حضرت یوسف: تفاوت میان نسخه‌ها

۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۳
خط ۲۸: خط ۲۸:
یوسف فرزند یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم (علیه السلام) می‌باشد<ref> اسوه‌های قرآنی و شیوه‌های تبلیغی آنان (مصطفی عباسی مقدم)</ref>.
یوسف فرزند یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم (علیه السلام) می‌باشد<ref> اسوه‌های قرآنی و شیوه‌های تبلیغی آنان (مصطفی عباسی مقدم)</ref>.


=زندگی‌نامه حضرت یوسف=
== زندگی‌نامه حضرت یوسف ==
در [[قرآن]]، در [[سوره یوسف]] داستان زندگی یوسف به‌تفصیل بیان شده است. قرآن داستان او را اَحْسَنُ الْقِصَص (نیکوترین داستان) نامیده<ref>سوره یوسف، آیه ۳</ref>. و آن را با جزئیاتی از نوجوانی، به چاه‌انداختن، فروختن او به عزیز مصر، داستان [[زلیخا]] و یوسف، به زندان رفتن او و ملاقات پدر و برادران و حکومتش در مصر بیان کرده است<ref>سوره یوسف، آیات۸ تا ۱۰۰</ref>.


در قرآن، در سوره یوسف داستان زندگی یوسف به‌تفصیل بیان شده است. قرآن داستان او را اَحْسَنُ الْقِصَص (نیکوترین داستان) نامیده <ref>سوره یوسف، آیه ۳</ref> و آن را با جزئیاتی از نوجوانی، به چاه‌انداختن، فروختن او به عزیز مصر، داستان [[زلیخا]] و یوسف، به زندان رفتن او و ملاقات پدر و برادران و حکومتش در مصر بیان کرده است. <ref>سوره یوسف، آیات۸ تا ۱۰۰</ref>  
در کتاب‌های [[قصص القرآن]] یوسف جوانی بسیار زیبا توصیف شده است<ref>جزایری، النور المبین، ۱۴۲۳ق، ص۲۱۷؛ بلاغی، قصص قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۹۸؛ صحفی، قصه‌های قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۴و۱۱۵</ref>. ازاین‌رو زلیخا زن عزیز مصر شیفته او شد و پیوسته اورا به [[گناه]] فرا خواند ولی یوسف خویشتن‌داری کرد و به خواست زلیخا تن نداد<ref>صحفی، قصه‌های قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۵و۱۱۶؛ همچنین نگاه کنید به سوره یوسف، آیه ۲۳</ref>. این ماجرا به‌گوش مردم شهر رسید و گروهی از زنان شهر زلیخا را سرزنش کردند. او جلسه‌ای ترتیب داد، زنان اشراف شهر را دعوت کرد و کارد و میوه به دست آنها داد. سپس یوسف را به مجلس دعوت کرد. زمانی که او وارد شد، زنان چنان تحت‌ تأثیر زیبایی او قرار گرفتند که دستانشان را به سختی بریدند.<ref>صحفی، قصه‌های قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۷و۱۱۸؛ همچنین نگاه کنید به سوره یوسف، آیه ۳۰و۳۱</ref>.


در کتاب‌های [[قصص القرآن]] یوسف جوانی بسیار زیبا توصیف شده است. <ref>جزایری، النور المبین، ۱۴۲۳ق، ص۲۱۷؛ بلاغی، قصص قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۹۸؛ صحفی، قصه‌های قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۴و۱۱۵</ref> ازاین‌رو زلیخا زن عزیز مصر شیفته او شد و پیوسته اورا به گناه فرا خواند ولی یوسف خویشتن‌داری کرد و به خواست زلیخا تن نداد. <ref>صحفی، قصه‌های قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۵و۱۱۶؛ همچنین نگاه کنید به سوره یوسف، آیه ۲۳</ref> این ماجرا به‌گوش مردم شهر رسید و گروهی از زنان شهر زلیخا را سرزنش کردند. او جلسه‌ای ترتیب داد، زنان اشراف شهر را دعوت کرد و کارد و میوه به دست آنها داد. سپس یوسف را به مجلس دعوت کرد. زمانی که او وارد شد، زنان چنان تحت‌ تأثیر زیبایی او قرار گرفتند که دستانشان را به سختی بریدند. <ref>صحفی، قصه‌های قرآن، ۱۳۷۹ش، ص۱۱۷و۱۱۸؛ همچنین نگاه کنید به سوره یوسف، آیه ۳۰و۳۱</ref>
پس از این ماجرا به‌جهت آنکه هر روز زنانی از یوسف درخواست ارتباط نامشروع داشتند، او از [[خدا]] خواست برای رهایی از آنان او را به زندان بیندازد. پس از چندی او به دستور زلیخا به زندان افتاد<ref>جزایری، النور المبین، ۱۴۲۳ق، ص۲۲۱؛ همچنین نگاه کنید به سوره یوسف، آیه ۳۳تا۳۵</ref>.
 
پس از این ماجرا به‌جهت آنکه هر روز زنانی از یوسف درخواست ارتباط نامشروع داشتند، او از [[خدا]] خواست برای رهایی از آنان او را به زندان بیندازد. پس از چندی او به دستور زلیخا به زندان افتاد. <ref>جزایری، النور المبین، ۱۴۲۳ق، ص۲۲۱؛ همچنین نگاه کنید به سوره یوسف، آیه ۳۳تا۳۵</ref>  


=حضرت یوسف در قرآن=
=حضرت یوسف در قرآن=
confirmed، مدیران
۳۳٬۱۹۷

ویرایش