رسالت مجمع تقریب و افق‌هاى آن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۹: خط ۲۹:
== چکیده ==
== چکیده ==
در مسئله تقریب مذاهب، توجه به این نکته که آیات قرآن و احادیث پیامبر(صلی الله علیه وآله) تفسیرهای متعددی را بر می‌تابد، اختلاف مذاهب امری طبیعی خواهد بود و این اختلاف‌ها، اختلاف‌هایی موازی مکمل یک‌دیگر و در امور جزئی و متغیر است نه در مسائل کلی و ثابت. از آن جا که این‌گونه اختلاف‌ها از سوی بزرگان دینی پذیرفته شده و هر یک نظر دیگری را محترم می‌شمارد، شایسته است در بین مردم هم چنین شیوه‌ای ترویج گردد و برای عملی ساختن آن سه قشر لازم است مورد توجه جدی قرار گیرند: مبلغان، جوانان و زنان و با تربیت مبلغان کارآمد، جایگاه صحیحی برای جوانان و زنان نیز ترسیم گردد.<br>
در مسئله تقریب مذاهب، توجه به این نکته که آیات قرآن و احادیث پیامبر(صلی الله علیه وآله) تفسیرهای متعددی را بر می‌تابد، اختلاف مذاهب امری طبیعی خواهد بود و این اختلاف‌ها، اختلاف‌هایی موازی مکمل یک‌دیگر و در امور جزئی و متغیر است نه در مسائل کلی و ثابت. از آن جا که این‌گونه اختلاف‌ها از سوی بزرگان دینی پذیرفته شده و هر یک نظر دیگری را محترم می‌شمارد، شایسته است در بین مردم هم چنین شیوه‌ای ترویج گردد و برای عملی ساختن آن سه قشر لازم است مورد توجه جدی قرار گیرند: مبلغان، جوانان و زنان و با تربیت مبلغان کارآمد، جایگاه صحیحی برای جوانان و زنان نیز ترسیم گردد.<br>
کلیدواژه‌ها: مذاهب اسلامی، ریشه‌های اختلاف، امور متغیر و ثابت، تفسیر متون دینی.<br>
کلیدواژه‌ها: مذاهب اسلامی، ریشه‌های اختلاف، امور متغیر و ثابت، تفسیر متون دینی.


به نام خداوند بخشنده مهربان نیک‌ترین و نورانی‌ترین هستی.
به نام خداوند بخشنده مهربان نیک‌ترین و نورانی‌ترین هستی.
خط ۴۰: خط ۴۰:
هم چنین این گفته خداوند است: «وَ الَّذِینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لإِِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالإِْیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا... <ref>(حشر:10)</ref>؛ کسانی که پس از آنها آمدند می‌گویند: خدایا ما و برادران ما را که در ایمان از ما سبقت جسته‌اند بیامرز و در دل‌های ما نسبت به کسانی که ایمان آورده‌اند کینه قرار مده». پایبند بودن به دو اصل عظیم بر مبنای این گفته پیامبر اکرم است: «انی ترکت فیکم شیئین لن تضلوا بعدهما کتاب الله و سنتی <br>
هم چنین این گفته خداوند است: «وَ الَّذِینَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لإِِخْوانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونا بِالإِْیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذِینَ آمَنُوا... <ref>(حشر:10)</ref>؛ کسانی که پس از آنها آمدند می‌گویند: خدایا ما و برادران ما را که در ایمان از ما سبقت جسته‌اند بیامرز و در دل‌های ما نسبت به کسانی که ایمان آورده‌اند کینه قرار مده». پایبند بودن به دو اصل عظیم بر مبنای این گفته پیامبر اکرم است: «انی ترکت فیکم شیئین لن تضلوا بعدهما کتاب الله و سنتی <br>
<ref>(المستدرک علی الصحیحین؛ 1/173)</ref>؛ من دو چیز در اختیار شما قرار داده ام که اگر به آنها رجوع کنید گمراه نخواهید شد: کتاب خداوند و سنت من». نیز این گفته امام صادق(‌علیه‌السلام) است: «کل شیء مردة الی کتاب الله والسنة و کل حدیث لایوافق کتاب الله فهو زخرف؛ همه چیز به خداوند و سنت پیامبر باز می‌گردد و هر سخنی که با کتاب خدا و سنت پیامبر وفق نداشته باشد سخنی باطل و بیهوده است».<br>
<ref>(المستدرک علی الصحیحین؛ 1/173)</ref>؛ من دو چیز در اختیار شما قرار داده ام که اگر به آنها رجوع کنید گمراه نخواهید شد: کتاب خداوند و سنت من». نیز این گفته امام صادق(‌علیه‌السلام) است: «کل شیء مردة الی کتاب الله والسنة و کل حدیث لایوافق کتاب الله فهو زخرف؛ همه چیز به خداوند و سنت پیامبر باز می‌گردد و هر سخنی که با کتاب خدا و سنت پیامبر وفق نداشته باشد سخنی باطل و بیهوده است».<br>
سخن در زمینه مذاهب اسلامی ‌بر دو گونه است: یک گونه مذهب گرایی را یک نیاز و ضرورت عقلی می‌داند و همان گونه که دکتر قرضاوی می‌گوید: مذهب یک ضرورت دینی و زبانی و بشری و جهانی است <ref>(ر. ک. : رسالة التقریب، 1998، ش 19 و 20: 219)</ref> چون مذهب در اصل خود بیان گر درک متون قرآن و حدیث پیامبر از سوی صاحب آن و راه اجرا و به کارگیری امر و نهی آن است. از آن جا که قرآن کریم و حدیث پ[[پیامبر اکرم(ص)|یامبر(صلی الله علیه وآله)]] طبق فرمایش [[حضرت علی (ع)|حضرت علی(‌علیه‌السلام)]] «حمال اوجه» یعنی در برگیرنده چندین وجه است، طبیعی است که برداشت‌ها نسبت به مقاصد و معانی آنها متفاوت خواهد بود. گونه دیگر] سخن از مذاهب اسلامی ‌به این دلیل [مذموم و نکوهیده است که ناشی از عصبیت عشایری و اندیشه‌ای و غلو و افراطی‌گری است و اختلافات مذهبی را اختلافات عمدی می‌داند که در مسائل ثابت و متغیر با هم متناقض می‌باشند. توجه به این دو صورت و بازگشت به اصل در معنای مذهبیت که اختلاف میان مذاهب باید اختلاف موازی و مکمل یک‌دیگر و در جزئیات و متغیرها باشد و نه در مسائل ثابت و عمومی، بند دوم از بندهای رسالت این مجمع را تشکیل می‌دهد. عمر بن عبد العزیز یکی از خلفای بنی‌امیه بود ولی این سمت و مقام وی، مانع عاقل بودن و مؤمن بودن او نمی‌شد. من نیازی نمی‌بینم که درباره فضایل و مآثر ایشان سخن بگویم. در سرلوحه فضایل وی خودداری ایشان از گفتن چیزهایی بود که قبل از آن بنا به دستور خلفای پیشین روی منبرها گفته می‌شد. من تنها به ذکر یک قضیه کوتاه درباره ایشان اکتفا می‌کنم. روایت شده است شخصی از ایشان سؤال کرد کدامیک نزد تو بهترند عثمان یا علی؟ او جواب داد: «وای بر تو از من درباره دو مرد می‌پرسی که هر دو از من بهترند». حال در پرتو چنین چیزی آیا ما می‌توانیم این گفته را بپذیریم که منظور از شجره ملعونه در قرآن کریم شجره نسبت اموی است در حالی که قول خداوند را در پنج موضع قرآن کریم نادیده گرفتیم که می‌فرماید: «لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری؛ هیچ کسی گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد». نیز از این گفته خداوند متعال غافل شده‌ایم که: «فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیراً یرَهُ <ref>(زلزله: 7)</ref>؛ هر کسی که به اندازه مثقال ذره ای کار نیکو انجام دهد آن را خواهد دید». سخن در اختلاف موازی موجود میان مذاهب است که به تکامل و سرانجام به یگانگی و وحدت منتهی می‌شود، و سخن درباره اختلاف‌های عمدی میان مذاهب است که به برخورد با یک‌دیگر و تفرقه منجر خواهد شد (بند سوم از بندهای رسالت این مجمع).<br>
سخن در زمینه مذاهب اسلامی ‌بر دو گونه است: یک گونه مذهب گرایی را یک نیاز و ضرورت عقلی می‌داند و همان گونه که دکتر قرضاوی می‌گوید: مذهب یک ضرورت دینی و زبانی و بشری و جهانی است <ref>(ر. ک. : رسالة التقریب، 1998، ش 19 و 20: 219)</ref> چون مذهب در اصل خود بیان گر درک متون قرآن و حدیث پیامبر از سوی صاحب آن و راه اجرا و به کارگیری امر و نهی آن است. از آن جا که قرآن کریم و حدیث پیامبر(صلی الله علیه وآله) طبق فرمایش حضرت علی(‌علیه‌السلام) «حمال اوجه» یعنی در برگیرنده چندین وجه است، طبیعی است که برداشت‌ها نسبت به مقاصد و معانی آنها متفاوت خواهد بود. گونه دیگر] سخن از مذاهب اسلامی ‌به این دلیل [مذموم و نکوهیده است که ناشی از عصبیت عشایری و اندیشه‌ای و غلو و افراطی‌گری است و اختلافات مذهبی را اختلافات عمدی می‌داند که در مسائل ثابت و متغیر با هم متناقض می‌باشند. توجه به این دو صورت و بازگشت به اصل در معنای مذهبیت که اختلاف میان مذاهب باید اختلاف موازی و مکمل یک‌دیگر و در جزئیات و متغیرها باشد و نه در مسائل ثابت و عمومی، بند دوم از بندهای رسالت این مجمع را تشکیل می‌دهد. عمر بن عبد العزیز یکی از خلفای بنی‌امیه بود ولی این سمت و مقام وی، مانع عاقل بودن و مؤمن بودن او نمی‌شد. من نیازی نمی‌بینم که درباره فضایل و مآثر ایشان سخن بگویم. در سرلوحه فضایل وی خودداری ایشان از گفتن چیزهایی بود که قبل از آن بنا به دستور خلفای پیشین روی منبرها گفته می‌شد. من تنها به ذکر یک قضیه کوتاه درباره ایشان اکتفا می‌کنم. روایت شده است شخصی از ایشان سؤال کرد کدامیک نزد تو بهترند عثمان یا علی؟ او جواب داد: «وای بر تو از من درباره دو مرد می‌پرسی که هر دو از من بهترند». حال در پرتو چنین چیزی آیا ما می‌توانیم این گفته را بپذیریم که منظور از شجره ملعونه در قرآن کریم شجره نسبت اموی است در حالی که قول خداوند را در پنج موضع قرآن کریم نادیده گرفتیم که می‌فرماید: «لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری؛ هیچ کسی گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد». نیز از این گفته خداوند متعال غافل شده‌ایم که: «فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّة خَیراً یرَهُ <ref>(زلزله: 7)</ref>؛ هر کسی که به اندازه مثقال ذره ای کار نیکو انجام دهد آن را خواهد دید». سخن در اختلاف موازی موجود میان مذاهب است که به تکامل و سرانجام به یگانگی و وحدت منتهی می‌شود، و سخن درباره اختلاف‌های عمدی میان مذاهب است که به برخورد با یک‌دیگر و تفرقه منجر خواهد شد (بند سوم از بندهای رسالت این مجمع).<br>
اگر شیوه و روش فرعون در زمان او همان گونه که خداوند متعال می‌فرماید، چنین بوده است:<br>
اگر شیوه و روش فرعون در زمان او همان گونه که خداوند متعال می‌فرماید، چنین بوده است:<br>
«إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الأَْرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیعاً <ref>(قصص: 4)</ref>؛ همانا فرعون در زمین سر برافراشت و مردم آن را دسته دسته به تفرقه واداشت» و اگر روش فرعون‌ها در هر زمان و مکانی آن باشد مردم را دسته دسته کنند و آنها را به جان هم بیندازند، در این صورت رسالت این مجمع این است که شیوه و روش خود را به سوی وحدت و توحید قرار دهد و فرمان خداوند را اجرا نماید که می‌گوید: «إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْء <ref>(انعام: 59)</ref>؛ کسانی که دینشان را پراکنده کردند و دسته دسته شدند، تو را با آنها کاری نیست».<br>
«إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الأَْرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیعاً <ref>(قصص: 4)</ref>؛ همانا فرعون در زمین سر برافراشت و مردم آن را دسته دسته به تفرقه واداشت» و اگر روش فرعون‌ها در هر زمان و مکانی آن باشد مردم را دسته دسته کنند و آنها را به جان هم بیندازند، در این صورت رسالت این مجمع این است که شیوه و روش خود را به سوی وحدت و توحید قرار دهد و فرمان خداوند را اجرا نماید که می‌گوید: «إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کانُوا شِیعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْء <ref>(انعام: 59)</ref>؛ کسانی که دینشان را پراکنده کردند و دسته دسته شدند، تو را با آنها کاری نیست».<br>
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش