زهیر بن قین: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام'
جز (جایگزینی متن - 'میتوان' به 'می‌توان')
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام')
خط ۱۴: خط ۱۴:
|-
|-
|فعالیت‌ها
|فعالیت‌ها
|فرمانده جناح راست سپاه [[امام حسین (علیه السلام)]] در روز [[عاشورا]] • دفاع از خیمه‌های امام(علیه السلام) • محافظت از نمازگزاران ظهر عاشورا
|فرمانده جناح راست سپاه [[امام حسین (علیه‌السلام)]] در روز [[عاشورا]] • دفاع از خیمه‌های امام(علیه‌السلام) • محافظت از نمازگزاران ظهر عاشورا
|-
|-
|}
|}
</div>
</div>
'''زُهَیر بن قَین بَجَلی''' از یاران بزرگ و با وفای [[امام حسین |امام حسین (علیه السلام)]] و وی از مردان شریف و شجاع شهر [[کوفه]] و قوم خود شمرده می‌شد و به واسطه حضور در جنگ‌ها و فتوحات بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود. وی را زهیربن قین بن قیس انماری بجلی می‏‌خواندند<ref> ابصار العین، ص 161. </ref>.
'''زُهَیر بن قَین بَجَلی''' از یاران بزرگ و با وفای [[امام حسین |امام حسین (علیه‌السلام)]] و وی از مردان شریف و شجاع شهر [[کوفه]] و قوم خود شمرده می‌شد و به واسطه حضور در جنگ‌ها و فتوحات بسیار، جایگاه رفیعی به دست آورده بود. وی را زهیربن قین بن قیس انماری بجلی می‏‌خواندند<ref> ابصار العین، ص 161. </ref>.
او عثمانی مذهب بود ولی پس از ملاقات با امام حسین(علیه السلام) چند روز قبل از واقعه کربلا، به او پیوست و در روز [[عاشورا]] به [[شهادت]] رسید.  
او عثمانی مذهب بود ولی پس از ملاقات با امام حسین(علیه‌السلام) چند روز قبل از واقعه کربلا، به او پیوست و در روز [[عاشورا]] به [[شهادت]] رسید.  


== ویژگی‌های زهیر بن قین ==
== ویژگی‌های زهیر بن قین ==
# شجاعت و پایمردی زهیر وی را بر آن داشت در کنار مدافعان‏ اسلام قرار گیرد. او در برخی فتوحات اسلامی شرکت جست و افتخاراتی بزرگ به ثبت رساند. [[علامه سماوی]] در‌این‌باره‏ می‌نویسد: «له فی المغازی مواقف مشهوره و مواطن مشهوده<ref>همان.</ref>‏» در جنگها مواضع مشهور و جایگاه مشهودی داشته است.
# شجاعت و پایمردی زهیر وی را بر آن داشت در کنار مدافعان‏ اسلام قرار گیرد. او در برخی فتوحات اسلامی شرکت جست و افتخاراتی بزرگ به ثبت رساند. [[علامه سماوی]] در‌این‌باره‏ می‌نویسد: «له فی المغازی مواقف مشهوره و مواطن مشهوده<ref>همان.</ref>‏» در جنگها مواضع مشهور و جایگاه مشهودی داشته است.
# از موارد شرکت زهیر در فتوحات همانا شرکت در غزوه بلنجر است‏که خاطره‏ای نیز از آن باز گفته است. و در آینده به آن خواهیم‏ پرداخت.
# از موارد شرکت زهیر در فتوحات همانا شرکت در غزوه بلنجر است‏که خاطره‏ای نیز از آن باز گفته است. و در آینده به آن خواهیم‏ پرداخت.
# نمونه دیگرش حضور در کربلاست. او بحق بازوی توانای امام شمرده ‏می‌شد. رشادت و دلاوری او چنان بود که [[امام حسین|امام حسین(علیه السلام)]] در [[عاشورا|روزعاشورا]]، هنگام تنظیم سپاه خود که بیش از هفتاد نفر بودند، وی‌را بر میمنه گمارد; [[حبیب بن مظاهر|حبیب‌‌ابن مظاهر]] را در می‌سره جای داد، خود در قلب ‏سپاه قرار گرفت و پرچم را به برادرش [[حضرت عباس]] سپرد<ref> همان، ص 165.</ref>.
# نمونه دیگرش حضور در کربلاست. او بحق بازوی توانای امام شمرده ‏می‌شد. رشادت و دلاوری او چنان بود که [[امام حسین|امام حسین(علیه‌السلام)]] در [[عاشورا|روزعاشورا]]، هنگام تنظیم سپاه خود که بیش از هفتاد نفر بودند، وی‌را بر میمنه گمارد; [[حبیب بن مظاهر|حبیب‌‌ابن مظاهر]] را در می‌سره جای داد، خود در قلب ‏سپاه قرار گرفت و پرچم را به برادرش [[حضرت عباس]] سپرد<ref> همان، ص 165.</ref>.
#
#
# از دیگر ویژگی‌های زهیر سخنوری اوست که زبانزد خاص و عام ودوست و دشمن بود. او آنچنان بر گفتار مسلط بود که گاه از اومی‌خواستند در جمع حاضر شود و در دفاع از امام حسین(علیه السلام) سخن‏ بگوید.
# از دیگر ویژگی‌های زهیر سخنوری اوست که زبانزد خاص و عام ودوست و دشمن بود. او آنچنان بر گفتار مسلط بود که گاه از اومی‌خواستند در جمع حاضر شود و در دفاع از امام حسین(علیه‌السلام) سخن‏ بگوید.
#
#
# سومی‌خ ویژگی زهیر، که در حقیقت مهم‌ترین ویژگی اوست، عشق‏ به امام زمانش [[امام حسین|حسین بن علی(علیه السلام)]] است.
# سومی‌خ ویژگی زهیر، که در حقیقت مهم‌ترین ویژگی اوست، عشق‏ به امام زمانش [[امام حسین|حسین بن علی(علیه‌السلام)]] است.
# زهیر در گفتار و عمل، در راه و کربلا در مواقع مختلف، این‏ ویژگی را بخوبی به نمایش گذارد. گفتارش در شب عاشورا و عملش ‏در روز عاشورا بهترین گواه بر درستی این سخن است.
# زهیر در گفتار و عمل، در راه و کربلا در مواقع مختلف، این‏ ویژگی را بخوبی به نمایش گذارد. گفتارش در شب عاشورا و عملش ‏در روز عاشورا بهترین گواه بر درستی این سخن است.


او در شب عاشورا، هنگامی که امام حسین(علیه السلام) اجازه رفتن به ویداد، اظهار داشت: «لا و الله لا یکون ذلک ابدا ا اترک ابن رسول‏الله(صلی الله علیه) اسیرا فی ید الاعداء و انجو انا؟! لا ارانی الله ذلک‏الیوم<ref>معجم رجال الحدیث، ج‏7، ص‏297.</ref>.» نه به خدا سوگند، هرگز چنین نخواهد بود. آیا فرزند رسول خدا را در دست دشمنان اسیر بگذارم و خود را نجات‏ دهم؟! خدای آن روز را به من نشان ندهد.
او در شب عاشورا، هنگامی که امام حسین(علیه‌السلام) اجازه رفتن به ویداد، اظهار داشت: «لا و الله لا یکون ذلک ابدا ا اترک ابن رسول‏الله(صلی الله علیه) اسیرا فی ید الاعداء و انجو انا؟! لا ارانی الله ذلک‏الیوم<ref>معجم رجال الحدیث، ج‏7، ص‏297.</ref>.» نه به خدا سوگند، هرگز چنین نخواهد بود. آیا فرزند رسول خدا را در دست دشمنان اسیر بگذارم و خود را نجات‏ دهم؟! خدای آن روز را به من نشان ندهد.
زهیر در راه [[مکه]] تا [[کوفه]]، هنگامی از خدمت امام حسین(علیه السلام) بازگشت، همسر و یارانش را مخاطب قرار داد و گفت:
زهیر در راه [[مکه]] تا [[کوفه]]، هنگامی از خدمت امام حسین(علیه‌السلام) بازگشت، همسر و یارانش را مخاطب قرار داد و گفت:
من تصمیم گرفته‏‌ام همراه حسین باشم تا جانم را فدایش سازم و...<ref>بحار الانوار، ج 44، ص 372.</ref>.
من تصمیم گرفته‏‌ام همراه حسین باشم تا جانم را فدایش سازم و...<ref>بحار الانوار، ج 44، ص 372.</ref>.


==پیوستن به امام حسین(علیه السلام)==
==پیوستن به امام حسین(علیه‌السلام)==
زهیر بن قین در سال شصت هجری به مقصد فریضه [[حج]]، همراه همسر و گروهی از یارانش، کوفه را ترک کرد.
زهیر بن قین در سال شصت هجری به مقصد فریضه [[حج]]، همراه همسر و گروهی از یارانش، کوفه را ترک کرد.
او پس از انجام فریضه حج [[مکه]] را ترک گفت و رهسپار کوفه شد.
او پس از انجام فریضه حج [[مکه]] را ترک گفت و رهسپار کوفه شد.
زهیر و یارانش آنقدر تند می‌رفتند که در کوتاه‌ترین زمان نزدیک‏ منزلگاه رسیدند. آنها همواره می‌کوشیدند که قدری دورتر از محل‏ استقرار موقت امام حسین(علیه السلام) فرود آیند.
زهیر و یارانش آنقدر تند می‌رفتند که در کوتاه‌ترین زمان نزدیک‏ منزلگاه رسیدند. آنها همواره می‌کوشیدند که قدری دورتر از محل‏ استقرار موقت امام حسین(علیه‌السلام) فرود آیند.
امام و یارانش در محلی به نام زرود<ref> منزلی است‏بین ثعلبیه و خزیمیه برای کسی که به طرف کوفه‏میرود. (معجم البلدان، ج‏3، ص‏139).</ref> فرود آمدند و چادرهای خود را برپا ساختند. کاروان زهیر از راه رسید، اما چون دورتراز چادرهای امام جایی مناسب نیافت، چادرهای خود را در همان‏حوالی برپا ساخت. [[شیخ عباس قمی]] می‌نویسد: گروهی از قبیله فزاره ‏و بجیله چنین روایت‏ شده است: هنگام مراجعت از مکه، با زهیر بن‏ قین بجلی همراه بودیم. در منازل، که به حضرت امام حسین(علیه السلام)می‌رسیدیم، از او دوری می‌کردیم; زیرا سیر با آن حضرت را دوست‏ نمی‌داشتیم. ناگزیر هرگاه امام حرکت می‌کرد، زهیر می‌ماند و هرگاه آن حضرت توقف می‌کرد، زهیر به راه میافتاد. در یکی از منازل، آن حضرت در طرفی منزل کرد و ما نیز ناگزیر در طرف دیگرفرود آمدیم. هنگامی که مشغول غذا خوردن بودیم، ناگاه رسولی ازطرف امام حسین(علیه السلام) آمد و پس از ابراز سلام، به زهیر گفت:
امام و یارانش در محلی به نام زرود<ref> منزلی است‏بین ثعلبیه و خزیمیه برای کسی که به طرف کوفه‏میرود. (معجم البلدان، ج‏3، ص‏139).</ref> فرود آمدند و چادرهای خود را برپا ساختند. کاروان زهیر از راه رسید، اما چون دورتراز چادرهای امام جایی مناسب نیافت، چادرهای خود را در همان‏حوالی برپا ساخت. [[شیخ عباس قمی]] می‌نویسد: گروهی از قبیله فزاره ‏و بجیله چنین روایت‏ شده است: هنگام مراجعت از مکه، با زهیر بن‏ قین بجلی همراه بودیم. در منازل، که به حضرت امام حسین(علیه‌السلام)می‌رسیدیم، از او دوری می‌کردیم; زیرا سیر با آن حضرت را دوست‏ نمی‌داشتیم. ناگزیر هرگاه امام حرکت می‌کرد، زهیر می‌ماند و هرگاه آن حضرت توقف می‌کرد، زهیر به راه میافتاد. در یکی از منازل، آن حضرت در طرفی منزل کرد و ما نیز ناگزیر در طرف دیگرفرود آمدیم. هنگامی که مشغول غذا خوردن بودیم، ناگاه رسولی ازطرف امام حسین(علیه‌السلام) آمد و پس از ابراز سلام، به زهیر گفت:
[[امام حسین|ابا عبد الله(علیه السلام)]] تو را می‌خواند.
[[امام حسین|ابا عبد الله(علیه‌السلام)]] تو را می‌خواند.
ما از نهایت‏ حیرت لقمه‌هایی که در دست داشتیم، افکندیم و لحظه‌‏ای ساکت و بی‌حرکت ماندیم، گویا پرنده‏‌ای بر سر ما نشسته ‏است.
ما از نهایت‏ حیرت لقمه‌هایی که در دست داشتیم، افکندیم و لحظه‌‏ای ساکت و بی‌حرکت ماندیم، گویا پرنده‏‌ای بر سر ما نشسته ‏است.
همسر زهیر، که دلهم نامیده می‌شد، به زهیر گفت: سبحان الله، فرزند [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صلی الله علیه)]] تو را می‌طلبد و تو در رفتن درنگ می‌کنی... برخیز و نزدش شتاب، ببین چه می‌فرماید.
همسر زهیر، که دلهم نامیده می‌شد، به زهیر گفت: سبحان الله، فرزند [[حضرت محمد (ص)|پیامبر(صلی الله علیه)]] تو را می‌طلبد و تو در رفتن درنگ می‌کنی... برخیز و نزدش شتاب، ببین چه می‌فرماید.
خط ۵۳: خط ۵۳:


== نقش زهیر در حادثه کربلا ==
== نقش زهیر در حادثه کربلا ==
زهیر همسر خود را طلاق گفت، از یاران خود جدا شد، به اردوگاه‏ حسینی پیوست و در شمار سربازان شیفته و فدایی امام حسین(علیه السلام)جای گرفت. او در طول مسیر در موارد گوناگون، از جای برمی‌خاست ‏و به تایید سخنان امام می‌پرداخت. بخشی از مواردی که زهیر ارادت راستین خود را به نمایش گزارد، چنین است:
زهیر همسر خود را طلاق گفت، از یاران خود جدا شد، به اردوگاه‏ حسینی پیوست و در شمار سربازان شیفته و فدایی امام حسین(علیه‌السلام)جای گرفت. او در طول مسیر در موارد گوناگون، از جای برمی‌خاست ‏و به تایید سخنان امام می‌پرداخت. بخشی از مواردی که زهیر ارادت راستین خود را به نمایش گزارد، چنین است:


'''حمایت از امام در ذو حسم'''
'''حمایت از امام در ذو حسم'''


پس از برخورد امام با سپاه [[حر بن یزید ریاحی|حر]] در محلی به نام ذو حسم<ref>بضم حا و فتح سین، نام کوهی است.</ref> امام(علیه السلام) در جمع حاضران سخن گفت. آنگاه زهیر از جای برخاسته، به یاران امام گفت: شما سخن می‌گویید یا من آغاز کنم؟
پس از برخورد امام با سپاه [[حر بن یزید ریاحی|حر]] در محلی به نام ذو حسم<ref>بضم حا و فتح سین، نام کوهی است.</ref> امام(علیه‌السلام) در جمع حاضران سخن گفت. آنگاه زهیر از جای برخاسته، به یاران امام گفت: شما سخن می‌گویید یا من آغاز کنم؟
گفتند: آری، تو سخن بگوی.
گفتند: آری، تو سخن بگوی.
زهیر، پس از به جای آوردن حمد و ثنای خداوند، امام را مخاطب قرار داد و گفت: ای فرزند رسول‏ خدا، سخنانت را شنیدیم... به خدا سوگند، اگر دنیا برای ماباقی بود و قرار بود در آن بمانیم و جدایی از این دنیا به ‏معنای یاری تو بود; باز همراهی شما را برمی‌گزیدیم. امام(علیه السلام)، ضمن ستودن روحیه بالای او، برایش دعای خیر کرد<ref>ابصار العین، ص 162.</ref>.
زهیر، پس از به جای آوردن حمد و ثنای خداوند، امام را مخاطب قرار داد و گفت: ای فرزند رسول‏ خدا، سخنانت را شنیدیم... به خدا سوگند، اگر دنیا برای ماباقی بود و قرار بود در آن بمانیم و جدایی از این دنیا به ‏معنای یاری تو بود; باز همراهی شما را برمی‌گزیدیم. امام(علیه‌السلام)، ضمن ستودن روحیه بالای او، برایش دعای خیر کرد<ref>ابصار العین، ص 162.</ref>.


'''پیشنهاد جنگ در بین راه'''
'''پیشنهاد جنگ در بین راه'''
خط ۶۹: خط ۶۹:
در این هنگام، زهیر بن قین گفت: برای ما جنگیدن با این گروه ‏اندک از نبرد با افراد بسیاری که پشت‏ سر آنهاست آسان‏تر است.
در این هنگام، زهیر بن قین گفت: برای ما جنگیدن با این گروه ‏اندک از نبرد با افراد بسیاری که پشت‏ سر آنهاست آسان‏تر است.
به خدا سوگند، طولی نخواهد کشید که لشکریان بسیاری برای حمایت ‏از اینان می‌رسد و دیگر ما در برابر آنان توان مقاومت نخواهیم‏ داشت.
به خدا سوگند، طولی نخواهد کشید که لشکریان بسیاری برای حمایت ‏از اینان می‌رسد و دیگر ما در برابر آنان توان مقاومت نخواهیم‏ داشت.
امام(علیه السلام) در پاسخ به پیشنهاد زهیر فرمود: «ما کنت لابداهم ‏بالقتال.» من هرگز شروع‏ کننده جنگ نخواهم بود<ref>سخنان حسین بن علی، ص‏117.</ref>.  
امام(علیه‌السلام) در پاسخ به پیشنهاد زهیر فرمود: «ما کنت لابداهم ‏بالقتال.» من هرگز شروع‏ کننده جنگ نخواهم بود<ref>سخنان حسین بن علی، ص‏117.</ref>.  


'''دفاع از امام حسین در حین ماموریت'''
'''دفاع از امام حسین در حین ماموریت'''
خط ۷۵: خط ۷۵:
در عصر [[تاسوعا]]، هنگامی که [[عمر بن سعد بن‌ ابی‌ وقاص|عمر بن سعد]] یارانش را فرمان داد تابه اردوگاه حسین بن علی نزدیک شوند، حضرت به برادرش عباس ‏فرمود: عباس جانم، فدایت گردم; برادرجان، سوار شو، آنها راملاقات کن و بپرس برای چه آمده‏ اند؟
در عصر [[تاسوعا]]، هنگامی که [[عمر بن سعد بن‌ ابی‌ وقاص|عمر بن سعد]] یارانش را فرمان داد تابه اردوگاه حسین بن علی نزدیک شوند، حضرت به برادرش عباس ‏فرمود: عباس جانم، فدایت گردم; برادرجان، سوار شو، آنها راملاقات کن و بپرس برای چه آمده‏ اند؟
عباس با بیست‏ سوار، که زهیر بن قین و [[حبیب بن مظاهر]] نیز درشمار آنها بودند، به دیدار یزیدیان رفت. و به آنها گفت: چه‏ می‌خواهید؟ گفتند: از امیر فرمان رسیده یا تسلیم شوید یا بجنگیم.
عباس با بیست‏ سوار، که زهیر بن قین و [[حبیب بن مظاهر]] نیز درشمار آنها بودند، به دیدار یزیدیان رفت. و به آنها گفت: چه‏ می‌خواهید؟ گفتند: از امیر فرمان رسیده یا تسلیم شوید یا بجنگیم.
گفتند: درنگ کنید تا آنچه می‌گویید به ابی‌عبد‌الله(علیه السلام) برسانیم.
گفتند: درنگ کنید تا آنچه می‌گویید به ابی‌عبد‌الله(علیه‌السلام) برسانیم.
یزیدیان گفتند: او را دیدار کن و خبر بیاور.
یزیدیان گفتند: او را دیدار کن و خبر بیاور.
عباس باز گشت تا به حسین خبر دهد. یارانش ماندند تا با آنها گفتگو کنند. حبیب بن مظاهر به زهیر گفت: اگر مایلی، با این‏ قوم سخن بگو و اگر می‌خواهی، من سخن بگویم.
عباس باز گشت تا به حسین خبر دهد. یارانش ماندند تا با آنها گفتگو کنند. حبیب بن مظاهر به زهیر گفت: اگر مایلی، با این‏ قوم سخن بگو و اگر می‌خواهی، من سخن بگویم.
خط ۹۰: خط ۹۰:
پس از برگشتن سپاه [[عمر سعد]] به اردوگاه خویش، این بار صدای [[شمر بن ذی الجوشن|شمربن ذی الجوشن]] به گوش رسید که با صدای بلند میگفت:
پس از برگشتن سپاه [[عمر سعد]] به اردوگاه خویش، این بار صدای [[شمر بن ذی الجوشن|شمربن ذی الجوشن]] به گوش رسید که با صدای بلند میگفت:
کجایند فرزندان خواهر ما، کجاست عباس و برادرانش؟
کجایند فرزندان خواهر ما، کجاست عباس و برادرانش؟
امام حسین(علیه السلام) فرمود: جوابش دهید، گر چه فاسق باشد.
امام حسین(علیه‌السلام) فرمود: جوابش دهید، گر چه فاسق باشد.
[[عباس بن علی|قمر بنی‌هاشم]] به دستور ابی عبد الله(علیه السلام) سمت او رفت تا سخنش را بشنود. اما بیدرنگ، در حالی که بر او و امانی که داده بود لعنت می‌فرستاد، باز گشت. زهیر بن قین از جای برخاسته، قمربنی‌هاشم را مخاطب قرار داد و گفت: تو را از حدیثی که قبلا آن‏را شنیده ‏ام، آگاه سازم؟!
[[عباس بن علی|قمر بنی‌هاشم]] به دستور ابی عبد الله(علیه‌السلام) سمت او رفت تا سخنش را بشنود. اما بیدرنگ، در حالی که بر او و امانی که داده بود لعنت می‌فرستاد، باز گشت. زهیر بن قین از جای برخاسته، قمربنی‌هاشم را مخاطب قرار داد و گفت: تو را از حدیثی که قبلا آن‏را شنیده ‏ام، آگاه سازم؟!
عباس فرمود: آری، حدیث را بیان کن.
عباس فرمود: آری، حدیث را بیان کن.
زهیر گفت: وقتی پدرت خواست ازدواج کند از برادرش [[عقیل]]، که‏ انساب عرب را می‌شناخت، خواست همسری برایش برگزیند که دلیران‏ او را به دنیا آورده باشند تا فرزندی به دنیا آورد که فرزندنش‏ حسین را در کربلا یاری کند. آگاه باش! پدرت تو را برای چنین ‏روزی ذخیره کرده; پس هرگز در یاری برادرت و حمایت از خواهرانت ‏کوتاهی مکن.
زهیر گفت: وقتی پدرت خواست ازدواج کند از برادرش [[عقیل]]، که‏ انساب عرب را می‌شناخت، خواست همسری برایش برگزیند که دلیران‏ او را به دنیا آورده باشند تا فرزندی به دنیا آورد که فرزندنش‏ حسین را در کربلا یاری کند. آگاه باش! پدرت تو را برای چنین ‏روزی ذخیره کرده; پس هرگز در یاری برادرت و حمایت از خواهرانت ‏کوتاهی مکن.
قمر بنی‌هاشم به زهیر گفت: زهیر، تو در چنین روزی مرا به حمایت‏ تشویق می‌کنی; به خدا سوگند امروز صحنه‏ ای به تو نشان دهم که ‏مانند آن را ندیده باشی<ref> مقتل الحسین(علیه السلام)، ص‏209.</ref>.  
قمر بنی‌هاشم به زهیر گفت: زهیر، تو در چنین روزی مرا به حمایت‏ تشویق می‌کنی; به خدا سوگند امروز صحنه‏ ای به تو نشان دهم که ‏مانند آن را ندیده باشی<ref> مقتل الحسین(علیه‌السلام)، ص‏209.</ref>.  


'''زهیر و مراتب عشق به رهبری'''
'''زهیر و مراتب عشق به رهبری'''
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
'''دفع هجوم وحشیانه'''
'''دفع هجوم وحشیانه'''


در روز عاشورا شمر بن ذی الجوشن به چادرها و محل استقرار حرم [[اهل بیت (علیهم السلام)|‏اهل‌بیت(علیه السلام)]] هجوم برد و فریاد زد: آتش بیاورید تااین خانه را با ساکنانش آتش بزنم.
در روز عاشورا شمر بن ذی الجوشن به چادرها و محل استقرار حرم [[اهل بیت (علیهم السلام)|‏اهل‌بیت(علیه‌السلام)]] هجوم برد و فریاد زد: آتش بیاورید تااین خانه را با ساکنانش آتش بزنم.
زنان در حالی که فریاد می‌زدند از خیمه بیرون دویدند. امام حسین(علیه السلام) فریاد کشید:
زنان در حالی که فریاد می‌زدند از خیمه بیرون دویدند. امام حسین(علیه‌السلام) فریاد کشید:
ای فرزند ذی الجوشن آتش می‌طلبی که خانه را بر اهل بیت من به ‏آتش بکشی، خدا تو را به آتش بسوزاند.
ای فرزند ذی الجوشن آتش می‌طلبی که خانه را بر اهل بیت من به ‏آتش بکشی، خدا تو را به آتش بسوزاند.
در این لحظه زهیر به همراه ده تن از یاران امام، جهت دفع حمله‏ آنان، به شمر و یارانش حمله کرد و آنان را از حریم حسینی دورساخت و در این درگیری، ابا عزه ضبابی، که همراه شمر حمله کرده‏ بود، به دست زهیر بن قین کشته شد<ref>ابصار العین، ص‏166; تاریخ طبری، ج‏3، ص‏326.</ref>.
در این لحظه زهیر به همراه ده تن از یاران امام، جهت دفع حمله‏ آنان، به شمر و یارانش حمله کرد و آنان را از حریم حسینی دورساخت و در این درگیری، ابا عزه ضبابی، که همراه شمر حمله کرده‏ بود، به دست زهیر بن قین کشته شد<ref>ابصار العین، ص‏166; تاریخ طبری، ج‏3، ص‏326.</ref>.
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:
'''پیکار سخت'''
'''پیکار سخت'''


زهیر، همانند دیگر یاران امام حسین(علیه السلام)، در مصاف با دشمنان از مکتب و عقیده و امامش سخت دفاع کرد و در حمایت از محبوب ومقصودش، لحظه‏ ای کوتاهی نورزید. ابو محنف می‌نویسد: پس از شهادت ‏حبیب، بار دیگر آتش جنگ بالا گرفت. زهیر بن قین همراه حر وارد میدان شد. آن دو نبردی سخت کردند. هرگاه دشمن اطراف یکی را میگرفت، دیگری به یاریاش می‌شتافت و نجاتش می‌داد تا اینکه حربه شهادت رسید. آنگاه که [[نماز خوف]] به امامت ابی عبد الله(علیه السلام)خوانده شد، زهیر بار دیگر به میدان آمد و نبردی سخت آغاز کرد;
زهیر، همانند دیگر یاران امام حسین(علیه‌السلام)، در مصاف با دشمنان از مکتب و عقیده و امامش سخت دفاع کرد و در حمایت از محبوب ومقصودش، لحظه‏ ای کوتاهی نورزید. ابو محنف می‌نویسد: پس از شهادت ‏حبیب، بار دیگر آتش جنگ بالا گرفت. زهیر بن قین همراه حر وارد میدان شد. آن دو نبردی سخت کردند. هرگاه دشمن اطراف یکی را میگرفت، دیگری به یاریاش می‌شتافت و نجاتش می‌داد تا اینکه حربه شهادت رسید. آنگاه که [[نماز خوف]] به امامت ابی عبد الله(علیه‌السلام)خوانده شد، زهیر بار دیگر به میدان آمد و نبردی سخت آغاز کرد;
نبردی که مانند آن دیده یا شنیده نشده بود. او همچنان که بردشمن حمله می‌کرد، چنین رجز می‌خواند:
نبردی که مانند آن دیده یا شنیده نشده بود. او همچنان که بردشمن حمله می‌کرد، چنین رجز می‌خواند:


«انا زهیر و انا ابن القین‏» «اذودکم بالسیف عن حسین‏»
«انا زهیر و انا ابن القین‏» «اذودکم بالسیف عن حسین‏»
من زهیرم و فرزند قین هستم و با شمشیر خود شما را از حسین(علیه السلام)دور می‌سازم.
من زهیرم و فرزند قین هستم و با شمشیر خود شما را از حسین(علیه‌السلام)دور می‌سازم.
سپس به طرف امام باز گشت و چون در مقابل امام قرار گرفت، چنین‏ گفت:
سپس به طرف امام باز گشت و چون در مقابل امام قرار گرفت، چنین‏ گفت:
فدتک نفسی هادیا مهدیا الیوم القی جدک النبیا و حسنا و المرتضی علیا و ذا الجناحین الشهید حیا
فدتک نفسی هادیا مهدیا الیوم القی جدک النبیا و حسنا و المرتضی علیا و ذا الجناحین الشهید حیا
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:


== حضور امام بر بالین زهیر ==
== حضور امام بر بالین زهیر ==
[[ابن شهرآشوب]] می‏نویسد: پس از شهادت زهیر، امام حسین(علیه السلام) بربالین وی آمد و چنین فرمود: «لا یبعدنک یا زهیر و لعن الله‏قاتلیک لعن الذین مسخوا قرده و خنازیر.» ای زهیر، خداوند تورا از رحمتش دور نگرداند و قاتلانت را لعنت کند; شبیه آن لعنتی‏ که مسخ ‏شدگان به شکل بوزینه‏‌گان و خوکان را فرا گرفت<ref>مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص‏103.</ref>.  
[[ابن شهرآشوب]] می‏نویسد: پس از شهادت زهیر، امام حسین(علیه‌السلام) بربالین وی آمد و چنین فرمود: «لا یبعدنک یا زهیر و لعن الله‏قاتلیک لعن الذین مسخوا قرده و خنازیر.» ای زهیر، خداوند تورا از رحمتش دور نگرداند و قاتلانت را لعنت کند; شبیه آن لعنتی‏ که مسخ ‏شدگان به شکل بوزینه‏‌گان و خوکان را فرا گرفت<ref>مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص‏103.</ref>.  


== منابع ==
== منابع ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۲۰

ویرایش