confirmed
۸٬۰۶۲
ویرایش
(=-0987654321 ش5412 -*/) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''رادیکالیسم دینی در مصر و ایران''' | '''رادیکالیسم دینی در مصر و ایران''' | ||
جریان ملی سکولار | جریان ملی سکولار مصر، در حالی اسلام و فرهنگ بومی و دینی را به چالش میکشید و در اخراج اسلام از کلیه عرصههای حیات اجتماعی میکوشید که از تحقق آرمانهای خود در ساختن مصری آباد و آزاد و عمل به وعدههای خود به جامعه عمیقا باورمند به سنتهای دینی ناتوان بود. | ||
-091÷1÷به این ترتیب مصر در سالهای میان دو جنگ، یک بار دیگر شاهد فعال شدن شکافهای عمیق در عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک بود. ناتوانی گفتمان سکولار غربگرا در ارائه راهی برای برونرفت از بحرانهای مذکور و پاسخگویی به مطالبات و خواستههای اجتماعی، فرصت مناسبی برای بروز و ظهور جریان احیاء، اما این بار در هیئتی اعتراضی و رادیکال با ماهیتی بنیادگرایانه بود. تصویری که حسن البناء از اوضاع مصر در دهه بیست قرن بیستم ارائه میدهد، در واقع روایتی از شرایط سیاسی - اجتماعی مصر از منظر مسلمان متعصبی است که حاصل حدود یک قرن تعامل مثبت با فرهنگ و مدنیت غرب را برای اعتقادات و زندگی مردم خود، مصیبتبار ارزیابی میکند. او در کتاب مذکرات الدعوه و الداعیه وضعی را تصویر میکند که به موجب آن موج فروپاشی روانی و ذهنی و نفی عقاید دینی به نام آزادی عقل و مدنیت و پیشرفت تمامی عرصههای زندگی فردی و اجتماعی را فرا گرفته است: «جریان قدرتمند الحاد و اباحیگری هیچ چیز را در برابر خود سالم نمیگذارد و حوادث و شرایط نیز به مدد آن آمده است. در ترکیه مصطفی کمال پاشا الغای خلافت و جدایی دین و دولت را در جامعهای که تا چند سال پیش همه جهانیان آن را مقر امیرالمؤنین میشناختند، اعلام کرده است. معاهد و مدارس بومی به دانشگاههای دولتی تبدیل شده که کاملا مضمون و صورتی غربی دارند. دانشگاه رسالت خود را در گسترش سکولاریسم و هجوم به دین و مبارزه با آداب و سنن اجتماعی متأثر از دین میداند و در پی تفکر مادی غرب روان است. در «مجمع فکری» خطابات و سخنرانیها در تهاجم علیه دین قدیم و مژده به وحی جدید است. کتابها و مجلاتی منتشر میشود که تمامی مقالات و محتوای آن هدفی جز تضعیف دین و نابودی آن ندارند و بهطور خلاصه غرب بیرحم و مسلح با تمامی سلاحهای کشنده و تمامی ابزارهای قدرت در همه جا قابل مشاهده است.»(بناء، مذکرات الدعوه والداعیه: ۵۷) چنین رویکرد و نگاهی به اندازه کافی برانگیزاننده احساسات دینی تحقیر شده ملتی بود که در اعتماد به ایدئولوژیهای جدید برای حل مشکلات و دستیابی به اقتدار و عزت و استقلال شدیدا احساس شکست و ناکامی میکرد و به این باور رسیده بود که با تعامل مثبت با مدنیت غرب طی یکصد سال گذشته نهتنها به پیشرفت مادی دست نیافته، بلکه استقلال و هویت فرهنگی تاریخی و دینی خود را نیز در معرض نابودی میبیند. | -091÷1÷به این ترتیب مصر در سالهای میان دو جنگ، یک بار دیگر شاهد فعال شدن شکافهای عمیق در عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک بود. ناتوانی گفتمان سکولار غربگرا در ارائه راهی برای برونرفت از بحرانهای مذکور و پاسخگویی به مطالبات و خواستههای اجتماعی، فرصت مناسبی برای بروز و ظهور جریان احیاء، اما این بار در هیئتی اعتراضی و رادیکال با ماهیتی بنیادگرایانه بود. تصویری که حسن البناء از اوضاع مصر در دهه بیست قرن بیستم ارائه میدهد، در واقع روایتی از شرایط سیاسی - اجتماعی مصر از منظر مسلمان متعصبی است که حاصل حدود یک قرن تعامل مثبت با فرهنگ و مدنیت غرب را برای اعتقادات و زندگی مردم خود، مصیبتبار ارزیابی میکند. او در کتاب مذکرات الدعوه و الداعیه وضعی را تصویر میکند که به موجب آن موج فروپاشی روانی و ذهنی و نفی عقاید دینی به نام آزادی عقل و مدنیت و پیشرفت تمامی عرصههای زندگی فردی و اجتماعی را فرا گرفته است: «جریان قدرتمند الحاد و اباحیگری هیچ چیز را در برابر خود سالم نمیگذارد و حوادث و شرایط نیز به مدد آن آمده است. در ترکیه مصطفی کمال پاشا الغای خلافت و جدایی دین و دولت را در جامعهای که تا چند سال پیش همه جهانیان آن را مقر امیرالمؤنین میشناختند، اعلام کرده است. معاهد و مدارس بومی به دانشگاههای دولتی تبدیل شده که کاملا مضمون و صورتی غربی دارند. دانشگاه رسالت خود را در گسترش سکولاریسم و هجوم به دین و مبارزه با آداب و سنن اجتماعی متأثر از دین میداند و در پی تفکر مادی غرب روان است. در «مجمع فکری» خطابات و سخنرانیها در تهاجم علیه دین قدیم و مژده به وحی جدید است. کتابها و مجلاتی منتشر میشود که تمامی مقالات و محتوای آن هدفی جز تضعیف دین و نابودی آن ندارند و بهطور خلاصه غرب بیرحم و مسلح با تمامی سلاحهای کشنده و تمامی ابزارهای قدرت در همه جا قابل مشاهده است.»(بناء، مذکرات الدعوه والداعیه: ۵۷) چنین رویکرد و نگاهی به اندازه کافی برانگیزاننده احساسات دینی تحقیر شده ملتی بود که در اعتماد به ایدئولوژیهای جدید برای حل مشکلات و دستیابی به اقتدار و عزت و استقلال شدیدا احساس شکست و ناکامی میکرد و به این باور رسیده بود که با تعامل مثبت با مدنیت غرب طی یکصد سال گذشته نهتنها به پیشرفت مادی دست نیافته، بلکه استقلال و هویت فرهنگی تاریخی و دینی خود را نیز در معرض نابودی میبیند. |