زید بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۳: خط ۵۳:
در [[ارشاد مفید]] آمده است که هشیم روایت کرده که گفت: از [[خالد بن صفوان]] از زید بن علی پرسیدم و او ما را چنین [[حدیث]] کرد. پس از او پرسیدم که او را در کجا ملاقات کردی؟ گفت: در رصافه. <ref> منطقه‌ای است در شهر بغداد</ref> گفتم: او را چگونه یافتی؟ گفت: تا جایی که می‌دانم ترس از خدا به حدی در او اثر گذاشته بود که اشکش جاری است! <ref>الارشاد، ص ٢٨۶</ref>
در [[ارشاد مفید]] آمده است که هشیم روایت کرده که گفت: از [[خالد بن صفوان]] از زید بن علی پرسیدم و او ما را چنین [[حدیث]] کرد. پس از او پرسیدم که او را در کجا ملاقات کردی؟ گفت: در رصافه. <ref> منطقه‌ای است در شهر بغداد</ref> گفتم: او را چگونه یافتی؟ گفت: تا جایی که می‌دانم ترس از خدا به حدی در او اثر گذاشته بود که اشکش جاری است! <ref>الارشاد، ص ٢٨۶</ref>


== داناترین بنی‌هاشم پس از امام ===
=== داناترین بنی‌هاشم پس از امام ===
امّا [[یحیی بن زید]] که خود از شخصیت‌های بزرگ و از شهدای راه اسلام به شمار می‌رود درباره پدرش فرموده است که وی هرگز امام نبوده؛ بلکه از زاهدان عصر خویش و از مجاهدان راه خدا و از فقهیان بنی‌هاشم بوده است.
امّا [[یحیی بن زید]] که خود از شخصیت‌های بزرگ و از شهدای راه اسلام به شمار می‌رود درباره پدرش فرموده است که وی هرگز امام نبوده؛ بلکه از زاهدان عصر خویش و از مجاهدان راه خدا و از فقهیان بنی‌هاشم بوده است.


خط ۷۵: خط ۷۵:
یاران زید پس از مشورت با یکدیگر تصمیم گرفتند برای این­که جسدش بدست مأموران اموی نیفتند او را تا <big>عباسیه</big> ببرند و در آن­جا دفن کنند. آن­ها کنار جوی آبی فرود آمدند و پس از انحراف آب نهر از مسیرش جسد زید را در بستر نهر دفن کردند سپس آب را در مسیر خود جاری ساختند تا دشمن متوجه بدن نگردد؛ <ref>تاریخ الطبری، پیشین، ص186 و تجارب الامم، پیشین، ص147 و مقاتل الطالبیین، پیشین، ص137</ref> اما غلامی سندی که همراه آنان بود حکم بن صلت را از موضوع باخبر کرده آنان را به محل قبر راهنمایی کرد. <ref>انساب الاشراف، پیشین، ص250 و تاریخ الطبری، پیشین، ص187</ref>
یاران زید پس از مشورت با یکدیگر تصمیم گرفتند برای این­که جسدش بدست مأموران اموی نیفتند او را تا <big>عباسیه</big> ببرند و در آن­جا دفن کنند. آن­ها کنار جوی آبی فرود آمدند و پس از انحراف آب نهر از مسیرش جسد زید را در بستر نهر دفن کردند سپس آب را در مسیر خود جاری ساختند تا دشمن متوجه بدن نگردد؛ <ref>تاریخ الطبری، پیشین، ص186 و تجارب الامم، پیشین، ص147 و مقاتل الطالبیین، پیشین، ص137</ref> اما غلامی سندی که همراه آنان بود حکم بن صلت را از موضوع باخبر کرده آنان را به محل قبر راهنمایی کرد. <ref>انساب الاشراف، پیشین، ص250 و تاریخ الطبری، پیشین، ص187</ref>


[[امویان]] جسد را بیرون کشیده سرش را بریدند و نزد [[یوسف بن عمر]] فرستادند سپس به دستور یوسف بن عمر بدن زید و تنی چند از یارانش را در محله کناسه به ­دار زدند.<ref> تجارب الامم، پیشین، ص147 و الکامل فی التاریخ، پیشین، ص246 و مقاتل الطالبیین، پیشین، ص138</ref> سر زید را هم برای [[هشام]] فرستادند، آن سر بر دروازه [[شام]] آویخته و بعد از آن به [[مدینه]] فرستاده شد<ref>تجارب الامم، پیشین، ص147 و الکامل فی التاریخ</ref> و یک شبانه روز سر زید را نزدیک قبر مقدس [[پیامبر (ص)]] نصب کردند. <ref>ابن­عنبه؛ عمدة الطالب، تحقیق و تصحیح محمدحسن آل الطالقانی، چاپ دوم، 1961، نجف، منشورات حیدریه، ص258</ref> بر اثر اعتراض مردم والی [[مدینه]] سر را به [[مصر]] فرستاد تا در [[مسجد جامع]] مصر نصب شود؛ اما مردم مصر آن سر را شبانه دزدیدند و با احترام دفن کردند.<ref>زرکلی، خیرالدین؛ الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، 1986، ج3، ص59</ref>
[[امویان]] جسد را بیرون کشیده سرش را بریدند و نزد [[یوسف بن عمر]] فرستادند سپس به دستور یوسف بن عمر بدن زید و تنی چند از یارانش را در محله کناسه به ­دار زدند.<ref> تجارب الامم، پیشین، ص147 و الکامل فی التاریخ، پیشین، ص246 و مقاتل الطالبیین، پیشین، ص138</ref> سر زید را هم برای [[هشام]] فرستادند، آن سر بر دروازه [[شام]] آویخته و بعد از آن به [[مدینه]] فرستاده شد<ref>تجارب الامم، پیشین، ص147 و الکامل فی التاریخ</ref> و یک شبانه روز سر زید را نزدیک قبر مقدس [[پیامبر(صلی الله علیه)]] نصب کردند. <ref>ابن­عنبه؛ عمدة الطالب، تحقیق و تصحیح محمدحسن آل الطالقانی، چاپ دوم، 1961، نجف، منشورات حیدریه، ص258</ref> بر اثر اعتراض مردم والی [[مدینه]] سر را به [[مصر]] فرستاد تا در [[مسجد جامع]] مصر نصب شود؛ اما مردم مصر آن سر را شبانه دزدیدند و با احترام دفن کردند.<ref>زرکلی، خیرالدین؛ الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، 1986، ج3، ص59</ref>


بدن زید چهار سال بر سر دار ماند<ref> ابن عساکر؛ تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، 1415، ج19، ص479 والبدایه والنهایه، پیشین، ص331 و ذهبی، شمس الدین محمد؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، 1993، ج8، ص106</ref> تا این­که هشام درگذشت و [[ولید بن عبدالملک]] به حکومت رسید. به دستور او بدن مطهر زید را پایین کشیده آتش زدند و خاکسترش را در [[فرات]] ریختند. <ref> تاریخ الطبری، پیشین، ص189 والکامل فی التاریخ، پیشین، ص246 و مقاتل الطالبیین، پیشین، ص139</ref>
بدن زید چهار سال بر سر دار ماند<ref> ابن عساکر؛ تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، 1415، ج19، ص479 والبدایه والنهایه، پیشین، ص331 و ذهبی، شمس الدین محمد؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، 1993، ج8، ص106</ref> تا این­که هشام درگذشت و [[ولید بن عبدالملک]] به حکومت رسید. به دستور او بدن مطهر زید را پایین کشیده آتش زدند و خاکسترش را در [[فرات]] ریختند. <ref> تاریخ الطبری، پیشین، ص189 والکامل فی التاریخ، پیشین، ص246 و مقاتل الطالبیین، پیشین، ص139</ref>
confirmed، مدیران
۳۲٬۹۱۵

ویرایش