روزبهان بقلی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شگفت انگیز' به 'شگفت‌انگیز')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۶: خط ۱۶:
=زندگی‌نامه=
=زندگی‌نامه=


دودمان بقلی از دیلمیان مقیم فارس بوده‌اند [۱] و از نسبت «بَقلی» بر می‌آید که روزبهان مدتی به فروش «بقُول» (سبزی و تره بار) اشتغال داشته است. [۲][۳]اشتهار او به شطاح نیز به دلیل شطح گویی بسیار او و توضیح و توجیه آن و دفاع از شطحیات [[صوفیان]] بوده که در آثار وی نیز نمایان است [۴] وی در ۵۲۲ در فسا به دنیا آمد و به گفته خودش، در میان نادانان، گمراهان و میخوارگان پرورش یافت [۵][۶] در مکتب به آموختن [[قرآن]] پرداخت و در محضر دانشمندان عصر به فراگرفتن علوم متداول مشغول شد. از همان اوان زندگی تمایلات عرفانی داشت تا این‌که در ۲۵ سالگی از خلق برید و در کوههای اطراف شیراز به عبادت و ریاضت پرداخت و قرآن را از برکرد
دودمان بقلی از دیلمیان مقیم فارس بوده‌اند [۱] و از نسبت «بَقلی» بر می‌آید که روزبهان مدتی به فروش «بقُول» (سبزی و تره بار) اشتغال داشته است. [۲][۳] اشتهار او به شطاح نیز به دلیل شطح گویی بسیار او و توضیح و توجیه آن و دفاع از شطحیات [[صوفیان]] بوده که در آثار وی نیز نمایان است [۴] وی در ۵۲۲ در فسا به دنیا آمد و به گفته خودش، در میان نادانان، گمراهان و میخوارگان پرورش یافت [۵][۶] در مکتب به آموختن [[قرآن]] پرداخت و در محضر دانشمندان عصر به فراگرفتن علوم متداول مشغول شد. از همان اوان زندگی تمایلات عرفانی داشت تا این‌که در ۲۵ سالگی از خلق برید و در کوه‌های اطراف شیراز به عبادت و ریاضت پرداخت و قرآن را از برکرد


=نخستین مرشد روزبهان بَقْلی=
=نخستین مرشد روزبهان بَقْلی=


و نزد نخستین مرشد خود، شیخ جمال الدین فسایی، رفت و سپس به محضر یکی از زهاد کُرد به نام جاگیر (متوفی ۵۹۱) رسید که در سامره می‌زیست[۷][۸] و از شیخ سراج‌الدین محمود بن خلیفه (متوفی ۵۶۲)، که خرقه او با دو واسطه به شیخ ابواسحاق کازرونی می‌رسید. [۹][۱۰][۱۱]
و نزد نخستین مرشد خود، شیخ جمال‌الدین فسایی، رفت و سپس به محضر یکی از زهاد کُرد به نام جاگیر (متوفی ۵۹۱) رسید که در سامره می‌زیست[۷][۸] و از شیخ سراج‌الدین محمود بن خلیفه (متوفی ۵۶۲)، که خرقه او با دو واسطه به شیخ ابواسحاق کازرونی می‌رسید. [۹][۱۰][۱۱]


=خرقه گرفتن روزبهان بَقْلی از شیخ ابوالصفا=
=خرقه گرفتن روزبهان بَقْلی از شیخ ابوالصفا=
خط ۳۲: خط ۳۲:
=مریدان روزبهان بَقْلی=
=مریدان روزبهان بَقْلی=


مریدان وی از میان طبقات مختلف از جمله بزرگان و علما، صاحبان مشاغل و زنان بودند، و گویند که حتی [[نجم الدین کبری]] (۵۴۰ ـ ۶۱۸)، گاه کسانی را از خوارزم، برای تربیت نزد وی می‌فرستاد. [۲۱][۲۲][۲۳]
مریدان وی از میان طبقات مختلف از جمله بزرگان و علما، صاحبان مشاغل و زنان بودند، و گویند که حتی [[نجم الدین کبری|نجم‌الدین کبری]] (۵۴۰ ـ ۶۱۸)، گاه کسانی را از خوارزم، برای تربیت نزد وی می‌فرستاد. [۲۱][۲۲][۲۳]


=نقل کرامت برای روزبهان بَقْلی=
=نقل کرامت برای روزبهان بَقْلی=


اگرچه بقلی کرامت را برای عارف از جمله حجابهای وصال به حق می‌شمرد، کرامات زیادی از وی نقل کرده‌اند. [۲۴][۲۵][۲۶]
اگرچه بقلی کرامت را برای عارف از جمله حجاب‌های وصال به حق می‌شمرد، کرامات زیادی از وی نقل کرده‌اند. [۲۴][۲۵][۲۶]


=دیدار سعد بن زنگی با شیخ بقلی=
=دیدار سعد بن زنگی با شیخ بقلی=


اتابک ابوبکر سعد بن زنگی (۵۹۹ ـ ۶۲۸) مدعی بود که در کودکی به دستبوسی شیخ بقلی نایل آمده و سی سال پادشاهی خطه فارس از برکت دست او یافته است. [۲۷]پاره‌ای گزارش‌ها نیز حکایت از بدگویی حاسدان از شیخ و تصمیم اتابک به اخراج وی و سپس انصراف او از این تصمیم دارد. [۲۸][۲۹]
اتابک ابوبکر سعد بن زنگی (۵۹۹ ـ ۶۲۸) مدعی بود که در کودکی به دست‌بوسی شیخ بقلی نایل آمده و سی سال پادشاهی خطه فارس از برکت دست او یافته است. [۲۷]پاره‌ای گزارش‌ها نیز حکایت از بدگویی حاسدان از شیخ و تصمیم اتابک به اخراج وی و سپس انصراف او از این تصمیم دارد. [۲۸][۲۹]


=سخنرانی های بقلی در مسجد عتیق=
=سخنرانی‌های بقلی در مسجد عتیق=


بقلی هر هفته چند نوبت در مسجد عتیق و مسجد سُنقُری وعظ می‌کرد و کلامش تأثیر شگرفی داشت. او در اواخر عمر به نوعی فلج دچار شد، اما باز هم با شوق و به کمک مریدان به مسجد می‌رفت و وعظ می‌کرد و پس از بیان مختصری در باب معانی ظاهری آیات و روایات به توضیح معانی عرفانی آنها می‌پرداخت. [۳۰][۳۱][۳۲][۳۳]
بقلی هر هفته چند نوبت در مسجد عتیق و مسجد سُنقُری وعظ می‌کرد و کلامش تأثیر شگرفی داشت. او در اواخر عمر به نوعی فلج دچار شد، اما باز هم با شوق و به کمک مریدان به مسجد می‌رفت و وعظ می‌کرد و پس از بیان مختصری در باب معانی ظاهری آیات و روایات به توضیح معانی عرفانی آنها می‌پرداخت. [۳۰][۳۱][۳۲][۳۳]
خط ۵۲: خط ۵۲:
=مزار روزبهان بَقْلی زیارتگاه مریدان وی=
=مزار روزبهان بَقْلی زیارتگاه مریدان وی=


در کنار مزار وی چند تن از فرزندان و نوادگان او به خاک سپرده شده‌اند. [۳۷]در گذشته، بر زیارت این محل در روز سه شنبه تأکید می‌کردند و وضو گرفتن با آب چاه این رباط و نماز گزاردن بر مزار بقلی را موجب رواشدن حاجت می‌شمردند. این مزار و رباط که بتدریج به صورت نیمه مخروبه و نیمه متروکه در آمده بود، امروزه تعمیر و بازسازی شده است.
در کنار مزار وی چند تن از فرزندان و نوادگان او به خاک سپرده شده‌اند. [۳۷] در گذشته بر زیارت این محل در روز سه‌شنبه تأکید می‌کردند و وضو گرفتن با آب چاه این رباط و نماز گزاردن بر مزار بقلی را موجب رواشدن حاجت می‌شمردند. این مزار و رباط که بتدریج به صورت نیمه مخروبه و نیمه متروکه در آمده بود، امروزه تعمیر و بازسازی شده است.


=آثار و تألیفات روزبهان بَقْلی درباره تصوف=
=آثار و تألیفات روزبهان بَقْلی درباره تصوف=


بقلی تألیف را نیز حجاب شمرده اما بیش از شصت اثر در علوم ظاهر و باطن داشته که برخی از آنها موجود است. [۳۸]آثار وی درباره [[تصوف]] حدود ۲۱ کتاب است که برخی از آنها بدین شرح است: اَلاِغانه یا شرح الحُجُبِ وَ الاَست'ار فی مَقاماتِ اَهل الانَوْارِ و الاسرار، به عربی که شرح و تفسیر و تأویل حدیثِ معروف نبوی است که طبق آن، پیامبر فرموده است: هر روز برای زدودن تیرگیهای بسیار اندکی که بر قلبم نشیند، بیش از هفتادبار استغفار می‌کنم. [۳۹] چون در این حدیث، فعل غَیْن (وَ اِنَّهُ لَیُغانُ عَلی قَلْبی) آمده است، آن را «حدیث اِغانه» نامیده‌اند. [۴۰][۴۱][۴۲][۴۳] الانوار فی کشف الاسرار، به فارسی درباره مکاشفات اولیا و مقامات اهل معرفت و اسرار صوفیان[۴۴][۴۵] بیان المقامات در بیان صد درجه آغاز، میانه و پایان راه سالکان صوفی، و ویژگی آنها [۴۶][۴۷][۴۸][۴۹] کشف الاسرار و مکاشفات الانوار، زندگی‌نامه علمی و روحانی بقلی که در آن دعاوی شگفت‌انگیزی درباره مکاشفات خود کرده است. [۵۰][۵۱]
بقلی تألیف را نیز حجاب شمرده اما بیش از شصت اثر در علوم ظاهر و باطن داشته که برخی از آنها موجود است. [۳۸] آثار وی درباره [[تصوف]] حدود ۲۱ کتاب است که برخی از آنها بدین شرح است: اَلاِغانه یا شرح الحُجُبِ وَ الاَست'ار فی مَقاماتِ اَهل الانَوْارِ و الاسرار، به عربی که شرح و تفسیر و تأویل حدیثِ معروف نبوی است که طبق آن، پیامبر فرموده است: هر روز برای زدودن تیرگی‌های بسیار اندکی که بر قلبم نشیند، بیش از هفتادبار استغفار می‌کنم. [۳۹] چون در این حدیث، فعل غَیْن (وَ اِنَّهُ لَیُغانُ عَلی قَلْبی) آمده است، آن را «حدیث اِغانه» نامیده‌اند. [۴۰][۴۱][۴۲][۴۳] الانوار فی کشف الاسرار، به فارسی درباره مکاشفات اولیا و مقامات اهل معرفت و اسرار صوفیان[۴۴][۴۵] بیان المقامات در بیان صد درجه آغاز، میانه و پایان راه سالکان صوفی، و ویژگی آنها [۴۶][۴۷][۴۸][۴۹] کشف الاسرار و مکاشفات الانوار، زندگی‌نامه علمی و روحانی بقلی که در آن دعاوی شگفت‌انگیزی درباره مکاشفات خود کرده است. [۵۰][۵۱]
این کتاب، و نیز گزیده‌ای از آن چاپ شده است؛ غلطات السالکین به فارسی در باب لغزش‌هایی که در راه سالکان پیش می‌آید [۵۲][۵۳] یواسین، به عربی درباره رازهای غامض معرفت، با شطحیاتی غریب همراه با نقطه و دایره و اشکال دیگر که خود گوید آن را در برابر طواسین حلاج نوشته است [۵۴][۵۵] مَشرَبُ الارواح از لطیفترین مصنفات وی که در آن هزار ویک مقام از مقامات نیکان (مقامات عرفانی) در بیست باب فراهم آمده، و در همه موارد به اقوال پیشوایان بزرگ تصوف استناد شده است. بسیاری از احادیث امام علی علیه‌السلام نیز در آن نقل شده و بسیاری از مطالب و حتی عناوین آن با منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری و احیاءالعلوم غزالی یکی است. این کتاب با تصحیح و مقدمه ترکی نظیف محرم خواجه (استانبول، ۱۹۷۳م) به چاپ رسیده است. عبداللطیف [۵۶] ده فصل از آخر باب اول آن را آورده است؛ رساله قدس یا قدسیه یا رساله الاُنس فی روحِ القُدس در دوازده باب به فارسی که به درخواست مشایخ خراسان، ترکستان و ماوراءالنهر نوشته شده است. این کتاب درباره دوازده علم از علوم سالکان، مانند علم توحید و معرفت است. [۵۷]نسخه های خطی این رساله موجود است و به چاپ هم رسیده است و ابراهیم بن روزبهان ثانی و عبداللطیف بن روزبهان ثان ی بخشی از آغاز آن را در تحفه اهل العرفان و روح الجنان آورده‌اند [۵۸] شرح شطحیات به فارسی درباره معنای شطح، اسرار حروف تهجی و احکام متشابهات حدیث که به درخواست یکی از مریدان نوشته و در آن علاوه بر گفتارهای رمزی صوفیان به بسیاری از آیات قرآن و احادیث نبوی و علوی استناد کرده است. این کتاب بیش از هر مطلبی به شرح سخنان حلاج و دفاع از او پرداخته، ازینرو برخی آن را عمده ‌ترین سند برای شناسایی احوال و حقایق زندگی حلاج شمرده اند. بخش شرح اقوال و احوال حلاج را لوئی ماسینیون در۱۹۱۳ در پاریس منتشر کرده، و تمام آن نیز در۱۳۴۹ ش به اهتمام جواد نوربخش، و قبل از آن به تصحیح و مقدمه فرانسوی و ترجمه فصل اول به زبان فرانسوی به وسیله انجمن ایرانشناسی فرانسه، در تهران چاپ شده است [۵۹][۶۰][۶۱][۶۲] منطق الاسرار ببیان الانوار به عربی در شرح شطحیات که بقلی کتاب فارسی خود را از این متن برگرفته [۶۳][۶۴] عبهرالعاشقین، در ۳۲ فصل در عشق و اقسام آن؛ انسانی، عقلی، روحانی، الهی و جمال پرستی. او در این اثر افزون بر استناد به احوال واقوال عارفان و سروده های فارسی و عربی، آیات قرآن وسخنان و احوال [[رسول اکرم]] صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را به شیوه‌ای عرفانی تفسیر کرده است. بقلی این کتاب را به عَبهریا نرگسی تشبیه کرده که مشام جان عاشقان را عطرآگین می‌سازد. عبهرالعاشقین با تصحیح و مقدمه فارسی و فرانسوی و ترجمه فصل اول به زبان فرانسوی، چاپ شده است [۶۵] مکتوبات روزبهان حاوی مکاتبات وی با برخی از بزرگان عصر خویش است که از جمله آنها نامه او به شیخ نجم الدین کبری است. [۶۶][۶۷]
این کتاب، و نیز گزیده‌ای از آن چاپ شده است؛ غلطات السالکین به فارسی در باب لغزش‌هایی که در راه سالکان پیش می‌آید [۵۲][۵۳] یواسین، به عربی درباره رازهای غامض معرفت، با شطحیاتی غریب همراه با نقطه و دایره و اشکال دیگر که خود گوید آن را در برابر طواسین حلاج نوشته است [۵۴][۵۵] مَشرَبُ الارواح از لطیفترین مصنفات وی که در آن هزار ویک مقام از مقامات نیکان (مقامات عرفانی) در بیست باب فراهم آمده، و در همه موارد به اقوال پیشوایان بزرگ تصوف استناد شده است. بسیاری از احادیث امام علی علیه‌السلام نیز در آن نقل شده و بسیاری از مطالب و حتی عناوین آن با منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری و احیاءالعلوم غزالی یکی است. این کتاب با تصحیح و مقدمه ترکی نظیف محرم خواجه (استانبول، ۱۹۷۳م) به چاپ رسیده است. عبداللطیف [۵۶] ده فصل از آخر باب اول آن را آورده است؛ رساله قدس یا قدسیه یا رساله الاُنس فی روحِ القُدس در دوازده باب به فارسی که به درخواست مشایخ خراسان، ترکستان و ماوراءالنهر نوشته شده است. این کتاب درباره دوازده علم از علوم سالکان، مانند علم توحید و معرفت است. [۵۷]نسخه‌های خطی این رساله موجود است و به چاپ هم رسیده است و ابراهیم بن روزبهان ثانی و عبداللطیف بن روزبهان ثان ی بخشی از آغاز آن را در تحفه اهل العرفان و روح الجنان آورده‌اند [۵۸] شرح شطحیات به فارسی درباره معنای شطح، اسرار حروف تهجی و احکام متشابهات حدیث که به درخواست یکی از مریدان نوشته و در آن علاوه بر گفتارهای رمزی صوفیان به بسیاری از آیات قرآن و احادیث نبوی و علوی استناد کرده است. این کتاب بیش از هر مطلبی به شرح سخنان حلاج و دفاع از او پرداخته، ازینرو برخی آن را عمده‌ترین سند برای شناسایی احوال و حقایق زندگی حلاج شمرده اند. بخش شرح اقوال و احوال حلاج را لوئی ماسینیون در۱۹۱۳ در پاریس منتشر کرده، و تمام آن نیز در۱۳۴۹ ش به اهتمام جواد نوربخش، و قبل از آن به تصحیح و مقدمه فرانسوی و ترجمه فصل اول به زبان فرانسوی به وسیله انجمن ایرانشناسی فرانسه، در تهران چاپ شده است [۵۹][۶۰][۶۱][۶۲] منطق الاسرار ببیان الانوار به عربی در شرح شطحیات که بقلی کتاب فارسی خود را از این متن برگرفته [۶۳][۶۴] عبهرالعاشقین، در ۳۲ فصل در عشق و اقسام آن؛ انسانی، عقلی، روحانی، الهی و جمال پرستی. او در این اثر افزون بر استناد به احوال واقوال عارفان و سروده‌های فارسی و عربی، آیات قرآن وسخنان و احوال [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)
]] صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را به شیوه‌ای عرفانی تفسیر کرده است. بقلی این کتاب را به عَبهریا نرگسی تشبیه کرده که مشام جان عاشقان را عطرآگین می‌سازد. عبهرالعاشقین با تصحیح و مقدمه فارسی و فرانسوی و ترجمه فصل اول به زبان فرانسوی، چاپ شده است [۶۵] مکتوبات روزبهان حاوی مکاتبات وی با برخی از بزرگان عصر خویش است که از جمله آنها نامه او به شیخ نجم الدین کبری است. [۶۶][۶۷]


=سایر آثار روزبهان بقلی=
=سایر آثار روزبهان بقلی=
خط ۶۵: خط ۶۶:
=توانایی بقلی در پارسی نویسی=
=توانایی بقلی در پارسی نویسی=


بقلی در پارسی نویسی استاد بود و در آثار او تعبیرات بسیاری حاکی از توجه به شخصیتها، عناصر داستانی و مفاهیمی مربوط به [[ایران]] باستان وجود دارد، از جمله زندو پازند، ساسانیان ولایت. [۷۲][۷۳]مجموعه سروده های او به دو زبان فارسی و عربی در دیوان المعارف فی الشعر گردآوری شده بود که شطحیاتی منظوم نیز در برداشت.
بقلی در پارسی نویسی استاد بود و در آثار او تعبیرات بسیاری حاکی از توجه به شخصیت‌ها، عناصر داستانی و مفاهیمی مربوط به [[ایران]] باستان وجود دارد، از جمله زندو پازند، ساسانیان ولایت. [۷۲][۷۳]مجموعه سروده‌های او به دو زبان فارسی و عربی در دیوان المعارف فی الشعر گردآوری شده بود که شطحیاتی منظوم نیز در برداشت.


=اشعار فارسی روزبهان بقلی در آثار دیگران=
=اشعار فارسی روزبهان بقلی در آثار دیگران=


در آثاری که به شرح احوال و آثار او پرداخته‌اند، نمونه های فراوانی از اشعار فارسی وی آمده است. مثنوی فارسی تحفه العرفان او چاپ شده است. [۷۴][۷۵][۷۶]
در آثاری که به شرح احوال و آثار او پرداخته‌اند، نمونه‌های فراوانی از اشعار فارسی وی آمده است. مثنوی فارسی تحفه العرفان او چاپ شده است. [۷۴][۷۵][۷۶]


=استقبال عارفان و شاعران از سروده های بقلی=
=استقبال عارفان و شاعران از سروده‌های بقلی=


از سروده های وی [۷۷] بار‌ها عارفان و شاعران استقبال کرده‌اند؛ از آن جمله مولوی (۶۰۴ـ۶۷۲) در غزل مشهور منسوب به او با مطلع «بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست» (ص ۲۰۲)، به هماوردی با بقلی برخاسته و پاره‌ای از مضامین غزل وی را با عباراتی مشابه تکرار کرده است، اما سعدی [۷۸] در غزلی با همان وزن و قافیه، با لحنی بس تند و تیز به مولوی پاسخ گفته است. بقلی به گویش نیریزی هم ابیاتی دارد [۷۹]
از سروده‌های وی [۷۷] بار‌ها عارفان و شاعران استقبال کرده‌اند؛ از آن جمله مولوی (۶۰۴ـ۶۷۲) در غزل مشهور منسوب به او با مطلع «بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست» (ص ۲۰۲)، به هماوردی با بقلی برخاسته و پاره‌ای از مضامین غزل وی را با عباراتی مشابه تکرار کرده است، اما سعدی [۷۸] در غزلی با همان وزن و قافیه، با لحنی بس تند و تیز به مولوی پاسخ گفته است. بقلی به گویش نیریزی هم ابیاتی دارد [۷۹]


=عقاید و آرای روزبهان بقلی=
=عقاید و آرای روزبهان بقلی=
خط ۸۲: خط ۸۳:
[ویرایش]
[ویرایش]


بقلی در تقدیس و تکریم [[امام علی]] علیه‌السلام و استفاده از احوال و اقوال آن حضرت، اهتمام جدی داشته و او را «وصیّ رئیس» شمرده [۸۱][۸۲][۸۳][۸۴] و تفسیر عرفانیش، عرائس (جاهای متعدد)، پر از اقوال امامان شیعه خصوصاً امام علی و امام صادق علیهماالسلام و نقل کراماتی از ایشان و حضرت فاطمه علیهاالسلام و حسنین علیهماالسلام است. [۸۵][۸۶]
بقلی در تقدیس و تکریم [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابی طالب]] علیه‌السلام و استفاده از احوال و اقوال آن حضرت، اهتمام جدی داشته و او را «وصیّ رئیس» شمرده [۸۱][۸۲][۸۳][۸۴] و تفسیر عرفانیش، عرائس (جاهای متعدد)، پر از اقوال امامان شیعه خصوصاً امام علی و امام صادق علیهماالسلام و نقل کراماتی از ایشان و حضرت فاطمه علیهاالسلام و حسنین علیهماالسلام است. [۸۵][۸۶]
وی خطبه شقشقیه را به آن حضرت منسوب می‌دارد [۸۷][۸۸] و کلامی از امام علی علیه‌السلام در تخطئه معاویه می‌آورد [۸۹] و همچنین به مسموم شدن امام حسن علیه‌السلام اشاره دارد (و ندیدی حسن را چون زهر دادند). [۹۰]
وی خطبه شقشقیه را به آن حضرت منسوب می‌دارد [۸۷][۸۸] و کلامی از امام علی علیه‌السلام در تخطئه معاویه می‌آورد [۸۹] و همچنین به مسموم شدن امام حسن علیه‌السلام اشاره دارد (و ندیدی حسن را چون زهر دادند). [۹۰]


خط ۹۱: خط ۹۲:
=ضرورت واسطه میان حق و خلق از دیدگاه بقلی=
=ضرورت واسطه میان حق و خلق از دیدگاه بقلی=


او در تحصیل معرفت، ضرورت واسطه میان حق و خلق را در همه جا تأیید نمی‌کند و در ربط میان خویش و [[پیامبر]] بدون استناد به روایت و سند، روایتهای بی واسطه می‌آورد و از «حَدَّثَنی نَبیُّنا مُحمدٌ» دم می‌زند و علوم و معارف صوفیان را برگرفته از «کشف» می داند. [۹۵][۹۶][۹۷]
او در تحصیل معرفت، ضرورت واسطه میان حق و خلق را در همه جا تأیید نمی‌کند و در ربط میان خویش و پیامبر بدون استناد به روایت و سند، روایت‌های بی واسطه می‌آورد و از «حَدَّثَنی نَبیُّنا مُحمدٌ» دم می‌زند و علوم و معارف صوفیان را برگرفته از «کشف» می‌داند. [۹۵][۹۶][۹۷]


=اهمیت عشق در آثار بقلی=
=اهمیت عشق در آثار بقلی=
خط ۱۰۳: خط ۱۰۴:
=تکیه بقلی بر جمال و جمال پرستی در بحث عشق=
=تکیه بقلی بر جمال و جمال پرستی در بحث عشق=


بقلی در بحث عشق بر جمال و جمال پرستی تکیه می‌کند و با توجه به اهمیتی که برای حسن و زیبایی قایل است به کلیه مظاهر طبیعت دلبستگی دارد؛ ازینرو، در مقام رؤیت و بیان حقایق ماوراءالطبیعی از پدیدارهای طبیعی، چون آسمان، آفتاب، آیینه، آتش، باران، سیب، بنفشه، یاسمین و گل سرخ کمک می‌گیرد [۱۰۱] عبهرالعاشقین و شرح شطحیات، فهرست نام‌ها و لغات و اصطلاحات[۱۰۲] بخصوص «گل سرخ» در نظر او نمونه عالی زیبایی و مظهری از جمال مطلق و فیضهای نشأت یافته از اولیای حق است. [۱۰۳][۱۰۴][۱۰۵][۱۰۶]
بقلی در بحث عشق بر جمال و جمال پرستی تکیه می‌کند و با توجه به اهمیتی که برای حسن و زیبایی قایل است به کلیه مظاهر طبیعت دلبستگی دارد؛ ازینرو، در مقام رؤیت و بیان حقایق ماوراءالطبیعی از پدیدارهای طبیعی، چون آسمان، آفتاب، آیینه، آتش، باران، سیب، بنفشه، یاسمین و گل سرخ کمک می‌گیرد [۱۰۱] عبهرالعاشقین و شرح شطحیات، فهرست نام‌ها و لغات و اصطلاحات[۱۰۲] بخصوص «گل سرخ» در نظر او نمونه عالی زیبایی و مظهری از جمال مطلق و فیض‌های نشأت یافته از اولیای حق است. [۱۰۳][۱۰۴][۱۰۵][۱۰۶]


=علاقه بقلی به صور زیبا و جامه های آراسته=
=علاقه بقلی به صور زیبا و جامه‌های آراسته=


بقلی به صور زیبا و جامه های آراسته علاقه خاصی داشته که در مکاشفات وی بازتاب یافته است. [۱۰۷][۱۰۸]نگارندگان سرگذشت او در توجیه این امر، به پاره‌ای احادیث استناد جسته‌اند [۱۰۹]
بقلی به صور زیبا و جامه‌های آراسته علاقه خاصی داشته که در مکاشفات وی بازتاب یافته است. [۱۰۷][۱۰۸] نگارندگان سرگذشت او در توجیه این امر، به پاره‌ای احادیث استناد جسته‌اند [۱۰۹]


=پایبند بودن بقلی به رقص و سماع=
=پایبند بودن بقلی به رقص و سماع=


بقلی به رقص و سماع سخت پایبند بوده و رقص را فرح روح و سماع را سفیر حق می‌دانسته، به طوری که فرشتگان را در سماع می‌دیده است. [۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴]او در مقائیس السماع [۱۱۵] و همچنین در الانوار سخنانی در باب ویژگی‌های لازم برای قوّال و مجمع سماع دارد. با اینهمه، در آخر عمر از سماع بازمی ایستد و می‌گوید: من اینک از پروردگارم، عز و جل، سماع دارم و از آنچه از دیگران می‌شنوم رویگردانم. [۱۱۶]
بقلی به رقص و سماع سخت پایبند بوده و رقص را فرح روح و سماع را سفیر حق می‌دانسته، به طوری که فرشتگان را در سماع می‌دیده است. [۱۱۰][۱۱۱][۱۱۲][۱۱۳][۱۱۴]او در مقائیس السماع [۱۱۵] و همچنین در الانوار سخنانی در باب ویژگی‌های لازم برای قوّال و مجمع سماع دارد. با اینهمه، در آخر عمر از سماع بازمی‌ایستد و می‌گوید: من اینک از پروردگارم، عز و جل، سماع دارم و از آنچه از دیگران می‌شنوم روی‌گردانم. [۱۱۶]


=اختلاف ابوالنجیب سهروردی و بقلی در باب اهمیت جذبه=
=اختلاف ابوالنجیب سهروردی و بقلی در باب اهمیت جذبه=
خط ۱۱۹: خط ۱۲۰:
=توجه عارفان و حکیمان به آثار بقلی=
=توجه عارفان و حکیمان به آثار بقلی=


آثار بقلی از روزگار خود وی به بعد مورد توجه عارفان و حکیمانی همچون شیخ [[شهاب‌الدین عمر سهروردی]] (۵۴۲ـ۶۳۲)، تاج الدین محمود اُشنهی همدانی، نگارنده غایة الامکان و ابن عربی بوده است. [۱۱۸][۱۱۹]
آثار بقلی از روزگار خود وی به بعد مورد توجه عارفان و حکیمانی همچون شیخ [[شهاب‌الدین عمر سهروردی]] (۵۴۲ـ۶۳۲)، تاج الدین محمود اُشنهی همدانی، نگارنده غایة الامکان وابن‌عربی بوده است. [۱۱۸][۱۱۹]


=تأثیرپذیری ابن عربی از بقلی=
=تأثیرپذیریابن‌عربی از بقلی=


هر چند تأثیرپذیری گسترده [[ابن عربی]] از بقلی محل تأمل است، مشابهت ‌هایی میان تعبیرات این دو، احتمال اقتباس را قوت می‌بخشد؛ برای نمونه بخش‌هایی از العرفان فی خلق الانسان [۱۲۰] به «فص آدمی» در فصوص الحکم [۱۲۱] بسیار شبیه است. در فتوحات مکیه نیز ابن عربی به احوال بقلی اشاره کرده و داستان عشق وی به زن مغنیّه و سپس دل بریدن وی از او را آورده است. [۱۲۲]همچنین ابن عربی اثری به نام رسالة القدس دارد که همنام اثری از بقلی است [۱۲۳]
هر چند تأثیرپذیری گسترده [[محیی‌الدین‌ محمد بن‌ علی‌ بن عربی حاتمی‌|ابن عربی]] از بقلی محل تأمل است، مشابهت‌هایی میان تعبیرات این دو، احتمال اقتباس را قوت می‌بخشد؛ برای نمونه بخش‌هایی از العرفان فی خلق الانسان [۱۲۰] به «فص آدمی» در فصوص الحکم [۱۲۱] بسیار شبیه است. در فتوحات مکیه نیزابن‌عربی به احوال بقلی اشاره کرده و داستان عشق وی به زن مغنیّه و سپس دل بریدن وی از او را آورده است. [۱۲۲] همچنینابن‌عربی اثری به نام رسالة القدس دارد که همنام اثری از بقلی است [۱۲۳]


=ستایش بقلی توسط شاعران پارسی گوی=
=ستایش بقلی توسط شاعران پارسی گوی=
خط ۱۳۵: خط ۱۳۶:
=فرزندان روزبهان بقلی=
=فرزندان روزبهان بقلی=


شهاب‌الدین محمد که در حیات پدر درگذشت؛ فخرالدین احمد (متوفی ۶۲۰) معروف به شافعی الزمان که از پدر خرقه گرفت و در حیات او و پس از وی به جای او وعظ می‌کرد؛ فخرالدین که کتاب الوجیز امام غزالی را ـ که در فقه است ـ به نظم در آورده و اشعاری به فارسی و عربی سروده است. فرزند فخرالدین، شیخ الاسلام روزبهان ثانی (متوفی ۶۸۵) مریدان بسیار داشته و گویند که برخی از حاکمان غیر مسلمان به دست وی مسلمان شده بودند. خطبه ‌ها و اشعار فارسی بسیار از ویباقی‌مانده است.
شهاب‌الدین محمد که در حیات پدر درگذشت؛ فخرالدین احمد (متوفی ۶۲۰) معروف به شافعی الزمان که از پدر خرقه گرفت و در حیات او و پس از وی به جای او وعظ می‌کرد؛ فخرالدین که کتاب الوجیز امام غزالی را ـ که در فقه است ـ به نظمدر‌آورده و اشعاری به فارسی و عربی سروده است. فرزند فخرالدین، شیخ الاسلام روزبهان ثانی (متوفی ۶۸۵) مریدان بسیار داشته و گویند که برخی از حاکمان غیر مسلمان به دست وی مسلمان شده بودند. خطبه‌ها و اشعار فارسی بسیار از وی باقی‌مانده است.


=نبیره های روزبهان بقلی=
=نبیره‌های روزبهان بقلی=


فرزندان روزبهان ثانی (نبیره های روزبهان بقلی) عبداللطیف و شرف الدین ابراهیم، نیز هر یک کتابی در احوال و آثار شیخ روزبهان بقلی نوشته‌اند. از فرزند شرف الدین ابراهیم، به نام صدرالدین روزبهان ثالث، نیز پیش از این یاد کرده ایم. [۱۳۶][۱۳۷][۱۳۸]
فرزندان روزبهان ثانی (نبیره‌های روزبهان بقلی) عبداللطیف و شرف الدین ابراهیم، نیز هر یک کتابی در احوال و آثار شیخ روزبهان بقلی نوشته‌اند. از فرزند شرف‌الدین ابراهیم، به نام صدرالدین روزبهان ثالث، نیز پیش از این یاد کرده‌ایم. [۱۳۶][۱۳۷][۱۳۸]


پانویس
پانویس
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش