۱۶۰
ویرایش
Bageri1334 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Bageri1334 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
==همسران عبدالله محض== | ==همسران عبدالله محض== | ||
در منابع مختلف از چهار بانو به عنوان همسران عبدالله محض يادشده است. هند دختر ابو عبيده از قبيله سرشناس بني اسد بن عبدالعزي قريش و دختر برادرش قريبه /قرشيه دختر رکيح و ام سلمه دختر محمد بن طلحه از قبيله بني تميم و عاتکه دختر عبدالملک بن حارث مخزومي. بيشتر فرزندان عبدالله از همسر محبوبش هند بود واز ام سلمه نواده طلحه بن عبيدالله فرزندي نداشت. | در منابع مختلف از چهار بانو به عنوان همسران عبدالله محض يادشده است. هند دختر ابو عبيده از قبيله سرشناس بني اسد بن عبدالعزي قريش و دختر برادرش قريبه /قرشيه دختر رکيح و ام سلمه دختر محمد بن طلحه از قبيله بني تميم و عاتکه دختر عبدالملک بن حارث مخزومي. بيشتر فرزندان عبدالله از همسر محبوبش هند بود واز ام سلمه نواده طلحه بن عبيدالله فرزندي نداشت. | ||
هند پيش از عبدالله محض، به همسري عبدالله بن عبدالملک(فرزند خليفه مقتدر اموي حک65ـ86) در آمده بود و پس از مرگ در سال 100 ق وي ميراث بسياري از او داشت. به گونهاي هنگاميکه عبدالله بن حسن از مادرش خواست تا او برا برايش خواستگاري کند، مادرش با توجه به توانگري عروس و تهيدستي داماد از اين کار خود داري کرد و عبدالله مجبور شد که خود مستقيما به خانه ابوعبيده رود و دخترش را خواستگاري نمايد. برخلاف تصور مادر عبدالله ابو عبيده و دخترش با گشاده رويياين داماد مشهور با اصل نسب را به شوهري هند پذيرفتند و در همان روز با يکديگرازدواج کردند در حاليکه مادر عبدالله هنوز اطلاعي نداشت. پس از اينکه عبدالله يک هفته را در منزل عروس خود گذراند، با سرو رويي که حکايت از دامادي ميکرد نزد مادرش آمد و در پاسخ مادر که از دليل تغيير ظاهرش را ميپرسيد گفت کهاين لباس ها از سوي همان کسي است که گمان نمي کردي ازدواج با من را بپذيرد. اشعار معروفي از عبدالله بن حسن درسخن با هند باقيمانده که نشان دهنده محبوبيت هند نزد عبدالله محض است. هند مادر محمد و ابراهيم و ادريس اکبر و موسي و هارون و فاطمه و زينب و کثوم و ام کلثوم از فرزندان عبدالله است. | هند پيش از عبدالله محض، به همسري عبدالله بن عبدالملک(فرزند خليفه مقتدر اموي حک65ـ86) در آمده بود و پس از مرگ در سال 100 ق وي ميراث بسياري از او داشت. به گونهاي هنگاميکه عبدالله بن حسن از مادرش خواست تا او برا برايش خواستگاري کند، مادرش با توجه به توانگري عروس و تهيدستي داماد از اين کار خود داري کرد و عبدالله مجبور شد که خود مستقيما به خانه ابوعبيده رود و دخترش را خواستگاري نمايد. برخلاف تصور مادر عبدالله ابو عبيده و دخترش با گشاده رويياين داماد مشهور با اصل نسب را به شوهري هند پذيرفتند و در همان روز با يکديگرازدواج کردند در حاليکه مادر عبدالله هنوز اطلاعي نداشت. پس از اينکه عبدالله يک هفته را در منزل عروس خود گذراند، با سرو رويي که حکايت از دامادي ميکرد نزد مادرش آمد و در پاسخ مادر که از دليل تغيير ظاهرش را ميپرسيد گفت کهاين لباس ها از سوي همان کسي است که گمان نمي کردي ازدواج با من را بپذيرد. اشعار معروفي از عبدالله بن حسن درسخن با هند باقيمانده که نشان دهنده محبوبيت هند نزد عبدالله محض است. <ref>أغاني، ابو الفرج اصفهانى، ج21، ص: 85</ref> هند مادر محمد و ابراهيم و ادريس اکبر و موسي و هارون و فاطمه و زينب و کثوم و ام کلثوم از فرزندان عبدالله است. <ref>الطبقاتالكبرى، ج5، ص:386؛ نسابالأشراف، ج3، ص:75</ref> | ||
از ام سلمه دختر محمد بن طلحه همسر ديگر عبدالله نيز ياد شده که در عين تندخوئي اش نزد شوهرش بسيار عزيز بود. نقل شده ام سلمه بسيار با عبدالله تندي ميکرد و با خشم با او سخن ميگفت و عبدالله از او حساب ميبرد و با او مخالفت نمي کرد. گويند روزي عبدالله ام سلمه را سرخوش و شاد و ديد و خواست تا با استفاده از فرصت از تند خوئياش شکايت کند در همين حال به او گفت:اي دختر محمد به خدا آتش به قلبم ميزند. . . هند درحاليکه با خشم به او خيره شده بود در ميان سخنش گفت: چه چيزي قلبت را آتش ميزند و عبدالله از او ترسيد و به جاي آنچه در دل داشت گفت:«دوستي ابوبکر صديق.» اينگونه از خشم ام سلمه نجات يافت. | از ام سلمه دختر محمد بن طلحه همسر ديگر عبدالله نيز ياد شده که در عين تندخوئي اش نزد شوهرش بسيار عزيز بود. نقل شده ام سلمه بسيار با عبدالله تندي ميکرد و با خشم با او سخن ميگفت و عبدالله از او حساب ميبرد و با او مخالفت نمي کرد. گويند روزي عبدالله ام سلمه را سرخوش و شاد و ديد و خواست تا با استفاده از فرصت از تند خوئياش شکايت کند در همين حال به او گفت:اي دختر محمد به خدا آتش به قلبم ميزند. . . هند درحاليکه با خشم به او خيره شده بود در ميان سخنش گفت: چه چيزي قلبت را آتش ميزند و عبدالله از او ترسيد و به جاي آنچه در دل داشت گفت:«دوستي ابوبکر صديق.» اينگونه از خشم ام سلمه نجات يافت. <ref>لأغاني، ابو الفرج اصفهانى، ج21، ص: 79</ref> | ||
==فرزندان عبدالله محض== | ==فرزندان عبدالله محض== | ||
===1.1.محمد بن عبدالله محض: (93/100ـ145)=== | ===1.1.محمد بن عبدالله محض: (93/100ـ145)=== | ||
وي محمّد بن عبد اللّه با کنيه«ابو عبد اللّه» و لقب مهدي بود. مادر او هند دختر ابو عبيده اسدي بود. او را «صريح قريش» مىگفتند؛ زيرا علاوه بر پدران در ميان مادران او تا قريش، كنيزى وجود نداشت و در نامه اش به منصور بهاين مطلب افتخار کرده است. | وي محمّد بن عبد اللّه با کنيه«ابو عبد اللّه» و لقب مهدي بود. مادر او هند دختر ابو عبيده اسدي بود. او را «صريح قريش» مىگفتند؛ زيرا علاوه بر پدران در ميان مادران او تا قريش، كنيزى وجود نداشت و در نامه اش به منصور بهاين مطلب افتخار کرده است. <ref>مقاتل الطالبيين،207</ref> او را «نفس زكيه» و «مقتول احجار زيت» نيز ناميدهاند. لقب نفس زکيه برخي براساس روايتي از پيامبر درباره کشته شدن يکي از فرزندانش ؛ «نفس زكيه» در «احجار الزيت».؛ يا پس از مرگش .. <ref>ر. ك. يحيى بن حسين هارونى، الافاده فى تاريخ ائمّة الزيدية، ص ١٠٧/ابن عنبه، عمدة الطالب فى انساب آل ابى طالب، ص ٩۶/عبد الحسين امينى، الغدير فى الكتاب و السنّة و الأدب، ج ٣، ص ٢٧٢.</ref> يا پدرش <ref>انساب الاشراف، ج ٣، ص ٧۶</ref> يا بخاطر شدت زهد و عبادت به «نفس زكيه» گرفته است. <ref>مروج الذهب،ج3،ص293</ref> | ||
گفته شده که مادرش چهارسال بر او حامله بود؛ در حاليکه پدرمادرش اين تظاهر به حاملگي را از ترس اين مي دانست که عبدالله محض بعد از هند با زني ديگر ازدواج کند. <ref>مقاتل الطالبيين،207</ref> | گفته شده که مادرش چهارسال بر او حامله بود؛ در حاليکه پدرمادرش اين تظاهر به حاملگي را از ترس اين مي دانست که عبدالله محض بعد از هند با زني ديگر ازدواج کند. <ref>مقاتل الطالبيين،207</ref> | ||
به خاطر خال بزرگي که ميان دو کتف خود داشت ابتدا در ميان خانواده و سپس با توجه به نام او پدرش و نيز به خاطر علم و دانش و ديگر فضايلش نزد همگان از جمله بسياري از بني هاشم به مهدي اهل بيت شناخته مي شد، لقبي که به نظر مي رسد تنها با سکوت و کمر با تاييد صريح او مواجه شده است.<ref>همان و ص212 ؛مناهل الضرب ص182</ref> | به خاطر خال بزرگي که ميان دو کتف خود داشت ابتدا در ميان خانواده و سپس با توجه به نام او پدرش و نيز به خاطر علم و دانش و ديگر فضايلش نزد همگان از جمله بسياري از بني هاشم به مهدي اهل بيت شناخته مي شد، لقبي که به نظر مي رسد تنها با سکوت و کمر با تاييد صريح او مواجه شده است.<ref>همان و ص212 ؛مناهل الضرب ص182</ref> |
ویرایش