نیاز به تفسیر قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۸ دسامبر ۲۰۲۱
جز
جایگزینی متن - 'ي' به 'ی'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
خط ۱۸: خط ۱۸:
==دلائل  نیاز به تفسیر قران از منظر عالمان فریقین==
==دلائل  نیاز به تفسیر قران از منظر عالمان فریقین==
    
    
از جمله سئوالاتی که قبل از ورود در مباحث اصلی مبانی تفسیری لازم است  مورد بررسی قرار گیرد این است که اساسا  وقتی [[قران]]  خود  را بعنوان "احسن تفسیرا"  معرفی می کند (وَ لا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْناكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِيراً <ref>فرقان  ایه 33 ترجمه : کافران بر تو هیچ مثل (باطل و اعتراض ناحق) نیاورند مگر آنکه ما در مقابل برای تو سخن حق را با بهترین بیان پاسخ آنها آریم)</ref> چه نیازی به تفسیر قران خواهد بود ؟  
از جمله سئوالاتی که قبل از ورود در مباحث اصلی مبانی تفسیری لازم است  مورد بررسی قرار گیرد این است که اساسا  وقتی [[قران]]  خود  را بعنوان "احسن تفسیرا"  معرفی می کند (وَ لا یَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْناكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِیراً <ref>فرقان  ایه 33 ترجمه : کافران بر تو هیچ مثل (باطل و اعتراض ناحق) نیاورند مگر آنکه ما در مقابل برای تو سخن حق را با بهترین بیان پاسخ آنها آریم)</ref> چه نیازی به تفسیر قران خواهد بود ؟  


در پاسخ این سئوال جوابهای گوناگونی از طرف مفسران و عالمان فریقین  داده شده است که در اینجا گفتار برخی از انها را بیان می کنیم :  
در پاسخ این سئوال جوابهای گوناگونی از طرف مفسران و عالمان فریقین  داده شده است که در اینجا گفتار برخی از انها را بیان می کنیم :  
خط ۲۴: خط ۲۴:


ایشان در کتاب "البرهان فی علوم القران البرهان "درزمینه علت نیاز به تفسیر قران نخست به ذکر مقدمه ای  پرداخته و می نویسد:  
ایشان در کتاب "البرهان فی علوم القران البرهان "درزمینه علت نیاز به تفسیر قران نخست به ذکر مقدمه ای  پرداخته و می نویسد:  
هر چند قاعده اولیه مقتضی ان است که کتاب هر مولفی بدون شرح و تفسیر قابل فهم باشد اما برخی از کتب بدلیل تبیین افکار متعالی و دقیق مولف، تبیین برخی مقدمات لازم در فهم متن و اشتراک برخی از الفاظ در معانی متعدد و اموری نظیر ان نیازمند تفسیرند.<ref>البرهان فی علوم القران البرهان - ج 1 - ص 13 - 15 وإنما احتيج إلى التفسير لما سنذكر ، بعد تقرير قاعدة ; وهي أن كل من وضع من البشر كتابا فإنما وضعه ليفهم بذاته من غير شرح ; وإنما احتيج إلى الشروح لأمور ثلاثة :  أحدها : كمال فضيلة المصنف ; فإنه لقوته العلمية يجمع المعاني الدقيقة في اللفظ الوجيز ، فربما عسر فهم مراده ، فقصد بالشرح ظهور تلك المعاني الخفية ; ومن هنا كان شرح بعض الأئمة تصنيفه أدل على المراد من شرح غيره له .  وثانيها [ قد يكون ] حذف بعض مقدمات الأقيسة بكر أو أغفل فيها شروطا اعتمادا على وضوحها ، أو لأنها من علم آخر ; فيحتاج الشارح لبيان المحذوف ومراتبه وثالثها : احتمال اللفظ لمعان ثلاثة ; كما في المجاز والاشتراك ودلالة الالتزام ; فيحتاج الشارح إلى بيان غرض المصنف وترجيحه . وقد يقع في التصانيف ما لا يخلو منه بشر من السهو والغلط وتكرار الشئ ، وحذف المهم ; وغير ذلك ; فيحتاج الشارح للتنبيه على ذلك . .</ref>
هر چند قاعده اولیه مقتضی ان است که کتاب هر مولفی بدون شرح و تفسیر قابل فهم باشد اما برخی از کتب بدلیل تبیین افکار متعالی و دقیق مولف، تبیین برخی مقدمات لازم در فهم متن و اشتراک برخی از الفاظ در معانی متعدد و اموری نظیر ان نیازمند تفسیرند.<ref>البرهان فی علوم القران البرهان - ج 1 - ص 13 - 15 وإنما احتیج إلى التفسیر لما سنذكر ، بعد تقریر قاعدة ; وهی أن كل من وضع من البشر كتابا فإنما وضعه لیفهم بذاته من غیر شرح ; وإنما احتیج إلى الشروح لأمور ثلاثة :  أحدها : كمال فضیلة المصنف ; فإنه لقوته العلمیة یجمع المعانی الدقیقة فی اللفظ الوجیز ، فربما عسر فهم مراده ، فقصد بالشرح ظهور تلك المعانی الخفیة ; ومن هنا كان شرح بعض الأئمة تصنیفه أدل على المراد من شرح غیره له .  وثانیها [ قد یكون ] حذف بعض مقدمات الأقیسة بكر أو أغفل فیها شروطا اعتمادا على وضوحها ، أو لأنها من علم آخر ; فیحتاج الشارح لبیان المحذوف ومراتبه وثالثها : احتمال اللفظ لمعان ثلاثة ; كما فی المجاز والاشتراك ودلالة الالتزام ; فیحتاج الشارح إلى بیان غرض المصنف وترجیحه . وقد یقع فی التصانیف ما لا یخلو منه بشر من السهو والغلط وتكرار الشئ ، وحذف المهم ; وغیر ذلك ; فیحتاج الشارح للتنبیه على ذلك . .</ref>


   
   
ایشان بعد از ذکر این مقدمه به علت نیاز قران  به تفسیر پرداخته و می نویسد:
ایشان بعد از ذکر این مقدمه به علت نیاز قران  به تفسیر پرداخته و می نویسد:


هر چند زبان قران عربی فصیح بوده و ظواهر ان قابل فهم برای عموم می باشد اما بجهت انکه مشتمل بر اندیشه های متعالی و نکات دقیق می باشد نیازمند تفسیر می باشد بهمین جهت پیامبر ص نسبت به سئوالات گوناگون مردم در مسائل قرانی به تبیین ان می پرداخت. <ref>همان : ... إن القرآن إنما أنزل بلسان عربي مبين في زمن أفصح العرب وكانوا يعلمون ظواهره وأحكامه ; أما دقائق باطنه فإنما كان يظهر لهم بعد البحث والنظر ، من سؤالهم النبي صلى الله عليه وسلم في الأكثر ; كسؤالهم لما نزل : * ( ولم يلبسوا إيمانهم بظلم ) * فقالوا : أينا لم يظلم نفسه ! ففسره النبي صلى الله عليه وسلم بالشرك ; واستدل عليه بقوله تعالى : * ( إن الشرك لظلم عظيم ) * وكسؤال عائشة - رضي الله عنها - عن الحساب اليسير فقال : " ذلك العرض ، ومن نوقش الحساب عذب " وكقصة عدى ابن حاتم في الخيط الذي وضعه تحت رأسه . وغير ذلك مما سألوا عن آحاد منه .</ref>
هر چند زبان قران عربی فصیح بوده و ظواهر ان قابل فهم برای عموم می باشد اما بجهت انکه مشتمل بر اندیشه های متعالی و نکات دقیق می باشد نیازمند تفسیر می باشد بهمین جهت پیامبر ص نسبت به سئوالات گوناگون مردم در مسائل قرانی به تبیین ان می پرداخت. <ref>همان : ... إن القرآن إنما أنزل بلسان عربی مبین فی زمن أفصح العرب وكانوا یعلمون ظواهره وأحكامه ; أما دقائق باطنه فإنما كان یظهر لهم بعد البحث والنظر ، من سؤالهم النبی صلى الله علیه وسلم فی الأكثر ; كسؤالهم لما نزل : * ( ولم یلبسوا إیمانهم بظلم ) * فقالوا : أینا لم یظلم نفسه ! ففسره النبی صلى الله علیه وسلم بالشرك ; واستدل علیه بقوله تعالى : * ( إن الشرك لظلم عظیم ) * وكسؤال عائشة - رضی الله عنها - عن الحساب الیسیر فقال : " ذلك العرض ، ومن نوقش الحساب عذب " وكقصة عدى ابن حاتم فی الخیط الذی وضعه تحت رأسه . وغیر ذلك مما سألوا عن آحاد منه .</ref>


ایشان در زمینه شدید نیازجوامع اسلامی -بعد ا ز عصر صحابه - به تفسیرقران می نویسد:  
ایشان در زمینه شدید نیازجوامع اسلامی -بعد ا ز عصر صحابه - به تفسیرقران می نویسد:  
خط ۳۵: خط ۳۵:


نتیجه انکه از منظر زرکشی نیاز مسلمانان به تفسیر قران امری لازم است بعلاوه انکه مراد از تفسیر قران تبیین مفردات، ترکیبات و ارتباط ایات با یکدیگر و درک لطائف ان بوده که با تدبر در ایات، مراجعه به کتب لغت و نیز مراجعه به روایات حاصل می شود .   
نتیجه انکه از منظر زرکشی نیاز مسلمانان به تفسیر قران امری لازم است بعلاوه انکه مراد از تفسیر قران تبیین مفردات، ترکیبات و ارتباط ایات با یکدیگر و درک لطائف ان بوده که با تدبر در ایات، مراجعه به کتب لغت و نیز مراجعه به روایات حاصل می شود .   
==2- محمد بن صالح بن محمد العثيمين (معاصر)==  
==2- محمد بن صالح بن محمد العثیمین (معاصر)==  


ایشان در كتاب:" أصول في التفسير "یادگیری تفسیر قران را امری لازم دانسته و دلائلی از ایات، روایات و نیز سیره صحابه را در اثبات ان ذکر می کند .  
ایشان در كتاب:" أصول فی التفسیر "یادگیری تفسیر قران را امری لازم دانسته و دلائلی از ایات، روایات و نیز سیره صحابه را در اثبات ان ذکر می کند .  


ایشان در وجوب یادگیری تفسیربا استناد به ایات قرانی می نویسد:  
ایشان در وجوب یادگیری تفسیربا استناد به ایات قرانی می نویسد:  


وتعلم التفسير واجب لقوله تعالى: (كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ) (صّ:29) ولقوله تعالى: (أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا)<ref>محمد:24</ref>
وتعلم التفسیر واجب لقوله تعالى: (كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْكَ مُبَارَكٌ لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ) (صّ:29) ولقوله تعالى: (أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا)<ref>محمد:24</ref>


ایشان در تبیین دلالت ایه نخست-  كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ...-:  بر لزوم  تعلم تفسیر قران می نویسد:  
ایشان در تبیین دلالت ایه نخست-  كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْكَ...-:  بر لزوم  تعلم تفسیر قران می نویسد:  
مفاد ایه مذکور ان است که حکمت نزول قران تدبر در ایات جهت متاثر شدن از ان می باشد بنابراین بدون تدبردر ایات و فهم دقیق انها هدف مذکور از نزول محقق نمی گردد.  <ref>أصول في التفسير ص  21-22وجه الدلالة من الآية الأولى أن الله تعالى بين أن الحكمة من إنزال هذا القرآن المبارك ؛ أن يتدبر الناس آياته ، ويتعظوا بما فيها والتدبر هو التأمل في الألفاظ للوصول إلى معانيها ، فإذا لم يكن ذلك ، فاتت الحكمة من إنزال القرآن ، وصار مجرد ألفاظ لا تأثير لها ولأنه لا يمكن الاتعاظ بما في القرآن بدون فهم معانيه .</ref>
مفاد ایه مذکور ان است که حکمت نزول قران تدبر در ایات جهت متاثر شدن از ان می باشد بنابراین بدون تدبردر ایات و فهم دقیق انها هدف مذکور از نزول محقق نمی گردد.  <ref>أصول فی التفسیر ص  21-22وجه الدلالة من الآیة الأولى أن الله تعالى بین أن الحكمة من إنزال هذا القرآن المبارك ؛ أن یتدبر الناس آیاته ، ویتعظوا بما فیها والتدبر هو التأمل فی الألفاظ للوصول إلى معانیها ، فإذا لم یكن ذلك ، فاتت الحكمة من إنزال القرآن ، وصار مجرد ألفاظ لا تأثیر لها ولأنه لا یمكن الاتعاظ بما فی القرآن بدون فهم معانیه .</ref>


ایشان در بیان دلالت  ایه دوم - أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ - نسبت به لزوم تعلم تفسیر می نویسد:  
ایشان در بیان دلالت  ایه دوم - أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ - نسبت به لزوم تعلم تفسیر می نویسد:  
درایه مذکورخداوند متعال کسانی را که ازتدبر در ایات فاصله می گیرند مورد سرزنش قرار داده و قلوب انان را بجهت انکه بوسیله قفلها و زنجیرهای جهالت مسدود گردیده است محروم از نیل به برکات قران می داند .  <ref>همان : ووجه الدلالة من الآية الثانية أن الله تعالى وبخ أولئك الذين لا يتدبرون القرآن ، وأشار إلى أن ذلك من الإقفال على قلوبهم ، وعدم وصول الخير إليها </ref>
درایه مذکورخداوند متعال کسانی را که ازتدبر در ایات فاصله می گیرند مورد سرزنش قرار داده و قلوب انان را بجهت انکه بوسیله قفلها و زنجیرهای جهالت مسدود گردیده است محروم از نیل به برکات قران می داند .  <ref>همان : ووجه الدلالة من الآیة الثانیة أن الله تعالى وبخ أولئك الذین لا یتدبرون القرآن ، وأشار إلى أن ذلك من الإقفال على قلوبهم ، وعدم وصول الخیر إلیها </ref>


ایشان در زمینه سیره سلف - صحابه و تابعین – در اهمیت دادن به تفسیر قران می نویسد:  
ایشان در زمینه سیره سلف - صحابه و تابعین – در اهمیت دادن به تفسیر قران می نویسد:  
خط ۵۳: خط ۵۳:
سیره سلف بر این بود که در جهت اموزش و یادگیری الفاظ و معانی قران اقدام می کردند چون عمل به قران بدون فهم مراد الهی ممکن نیست.
سیره سلف بر این بود که در جهت اموزش و یادگیری الفاظ و معانی قران اقدام می کردند چون عمل به قران بدون فهم مراد الهی ممکن نیست.


انگاه در زمینه سیره نبوی  در تعلیم قران به مسلمانان از برخی صحابه نقل می کند که یادگیری انان از قران بدینگونه بود که نخست تفسیر و معانی ده ایه را بخوبی از پیامبر اموخته و تا زمانی که اموزش های علمی و عملی نسبت به ان را به اتمام نمی رساندند اقدام به تعلیم ایات دیگر نمی کردند.  <ref>همان:  وكان سلف الأمة على تلك الطريقة الواجبة ، يتعلمون القرآن ألفاظه ومعانيه ؛ لأنهم بذلك يتمكنون من العمل بالقرآن على مراد الله به فإن العمل بما لا يعرف معناه غير ممكن ....أنهم كانوا إذا تعلموا من النبي صلى الله عليه وسلم عشر آيات ، لم يجاوزوها ، حتى يتعلموا ما فيها من العلم والعمل ، قالوا : فتعلمنا القرآن والعلم والعمل جميعا</ref>   
انگاه در زمینه سیره نبوی  در تعلیم قران به مسلمانان از برخی صحابه نقل می کند که یادگیری انان از قران بدینگونه بود که نخست تفسیر و معانی ده ایه را بخوبی از پیامبر اموخته و تا زمانی که اموزش های علمی و عملی نسبت به ان را به اتمام نمی رساندند اقدام به تعلیم ایات دیگر نمی کردند.  <ref>همان:  وكان سلف الأمة على تلك الطریقة الواجبة ، یتعلمون القرآن ألفاظه ومعانیه ؛ لأنهم بذلك یتمكنون من العمل بالقرآن على مراد الله به فإن العمل بما لا یعرف معناه غیر ممكن ....أنهم كانوا إذا تعلموا من النبی صلى الله علیه وسلم عشر آیات ، لم یجاوزوها ، حتى یتعلموا ما فیها من العلم والعمل ، قالوا : فتعلمنا القرآن والعلم والعمل جمیعا</ref>   


ایشان در ادامه از ابن تیمیه نیز نقل می کند که تفسیر قران را از مصادیق عهد الهی بر عالمان دینی می دانست:  
ایشان در ادامه از ابن تیمیه نیز نقل می کند که تفسیر قران را از مصادیق عهد الهی بر عالمان دینی می دانست:  
ابن تیمیه معتقد بود وقتی کتبی که در علم طب و ریاضیات تدوین شده است  نیازمند شرح می باشد چگونه ممکن است کتاب خداوند که سعادت دنیا و اخرت مردم بدان وابسته است بی نیاز از تفسیر و شرح باشد از اینرو بردانشمندان لازم است به تبیین و تفسیر الفاظ و معانی قران بپردازند و این عهدی است که خداوند از انان گرفته است.<ref>همان : قال الشيخ الإسلام ابن تيميه : والعادة تمنع أن يقرأ قوم كتابا في فن من العلم كالطب والحساب ، ولا يستشرحوه فكيف بكلام الله تعالى الذي هو عصمتهم ، وبه نجاتهم وسعادتهم وقيام دينهم ودنياهم . ويجب على أهل العلم ، أن يبينوه للناس عن طريق الكتابة أو المشافهة لقوله تعالى : ( وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلا تَكْتُمُونَهُ )(آل عمران: من الآية 187) وتبين الكتاب للناس شامل لتبين ألفاظه ومعانيه ، فيكون تفسير القرآن ، مما أخذ الله العهد على أهل العلم ببيانه .- انتهی </ref>
ابن تیمیه معتقد بود وقتی کتبی که در علم طب و ریاضیات تدوین شده است  نیازمند شرح می باشد چگونه ممکن است کتاب خداوند که سعادت دنیا و اخرت مردم بدان وابسته است بی نیاز از تفسیر و شرح باشد از اینرو بردانشمندان لازم است به تبیین و تفسیر الفاظ و معانی قران بپردازند و این عهدی است که خداوند از انان گرفته است.<ref>همان : قال الشیخ الإسلام ابن تیمیه : والعادة تمنع أن یقرأ قوم كتابا فی فن من العلم كالطب والحساب ، ولا یستشرحوه فكیف بكلام الله تعالى الذی هو عصمتهم ، وبه نجاتهم وسعادتهم وقیام دینهم ودنیاهم . ویجب على أهل العلم ، أن یبینوه للناس عن طریق الكتابة أو المشافهة لقوله تعالى : ( وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلا تَكْتُمُونَهُ )(آل عمران: من الآیة 187) وتبین الكتاب للناس شامل لتبین ألفاظه ومعانیه ، فیكون تفسیر القرآن ، مما أخذ الله العهد على أهل العلم ببیانه .- انتهی </ref>
==3 – علامه طباطبائی==  
==3 – علامه طباطبائی==  


علامه طباطبائی در کتاب "القران فی الاسلام" تحت عنوان "كيف يتقبل القرآن التفسير ؟"  به این سئوال  مهم پاسخ داده است.  
علامه طباطبائی در کتاب "القران فی الاسلام" تحت عنوان "كیف یتقبل القرآن التفسیر ؟"  به این سئوال  مهم پاسخ داده است.  


ایشان نیز همانند سایر اعلام دینی تفسیر قران را امری لازم دانسته اما معتقد است که برترین شیوه تفسیر قران مراجعه به قران و تدبر در ایات ان می باشد ایشان معتقد است حتی اهل بیت ع نیز بهمین طریق به تفسیر قران پرداخته و انرا به دیگران اموزش داده اند. بدلیل انکه وقتی قران  خود را نور، ضیاء، تبیانا لکل شئی و ... معرفی نموده است.
ایشان نیز همانند سایر اعلام دینی تفسیر قران را امری لازم دانسته اما معتقد است که برترین شیوه تفسیر قران مراجعه به قران و تدبر در ایات ان می باشد ایشان معتقد است حتی اهل بیت ع نیز بهمین طریق به تفسیر قران پرداخته و انرا به دیگران اموزش داده اند. بدلیل انکه وقتی قران  خود را نور، ضیاء، تبیانا لکل شئی و ... معرفی نموده است.
خط ۶۹: خط ۶۹:
ایشان در زمینه عدم نیاز تفسیر قران به  اموری خارج از قران می نویسد:  
ایشان در زمینه عدم نیاز تفسیر قران به  اموری خارج از قران می نویسد:  


قران کتابی جاودان برای همه انسانها بوده که انها را بسوی مقاصد عالی هدایت می کند. در بسیاری از ایاتش تحدی نموده و بشر را از اوردن مشابه ان عاجز می داند . از طرفی قران در معرفی اش خود را نور، ضیاء و بیانگر همه امور می داند بنابر این چنین کتابی با اوصاف مذکور نمی تواند در تبیین خویش نیازمند کتاب یا اشخاص دیگری باشد. <ref>القران فی الاسلام  ص 52-68 ... فان القرآن الكريم - كما ذكرنا - كتاب دائم للجميع ، يخاطب الكل ويرشدهم إلى مقاصده ، وقد تحدى في كثير من آياته على الاتيان بمثله واحتج بذلك على الناس ، ووصف نفسه بأنه النور والضياء والتبيان لكل شئ ، فلا يكون مثل هذا الكتاب محتاجا إلى شئ آخر .</ref>  
قران کتابی جاودان برای همه انسانها بوده که انها را بسوی مقاصد عالی هدایت می کند. در بسیاری از ایاتش تحدی نموده و بشر را از اوردن مشابه ان عاجز می داند . از طرفی قران در معرفی اش خود را نور، ضیاء و بیانگر همه امور می داند بنابر این چنین کتابی با اوصاف مذکور نمی تواند در تبیین خویش نیازمند کتاب یا اشخاص دیگری باشد. <ref>القران فی الاسلام  ص 52-68 ... فان القرآن الكریم - كما ذكرنا - كتاب دائم للجمیع ، یخاطب الكل ویرشدهم إلى مقاصده ، وقد تحدى فی كثیر من آیاته على الاتیان بمثله واحتج بذلك على الناس ، ووصف نفسه بأنه النور والضیاء والتبیان لكل شئ ، فلا یكون مثل هذا الكتاب محتاجا إلى شئ آخر .</ref>  


ایشان  استغناء  قران  در تفسیر ، به اموری خارج از قران  را لازمه ایاتی نظیر ایه : أفلا يتدبرون القرآن و...نیزدانسته  ودر رد سخن کسانی که تفسیر قران را مبتنی بر رجوع به منابعی خارج از قران می دانند می نویسد:  
ایشان  استغناء  قران  در تفسیر ، به اموری خارج از قران  را لازمه ایاتی نظیر ایه : أفلا یتدبرون القرآن و...نیزدانسته  ودر رد سخن کسانی که تفسیر قران را مبتنی بر رجوع به منابعی خارج از قران می دانند می نویسد:  


اگر چنین بود- بشری بودن قران -  قطعا در ان ناهماهنگی و اختلاف مشاهده می شد در حالی که با کمترین تدبر اختلاف و ناهماهنگی بدوی درقران  مرتفع می گردد . بعلاوه بر اساس ایه مذکور لازمه نیاز قران در تبیین مقاصدش به اموردیگر نظیر کلام پیامبر ص، حجت الهی بر کفار به اتمام نمی رسید بدلیل انکه در موارد احتمال ناهماهنگی در ایات قران نمی توان کافران را- بدلیل عدم اعتقادشان  به عصمت پیامبر ص-  به تفسیر ان حضرت ارجاع داد.<ref>همان : ...يقول محتجا على أنه ليس من كلام البشر : ( أفلا يتدبرون القرآن ولو كان من عند غير الله لوجدوا فيه اختلافا كثيرا. ليس فيه أي اختلاف ، ولو وجد فيه اختلاف بالنظرة البدائية يرتفع بالتدبر في القرآن نفسه  ومثل هذا الكتاب لو احتاج في بيان مقاصده إلى شئ آخر لم تتم به الحجة ، لأنه لو فرض أن أحد الكفار وجد اختلافا في شئ من القرآن لا يرتفع من طريق الدلالة اللفظية للآيات لم يقنع برفعه من طرق أخرى ، كأن يقول النبي مثلا يرتفع بكذا وكذا ، ذلك لأن هذا الكافر لا يعتقد بصدق النبي ونبوته  وعصمته ، فلم يتنازل لقوله ودعاواه </ref>     
اگر چنین بود- بشری بودن قران -  قطعا در ان ناهماهنگی و اختلاف مشاهده می شد در حالی که با کمترین تدبر اختلاف و ناهماهنگی بدوی درقران  مرتفع می گردد . بعلاوه بر اساس ایه مذکور لازمه نیاز قران در تبیین مقاصدش به اموردیگر نظیر کلام پیامبر ص، حجت الهی بر کفار به اتمام نمی رسید بدلیل انکه در موارد احتمال ناهماهنگی در ایات قران نمی توان کافران را- بدلیل عدم اعتقادشان  به عصمت پیامبر ص-  به تفسیر ان حضرت ارجاع داد.<ref>همان : ...یقول محتجا على أنه لیس من كلام البشر : ( أفلا یتدبرون القرآن ولو كان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا كثیرا. لیس فیه أی اختلاف ، ولو وجد فیه اختلاف بالنظرة البدائیة یرتفع بالتدبر فی القرآن نفسه  ومثل هذا الكتاب لو احتاج فی بیان مقاصده إلى شئ آخر لم تتم به الحجة ، لأنه لو فرض أن أحد الكفار وجد اختلافا فی شئ من القرآن لا یرتفع من طریق الدلالة اللفظیة للآیات لم یقنع برفعه من طرق أخرى ، كأن یقول النبی مثلا یرتفع بكذا وكذا ، ذلك لأن هذا الكافر لا یعتقد بصدق النبی ونبوته  وعصمته ، فلم یتنازل لقوله ودعاواه </ref>     


ایشان در مقام نتیجه گیری از مباحث شان می فرماید:
ایشان در مقام نتیجه گیری از مباحث شان می فرماید:


تفسیر واقعی قران بمعنای ان است که باتدبر در ایات ان و ارجاع ایات به یکدیگر به معانی حقیقی ان دست یابیم.<ref>همان: النتيجة التي توصلنا إليها في الفصل الماضي هي أن التفسير الواقعي للقرآن هو التفسير الذي ينبع من التدبر في الآيات الكريمة وضم بعضها إلى بعض</ref>
تفسیر واقعی قران بمعنای ان است که باتدبر در ایات ان و ارجاع ایات به یکدیگر به معانی حقیقی ان دست یابیم.<ref>همان: النتیجة التی توصلنا إلیها فی الفصل الماضی هی أن التفسیر الواقعی للقرآن هو التفسیر الذی ینبع من التدبر فی الآیات الكریمة وضم بعضها إلى بعض</ref>


بنابراین از منظر علامه طباطبائی ره تفسیر قران  بمعنای تبیین برخی از ایات بوسیله ایات دیگر است که این امر نیز با تدبر و تفکر عمیق در متن قران  توسط مفسر قران  صورت می گیرد .از اینرو مفهوم  این سخن که قران نیاز به تفسیر دارد  ان است که قران نیاز به تدبر و تعمق عمیق دارد و مفسر قران با غور و غواصی در ایات قران به معانی لطیف و عمیق ان دست می یابد.
بنابراین از منظر علامه طباطبائی ره تفسیر قران  بمعنای تبیین برخی از ایات بوسیله ایات دیگر است که این امر نیز با تدبر و تفکر عمیق در متن قران  توسط مفسر قران  صورت می گیرد .از اینرو مفهوم  این سخن که قران نیاز به تفسیر دارد  ان است که قران نیاز به تدبر و تعمق عمیق دارد و مفسر قران با غور و غواصی در ایات قران به معانی لطیف و عمیق ان دست می یابد.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش