیامبری مبعوث نمود تا به سوی فرعون رفته و او را به یگانگی خداوند دعوت کند. <ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، ج6، ص69؛ ر.ک: تفسیر هدایت (ترجمه من هدی القرآن)، ترجمه گروهی از مترجمان، مشهد، بنیاد پژوهش های آستان قدس، 1377ش، ج9، ص287</ref>
این دو دختر جریان کمک مرد غریبه را به پدرشان گفتند و پدر در فکر این شد که از موسی (ع) تشکر کند و وقتی او را مردی با ایمان یافت، پیشنهاد ازدواج با یکی از دخترانش داد و حضرت موسی (ع) قبول کرد که در عوض ده سال کار برای حضرت شعیب (ع) با دختر او ازدواج کند و این گونه شد که حضرت موسی (ع) در شهر مدین با دختر شعیب که از پیامبران الهی بود ازدواج کرد و پس از تمام شدن مدت، به همراه خانواده اش از مدین به سوی [[جمهوری عربی مصر|مصر]] حرکت نمود. <ref>قصص / 28 ـ 23؛ ر. ک: طیب، عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، 1378ش، ج10، ص221</ref> و در همین مسیر برگشت بود که خداوند وی را به پیامبری مبعوث نمود تا به سوی فرعون رفته و او را به یگانگی خداوند دعوت کند. <ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374ش، ج6، ص69؛ ر. ک: تفسیر هدایت (ترجمه من هدی القرآن)، ترجمه گروهی از مترجمان، مشهد، بنیاد پژوهش های آستان قدس، 1377ش، ج9، ص287</ref>


=نبوت حضرت موسی (ع)=  
=نبوت حضرت موسی (ع)=  
خط ۷۹: خط ۷۹:
حضرت موسی (ع) به خداوند عرضه داشت که من از فرعونیان کسی را کشته ام پس برایم وزیری ده که برادرم هارون به این امر سزاوارتر است و خداوند دعایش را اجابت نمود و هارون را وزیر و یاور و تصدیق کننده حضرت موسی (ع) قرار داد ولی فرعون و قومش نه تنها نبوت وی را نپذیرفتند، بلکه او را ساحری دانستند که می‌خواهد قدرت را از فرعون بگیرد و خداوند حضرت موسی (ع) و قومش را از فرعونیان نجات داد و رسالتش را بر همگان ثابت نمود و فرعون را با همه لشکریانش در دریا غرق نمود تا عبرتی باشد برای همه مستکبران و نیز پندی برای مؤمنان که چگونه خداوند یار و یاور مؤمنان است. <ref>قصص / 29ـ45؛ یونس / 75ـ86؛ اعراف / 103ـ126؛ بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، مؤسسه البعثه، 1415ق، ج4، ص624</ref> سرگذشت حضرت موسی (ع) و پندها و عبرت های این تاریخ فراتر از آن است که در این نوشتار مجال طرح آنها باشد، لذا به طور خلاصه اشاره می‌شود:
حضرت موسی (ع) به خداوند عرضه داشت که من از فرعونیان کسی را کشته ام پس برایم وزیری ده که برادرم هارون به این امر سزاوارتر است و خداوند دعایش را اجابت نمود و هارون را وزیر و یاور و تصدیق کننده حضرت موسی (ع) قرار داد ولی فرعون و قومش نه تنها نبوت وی را نپذیرفتند، بلکه او را ساحری دانستند که می‌خواهد قدرت را از فرعون بگیرد و خداوند حضرت موسی (ع) و قومش را از فرعونیان نجات داد و رسالتش را بر همگان ثابت نمود و فرعون را با همه لشکریانش در دریا غرق نمود تا عبرتی باشد برای همه مستکبران و نیز پندی برای مؤمنان که چگونه خداوند یار و یاور مؤمنان است. <ref>قصص / 29ـ45؛ یونس / 75ـ86؛ اعراف / 103ـ126؛ بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، تهران، مؤسسه البعثه، 1415ق، ج4، ص624</ref> سرگذشت حضرت موسی (ع) و پندها و عبرت های این تاریخ فراتر از آن است که در این نوشتار مجال طرح آنها باشد، لذا به طور خلاصه اشاره می‌شود:


#حضرت موسی (ع) و نجات دادن قومش از دست فرعونیان و رد شدن از دریا با معجزه الهی. <ref>طه / 77ـ79؛ بقره / 49ـ50</ref>
# حضرت موسی (ع) و نجات دادن قومش از دست فرعونیان و رد شدن از دریا با معجزه الهی. <ref>طه / 77ـ79؛ بقره / 49ـ50</ref>
#
#
#رفتن حضرت موسی (ع) به [[طور سینا]] و عبادت با خداوند متعال و رو آوردن قومش به گوساله پرستی در غیاب آن حضرت و با انحراف [[سامری]]. <ref>طه / 83ـ99؛ بقره / 51ـ54؛ اعراف / 153ـ148</ref>
# رفتن حضرت موسی (ع) به [[طور سینا]] و عبادت با خداوند متعال و رو آوردن قومش به گوساله پرستی در غیاب آن حضرت و با انحراف [[سامری]]. <ref>طه / 83ـ99؛ بقره / 51ـ54؛ اعراف / 153ـ148</ref>
#
#
#بهانه‌گیری های قوم بنی اسرائیل از حضرت موسی (ع) پس از آن که به اشتباه و گمراهی خود به گوساله پرستی پی برده و خداوند توبه آنها را پذیرفته بود. <ref>بقره / 55ـ74؛ مائده / 20ـ26</ref>
# بهانه‌گیری های قوم بنی اسرائیل از حضرت موسی (ع) پس از آن که به اشتباه و گمراهی خود به گوساله پرستی پی برده و خداوند توبه آنها را پذیرفته بود. <ref>بقره / 55ـ74؛ مائده / 20ـ26</ref>
#
#
#داستان ملاقات حضرت موسی (ع) و یکی از بندگان برگزیده خداوند. <ref>کهف / 60ـ82</ref>
# داستان ملاقات حضرت موسی (ع) و یکی از بندگان برگزیده خداوند. <ref>کهف / 60ـ82</ref>
#
#


خط ۹۴: خط ۹۴:
بنا بر آیات قرآن این معجزه یک‌بار قبل از رفتن موسی به ملاقات فرعون و برای آمادگی حضرت موسی(ع) رخ داد <ref>سوره طه، آیه ۲۲- ۲۴</ref> بار دیگر در نزد فرعون، واقع شد. <ref>سوره شعراء، آیه ۳۳-۳۴</ref>
بنا بر آیات قرآن این معجزه یک‌بار قبل از رفتن موسی به ملاقات فرعون و برای آمادگی حضرت موسی(ع) رخ داد <ref>سوره طه، آیه ۲۲- ۲۴</ref> بار دیگر در نزد فرعون، واقع شد. <ref>سوره شعراء، آیه ۳۳-۳۴</ref>


==دست نورانی حضرت موسی (ع)==
== دست نورانی حضرت موسی (ع) ==


بنابر نظر برخی از مفسران اعجاز ید بیضاء به این نحو بوده که دست حضرت موسی(ع) نورانی گشته و از آن نور پراکنده می‌شد. <ref>شبر، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۸۰؛ طبرسی، مجمع البیان،۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۰۵</ref> نور این دست به نحوی بود که برای همه افراد حاضر در نزد فرعون قابل دیدن بود. برخی از روایات نیز بر این مطلب دلالت دارند. <ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۴۰</ref>
بنابر نظر برخی از مفسران اعجاز ید بیضاء به این نحو بوده که دست حضرت موسی(ع) نورانی گشته و از آن نور پراکنده می‌شد. <ref>شبر، تفسیر القرآن الکریم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۱۸۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۴، ص۷۰۵</ref> نور این دست به نحوی بود که برای همه افراد حاضر در نزد فرعون قابل دیدن بود. برخی از روایات نیز بر این مطلب دلالت دارند. <ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۱۴۰</ref>


==دست سفید حضرت موسی (ع)==
== دست سفید حضرت موسی (ع) ==


برخی دیگر از مفسران معتقدند که رنگ پوست حضرت موسی(ع) گندم‌گون بوده است. در این اعجاز دست حضرت موسی(ع) کاملا سفید گشته و همین سبب تعجب دیگران گشت. <ref>شیخ طوسی، التبیان، ج۴، ص۴۹۲؛ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۷۵</ref>
برخی دیگر از مفسران معتقدند که رنگ پوست حضرت موسی(ع) گندم‌گون بوده است. در این اعجاز دست حضرت موسی(ع) کاملا سفید گشته و همین سبب تعجب دیگران گشت. <ref>شیخ طوسی، التبیان، ج۴، ص۴۹۲؛ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۳، ص۳۷۵</ref>
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
=حضرت موسی (ع) در روایات=
=حضرت موسی (ع) در روایات=


*پیامبر خدا (ص) فرمودند: حضرت داود (ع) در روز شنبه به مرگ ناگهانی درگذشت. پس پرندگان با بالهای خود بر او سایه افکندند. <big>موسی کلیم الله</big> (ع) نیز در تیه (بیابان برهوت) مرد. پس آواز دهنده ای از آسمان جار زد: موسی (ع) مرد و کیست که نمیرد؟ <ref>حکم النبی الأعظم صلی الله علیه و آله و سلم، (محمدی ری شهری)، ج2، ص500</ref>
* پیامبر خدا (ص) فرمودند: حضرت داود (ع) در روز شنبه به مرگ ناگهانی درگذشت. پس پرندگان با بالهای خود بر او سایه افکندند. <big>موسی کلیم الله</big> (ع) نیز در تیه (بیابان برهوت) مرد. پس آواز دهنده ای از آسمان جار زد: موسی (ع) مرد و کیست که نمیرد؟ <ref>حکم النبی الأعظم صلی الله علیه و آله و سلم، (محمدی ری شهری)، ج2، ص500</ref>
*
*
*پیامبر خدا (ص) فرمودند: موسی در حالی برانگیخته شد که گوسفندان خانواده خود را می چراند و من نیز در حالی برانگیخته شدم که گوسفندان خانواده ام را در جیاد می چراندم. <ref>سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد (محمد بن یوسف صالحی دمشقی)، ج7، ص411</ref>
* پیامبر خدا (ص) فرمودند: موسی در حالی برانگیخته شد که گوسفندان خانواده خود را می چراند و من نیز در حالی برانگیخته شدم که گوسفندان خانواده ام را در جیاد می چراندم. <ref>سبل الهدی والرشاد فی سیرة خیر العباد (محمد بن یوسف صالحی دمشقی)، ج7، ص411</ref>
*
*
*امام زین‌العابدین (ع) فرمودند: آخرین سفارشی که خضر به موسی بن عمران علیهما السلام کرد این بود: هیچ کس در دنیا با کسی نرمی نکند مگر آن که خداوند عزوجل در روز قیامت با او نرمی‌کند. <ref> بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج13، ص294.</ref>
* امام زین‌العابدین (ع) فرمودند: آخرین سفارشی که خضر به موسی بن عمران علیهما السلام کرد این بود: هیچ کس در دنیا با کسی نرمی نکند مگر آن که خداوند عزوجل در روز قیامت با او نرمی‌کند. <ref> بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج13، ص294.</ref>
*
*
*امام صادق(ع)<ref>ر.ک:مقاله امام صادق(ع)</ref>: به آن چه امید نداری امیدوارتر باش تا به آنچه امید داری؛ زیرا موسی (ع) رفت که مقداری آتش بیاورد اما وقتی به سوی خانواده خود برگشت، پیامبری مرسل بود. <ref> بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج68، ص144</ref>
* امام صادق(ع)<ref>ر. ک:مقاله امام صادق(ع)</ref>: به آن چه امید نداری امیدوارتر باش تا به آنچه امید داری؛ زیرا موسی (ع) رفت که مقداری آتش بیاورد اما وقتی به سوی خانواده خود برگشت، پیامبری مرسل بود. <ref> بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج68، ص144</ref>
*
*
*امام صادق (ع): موسی بن عمران ‌علیه‌السلام گفت: پروردگارا، کدام عمل نزد تو برتر است؟ فرمود: دوست داشتن کودکان؛ زیرا سرشت آنان بر توحید من است و اگر آنها را بمیرانم، به رحمت خود به بهشت شان می برم. <ref> بحارالانوار(علامه مجلسی)، ج101، ص97</ref>
* امام صادق (ع): موسی بن عمران ‌علیه‌السلام گفت: پروردگارا، کدام عمل نزد تو برتر است؟ فرمود: دوست داشتن کودکان؛ زیرا سرشت آنان بر توحید من است و اگر آنها را بمیرانم، به رحمت خود به بهشت شان می برم. <ref> بحارالانوار(علامه مجلسی)، ج101، ص97</ref>
*
*
*خداوند خطاب به موسی (ع) فرمود: «یا موسی، لاتُطَوِّلْ فی الدُّنْیا أملَکَ فَیَقْسُوَ قَلْبُکَ، والقاسِی القلبِ منّی بَعِیدٌ»: ای موسی! در دنیا آرزوی دراز نکن که قلبت سخت می‌شود و انسان سخت دل از من بدور است. <ref> بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج70، ص398</ref>
* خداوند خطاب به موسی (ع) فرمود: «یا موسی، لاتُطَوِّلْ فی الدُّنْیا أملَکَ فَیَقْسُوَ قَلْبُکَ، والقاسِی القلبِ منّی بَعِیدٌ»: ای موسی! در دنیا آرزوی دراز نکن که قلبت سخت می‌شود و انسان سخت دل از من بدور است. <ref> بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج70، ص398</ref>
*
*روایت شده است که موسی (ع) گفت: پروردگارا! مرا از نشانه خشنودی خود از بنده ات خبر ده. خدای تعالی به او وحی فرمود: هرگاه دیدی که من بنده ام را برای طاعت خود آماده و از معصیتم روی گردان می کنم، این نشانه خشنودی من است. <ref> بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج67، ص26</ref>
*
*
* روایت شده است که موسی (ع) گفت: پروردگارا! مرا از نشانه خشنودی خود از بنده ات خبر ده. خدای تعالی به او وحی فرمود: هرگاه دیدی که من بنده ام را برای طاعت خود آماده و از معصیتم روی گردان می کنم، این نشانه خشنودی من است. <ref> بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج67، ص26</ref>
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
۴٬۹۳۳

ویرایش