خطابیه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۳۰ اوت ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'ك' به 'ک'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک')
خط ۱: خط ۱:
خطابيه ‏از «[[غلات|غلاة]]» و پيرو ابو الخطاب محمد بن مقلاص بن راشد بودند كه اسماعيل يا ابو طياب نيز كنيه داشت. وی از غلات شيعه و دست‏اندركاران امامت [[اسماعيل بن جعفر]] بود. كشّى روايت مى‏ كند كه [[امام جعفر صادق]] (ع) فرمود لعن اللّه ابا الخطاب و لعن اللّه من قتل معه و لعن اللّه من بقى منهم و لعن اللّه من دخل قلبه رحمة لهم.
خطابيه ‏از «[[غلات|غلاة]]» و پيرو ابو الخطاب محمد بن مقلاص بن راشد بودند که اسماعيل يا ابو طياب نيز کنيه داشت. وی از غلات شيعه و دست‏اندرکاران امامت [[اسماعيل بن جعفر]] بود. کشّى روايت مى‏ کند که [[امام جعفر صادق]] (ع) فرمود لعن اللّه ابا الخطاب و لعن اللّه من قتل معه و لعن اللّه من بقى منهم و لعن اللّه من دخل قلبه رحمة لهم.


==شرح حال==
==شرح حال==
ابو الخطاب در كار امامت [[اسماعيل بن جعفر]] دست داشت و نخست از اصحاب [[امام محمد باقر]] (ع) و [[امام جعفر صادق]] (ع) بود. [[ابو حاتم رازى]] در كتاب «الزينه» كه از تأليفات قرن چهارم هجرى است، نام ابو الخطاب را جزء مؤسسان [[اسماعيليه]] آورده است.در آثار اسماعيليه در دو كتاب به تفصيل از عقايد ابو الخطاب سخن رفته، نخست كتاب مشهور «ام الكتاب» است كه از كتب سرّى و مقدس اسماعيليان [[آسياى ميانه]] مى‏ باشد كه [[ولاديمير ايوانف]] آن را كشف و به طبع رسانيد، در اين كتاب ابو الخطاب مقامى بلند دارد و به عنوان مؤسس فرقه اسماعيليه ياد شده و در عظمت مانند [[سلمان فارسى]] دانسته شده است. ديگر آثار نصيريه است كه مطالبى راجع به ابو الخطاب در آن ها است. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 182 </ref> [[نوبختى]] و [[ابى خلف اشعرى]] و [[كشّى]]، نخستين كسانى هستند كه در كتاب هاى خود درباره گزافه ‏گوئي هاى ابو الخطاب و يارانش سخن گفته ‏اند.به قول [[عبد الکریم شهرستانى]]، ابو الخطاب امامان را نخست [[پيغمبر]] و سپس خدا مى ‏پنداشت و به الوهيت جعفر بن محمد (ع) و پدران او قائل بود و مى‏ گفت که حضرت امام جعفر صادق (ع) خداى روزگار خويش است و او آن كسى نيست كه وى را حس مى‏ كنند و از وى روايت مى ‏كنند، چون از عالم بالا به اين جهان نزول كرده و به صورت انسان مجسم شده است. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 182  با ویرایش و اصلاح عبارات</ref>
ابو الخطاب در کار امامت [[اسماعيل بن جعفر]] دست داشت و نخست از اصحاب [[امام محمد باقر]] (ع) و [[امام جعفر صادق]] (ع) بود. [[ابو حاتم رازى]] در کتاب «الزينه» که از تأليفات قرن چهارم هجرى است، نام ابو الخطاب را جزء مؤسسان [[اسماعيليه]] آورده است.در آثار اسماعيليه در دو کتاب به تفصيل از عقايد ابو الخطاب سخن رفته، نخست کتاب مشهور «ام الکتاب» است که از کتب سرّى و مقدس اسماعيليان [[آسياى ميانه]] مى‏ باشد که [[ولاديمير ايوانف]] آن را کشف و به طبع رسانيد، در اين کتاب ابو الخطاب مقامى بلند دارد و به عنوان مؤسس فرقه اسماعيليه ياد شده و در عظمت مانند [[سلمان فارسى]] دانسته شده است. ديگر آثار نصيريه است که مطالبى راجع به ابو الخطاب در آن ها است. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 182 </ref> [[نوبختى]] و [[ابى خلف اشعرى]] و [[کشّى]]، نخستين کسانى هستند که در کتاب هاى خود درباره گزافه ‏گوئي هاى ابو الخطاب و يارانش سخن گفته ‏اند.به قول [[عبد الکریم شهرستانى]]، ابو الخطاب امامان را نخست [[پيغمبر]] و سپس خدا مى ‏پنداشت و به الوهيت جعفر بن محمد (ع) و پدران او قائل بود و مى‏ گفت که حضرت امام جعفر صادق (ع) خداى روزگار خويش است و او آن کسى نيست که وى را حس مى‏ کنند و از وى روايت مى ‏کنند، چون از عالم بالا به اين جهان نزول کرده و به صورت انسان مجسم شده است. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 182  با ویرایش و اصلاح عبارات</ref>


==تغییر در اعتقادات==
==تغییر در اعتقادات==
در منابع مربوط به فرق  و نحل آمده است که ابو الخطاب هیچ گاه بر یک روش استقامت نداشته است. ابتدا مدعی می شود که وصی امام صادق علیه السلام است و از حضرت اسم اعظم خدا را آموخته است. <ref>سعد‏بن‏ عبد‏الله اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ص۵۱</ref> در مرحله بعد ادعا می کند که امامان در واقع نبی هستند. <ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۲۴۷</ref> و در ادامه می گوید که پیامبر صلوات الله علیه و امام علی و بقیه امامان خدا هستند.همچنین در برخی از مواضع خودش را پیامبر می خواند. هنگامی که دختر وى از دنیا می رود و او را به خاك می سپرند، [[يونس بن ظبيان]] که از پیروان ابو الخطاب بود، بر سر قبرش حاضر می شود و خطاب به او می گوید: السلام عليك يا بنت رسول اللّه، يعنى اى دخت پيغمبر بر تو درود باد.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 182  با ویرایش و اصلاح عبارات </ref>بعد از آن که امام صادق علیه السلام او را به دلیل اعتقادات باطلش لعن و طرد کرد، خودش ادعای خدایی کرد. <ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۲۴۷</ref>
در منابع مربوط به فرق  و نحل آمده است که ابو الخطاب هیچ گاه بر یک روش استقامت نداشته است. ابتدا مدعی می شود که وصی امام صادق علیه السلام است و از حضرت اسم اعظم خدا را آموخته است. <ref>سعد‏بن‏ عبد‏الله اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ص۵۱</ref> در مرحله بعد ادعا می کند که امامان در واقع نبی هستند. <ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۲۴۷</ref> و در ادامه می گوید که پیامبر صلوات الله علیه و امام علی و بقیه امامان خدا هستند.همچنین در برخی از مواضع خودش را پیامبر می خواند. هنگامی که دختر وى از دنیا می رود و او را به خاک می سپرند، [[يونس بن ظبيان]] که از پیروان ابو الخطاب بود، بر سر قبرش حاضر می شود و خطاب به او می گوید: السلام عليک يا بنت رسول اللّه، يعنى اى دخت پيغمبر بر تو درود باد.<ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 182  با ویرایش و اصلاح عبارات </ref>بعد از آن که امام صادق علیه السلام او را به دلیل اعتقادات باطلش لعن و طرد کرد، خودش ادعای خدایی کرد. <ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۲۴۷</ref>


==سر انجام==
==سر انجام==
نوبختى مى ‏نويسد هنگامى كه خبر سخنان غلوآميز ابو الخطاب و یارانش به [[عيسى بن موسى]] والى [[كوفه]] رسيد، با آنان جنگید و هفتاد تن از ایشان را در [[مسجد كوفه]] کشت و  نیز ابو الخطاب را گرفته به قتل رسانيد و جسدش را بر دار كرد. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 182 با ویرایش و اصلاح عبارات
نوبختى مى ‏نويسد هنگامى که خبر سخنان غلوآميز ابو الخطاب و یارانش به [[عيسى بن موسى]] والى [[کوفه]] رسيد، با آنان جنگید و هفتاد تن از ایشان را در [[مسجد کوفه]] کشت و  نیز ابو الخطاب را گرفته به قتل رسانيد و جسدش را بر دار کرد. <ref>محمد جواد مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 182 با ویرایش و اصلاح عبارات
</ref>
</ref>


Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش