دیدگاه شهید مطهری در زمینه روایاتی که معرفت به امام را شرط قبولی اعمال می داند: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ى' به 'ی'
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'می‌نویسد')
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی')
خط ۵: خط ۵:
شهید مطهری در این زمینه نخست روایات ذیل را نقل می کند :‌  
شهید مطهری در این زمینه نخست روایات ذیل را نقل می کند :‌  


در «كافى» كتاب الحجة، برخى روايات نقل مى‏ كند مبنى بر اينكه:  
در «كافی» كتاب الحجة، برخی روايات نقل می‏ كند مبنی بر اينكه:  
كلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة يجهد فيها نفسه و لا امام له من اللّه فسعيه غير مقبول  
كلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة يجهد فيها نفسه و لا امام له من اللّه فسعيه غير مقبول  
«هر كه خدا را با عبادتى اطاعت كند و خود را به رنج اندازد اما امامى كه خدا برايش معيّن كرده نداشته باشد عملش مردود است».  
«هر كه خدا را با عبادتی اطاعت كند و خود را به رنج اندازد اما امامی كه خدا برايش معيّن كرده نداشته باشد عملش مردود است».  


و يا اينكه:  
و يا اينكه:  
خط ۱۳: خط ۱۳:
لا يقبل اللّه اعمال العباد الّا بمعرفته  
لا يقبل اللّه اعمال العباد الّا بمعرفته  


«خدا اعمال بندگان را بدون آنكه امام زمان خودشان را بشناسند نمى ‏پذيرد». <ref>مجموعه آثار شهید مطهری(عدل الهی) ج 1ص323-324</ref>  
«خدا اعمال بندگان را بدون آنكه امام زمان خودشان را بشناسند نمی ‏پذيرد». <ref>مجموعه آثار شهید مطهری(عدل الهی) ج 1ص323-324</ref>  


ایشان بعد از ذکر روایات فوق روایات دیگری را که که مفادشان متفاوت با روایات مذکور است بیان نموده و می‌نویسد :‌  
ایشان بعد از ذکر روایات فوق روایات دیگری را که که مفادشان متفاوت با روایات مذکور است بیان نموده و می‌نویسد :‌  


در عين حال در همان كتاب الحجة كافى از امام صادق (عليه السلام) نقل مى ‏كند كه:  
در عين حال در همان كتاب الحجة كافی از امام صادق (عليه السلام) نقل می ‏كند كه:  


من عرفنا كان مؤمنا، و من انكرنا كان كافرا، و من لم يعرفنا و لم ينكرنا كان ضالّا حتّى رجع الى الهدى الّذى افترض اللّه عليه من طاعتنا، فان يمت على ضلالته يفعل اللّه ما يشاء  
من عرفنا كان مؤمنا، و من انكرنا كان كافرا، و من لم يعرفنا و لم ينكرنا كان ضالّا حتّی رجع الی الهدی الّذی افترض اللّه عليه من طاعتنا، فان يمت علی ضلالته يفعل اللّه ما يشاء  


«هر كه ما را بشناسد مؤمن است و هر كه انكار كند كافر است و هر كه نه بشناسد و نه انكار كند «راه نايافته» است تا بازگردد به راه هدايت، اگر به همين حال بميرد از كسانى است كه كارش واگذار به خداست‏«مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ‏».  
«هر كه ما را بشناسد مؤمن است و هر كه انكار كند كافر است و هر كه نه بشناسد و نه انكار كند «راه نايافته» است تا بازگردد به راه هدايت، اگر به همين حال بميرد از كسانی است كه كارش واگذار به خداست‏«مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ‏».  


محمد بن مسلم مى‏ گويد:  
محمد بن مسلم می‏ گويد:  


در خدمت امام صادق بودم؛ من در طرف چپ آن حضرت نشسته بودم و زرارة در طرف راست آن حضرت نشسته بود. ابو بصير وارد شد و پرسيد:
در خدمت امام صادق بودم؛ من در طرف چپ آن حضرت نشسته بودم و زرارة در طرف راست آن حضرت نشسته بود. ابو بصير وارد شد و پرسيد:


چه مى‏گويى درباره كسى كه در خدا شك كند؟  
چه می‏گويی درباره كسی كه در خدا شك كند؟  


امام فرمود: - كافر است.  
امام فرمود: - كافر است.  


- چه مى‏گويى درباره كسى كه در رسول خدا شك كند؟ - كافر است.  
- چه می‏گويی درباره كسی كه در رسول خدا شك كند؟ - كافر است.  


در اين وقت امام به سوى زرارة توجه كرد و فرمود:
در اين وقت امام به سوی زرارة توجه كرد و فرمود:


«همانا چنين كسى آنگاه كافر است كه انكار كند و جحود بورزد». <ref> همان ،ج 1ص324-325</ref>  
«همانا چنين كسی آنگاه كافر است كه انكار كند و جحود بورزد». <ref> همان ،ج 1ص324-325</ref>  


شهید مطهری آنگاه به ذکر روایتی دیگر از كافى که بیانگر اختلاف سه نفر از اصحاب امام صادق علیه السلام در مساله اشتراط یا عدم اشتراط اسلام- مسلمان بودن- به معرفت امام است می پردازد:  
شهید مطهری آنگاه به ذکر روایتی دیگر از كافی که بیانگر اختلاف سه نفر از اصحاب امام صادق علیه السلام در مساله اشتراط یا عدم اشتراط اسلام- مسلمان بودن- به معرفت امام است می پردازد:  


هاشم بن البريد (صاحب البريد) گفت:  
هاشم بن البريد (صاحب البريد) گفت:  


من و محمد بن مسلم و ابو الخطاب در يك جا گرد آمده بوديم؛ ابو الخطاب پرسيد عقيده شما درباره كسى كه امر امامت را نشناسد چيست؟
من و محمد بن مسلم و ابو الخطاب در يك جا گرد آمده بوديم؛ ابو الخطاب پرسيد عقيده شما درباره كسی كه امر امامت را نشناسد چيست؟


من گفتم: به عقيده من كافر است.  
من گفتم: به عقيده من كافر است.  
خط ۴۷: خط ۴۷:
ابو الخطاب گفت: تا حجّت بر او تمام نشده كافر نيست، اگر حجّت تمام شد و نشناخت آنگاه كافر است.  
ابو الخطاب گفت: تا حجّت بر او تمام نشده كافر نيست، اگر حجّت تمام شد و نشناخت آنگاه كافر است.  


محمد بن مسلم گفت: سبحان اللّه! اگر امام را نشناسد و جحود و انكار هم نداشته باشد چگونه كافر شمرده مى‏شود؟! خير، غير عارف اگر جاحد نباشد كافر نيست.  
محمد بن مسلم گفت: سبحان اللّه! اگر امام را نشناسد و جحود و انكار هم نداشته باشد چگونه كافر شمرده می‏شود؟! خير، غير عارف اگر جاحد نباشد كافر نيست.  


به اين ترتيب ما سه نفر سه عقيده مخالف داشتيم.
به اين ترتيب ما سه نفر سه عقيده مخالف داشتيم.
خط ۵۴: خط ۵۴:
موقع حج رسيد، به حج رفتم و در مكه به حضور امام صادق (عليه السلام) رسيدم.  
موقع حج رسيد، به حج رفتم و در مكه به حضور امام صادق (عليه السلام) رسيدم.  


جريان مباحثه سه نفرى را به عرض رساندم و نظر امام را خواستم.
جريان مباحثه سه نفری را به عرض رساندم و نظر امام را خواستم.


امام فرمود:  
امام فرمود:  


هنگامى ميان شما قضاوت مى‏كنم و به اين سؤال پاسخ مى‏دهم كه آن دو نفر هم حضور داشته باشند. وعده‏گاه من و شما سه نفر همين امشب در منى نزديك جمره وسطى.  
هنگامی ميان شما قضاوت می‏كنم و به اين سؤال پاسخ می‏دهم كه آن دو نفر هم حضور داشته باشند. وعده‏گاه من و شما سه نفر همين امشب در منی نزديك جمره وسطی.  


شب كه شد سه نفرى رفتيم. امام در حالى كه بالشى را به سينه خود چسبانده بود سؤال را شروع كرد:
شب كه شد سه نفری رفتيم. امام در حالی كه بالشی را به سينه خود چسبانده بود سؤال را شروع كرد:


چه مى‏گوييد درباره خدمتكاران، زنان، افراد خانواده خودتان؟ آيا آنها به وحدانيّت خدا شهادت نمى‏دهند؟
چه می‏گوييد درباره خدمتكاران، زنان، افراد خانواده خودتان؟ آيا آنها به وحدانيّت خدا شهادت نمی‏دهند؟


من گفتم: چرا.  
من گفتم: چرا.  


- آيا به رسالت پيغمبر گواهى نمى‏دهند؟
- آيا به رسالت پيغمبر گواهی نمی‏دهند؟


- چرا.  
- چرا.  


- آيا آنها مانند شما امامت و ولايت را مى‏شناسند؟
- آيا آنها مانند شما امامت و ولايت را می‏شناسند؟


- نه.  
- نه.  
خط ۷۸: خط ۷۸:
- عقيده من اين است كه هر كس امام را نشناسد كافر است.  
- عقيده من اين است كه هر كس امام را نشناسد كافر است.  


- سبحان اللّه! آيا مردم كوچه و بازار را نديده‏اى، سقّاها را نديده‏اى؟
- سبحان اللّه! آيا مردم كوچه و بازار را نديده‏ای، سقّاها را نديده‏ای؟


- چرا، ديده و مى‏بينم.  
- چرا، ديده و می‏بينم.  


- آيا اينها نماز نمى‏خوانند؟ روزه نمى‏گيرند؟ حج نمى‏كنند؟ به وحدانيّت خدا و رسالت پيغمبر شهادت نمى‏دهند؟
- آيا اينها نماز نمی‏خوانند؟ روزه نمی‏گيرند؟ حج نمی‏كنند؟ به وحدانيّت خدا و رسالت پيغمبر شهادت نمی‏دهند؟


- چرا.  
- چرا.  


- خوب آيا اينها مانند شما امام را مى‏شناسند؟
- خوب آيا اينها مانند شما امام را می‏شناسند؟


- نه.  
- نه.  
خط ۹۴: خط ۹۴:
- به عقيده من هر كه امام را نشناسد كافر است.  
- به عقيده من هر كه امام را نشناسد كافر است.  


- سبحان اللّه! آيا وضع كعبه و طواف اين مردم را نمى‏بينى؟
- سبحان اللّه! آيا وضع كعبه و طواف اين مردم را نمی‏بينی؟


هيچ نمى‏بينى كه اهل يمن چگونه به پرده‏ هاى كعبه مى ‏چسبند؟  
هيچ نمی‏بينی كه اهل يمن چگونه به پرده‏ های كعبه می ‏چسبند؟  


- چرا.  
- چرا.  


- آيا اينها به توحيد و نبوّت اقرار و اعتراف ندارند؟ آيا نماز نمى‏خوانند؟ روزه نمى‏گيرند؟ حج نمى‏كنند؟
- آيا اينها به توحيد و نبوّت اقرار و اعتراف ندارند؟ آيا نماز نمی‏خوانند؟ روزه نمی‏گيرند؟ حج نمی‏كنند؟


- چرا.
- چرا.


- خوب آيا اينها مانند شما امام را مى‏شناسند؟
- خوب آيا اينها مانند شما امام را می‏شناسند؟


- نه.  
- نه.  
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
امام آنگاه فرمود: حالا مايل هستيد كه حقيقت را بگويم؟  
امام آنگاه فرمود: حالا مايل هستيد كه حقيقت را بگويم؟  


هاشم كه به قول مرحوم فيض، مى‏دانست قضاوت امام بر ضدّ عقيده او است، گفت: نه.  
هاشم كه به قول مرحوم فيض، می‏دانست قضاوت امام بر ضدّ عقيده او است، گفت: نه.  


امام فرمود: بسيار بد است براى شما كه چيزى را كه از ما نشنيده‏ايد از پيش خود بگوييد.  
امام فرمود: بسيار بد است برای شما كه چيزی را كه از ما نشنيده‏ايد از پيش خود بگوييد.  


هاشم بعدها به ديگران چنين گفت:
هاشم بعدها به ديگران چنين گفت:


گمان بردم كه امام نظر محمد بن مسلم را تأييد مى‏كند و مى‏خواهد ما را به سخن او برگرداند. <ref> همان، ج 1ص 325-326</ref>  
گمان بردم كه امام نظر محمد بن مسلم را تأييد می‏كند و می‏خواهد ما را به سخن او برگرداند. <ref> همان، ج 1ص 325-326</ref>  


همانگونه که در روایت مذکور می بینیم امام علیه السلام اندیشه تکفیر منکرین غیر جاحد و غیر عارف به امامت را اندیشه خوارج می داند.
همانگونه که در روایت مذکور می بینیم امام علیه السلام اندیشه تکفیر منکرین غیر جاحد و غیر عارف به امامت را اندیشه خوارج می داند.
خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:
شهید مطهری در ادامه به بررسی روایات دیگری در زمینه ایمان و کفر می پردازد:‌  
شهید مطهری در ادامه به بررسی روایات دیگری در زمینه ایمان و کفر می پردازد:‌  


در «كافى» آخر «كتاب الايمان و الكفر» بابى دارد تحت عنوان: «با ايمان، هيچ عملى زيان نمى‏رساند و با كفر، هيچ عملى سود نمى‏بخشد.»  
در «كافی» آخر «كتاب الايمان و الكفر» بابی دارد تحت عنوان: «با ايمان، هيچ عملی زيان نمی‏رساند و با كفر، هيچ عملی سود نمی‏بخشد.»  


ولى رواياتى كه در ذيل اين عنوان آمده اين عنوان را تأييد نمى‏كند؛
ولی رواياتی كه در ذيل اين عنوان آمده اين عنوان را تأييد نمی‏كند؛


از آن جمله‏ اين روايت است:
از آن جمله‏ اين روايت است:
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم:  
از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم:  


هل لاحد على ما عمل ثواب على اللّه موجب الّا المؤمنين؟
هل لاحد علی ما عمل ثواب علی اللّه موجب الّا المؤمنين؟


قال: لا  
قال: لا  


«آيا جز مؤمنين كسى ديگر هم هست كه پاداش دادن به او بر خداوند لازم باشد؟  
«آيا جز مؤمنين كسی ديگر هم هست كه پاداش دادن به او بر خداوند لازم باشد؟  


امام فرمود: نه».  
امام فرمود: نه».  
خط ۱۴۸: خط ۱۴۸:
شهید مطهری در تحلیل این روایت می فرماید:‌
شهید مطهری در تحلیل این روایت می فرماید:‌


مقصود اين روايت اين است كه خداوند تنها به مؤمنين وعده پاداش داده است و به موجب وعده‏اى كه داده است البته لزوماً به وعده خود وفا مى‏كند، ولى در غير مورد اهل ايمان خداوند وعده نداده است تا لزوماً وفا كند، و چون وعده نداده است پس با خود او است كه پاداش بدهد يا ندهد.
مقصود اين روايت اين است كه خداوند تنها به مؤمنين وعده پاداش داده است و به موجب وعده‏ای كه داده است البته لزوماً به وعده خود وفا می‏كند، ولی در غير مورد اهل ايمان خداوند وعده نداده است تا لزوماً وفا كند، و چون وعده نداده است پس با خود او است كه پاداش بدهد يا ندهد.


   
   
امام با اين بيان مى‏ خواهد بفهماند كه غير اهل ايمان از نظر اينكه خدا پاداش مى‏دهد يا نمى‏دهد در حكم مستضعفين و مرجون لامر اللّه مى‏باشند؛ بايد گفت كار اينها با خداست كه پاداش بدهد يا ندهد. <ref> همان، ج‏1، ص: 327-320</ref>
امام با اين بيان می‏ خواهد بفهماند كه غير اهل ايمان از نظر اينكه خدا پاداش می‏دهد يا نمی‏دهد در حكم مستضعفين و مرجون لامر اللّه می‏باشند؛ بايد گفت كار اينها با خداست كه پاداش بدهد يا ندهد. <ref> همان، ج‏1، ص: 327-320</ref>


   
   
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش