سلفی‌گرایی در فرانسه (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۸۲: خط ۸۲:
=== سلفیه در شبه‌قاره‌ هند ===
=== سلفیه در شبه‌قاره‌ هند ===


شاه ولی‌الله دهلوی (1176 – 1114 ه. ق)، تحت تأثیر آراء [[ابن تیمیه]]، رساله التوحید خود را نگاشت. تفکر سلفی در شبه‌قاره، در برابر تفکر صوفی و تشیع غالی در درون و ضد کمپانی هند شرقی در برون پدیدآمد؛ تاجایی‌که شاه عبدالعزیز دهلوی (فرزند شاه ولی‌الله)، [[هند]] را سرزمین کفار و دارالحرب اعلام‌ کرد. تأسیس سلسله مدارس علمیه‌ دیوبند (پس از 1283 ه. ق)، در گسترش اندیشه‌ سلفی (متمایل به وهابی) در شرق و جنوب آسیا و شبه‌‌قاره (ازجمله در [[افغانستان]] و شرق ایران)، مؤثر بوده‌است. به سبب وجود گرایش‌های صوفیانه در [[دیوبندیه]]، انتقادهایی ازسوی علمای [[وهابی]] سعودی بر دیوبندیه واردشده‌است (همان، 87).. تفسیر فی ظلال القرآن الکریم...... جاهلیة القرن العشرین....... 1. معالم فی الطریق
شاه ولی‌الله دهلوی (1176 – 1114 ه. ق)، تحت تأثیر آراء [[ابن تیمیه]]، رساله التوحید خود را نگاشت. تفکر سلفی در [[هند|شبه‌قاره هند]]، در برابر تفکر صوفی و تشیع غالی در درون و ضد کمپانی هند شرقی در برون پدیدآمد؛ تاجایی‌که شاه عبدالعزیز دهلوی (فرزند شاه ولی‌الله)، [[هند]] را سرزمین کفار و دارالحرب اعلام‌ کرد. تأسیس سلسله مدارس علمیه‌ دیوبند (پس از 1283 ه. ق)، در گسترش اندیشه‌ سلفی (متمایل به وهابی) در شرق و جنوب آسیا و شبه‌‌قاره (ازجمله در [[افغانستان]] و شرق ایران)، مؤثر بوده‌است. به سبب وجود گرایش‌های صوفیانه در [[دیوبندیه]]، انتقادهایی ازسوی علمای [[وهابی]] سعودی بر دیوبندیه واردشده‌است (همان، 87).. تفسیر فی ظلال القرآن الکریم...... جاهلیة القرن العشرین....... 1. معالم فی الطریق


=== سلفیه در شمال آفریقا ===
=== سلفیه در شمال آفریقا ===


اگرچه آغاز سلفی‌گری معاصر را در [[مصر]] از آرای محمد [[رشید رضا]] دانسته‌اند، اما نهضت سنوسیه در [[لیبی]] و جنبش مهدیه در [[سودان]] را در قرن نوزدهم نباید از نظر دورداشت. جنبش سنوسی، حرکتی اصلاحی با تبارهای صوفیانه بود که در برابر استعمار در لیبی قیام‌کرد و پادشاهی لیبی را تا کودتای [[معمر قذافی]] در سال 1969 میلادی برعهده‌داشت. جهاد و اجتهاد، دو پایه‌ٔ دعوت تجدیدی سنوسی بودند و سازمان جنبش سنوسی بر شانه‌های زاویه (خانقاه)های صوفیانه (با کارکردی سنتی برای آموزش تعالیم دینی و مکتب‌خانه‌ای) بناشده‌بود. زوایای سنوسی در نبرد با استعمار [[ایتالیا]] نقش اصلی را بردوش‌داشتند و [[عمر مختار]]، خود از شیوخ زاویه بود. جنبش مهدیه نیز دراصل، جنبشی اصلاح‌گرایانه ضد استعمار حکومت خدیوان مصر (عثمانی) و سپس انگلیس بود. ترکیب گرایش‌های صوفیانه و اندیشه‌ مهدویت و شرایط سیاسی، این حرکت را به سمت جنبشی سیاسی و جهادی سوق‌داد. سنوسیه و مهدیّه، جنبش‌هایی دینی با کارکرد سیاسی بودند که در پاره‌ای وجوه (مانند مبارزه با بیگانگان و اجرای شریعت و تمسک به مفاهیم دینی کهن) با رویکرد سلفی شباهت‌هایی‌داشتند؛ اما با پذیرش امر واقع و دوری از تکفیر مسلمانان، به تنگ‌‌نظری دینی آنان مبتلا نشدند.<br>
اگرچه آغاز سلفی‌گری معاصر را در [[مصر]] از آرای محمد [[رشید رضا]] دانسته‌اند، اما نهضت سنوسیه در [[لیبی]] و جنبش مهدیه در [[سودان]] را در قرن نوزدهم نباید از نظر دورداشت. جنبش سنوسی، حرکتی اصلاحی با تبارهای صوفیانه بود که در برابر استعمار در لیبی قیام‌کرد و پادشاهی لیبی را تا کودتای [[معمر قذافی]] در سال 1969 میلادی برعهده‌داشت. جهاد و اجتهاد، دو پایه‌ٔ دعوت تجدیدی سنوسی بودند و سازمان جنبش سنوسی بر شانه‌های زاویه (خانقاه)های صوفیانه (با کارکردی سنتی برای آموزش تعالیم دینی و مکتب‌خانه‌ای) بناشده‌بود. زوایای سنوسی در نبرد با استعمار [[ایتالیا]] نقش اصلی را بردوش‌داشتند و [[عمر مختار]]، خود از شیوخ زاویه بود. جنبش مهدیه نیز دراصل، جنبشی اصلاح‌گرایانه ضد استعمار حکومت خدیوان مصر (عثمانی) و سپس انگلیس بود. ترکیب گرایش‌های صوفیانه و اندیشه‌ مهدویت و شرایط سیاسی، این حرکت را به سمت جنبشی سیاسی و جهادی سوق‌داد. سنوسیه و مهدیّه، جنبش‌هایی دینی با کارکرد سیاسی بودند که در پاره‌ای وجوه (مانند مبارزه با بیگانگان و اجرای شریعت و تمسک به مفاهیم دینی کهن) با رویکرد سلفی شباهت‌هایی‌داشتند؛ اما با پذیرش امر واقع و دوری از تکفیر مسلمانان، به تنگ‌‌نظری دینی آنان مبتلا نشدند.<br>تلاش [[رشید رضا|رشیدرضا]] در مصر برای جمع تصوف و سلفی‌گری و سیاست همانند: [[دیوبندیه]] در کنار تکیه بر عقل و اجتهاد، از ارتباط و تداوم رگه‌های اندیشه‌ [[جمالی]] در [[هند]] و مصر نشان‌دارد؛ امری که بیش از رگه‌های سلفی وهابی در آرای او نمایان است. [[مکتب المنار]]، درواقع، تداوم حرکتی فکری بود که با [[سید جمال‌الدین اسدآبادی]] و [[شیخ محمد عبده]] آغازشد و به‌‌واسطه‌ٔ محمد رشیدرضا، به حسن‌البنا رسید و در جنبش اخوان‌المسلمین، پدیدار شد. نقش سید جمال را به‌عنوان عامل یا حامل اندیشه‌ٔ احیای اسلام در [[هند]]، ایران، عثمانی و مصر نباید از یادبرد؛ بی‌آنکه در طرح (پروژه) سیاسی «اتحاد اسلام» وی، حتی با وجود اندیشه‌ وحدت خلافت اسلامی، نشانه‌هایی از رگه‌های سلفی‌گری در مقام عمل و نظر وجودداشته‌باشد.<br>
تلاش [[رشید رضا|رشیدرضا]] در مصر برای جمع تصوف و سلفی‌گری و سیاست همانند: [[دیوبندیه]] در کنار تکیه بر عقل و اجتهاد، از ارتباط و تداوم رگه‌های اندیشه‌ [[جمالی]] در [[هند]] و مصر نشان‌دارد؛ امری که بیش از رگه‌های سلفی وهابی در آرای او نمایان است. [[مکتب المنار]]، درواقع، تداوم حرکتی فکری بود که با [[سید جمال‌الدین اسدآبادی]] و [[شیخ محمد عبده]] آغازشد و به‌‌واسطه‌ٔ محمد رشیدرضا، به حسن‌البنا رسید و در جنبش اخوان‌المسلمین، پدیدار شد. نقش سید جمال را به‌عنوان عامل یا حامل اندیشه‌ٔ احیای اسلام در هند، ایران، عثمانی و مصر نباید از یادبرد؛ بی‌آنکه در طرح (پروژه) سیاسی «اتحاد اسلام» وی، حتی با وجود اندیشه‌ وحدت خلافت اسلامی، نشانه‌هایی از رگه‌های سلفی‌گری در مقام عمل و نظر وجودداشته‌باشد.<br>
درحالی‌که جنبش [[اخوان‌المسلمین]]، واکنشی ایجابی در برابر الگوهای برآمده از ایدئولوژی‌های کمونیستی، سوسیالیستی، ناسیونالیستی و قومی برای سازمان‌دهی و نظام‌سازی اجتماعی بود و نظامی جامع از دعوت و حرکتی سازمانی برآمده از شریعت را درزمینه‌های تبلیغی و اجتماعی، پیش پای جوامع اسلامی و به‌طور مشخص مصر، می‌نهاد، واکنش سرکوب‌گرانه‌ حکومت، در کنار شرایط بین‌المللی و منطقه به‌‌ویژه قضیه‌ٔ فلسطین در زمانه‌ جنگ سرد، حرکت دعوتی اخوان را به سمت ‌و سوی سیاست‌ورزی و مبارزه‌ سیاسی و سپس مسلحانه با نظام‌های سرکوب‌گر سوق‌داد. اسلام‌گرایی به‌مثابه ایدئولوژی مبارزه‌ انقلابی، زاده‌ٔ سرکوب اخوان و ظهور جریان انقلابی به رهبری [[ابراهیم حسین شاذلی|سید قطب]] در دهه‌ 1960 میلادی بود. کتاب: <big>نشانه‌های راه</big> و تفسیر در <big>سایه‌سار قرآن</big> او، مبنای عمل انقلابی را در میان اخوانیان در دهه‌های 50 و 60 میلادی فراهم‌می‌کردند<br>
درحالی‌که جنبش [[اخوان‌المسلمین]]، واکنشی ایجابی در برابر الگوهای برآمده از ایدئولوژی‌های کمونیستی، سوسیالیستی، ناسیونالیستی و قومی برای سازمان‌دهی و نظام‌سازی اجتماعی بود و نظامی جامع از دعوت و حرکتی سازمانی برآمده از شریعت را درزمینه‌های تبلیغی و اجتماعی، پیش پای جوامع اسلامی و به‌طور مشخص مصر، می‌نهاد، واکنش سرکوب‌گرانه‌ حکومت، در کنار شرایط بین‌المللی و منطقه به‌‌ویژه قضیه‌ٔ فلسطین در زمانه‌ جنگ سرد، حرکت دعوتی اخوان را به سمت ‌و سوی سیاست‌ورزی و مبارزه‌ سیاسی و سپس مسلحانه با نظام‌های سرکوب‌گر سوق‌داد. اسلام‌گرایی به‌مثابه ایدئولوژی مبارزه‌ انقلابی، زاده‌ٔ سرکوب اخوان و ظهور جریان انقلابی به رهبری [[ابراهیم حسین شاذلی|سید قطب]] در دهه‌ 1960 میلادی بود. کتاب: <big>نشانه‌های راه</big> و تفسیر در <big>سایه‌سار قرآن</big> او، مبنای عمل انقلابی را در میان اخوانیان در دهه‌های 50 و 60 میلادی فراهم‌می‌کردند<br>
مفاهیم جامعه‌ٔ جاهلی، طاغوت و ضلالت و تکفیر، در رویکرد اجتماعی- سیاسی سلفی اهمیت‌ دارند. تعبیر <sub>جاهلیت قرن بیستم</sub> برای نخستین بار در نوشته‌ها و اندیشه‌های [[سید قطب]] بیان‌شد؛ تعبیری که او برای تمدن غربی و جوامع اسلامی زیر سلطه‌ حاکمان جائر به‌کاربرد و زمینه‌های نظری کاربرد خشونت و شکل‌گیری جنبش‌های مسلحانه را در درون و برون کشورهای اسلامی، با دارالحرب‌ خواندن آنها به‌سبب حاکمیت جهل و جور، فراهم‌کرد. با وجود اختلاف‌های امروزین جریان‌های سلفی و اخوان، جریان جهادی و تکفیری سلفی، وامدار سید قطب و ایدئولوژی او هستند؛ تاجایی‌که گرایش‌های سلفی جهادی را <big>«قطبیه»</big> می‌نامند. گروه‌های معتقد به تغییر مسالمت‌آمیز و از طریق کار حزبی مانند: <big>حزب النور</big>، به نام <big>«سلفیه حزبیه»</big> شناخته‌می‌شوند.
مفاهیم جامعه‌ٔ جاهلی، طاغوت و ضلالت و تکفیر، در رویکرد اجتماعی- سیاسی سلفی اهمیت‌ دارند. تعبیر <sub>جاهلیت قرن بیستم</sub> برای نخستین بار در نوشته‌ها و اندیشه‌های [[سید قطب]] بیان‌شد؛ تعبیری که او برای تمدن غربی و جوامع اسلامی زیر سلطه‌ حاکمان جائر به‌کاربرد و زمینه‌های نظری کاربرد خشونت و شکل‌گیری جنبش‌های مسلحانه را در درون و برون کشورهای اسلامی، با دارالحرب‌ خواندن آنها به‌سبب حاکمیت جهل و جور، فراهم‌کرد. با وجود اختلاف‌های امروزین جریان‌های سلفی و اخوان، جریان جهادی و تکفیری سلفی، وامدار سید قطب و ایدئولوژی او هستند؛ تاجایی‌که گرایش‌های سلفی جهادی را <big>«قطبیه»</big> می‌نامند. گروه‌های معتقد به تغییر مسالمت‌آمیز و از طریق کار حزبی مانند: <big>حزب النور</big>، به نام <big>«سلفیه حزبیه»</big> شناخته‌می‌شوند.
=== سلفی‌گری در فرانسه ===
=== سلفی‌گری در فرانسه ===


فهم پدیده‌ٔ سلفی‌گری در فرانسه و جایگاه آن، به شناخت زمینه‌های حضور [[اسلام]] در فرانسه و الگوی غالب زیست مسلمانی در آن، نیازمند است. چنانکه ژاک لوگوف در مقدمهٔ کتاب: <big>تاریخ اسلام و مسلمانان در فرانسه از قرون میانه تا روزگار ما</big> می‌گوید، فهم رابطه‌ٔ متعارض میان اسلام و فرانسه، مستلزم فهم تاریخ حضور مسلمانان در فرانسه و تعامل آنان با تاریخ و فرهنگ فرانسوی است. حکومت اموی اندلس در جنوب فرانسه حاکم‌نشین <big>نربونه</big> یا <big>ناربون</big> امروزی، واقعیتی هشتادساله داشته‌است؛ اما هویت فرانسوی درعمل، برپایه اسطوره‌ٔ شارل مارتل و شکست مسلمانان در <sub>نبرد تولوز</sub> (721 م.) و <sub>نبرد پواتیه</sub> (732 م.) استوار شده‌است.<br>
فهم پدیده‌ٔ سلفی‌گری در فرانسه و جایگاه آن، به شناخت زمینه‌های حضور [[اسلام]] در فرانسه و الگوی غالب زیست مسلمانی در آن، نیازمند است. چنانکه ژاک لوگوف در مقدمهٔ کتاب: <big>تاریخ اسلام و مسلمانان در فرانسه از قرون میانه تا روزگار ما</big> می‌گوید، فهم رابطه‌ٔ متعارض میان اسلام و فرانسه، مستلزم فهم تاریخ حضور مسلمانان در فرانسه و تعامل آنان با تاریخ و فرهنگ فرانسوی است. حکومت اموی اندلس در جنوب فرانسه حاکم‌نشین <big>نربونه</big> یا <big>ناربون</big> امروزی، واقعیتی هشتادساله داشته‌است؛ اما هویت فرانسوی درعمل، برپایه اسطوره‌ٔ شارل مارتل و شکست مسلمانان در <sub>نبرد تولوز</sub> (721 م.) و <sub>نبرد پواتیه</sub> (732 م.) استوار شده‌ است.<br>


==== بهره‌گیری از اسلام ====
==== بهره‌گیری از اسلام ====
سنگ بنای تمدنی و هویت سیاسی فرانسه (سرزمین شش‌گوش فعلی)، اسطوره‌ شکست مسلمانان است. نبرد پواتیه، موضوع صورت‌گری نقاشانی مشهور بوده، قلعه‌های جنگجویان مسلمان مهاجم، در جغرافیای فرانسه و معماری آن، تاکنون وجود و واقعیت بیرونی دارند. جریانی که با ردیه‌نویسی‌های کلامی مسیحی ضد اسلام مانند ترجمه‌ لاتین <big>قرآن</big> توسط پی‌یر عالی‌قدر در صومعه‌ کلونی و تشویه چهره‌ پیامبر اسلام آغازمی‌شود؛ رویه‌ دیگر این رویکرد خصمانه، به گفته‌ لوگوف، عشق پنهان به دانش‌های تجربی و معارف انسانی برآمده یا پرورده‌شده در سرزمین‌های اسلامی است که به‌واسطه‌ مدارس اسلامی اندلس به انتقال دانش یونانی به مدارس مسیحی یاری‌رساندند. دو پاپ قرون ‌وسطی، پیش‌تر در مکتب طلیطله، عربی آموخته‌بودند و به‌‌واسطه‌ آن با فلسفه‌ یونانی و کلام اسلامی، آشنا شده‌بودند؛ همچنانکه ترجمه‌ <sub>قانون بوعلی</sub> تا قرن هجدهم به‌عنوان متن درسی در مدارس پزشکی فرانسه تدریس‌می‌شده‌است. گزارش‌هایی از سفرنامه‌های مسلمانان به فرانسه وجوددارند؛ اما حضور جماعتی از مسلمانان ساکن فرانسه ورای هیئت‌های دیپلماتیک تا قرن نوزدهم، ثابت نشده‌است.<br>
سنگ بنای تمدنی و هویت سیاسی فرانسه (سرزمین شش‌گوش فعلی)، اسطوره‌ شکست مسلمانان است. نبرد پواتیه، موضوع صورت‌گری نقاشانی مشهور بوده، قلعه‌های جنگجویان مسلمان مهاجم، در جغرافیای فرانسه و معماری آن، تاکنون وجود و واقعیت بیرونی دارند. جریانی که با ردیه‌نویسی‌های کلامی مسیحی ضد اسلام مانند ترجمه‌ لاتین <big>قرآن</big> توسط پی‌یر عالی‌قدر در صومعه‌ کلونی و تشویه چهره‌ پیامبر اسلام آغازمی‌شود؛ رویه‌ دیگر این رویکرد خصمانه، به گفته‌ لوگوف، عشق پنهان به دانش‌های تجربی و معارف انسانی برآمده یا پرورده‌شده در سرزمین‌های اسلامی است که به‌واسطه‌ مدارس اسلامی اندلس به انتقال دانش یونانی به مدارس مسیحی یاری‌رساندند. دو پاپ قرون ‌وسطی، پیش‌تر در مکتب طلیطله، عربی آموخته‌بودند و به‌‌واسطه‌ آن با فلسفه‌ یونانی و کلام اسلامی، آشنا شده‌ بودند؛ همچنانکه ترجمه‌ <sub>قانون بوعلی</sub> تا قرن هجدهم به‌عنوان متن درسی در مدارس پزشکی فرانسه تدریس‌می‌شده‌است. گزارش‌هایی از سفرنامه‌های مسلمانان به فرانسه وجوددارند؛ اما حضور جماعتی از مسلمانان ساکن فرانسه ورای هیئت‌های دیپلماتیک تا قرن نوزدهم، ثابت نشده‌ است.<br>


روند آشنایی با اسلام و جوامع مسلمان، از طریق آموزش زبان و تمدن شرقی در مؤسسات شرق‌شناسی همچون مدرسه‌ السنه‌ شرقی، میان سال‌های 1700 تا 1726 میلادی آغازمی‌شود که بیشتر برای برآوردن نیازی دیپلماتیک برای مقاصد سیاسی و ترجمانی است. برنامه‌ استعماری فرانسه، با اکتشاف‌های ناپلئون در مصر در سال 1801 میلادی، دو وجه حمله‌ نظامی و کشف شرق‌شناسانه و فرهنگی را در خود و با خود دارد. اشغال الجزایر و الحاق آن به خاک فرانسه 1830 میلادی، موقعیتی را پدید‌آورد که می‌توان از آن به آغاز دیده‌شدن و حضور جمعیت مسلمان در خاک فرانسه تعبیرکرد. موقعیت فرانسه در مقاطع مختلف در سرزمین‌های اسلامی‌مانند برپایی نظام قیمومیت بر سوریه و لبنان پس از فروپاشی خلافت عثمانی تا استقلال و نیز نظام تحت‌الحمایگی در تونس و مغرب به این پدیده یاری‌می‌رساند.
روند آشنایی با اسلام و جوامع مسلمان، از طریق آموزش زبان و تمدن شرقی در مؤسسات شرق‌شناسی همچون مدرسه‌ السنه‌ شرقی، میان سال‌های 1700 تا 1726 میلادی آغازمی‌شود که بیشتر برای برآوردن نیازی دیپلماتیک برای مقاصد سیاسی و ترجمانی است. برنامه‌ استعماری فرانسه، با اکتشاف‌های ناپلئون در مصر در سال 1801 میلادی، دو وجه حمله‌ نظامی و کشف شرق‌شناسانه و فرهنگی را در خود و با خود دارد. اشغال الجزایر و الحاق آن به خاک فرانسه 1830 میلادی، موقعیتی را پدید‌آورد که می‌توان از آن به آغاز دیده‌شدن و حضور جمعیت مسلمان در خاک فرانسه تعبیرکرد. موقعیت فرانسه در مقاطع مختلف در سرزمین‌های اسلامی‌مانند برپایی نظام قیمومیت بر سوریه و لبنان پس از فروپاشی خلافت عثمانی تا استقلال و نیز نظام تحت‌الحمایگی در تونس و مغرب به این پدیده یاری‌می‌رساند.
خط ۱۱۷: خط ۱۱۶:
==== مساجد سلفی در فرانسه ====
==== مساجد سلفی در فرانسه ====


زندگی دینی مسلمانان در فرانسه، بر گِرد مساجد شکل‌می‌گیرد. درصد زیادی از مسلمانان غیرعامل یا جذب‌شده در ‌هاضمه‌ فرهنگی - اجتماعی فرانسوی، از این قاعده مستثنا هستند. میزانی قابل‌ توجه از مسلمانان نیز به اسلامی فردی و غیرمسجدی یا فصلی با بروزهای مقطعی مانند ماه مبارک رمضان معتقدند. باوجوداین، درصد مسلمانان عامل به دین در برداشت سُنی، که در آن مشارکت در نماز جمعه و عیدین از سنت است، بیش از درصد عاملان به دیانت مسیحی است. بنابراین، فهم پدیده‌ سلفی‌گری در فرانسه، مستلزم فهم ساختار [[مسجد]] به‌عنوان محور اسلام در فرانسه است. این واقعیت، در سال 2005 میلادی و در زمان تأسیس «شورای فرانسوی آیین اسلام» نیز لحاظ‌ شده‌است؛ چراکه انتخابات این شورا، نه براساس رأی شهروندان مسلمان، که براساس مساجد مسلمانان و مکان‌های عبادی آنان سامان ‌داده‌شده‌است. ضریبی از مساحت مسجد و شمار نمازگزاران، در وزن رأی مساجد برای ریاست شورا درنظرگرفته‌شده‌است. در دوره‌های گذشتهٔ این شورا، سلفیان نماینده‌ای در آن نداشته‌اند.
زندگی دینی مسلمانان در فرانسه، بر گِرد مساجد شکل‌می‌گیرد. درصد زیادی از مسلمانان غیرعامل یا جذب‌شده در ‌هاضمه‌ فرهنگی - اجتماعی فرانسوی، از این قاعده مستثنا هستند. میزانی قابل‌ توجه از مسلمانان نیز به اسلامی فردی و غیرمسجدی یا فصلی با بروزهای مقطعی مانند [[ماه مبارک رمضان]] معتقدند. باوجوداین، درصد مسلمانان عامل به دین در برداشت سُنی، که در آن مشارکت در نماز جمعه و عیدین از سنت است، بیش از درصد عاملان به دیانت مسیحی است. بنابراین، فهم پدیده‌ سلفی‌گری در فرانسه، مستلزم فهم ساختار [[مسجد]] به‌عنوان محور اسلام در فرانسه است. این واقعیت، در سال 2005 میلادی و در زمان تأسیس «شورای فرانسوی آیین اسلام» نیز لحاظ‌ شده‌است؛ چراکه انتخابات این شورا، نه براساس رأی شهروندان مسلمان، که براساس مساجد مسلمانان و مکان‌های عبادی آنان سامان ‌داده‌شده‌است. ضریبی از مساحت مسجد و شمار نمازگزاران، در وزن رأی مساجد برای ریاست شورا درنظر گرفته‌ شده‌ است. در دوره‌های گذشتهٔ این شورا، سلفیان نماینده‌ای در آن نداشته‌اند.


مفهوم مسجد در فرانسه، اعم از نمازخانه و مسجد، شرعی و عرفی است. شمار مساجد فرانسه در سال 2014 میلادی ازسوی وزارت کشور و ادیان، «2368» مسجد گزارش‌ شده‌است که «2052» مسجد آن در سرزمین اصلی فرانسه قراردارند و «316» مسجد دیگر، در استان‌ها و سرزمین‌های ماوراء بحار قراردارند. بیشتر قریب‌ به‌اتفاق این مساجد، پس از سال 2000 میلادی ساخته‌‌شده‌اند و شماری اندک از آنها در خلال دهه‌های 70 تا 90 میلادی بناشده‌اند.
مفهوم مسجد در فرانسه، اعم از نمازخانه و [[مسجد]]، شرعی و عرفی است. شمار مساجد فرانسه در سال 2014 میلادی ازسوی وزارت کشور و ادیان، «2368» مسجد گزارش‌ شده‌است که «2052» مسجد آن در سرزمین اصلی فرانسه قراردارند و «316» مسجد دیگر، در استان‌ها و سرزمین‌های ماوراء بحار قراردارند. بیشتر قریب‌ به‌اتفاق این مساجد، پس از سال 2000 میلادی ساخته‌‌شده‌اند و شماری اندک از آنها در خلال دهه‌های 70 تا 90 میلادی بناشده‌اند.


دو مشکل اصلی در ساختار مسجدمحور، در جماعتی اقلیتی در کشوری لائیک بروزمی‌کند: نخست، مشکلات اداری و مالی ساخت مسجد و دیگری، تربیت امامان جماعت.  
دو مشکل اصلی در ساختار مسجدمحور، در جماعتی اقلیتی در کشوری لائیک بروزمی‌کند: نخست، مشکلات اداری و مالی ساخت مسجد و دیگری، تربیت امامان جماعت.  
خط ۱۴۰: خط ۱۳۹:
ظهور و گسترش تفکر و [[جریان سلفی]] از دو منظر در تحول شیوه‌ زیست مسلمانی در فرانسه و جایگاه اسلام نقش‌ داشته‌است: نخست آنکه پدیده‌ٔ سلفی‌گری به‌عنوان پدیده‌ای دینی و اجتماعی، نمود و نمای بیرونی مسلمانان را در جامعه‌ٔ فرانسه بیشتر‌کرده و به‌تعبیردقیق‌تر، به آنان قدرت دیده‌شدن بیشتر و توانایی خودنمایی در حوزه‌ٔ عمومی و عدم احساس تحقیر به‌ دلیل مسلمان‌بودن داده‌است و برخلاف خواست ساختار رسمی، نوعی اعلام حضور غیررسمی با تمایز در لباس و شیوه‌ زیست بوده که البته حساسیت‌هایی آفریده و به‌ویژه در مسئلهٔ حجاب دختران دانش‌آموز و نقاب در حوزه‌ٔ عمومی، پای قانون‌گذار را نیز به‌میان‌کشیده‌است.
ظهور و گسترش تفکر و [[جریان سلفی]] از دو منظر در تحول شیوه‌ زیست مسلمانی در فرانسه و جایگاه اسلام نقش‌ داشته‌است: نخست آنکه پدیده‌ٔ سلفی‌گری به‌عنوان پدیده‌ای دینی و اجتماعی، نمود و نمای بیرونی مسلمانان را در جامعه‌ٔ فرانسه بیشتر‌کرده و به‌تعبیردقیق‌تر، به آنان قدرت دیده‌شدن بیشتر و توانایی خودنمایی در حوزه‌ٔ عمومی و عدم احساس تحقیر به‌ دلیل مسلمان‌بودن داده‌است و برخلاف خواست ساختار رسمی، نوعی اعلام حضور غیررسمی با تمایز در لباس و شیوه‌ زیست بوده که البته حساسیت‌هایی آفریده و به‌ویژه در مسئلهٔ حجاب دختران دانش‌آموز و نقاب در حوزه‌ٔ عمومی، پای قانون‌گذار را نیز به‌میان‌کشیده‌است.


به گفته‌ٔ «سمیرامقر»، سلفی‌گری، خود را بر گونه‌های دیگر اسلام سنتی ریشه‌دوانده در فرانسه تحمیل‌کرده و گوی سبقت را از آنان ربوده‌است. از ویژگی‌های سلفی‌گری، توانایی درنوردیدن مرزهای اجتماعی، طبیعی و خانوادگی است و توانسته‌است در شهرهای کوچک و بزرگ و روستاها، شبکه‌ خود را گسترش‌ داده، از میان خانواده‌های ترک، کوموری و اهل گینه یا مالی، با تمام تفاوت‌های فرهنگی و خانوادگی، افرادی را جذب‌ کند. بدین‌ترتیب، اسلام سنتی در برابر اسلام سلفی در فرانسه جامانده‌است و نمایندگان آن از انتظارهای نسل جدید فاصله‌گرفته‌اند؛ نسلی که درپی اسلامی‌کردن مجدد مناسبات اجتماعی است و هنجارهای ارزشی روشنی را طلب‌ می‌کند و آن را نه در «اخوان‌المسلمین» و نه در «نهضت تبلیغ» که در سلفی‌گری می‌یابد. اسلام سنتی در فرانسه در حال گذار به پیری است و حال آنکه سلفی‌گری، جنبشی جوان است.<br>
به گفته‌ٔ «سمیرامقر»، سلفی‌گری، خود را بر گونه‌های دیگر اسلام سنتی ریشه‌دوانده در فرانسه تحمیل‌کرده و گوی سبقت را از آنان ربوده‌است. از ویژگی‌های سلفی‌گری، توانایی درنوردیدن مرزهای اجتماعی، طبیعی و خانوادگی است و توانسته‌است در شهرهای کوچک و بزرگ و روستاها، شبکه‌ خود را گسترش‌ داده، از میان خانواده‌های ترک، کوموری و اهل گینه یا مالی، با تمام تفاوت‌های فرهنگی و خانوادگی، افرادی را جذب‌ کند. بدین‌ترتیب، اسلام سنتی در برابر اسلام سلفی در فرانسه جامانده‌است و نمایندگان آن از انتظارهای نسل جدید فاصله‌گرفته‌اند؛ نسلی که درپی اسلامی‌کردن مجدد مناسبات اجتماعی است و هنجارهای ارزشی روشنی را طلب‌ می‌کند و آن را نه در «[[اخوان‌المسلمین]]» و نه در «نهضت تبلیغ» که در سلفی‌گری می‌یابد. اسلام سنتی در فرانسه در حال گذار به پیری است و حال آنکه سلفی‌گری، جنبشی جوان است.<br>


سلفی‌گری، رابطه‌ خود با اجتماع و برداشت خود از فرایند جذب و هضم در جامعه‌ٔ غربی را براساس قرائتی انتقادی و گاه بسیار خشن از جامعه و مناسبات آن تعریف‌ کرده‌است. منطق آنان بیش از آنکه به عمل مستقیم و عمل‌گرایی سیاسی، نزدیک باشد، در چهارچوب منطق اعتراض نمادین، قابل‌فهم است. سلفی‌گری اندیشه‌ها و تصاویری ساده و بسیط به باورمندان خود ارائه‌می‌کند که متضمن نگاهی نخبگانی و استعلایی به دیگران و جهان است و آنان را برگزیدگانی دارای رسالت ویژه جلوه‌می‌دهد. جماعت سلفی در برابر رسالتی که به فرد سلفی می‌دهد، ضمانت‌هایی را مانند شیوه پوشش، شکل خانواده و روابط خانوادگی می‌طلبد که به نظارت گروه بر زندگی فردی و خانوادگی می‌انجامد. از این حیث، سلفی‌گری به مرزهای فرقه‌ای نزدیک می‌شود؛ تاجایی‌ که علمای سلفی عربستان سعودی از جماعت سلفی فرانسوی خواسته‌اند تا در برابر مسلمانان غیرسلفی و غیرمسلمانان فرانسوی، نرمش و انعطافی بیشتر از خود نشان‌دهند تا به چهره‌ اجتماعی جریان سلفی آسیبی‌ نرسد. این رویکرد، به گشایش بیشتر و منطق خروج از فرقه‌گرایی موجود کمک‌ می‌کند؛ یعنی، بی‌آنکه منطق و نظریه‌ سلفی، دستخوش تغییری شود، شماری از مؤمنان سلفی به اندیشه‌ چاره‌جویی و یافتن راه‌هایی میانی، بین رفتار سلفی و عرف عامه‌ مسلمانان در فرانسه و عرف اجتماعی فرانسویان روی‌می‌آورند و براساس مرزهای سیال و عرفی تازه، خود را با جامعه تطبیق‌می‌دهند. بر این اساس، دیگر مرزی وجودندارد که نتوان از آن گذشت؛ برای نمونه، پیدایش مد سلفی می‌تواند از این منظر، فهمیده و تحلیل‌شود. چنین تحولی به خروج از منطق فرقه‌گرایی و البته شناورشدن مرزهای فرقه می‌انجامد و تصویر بسته و متصلب از اسلام سنتی و سلفی را دگرگون‌می‌کند.<br>
سلفی‌گری، رابطه‌ خود با اجتماع و برداشت خود از فرایند جذب و هضم در جامعه‌ٔ غربی را براساس قرائتی انتقادی و گاه بسیار خشن از جامعه و مناسبات آن تعریف‌ کرده‌است. منطق آنان بیش از آنکه به عمل مستقیم و عمل‌گرایی سیاسی، نزدیک باشد، در چهارچوب منطق اعتراض نمادین، قابل‌فهم است. سلفی‌گری اندیشه‌ها و تصاویری ساده و بسیط به باورمندان خود ارائه‌می‌کند که متضمن نگاهی نخبگانی و استعلایی به دیگران و جهان است و آنان را برگزیدگانی دارای رسالت ویژه جلوه‌می‌دهد. جماعت سلفی در برابر رسالتی که به فرد سلفی می‌دهد، ضمانت‌هایی را مانند شیوه پوشش، شکل خانواده و روابط خانوادگی می‌طلبد که به نظارت گروه بر زندگی فردی و خانوادگی می‌انجامد. از این حیث، سلفی‌گری به مرزهای فرقه‌ای نزدیک می‌شود؛ تاجایی‌ که علمای سلفی عربستان سعودی از جماعت سلفی فرانسوی خواسته‌اند تا در برابر مسلمانان غیرسلفی و غیرمسلمانان فرانسوی، نرمش و انعطافی بیشتر از خود نشان‌دهند تا به چهره‌ اجتماعی جریان سلفی آسیبی‌ نرسد. این رویکرد، به گشایش بیشتر و منطق خروج از فرقه‌گرایی موجود کمک‌ می‌کند؛ یعنی، بی‌آنکه منطق و نظریه‌ سلفی، دستخوش تغییری شود، شماری از مؤمنان سلفی به اندیشه‌ چاره‌جویی و یافتن راه‌هایی میانی، بین رفتار سلفی و عرف عامه‌ مسلمانان در فرانسه و عرف اجتماعی فرانسویان روی‌می‌آورند و براساس مرزهای سیال و عرفی تازه، خود را با جامعه تطبیق‌می‌دهند. بر این اساس، دیگر مرزی وجودندارد که نتوان از آن گذشت؛ برای نمونه، پیدایش مد سلفی می‌تواند از این منظر، فهمیده و تحلیل‌شود. چنین تحولی به خروج از منطق فرقه‌گرایی و البته شناورشدن مرزهای فرقه می‌انجامد و تصویر بسته و متصلب از اسلام سنتی و سلفی را دگرگون‌می‌کند.<br>
confirmed، مدیران
۱۸٬۵۴۴

ویرایش