۸۵٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '=پانویس=↵{{پانویس|2}}↵↵[[رده:' به '== پانویس == {{پانویس}} [[رده:') |
جز (جایگزینی متن - '[[جعفر بن محمد (صادق)(ع)' به '[[جعفر بن محمد (صادق)') |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سلمان فارسی''' در خانوادهای [[زرتشتیت|زرتشتی]] و صاحب نفوذ در «روستای جی» از توابع [[اصفهان]] به دنیا آمد. پدرش نام او را «روزبه» گذاشت. [[ | '''سلمان فارسی''' در خانوادهای [[زرتشتیت|زرتشتی]] و صاحب نفوذ در «روستای جی» از توابع [[اصفهان]] به دنیا آمد. پدرش نام او را «روزبه» گذاشت. [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] او را از خود ([[اهل بیت]]) خواند و به سلمان محمدی شهرت یافت. پدرش روحانی زرتشتی کدخدای روستای جی و یکی از ثروتمندان آن ناحیه بود. او آتش پرستی متعصب و سرسخت بود و چون آتشکده داشت، مردم آن ناحیه برای پرستش آتش نزد او میرفتند؛ به همین خاطر نزد مردم از منزلت سیاسی مذهبی خاصی برخوردار بود. | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:مقبره_سلمان_فارسی.jpg|بندانگشتی|مقبره سلمان فارسی در مدائن]] | <div class="wikiInfo">[[پرونده:مقبره_سلمان_فارسی.jpg|بندانگشتی|مقبره سلمان فارسی در مدائن]] | ||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
<br> | <br> | ||
=مسیحی شدن سلمان= | =مسیحی شدن سلمان= | ||
سلمان وقتی به شام رسید سراغ داناترین و | سلمان وقتی به شام رسید سراغ داناترین و متدینترین مرد مسیحی را گرفت، مردم او را به سمت رهبر مذهبی خود در [[کلیسا]] راهنمایی کردند. او به کلیسا رفت و به رهبر مذهبی آن قوم گفت: من دوست دارم به دین شما روی بیاورم و در خدمت شما باشم تا اصول و احکام این دین را از شما یاد بگیرم. او درخواست سلمان را قبول کرد و بدین صورت او یکی از خدمتکاران و شاگردان آن رهبر مذهبی شد. | ||
<br> | <br> | ||
کم کم سلمان پی برد که آن کشیش، مردی خیانتکار و بدکردار است، زیرا او مردم را به صدقه دادن تشویق میکرد ولی صدقاتی را که از مردم برای فقرا جمع میکرد، پسانداز میکرد و به مستمندان نمیرساند، در واقع آنچه به مردم میگفت، شعاری بیش نبود. | کم کم سلمان پی برد که آن کشیش، مردی خیانتکار و بدکردار است، زیرا او مردم را به صدقه دادن تشویق میکرد ولی صدقاتی را که از مردم برای فقرا جمع میکرد، پسانداز میکرد و به مستمندان نمیرساند، در واقع آنچه به مردم میگفت، شعاری بیش نبود. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
من مقداری خرما به عنوان صدق برای شما آوردهام تا تناول بفرمایید. حضرت رسول(ص) به یاران خود اشاره فرمودند که آن خرماها را بردارند و بخورند اما خودشان از آن خرماها تناول نکردند. | من مقداری خرما به عنوان صدق برای شما آوردهام تا تناول بفرمایید. حضرت رسول(ص) به یاران خود اشاره فرمودند که آن خرماها را بردارند و بخورند اما خودشان از آن خرماها تناول نکردند. | ||
<br> | <br> | ||
سلمان از این که توانسته بود نشانه دیگری از محبوب و گمگشته خویش بیابد بسیار خوشحال و مسرور شد، اما چون فرصتی نداشت تا بیشتر با پیامبر بحث کند، نزد آقایش برگشت و ادامه تحقیقش را به فرصتی دیگر واگذار کرد. چند روز بعد باخبر شد که حضرت رسول(ص) از قبا به [[مدینه]] تشریف | سلمان از این که توانسته بود نشانه دیگری از محبوب و گمگشته خویش بیابد بسیار خوشحال و مسرور شد، اما چون فرصتی نداشت تا بیشتر با پیامبر بحث کند، نزد آقایش برگشت و ادامه تحقیقش را به فرصتی دیگر واگذار کرد. چند روز بعد باخبر شد که حضرت رسول(ص) از قبا به [[مدینه]] تشریف بردهاند؛ بنابراین در اولین فرصت اندکی خرما را که برای خود جمع کرده بود، برداشت و مخفیانه به مدینه رفت و در مجلس حضرت رسول اکرم(ص) حاضر شد و خرماها را خدمت آن حضرت تقدیم و عرض کرد: این خرماها را به عنوان هدیه قبول فرمایید. | ||
<br> | <br> | ||
حضرت(ص) آن را قبول فرمودند و اندکی از آن خوردند و سپس میان یاران خود تقسیم کردند. به این طریق دو نشانه از نشانههای پیامبری حضرت رسول(ص) برای سلمان ثابت شد و تنها یک مورد دیگر باقی مانده بود که سلمان میبایست راجع به آن اطمینان حاصل کند و آن مهر نبوت بود، سلمان منتظر بود تا بتواند آن را نیز مشاهده کند.<ref>[http://lib.eshia.ir/16044/1/144/%D8%A7%D9%84%D8%B5%D8%AF%D9%82%D8%A9 ابن هشام، عبدالملک، السیرة النیویه (زندگانی محمد (ص) پیامبر اسلام)، ج۱، ص۱۴۴.]</ref> | حضرت(ص) آن را قبول فرمودند و اندکی از آن خوردند و سپس میان یاران خود تقسیم کردند. به این طریق دو نشانه از نشانههای پیامبری حضرت رسول(ص) برای سلمان ثابت شد و تنها یک مورد دیگر باقی مانده بود که سلمان میبایست راجع به آن اطمینان حاصل کند و آن مهر نبوت بود، سلمان منتظر بود تا بتواند آن را نیز مشاهده کند.<ref>[http://lib.eshia.ir/16044/1/144/%D8%A7%D9%84%D8%B5%D8%AF%D9%82%D8%A9 ابن هشام، عبدالملک، السیرة النیویه (زندگانی محمد (ص) پیامبر اسلام)، ج۱، ص۱۴۴.]</ref> | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
<br> | <br> | ||
=احادیث در مورد سلمان= | =احادیث در مورد سلمان= | ||
مشهورترین روایتی که از [[ | مشهورترین روایتی که از [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) | ||
]] درباره سلمان نقل شده، روایت «سلمان منا اهل البیت» است. [[شیخ مفید]] (درگذشت:۴۱۳ق) نوشته روزی سلمان وارد مسجد شد و حاضرین به احتراماش او را در صدر مجلس جای دادند ولی [[عمر بن خطاب]] به بهانه عجمیتِ (عرب نبودن) او بر این کار حاضرین خرده گرفت. پیامبر(ص) با دیدن این صحنه بر منبر رفت و خطبهای خواند و ضمن اشاره به اینکه انسانها از نظر نژاد و رنگ پوست بر هم برتری ندارند فرمود: «سلمان از ما اهل بیت است».<ref>مفید، الاختصاص، ۱۴۱۳ق، ص ۳۴۱.</ref> | |||
<br> | <br> | ||
همین گفتار پیامبر(ص) در روایت دیگری نیز نقل شده است. بر اساس این روایت در روزهایی که مردم مدینه در حال کندن خندق برای مقابله با سپاه احزاب بودند، سلمان فارسی که مردی تنومند بود سهم زیادی در پیشبرد کار داشت و هر یک از گروه مهاجران و انصار او را از خود میخواندند و پیامبر(ص) فرمودند سلمان از ما اهل بیت است.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۴، ص۶۲.</ref> | همین گفتار پیامبر(ص) در روایت دیگری نیز نقل شده است. بر اساس این روایت در روزهایی که مردم مدینه در حال کندن خندق برای مقابله با سپاه احزاب بودند، سلمان فارسی که مردی تنومند بود سهم زیادی در پیشبرد کار داشت و هر یک از گروه مهاجران و انصار او را از خود میخواندند و پیامبر(ص) فرمودند سلمان از ما اهل بیت است.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ج۴، ص۶۲.</ref> | ||
خط ۷۰: | خط ۷۱: | ||
آن حضرت همچنین سلمان را دارای علم اول و آخر دانسته است.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۱، ص۴۲۱.</ref> | آن حضرت همچنین سلمان را دارای علم اول و آخر دانسته است.<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۲۱، ص۴۲۱.</ref> | ||
<br> | <br> | ||
در روایتی از [[ | در روایتی از [[محمد بن علی (باقر العلوم)]] و [[جعفر بن محمد (صادق)]] نقل شده که یک بار در مجلسی در حضور امام(ع) از سلمان فارسی سخن به میان آمد و امام فرمودند نگویید سلمان فارسی بگویید سلمان محمدی چرا که وی یکی از خاندان ما اهل بیت است.<ref>کشی، اختیار معرفة الرجال، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۵۴.</ref> | ||
<br> | <br> | ||
=وفات= | =وفات= | ||
خط ۸۳: | خط ۸۴: | ||
امروزه قبر او زیارتگاه مسلمانان زیادی میباشد و گنبدی مجلل و باشکوه بر قبر ایشان سایه افکنده است صحن و بارگاهی دارد و زوار زیادی هر روزه وی را زیارت میکنند. | امروزه قبر او زیارتگاه مسلمانان زیادی میباشد و گنبدی مجلل و باشکوه بر قبر ایشان سایه افکنده است صحن و بارگاهی دارد و زوار زیادی هر روزه وی را زیارت میکنند. | ||
<br> | <br> | ||
==دیدگاهها درباره دفن سلمان== | == دیدگاهها درباره دفن سلمان == | ||
داستان دفن سلمان توسط امام علی(علیهالسلام) از دو منظر نقل شده است؛ از یک جهت، کسانی که در مدینه و محل زندگی علی(علیهالسلام) حضور داشتند، این جریان را نقل کردهاند و از جهتی دیگر، کسانی که در مدائن و محل زندگی سلمان در سالهای پایانی عمر او و محل وفات و دفنش، این واقعه را شرح دادهاند. | داستان دفن سلمان توسط امام علی(علیهالسلام) از دو منظر نقل شده است؛ از یک جهت، کسانی که در مدینه و محل زندگی علی(علیهالسلام) حضور داشتند، این جریان را نقل کردهاند و از جهتی دیگر، کسانی که در مدائن و محل زندگی سلمان در سالهای پایانی عمر او و محل وفات و دفنش، این واقعه را شرح دادهاند. | ||
<br> | <br> | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۵: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: صحابه]] | [[رده:صحابه]] |