سالم بن احمد بن جندان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' می گر' به ' می‌گر'
جز (جایگزینی متن - 'پاسخ ها' به 'پاسخ‌ها')
جز (جایگزینی متن - ' می گر' به ' می‌گر')
خط ۱۵۶: خط ۱۵۶:
در سفرهای او مورخ بزرگ سید صالح بن علی الحمید و مورخ المعمرالسید جعفر بن محمد السقاف، وزیر سابق دولت کثیری، محمد بن سالم بن حافظ و شیخ همراهی می‌کردند. سالم بن سعید بکیر بغیثان که در آن زمان رئیس مجلس فتوای شرعی در تریم بود و دیگران.
در سفرهای او مورخ بزرگ سید صالح بن علی الحمید و مورخ المعمرالسید جعفر بن محمد السقاف، وزیر سابق دولت کثیری، محمد بن سالم بن حافظ و شیخ همراهی می‌کردند. سالم بن سعید بکیر بغیثان که در آن زمان رئیس مجلس فتوای شرعی در تریم بود و دیگران.


در این سفرها جلسات علمی که در آن بحث‌ها و پرسش و پاسخ‌های علمی انجام شد برگزار می‌گردید. سپس با کتاب‌های زیادی به اندونزی بازگشت و آنها را در کتابخانه‌اش گنجاند. و اما در جزیره جاوه که زادگاه و موطن اوست، در تمام نواحی آن رفت و آمد می‌کرد و با علمای آن تماس می گرفت که برجسته‌ترین آنها علامه کیاهی احمد بن حامد السواهانی و دیگران بود. و به [[هند]] و [[جمهوری عربی مصر|مصر]] و [[آفریقا|افریقا]] و [[کویت]] و [[عراق]] و غیره سفر کرده است، لذا با علما و ائمه آن مناطق نیز ارتباط داشت.
در این سفرها جلسات علمی که در آن بحث‌ها و پرسش و پاسخ‌های علمی انجام شد برگزار می‌گردید. سپس با کتاب‌های زیادی به اندونزی بازگشت و آنها را در کتابخانه‌اش گنجاند. و اما در جزیره جاوه که زادگاه و موطن اوست، در تمام نواحی آن رفت و آمد می‌کرد و با علمای آن تماس می‌گرفت که برجسته‌ترین آنها علامه کیاهی احمد بن حامد السواهانی و دیگران بود. و به [[هند]] و [[جمهوری عربی مصر|مصر]] و [[آفریقا|افریقا]] و [[کویت]] و [[عراق]] و غیره سفر کرده است، لذا با علما و ائمه آن مناطق نیز ارتباط داشت.


== نبوغ و حافظه او ==
== نبوغ و حافظه او ==
خط ۱۶۸: خط ۱۶۸:
با علما می‌نشست، مسئولین را راهنمایی می‌کرد و تذکر می‌داد، به پیر و جوان احترام می‌گذاشت، با جوانان می‌نشست و خود را به سطح آنان پایین می‌آورد، با فقرا و نیازمندان می‌آمیخت و با آنها محشور می‌شد و مردم، حتی مسیحیان و چینی ها همه او را دوست داشتند. تا زمان حال نیز در خانه کسانی که با علمای اندونزی ارتباط دارند عکس او آویخته است.
با علما می‌نشست، مسئولین را راهنمایی می‌کرد و تذکر می‌داد، به پیر و جوان احترام می‌گذاشت، با جوانان می‌نشست و خود را به سطح آنان پایین می‌آورد، با فقرا و نیازمندان می‌آمیخت و با آنها محشور می‌شد و مردم، حتی مسیحیان و چینی ها همه او را دوست داشتند. تا زمان حال نیز در خانه کسانی که با علمای اندونزی ارتباط دارند عکس او آویخته است.


حبیب سالم عبا و عمامه‌اش را در می‌آورد و شلوار و شنل و لباس حاشیه‌ای می‌پوشید تا با جوان‌ها بنشیند و به سطح آنها بیاید، حتی ممکن است لباس کارگران را بپوشد و با آنها بنشیند. بعضی شبها با دستی پر از پول به محله بدکاران می‌رفت، آنها را جمع می‌کرد و خدا را یادآوری می‌کرد، آنها را به توبه راهنمایی می‌کرد و پول بین آنها تقسیم می‌کرد و از آنها می‌خواست که گناه را به کسب درآمد تبدیل نکنند و به خانه های خود بازگردند. و اگر پولش تمام می‌شد، با گریه و هق هق به خانه‌اش برمی گشت تا اینکه همه در ماشینش صدای گریه او را شنیدند. و از مردم زمان خود و مصر نقل شده است که اگر در میان علما و امیران می‌نشست، مانند شیر بود و چون مجلس تمام شد با جوانان نشست و عمامه خود را برداشت و با جوانان سخن می‌گفت که آنان را خشنود می‌کرد و خلق و خوی و روحیات آنان به او گرایش داشت، بلکه غالباً تسلیم سطح آنان می‌شد و جوانان نیز او را بسیار دوست می‌داشتند، چنان که او آنان را دوست دارد، پس تا امروز در سال 1437 ق افراد مسن زیادی را پیدا کنید که همان جوانان بودند و اگر نزد یکی از آنان برویم و شیخ سالم را یاد کنیم، می بینیم که از حسرت و اشتیاق می گریند.
حبیب سالم عبا و عمامه‌اش را در می‌آورد و شلوار و شنل و لباس حاشیه‌ای می‌پوشید تا با جوان‌ها بنشیند و به سطح آنها بیاید، حتی ممکن است لباس کارگران را بپوشد و با آنها بنشیند. بعضی شبها با دستی پر از پول به محله بدکاران می‌رفت، آنها را جمع می‌کرد و خدا را یادآوری می‌کرد، آنها را به توبه راهنمایی می‌کرد و پول بین آنها تقسیم می‌کرد و از آنها می‌خواست که گناه را به کسب درآمد تبدیل نکنند و به خانه های خود بازگردند. و اگر پولش تمام می‌شد، با گریه و هق هق به خانه‌اش برمی گشت تا اینکه همه در ماشینش صدای گریه او را شنیدند. و از مردم زمان خود و مصر نقل شده است که اگر در میان علما و امیران می‌نشست، مانند شیر بود و چون مجلس تمام شد با جوانان نشست و عمامه خود را برداشت و با جوانان سخن می‌گفت که آنان را خشنود می‌کرد و خلق و خوی و روحیات آنان به او گرایش داشت، بلکه غالباً تسلیم سطح آنان می‌شد و جوانان نیز او را بسیار دوست می‌داشتند، چنان که او آنان را دوست دارد، پس تا امروز در سال 1437 ق افراد مسن زیادی را پیدا کنید که همان جوانان بودند و اگر نزد یکی از آنان برویم و شیخ سالم را یاد کنیم، می بینیم که از حسرت و اشتیاق می‌گریند.


اخبار او به قدری جالب است که مجله تورجمان صفحه ای را به ذکر اخبار و شوخی های او اختصاص داده است. و سفر بسیار بود برای ندای خدا و بهره و منفعت و جمع‌آوری اطلاعات و اسناد و روایت. مردم همه کشورهایی که او به آنجا سفر کرده است، خاطرات خوشی از او دارند.
اخبار او به قدری جالب است که مجله تورجمان صفحه ای را به ذکر اخبار و شوخی های او اختصاص داده است. و سفر بسیار بود برای ندای خدا و بهره و منفعت و جمع‌آوری اطلاعات و اسناد و روایت. مردم همه کشورهایی که او به آنجا سفر کرده است، خاطرات خوشی از او دارند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۲۴

ویرایش