ذوالفقار علی بوتو

ذوالفقار علی بوتو رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر سابق پاکستان است. وی در پاکستان به قائد عوام، رهبر مردم و پدر قانون اساسی پاکستان نیز معروف است. او محبوب‌ترین نخست‌وزیر در تاریخ پاکستان می‌باشد. در دوره نخست‌وزیری او پاکستان به بمب اتم دست یافت. او در سال 1977م در پی کودتای محمد ضیاء‌الحق از نخست‌وزیری برکنار شد و در سال 1979م، اعدام شد. مردم پاکستان هر سال مراسم یادبودی در سالگرد اعدام او برگزار می‌کنند [۱].

Ambox clock.svg


نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است.

یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید.
آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ۱۴:۴۵، ۲۹ ژوئن ۲۰۲۲؛



ذوالفقار علی بوتو
نام ذوالفقار علی بوتو
زاده 5 ژانویه 1928م، لاکارنا،پاکستان
درگذشت 4 آوریل 1979م
دین و مذهب اسلام، شیعه
فعالیت‌ها سال 1956م تا 1960م، وزیر تجارت پاکستان، سال 1960م تا 1962م وزیر امور اقلیت‌ها، سال 1962م تا 1965م، وزیر صنعت و امور کشمیر، سال 1963م تا 1966م، وزیر امور خارجه پاکستان، 1965م، بنیانگذار حزب مردم پاکستان، سال 1971م تا 1973م، رئیس‌جمهور پاکستان، سال 1973م تا 1977م، نخست‌وزیر پاکستان

زندگی‌نامه

ذوالفقار علی بوتو متعلق به یکخانواده سندی بوتو بود، او درخانواده شاه نواز بوتو و خورشید بیگم در 5 ژانویه 1928م، نزدیکی لارکانا به دنیا آمد. ذوالفقار سومین فرزند آنها بود. سیکندر علی، در سن هفت سالگی در سال 1914م، و امداد علی، در سال 1953 در سن 39 سالگی بر اثر بیماری در گذشتند.

شاه نواز بوتو حاکم مسلمانان هند

شاه نواز بوتو در زمان راج انگلیس در ایالت پرادش جونگادا در جنوب غربی گجرات در هند بود. در طول تقسیم هند در سال 1947م، حاکم مسلمان جونگارا می خواست ایالت خود را به پاکستان تازه ایجاد شده ملحق کند، اما شاه نواز بوتو با شورش توسط جمعیت جونگادا روبرو شد که اکثر آنها هندو بودند. دولت هند الحاق جونگادا به پاکستان را ملغی کرد و بوتوها در پاکستان مدرن به طرف سند رفتند. شاه نواز به منطقه لارکانا در سند نقل مکان کرد، و در آنجا مالکیت زمین او را به یکی از ثروتمندترین و تأثیرگذارترین مردم سند تبدیل کرد [۲].

تحصیلات

او در سال 1950م، از دانشگاه‌ برکلی‌ کالیفرنیا لیسانس‌ علوم‌ سیاسی‌ گرفت‌. در8 سپتامبر1951م، با یک زن کرد ایرانی الاصل نصرت اصفهانی معروف به بیگم نصرت بوتو ازدواج کرد. وی در طول تحصیل خود در دانشگاه برکلی، به نظریه های سوسیالیسم علاقه‌مند شد و مجموعه ای از سخنرانی ها در مورد امکان سنجی آنها در کشورهای اسلامی ایراد کرد. در ژوئن 1950، او برای تحصیل در حقوق در کریست چرچ، آکسفورد به بریتانیا سفر کرد و مدرک لیسانس در حقوق گرفت و پس از آن مدرک حقوق و کارشناسی ارشد دریافت کرد. پس از پایان تحصیلات در سال 1952م، به عنوان مدرس حقوق بین الملل در دانشگاه ساوتهمپتون مشغول به تدریس بود. وی در سال‌های‌ 1956ـ 1958م، نیز در کالج‌ حقوق‌ اسلامی‌ سند در کراچی‌ تدریس‌ می‌کرد [۳].

فعالیت‌های سیاسی

در سال 1957م، بوتو جوان‌ترین عضو هیئت پاکستان در سازمان ملل شد. در زمان‌ ایوب‌خان‌ به‌ مدت‌ یک‌ سال‌ وزیر بازرگانی‌ پاکستان‌ شد. در 1959-1960م، وزیر بازسازی‌ ملی‌ و اطلاعات‌ و در همان‌ سال‌ها وزیر امور کشمیر و اقلیت‌ها شد. 1960م، به‌ عنوان‌ وزیر سوخت‌، نیرو و منابع‌ طبیعی‌، انتخاب شد درهمان سال به رئیس‌جمهور خود در مذاکره بر سر پیمان آب ایندوس در هند کمک کرد و در سال 1961 با اتحاد جماهیر شوروی در مورد توافقنامه اکتشاف نفت مذاکره کرد که با ارائه کمک‌های اقتصادی و فنی به پاکستان موافقت کرد. وی 1963- 1966م، وزیر امور خارجه‌ پاکستان‌ مشغول به فعالیت شد.

وزیر امور خارجه

 
ذوالفقار بوتو با بیگم نصرت بوتو در چین

وی یک ناسیونالیست و سوسیالیست با دیدگاه‌های خاصی در مورد نوع دموکراسی مورد نیاز در پاکستان بود. هنگامی که در سال 1963م، وزیر امور خارجه شد دیدگاه سوسیالیستی او را تحت تاثیر قرارداد تا روابط نزدیکی با همسایه چین برقرار کند. در آن زمان، بسیاری از کشورهای دیگر تایوان را به عنوان دولت واحد مشروع چین پذیرفتند، ولی پاکستان ادعای چین را قبول داشت [۴].
وی در 2 مارس 1963م، توافقنامه مرزی چین و پاکستان را امضا کرد که 750 کیلومتر مربع از خاک کشمیر تحت کنترل پاکستان را به کنترل چین منتقل کرد. او بر اعتقاد خود به عدم تعهد تاکید کرد و پاکستان را به عضوی با نفوذ در جنبش کشورهای عدم تعهد تبدیل کرد. وی با اعتقاد به وحدت پان اسلامی ، روابط نزدیکتری با کشورهایی مانند اندونزی و عربستان سعودی ایجاد کرد. او سیاست خارجی پاکستان را که تا آن زمان طرفدار غرب بود تغییر داد. در حالی که نقش برجسته پاکستان را در سازمان پیمان آسیای جنوب شرقی و سازمان پیمان مرکزی حفظ کند شروع به اعلام سیاست خارجی برای پاکستان کرد که مستقل از نفوذ آمریکا بود. در همین حال وی از آلمان شرقی و غربی بازدید کرد و پیوند قوی بین دو کشور برقرار کرد. وی قراردادهای اقتصادی، فنی، صنعتی و نظامی را با آلمان امضا کرد. و اتحاد استراتژیک پاکستان با آلمان را تقویت کرد.

جنگ کشمیر

در سال 1962م، با افزایش اختلافات سرزمینی بین هند و چین پکن قصد داشت به مناطق شمالی هند حمله کند. نخست‌وزیر چین از پاکستان دعوت کردند تا به این حمله بپیوندد. وی از این طرح دفاع کرد، اما ایوبخان رئیس‌جمهور پاکستان با این طرح مخالفت کرد و از تلافی نیروهای هندی می ترسید. در سال 1962م، آمریکا به پاکستان اطمینان داد که مسائل کشمیر مطابق میل پاکستانی ها و کشمیری‌ها حل خواهد شد. بنابراین ایوبخان در طرح‌های چینی‌ها شرکت نکرد. او از آمریکا به دلیل ارائه کمک های نظامی به هند در طول و پس از جنگ چین و هند در سال 1962م، که به عنوان لغو اتحاد پاکستان با ایالات متحده تلقی می شد، انتقاد کرد [۵].

استفعا از وزارت امور خارجه

در همین حال، ایوبخان به توصیه وی، عملیات جبل الطارق را در تلاش برای آزادسازی کشمیر آغاز کرد. این جنگ در نهایت با شکست به پایان رسید و نیروهای مسلح هند یک حمله موفق را به غرب پاکستان انجام دادند. این جنگ پیامد درگیری‌های کوتاهی بود که بین مارس و اوت 1965م، در مرزهای بین المللی در ران کوچ ، جامو و کشمیر و پنجاب رخ داد. بوتو به ایوبخان در ازبکستان پیوست تا با لعل بهادر شاستری، نخست‌وزیر هند بر سر یک معاهده صلح مذاکره کند. ایوب و شاستری توافق کردند که اسیران جنگی را مبادله کنند و نیروهای مربوطه را به مرزهای قبل از جنگ خارج کنند. این توافق در پاکستان به شدت منفور بود و باعث ناآرامی سیاسی بزرگی علیه حکومت ایوبخان شد. انتقاد وی از توافق نهایی باعث ایجاد شکاف بزرگی بین او و ایوب شد. وی در ابتدا با رد شایعات، در ژوئن 1966م، از وزارت امورخارجه استعفا داد و مخالفت شدید خود را با حکومت ایوبخان ابراز کرد.

تشکیل حزب مردم پاکستان

 
ذوالفقار علی بوتو و سخنرانی در بین طرفداران حزبش

پس از استعفای وی از سمت وزیر امور خارجه، جمعیت زیادی برای گوش دادن به سخنرانی او در بدو ورود به لاهور در 21 ژوئن 1967م، گرد هم آمدند. وی با موجی از خشم علیه ایوبخان، برای ایراد سخنرانی‌های سیاسی به سراسر پاکستان سفر کرد. در اکتبر 1966م، او اعتقادات حزب جدید خود را به صراحت بیان کرد: اسلام ایمان ما است، دموکراسی سیاست ما است، سوسیالیسم اقتصاد ما است. تمام قدرت برای مردم است. در 30 نوامبر 1967، وی در گردهمایی ، جلال الدین عبدالرحیم بنگالی و باسط جهانگیر شیخ حضور داشتند حزب مردم پاکستان (PPP) را تأسیس کردند و پایگاهی قوی در پنجاب، سند و در میان مردم پاکستان ایجاد کردند.

اعتراضات و دستگیری

لاهور، مرکز اصلی موفقیت و ظهور وی بود. فعالان حزب مردمی دست به تظاهرات و اعتصابات گسترده ای در نقاط مختلف کشور زدند و فشار بر ایوبخان را برای استعفا افزایش دادند. دستگیری دکتر حسن و بوتو در 12 نوامبر 1969م، باعث ناآرامی سیاسی بزرگتری شد. پس از آزادی وی به همراه رهبران کلیدی حزب مردم پاکستان در کنفرانس میزگردی که ایوبخان در راولپندی فراخوانده بود شرکت کرد اما از پذیرش ادامه ریاست ایوبخان و شیخ مجیب رحمن سیاستمدار شرق پاکستانی خودداری کرد.
پس از استعفای ایوبخان، فرمانده نظامی یحییخان، جانشینش وعده برگزاری انتخابات پارلمانی را در 7 دسامبر 1970م داد. تحت رهبری وی، سوسیالیست‌های دموکراتیک، چپ‌ها و کمونیست‌های مارکسیست گرد هم آمدند و برای اولین بار در تاریخ پاکستان یک حزب متحد را تشکیل دادند. احزاب متحد تحت رهبری او مهاجرین و کشاورزان فقیر در غرب پاکستان را تحت حمایت خود قرار دادند و از طریق آموزش، مردم را برای به صندوق انداختن رای خود برای آینده بهترشان ترغیب کردند.

راه یافتن حزب مردم به مجلس و اختلاف با شیخ مجیب الرحمن

گردآوری و اتحاد گروه‌های پراکنده سوسیالیست-کمونیست در یک مرکز واحد، بزرگترین دستاورد سیاسی او تلقی می‌شد. در نتیجه حزب او و سایر چپ‌ها تعداد زیادی کرسی از حوزه های انتخابیه در غرب پاکستان رابه دست آوردند. با این حال، حزب لیگ عوامی شیخ مجیب الرحمن اکثریت مطلق را در مجلس قانونگذاری به دست آورد و بیش از دو برابر بیشتر از حزب مردمی رای کسب کرد. بوتو به شدت از پذیرش یک دولت از حزب لیگ عوامی امتناع ورزید. در 17 ژانویه 1971م، رئیس‌جمهور وقت یحییخان، بوتو با تعدادی از فرماندهان نظامی پاکستان ملاقات کرد. ارتش پاکستان و معاون رئیس حکومت نظامی در 22 فوریه 1971م، در غرب پاکستان تصمیمی گرفتند که حزب عوامی و حامیان آن را سرکوب کنند.
او با ترس جدایی طلبی پاکستان شرقی از پاکستان غربی، از شیخ مجیب الرحمن درخواست کرد با حزب مردم پاکستان ائتلافی تشکیل دهد. و این پیشنهاد را مطرح کرد، که او غرب پاکستان را اداره کند و مجیب الرحمن شرق را اداره کند. یحییخان جلسه شورای ملی را که به جنبش مردمی در شرق پاکستان دامن زد را به تعویق انداخت. و در میان خشم مردم شرق پاکستان، 7 مارس 1971م، شیخ مجیب الرحمن بنگالی‌ها را فرا خواند تا به مبارزه برای بنگلادش بپیوندند.

جدا شدن پاکستان شرقی و تاسیس کشور بنگلادش

شیخ مجیب الرحمن دیگر به پاکستان اعتقاد نداشت و مصمم بود بنگلادش را بسازد. بسیاری نیز معتقد بودند که بوتو خواهان قدرت در غرب حتی به قیمت جدایی پاکستان شرقی بود. یحییخان یک کنفرانس مذاکره در داکا برای دستیابی به توافقی بین آن دو آغاز کرد. انتظار می رفت که این بحث ثمر بخش باشد تا اینکه رئیس‌جمهور در شامگاه 25 مارس 1971 به پاکستان غربی رفت. در آن شب 25 مارس 1971، ارتش عملیات نورافکن را آغاز کرد توسط حکومت نظامی یحییخان برای سرکوب فعالیت‌ها و جنبش‌های سیاسی بنگالی ها طراحی شده بود. مجیب الرحمن در غرب پاکستان دستگیر و زندانی شد.
بوتو در حالی که از اقدامات ارتش حمایت می کرد و برای جلب حمایت بین المللی تلاش می کرد، از دولت یحییخان فاصله گرفت و شروع به انتقاد از یحییخان برای مدیریت نادرست اوضاع کرد. او از پذیرش طرح یحییخان برای انتصاب نورالامین سیاستمدار بنگالی به عنوان نخست‌وزیر و وی به عنوان معاون نخست‌وزیر خودداری کرد. بلافاصله پس از امتناع او و نارضایتی مداوم از مدیریت نادرست یحییخان، رئیس‌جمهور به پلیس نظامی دستور داد تا وی را به اتهام خیانت دستگیر کند.
او در زندان آدیالا زندانی شد. سرکوب ارتش بر بنگالی‌های پاکستان شرقی به مقاومت مسلحانه نیروی چریکی که توسط هند آموزش دیده بودند مواجه شد. پاکستان حمله هوایی به هند در مرز غربی انجام داد که منجر به مداخله هند در شرق پاکستان شد که منجر به شکست بسیار تلخ نیروهای پاکستانی شد، نیروهای پاکستانی در 16 دسامبر 1971م، تسلیم شدند. در نتیجه دولت بنگلادش متولد شد و بوتو و دیگران یحییخان را به خاطر کوتاهی در حفاظت از وحدت پاکستان محکوم کردند [۶].

رئیس‌جمهور پاکستان

 
سخنرانی بعد ریاست جمهوری

یحییخان رئیس‌جمهور در 20 دسامبر1971م، استعفا داد و قدرت را به ذوالفقار علی بوتو منتقل کرد. که رئیس‌جمهور، فرمانده کل و اولین مدیر غیرنظامی ارشد حکومت نظامی شد.
وی اولین مدیر غیرنظامی ارشد حکومت نظامی کشور از سال 1958م، و همچنین اولین رئیس‌جمهور غیرنظامی کشور بود. با به دست گرفتن حکومت توسط او، چپ‌ها و سوسیالیست‌های دموکراتیک وارد سیاست کشور شدند و بعدا به عنوان بازیگران قدرت در سیاست کشور ظاهر شدند. و برای اولین بار در تاریخ کشور، چپ‌ها و سوسیالیست‌های دموکراتیک این فرصت را داشتند که کشور را با رای مردم و اختیارات انحصاری مورد تایید گسترده، که توسط مردم غرب در انتخابات دهه 1970م، به آنها داده شده بود اداره کنند.
یک پرواز خطوط هوایی بین‌المللی پاکستان برای آوردن او از نیویورک فرستاده شد که در آن زمان پرونده پاکستان را در شورای امنیت سازمان ملل در مورد بحران پاکستان شرقی ارائه می‌کرد. وی در 18 دسامبر 1971م، به پاکستان بازگشت. در 20 دسامبر1971م، او را به کاخ رئیس جمهور در راولپندی بردند، جایی که او دو سمت را از یحییخان، یکی به عنوان رئیس‌جمهور و دیگری به عنوان اولین مدیر ارشد حکومت نظامی غیرنظامی، به عهده گرفت. بنابراین او اولین مدیر غیرنظامی ارشد حکومت نظامی پاکستان تجزیه شده بود. زمانی که وی کنترل آنچه از پاکستان باقی مانده بود را به دست گرفت مردم پاکستان منزوی خشمگین و بودند. وی خطاب به مردم از طریق رادیو و تلویزیون گفت.
هموطنان عزیزم، دوستان عزیزم، دانشجویان عزیزم، کارگران، دهقانان عزیزم، کسانی که برای پاکستان جنگیدند، ما با بدترین بحران در زندگی کشورمان روبرو هستیم، یک بحران مرگبار. ما باید قطعات بسیار کوچک را جمع آوری کنیم. اما یک پاکستان جدید، یک پاکستان مرفه و مترقی، یک پاکستان عاری از استثمار، یک پاکستان مورد نظر قائد اعظم (محمد علی جناح) خواهیم ساخت[۷].

چالش‌های داخلی و خارجی

وی به‌عنوان رئیس‌جمهور با چالش های فزاینده‌ای در جبهه‌های داخلی و خارجی روبرو بود. این آسیب در پاکستان شدید بود یک شکست روانی و فروپاشی پاکستان. سیاست خارجی دچار خدشه شده بود. و اعتبار بین‌اللملی از جمله متحدان دیرینه مانند آمریکا و چین، را از دست داد.
در داخل پاکستان، ناسیونالیسم بلوچ، سندی، پنجابی و پشتون در اوج خود بودند و خواهان استقلال خود از پاکستان بودند. وی که متحد نگه داشتن پاکستان را دشوار می‌دانست، عملیات اطلاعاتی و نظامی تمام عیار را برای خنثی کردن هرگونه جنبش جدایی طلبانه آغاز کرد.
وی بلافاصله یحییخان را در حبسخانگی قرار داد. آتش‌بس را میانجی‌گری کرد و دستور آزادی شیخ مجیب الرحمن را داد که در اسارت ارتش پاکستان بود. برای اجرای این امر او حکم دادگاه نظامی قبلی مجیب الرحمن را که در آن به اعدام محکوم کرده بود لغو کرد. با پیشنهاد ریاست‌ جمهوری‌ پاکستان‌ شرقی‌ و غربی‌ به‌ شیخ‌ مجیب‌الرحمن کوشید تا از تجزیه کشور جلوگیری‌ کند ولی‌ مجیب‌ نپذیرفت‌ و از این رو استقلال‌ پاکستان‌ شرقی‌ را به‌ رسمیت‌ نشناخت‌. و چون‌ انگلستان‌ بنگلادش‌ را به‌ رسمیت‌ شناخت‌ پاکستان‌ از جامعه کشورهای‌ مشترک‌المنافع‌ خارج‌ شد.
در 2 ژانویه 1972م، او ملی شدن تمام صنایع بزرگ از جمله آهن و فولاد، مهندسی سنگین، برق سنگین، پتروشیمی، سیمان و خدمات عمومی را اعلام کرد. سیاست جدید کارگری افزایش حقوق کارگران و قدرت اتحادیه های کارگری اعلام شد [۸].
او برای دیدار با نخست‌وزیر ایندیرا گاندی از هند بازدید کرد و درباره توافقنامه صلح رسمی و آزادی 93000 اسیر جنگی پاکستانی مذاکره کرد. دو رهبر توافق‌نامه سیملا را امضا کردند که هر دو کشور را متعهد به ایجاد یک خط کنترل جدید و در عین حال موقت در کشمیر می‌کرد و آن‌ها را موظف می‌کرد که اختلافات را به صورت مسالمت آمیز از طریق گفتگوهای دوجانبه حل و فصل کنند. وی همچنین قول داد که نشستی را برای حل مسالمت‌آمیز مناقشه کشمیر برگزار کند و متعهد شد که بنگلادش را به رسمیت بشناسد. اگرچه او آزادی سربازان پاکستانی را که در دست هند بود تضمین کرد، اما توسط بسیاری در پاکستان به دلیل دادن امتیازات بیش از حد به هند مورد انتقاد قرار گرفت.

پاکستان هسته‌ای و بدست آوردن بمب اتم

 
منیر احمدخان پدر بمب اتم پاکستان

او بنیانگذار برنامه بمب اتمی پاکستان بود. گفته می‌شود که علاقه او به فن‌آوری هسته‌ای در طول سال‌های دانشگاهش در آمریکا آغاز شد زمانی که بوتو در دوره‌ای در علوم سیاسی شرکت کرد. و در مورد تأثیر سیاسی اولین آزمایش هسته‌ای آمریکا بحث کرد. زمانی که وی در برکلی بود هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی اولین بمب خود 1949م، منفجر کرد. شاهد وحشت عمومی بود که باعث شد دولت آمریکا تحقیقات خود را در مورد آن آغاز کند. مدت‌ها قبل از آن در سال 1958م، او به عنوان وزیر سوخت، نیرو و منابع ملی، نقشی کلیدی در راه‌اندازی نهادها و موسسات تحقیقاتی کمیسیون انرژی اتمی پاکستان داشت. در سال 1958م، او یک پست فنی را به منیر احمد‌خان در کمیسیون انرژی اتمی پاکستان (PAEC) پیشنهاد داد. در اکتبر 1965م، به عنوان وزیر خارجه او از وین بازدید کرد جایی که مهندس هسته‌ای منیر احمدخان در یک پست فنی ارشد در آژانس بین المللی انرژی اتمی کار می‌کرد. منیر احمدخان او را از وضعیت برنامه هسته‌ای هند و گزینه‌هایی که پاکستان برای توسعه توان هسته‌ای خود دارد مطلع کرد. هر دو در مورد نیاز پاکستان به ایجاد یک بازدارنده هسته ای برای مقابله با هند توافق کردند. در حالی که منیرخان نتوانست ایوب‌خان را متقاعد کند، بوتو به منیرخان گفته بود: نگران نباش، نوبت ما می رسد. مدت کوتاهی پس از جنگ 1965م، او در یک کنفرانس مطبوعاتی، اعلام کرد که حتی اگر مجبور باشیم علف بخوریم، بمب هسته ای خواهیم ساخت. چاره دیگری نداریم زیرا او می دید که هند راه خود را به سمت توسعه بمب پیش می برد.
نظامی‌سازی کمیسیون انرژی اتمی پاکستان در 20 ژانویه 1972م، آغاز شد و در سال‌های اولیه آن توسط فرمانده نظامی تیکاخان، رئیس ستاد ارتش پاکستان اجرا شد. نیروگاه هسته‌ای کراچی توسط او در دوران ریاست جمهوری پاکستان در پایان سال 1972م، افتتاح شد . کنترل او و دانشمندان ارشد دانشگاهی دسترسی مستقیمی به بوتو داشتند، که او را در مورد هر اینچ از پیشرفت در جریان قرار می‌داد. پس از آزمایش هسته‌ای هند با اسم رمز بودای خندان در می 1974م، او این آزمایش را پیش‌بینی نهایی برای مرگ پاکستان دانست. در یک کنفرانس مطبوعاتی که اندکی پس از آزمایش هسته ای هند برگزار شد. وی گفت: برنامه هسته ای هند برای ارعاب پاکستان و ایجاد هژمونی در شبه قاره طراحی شده است. علی رغم منابع مالی محدود پاکستان، او بسیار مشتاق برای پروژه انرژی هسته ای بود.
او به آرامی هر گونه تلاش آمریکا برای نفوذ در برنامه هسته‌ای را برعکس و خنثی کرد زیرا بسیاری از مقامات دیپلماتیک آمریکایی را اخراج کرده بود. در کشور، تحت عملیات طلوع خورشید وی حمایت قاطع خود را تشدید کرد و از عبدالقدیرخان حمایت کرد تا بی سر و صدا فن آوری تسلیحاتی را به پاکستان بیاورد و آزمایشگاه‌های هسته‌ای را مخفی نگه دارد. رقبای منطقه ای مانند هند و شوروی، هیچ اطلاعات اولیه ای در مورد پروژه انرژی هسته‌ای پاکستان در طول دهه 1970م، نداشتند و به نظر می رسید که تشدید تلاش‌های مخفیانه او در سال 1978م، زمانی که برنامه به طور کامل به بلوغ رسیده بود نتیجه داد.
او این استدلال داشت که سلاح‌های هسته ای به هند اجازه می دهد تا از هواپیماهای جنگی نیروی هوایی خود با تجهیزات هسته ای کوچک میدان نبرد علیه کانون‌های ارتش پاکستان، ستون‌های زرهی و پیاده نظام و پایگاه‌های نظامی و تأسیسات صنعتی هسته‌ای استفاده کند. تا زمانی که تلفات غیرنظامیان به حداقل برسد، نیروی هوایی هند با واکنش نامطلوب جامعه جهانی مواجه نخواهد شد. به این ترتیب، هند پاکستان را شکست داده نیروهای مسلح خود را مجبور به تسلیم تحقیرآمیز کرده و مناطق شمالی پاکستان و کشمیر آزاد را اشغال و ضمیمه خواهد کرد. سپس هند، پاکستان را بر اساس تقسیمات قومی به کشورهای کوچک تقسیم خواهد کرد و این یک بار برای همیشه پایان مشکل پاکستان برای هند خواهد بود.
در مجموع او می‌دانست که پاکستان در سال 1978م، زمانی که دوستش منیر احمدخان از او در سلول زندان ملاقات کرد به یک کشور دارای سلاح هسته‌ای تبدیل شده است. در آنجا منیر احمدخان به وی گفت که فرآیند طراحی سلاح به پایان رسیده است و نقطه عطفی در غنی سازی پیچیده و دشوار سوخت هسته‌ای انجام شد. وی خواستار انجام یک آزمایش هسته ای فوری شد و هیچ پاسخی از سوی ضیاءالحق یا هیچ یک از اعضای دولت وی صادر نشد.
وی در زندان این جملات را بیان کرد: ما (پاکستان) می‌دانیم که اسرائیل و آفریقای جنوبی دارای توانایی کامل هسته‌ای هستند تمدن مسیحی، یهودی و هندو دارای این قابلیت (هسته ای) است تمدن اسلامی بدون آن است، اما وضعیت در حال تغییر است[۹].

اصلاحات قانون اساسی

او معمار اصلی قانون اساسی 1973، به عنوان بخشی از چشم انداز او برای قرار دادن پاکستان در مسیر دموکراسی پارلمانی در نظر گرفته می‌شود. یکی از دستاوردهای مهم در زندگی وی، تهیه پیش نویس اولین قانون اساسی توافقی پاکستان برای این کشور بود. او بر اعلان قانون اساسی 1973م، نظارت کرد که انقلابی غیرقابل توقف مشروطه را از طریق سیاست خود که با رهایی توده‌های تحت ستم پیوند خورده بود، با دادن صدای مردم در پارلمان، ایجاد و تغییرات بنیادین در حوزه اقتصادی به نفع آنها داد.
در طول دوره او، دولت چند اصلاحیه اساسی در قانون اساسی 1973م، انجام داد. که مهم‌ترین آن‌ها به رسمیت شناختن پاکستان و روابط دیپلماتیک با بنگلادش شد. و محدود کردن قدرت و صلاحیت قوه قضاییه تمرکز داشت که در 15 سپتامبر 1976م، تصویب شد.
همچنین کارهای از جمله: عفو عمومی‌ زندانیان‌، توقیف‌ گذرنامه‌های‌ ثروتمندان‌ برای‌ جلوگیری‌ از فرار سرمایه‌، لغو امتیازات‌ و بودجه‌های‌ سری‌ حکام‌ سابق‌ حدود هفتاد امیرنشین‌، ملی‌ کردن‌ عمده صنایع‌ و کارخانجات‌ مهم‌ پاکستان‌، محدود کردن‌ مالکان‌ بزرگ‌، افزایش‌ منافع‌ کارگران‌ با تصویب‌ قوانین‌ جدید کار و اصلاحات‌ ارضی‌. او توانست‌ به‌ رسم‌ قدیمی‌ خزاین‌ شاهی‌، یعنی‌ پرداخت‌ مواجب‌ سالانه‌ که‌ دولت‌ از دوره حکومت‌ بریتانیا به‌ نواب‌ یا دیگر اشراف‌ قدیمی‌ می‌پرداخت‌، خاتمه‌ دهد. این‌ اقدامات سبب‌ شد که‌ ارزش‌ روپیه‌ که‌ بیش‌ از 50% کاهش‌ یافته‌ بود، دوباره‌ افزایش‌ یابد و در نتیجه‌ به‌ درآمدهای‌ صادراتی‌ پاکستان‌ افزوده‌ شود.

پانویس