سعید بن جبیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:سعيد بن جبير.jpg |جایگزین=سعيد بن جبير]]
<div class="wikiInfo">[[پرونده:سعيد بن جبير.jpg |جایگزین=سعيد بن جبير]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
!نام  
!نام
!•سعید بن جُبَیر بن هشام اسدی وابلی
!•سعید بن جُبَیر بن هشام اسدی وابلی
|-
|-
خط ۱۹: خط ۱۹:
|جعفر بن المغیرة • الأعمش• عطاء بن •عبدالملک و عبداللّه (دو فرزندش) • یعلى بن حکیم • یعلى بن حلم • ابواسحاق سبیعى
|جعفر بن المغیرة • الأعمش• عطاء بن •عبدالملک و عبداللّه (دو فرزندش) • یعلى بن حکیم • یعلى بن حلم • ابواسحاق سبیعى
|-
|-
|[[دین]] و [[مذهب]]
|[[دین]] و [[مذهب]]
|[[اسلام]] • [[شیعه]]
|[[اسلام]] • [[شیعه]]
|-
|-
خط ۲۸: خط ۲۸:
</div>
</div>


'''سعید بن جبیر'''یکی از شخصیت‌های نامی دوران [[صدر اسلام]] که از [[تابعین]] بوده است؛ یعنی [[رسول خدا(ص)]] را ندیده و [[صحابه]] را درک کرده است. نام کامل او سعید بن جبیر بن هشام اسدی است. در مورد کنیه او بین مورخین اختلاف است. برخی کنیه او را ابومحمد و برخی ابوعبدالله عنوان نمودند. [[شیخ طوسی]] در رجال خود او را ابومحمد نامید، وی در تفسیر شاگرد [[عبد الله بن عباس]] و همنشین او بوده است. او نهایتا به جرم [[تشیع]]، توسط [[حجاج بن یوسف ثقفی]] به طرز فجیعی به [[شهادت]] رسید.
'''سعید بن جبیر''' یکی از شخصیت‌های نامی دوران [[صدر اسلام]] که از [[تابعین]] بوده است؛ یعنی [[رسول خدا(ص)]] را ندیده و [[صحابه]] را درک کرده است. نام کامل او سعید بن جبیر بن هشام اسدی است. در مورد کنیه او بین مورخین اختلاف است. برخی کنیه او را ابومحمد و برخی ابوعبدالله عنوان نمودند. [[شیخ طوسی]] در رجال خود او را ابومحمد نامید، وی در تفسیر شاگرد [[عبد الله بن عباس]] و همنشین او بوده است. او نهایتا به جرم [[تشیع]]، توسط [[حجاج بن یوسف ثقفی]] به طرز فجیعی به [[شهادت]] رسید.


=سعيد بن جبير کیست=
=سعيد بن جبير کیست=


یکی از شخصیت‌های نامی دوران صدر اسلام که از [[تابعین]] به شمار می‌رود، سعید بن جبیر است<ref> الزرکلی، خیر الدین؛ الاعلام قاموس تراجم لاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، انتشارات دارالعلم للملایین، 1989 م، ج 8، ص 109.</ref>. نام کامل او سعید بن جبیر بن هشام اسدی است<ref> الذهبى، شمس الدین محمد بن احمد؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، 1413، ج 6، ص 366.</ref>. در مورد کنیه او بین مورخین اختلاف است. برخی کنیه او را ابومحمد و برخی ابوعبدالله عنوان نمودند. [[شیخ طوسی]] در رجال خود او را ابومحمد نامید<ref>شیخ طوسی، ابی جعفر محمد بن حسن؛ رجال الطوسی، تحقیق و مقدمه سید محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف، منشورات المکتبه و المطبعه الحیدریه، 1381 ق، ص 90.</ref>، اما همان طور که مرحوم شوشتری در کتاب خود ذکر کرد اشتباه است. مرحوم شوشتری می‌نویسد: گویا سخن شیخ در رجالش درباره کنیه سعید، ابومحمد وهم و اشتباه باشد، چرا که ابومحمد کنیه سعید بن مسیب است<ref> تستری، محمد تقی؛ قاموس الرجال، قم، موسسه نشر اسلامی، 1417 ق، ج 5، ص 88 - 89.</ref>. لذا طبق آن چه بیشتر مورخین ذکر نمودند، کنیه سعید، ابوعبدالله عنوان می‌گردد. سعید از مفسرین مطرح و مشهور در [[اسلام]] است و حتی در تاریخ الاسلام به نقل از نوری آمده است که تفسیر را از چهار نفر اخذ کن: مجاهد، سعید بن جبیر، عکرمه و ضحاک و این مطلب نشان از جایگاه والای سعید در تفسیر قرآن دارد. سعید در سال چهل و پنج هجری در کوفه به دنیا آمد؛ اما در اصل وی کوفی نیست و [[حبشی]] الاصل است. در واقع وی از موالی بنی والبه بن حارث از [[طایفه بنی اسد]] است. جبیر پدر سعید، اصالتا حبشی بود و مدتی در خاندان بنی اسد به عنوان برده زندگی کرد و با ظهور اسلام و مسلمان شدن او، آزادی خود را به دست گرفت<ref> الزرکلی، پیشین، ج 3، ص 93.</ref>. از خود سعید نقل شده است که ابن عباس از من پرسید از کدام قبیله‌اى؟ گفتم: از بنى اسد. پرسید از اعراب یا از آزادشدگان و وابستگان؟ گفتم: از وابستگان. گفت: بگو من از کسانى هستم که خداوند از بنى اسد بر آنان نعمت ارزانى فرموده است<ref> ابن سعد، محمد؛ الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و اندیشه، 1374ش، ج 6، ص 711.</ref>.
یکی از شخصیت‌های نامی دوران صدر اسلام که از [[تابعین]] به شمار می‌‌رود، سعید بن جبیر است<ref> الزرکلی، خیر الدین؛ الاعلام قاموس تراجم لاشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، بیروت، انتشارات دارالعلم للملایین، 1989 م، ج 8، ص 109.</ref>. نام کامل او سعید بن جبیر بن هشام اسدی است<ref> الذهبى، شمس الدین محمد بن احمد؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، 1413، ج 6، ص 366.</ref>. در مورد کنیه او بین مورخین اختلاف است. برخی کنیه او را ابومحمد و برخی ابوعبدالله عنوان نمودند. [[شیخ طوسی]] در رجال خود او را ابومحمد نامید<ref>شیخ طوسی، ابی جعفر محمد بن حسن؛ رجال الطوسی، تحقیق و مقدمه سید محمد صادق آل بحرالعلوم، نجف، منشورات المکتبه و المطبعه الحیدریه، 1381 ق، ص 90.</ref>، اما همان طور که مرحوم شوشتری در کتاب خود ذکر کرد اشتباه است. مرحوم شوشتری می‌‌نویسد: گویا سخن شیخ در رجالش درباره کنیه سعید، ابومحمد وهم و اشتباه باشد، چرا که ابومحمد کنیه سعید بن مسیب است<ref> تستری، محمد تقی؛ قاموس الرجال، قم، موسسه نشر اسلامی، 1417 ق، ج 5، ص 88 - 89.</ref>. لذا طبق آن چه بیشتر مورخین ذکر نمودند، کنیه سعید، ابوعبدالله عنوان می‌‌گردد. سعید از مفسرین مطرح و مشهور در [[اسلام]] است و حتی در تاریخ الاسلام به نقل از نوری آمده است که تفسیر را از چهار نفر اخذ کن: مجاهد، سعید بن جبیر، عکرمه و ضحاک و این مطلب نشان از جایگاه والای سعید در تفسیر قرآن دارد. سعید در سال چهل و پنج هجری در کوفه به دنیا آمد؛ اما در اصل وی کوفی نیست و [[حبشی]] الاصل است. در واقع وی از موالی بنی والبه بن حارث از [[طایفه بنی اسد]] است. جبیر پدر سعید، اصالتا حبشی بود و مدتی در خاندان بنی اسد به عنوان برده زندگی کرد و با ظهور اسلام و مسلمان شدن او، آزادی خود را به دست گرفت<ref> الزرکلی، پیشین، ج 3، ص 93.</ref>. از خود سعید نقل شده است که ابن عباس از من پرسید از کدام قبیله‌اى؟ گفتم: از بنى اسد. پرسید از اعراب یا از آزادشدگان و وابستگان؟ گفتم: از وابستگان. گفت: بگو من از کسانى هستم که خداوند از بنى اسد بر آنان نعمت ارزانى فرموده است<ref> ابن سعد، محمد؛ الطبقات الکبری، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و اندیشه، 1374ش، ج 6، ص 711.</ref>.


=خاندان، زادگاه، کنیه و فرزندان=
=خاندان، زادگاه، کنیه و فرزندان=
خط ۴۵: خط ۴۵:
وی که در واقع اصالتی حبشی داشت، دارای چهره سیاهی بود. او در حمایت بنی والبی بود<ref>الزرکلی، پیشین، ج 3، ص 93.</ref>، لذا بسیاری از مورخین به او لقب والبه را در نگارش‌های خود دادند.
وی که در واقع اصالتی حبشی داشت، دارای چهره سیاهی بود. او در حمایت بنی والبی بود<ref>الزرکلی، پیشین، ج 3، ص 93.</ref>، لذا بسیاری از مورخین به او لقب والبه را در نگارش‌های خود دادند.


در همان کودکی که استعداد و توانایی‌های علمی او برای پدرش هویدا شد، جبیر او را به مدینه فرستاد تا از محضر بزرگان و صحابه رسول گرامی اسلام بهره ببرد. نخستین و مهم‌ترین استاد او عبدالله بن عباس بوده است و سعید در محضر این صحابی گرانقدر به فراگیری قرآن، تفسیر، حدیث و دیگر [[علوم اسلامی]] پرداخت. پیشرفت وی به حدی بود که ابن عباس او را بر فرزندان خود نیز ترجیح می‌داد. وی به حدی در کار خود خبره بود که ابن عباس اجازه نقل [[حدیث]] را به او داد. ابن سعد در این باره می‌نویسد: ابن عباس به سعید بن جبیر گفت: خودت براى مردم حدیث نقل کن. سعید گفت: با بودن تو در این جا؟ ابن عباس گفت: مگر این از نعمت‌هاى خدا براى تو نیست که در حضور من حدیث نقل کنى اگر درست بگویى چه بهتر و اگر اشتباه کنى به تو تعلیم مى‌دهم<ref> الزرکلی، پیشین، ج 3، ص 93.</ref>. مقام علمی سعید به حدی بود که ابن عباس درباره او خطاب به اهل کوفه گفته است: تسألونی و فیکم سعید بن جبیر<ref>ابن سعد، پیشین، ج 6، ص 711.</ref>.
در همان کودکی که استعداد و توانایی‌های علمی او برای پدرش هویدا شد، جبیر او را به مدینه فرستاد تا از محضر بزرگان و صحابه رسول گرامی اسلام بهره ببرد. نخستین و مهم‌ترین استاد او عبدالله بن عباس بوده است و سعید در محضر این صحابی گرانقدر به فراگیری قرآن، تفسیر، حدیث و دیگر [[علوم اسلامی]] پرداخت. پیشرفت وی به حدی بود که ابن عباس او را بر فرزندان خود نیز ترجیح می‌‌داد. وی به حدی در کار خود خبره بود که ابن عباس اجازه نقل [[حدیث]] را به او داد. ابن سعد در این باره می‌‌نویسد: ابن عباس به سعید بن جبیر گفت: خودت براى مردم حدیث نقل کن. سعید گفت: با بودن تو در این جا؟ ابن عباس گفت: مگر این از نعمت‌هاى خدا براى تو نیست که در حضور من حدیث نقل کنى اگر درست بگویى چه بهتر و اگر اشتباه کنى به تو تعلیم مى‌دهم<ref> الزرکلی، پیشین، ج 3، ص 93.</ref>. مقام علمی سعید به حدی بود که ابن عباس درباره او خطاب به اهل کوفه گفته است: تسألونی و فیکم سعید بن جبیر<ref>ابن سعد، پیشین، ج 6، ص 711.</ref>.


=استادان و شاگردان=
=استادان و شاگردان=


[[فضل بن شاذان]] می گوید:
[[فضل بن شاذان]] می‌‌گوید:
سعید بن جبیر از شاگردان برجسته و از ستارگان آسمان [[امامت]] و [[ولایت]] امام همام [[علی بن الحسین(ع)]] که در رأس سلسله اصحاب خمسه<ref>اصحاب خمسه امام، عبارتند از: سعید بن جبیر، سعید بن مسیّب، محمد بن جبیر، یحیی بن امّ طویل و ابوخالد کابلی. </ref> [[امام زین العابدین]] قرار داشت.
سعید بن جبیر از شاگردان برجسته و از ستارگان آسمان [[امامت]] و [[ولایت]] امام همام [[علی بن الحسین(ع)]] که در رأس سلسله اصحاب خمسه<ref>اصحاب خمسه امام، عبارتند از: سعید بن جبیر، سعید بن مسیّب، محمد بن جبیر، یحیی بن امّ طویل و ابوخالد کابلی. </ref> [[امام زین العابدین]] قرار داشت.


[[امام صادق(ع)]] در وصف سعید می فرماید:
[[امام صادق(ع)]] در وصف سعید می‌‌فرماید:


سعید بن جبیر در صراط مستقیم بود و به علی بن الحسین علیهماالسلام اقتدا کرد و امام سجاد هم از او تعریف می نمود و همین علاقه میان او و امام، باعث شد حجّاج او را شهید نماید<ref> «انّ سعید بن جبیر کان یأتمّ بعلی بن الحسین علیه السلام و کان علیٌّ علیه السلام یثنی علیه و ماکان سبب قتل الحجّاج له الاّ علی هذا الامر و کان مستقیماً»؛ (شاگردان مکتب ائمه علیهم السلام ، ج 2، ص 279). </ref>.
سعید بن جبیر در صراط مستقیم بود و به علی بن الحسین علیهماالسلام اقتدا کرد و امام سجاد هم از او تعریف می‌‌نمود و همین علاقه میان او و امام، باعث شد حجّاج او را شهید نماید<ref> «انّ سعید بن جبیر کان یأتمّ بعلی بن الحسین علیه السلام و کان علیٌّ علیه السلام یثنی علیه و ماکان سبب قتل الحجّاج له الاّ علی هذا الامر و کان مستقیماً»؛ (شاگردان مکتب ائمه علیهم السلام ، ج 2، ص 279). </ref>.
سعید بن جبیر سال‏ها از محضر [[ابن عباس]] بهره علمى برد. وى شیداى کسب دانش بود؛ خودش میگوید:
سعید بن جبیر سال‏ها از محضر [[ابن عباس]] بهره علمى برد. وى شیداى کسب دانش بود؛ خودش می‌گوید:
براى کسب حدیث به محضر ابن عباس میرفتم و به خاطر احترام و ابهتى که او داشت، در جلسه درس از چیزى سؤال نمیکردم. منتظر بودم تا دیگران بپرسند و من یادداشت کنم؛ لذا بیشتر، گوش میدادم و بعد مینوشتم؛ به حدّى که بعضى روزها دفترم پر میشد و روى کفشم مینوشتم و گاهى از کف دستانم به عنوان کاغذ استفاده مینمودم...<ref> الطبقات الکبرى، ج 6، ص 268.</ref> استادان دیگر سعید عبارتند از: عدى بن حاتم و ابوسعید خدرى.
براى کسب حدیث به محضر ابن عباس می‌رفتم و به خاطر احترام و ابهتى که او داشت، در جلسه درس از چیزى سؤال نمیکردم. منتظر بودم تا دیگران بپرسند و من یادداشت کنم؛ لذا بیشتر، گوش می‌دادم و بعد می‌نوشتم؛ به حدّى که بعضى روزها دفترم پر می‌شد و روى کفشم می‌نوشتم و گاهى از کف دستانم به عنوان کاغذ استفاده می‌نمودم...<ref> الطبقات الکبرى، ج 6، ص 268.</ref> استادان دیگر سعید عبارتند از: عدى بن حاتم و ابوسعید خدرى.


'''شاگردان وى نیز عبارتند از:'''
'''شاگردان وى نیز عبارتند از:'''
خط ۶۳: خط ۶۳:
=ادب تدریس=
=ادب تدریس=


سعید بن جبیر همان طور که خود شیفته درس و بحث بود، نسبت به آموزش دانش به شاگردان خویش، توجه ویژه داشت. وى همیشه آنان را به فهم و تفقّه تشویق مینمود و با کنایات، اهمیّت دانش را به آنان گوشزد میکرد. یکى از شاگردانش به نام ایوب میگوید:
سعید بن جبیر همان طور که خود شیفته درس و بحث بود، نسبت به آموزش دانش به شاگردان خویش، توجه ویژه داشت. وى همیشه آنان را به فهم و تفقّه تشویق می‌نمود و با کنایات، اهمیّت دانش را به آنان گوشزد می‌کرد. یکى از شاگردانش به نام ایوب می‌گوید:
سعید، حدیثى براى ما بیان کرد و ما از او خواستیم دوباره، بازگو نماید. وى با کنایه فرمود: «لیس کلّ حینٍ احلب فاشرب»<ref>طبقات الکبرى، ج 6، ص 269.</ref>.
سعید، حدیثى براى ما بیان کرد و ما از او خواستیم دوباره، بازگو نماید. وى با کنایه فرمود: «لیس کلّ حینٍ احلب فاشرب»<ref>طبقات الکبرى، ج 6، ص 269.</ref>.
یعنى همیشه نمیدوشم تا به خوردِ فکر و فهم شما بدهم. پس بایستى هوشیار باشید و از فرصت‏ها بهره بگیرید تا در آینده دچار غصّه و رنج نگردید.
یعنى همیشه نمیدوشم تا به خوردِ فکر و فهم شما بدهم. پس بایستى هوشیار باشید و از فرصت‏ها بهره بگیرید تا در آینده دچار غصّه و رنج نگردید.
خط ۷۵: خط ۷۵:
بعد از مدتی محمد بن اشعث بر علیه حکومت حجاج دست به شورش زد و لذا سعید نیز با وی هم‌داستان شده و در این قیام سهیم شد. هر چند که در ابتدا سعید با این قیام راضی نبود، چرا که قائل بود این کار فتنه‌هاى بسیارى در پى دارد. در آن صورت خون‌ها ریخته مى‌شود. حرام‌ها، حلال مى‌شود و [[دین]] و دنیا از دست مى‌رود. در جواب وى گفتند: او حجاج است که کارهایى که نباید، انجام داده است، تا این که سرانجام سعید بن جبیر نیز با آنان همراه شد<ref> دینوری، پیشین، ص 257.</ref>.
بعد از مدتی محمد بن اشعث بر علیه حکومت حجاج دست به شورش زد و لذا سعید نیز با وی هم‌داستان شده و در این قیام سهیم شد. هر چند که در ابتدا سعید با این قیام راضی نبود، چرا که قائل بود این کار فتنه‌هاى بسیارى در پى دارد. در آن صورت خون‌ها ریخته مى‌شود. حرام‌ها، حلال مى‌شود و [[دین]] و دنیا از دست مى‌رود. در جواب وى گفتند: او حجاج است که کارهایى که نباید، انجام داده است، تا این که سرانجام سعید بن جبیر نیز با آنان همراه شد<ref> دینوری، پیشین، ص 257.</ref>.


او در دیر جماجم به لشکر ابن اشعث پیوست و با او [[بیعت]] کرد. او در جنگ با امویان فریاد می‌زد: با همت و یقین با آن‌ها نبرد کنید و از نبردشان باز نمانید که گنهکارند و در کار حکومت جبار و در کار دین ستمگر، ضعیفان را زبون کرده‌اند و [[نماز]] را از میان برده‌اند<ref> طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، نشر اساطیر، سال 1375ش، ج 8، ص 3706.</ref>. سعید در این جنگ از خود رشادت‌ها نشان داد و سخت جنگید<ref> ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبد المحمد آیتى، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1363ش، ج 2، ص 84.</ref>.
او در دیر جماجم به لشکر ابن اشعث پیوست و با او [[بیعت]] کرد. او در جنگ با امویان فریاد می‌‌زد: با همت و یقین با آن‌ها نبرد کنید و از نبردشان باز نمانید که گنهکارند و در کار حکومت جبار و در کار دین ستمگر، ضعیفان را زبون کرده‌اند و [[نماز]] را از میان برده‌اند<ref> طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، نشر اساطیر، سال 1375ش، ج 8، ص 3706.</ref>. سعید در این جنگ از خود رشادت‌ها نشان داد و سخت جنگید<ref> ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبد المحمد آیتى، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1363ش، ج 2، ص 84.</ref>.


اما این جنگ با پیروزی امویان همراه بود و محمد بن اشعث نیز کشته شد و یارانش نیز به هر سو پراکنده شدند. به دستور حجاج هر یک از یاران ابن اشعث که دستگیر شد، گردن زده ‌شدند. سعید به [[قزوین]] رفت و یک شب را در [[مسجد]] توت این شهر گذراند<ref> ابن الفقیه، ابو عبد الله احمد بن محمد بن اسحاق؛ کتاب البلدان، تحقیق یوسف الهادى، بیروت، عالم الکتب، 1416، ص 564.</ref> و از آن جا به اصفهان گریخت؛ اما حجاج به عامل خود در اصفهان نوشت که او را دستگیر کند. عامل نخواست او را بیازارد، لذا در خفا به او پیغام داد که فرار کند و از او دور شود. بعد از آن به [[قم]] رفت و شش ماه در قم ماند<ref> قمی، حسن بن محمد بن حسن؛ تاریخ قم، ترجمه حسن بن على بن حسن عبد الملک قمى، تحقیق سید جلال الدین تهرانى، تهران، توس، 1361ش، ص 38.</ref>، بعد از آن او به آذربایجان رفت، مدتى در آن‌جا اقامت کرد تا سخت به ستوه آمد و دلتنگ شد، لذا وی در این اوضاع به مکه رفت و به این شهر امن الهی پناه برد<ref>ابن اثیر، پیشین، ج 13، ص 185.</ref>. با مرگ عبدالملک مروان، پسرش ولید به حکومت رسید و طبق دستور او خالد قسری فرماندار مکه، سعید را دستگیر کرده و به نزد حجاج بن یوسف ثقفی فرستاد.
اما این جنگ با پیروزی امویان همراه بود و محمد بن اشعث نیز کشته شد و یارانش نیز به هر سو پراکنده شدند. به دستور حجاج هر یک از یاران ابن اشعث که دستگیر شد، گردن زده ‌شدند. سعید به [[قزوین]] رفت و یک شب را در [[مسجد]] توت این شهر گذراند<ref> ابن الفقیه، ابو عبد الله احمد بن محمد بن اسحاق؛ کتاب البلدان، تحقیق یوسف الهادى، بیروت، عالم الکتب، 1416، ص 564.</ref> و از آن جا به اصفهان گریخت؛ اما حجاج به عامل خود در اصفهان نوشت که او را دستگیر کند. عامل نخواست او را بیازارد، لذا در خفا به او پیغام داد که فرار کند و از او دور شود. بعد از آن به [[قم]] رفت و شش ماه در قم ماند<ref> قمی، حسن بن محمد بن حسن؛ تاریخ قم، ترجمه حسن بن على بن حسن عبد الملک قمى، تحقیق سید جلال الدین تهرانى، تهران، توس، 1361ش، ص 38.</ref>، بعد از آن او به آذربایجان رفت، مدتى در آن‌جا اقامت کرد تا سخت به ستوه آمد و دلتنگ شد، لذا وی در این اوضاع به مکه رفت و به این شهر امن الهی پناه برد<ref>ابن اثیر، پیشین، ج 13، ص 185.</ref>. با مرگ عبدالملک مروان، پسرش ولید به حکومت رسید و طبق دستور او خالد قسری فرماندار مکه، سعید را دستگیر کرده و به نزد حجاج بن یوسف ثقفی فرستاد.
خط ۸۱: خط ۸۱:
=شهادت سعید بن جبیر=
=شهادت سعید بن جبیر=


وقتی سعید را نزد حجاج آوردند، میان آنان سوالات و پاسخ‌هایی رد و بدل شد که موجبات خشم حجاج را فراهم آورد. حجاج نخست به سعید گفت: مگر هنگامى که به عراق آمدم تو را گرامى نداشتم؟ سپس کارهایى را که براى سعید انجام داده بود، بازگو کرد. سعید گفت: آرى همین گونه است. حجاج گفت: پس چه چیزى تو را بر خروج بر من واداشت؟ گفت: بیعت ابن اشعث بر گردنم بود، وانگهى مرا سوگند داد. حجاج خشمگین شد و گفت: براى دشمن خدا بر خود تعهدى مى‌بینى که آن را براى خدا و امیرمؤمنان احساس نمى‌کنى<ref> ابن سعد، پیشین، ج 6، ص 720.</ref>. حجاج گفت: تو دو بیعت امیرالمؤمنین را نقض کردى (ادعا میکنى) نسبت به یک [[بیعت]] (بیعت عبد الرحمن) وفادار هستى آن هم بیعت جولاهه فرزند جولاهه؟ به خدا قسم من تو را خواهم کشت. سعید گفت: اگر چنین کنى من سعید (نیک‌بخت) هستم چنان که مادرم مرا سعید نامیده است. حجاج فرمان داد سرش را بریدند<ref>ابن اثیر، پیشین، ج 13، ص 186.</ref>. سعید بن جبیر آخرین نفری بود که حجاج او را کشت<ref>مجمل التواریخ و القصص، مؤلف مجهول (نوشته در 520)، تحقیق ملک الشعراء بهار، تهران، کلاله خاور، بى تا، ص 305.</ref>. حجاج پس از سعید بن جبیر بیش از پانزده روز زنده نبود و آکله در شکم او افتاد و از همین مرض به هلاکت رسید. گویند پس از کشتن سعید پیوسته می‌گفت: «سعید بن جبیر با من چه کار دارد که هر وقت می‌خواهم بخوابم گلوى مرا می‌گیرد<ref>مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین؛ مروج الذهب و معادن الجواهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1374، ج 2، ص 167.</ref>؟» حجاج چهل روز بعد از کشته شدن سعید مرد<ref>دینورى، اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، نشر نى، ص 371.</ref>.
وقتی سعید را نزد حجاج آوردند، میان آنان سوالات و پاسخ‌هایی رد و بدل شد که موجبات خشم حجاج را فراهم آورد. حجاج نخست به سعید گفت: مگر هنگامى که به عراق آمدم تو را گرامى نداشتم؟ سپس کارهایى را که براى سعید انجام داده بود، بازگو کرد. سعید گفت: آرى همین گونه است. حجاج گفت: پس چه چیزى تو را بر خروج بر من واداشت؟ گفت: بیعت ابن اشعث بر گردنم بود، وانگهى مرا سوگند داد. حجاج خشمگین شد و گفت: براى دشمن خدا بر خود تعهدى مى‌بینى که آن را براى خدا و امیرمؤمنان احساس نمى‌کنى<ref> ابن سعد، پیشین، ج 6، ص 720.</ref>. حجاج گفت: تو دو بیعت امیرالمؤمنین را نقض کردى (ادعا می‌کنى) نسبت به یک [[بیعت]] (بیعت عبد الرحمن) وفادار هستى آن هم بیعت جولاهه فرزند جولاهه؟ به خدا قسم من تو را خواهم کشت. سعید گفت: اگر چنین کنى من سعید (نیک‌بخت) هستم چنان که مادرم مرا سعید نامیده است. حجاج فرمان داد سرش را بریدند<ref>ابن اثیر، پیشین، ج 13، ص 186.</ref>. سعید بن جبیر آخرین نفری بود که حجاج او را کشت<ref>مجمل التواریخ و القصص، مؤلف مجهول (نوشته در 520)، تحقیق ملک الشعراء بهار، تهران، کلاله خاور، بى تا، ص 305.</ref>. حجاج پس از سعید بن جبیر بیش از پانزده روز زنده نبود و آکله در شکم او افتاد و از همین مرض به هلاکت رسید. گویند پس از کشتن سعید پیوسته می‌‌گفت: «سعید بن جبیر با من چه کار دارد که هر وقت می‌‌خواهم بخوابم گلوى مرا می‌‌گیرد<ref>مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین؛ مروج الذهب و معادن الجواهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1374، ج 2، ص 167.</ref>؟» حجاج چهل روز بعد از کشته شدن سعید مرد<ref>دینورى، اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، تهران، نشر نى، ص 371.</ref>.


در نهایت سعید بن جبیر در [[ماه شعبان]] سال نود و پنج هجری به دستور حجاج کشته شد<ref>ابن فضل الله العمری، شهاب الدین احمد بن یحیی؛ مسالک الابصار فی ممالک الامصار، ابوظبی، المجمع الثقافی، 1423، ج 5، ص 615.</ref>. البته در سن او بین مورخین اختلاف است. برخی او را چهل و نه ساله<ref>دینوری، اخبار الطوال، پیشین، ص 371.</ref> و برخی سن او را پنجاه، برخی پنجاه و یک و برخی دیگر پنجاه و هشت ذکر نمودند، به هر حال در سن وی هنگام وفات اختلاف وجود دارد<ref>الجزری، عزالدین بن الأثیر أبو الحسن على بن محمد؛ أسد الغابة فى معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، 1409، ج 2، ص 237.</ref>.
در نهایت سعید بن جبیر در [[ماه شعبان]] سال نود و پنج هجری به دستور حجاج کشته شد<ref>ابن فضل الله العمری، شهاب الدین احمد بن یحیی؛ مسالک الابصار فی ممالک الامصار، ابوظبی، المجمع الثقافی، 1423، ج 5، ص 615.</ref>. البته در سن او بین مورخین اختلاف است. برخی او را چهل و نه ساله<ref>دینوری، اخبار الطوال، پیشین، ص 371.</ref> و برخی سن او را پنجاه، برخی پنجاه و یک و برخی دیگر پنجاه و هشت ذکر نمودند، به هر حال در سن وی هنگام وفات اختلاف وجود دارد<ref>الجزری، عزالدین بن الأثیر أبو الحسن على بن محمد؛ أسد الغابة فى معرفة الصحابة، بیروت، دار الفکر، 1409، ج 2، ص 237.</ref>.
خط ۸۷: خط ۸۷:
=منابع=
=منابع=


# [http://ensani.ir/fa/article/57615/%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%89-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%AC%D8%A8%DB%8C%D8%B1 برگرفته از سایت سیماى سعید بن جبیر - پرتال جامع علوم انسانیhttp://ensani.ir]
#[http://ensani.ir/fa/article/57615/%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%89-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%AC%D8%A8%DB%8C%D8%B1 برگرفته از سایت سیماى سعید بن جبیر - پرتال جامع علوم انسانیhttp://ensani.ir]
#  
#
# [http://pajoohe.ir/%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%AC%D8%A8%DB%8C%D8%B1__a-45731.aspx برگرفته از سایت سعید بن جبیر دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir]
#[http://pajoohe.ir/%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%AC%D8%A8%DB%8C%D8%B1__a-45731.aspx برگرفته از سایت سعید بن جبیر دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir]


=پانویس=
=پانویس=
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۵۳

ویرایش