سید عباس موسوی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۹۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ نوامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۱: خط ۲۱:


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
شهر نبی شیث از توابع [[بعلبک]] [[لبنان]] منسوب به حضرت شیث فرزند [[حضرت آدم(ع)|حضرت آدم (علیه‌السلام)]] است که گروهی از سادات هاشمی و موسوی از گذشته در آن شهر سکونت داشته‌اند. در سال 1371 ق، برابر با 1331 ش، در شهر نبی شیث در خانواده‌ای خوشنام، از پدری موسوی و مادری هاشمی کودکی دیده به جهان گشود که برایش نام عباس را برگزیدند، با این امید که مانند حضرت ابوالفضل العباس، در مسیر فداکاری و شجاعت گام بردارد و همه توان خویش را برای دفاع از حق و ارزش‌های الهی به کار گیرد.
شهر نبی شیث از توابع [[بعلبک]] [[لبنان]] منسوب به حضرت شیث فرزند [[حضرت آدم(ع)|حضرت آدم (علیه‌السلام)]] است که گروهی از سادات هاشمی و موسوی از گذشته در آن شهر سکونت داشته‌اند. در سال 1371 ق، برابر با 1331 ش، در شهر نبی شیث در خانواده‌ای خوشنام، از پدری موسوی و مادری هاشمی متولد شد، برایش نام عباس را برگزیدند، با این امید که مانند [[عباس بن علی|حضرت ابوالفضل العباس]]، در مسیر فداکاری و شجاعت گام بردارد و همۀ توان خویش را برای دفاع از حق و ارزش‌های الهی به‌کار گیرد.


=فصل رویش=
=فصل رویش=


این خانواده مدتی در شهر نبی شیث ساکن بودند، تا آنکه به ناحیه شیاح، در حومه جنوبی بیروت کوچ و در همسایگی مسجدی اقامت کردند. گویا برخی عوامل و شرایط دست به دست هم داده بود تا ویژگی‌های شخصیتی سید‌عباس با اثرپذیری از مکارم و فضایل فرستادگان الهی و ائمه هدی آن هم در فضایی که رایحه توحید و عبادت از آن استشمام می‌شد، شکل گیرد.
این خانواده مدتی در شهر نبی شیث ساکن بودند، تا آنکه به ناحیه شیاح، در حومه جنوبی بیروت کوچ و در همسایگی مسجدی اقامت کردند. گویا برخی عوامل و شرایط دست به دست هم داده بود تا ویژگی‌های شخصیتی سید‌عباس با اثرپذیری از مکارم و فضایل فرستادگان الهی و ائمه هدی آن هم در فضایی که رایحه توحید و عبادت از آن استشمام می‌شد، شکل گیرد.
سید‌عباس از همان دوران کودکی، با رشد و رویش زودرس، در میان کودکان محله، ممتاز و منحصر به فرد شد. غیر از تربیت‌های خانوادگی و شایستگی‌های درونی، آنچه او را فردی شایسته و شیفته فضیلت، شجاع و دلاور می‌کرد، انس همیشگی او با مسجد امام حسین(ع) در شیاح و شرکت در مجالس عزاداری سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع)، از کودکی و نوجوانی بود.
سید‌عباس از همان دوران کودکی، با رشد و رویش زودرس، در میان کودکان محله، ممتاز و منحصر به فرد شد. غیر از تربیت‌های خانوادگی و شایستگی‌های درونی، آنچه او را فردی شایسته و شیفته فضیلت، شجاع و دلاور می‌کرد، انس همیشگی او با مسجد امام حسین (علیه‌السلام) در شیاح و شرکت در مجالس [[عزاداری]] سالار شهیدان [[حسین بن علی (سید الشهدا)|حضرت امام حسین(علیه‌السلام)]]، از کودکی و نوجوانی بود.
از همان روزها رفتارهای او شگفتی اطرافیان را برمی انگیخت. وی شیفته دانش و معرفت بود و با فراست و شهامت خاصی رفتار می‌کرد، ویژگی‌هایی که در کمتر کسی به سن و سال او دیده می‌شد.
از همان روزها رفتارهای او شگفتی اطرافیان را برمی انگیخت. وی شیفته دانش و معرفت بود و با فراست و شهامت خاصی رفتار می‌کرد، ویژگی‌هایی که در کمتر کسی به سن و سال او دیده می‌شد.


=پاییزی در پانزدهمین بهار=
=پاییزی در پانزدهمین بهار=


آگاهی‌های مذهبی و تربیت دینی، پویایی سیاسی و اجتماعی زودرسی را در او شکوفا کرد و سبب آشنایی پیش از موعد او با مشکلات و نابسامانی‌های جهان اسلام شد. در پانزدهمین بهار زندگی خود در سال 1386 هـ. ق برابر با 1346 شمسی و مصادف با ژوئن 1967م. پاییزی برگبار و ناگوار روح سید‌عباس را به شدت رنجاند. شکست ذلت‌بار ژوئن 1967م. موسوم به نبرد حزیران، برای او تحمل ناپذیر بود و از این ذلتی که گریبان‌گیر چندین کشور مسلمان عرب شده بود، رنج می‌برد. این ضایعه مانند ابری تیره، آن قدر ذهن و دلش را مکدّر کرد که تصمیم گرفت به صف مجاهدانی که در دفاع از مردم مظلوم فلسطین، نخستین قبله گاه مسلمانان، جان فشانی می‌کردند، بپیوندد. ظرفیت او در مشاهده شکست اعراب از رژیم اشغالگر قدس، چنان بالا بود که با وجود نوجوانی اش، در پایگاه‌های آموزشی فدائیان حضور یافت. وی در یکی از تمرین‌های نظامی و عملیات چریکی که در فلسطین برای آماده سازی برگزار شده بود، از ناحیه پا به شدت مصدوم شد و ناگزیر در حالی که با عصا راه می‌رفت، صحنه مزبور را ترک کرد. پدرش، سید علی، در‌این‌باره می‌گوید:
آگاهی‌های مذهبی و تربیت دینی، پویایی سیاسی و اجتماعی زودرسی را در او شکوفا کرد و سبب آشنایی پیش از موعد او با مشکلات و نابسامانی‌های جهان اسلام شد. در پانزدهمین بهار زندگی خود در سال 1386 ق، برابر با 1346 شمسی و مصادف با ژوئن 1967 م. پاییزی برگبار و ناگوار روح سید‌عباس را به شدت رنجاند. شکست ذلت‌بار ژوئن 1967 م. موسوم به نبرد حزیران، برای او تحمل ناپذیر بود و از این ذلتی که گریبان‌گیر چندین کشور مسلمان عرب شده بود، رنج می‌برد. این ضایعه مانند ابری تیره، آن قدر ذهن و دلش را مکدر کرد که تصمیم گرفت به صف مجاهدانی که در دفاع از مردم مظلوم فلسطین، نخستین قبله گاه مسلمانان، جان فشانی می‌کردند، بپیوندد. ظرفیت او در مشاهده شکست اعراب از رژیم اشغالگر قدس، چنان بالا بود که با وجود نوجوانی اش، در پایگاه‌های آموزشی فدائیان حضور یافت. وی در یکی از تمرین‌های نظامی و عملیات چریکی که در فلسطین برای آماده سازی برگزار شده بود، از ناحیه پا به شدت مصدوم شد و ناگزیر در حالی که با عصا راه می‌رفت، صحنه مزبور را ترک کرد. پدرش، سید علی، در‌این‌باره می‌گوید:
در آن حال، من و مادرش به دیدارش در پادگان شتافتیم و او را در حالی یافتیم که بر تختی فلزی و قدیمی به پشت خوابیده بود. پس از سلام و اطمینان خاطر از وضع عمومی او، از وی پرسیدم چگونه قادر است این گونه ناملایمات را آن هم در سن نوجوانی تحمل کند؟ پاسخ داد این راه که مسیر ایثار و خون است، از ما پذیرش سختی‌ها را می‌طلبد.
در آن حال، من و مادرش به دیدارش در پادگان شتافتیم و او را در حالی یافتیم که بر تختی فلزی و قدیمی به پشت خوابیده بود. پس از سلام و اطمینان خاطر از وضع عمومی او، از وی پرسیدم چگونه قادر است این گونه ناملایمات را آن هم در سن نوجوانی تحمل کند؟ پاسخ داد این راه که مسیر ایثار و خون است، از ما پذیرش سختی‌ها را می‌طلبد.
=تحصیلات حوزوی=
== تحصیلات حوزوی ==
== در حوزه صور ==
=== در حوزۀ صور ===
 
یک سال بعد از آنکه سید‌عباس در زمینه‌های رزمی‌توانمند شد، خود را برای فراگیری علوم اسلامی آماده کرد. او گفته است:
یک سال بعد از آنکه سید‌عباس در زمینه‌های رزمی‌توانمند شد، خود را برای فراگیری علوم اسلامی آماده کرد. او گفته است:
نقطه عطف در گرایش من به کسب دانش‌های دینی، در سال 1387 هـ. ق بود. در آن موقع در منطقه اوزاعی با امام موسی صدر، در خانه‌اش ملاقاتی داشتم. از او درباره حوزه علمیه صور جنوبی (مرکز مطالعات اسلامی) پرسیدم و در مورد تحصیل با او مشورت کردم. امام موسی صدر راهنمایی کرد و شوق خاصی در نهادم پدید آورد. پس از این دیدار بی درنگ به آن مرکز آموزشی پیوستم و مطالعات علمی و مذهبی را نزد مربیان و استادانی فاضل دنبال کردم.
نقطه عطف در گرایش من به کسب دانش‌های دینی، در سال 1387 ق، بود. در آن موقع در منطقه اوزاعی با امام موسی صدر، در خانه‌اش ملاقاتی داشتم. از او درباره حوزه علمیه صور جنوبی (مرکز مطالعات اسلامی) پرسیدم و در مورد تحصیل با او مشورت کردم. امام موسی صدر راهنمایی کرد و شوق خاصی در نهادم پدید آورد. پس از این دیدار بی درنگ به آن مرکز آموزشی پیوستم و مطالعات علمی و مذهبی را نزد مربیان و استادانی فاضل دنبال کردم.
به تحصیلاتم در حوزه شهر صور، حتی پس از انتقال آن به حومه صور، ادامه دادم. من جزو اولین افرادی بودم که به این مرکز نوبنیاد راه یافتم. تحصیلات سید‌عباس در این کانون دو سال طول کشید.
به تحصیلاتم در حوزه شهر صور، حتی پس از انتقال آن به حومه صور، ادامه دادم. من جزو اولین افرادی بودم که به این مرکز نوبنیاد راه یافتم. تحصیلات سید‌عباس در این کانون دو سال طول کشید.


== به سوی نجف اشرف ==
== به سوی نجف اشرف ==
 
سید‌عباس در سال 1388 ق، برای ادامه تحصیل و بهره‌مندی از برکات حوزه نجف، عازم عراق شد. آشنایان او در این شهر مقدس، از شیفتگی فوق‌العاده‌اش در فراگیری معارف اسلامی و مطالعات دینی سخن گفته‌اند. هوش سرشار، همت والا و داشتن استادانی بلندپایه و دانشور، این جوان مشتاق معرفت را برانگیخت تا دوره‌های مقدماتی و سطح متداول حوزه را در پنج سال با موفقیت بگذراند، در حالی که این دوران برای طلبه‌های عادی حدود ده سال به طول می‌انجامد.
سید‌عباس در سال 1388 هـ. ق برای ادامه تحصیل و بهره‌مندی از برکات حوزه نجف، عازم عراق شد. آشنایان او در این شهر مقدس، از شیفتگی فوق‌العاده‌اش در فراگیری معارف اسلامی و مطالعات دینی سخن گفته‌اند. هوش سرشار، همت والا و داشتن استادانی بلندپایه و دانشور، این جوان مشتاق معرفت را برانگیخت تا دوره‌های مقدماتی و سطح متداول حوزه را در پنج سال با موفقیت بگذراند، در حالی که این دوران برای طلبه‌های عادی حدود ده سال به طول می‌انجامد.
در نجف سید‌عباس تمام وقت‌هایش را صرف تحصیل علم و تزکیه درون کرد، به دانش و معنویت دل بست و عاشقانه محضر علما را غنیمت شمرد. روزها هنگام طلوع فجر، به تلاوت قرآن، خواندن دعای صباح و دعای عهد می‌پرداخت و این سنّت را تا زمان شهادت ادامه داد. سپس به فجریات روی آورد که همراه دوستانش در تفسیر قرآن کریم به مطالعه و بررسی‌های عمیق می‌پرداخت. اشتیاق او در فراگیری علوم قرآنی بدان حد بود که برای حضور در درس شهید عبدالمجید حکیم هر روز هنگام طلوع آفتاب، چهارکیلومتر را طی می‌کرد.
در نجف سید‌عباس تمام وقت‌هایش را صرف تحصیل علم و تزکیه درون کرد، به دانش و معنویت دل بست و عاشقانه محضر علما را غنیمت شمرد. روزها هنگام طلوع فجر، به تلاوت قرآن، خواندن دعای صباح و دعای عهد می‌پرداخت و این سنّت را تا زمان شهادت ادامه داد. سپس به فجریات روی آورد که همراه دوستانش در تفسیر قرآن کریم به مطالعه و بررسی‌های عمیق می‌پرداخت. اشتیاق او در فراگیری علوم قرآنی بدان حد بود که برای حضور در درس شهید عبدالمجید حکیم هر روز هنگام طلوع آفتاب، چهارکیلومتر را طی می‌کرد.
برادر هم درسش گفته است:
برادر هم درسش گفته است:
سید‌عباس حتی در سرمای شدید زمستان از فراگیری معارف اسلامی دست برنمی‌داشت و در این راه آسودگی نمی‎شناخت؛ هرگز مزه آسایش را نچشید. در حالی که کتاب روی سینه اش بود، خواب می‌رفت. تعطیلی پنج‌شنبه و جمعه در کوشش‌های تحصیلی او خللی وارد نمی‌کرد. ایام مرخصی و زمان اعیاد و وفیات مجاهدت‌های فکری و علمی، او را متوقف نمی‌کرد. این همت والا و با فراست و درایت، سید‌عباس را یک روحانی فاضل و گرانمایه پرورش داد.
سید‌عباس حتی در سرمای شدید زمستان از فراگیری معارف اسلامی دست برنمی‌داشت و در این راه آسودگی نمی‎شناخت؛ هرگز مزه آسایش را نچشید. در حالی که کتاب روی سینه اش بود، خواب می‌رفت. تعطیلی پنج‌شنبه و جمعه در کوشش‌های تحصیلی او خللی وارد نمی‌کرد. ایام مرخصی و زمان اعیاد و وفیات مجاهدت‌های فکری و علمی، او را متوقف نمی‌کرد. این همت والا و با فراست و درایت، سید‌عباس را یک روحانی فاضل و گرانمایه پرورش داد.
در کنار درس‌های حوزه، به فراگیری زبان‌های خارجی روی آورد و در کلاس‌های زبان انگلیسی و فرانسه حاضر می‌شد. شهید سید محمدباقر صدر، هزینه آموزش‌های مزبور سید‌عباس را پرداخت می‌کرد. سید‌عباس در ایام تحصیل در نجف، هیچ گونه مستمری دریافت نمی‌کرد، شعارش زهد و فروتنی بدون تظاهر و تکلّف بود. در مدت اقامتش در نجف بر زیارت مستمر امیر مؤمنان علی(ع) وفادار ماند و هرگز از رفتن به کربلا و زیارت بارگاه امام حسین(ع) و دیگر شهیدان نینوا باز نماند. مسیر طولانی بین نجف تا کربلا را غالباً به شوق زیارت، پیاده طی می‌کرد.
در کنار درس‌های حوزه، به فراگیری زبان‌های خارجی روی آورد و در کلاس‌های زبان انگلیسی و فرانسه حاضر می‌شد. شهید سید محمدباقر صدر، هزینه آموزش‌های مزبور سید‌عباس را پرداخت می‌کرد. سید‌عباس در ایام تحصیل در نجف، هیچ گونه مستمری دریافت نمی‌کرد، شعارش زهد و فروتنی بدون تظاهر و تکلّف بود. در مدت اقامتش در نجف بر زیارت مستمر [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام)]] وفادار ماند و هرگز از رفتن به کربلا و زیارت بارگاه [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین (علیه‌السلام)]] و دیگر شهیدان نینوا باز نماند. مسیر طولانی بین نجف تا کربلا را غالباً به شوق زیارت، پیاده طی می‌کرد.
سید‌عباس دروس سطح حوزه را در محضر آیات محترم سید محمود هاشمی، شیخ محمدجعفر شمس الدین و سید ابوعلی موسوی فراگرفت
سید‌عباس دروس سطح حوزه را در محضر آیات محترم سید محمود هاشمی، شیخ محمدجعفر شمس الدین و سید ابوعلی موسوی فراگرفت


=== در محضر شهید سید محمدباقر صدر ===
=== در محضر شهید سید محمدباقر صدر ===
 
سید‌عباس وقتی دروس مقدمات و سطح را به پایان رساند، به محضر شهید [[سید محمدباقر صدر]] رفت و ضمن کسب فیض از پرتو اندیشه‌های والای او، با این دانشمند سترگ روابط نزدیک علمی و فکری برقرار کرد. یکی از دوستان هم دوره اش می‌گوید:
سید‌عباس وقتی دروس مقدمات و سطح را به پایان رساند، به محضر شهید سید محمدباقر صدر رفت و ضمن کسب فیض از پرتو اندیشه‌های والای او، با این دانشمند سترگ روابط نزدیک علمی و فکری برقرار کرد. یکی از دوستان هم دوره اش می‌گوید:
انتخاب متفکر بزرگی چون سید محمدباقر صدر از جانب سید‌عباس به عنوان مربی و معلم از آن جهت بود که وی در وجود این استاد، حقایقی را که مدت‌ها در جست وجویش بود، متبلور یافت و او را تجسم بخش اندیشه ژرف و دیدگاه اصولی و صحیح تشیع یافت.
انتخاب متفکر بزرگی چون سید محمدباقر صدر از جانب سید‌عباس به عنوان مربی و معلم از آن جهت بود که وی در وجود این استاد، حقایقی را که مدت‌ها در جست وجویش بود، متبلور یافت و او را تجسم بخش اندیشه ژرف و دیدگاه اصولی و صحیح تشیع یافت.
خود سید‌عباس در‌این‌باره می‌گوید: «شهید صدر پرده از اسلامی عظیم و اندیشه‌ای آرمانی برافکند. اسلام را به عنوان فکری جهان شمول مطرح کرد؛ اندیشه‌ای که می‌تواند مسائل زندگی بشری را در تمام ابعادش دربرگیرد.» در باور او، شهید صدر، هم موضوعی و هم کاربردی با اندیشه‌های مخالف و معارض اسلام برخورد کرد و دیدگاه‌های مغایر با معارف دینی را از راه استدلال و برهان باطل کرد. همچنین، ویژگی‌های علمی اسلام را از خلال جهاد خویش آشکار ساخت و سرانجام، خود را در این راه مقدس قربانی نمود.
خود سید‌عباس در‌این‌باره می‌گوید: «شهید صدر پرده از اسلامی عظیم و اندیشه‌ای آرمانی برافکند. اسلام را به عنوان فکری جهان شمول مطرح کرد؛ اندیشه‌ای که می‌تواند مسائل زندگی بشری را در تمام ابعادش دربرگیرد.» در باور او، شهید صدر، هم موضوعی و هم کاربردی با اندیشه‌های مخالف و معارض اسلام برخورد کرد و دیدگاه‌های مغایر با معارف دینی را از راه استدلال و برهان باطل کرد. همچنین، ویژگی‌های علمی اسلام را از خلال جهاد خویش آشکار ساخت و سرانجام، خود را در این راه مقدس قربانی نمود.
خط ۵۷: خط ۵۴:
آن روزها که بر اثر طغیان و سرکشی حزب بعث اختناق شدیدی در عراق حاکم بود، سید‌عباس و دیگر هم دوره‌های او، تلخ کامی‌های فرساینده‌ای را لمس می‌کردند و در این اوضاع تیره و تار به خانه استاد که در بازار عماره حوالی مدرسه صفیر آیت‌الله بروجردی قرار داشت، می‌رفتند و به محضر آن تندیس دانش و تقوا شرفیاب می‌شدند و به سخنان گهربارش گوش فرا می‌دادند.
آن روزها که بر اثر طغیان و سرکشی حزب بعث اختناق شدیدی در عراق حاکم بود، سید‌عباس و دیگر هم دوره‌های او، تلخ کامی‌های فرساینده‌ای را لمس می‌کردند و در این اوضاع تیره و تار به خانه استاد که در بازار عماره حوالی مدرسه صفیر آیت‌الله بروجردی قرار داشت، می‌رفتند و به محضر آن تندیس دانش و تقوا شرفیاب می‌شدند و به سخنان گهربارش گوش فرا می‌دادند.
پس از آن سید‌عباس مصمم شد با الهام از اندیشه‌ها و ابتکارهای شهید محمدباقر صدر، فرهنگ تشیع را ترویج و هویت دینی را در لبنان احیا کند. در نجف نیز تلاش‌های تبلیغی او، شهید صدر را نیز جلب کرد. ازاین رو، مسئولیت‌های تبلیغی و بسیجی به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان و محرّم را بر دوش وی و برادرانش نهاد. آنها برای تعظیم شعائر مذهبی و دمیدن روحی تازه در مفاهیم عاشورایی ـ که به تدریج شکل سنتی کم خاصیت و تقلیدی به خود گرفته بود ـ به لبنان می‌آمدند.
پس از آن سید‌عباس مصمم شد با الهام از اندیشه‌ها و ابتکارهای شهید محمدباقر صدر، فرهنگ تشیع را ترویج و هویت دینی را در لبنان احیا کند. در نجف نیز تلاش‌های تبلیغی او، شهید صدر را نیز جلب کرد. ازاین رو، مسئولیت‌های تبلیغی و بسیجی به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان و محرّم را بر دوش وی و برادرانش نهاد. آنها برای تعظیم شعائر مذهبی و دمیدن روحی تازه در مفاهیم عاشورایی ـ که به تدریج شکل سنتی کم خاصیت و تقلیدی به خود گرفته بود ـ به لبنان می‌آمدند.
سال 1398 هـ. ق آخرین باری بود که سید شهید برای گرامیداشت خاطره حماسه آفرینان عاشورا به لبنان می‌آمد. در همان حال نیروهای سازمان امنیت عراق، برای چندمین بار خانه سید‌عباس را در نجف اشرف محاصره کردند. آنان قصد داشتند وی را دستگیر کنند که موفق نشدند. همین وضع سبب شد از همسرش، امّ یاسر، بخواهند به سید‌عباس خبر برساند که به عراق باز نگردد.
سال 1398 ق، آخرین باری بود که سید شهید برای گرامیداشت خاطره حماسه آفرینان عاشورا به لبنان می‌آمد. در همان حال نیروهای سازمان امنیت عراق، برای چندمین بار خانه سید‌عباس را در نجف اشرف محاصره کردند. آنان قصد داشتند وی را دستگیر کنند که موفق نشدند. همین وضع سبب شد از همسرش، امّ یاسر، بخواهند به سید‌عباس خبر برساند که به عراق باز نگردد.
سید‌عباس ابتدا نپذیرفت، ولی با اصرار خانواده و تأکید شهید صدر و به دنبال اوج گرفتن دستگیری‌های علما و بازداشت‌های مکرر اهل فضل و طلاب حوزه نجف، پذیرفت که در لبنان بماند و پس از چندی همسرش به او پیوست.
سید‌عباس ابتدا نپذیرفت، ولی با اصرار خانواده و تأکید شهید صدر و به دنبال اوج گرفتن دستگیری‌های علما و بازداشت‌های مکرر اهل فضل و طلاب حوزه نجف، پذیرفت که در لبنان بماند و پس از چندی همسرش به او پیوست.


=== خوشه چینی از خرمن فقاهت ===
=== خوشه چینی از خرمن فقاهت ===


آیت‌الله خویی استاد دیگری است که سید‌عباس در دوره درس خارج فقه و اصول، از محضرش بهره‌مند شد. حوزه درسی این مرجع نامدار برای سید‌عباس در چند محور جاذبه داشت:
[[سید ابوالقاسم خوئی|آیت‌الله خوئی]] استاد دیگری است که سید‌عباس در دوره درس خارج فقه و اصول، از محضرش بهره‌مند شد. حوزه درسی این مرجع نامدار برای سید‌عباس در چند محور جاذبه داشت:
1. جلسات منظم، برنامه‌ریزی و دقت ویژه در امور درسی و صرفه جویی در وقت؛
1. جلسات منظم، برنامه‌ریزی و دقت ویژه در امور درسی و صرفه جویی در وقت؛
2. بیان رسا، شیرین و همراه با مقاصد عالی و نکات عمیق علمی و فکری؛
2. بیان رسا، شیرین و همراه با مقاصد عالی و نکات عمیق علمی و فکری؛
خط ۷۴: خط ۷۱:


سید‌عباس پس از نه سال اقامت در نجف، زیر فشارهای سیاسی رژیم بعثی حاکم بر عراق، ناگزیر به لبنان بازگشت و چون رهسپار بعلبک شد، تصمیم گرفت در این شهر مرکزی مدرسه علمیه‌ای برای فراگیری علوم دینی تأسیس کند تا برای کسانی که امکان رفتن به نجف را ندارند، مکان مناسبی باشد و بتواند تا حدودی اهداف حوزه نجف را تأمین کند.
سید‌عباس پس از نه سال اقامت در نجف، زیر فشارهای سیاسی رژیم بعثی حاکم بر عراق، ناگزیر به لبنان بازگشت و چون رهسپار بعلبک شد، تصمیم گرفت در این شهر مرکزی مدرسه علمیه‌ای برای فراگیری علوم دینی تأسیس کند تا برای کسانی که امکان رفتن به نجف را ندارند، مکان مناسبی باشد و بتواند تا حدودی اهداف حوزه نجف را تأمین کند.
بدین منظور، حوزه امام منتظر را در بعلبک بنا نهاد که در منطقه عین بورضای این شهر قرار دارد. این حوزه در 1398 هـ. ق برابر با 1357 شمسی در یک خانه استیجاری فعالیت خود را آغاز کرد و یک سال بعد به ساختمانی در کنار مسجد امام علی(ع) انتقال یافت.
بدین منظور، حوزه امام منتظر را در بعلبک بنا نهاد که در منطقه عین بورضای این شهر قرار دارد. این حوزه در 1398 قمری، برابر با 1357 شمسی در یک خانه استیجاری فعالیت خود را آغاز کرد و یک سال بعد به ساختمانی در کنار مسجد امام علی (علیه‌السلام) انتقال یافت.
به دلیل گسترش فعالیت‌ها و استقبال فراوان از این مکان آموزشی و مذهبی، ضرورت داشت این حوزه به ساختمانی مجهزتر انتقال یابد. ازاین رو، ساختمان مناسبی در زمینی به مساحت 13000 مترمربع و زیربنای 4000 مترمربع احداث و در روز عید غدیر سال 1412 هـ. ق در مراسم باشکوهی و با حضور چندین نفر از شخصیت‌های علمی و فرهنگی افتتاح شد.
به دلیل گسترش فعالیت‌ها و استقبال فراوان از این مکان آموزشی و مذهبی، ضرورت داشت این حوزه به ساختمانی مجهزتر انتقال یابد. ازاین رو، ساختمان مناسبی در زمینی به مساحت 13000 مترمربع و زیربنای 4000 مترمربع احداث و در روز عید غدیر سال 1412 ق، در مراسم باشکوهی و با حضور چندین نفر از شخصیت‌های علمی و فرهنگی افتتاح شد.
آن روحانی مجاهد با کمترین امکانات مادی در این راه قدم برداشت. در آغاز، ساختمانی را اجاره کرد که محل نگه‌داری کودکان بی سرپرست بود. در نخستین قدم طلّابی را که از نجف اشرف تبعید شده بودند، گرد آورد و سپس پذیرای دانشجویان جدید گشت. بعد از آن مکانی را در رأس العین بعلبک اجاره کرد. سپس موفق شد مدرسه یکی از احزاب محلی را که مرحوم شیخ حبیب آل ابراهیم بنا کرده بود، به این امر اختصاص دهد. او توانست با درایت و پایداری، بزرگان بعلبک را در نبرد آزادسازی مدرسه و مسجد مجاورش، حامی خویش کند و در این زمینه پیروز شود. همان مکانی که پس از یورش اشغال گران صهیونیست در تابستان سال 1982م به پایگاه مهمی برای فعالیت‌های اسلامی حزب‌الله تبدیل شد و بعد از آن به ساختمان‌های جدیدی که بدان اشاره کردیم، منتقل گردید.
آن روحانی مجاهد با کمترین امکانات مادی در این راه قدم برداشت. در آغاز، ساختمانی را اجاره کرد که محل نگه‌داری کودکان بی سرپرست بود. در نخستین قدم طلّابی را که از نجف اشرف تبعید شده بودند، گرد آورد و سپس پذیرای دانشجویان جدید گشت. بعد از آن مکانی را در رأس العین بعلبک اجاره کرد. سپس موفق شد مدرسه یکی از احزاب محلی را که مرحوم شیخ حبیب آل ابراهیم بنا کرده بود، به این امر اختصاص دهد. او توانست با درایت و پایداری، بزرگان بعلبک را در نبرد آزادسازی مدرسه و مسجد مجاورش، حامی خویش کند و در این زمینه پیروز شود. همان مکانی که پس از یورش اشغال گران صهیونیست در تابستان سال 1982م به پایگاه مهمی برای فعالیت‌های اسلامی حزب‌الله تبدیل شد و بعد از آن به ساختمان‌های جدیدی که بدان اشاره کردیم، منتقل گردید.
یکی از همکاران سید‌عباس درباره برپایی این مرکز مهم علمی و فرهنگی می‌گوید:
یکی از همکاران سید‌عباس درباره برپایی این مرکز مهم علمی و فرهنگی می‌گوید:
حرکت و پویایی سید، در بنیان‌گذاری مدرسه امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف، آغاز تلاش‌های او برای یک تحول مهم فرهنگی، اجتماعی و آ موزشی در جنوب لبنان بود. گویی میان او و امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف پیوندی ناگسستنی وجود داشت. سید با تمام وجودش برای احیای راه امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف زندگی کرد.
حرکت و پویایی سید، در بنیان‌گذاری مدرسه امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف، آغاز تلاش‌های او برای یک تحول مهم فرهنگی، اجتماعی و آ موزشی در جنوب لبنان بود. گویی میان او و امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف پیوندی ناگسستنی وجود داشت. سید با تمام وجودش برای احیای راه [[حجت بن حسن (مهدی)|امام مهدی (عج‌الله تعالی فرجه الشریف)]] زندگی کرد.
به راستی این گونه بود؛ چرا که هر صبح دم با امام منتظَر تجدید عهد می‌کرد. پنج روز قبل از شهادتش در آخرین دیدار با عالمان همه گروه‌های مسلمان، درباره ضرورت ارتباط معنوی مردم با حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف سخن گفت و تأکید کرد:
به راستی این گونه بود؛ چرا که هر صبح دم با امام منتظَر تجدید عهد می‌کرد. پنج روز قبل از شهادتش در آخرین دیدار با عالمان همه گروه‌های مسلمان، درباره ضرورت ارتباط معنوی مردم با حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف سخن گفت و تأکید کرد:
امت مسلمان سالروز ولادت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را صرفاً مراسمی سالانه تلقی نکنند، بلکه این مناسبت مهم را محور اساسی زندگی روزانه خود قرار دهند و از نماز فجر تا پایان روز به یاد آن فروغ فروزان، برنامه خویش را تنظیم کنند.
امت مسلمان سالروز ولادت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را صرفاً مراسمی سالانه تلقی نکنند، بلکه این مناسبت مهم را محور اساسی زندگی روزانه خود قرار دهند و از نماز فجر تا پایان روز به یاد آن فروغ فروزان، برنامه خویش را تنظیم کنند.
خط ۹۲: خط ۸۹:
تعداد زیادی از روحانیان و مجاهدانی که در مناطق مرکزی، جنوبی و غربی لبنان به تبلیغ رفتند، دانش آموخته مدرسه امام منتظر بودند و سید شهید جایگاه مهمی در تربیت و شکوفایی استعدادشان داشت. سید همواره از روستایی به روستایی در حرکت بود. در یک آبادی اقامه جماعت می‌کرد و در روستای بعدی مناسبتی را گرامی می‌داشت. با مردم صمیمانه دیدار و گفت وگو داشت. به مشکلات، دردها و تقاضاهای آنان به دقت گوش می‌داد و آنان را برای رهایی از گرفتاری‌ها و تنگناها راهنمایی می‌کرد.
تعداد زیادی از روحانیان و مجاهدانی که در مناطق مرکزی، جنوبی و غربی لبنان به تبلیغ رفتند، دانش آموخته مدرسه امام منتظر بودند و سید شهید جایگاه مهمی در تربیت و شکوفایی استعدادشان داشت. سید همواره از روستایی به روستایی در حرکت بود. در یک آبادی اقامه جماعت می‌کرد و در روستای بعدی مناسبتی را گرامی می‌داشت. با مردم صمیمانه دیدار و گفت وگو داشت. به مشکلات، دردها و تقاضاهای آنان به دقت گوش می‌داد و آنان را برای رهایی از گرفتاری‌ها و تنگناها راهنمایی می‌کرد.
سید‌عباس موسوی از طریق این پایگاه اعتقادی و فرهنگی، در کنار فعالیت‌های مردمی، برای تقویت زیربنای فکری و سیاسی نسل جوان، مؤمن و پرتحرک خالصانه گام برمی‌داشت و علاوه بر بعلبک، کلاس‌های آموزشی تربیتی فراوانی در روستاها و نقاط دوردست برگزار می‌کرد. تمام وقت و توجه خود را در اختیار جوانان مؤمن قرار داد. با آنها دیدارهای پرفایده داشت و در گردهمایی‌های آنان با اشتیاقی بالا حضور می‌یافت. محبتی پدرانه و عطوفتی مشفقانه بر آنها داشت.
سید‌عباس موسوی از طریق این پایگاه اعتقادی و فرهنگی، در کنار فعالیت‌های مردمی، برای تقویت زیربنای فکری و سیاسی نسل جوان، مؤمن و پرتحرک خالصانه گام برمی‌داشت و علاوه بر بعلبک، کلاس‌های آموزشی تربیتی فراوانی در روستاها و نقاط دوردست برگزار می‌کرد. تمام وقت و توجه خود را در اختیار جوانان مؤمن قرار داد. با آنها دیدارهای پرفایده داشت و در گردهمایی‌های آنان با اشتیاقی بالا حضور می‌یافت. محبتی پدرانه و عطوفتی مشفقانه بر آنها داشت.
نسل نوخاسته را در فضایی صمیمی، دوستانه و خودمانی از معارف و تعالیم اسلامی بهره‌مند می‌کرد و آنان را با سیره، روش و جهت گیری‌های فرستادگان الهی و ائمه هدی(ع) آشنا می‌کرد. با جوانان می‌زیست و این قشر از جامعه را از عمق دل دوست داشت و آنان نیز به وی علاقه داشتند. نهایت توان و همت خود را به کار گرفت تا از آنان انسان‌هایی مؤمن، با صلابت، شجاع و مقاوم بسازد که هسته اصلی، سازنده و فعال اسلامی را تشکیل دهند.
نسل نوخاسته را در فضایی صمیمی، دوستانه و خودمانی از معارف و تعالیم اسلامی بهره‌مند می‌کرد و آنان را با سیره، روش و جهت گیری‌های فرستادگان الهی و ائمه هدی (علیهم‌السلام) آشنا می‌کرد. با جوانان می‌زیست و این قشر از جامعه را از عمق دل دوست داشت و آنان نیز به وی علاقه داشتند. نهایت توان و همت خود را به کار گرفت تا از آنان انسان‌هایی مؤمن، با صلابت، شجاع و مقاوم بسازد که هسته اصلی، سازنده و فعال اسلامی را تشکیل دهند.
بهترین پاداشی که خداوند در ازای این همه زحمت و تحمل مشقت به وی عطا کرد، به بار نشستن شکوهمندانه نهالی بود که در قلب‌های جوانان مؤمن و مجاهد می‌کاشت؛ برخی از تربیت یافتگان مکتب او در پی رزمی خالصانه به شهادت رسیدند و برخی دیگر در انتظار شهادت برای حفظ مکتب تشیع و دفع ستم و تجاوز مشغول جهادند.
بهترین پاداشی که خداوند در ازای این همه زحمت و تحمل مشقت به وی عطا کرد، به بار نشستن شکوهمندانه نهالی بود که در قلب‌های جوانان مؤمن و مجاهد می‌کاشت؛ برخی از تربیت یافتگان مکتب او در پی رزمی خالصانه به شهادت رسیدند و برخی دیگر در انتظار شهادت برای حفظ مکتب تشیع و دفع ستم و تجاوز مشغول جهادند.
در میان پرورش یافتگان محفل این سید شهید، می‌توان روحانی فاضل، پزشک، مهندس، استاد دانشگاه و نیروهای مسلح بسیاری را مشاهده کرد. سید‌عباس در دو مسیر موازی حرکت کرد: خط سازندگی فکری و سیاسی و خط تهذیب، تزکیه درون و خودسازی معنوی و اخلاقی. او با وارستگی و تقوایی که داشت بر شاگردان خود تأثیر شگفتی می‌نهاد و آثار و انعکاس رفتارهای خویش را در زیرساخت شخصیت ایمانی و جهادی آنان بر جای می‌گذاشت.
در میان پرورش یافتگان محفل این سید شهید، می‌توان روحانی فاضل، پزشک، مهندس، استاد دانشگاه و نیروهای مسلح بسیاری را مشاهده کرد. سید‌عباس در دو مسیر موازی حرکت کرد: خط سازندگی فکری و سیاسی و خط تهذیب، تزکیه درون و خودسازی معنوی و اخلاقی. او با وارستگی و تقوایی که داشت بر شاگردان خود تأثیر شگفتی می‌نهاد و آثار و انعکاس رفتارهای خویش را در زیرساخت شخصیت ایمانی و جهادی آنان بر جای می‌گذاشت.
خط ۱۰۰: خط ۹۷:


سید‌عباس در همان ایامی که در مدرسه شهر صور مشغول تحصیل بود، با امّ یاسر، بانویی مؤمن و برخاسته از خاندان سیادت، علم و تقوا ازدواج کرد. این زن از همان روزهای نخست آموزش‌ها و برنامه‌های تربیتی سید‌عباس را فراگرفت و سید تلاوت قرآن، احکام شرعی، [[نهج‌البلاغه]] و برخی مبحث‌های منطق و دیگر دروس را به وی یاد داد. امّ یاسر بنابر علاقه شخصی، مطالعه کتاب‌ها و بهره‌مندی از معارف و مکارم شوهر شجاعش، بدون اتلاف وقت ضمن اینکه به خودسازی و تقویت بنیان‌های علمی مشغول بود، هنگام اقامت در نجف اشرف شرایطی را فراهم ساخت تا سید‌عباس به دور از نگرانی‌ها و برخی مشکلات، به درس خواندن ادامه دهد و محضر پرفیض استادان برجسته حوزه این شهر را غنیمت شمارد.1
سید‌عباس در همان ایامی که در مدرسه شهر صور مشغول تحصیل بود، با امّ یاسر، بانویی مؤمن و برخاسته از خاندان سیادت، علم و تقوا ازدواج کرد. این زن از همان روزهای نخست آموزش‌ها و برنامه‌های تربیتی سید‌عباس را فراگرفت و سید تلاوت قرآن، احکام شرعی، [[نهج‌البلاغه]] و برخی مبحث‌های منطق و دیگر دروس را به وی یاد داد. امّ یاسر بنابر علاقه شخصی، مطالعه کتاب‌ها و بهره‌مندی از معارف و مکارم شوهر شجاعش، بدون اتلاف وقت ضمن اینکه به خودسازی و تقویت بنیان‌های علمی مشغول بود، هنگام اقامت در نجف اشرف شرایطی را فراهم ساخت تا سید‌عباس به دور از نگرانی‌ها و برخی مشکلات، به درس خواندن ادامه دهد و محضر پرفیض استادان برجسته حوزه این شهر را غنیمت شمارد.1
امّ یاسر با قناعت و ساده‌زیستی خو گرفته بود و به تدریج به جلسه‌های علمی و فکری شهیده سیده بنت الهدی صدر علاقه‌مند شد و از آنها بهره برد. او کتاب شرایع و عقاید الشیعه را از این بانوی فرزانه و ادیب آموخت و از تحلیل‌های وی درباره اهل بیت(ع)، و برخی مسائل اجتماعی و سیاسی شیعیان استفاده کرد.
امّ یاسر با قناعت و ساده‌زیستی خو گرفته بود و به تدریج به جلسه‌های علمی و فکری شهیده سیده بنت الهدی صدر علاقه‌مند شد و از آنها بهره برد. او کتاب شرایع و عقاید الشیعه را از این بانوی فرزانه و ادیب آموخت و از تحلیل‌های وی دربارۀ [[اهل بیت|اهل‌بیت (علیهم‌السلام)]]، و برخی مسائل اجتماعی و سیاسی شیعیان استفاده کرد.
بنت الهدی شرایط زن معاصر را بررسی می‌کرد و تقلید از اندیشه‌های غربی و افکار وارداتی بیگانگان را ضایعه‌ای برای بانوان مسلمان می‌دانست.2
بنت الهدی شرایط زن معاصر را بررسی می‌کرد و تقلید از اندیشه‌های غربی و افکار وارداتی بیگانگان را ضایعه‌ای برای بانوان مسلمان می‌دانست.2
هدف واقعی بنت الهدی از فعالیت‌های تبلیغی و آموزشی در خانه و تأسیس مدارس الزهرا، پرورش بانوان و ایجاد احساس مسئولیت در آنان نسبت به مسائل مسلمانان و نشر حقایق اسلامی بود. تا از این رهگذر، بانوان فرهیخته و مسلمان، نوعی تحول فکری و اثرگذار در جامعه پدید آورند و ضمن تعالیم دینی و علمی از توجه به نیازهای اجتماعی غافل نباشند. بانو امّ یاسر جویبار باطراوتی بود که از این چشمه جاری شد. او وقتی همراه همسرش به لبنان بازگشت، تجربه‌ها و اندوخته‌های برگرفته از جلسات و کلاس‌های پربار نجف را با تدبیر و برنامه‌ریزی خاصی به کار بست و در شهر بعلبک، حوزه الزهرا را با یاری برخی بانوان مؤمن بنا نهاد تا به زنان آموزش‌های لازم را بدهد و آنان را برای تربیت نسلی باایمان و شجاع و فعالیت‌های تبلیغی آماده سازد.
هدف واقعی بنت الهدی از فعالیت‌های تبلیغی و آموزشی در خانه و تأسیس مدارس الزهرا، پرورش بانوان و ایجاد احساس مسئولیت در آنان نسبت به مسائل مسلمانان و نشر حقایق اسلامی بود. تا از این رهگذر، بانوان فرهیخته و مسلمان، نوعی تحول فکری و اثرگذار در جامعه پدید آورند و ضمن تعالیم دینی و علمی از توجه به نیازهای اجتماعی غافل نباشند. بانو امّ یاسر جویبار باطراوتی بود که از این چشمه جاری شد. او وقتی همراه همسرش به لبنان بازگشت، تجربه‌ها و اندوخته‌های برگرفته از جلسات و کلاس‌های پربار نجف را با تدبیر و برنامه‌ریزی خاصی به کار بست و در شهر بعلبک، حوزه الزهرا را با یاری برخی بانوان مؤمن بنا نهاد تا به زنان آموزش‌های لازم را بدهد و آنان را برای تربیت نسلی باایمان و شجاع و فعالیت‌های تبلیغی آماده سازد.
خط ۱۰۸: خط ۱۰۵:
== شاگردی دانشور و شجاع ==
== شاگردی دانشور و شجاع ==


در حوزه امام منتظر که سید‌عباس مدیریت آن را عهده‌دار بود، از ابتدا شانزده طلبه مشغول تحصیل بودند که برخی از آنان عبارتند از: سید حسن نصرالله، شهید شیخ علی کریم، شیخ حسن یاسین و شیخ محمد خاتون. در میان این افراد سید حسن نصرالله برجستگی ویژه‌ای دارد. وی در سال 1379 هـ. ق برابر با 1339 شمسی در روستای بازوریه در جنوب لبنان به دنیا آمد. شانزده ساله بود که راهی نجف اشرف شد. در بدو ورود، سراغ طلاب لبنانی را گرفت و برخی او را به سید‌عباس موسوی که نزد شهید صدر درس می‌خواند، راهنمایی کردند. سید حسن در ملاقات با شهید موسوی تصور کرد وی طلبه‌ای عراقی است؛ زیرا سیمایی گندمگون داشت. سید‌عباس در حالی که به گرمی از مهمان خویش پذیرایی می‌کرد، خطاب به او گفت: «نگران نباش، من هم طلبه‌ای از روستای نبی شیث در دره بقاع لبنان هستم.» این دیدار سرآغاز روابط دوستانه و صمیمانه سید حسن نصرالله و سید‌عباس موسوی بود. در حقیقت، سید شهید نه یک دوست و برادر بزرگ‌تر، بلکه استاد و رفیق راه او نیز شد.
در حوزه امام منتظر که سید‌عباس مدیریت آن را عهده‌دار بود، از ابتدا شانزده طلبه مشغول تحصیل بودند که برخی از آنان عبارتند از: سید حسن نصرالله، شهید شیخ علی کریم، شیخ حسن یاسین و شیخ محمد خاتون. در میان این افراد سید حسن نصرالله برجستگی ویژه‌ای دارد. وی در سال 1379 قمری، برابر با 1339 شمسی در روستای بازوریه در جنوب لبنان به دنیا آمد. شانزده ساله بود که راهی نجف اشرف شد. در بدو ورود، سراغ طلاب لبنانی را گرفت و برخی او را به سید‌عباس موسوی که نزد شهید صدر درس می‌خواند، راهنمایی کردند. سید حسن در ملاقات با شهید موسوی تصور کرد وی طلبه‌ای عراقی است؛ زیرا سیمایی گندمگون داشت. سید‌عباس در حالی که به گرمی از مهمان خویش پذیرایی می‌کرد، خطاب به او گفت: «نگران نباش، من هم طلبه‌ای از روستای نبی شیث در دره بقاع لبنان هستم.» این دیدار سرآغاز روابط دوستانه و صمیمانه سید حسن نصرالله و سید‌عباس موسوی بود. در حقیقت، سید شهید نه یک دوست و برادر بزرگ‌تر، بلکه استاد و رفیق راه او نیز شد.
سید محمد غروی از سوی امام موسی صدر در مساجد شهر صور به تدریس اشتغال داشت. او که از نزدیکان و دوستان صمیمی شهید سید محمدباقر صدر بود، وقتی شوق سید حسن نوجوان را برای عزیمت به نجف و تحصیل علوم دینی دید، در نامه‌ای خطاب به شهید صدر او را به ایشان معرفی کرد. سید حسن این نامه را به سید‌عباس داد تا او به استادش بدهد. سید محمدباقر صدر وقتی از مضمون نامه آگاهی یافت، به سید‌عباس توصیه کرد نیازهای سید حسن را تأمین کند و مسئولیت آموزش و تعلیم او را بر عهده گیرد. شهید صدر هنگام دریافت نامه غروی، وضعیت مالی سید حسن را جویا شد. چون او پاسخ منفی داد، شهید صدر از سید‌عباس موسوی خواست ضمن رسیدگی به مهمان خود، پول، اتاق، مدرسه، لباس، کتاب و حقوق ماهیانه‌ای را برایش تدارک ببیند و بر تعلیم و تربیت وی نظارت کند.
سید محمد غروی از سوی امام موسی صدر در مساجد شهر صور به تدریس اشتغال داشت. او که از نزدیکان و دوستان صمیمی شهید سید محمدباقر صدر بود، وقتی شوق سید حسن نوجوان را برای عزیمت به نجف و تحصیل علوم دینی دید، در نامه‌ای خطاب به شهید صدر او را به ایشان معرفی کرد. سید حسن این نامه را به سید‌عباس داد تا او به استادش بدهد. سید محمدباقر صدر وقتی از مضمون نامه آگاهی یافت، به سید‌عباس توصیه کرد نیازهای سید حسن را تأمین کند و مسئولیت آموزش و تعلیم او را بر عهده گیرد. شهید صدر هنگام دریافت نامه غروی، وضعیت مالی سید حسن را جویا شد. چون او پاسخ منفی داد، شهید صدر از سید‌عباس موسوی خواست ضمن رسیدگی به مهمان خود، پول، اتاق، مدرسه، لباس، کتاب و حقوق ماهیانه‌ای را برایش تدارک ببیند و بر تعلیم و تربیت وی نظارت کند.
شهید موسوی بعد از دریافت رهنمودهای شهید صدر، در حق دوست جدیدش سید حسن نصرالله از هیچ اموری کوتاهی نکرد. در یکی از خوابگاه‌های حوزه علمیه، نزدیک خانه مسکونی خود، برایش اتاقی تهیه کرد؛ زیرا سید‌عباس متأهل بود و طلابی که تشکیل خانواده داده بودند، بر خلاف طلبه‌های مجرد، در خانه‌های شخصی و مستقل زندگی می‌کردند. در اتاق خوابگاه‌ها، دو یا سه طلبه زندگی می‌کردند و از مراجع بزرگ تقلید در حوزه آن روز، مانند آیات عظام امام خمینی رحمه الله، شهید صدر، حکیم و شاهرودی شهریه ماهانه می‌گرفتند.
شهید موسوی بعد از دریافت رهنمودهای شهید صدر، در حق دوست جدیدش سید حسن نصرالله از هیچ اموری کوتاهی نکرد. در یکی از خوابگاه‌های حوزه علمیه، نزدیک خانه مسکونی خود، برایش اتاقی تهیه کرد؛ زیرا سید‌عباس متأهل بود و طلابی که تشکیل خانواده داده بودند، بر خلاف طلبه‌های مجرد، در خانه‌های شخصی و مستقل زندگی می‌کردند. در اتاق خوابگاه‌ها، دو یا سه طلبه زندگی می‌کردند و از مراجع بزرگ تقلید در حوزه آن روز، مانند آیات عظام امام خمینی رحمه الله، شهید صدر، حکیم و شاهرودی شهریه ماهانه می‌گرفتند.
سید‌عباس موسوی که چندین سال قبل از سید حسن به نجف آمده بود، در این مدت مرحله سطح و خارج فقه و اصول را با موفقیت پشت سر گذاشت و این مراحل را برای طلاب جدید که سید حسن نصرالله یکی از آنان بود، تدریس می‌کرد.
سید‌عباس موسوی که چندین سال قبل از سید حسن به نجف آمده بود، در این مدت مرحله سطح و خارج فقه و اصول را با موفقیت پشت سر گذاشت و این مراحل را برای طلاب جدید که سید حسن نصرالله یکی از آنان بود، تدریس می‌کرد.
موسوی در تدریس، استادی قاطع و جدی بود. شاگردانش با شیوه تدریسش موفق شدند مرحله پنج ساله تحصیلات مقدماتی را در دو سال به پایان برسانند. شاگردان خود را از تعطیلات ماه مبارک رمضان، سفر حج و تعطیلات آخر هفته محروم می‌کرد و درس می‌خواندند. سید حسن در سال 1978م / 1357 شمسی / 1398 هـ. ق مقدمات حوزه را با موفقیت تمام کرد. او که رابطه‌ای صمیمی با سید‌عباس برقرار کرده بود، هرگز نمی‌خواست چنین مربی دلسوزی را از دست بدهد. در این سال فشار حزب بعث عراق بر طلاب حوزه علمیه نجف اشرف شدت یافت و بسیاری از آنان به اجبار اخراج شدند. رژیم دیکتاتوری حاکم بر عراق نیز از وجود طلاب لبنانی در عراق به شدت احساس هراس کرد و برخی از آنان را به همکاری با سازمان‌های امنیتی سوریه متهم کرد.
موسوی در تدریس، استادی قاطع و جدی بود. شاگردانش با شیوه تدریسش موفق شدند مرحله پنج ساله تحصیلات مقدماتی را در دو سال به پایان برسانند. شاگردان خود را از تعطیلات ماه مبارک رمضان، سفر حج و تعطیلات آخر هفته محروم می‌کرد و درس می‌خواندند. سید حسن در سال 1978 م، برابر با 1357 شمسی، مطابق با 1398 ق، مقدمات حوزه را با موفقیت تمام کرد. او که رابطه‌ای صمیمی با سید‌عباس برقرار کرده بود، هرگز نمی‌خواست چنین مربی دلسوزی را از دست بدهد. در این سال فشار حزب بعث عراق بر طلاب حوزه علمیه نجف اشرف شدت یافت و بسیاری از آنان به اجبار اخراج شدند. رژیم دیکتاتوری حاکم بر عراق نیز از وجود طلاب لبنانی در عراق به شدت احساس هراس کرد و برخی از آنان را به همکاری با سازمان‌های امنیتی سوریه متهم کرد.
در آن سال مأموران صدام به حوزه نجف و خانه مسکونی سید‌عباس موسوی هجوم بردند. عباس در لبنان بود، ولی افراد خانواده‌اش در منزل بودند و شاگردانش به او خبر دادند که مأموران عراقی در تعقیب و جست وجوی او هستند و از او خواستند به نجف نرود. پس از چند روز طلاب لبنانی دستگیر و از عراق خارج شدند. آن روز سید حسن در بیرون حوزه بود که با شنیدن این خبر، مخفیانه از مرز خارج شد و به لبنان بازگشت.
در آن سال مأموران صدام به حوزه نجف و خانه مسکونی سید‌عباس موسوی هجوم بردند. عباس در لبنان بود، ولی افراد خانواده‌اش در منزل بودند و شاگردانش به او خبر دادند که مأموران عراقی در تعقیب و جست وجوی او هستند و از او خواستند به نجف نرود. پس از چند روز طلاب لبنانی دستگیر و از عراق خارج شدند. آن روز سید حسن در بیرون حوزه بود که با شنیدن این خبر، مخفیانه از مرز خارج شد و به لبنان بازگشت.
او قبل از هر چیز علاقه داشت تحصیلاتش را ادامه دهد. پس از مدتی سید‌عباس با همکاری عده‌ای از علمای لبنان حوزه‌ای را در شهر بعلبک تأسیس کرد که همچنان فعال است. سید حسن در این حوزه، هم در سطوح بالاتر درس می‌خواند و هم به طلاب جدید درس می‌داد و در عین حال فعالیت سیاسی در جنبش امل را دنبال می‌کرد. در پی برخی اختلافات، سید حسن نصرالله به همراه تعداد بسیاری از نیروهای درجه اول جنبش امل مثل سید‌عباس موسوی، سید حسین موسوی (ابوهشام)، شیخ صبحی طفیلی و سید ابراهیم الامین از این جنبش کناره‌گیری کردند و هسته‌های اولیه حزب‌الله را به وجود آوردند.
او قبل از هر چیز علاقه داشت تحصیلاتش را ادامه دهد. پس از مدتی سید‌عباس با همکاری عده‌ای از علمای لبنان حوزه‌ای را در شهر بعلبک تأسیس کرد که همچنان فعال است. سید حسن در این حوزه، هم در سطوح بالاتر درس می‌خواند و هم به طلاب جدید درس می‌داد و در عین حال فعالیت سیاسی در جنبش امل را دنبال می‌کرد. در پی برخی اختلافات، سید حسن نصرالله به همراه تعداد بسیاری از نیروهای درجه اول جنبش امل مثل سید‌عباس موسوی، سید حسین موسوی (ابوهشام)، شیخ صبحی طفیلی و سید ابراهیم الامین از این جنبش کناره‌گیری کردند و هسته‌های اولیه حزب‌الله را به وجود آوردند.
خط ۱۱۹: خط ۱۱۶:
== ارتباط با امام موسی صدر ==
== ارتباط با امام موسی صدر ==


امام موسی صدر بنا بر توصیه علامه سید عبدالحسین شرف الدین در سال 1959م / 1338 شمسی از قم به لبنان مهاجرت کرد. چنین شخصیتی با داشتن نبوغ و سابقه علمی و توان فکری، در حالی به این کشور مهاجرت می‌کند که ظلم‌ها، جنایت‌ها، فقر و فلاکت مادی و فرهنگی بر لبنان سایه‌ای شوم و ذلت‌بار افکنده است. او با دیدن این ناگواری‌ها، به شدت غمگین می‌شود. بی درنگ پس از ورود به لبنان، به منطقه جبل عامل در جنوب لبنان می‌رود و در شهر صور، بزرگ‌ترین شهر جنوب این سرزمین اقامت می‌گزیند و امامت مسجدی را می‌پذیرد. وی در عرض چند سال برای رفع محرومیت از جبل عامل چندین مرکز علمی، فرهنگی، آموزشی و حرفه‌ای تأسیس می‌کند.
امام موسی صدر بنا بر توصیه علامه سید عبدالحسین شرف الدین در سال 1959 م، برابر با 1338 شمسی از قم به لبنان مهاجرت کرد. چنین شخصیتی با داشتن نبوغ و سابقه علمی و توان فکری، در حالی به این کشور مهاجرت می‌کند که ظلم‌ها، جنایت‌ها، فقر و فلاکت مادی و فرهنگی بر لبنان سایه‌ای شوم و ذلت‌بار افکنده است. او با دیدن این ناگواری‌ها، به شدت غمگین می‌شود. بی درنگ پس از ورود به لبنان، به منطقه جبل عامل در جنوب لبنان می‌رود و در شهر صور، بزرگ‌ترین شهر جنوب این سرزمین اقامت می‌گزیند و امامت مسجدی را می‌پذیرد. وی در عرض چند سال برای رفع محرومیت از جبل عامل چندین مرکز علمی، فرهنگی، آموزشی و حرفه‌ای تأسیس می‌کند.
به گفته حجت‌الاسلام والمسلمین غروی، نخستین کسی که در لبنان حوزه‌ای فعال بنیان نهاد، سید موسی صدر بود که «معهد الدراسات الاسلامیه» نام داشت. آن روحانی والامقام، در این مکان آموزشی شاگردانی چند پرورش داد که برخی از آنان شیخ حسن حریری، شیخ ابراهیم قصیر و شهید سید‌عباس موسوی نام دارند. سید‌عباس در معهد یاد شده، از مقدمات تا ابتدای سطوح عالیه (مکاسب و کفایه) را خواند.
به گفته حجت‌الاسلام والمسلمین غروی، نخستین کسی که در لبنان حوزه‌ای فعال بنیان نهاد، سید موسی صدر بود که «معهد الدراسات الاسلامیه» نام داشت. آن روحانی والامقام، در این مکان آموزشی شاگردانی چند پرورش داد که برخی از آنان شیخ حسن حریری، شیخ ابراهیم قصیر و شهید سید‌عباس موسوی نام دارند. سید‌عباس در معهد یاد شده، از مقدمات تا ابتدای سطوح عالیه (مکاسب و کفایه) را خواند.
این، نخستین آشنایی سید‌عباس با کانون امید محرومان لبنان نبود؛ زیرا پدرش سید علی در سال اول ورود آیت‌الله صدر به لبنان با ایشان ارتباط برقرار کرد. سید علی یکی از اعضای انجمن‌هاشمی بود و زیر نظر امام موسی صدر فعالیت می‌کرد، ازاین رو هفته‌ای چند بار در صور و بیروت به حضور ایشان می‌رسید. این روابط و شرکت در برخی جلسه‌های خصوصی سید‌عباس را با شخصیت، افکار و سیره سیاسی ـ اجتماعی صدر آشنا کرد.
این، نخستین آشنایی سید‌عباس با کانون امید محرومان لبنان نبود؛ زیرا پدرش سید علی در سال اول ورود آیت‌الله صدر به لبنان با ایشان ارتباط برقرار کرد. سید علی یکی از اعضای انجمن‌هاشمی بود و زیر نظر امام موسی صدر فعالیت می‌کرد، ازاین رو هفته‌ای چند بار در صور و بیروت به حضور ایشان می‌رسید. این روابط و شرکت در برخی جلسه‌های خصوصی سید‌عباس را با شخصیت، افکار و سیره سیاسی ـ اجتماعی صدر آشنا کرد.
خط ۱۳۱: خط ۱۲۸:
== حامی راستین قدس و فلسطین ==
== حامی راستین قدس و فلسطین ==


آزادسازی فلسطین از دست غاصبان صهیونیست، عالی‌ترین هدف برای سید در دوران کودکی بود. او از نوجوانی با موضوع قدس زیست و چشمانش را با شکست سه کشور عربی از اسرائیل در جنگ 1967 م. / 1386 هـ. ق گشود و این واقعه به شدت او را غمگین کرد. سید‌عباس برای تحقق بخشیدن به آرمان پاک خود، تا زمان شهادت که در راه قدس شریف و در حوالی فلسطین اشغالی به وقوع پیوست، همچنان در خیزش و خروش بود و از فعالیت باز نایستاد.
آزادسازی فلسطین از دست غاصبان صهیونیست، عالی‌ترین هدف برای سید در دوران کودکی بود. او از نوجوانی با موضوع قدس زیست و چشمانش را با شکست سه کشور عربی از اسرائیل در جنگ 1967 م، برابر با 1386 ق، گشود و این واقعه به شدت او را غمگین کرد. سید‌عباس برای تحقق بخشیدن به آرمان پاک خود، تا زمان شهادت که در راه قدس شریف و در حوالی فلسطین اشغالی به وقوع پیوست، همچنان در خیزش و خروش بود و از فعالیت باز نایستاد.
گروه‌های انقلابی و اسلامی فلسطین او را ستوده و او را به نام شهید قدس می‌شناسند و بارها گفته‌اند سید‌عباس می‌گفت فلسطین در قلبش بود. او نیز در قلب فلسطینی‌ها جای داشت. شهید دکتر فتحی شقاقی، دبیر کل سابق حرکت جهاد اسلامی، گفت: سید‌عباس یک قهرمان نادر در دوره‌ای استثنایی است. او همواره‌اندوه فلسطین، حزن قیام، کودکان و فقرا، غم وحدت، جهاد و تلاش را بر دوش داشت، او را بیش از پیش، فلسطینی یافتم.
گروه‌های انقلابی و اسلامی فلسطین او را ستوده و او را به نام شهید قدس می‌شناسند و بارها گفته‌اند سید‌عباس می‌گفت فلسطین در قلبش بود. او نیز در قلب فلسطینی‌ها جای داشت. شهید دکتر فتحی شقاقی، دبیر کل سابق حرکت جهاد اسلامی، گفت: سید‌عباس یک قهرمان نادر در دوره‌ای استثنایی است. او همواره‌اندوه فلسطین، حزن قیام، کودکان و فقرا، غم وحدت، جهاد و تلاش را بر دوش داشت، او را بیش از پیش، فلسطینی یافتم.
روزی که متجاوزان صهیونیست در سال 1982م. / 1361 شمسی لبنان را محل تاخت و تاز قرار دادند، در حالی که تمام نیروها از شهامت بیان سخن حق و موضع‌گیری استوار و اصولی باز ماندند، او بر فراز منبرها در مساجد و حسینیه‌ها خطر غده سرطانی اسرائیل را در منطقه به گوش‌ها رسانید و به برانگیختن روح ایمانی در دل جوانان مجاهد و پیوستن آنان به صفوف جهاد بر ضد دشمن صهیونیستی مبادرت ورزید. نوک پیکان جهادش را علیه این دشمن خطرناک جهان اسلام نشانه رفت.
روزی که متجاوزان صهیونیست در سال 1982م، برابر با 1361 شمسی لبنان را محل تاخت و تاز قرار دادند، در حالی که تمام نیروها از شهامت بیان سخن حق و موضع‌گیری استوار و اصولی باز ماندند، او بر فراز منبرها در مساجد و حسینیه‌ها خطر غده سرطانی اسرائیل را در منطقه به گوش‌ها رسانید و به برانگیختن روح ایمانی در دل جوانان مجاهد و پیوستن آنان به صفوف جهاد بر ضد دشمن صهیونیستی مبادرت ورزید. نوک پیکان جهادش را علیه این دشمن خطرناک جهان اسلام نشانه رفت.
بارها تأکید کرد به همان میزان که باید از شیعیان لبنان دفاع و امنیت، رفاه و آبادانی را به آنان اهدا کنیم، باید برای رفع دشواری‌های ملت مسلمان فلسطین و آوارگان این سرزمین غصب شده بکوشیم و نباید اجازه دهیم صهیونیست‌ها به جنایت‌ها و توطئه‌های خود ادامه دهند. در این مسیر باید آن چنان از خیزش‌های خودجوش فلسطینی‌ها پشتیبانی کنیم که بتوانند در برابر غاصبان به مقاومت خود ادامه دهند و هرگونه همکاری با قیام فلسطین می‌تواند، توطئه‌ها را خنثا کند. از سوی دیگر باید به عملیات مقاومت علیه صهیونیست‌ها ادامه دهیم تا مسلمانان فلسطینی احساس کنند از خارج فلسطین هم حمایت می‌شوند و تنها نیستند.
بارها تأکید کرد به همان میزان که باید از شیعیان لبنان دفاع و امنیت، رفاه و آبادانی را به آنان اهدا کنیم، باید برای رفع دشواری‌های ملت مسلمان فلسطین و آوارگان این سرزمین غصب شده بکوشیم و نباید اجازه دهیم صهیونیست‌ها به جنایت‌ها و توطئه‌های خود ادامه دهند. در این مسیر باید آن چنان از خیزش‌های خودجوش فلسطینی‌ها پشتیبانی کنیم که بتوانند در برابر غاصبان به مقاومت خود ادامه دهند و هرگونه همکاری با قیام فلسطین می‌تواند، توطئه‌ها را خنثا کند. از سوی دیگر باید به عملیات مقاومت علیه صهیونیست‌ها ادامه دهیم تا مسلمانان فلسطینی احساس کنند از خارج فلسطین هم حمایت می‌شوند و تنها نیستند.
برنامه‌های سیاسی و اجتماعی و کوشش‌های تبلیغی سید‌عباس در زمینه همگامی و همراهی با انتفاضه فلسطین به قدری ریشه دار و آشکار شد که حتی مخالفان و دشمنان زبان به اعتراف گشودند و گفتند سید‌عباس ضمن اینکه می‌خواهد هویت، استقلال و عزت شیعیان لبنان را حفظ کند، طلایه دار نیروهایی است که می‌خواهند از تجاوزات صهیونیسم جلوگیری کنند و نیز او می‌تواند حامی جدی فلسطینی‌ها باشد.
برنامه‌های سیاسی و اجتماعی و کوشش‌های تبلیغی سید‌عباس در زمینه همگامی و همراهی با انتفاضه فلسطین به قدری ریشه دار و آشکار شد که حتی مخالفان و دشمنان زبان به اعتراف گشودند و گفتند سید‌عباس ضمن اینکه می‌خواهد هویت، استقلال و عزت شیعیان لبنان را حفظ کند، طلایه دار نیروهایی است که می‌خواهند از تجاوزات صهیونیسم جلوگیری کنند و نیز او می‌تواند حامی جدی فلسطینی‌ها باشد.
خط ۱۶۱: خط ۱۵۸:
خود سید در‌این‌باره می‌گوید:
خود سید در‌این‌باره می‌گوید:
پس از آن دست به کار عملی سیاسی ـ جهادی شدیم و فعالیت خویش را در همه زمینه‌ها آغاز کردیم. مسیر حرکت در لبنان دگرگون شد تا انقلاب کم‌نظیری حداقل در سطح منطقه شکل گیرد که به لطف پروردگار و حمایت رهبری انقلاب اسلامی ایران، موفق شد دستاوردهای بزرگ و درخشانی را در عمل تجلی بخشد. به خصوص از خلال مقاومت اسلامی که بعد از ایثارگری‌ها و دلاوری‌های فراوان، توهّم شکست ناپذیری دشمن صهیونیستی را به اثبات رسانیدند.
پس از آن دست به کار عملی سیاسی ـ جهادی شدیم و فعالیت خویش را در همه زمینه‌ها آغاز کردیم. مسیر حرکت در لبنان دگرگون شد تا انقلاب کم‌نظیری حداقل در سطح منطقه شکل گیرد که به لطف پروردگار و حمایت رهبری انقلاب اسلامی ایران، موفق شد دستاوردهای بزرگ و درخشانی را در عمل تجلی بخشد. به خصوص از خلال مقاومت اسلامی که بعد از ایثارگری‌ها و دلاوری‌های فراوان، توهّم شکست ناپذیری دشمن صهیونیستی را به اثبات رسانیدند.
امام خمینی در 20 بهمن 1366 برابر با 20 جمادی الثانی 1408 هـ. ق برای سید‌عباس موسوی اجازه‌ای در امور حسبیّه و شرعیه صادر فرمود که متن کامل آن در صحیفه امام آمده است.
امام خمینی در 20 بهمن 1366 برابر با 20 جمادی الثانی 1408 ق، برای سید‌عباس موسوی اجازه‌ای در امور حسبیّه و شرعیه صادر فرمود که متن کامل آن در صحیفه امام آمده است.
رابطه امام و سید‌عباس موسوی البته فراتر از این مجوز شرعی بود؛ چرا که تجربه مقاومت اسلامی لبنان، که سید شهید در پایه‌گذاری آن نقش ارزنده‌ای داشت، از گفتارها و عملکردهای امام اثر می‌پذیرفت. او بود که در ذهن و دل مجاهدان تحت امر سید، تجلی کرد و راه‌های کمال و افق‌های روشنی را به آنان نشان داد.
رابطه امام و سید‌عباس موسوی البته فراتر از این مجوز شرعی بود؛ چرا که تجربه مقاومت اسلامی لبنان، که سید شهید در پایه‌گذاری آن نقش ارزنده‌ای داشت، از گفتارها و عملکردهای امام اثر می‌پذیرفت. او بود که در ذهن و دل مجاهدان تحت امر سید، تجلی کرد و راه‌های کمال و افق‌های روشنی را به آنان نشان داد.
در بینش امام، مقاومت اسلامی لبنان عبادتی در عرصه‌های پیکار و دفاع بود، نه در گوشه‌های انزوا. مقاومت اسلامی درس وحدت و انسجام و هم بستگی ملی و روش ایجاد حرکت میهنی را در مکتب امام آموخت و با تکیه بر ملت و مجاهدان مخلص، از خداوند متعال نصرت و پیروزی را طلب کرد.
در بینش امام، مقاومت اسلامی لبنان عبادتی در عرصه‌های پیکار و دفاع بود، نه در گوشه‌های انزوا. مقاومت اسلامی درس وحدت و انسجام و هم بستگی ملی و روش ایجاد حرکت میهنی را در مکتب امام آموخت و با تکیه بر ملت و مجاهدان مخلص، از خداوند متعال نصرت و پیروزی را طلب کرد.
خط ۱۷۰: خط ۱۶۷:
با آغاز حرکت امام موسی صدر، تعداد زیادی از جوانان که عضو احزاب گوناگون بودند به حرکت المحرومین و جنبش امل پیوستند، ولی با از دست دادن دو رهبر اصلی این جنبش یعنی امام موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران، جنبش امل توانایی حفظ وحدت و یکپارچگی نیروهایش را از دست داد.
با آغاز حرکت امام موسی صدر، تعداد زیادی از جوانان که عضو احزاب گوناگون بودند به حرکت المحرومین و جنبش امل پیوستند، ولی با از دست دادن دو رهبر اصلی این جنبش یعنی امام موسی صدر و شهید دکتر مصطفی چمران، جنبش امل توانایی حفظ وحدت و یکپارچگی نیروهایش را از دست داد.
از سویی چرخش ایدئولوژیک برخی عناصر سیاسی امل از مذهب شیعه به سمت حرکت سیاسی لائیک، انگیزه جوانان شیعی را برای پیوستن به صفوف مجاهدان تقویت کرد. مجموعه‌های متفرق اسلام‌گرا که بعلبک را پایگاه خود قرار داده بودند، به تدریج دریافتند در شرایط حاضر تنها راه نجات، حفظ وحدت و یکپارچگی است. آنان در اثرپذیری از دیدگاه‌های سیاسی امام خمینی رحمه الله و در اعتقاد به ضرورت مقابله با اسرائیل، با یکدیگر متحد بودند. ازاین رو، به این نتیجه رسیدند که در شرایطی که ظرفیت لازم برای مبارزه با دشمن خارجی در دیگر احزاب و سازمان‌های سیاسی وجود ندارد، باید با بهره گیری از تجربه‌های ایران به فکر ایجاد تشکیلاتی متناسب با اوضاع جاری خود باشند.
از سویی چرخش ایدئولوژیک برخی عناصر سیاسی امل از مذهب شیعه به سمت حرکت سیاسی لائیک، انگیزه جوانان شیعی را برای پیوستن به صفوف مجاهدان تقویت کرد. مجموعه‌های متفرق اسلام‌گرا که بعلبک را پایگاه خود قرار داده بودند، به تدریج دریافتند در شرایط حاضر تنها راه نجات، حفظ وحدت و یکپارچگی است. آنان در اثرپذیری از دیدگاه‌های سیاسی امام خمینی رحمه الله و در اعتقاد به ضرورت مقابله با اسرائیل، با یکدیگر متحد بودند. ازاین رو، به این نتیجه رسیدند که در شرایطی که ظرفیت لازم برای مبارزه با دشمن خارجی در دیگر احزاب و سازمان‌های سیاسی وجود ندارد، باید با بهره گیری از تجربه‌های ایران به فکر ایجاد تشکیلاتی متناسب با اوضاع جاری خود باشند.
از طرف دیگر در سال 1982م. لبنان به عنوان مرکز یک کشور اسلامی در قلب خاورمیانه، سقوط کرد و به اشغال نیروهای صهیونیستی درآمد. بدین ترتیب، دوران مقاومت نیروهای فلسطینی علیه اسرائیل در خاک لبنان خاتمه یافت. پیش تر، قوای ارتش سوریه نیز از بیروت و اطراف آن عقب نشسته و پشت ارتفاعات بقاع مستقر شده بودند. جریان‌های ملی، عربی و چپ فلسطینی و لبنانی با نومیدی و سرخوردگی، از صحنه خارج شده بودند.
از طرف دیگر در سال 1982 م. لبنان به عنوان مرکز یک کشور اسلامی در قلب خاورمیانه، سقوط کرد و به اشغال نیروهای صهیونیستی درآمد. بدین ترتیب، دوران مقاومت نیروهای فلسطینی علیه اسرائیل در خاک لبنان خاتمه یافت. پیش تر، قوای ارتش سوریه نیز از بیروت و اطراف آن عقب نشسته و پشت ارتفاعات بقاع مستقر شده بودند. جریان‌های ملی، عربی و چپ فلسطینی و لبنانی با نومیدی و سرخوردگی، از صحنه خارج شده بودند.
دولت غاصب صهیونیستی، که هیچ قدرتی را پیش روی نمی‌یافت و همگان را تهدید می‌کرد، یکی از متحدان خود را به ریاست‌جمهوری لبنان گمارد تا هرم قدرت در این سرزمین، شیعیان را زیر سیطره خود درآورد.
دولت غاصب صهیونیستی، که هیچ قدرتی را پیش روی نمی‌یافت و همگان را تهدید می‌کرد، یکی از متحدان خود را به ریاست‌جمهوری لبنان گمارد تا هرم قدرت در این سرزمین، شیعیان را زیر سیطره خود درآورد.
در این شرایط گروهی از جوانان شیعه با برنامه‌ریزی‌ها و تدبیر و فراست سید‌عباس موسوی و برخی از همکارانش، در دره بقاع جمع شدند تا حرکت جدیدی را برای رهایی کشورشان از سلطه اسرائیل آغاز کنند.
در این شرایط گروهی از جوانان شیعه با برنامه‌ریزی‌ها و تدبیر و فراست سید‌عباس موسوی و برخی از همکارانش، در دره بقاع جمع شدند تا حرکت جدیدی را برای رهایی کشورشان از سلطه اسرائیل آغاز کنند.
خط ۲۳۲: خط ۲۲۹:
بعدها اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل انتقادهای زیادی از تصمیم گیران به طرح ترور موسوی گرفت؛ زیرا قرار بود با هدف آزادی رون آراد خلبان مفقودی ارتش اسرائیل در ازای آزادی سید‌عباس موسوی، وی ربوده شود. ولی این ترور بر اثر شکست آن طرح انجام شد که با تأیید مستقیم موشه آرنز، وزیر جنگ وقت پیش رفت.
بعدها اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل انتقادهای زیادی از تصمیم گیران به طرح ترور موسوی گرفت؛ زیرا قرار بود با هدف آزادی رون آراد خلبان مفقودی ارتش اسرائیل در ازای آزادی سید‌عباس موسوی، وی ربوده شود. ولی این ترور بر اثر شکست آن طرح انجام شد که با تأیید مستقیم موشه آرنز، وزیر جنگ وقت پیش رفت.


1- برگرفته از کتاب زندگی و مبارزات شهید سید‌عباس موسوی «دبیرکل حزب‌الله لبنان» از غلامرضا گلی زواره
== منابع ==
* برگرفته از کتاب زندگی و مبارزات شهید سید‌عباس موسوی «دبیرکل حزب‌الله لبنان» نوشتۀ غلامرضا گلی زواره.


[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:رهبران مقاومت]]
[[رده:شهدای مقاومت]]
[[رده:لبنان]]
[[رده:لبنان]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۷۶۲

ویرایش