حکمت وجود آیات متشابه در قرآن از منظر فریقین (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'انسانها' به 'انسان‌ها'
جز (جایگزینی متن - 'جامع ترین' به 'جامع‌ترین')
جز (جایگزینی متن - 'انسانها' به 'انسان‌ها')
خط ۱۸: خط ۱۸:
</ref>  
</ref>  


پاسخ سوم: وجود متشابهات در قرآن سبب رشد عقلی بشر گردیده و آنان را از ظلمت تقلید خارج خواهد کرد بدین معنا که هرگاه تمامی‌ قرآن از محکمات بود انسانها از تمسک به دلائل عقلی بی نیاز گردیده و در ظلمت جهل و تقلید باقی می‌ماندند. <ref>همان: الوجه الثالث: أن القرآن إذا كان مشتملاً علی المحكم والمتشابه افتقر الناظر فیه إلی الاستعانة بدلیل العقل، وحینئذ یتخلص عن ظلمة التقلید، ویصل إلی ضیاء الاستدلال والبینة، أما لو كان كله محكماً لم یفتقر إلی التمسك بالدلائل العقلیة فحینئذ كان یبقی فی الجهل والتقلید</ref>
پاسخ سوم: وجود متشابهات در قرآن سبب رشد عقلی بشر گردیده و آنان را از ظلمت تقلید خارج خواهد کرد بدین معنا که هرگاه تمامی‌ قرآن از محکمات بود انسان‌ها از تمسک به دلائل عقلی بی نیاز گردیده و در ظلمت جهل و تقلید باقی می‌ماندند. <ref>همان: الوجه الثالث: أن القرآن إذا كان مشتملاً علی المحكم والمتشابه افتقر الناظر فیه إلی الاستعانة بدلیل العقل، وحینئذ یتخلص عن ظلمة التقلید، ویصل إلی ضیاء الاستدلال والبینة، أما لو كان كله محكماً لم یفتقر إلی التمسك بالدلائل العقلیة فحینئذ كان یبقی فی الجهل والتقلید</ref>


پاسخ چهارم: وجود متشابهات در قرآن سبب پیدایش علوم مختلف جهت تاویل آنها گردیده است در حالی که هرگاه تمامی قرآن از محکمات می‌بود چنین تحولی در علوم ایجاد نمی‌شد. <ref>همان: الوجه الرابع: لما كان القرآن مشتملاً علی المحكم والمتشابه، افتقروا إلی تعلم طرق التأویلات وترجیح بعضها علی بعض، وافتقر تعلم ذلك إلی تحصیل علوم كثیرة من علم اللغة والنحو وعلم أصول الفقه، ولو لم یكن الأمر كذلك ما كان یحتاج الإنسان إلی تحصیل هذه العلوم الكثیرة، فكان إیراد هذه المتشابهات لأجل هذه الفوائد الكثیرة </ref>
پاسخ چهارم: وجود متشابهات در قرآن سبب پیدایش علوم مختلف جهت تاویل آنها گردیده است در حالی که هرگاه تمامی قرآن از محکمات می‌بود چنین تحولی در علوم ایجاد نمی‌شد. <ref>همان: الوجه الرابع: لما كان القرآن مشتملاً علی المحكم والمتشابه، افتقروا إلی تعلم طرق التأویلات وترجیح بعضها علی بعض، وافتقر تعلم ذلك إلی تحصیل علوم كثیرة من علم اللغة والنحو وعلم أصول الفقه، ولو لم یكن الأمر كذلك ما كان یحتاج الإنسان إلی تحصیل هذه العلوم الكثیرة، فكان إیراد هذه المتشابهات لأجل هذه الفوائد الكثیرة </ref>
خط ۴۶: خط ۴۶:
در عصر کنونی به ارزش آیاتی که در بردارنده حقائق علمی مهمی است پی می‌بریم، حقائقی که راه بشر را در ترقی و تحقیق در طبیعت گشوده است.<ref>علوم القران -ص -189- 190ونحن فی هذا العصر حین نعیش التطور المدنی العظیم فی المجالات العلمیة المختلفة ندرك قیمة بعض الآیات القرآنیة التی ألمحت إلی بعض الحقائق العلمیة، ووضعتها تحت تصرف الانسان لینطلق منها فی بحثه وتحقیقه، وكذلك بعض المصادیق الانسانیة وبهذا یمكن ان نقدم تفسیرا لحكمة ورود المتشابه فی القرآن الكریم- انتهی</ref>  
در عصر کنونی به ارزش آیاتی که در بردارنده حقائق علمی مهمی است پی می‌بریم، حقائقی که راه بشر را در ترقی و تحقیق در طبیعت گشوده است.<ref>علوم القران -ص -189- 190ونحن فی هذا العصر حین نعیش التطور المدنی العظیم فی المجالات العلمیة المختلفة ندرك قیمة بعض الآیات القرآنیة التی ألمحت إلی بعض الحقائق العلمیة، ووضعتها تحت تصرف الانسان لینطلق منها فی بحثه وتحقیقه، وكذلك بعض المصادیق الانسانیة وبهذا یمكن ان نقدم تفسیرا لحكمة ورود المتشابه فی القرآن الكریم- انتهی</ref>  


بنابراین از منظر مولف کتاب علوم القرآن حکمت وجود متشابه – نوع اول - درقرآن، ارتقاء سطح ایمانی و معنوی و هدف از متشابه نوع دوم، ارتقاء سطح فکری و معرفتی بشر و نیز ایجاد روحیه تدبر در انسانها نسبت به قضایای گوناگون علمی و...مطرح شده در قرآن می‌باشد.  
بنابراین از منظر مولف کتاب علوم القرآن حکمت وجود متشابه – نوع اول - درقرآن، ارتقاء سطح ایمانی و معنوی و هدف از متشابه نوع دوم، ارتقاء سطح فکری و معرفتی بشر و نیز ایجاد روحیه تدبر در انسان‌ها نسبت به قضایای گوناگون علمی و...مطرح شده در قرآن می‌باشد.  


== دیدگاه علامه طباطبائی در زمینه حکمت وجود متشابه درقرآن ==
== دیدگاه علامه طباطبائی در زمینه حکمت وجود متشابه درقرآن ==
خط ۶۹: خط ۶۹:
علامه در نقد این پاسخ می‌فرماید:  
علامه در نقد این پاسخ می‌فرماید:  


این وجه نیز تمام نیست برای اینکه خدای تعالی آن قدر آیات آفاقی (در طبیعت) و انفسی (در بدن انسان) خلق کرده که اگر انسانهای امروز و فردا و میلیونها سال دیگر در آن دقت کنند به آخرین اسرارش نمی‌ رسند.
این وجه نیز تمام نیست برای اینکه خدای تعالی آن قدر آیات آفاقی (در طبیعت) و انفسی (در بدن انسان) خلق کرده که اگر انسان‌های امروز و فردا و میلیونها سال دیگر در آن دقت کنند به آخرین اسرارش نمی‌ رسند.


و در کلام مجیدش هم به تفکر در آن آیات امر فرموده، هم امر اجمالی که فرموده (در آیات آفاق و أنفس فکر کنید) و هم بطور تفصیل که در مواردی خلقت آسمانها و زمین و کوه‌ها و درختان و جنبندگان و انسان و اختلاف زبانهای انسانها و الوان آنان را خاطرنشان ساخته است.
و در کلام مجیدش هم به تفکر در آن آیات امر فرموده، هم امر اجمالی که فرموده (در آیات آفاق و أنفس فکر کنید) و هم بطور تفصیل که در مواردی خلقت آسمانها و زمین و کوه‌ها و درختان و جنبندگان و انسان و اختلاف زبانهای انسان‌ها و الوان آنان را خاطرنشان ساخته است.


و نیز سفارش فرموده تا در زمین سیر نموده در احوال گذشتگان تفکر نمایند و در آیاتی بسیار تعقل و تفکر را ستوده و علم را مدح کرده پس دیگر احتیاج نبود که با مغلق گویی و آوردن متشابهات عقول را به تفکر وا دارد و در عوض فهم و عقل مردم را دچار گمراهی سازد و در نتیجه فهمها و افکار بلغزد و مذاهب مختلفی درست شود.<ref>همان: وفیه أن الله تعالی أمر الناس بإعمال العقل والفكر فی الآیات الآفاقیة والأنفسیة إجمالا فی موارد من كلامه وتفصیلا فی موارد أخری كخلق السماوات والأرض والجبال والشجر والدواب والانسان واختلاف ألسنته وألوانه وندب إلی التعقل والتفكر والسیر فی الأرض والنظر فی أحوال الماضین وحرض علی العقل والفكر ومدح العلم بأبلغ المدح وفی ذلك غنی عن البحث فی أمور لیس إلا مزالق للاقدام ومصارع للأفهام. - ترجمه تفسیر المیزان ج 3ص88</ref>
و نیز سفارش فرموده تا در زمین سیر نموده در احوال گذشتگان تفکر نمایند و در آیاتی بسیار تعقل و تفکر را ستوده و علم را مدح کرده پس دیگر احتیاج نبود که با مغلق گویی و آوردن متشابهات عقول را به تفکر وا دارد و در عوض فهم و عقل مردم را دچار گمراهی سازد و در نتیجه فهمها و افکار بلغزد و مذاهب مختلفی درست شود.<ref>همان: وفیه أن الله تعالی أمر الناس بإعمال العقل والفكر فی الآیات الآفاقیة والأنفسیة إجمالا فی موارد من كلامه وتفصیلا فی موارد أخری كخلق السماوات والأرض والجبال والشجر والدواب والانسان واختلاف ألسنته وألوانه وندب إلی التعقل والتفكر والسیر فی الأرض والنظر فی أحوال الماضین وحرض علی العقل والفكر ومدح العلم بأبلغ المدح وفی ذلك غنی عن البحث فی أمور لیس إلا مزالق للاقدام ومصارع للأفهام. - ترجمه تفسیر المیزان ج 3ص88</ref>
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
نکته اول: خدای سبحان در کتاب مجیدش فرموده: این کتاب تاویلی دارد که معارف و احکام و قوانین و سایر محتویات آن دائر مدار آن تاویل است و این تاویلی که تمامی‌ آن بیانات متوجه آن است امری است که فهم مردم معمولی چه تیزهوش و چه کودن از درک آن عاجز است و کسی نمی‌تواند آن را دریابد، بجز نفوس پاکی که خدای عز و جل پلیدی را از آنها دور کرده است.
نکته اول: خدای سبحان در کتاب مجیدش فرموده: این کتاب تاویلی دارد که معارف و احکام و قوانین و سایر محتویات آن دائر مدار آن تاویل است و این تاویلی که تمامی‌ آن بیانات متوجه آن است امری است که فهم مردم معمولی چه تیزهوش و چه کودن از درک آن عاجز است و کسی نمی‌تواند آن را دریابد، بجز نفوس پاکی که خدای عز و جل پلیدی را از آنها دور کرده است.


و تنها این گونه نفوس می‌توانند به تاویل قرآن دست یابند و این نقطه نهایی آن هدفی است که خدای عز و جل برای انسان در نظر گرفته، خدایی که دعای بشر را مستجاب نموده، اگر بخواهند در ناحیه علم، به علم کتابش هدایتشان کند دعایشان را می‌پذیرد، کتابی که بیانگر هر حقیقتی است و کلید این استجابت همان تطهیر الهی است، هم چنان که خودش فرمود:«ما یرِید اللَّه ل ِیَجْعَلَ عَلَیْکمْ مِنْ حَرَجٍ وَلکِنْ یرِید لِیطَهِّرَکمْ» و در این فرمایش خود اعلام کرد که نقطه نهایی هدف از خلقت انسانها همان تشریع دین و بدنبالش تطهیر الهی است. و این کمال انسانی مانند سایر کمالات که خدا و عقل به سوی آن دعوت می‌کنند چیزی نیست که تمامی‌ افراد به آن برسند و جز افرادی مخصوص به آن دست نمی‌یابند هر چند که از همه بشر دعوت شده تا بسوی آن حرکت کنند.
و تنها این گونه نفوس می‌توانند به تاویل قرآن دست یابند و این نقطه نهایی آن هدفی است که خدای عز و جل برای انسان در نظر گرفته، خدایی که دعای بشر را مستجاب نموده، اگر بخواهند در ناحیه علم، به علم کتابش هدایتشان کند دعایشان را می‌پذیرد، کتابی که بیانگر هر حقیقتی است و کلید این استجابت همان تطهیر الهی است، هم چنان که خودش فرمود:«ما یرِید اللَّه ل ِیَجْعَلَ عَلَیْکمْ مِنْ حَرَجٍ وَلکِنْ یرِید لِیطَهِّرَکمْ» و در این فرمایش خود اعلام کرد که نقطه نهایی هدف از خلقت انسان‌ها همان تشریع دین و بدنبالش تطهیر الهی است. و این کمال انسانی مانند سایر کمالات که خدا و عقل به سوی آن دعوت می‌کنند چیزی نیست که تمامی‌ افراد به آن برسند و جز افرادی مخصوص به آن دست نمی‌یابند هر چند که از همه بشر دعوت شده تا بسوی آن حرکت کنند.


نکته دوم: قرآن قاطعانه اعلام می‌دارد که تنها راه رسیدن انسانها به این هدف این است که نفس انسان را به انسان بشناسانند و به این منظور او را در ناحیه علم و عمل تربیت کنند.
نکته دوم: قرآن قاطعانه اعلام می‌دارد که تنها راه رسیدن انسان‌ها به این هدف این است که نفس انسان را به انسان بشناسانند و به این منظور او را در ناحیه علم و عمل تربیت کنند.


در ناحیه علم به این قسم که حقایق مربوط به او را از مبدأ گرفته تا معاد به او تعلیم دهند، تا هم حقائق عالم و هم نفس خود را، که مرتبط با حقایق و واقعیات عالم است بشناسد و در این صورت شناختی حقیقی نسبت به نفس خود می‌یابد.
در ناحیه علم به این قسم که حقایق مربوط به او را از مبدأ گرفته تا معاد به او تعلیم دهند، تا هم حقائق عالم و هم نفس خود را، که مرتبط با حقایق و واقعیات عالم است بشناسد و در این صورت شناختی حقیقی نسبت به نفس خود می‌یابد.
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۰۷۸

ویرایش