رابطه جمهوری آذربایجان با رژیم صهیونیستی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
(صفحه‌ای تازه حاوی «رژیم‌صهیونیستی و آذربایجان علی‌رغم تفاوت‌ها در زمینه قومیت، دین، فرهنگ و...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
مطلب را می‌توان با این گفته الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان، شروع کرد که روابط آذربایجان با رژیم‌صهیونیستی را به کوه یخی تشبیه کرده که تنها بخش اندکی از آن درمعرض دید قرار دارد و نُه‌دهم آن در عمق آب قرار گرفته و قابل رویت نیست<ref>رادگودرزی، معصومه (1395) روابط استراتژیک اسرائیل و آذربایجان: بنیادها و الزامات، فصلنامه علمی-پژوهشی سیاست جهانی، دوره پنجم، شماره سوم، پاییز 1395 صفحه 188-187</ref>
مطلب را می‌توان با این گفته الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان، شروع کرد که روابط آذربایجان با رژیم‌صهیونیستی را به کوه یخی تشبیه کرده که تنها بخش اندکی از آن درمعرض دید قرار دارد و نُه‌دهم آن در عمق آب قرار گرفته و قابل رویت نیست<ref>رادگودرزی، معصومه (1395) روابط استراتژیک اسرائیل و آذربایجان: بنیادها و الزامات، فصلنامه علمی-پژوهشی سیاست جهانی، دوره پنجم، شماره سوم، پاییز 1395 صفحه 188-187</ref>


و البته واقعیت نیز، همین گفته رئیس‌جمهور آذربایجان را تصدیق می‌کند. ابعاد همکاری‌های نظامی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و دیپلماتیک طرفین، نشان از روابط بسیار مستحکم و روبه‌رشد باکو و تل‌آویو دارد؛ روابطی که می‌توان آن را در سطح استراتژیک توصیف کرد و آذربایجان را نزدیک‌ترین کشور مسلمان به تل‌آویو به شمار آورد. آذربایجان بعد از به دست آوردن استقلال در سال ۱۹۹۱و به‌دنبال آن شکست در جنگ قره‌باغ و واگذار کردن یک‌پنجم از خاک خود، سعی کرد با یافتن متحدان استراتژیکِ قدرتمند اولاً از حلقه قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و بین‌المللی (روسیه در شمال، ایران در جنوب) رهایی یابد و دوماً بتواند با کمک این کشورها تمامیت ارضی خود را حفظ کند و در مناقشه قره‌باغ دست برتر را داشته باشد. باکو با عنایت به حمایت روسیه از ارمنستان و به بهانه ترس از ایران و انقلاب اسلامی، تلاش کرد که از همان روزهای اول با غرب از در دوستی درآید و حمایت آنها را برای پیروزی در جنگ قره‌باغ و نقش‌آفرینی بیشتر در قفقاز جلب کند. ازاین‌رو رژیم‌صهیونیستی و آذربایجان از همان سال‌های اولیه روابط دیپلماتیک خود را آغاز کردند و در سال ۱۹۹۳سفارت رژیم‌صهیونیستی در باکو افتتاح شد و ملاقات‌های دیپلماتیک طرفین افزایش یافت؛ به‌گونه‌ای که نتانیاهو، نخست‌وزیر وقت رژیم‌ صهیونیستی در ۱۹۹۷ به باکو سفر کرد و شیمون پرز، رئیس‌جمهور وقت این رژیم در سال ۲۰۰۹ و ایهود اولمرت، نخست‌وزیر وقت دولت یهود نیز در همان سال از باکو دیدن کردند. علاوه‌بر این وزرای هر دو کشور نیز در برهه‌های مختلف، به پایتخت‌های یکدیگر سفر کرده‌اند که نشان از گستردگی روابط آذربایجان با رژیم‌صهیونیستی است. تل‌آویو بعد از فروپاشی شوروی با سایر کشورهای جداشده از شوروی سابق ارتباط برقرار کرد اما رابطه‌اش با هیچ‌کدام از این کشورها همچون رابطه رژیم‌صهیونیستی با آذربایجان مستحکم و همه‌جانبه نبوده که این امر نشان‌دهنده اهمیت فراوان آذربایجان برای دولت یهود است.<ref>http://farhikhtegandaily.com/news/46904</ref>
و البته واقعیت نیز، همین گفته رئیس‌جمهور آذربایجان را تصدیق می‌کند. ابعاد همکاری‌های نظامی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و دیپلماتیک طرفین، نشان از روابط بسیار مستحکم و روبه‌رشد باکو و تل‌آویو دارد؛ روابطی که می‌توان آن را در سطح استراتژیک توصیف کرد و آذربایجان را نزدیک‌ترین کشور مسلمان به تل‌آویو به شمار آورد. آذربایجان بعد از به دست آوردن استقلال در سال ۱۹۹۱و به‌دنبال آن شکست در جنگ قره‌باغ و واگذار کردن یک‌پنجم از خاک خود، سعی کرد با یافتن متحدان استراتژیکِ قدرتمند اولاً از حلقه قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و بین‌المللی (روسیه در شمال، ایران در جنوب) رهایی یابد و دوماً بتواند با کمک این کشورها تمامیت ارضی خود را حفظ کند و در مناقشه قره‌باغ دست برتر را داشته باشد. باکو با عنایت به حمایت روسیه از ارمنستان و به بهانه ترس از ایران و انقلاب اسلامی، تلاش کرد که از همان روزهای اول با غرب از در دوستی درآید و حمایت آنها را برای پیروزی در جنگ قره‌باغ و نقش‌آفرینی بیشتر در قفقاز جلب کند.
 
ازاین‌رو رژیم‌صهیونیستی و آذربایجان از همان سال‌های اولیه روابط دیپلماتیک خود را آغاز کردند و در سال ۱۹۹۳سفارت رژیم‌صهیونیستی در باکو افتتاح شد و ملاقات‌های دیپلماتیک طرفین افزایش یافت؛ به‌گونه‌ای که نتانیاهو، نخست‌وزیر وقت رژیم‌ صهیونیستی در ۱۹۹۷ به باکو سفر کرد و شیمون پرز، رئیس‌جمهور وقت این رژیم در سال ۲۰۰۹ و ایهود اولمرت، نخست‌وزیر وقت دولت یهود نیز در همان سال از باکو دیدن کردند.  
 
علاوه‌بر این وزرای هر دو کشور نیز در برهه‌های مختلف، به پایتخت‌های یکدیگر سفر کرده‌اند که نشان از گستردگی روابط آذربایجان با رژیم‌صهیونیستی است. تل‌آویو بعد از فروپاشی شوروی با سایر کشورهای جداشده از شوروی سابق ارتباط برقرار کرد اما رابطه‌اش با هیچ‌کدام از این کشورها همچون رابطه رژیم‌صهیونیستی با آذربایجان مستحکم و همه‌جانبه نبوده که این امر نشان‌دهنده اهمیت فراوان آذربایجان برای دولت یهود است.<ref>http://farhikhtegandaily.com/news/46904</ref>

نسخهٔ ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۳۰

رژیم‌صهیونیستی و آذربایجان علی‌رغم تفاوت‌ها در زمینه قومیت، دین، فرهنگ و سطح توسعه اقتصادی، در طول این سه دهه روابط مستحکمی با یکدیگر برقرار کرده‌اند. درحقیقت این روابط نیازمند علل و انگیزه‌های متعددی است که موجب شده رژیم‌صهیونیستی به طرف جمهوری آذربایجان کشیده شود. این انگیزه را می‌توان در چهار بعد سیاسی-دیپلماتیک، امنیتی-نظامی، تجاری-اقتصادی و درنهایت بعد فرهنگی عنوان کرد.

مطلب را می‌توان با این گفته الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان، شروع کرد که روابط آذربایجان با رژیم‌صهیونیستی را به کوه یخی تشبیه کرده که تنها بخش اندکی از آن درمعرض دید قرار دارد و نُه‌دهم آن در عمق آب قرار گرفته و قابل رویت نیست[۱]

و البته واقعیت نیز، همین گفته رئیس‌جمهور آذربایجان را تصدیق می‌کند. ابعاد همکاری‌های نظامی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و دیپلماتیک طرفین، نشان از روابط بسیار مستحکم و روبه‌رشد باکو و تل‌آویو دارد؛ روابطی که می‌توان آن را در سطح استراتژیک توصیف کرد و آذربایجان را نزدیک‌ترین کشور مسلمان به تل‌آویو به شمار آورد. آذربایجان بعد از به دست آوردن استقلال در سال ۱۹۹۱و به‌دنبال آن شکست در جنگ قره‌باغ و واگذار کردن یک‌پنجم از خاک خود، سعی کرد با یافتن متحدان استراتژیکِ قدرتمند اولاً از حلقه قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و بین‌المللی (روسیه در شمال، ایران در جنوب) رهایی یابد و دوماً بتواند با کمک این کشورها تمامیت ارضی خود را حفظ کند و در مناقشه قره‌باغ دست برتر را داشته باشد. باکو با عنایت به حمایت روسیه از ارمنستان و به بهانه ترس از ایران و انقلاب اسلامی، تلاش کرد که از همان روزهای اول با غرب از در دوستی درآید و حمایت آنها را برای پیروزی در جنگ قره‌باغ و نقش‌آفرینی بیشتر در قفقاز جلب کند.

ازاین‌رو رژیم‌صهیونیستی و آذربایجان از همان سال‌های اولیه روابط دیپلماتیک خود را آغاز کردند و در سال ۱۹۹۳سفارت رژیم‌صهیونیستی در باکو افتتاح شد و ملاقات‌های دیپلماتیک طرفین افزایش یافت؛ به‌گونه‌ای که نتانیاهو، نخست‌وزیر وقت رژیم‌ صهیونیستی در ۱۹۹۷ به باکو سفر کرد و شیمون پرز، رئیس‌جمهور وقت این رژیم در سال ۲۰۰۹ و ایهود اولمرت، نخست‌وزیر وقت دولت یهود نیز در همان سال از باکو دیدن کردند. 

علاوه‌بر این وزرای هر دو کشور نیز در برهه‌های مختلف، به پایتخت‌های یکدیگر سفر کرده‌اند که نشان از گستردگی روابط آذربایجان با رژیم‌صهیونیستی است. تل‌آویو بعد از فروپاشی شوروی با سایر کشورهای جداشده از شوروی سابق ارتباط برقرار کرد اما رابطه‌اش با هیچ‌کدام از این کشورها همچون رابطه رژیم‌صهیونیستی با آذربایجان مستحکم و همه‌جانبه نبوده که این امر نشان‌دهنده اهمیت فراوان آذربایجان برای دولت یهود است.[۲]

  1. رادگودرزی، معصومه (1395) روابط استراتژیک اسرائیل و آذربایجان: بنیادها و الزامات، فصلنامه علمی-پژوهشی سیاست جهانی، دوره پنجم، شماره سوم، پاییز 1395 صفحه 188-187
  2. http://farhikhtegandaily.com/news/46904