۸۵٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می نویسد' به 'مینویسد') |
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
شهید مطهری در این زمینه نخست روایات ذیل را نقل می کند : | شهید مطهری در این زمینه نخست روایات ذیل را نقل می کند : | ||
در | در «كافی» كتاب الحجة، برخی روايات نقل می كند مبنی بر اينكه: | ||
كلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة يجهد فيها نفسه و لا امام له من اللّه فسعيه غير مقبول | كلّ من دان اللّه عزّ و جلّ بعبادة يجهد فيها نفسه و لا امام له من اللّه فسعيه غير مقبول | ||
«هر كه خدا را با | «هر كه خدا را با عبادتی اطاعت كند و خود را به رنج اندازد اما امامی كه خدا برايش معيّن كرده نداشته باشد عملش مردود است». | ||
و يا اينكه: | و يا اينكه: | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
لا يقبل اللّه اعمال العباد الّا بمعرفته | لا يقبل اللّه اعمال العباد الّا بمعرفته | ||
«خدا اعمال بندگان را بدون آنكه امام زمان خودشان را بشناسند | «خدا اعمال بندگان را بدون آنكه امام زمان خودشان را بشناسند نمی پذيرد». <ref>مجموعه آثار شهید مطهری(عدل الهی) ج 1ص323-324</ref> | ||
ایشان بعد از ذکر روایات فوق روایات دیگری را که که مفادشان متفاوت با روایات مذکور است بیان نموده و مینویسد : | ایشان بعد از ذکر روایات فوق روایات دیگری را که که مفادشان متفاوت با روایات مذکور است بیان نموده و مینویسد : | ||
در عين حال در همان كتاب الحجة | در عين حال در همان كتاب الحجة كافی از امام صادق (عليه السلام) نقل می كند كه: | ||
من عرفنا كان مؤمنا، و من انكرنا كان كافرا، و من لم يعرفنا و لم ينكرنا كان ضالّا | من عرفنا كان مؤمنا، و من انكرنا كان كافرا، و من لم يعرفنا و لم ينكرنا كان ضالّا حتّی رجع الی الهدی الّذی افترض اللّه عليه من طاعتنا، فان يمت علی ضلالته يفعل اللّه ما يشاء | ||
«هر كه ما را بشناسد مؤمن است و هر كه انكار كند كافر است و هر كه نه بشناسد و نه انكار كند «راه نايافته» است تا بازگردد به راه هدايت، اگر به همين حال بميرد از | «هر كه ما را بشناسد مؤمن است و هر كه انكار كند كافر است و هر كه نه بشناسد و نه انكار كند «راه نايافته» است تا بازگردد به راه هدايت، اگر به همين حال بميرد از كسانی است كه كارش واگذار به خداست«مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ». | ||
محمد بن مسلم | محمد بن مسلم می گويد: | ||
در خدمت امام صادق بودم؛ من در طرف چپ آن حضرت نشسته بودم و زرارة در طرف راست آن حضرت نشسته بود. ابو بصير وارد شد و پرسيد: | در خدمت امام صادق بودم؛ من در طرف چپ آن حضرت نشسته بودم و زرارة در طرف راست آن حضرت نشسته بود. ابو بصير وارد شد و پرسيد: | ||
چه | چه میگويی درباره كسی كه در خدا شك كند؟ | ||
امام فرمود: - كافر است. | امام فرمود: - كافر است. | ||
- چه | - چه میگويی درباره كسی كه در رسول خدا شك كند؟ - كافر است. | ||
در اين وقت امام به | در اين وقت امام به سوی زرارة توجه كرد و فرمود: | ||
«همانا چنين | «همانا چنين كسی آنگاه كافر است كه انكار كند و جحود بورزد». <ref> همان ،ج 1ص324-325</ref> | ||
شهید مطهری آنگاه به ذکر روایتی دیگر از | شهید مطهری آنگاه به ذکر روایتی دیگر از كافی که بیانگر اختلاف سه نفر از اصحاب امام صادق علیه السلام در مساله اشتراط یا عدم اشتراط اسلام- مسلمان بودن- به معرفت امام است می پردازد: | ||
هاشم بن البريد (صاحب البريد) گفت: | هاشم بن البريد (صاحب البريد) گفت: | ||
من و محمد بن مسلم و ابو الخطاب در يك جا گرد آمده بوديم؛ ابو الخطاب پرسيد عقيده شما درباره | من و محمد بن مسلم و ابو الخطاب در يك جا گرد آمده بوديم؛ ابو الخطاب پرسيد عقيده شما درباره كسی كه امر امامت را نشناسد چيست؟ | ||
من گفتم: به عقيده من كافر است. | من گفتم: به عقيده من كافر است. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
ابو الخطاب گفت: تا حجّت بر او تمام نشده كافر نيست، اگر حجّت تمام شد و نشناخت آنگاه كافر است. | ابو الخطاب گفت: تا حجّت بر او تمام نشده كافر نيست، اگر حجّت تمام شد و نشناخت آنگاه كافر است. | ||
محمد بن مسلم گفت: سبحان اللّه! اگر امام را نشناسد و جحود و انكار هم نداشته باشد چگونه كافر شمرده | محمد بن مسلم گفت: سبحان اللّه! اگر امام را نشناسد و جحود و انكار هم نداشته باشد چگونه كافر شمرده میشود؟! خير، غير عارف اگر جاحد نباشد كافر نيست. | ||
به اين ترتيب ما سه نفر سه عقيده مخالف داشتيم. | به اين ترتيب ما سه نفر سه عقيده مخالف داشتيم. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
موقع حج رسيد، به حج رفتم و در مكه به حضور امام صادق (عليه السلام) رسيدم. | موقع حج رسيد، به حج رفتم و در مكه به حضور امام صادق (عليه السلام) رسيدم. | ||
جريان مباحثه سه | جريان مباحثه سه نفری را به عرض رساندم و نظر امام را خواستم. | ||
امام فرمود: | امام فرمود: | ||
هنگامی ميان شما قضاوت میكنم و به اين سؤال پاسخ میدهم كه آن دو نفر هم حضور داشته باشند. وعدهگاه من و شما سه نفر همين امشب در منی نزديك جمره وسطی. | |||
شب كه شد سه | شب كه شد سه نفری رفتيم. امام در حالی كه بالشی را به سينه خود چسبانده بود سؤال را شروع كرد: | ||
چه | چه میگوييد درباره خدمتكاران، زنان، افراد خانواده خودتان؟ آيا آنها به وحدانيّت خدا شهادت نمیدهند؟ | ||
من گفتم: چرا. | من گفتم: چرا. | ||
- آيا به رسالت پيغمبر | - آيا به رسالت پيغمبر گواهی نمیدهند؟ | ||
- چرا. | - چرا. | ||
- آيا آنها مانند شما امامت و ولايت را | - آيا آنها مانند شما امامت و ولايت را میشناسند؟ | ||
- نه. | - نه. | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
- عقيده من اين است كه هر كس امام را نشناسد كافر است. | - عقيده من اين است كه هر كس امام را نشناسد كافر است. | ||
- سبحان اللّه! آيا مردم كوچه و بازار را | - سبحان اللّه! آيا مردم كوچه و بازار را نديدهای، سقّاها را نديدهای؟ | ||
- چرا، ديده و | - چرا، ديده و میبينم. | ||
- آيا اينها نماز | - آيا اينها نماز نمیخوانند؟ روزه نمیگيرند؟ حج نمیكنند؟ به وحدانيّت خدا و رسالت پيغمبر شهادت نمیدهند؟ | ||
- چرا. | - چرا. | ||
- خوب آيا اينها مانند شما امام را | - خوب آيا اينها مانند شما امام را میشناسند؟ | ||
- نه. | - نه. | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
- به عقيده من هر كه امام را نشناسد كافر است. | - به عقيده من هر كه امام را نشناسد كافر است. | ||
- سبحان اللّه! آيا وضع كعبه و طواف اين مردم را | - سبحان اللّه! آيا وضع كعبه و طواف اين مردم را نمیبينی؟ | ||
هيچ | هيچ نمیبينی كه اهل يمن چگونه به پرده های كعبه می چسبند؟ | ||
- چرا. | - چرا. | ||
- آيا اينها به توحيد و نبوّت اقرار و اعتراف ندارند؟ آيا نماز | - آيا اينها به توحيد و نبوّت اقرار و اعتراف ندارند؟ آيا نماز نمیخوانند؟ روزه نمیگيرند؟ حج نمیكنند؟ | ||
- چرا. | - چرا. | ||
- خوب آيا اينها مانند شما امام را | - خوب آيا اينها مانند شما امام را میشناسند؟ | ||
- نه. | - نه. | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
امام آنگاه فرمود: حالا مايل هستيد كه حقيقت را بگويم؟ | امام آنگاه فرمود: حالا مايل هستيد كه حقيقت را بگويم؟ | ||
هاشم كه به قول مرحوم فيض، | هاشم كه به قول مرحوم فيض، میدانست قضاوت امام بر ضدّ عقيده او است، گفت: نه. | ||
امام فرمود: بسيار بد است | امام فرمود: بسيار بد است برای شما كه چيزی را كه از ما نشنيدهايد از پيش خود بگوييد. | ||
هاشم بعدها به ديگران چنين گفت: | هاشم بعدها به ديگران چنين گفت: | ||
گمان بردم كه امام نظر محمد بن مسلم را تأييد | گمان بردم كه امام نظر محمد بن مسلم را تأييد میكند و میخواهد ما را به سخن او برگرداند. <ref> همان، ج 1ص 325-326</ref> | ||
همانگونه که در روایت مذکور می بینیم امام علیه السلام اندیشه تکفیر منکرین غیر جاحد و غیر عارف به امامت را اندیشه خوارج می داند. | همانگونه که در روایت مذکور می بینیم امام علیه السلام اندیشه تکفیر منکرین غیر جاحد و غیر عارف به امامت را اندیشه خوارج می داند. | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
شهید مطهری در ادامه به بررسی روایات دیگری در زمینه ایمان و کفر می پردازد: | شهید مطهری در ادامه به بررسی روایات دیگری در زمینه ایمان و کفر می پردازد: | ||
در | در «كافی» آخر «كتاب الايمان و الكفر» بابی دارد تحت عنوان: «با ايمان، هيچ عملی زيان نمیرساند و با كفر، هيچ عملی سود نمیبخشد.» | ||
ولی رواياتی كه در ذيل اين عنوان آمده اين عنوان را تأييد نمیكند؛ | |||
از آن جمله اين روايت است: | از آن جمله اين روايت است: | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم: | از امام صادق (عليه السلام) پرسيدم: | ||
هل لاحد | هل لاحد علی ما عمل ثواب علی اللّه موجب الّا المؤمنين؟ | ||
قال: لا | قال: لا | ||
«آيا جز مؤمنين | «آيا جز مؤمنين كسی ديگر هم هست كه پاداش دادن به او بر خداوند لازم باشد؟ | ||
امام فرمود: نه». | امام فرمود: نه». | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
شهید مطهری در تحلیل این روایت می فرماید: | شهید مطهری در تحلیل این روایت می فرماید: | ||
مقصود اين روايت اين است كه خداوند تنها به مؤمنين وعده پاداش داده است و به موجب | مقصود اين روايت اين است كه خداوند تنها به مؤمنين وعده پاداش داده است و به موجب وعدهای كه داده است البته لزوماً به وعده خود وفا میكند، ولی در غير مورد اهل ايمان خداوند وعده نداده است تا لزوماً وفا كند، و چون وعده نداده است پس با خود او است كه پاداش بدهد يا ندهد. | ||
امام با اين بيان | امام با اين بيان می خواهد بفهماند كه غير اهل ايمان از نظر اينكه خدا پاداش میدهد يا نمیدهد در حكم مستضعفين و مرجون لامر اللّه میباشند؛ بايد گفت كار اينها با خداست كه پاداش بدهد يا ندهد. <ref> همان، ج1، ص: 327-320</ref> | ||