سید محسن بن عبدالکریم امین عاملی شقراوی (بلندای استقامت) (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' نمی دا' به ' نمی‌دا'
جز (جایگزینی متن - 'اهانت آمیز' به 'اهانت‌آمیز')
جز (جایگزینی متن - ' نمی دا' به ' نمی‌دا')
خط ۴۱: خط ۴۱:
امین در ادامه تحصیلاتش به آبادی «بنت جبیل» رفت و در آن جا ضمن دیدار با شیخ موسی شراره که تازه از عراق آمده بود، دروس منطق، معانی بیان، اصول و فقه را نزد وی آموزش دید و استفاده‌های فراوان از او برد. در واقع مدرسه بنت جبیل با وجود شیخ موسی شراره از حرارت و رونق بالایی برخوردار بود، اما هنگامی که در شعبان 1304 ق این استاد زحمت کش چشم از جهان فرو بست، طلاب پراکنده شدند و مدرسه بنت جبیل رو به تعطیلی گرایید. از این رو امین به زادگاه خود شقراء بازگشت و تا سال 1308 ق در آن جا بود و در این مدت آموخته‌هایش را به طلاب مبتدی می‌آموخت و خود نیز مطالعاتی داشت. (امین عاملی، پیشین، ص 344).<br>
امین در ادامه تحصیلاتش به آبادی «بنت جبیل» رفت و در آن جا ضمن دیدار با شیخ موسی شراره که تازه از عراق آمده بود، دروس منطق، معانی بیان، اصول و فقه را نزد وی آموزش دید و استفاده‌های فراوان از او برد. در واقع مدرسه بنت جبیل با وجود شیخ موسی شراره از حرارت و رونق بالایی برخوردار بود، اما هنگامی که در شعبان 1304 ق این استاد زحمت کش چشم از جهان فرو بست، طلاب پراکنده شدند و مدرسه بنت جبیل رو به تعطیلی گرایید. از این رو امین به زادگاه خود شقراء بازگشت و تا سال 1308 ق در آن جا بود و در این مدت آموخته‌هایش را به طلاب مبتدی می‌آموخت و خود نیز مطالعاتی داشت. (امین عاملی، پیشین، ص 344).<br>
=سفر به عراق=
=سفر به عراق=
شوق سفر به نجف اشرف در جان سید محسن شعله افکنده بود اما شرایط نامساعد مالی اجازه این سفر را به او نمی داد. اما جهت پاسخ دادن به اشتیاق درونی اش برای تحصیل علم، مسافرت‌های کوتاهی به شهرهای مختلف لبنان از جمله بعلبک، صیدا و جولان انجام داد اما بعد از مرگ شیخ موسی شراره هیچ گاه ماندن در لبنان برای او رضایت بخش نبود و حتی سعی و تلاش متنفذین منطقه برای دعوت از علمای عراق جهت عزیمت به لبنان نیز ثمربخش نبود. هر چند مرحوم سید مهدی حکیم دعوت آنان برای آمدن به لبنان را اجابت کرد و مساعدت‌های مالی قابل توجهی انجام داد، اما این مدت چندان به طول نینجامید و به هر حال سید محسن برای ادامه تحصیلات باید به نجف می‌رفت. (پیشین، ص 347).<br>
شوق سفر به نجف اشرف در جان سید محسن شعله افکنده بود اما شرایط نامساعد مالی اجازه این سفر را به او نمی‌داد. اما جهت پاسخ دادن به اشتیاق درونی اش برای تحصیل علم، مسافرت‌های کوتاهی به شهرهای مختلف لبنان از جمله بعلبک، صیدا و جولان انجام داد اما بعد از مرگ شیخ موسی شراره هیچ گاه ماندن در لبنان برای او رضایت بخش نبود و حتی سعی و تلاش متنفذین منطقه برای دعوت از علمای عراق جهت عزیمت به لبنان نیز ثمربخش نبود. هر چند مرحوم سید مهدی حکیم دعوت آنان برای آمدن به لبنان را اجابت کرد و مساعدت‌های مالی قابل توجهی انجام داد، اما این مدت چندان به طول نینجامید و به هر حال سید محسن برای ادامه تحصیلات باید به نجف می‌رفت. (پیشین، ص 347).<br>
این وضعیت از سال 1303 ق که شیخ موسی شراره دار فانی را وداع گفت تا سال 1308 هجری ادامه داشت تا این که روزی یکی از علمای لبنان به نام شیخ حسین مغنیه که خود عازم عراق بود، سید امین را برای رفتن به عراق تشویق نمود و از او دعوت به همراهی کرد. سید محسن که آرزوی رفتن به عراق را داشت نگران پدر پیرش بود که به تازگی بینایی خود را از دست داده بود. اما پدرش به او پیشنهاد کرد استخاره کند و بر خدا توکل نماید. استخاره سید محسن خوب آمد و به این ترتیب وی به اتفاق همسرش و به همراهی شیخ حسین مغنیه مهیای سفر گشت.<br>
این وضعیت از سال 1303 ق که شیخ موسی شراره دار فانی را وداع گفت تا سال 1308 هجری ادامه داشت تا این که روزی یکی از علمای لبنان به نام شیخ حسین مغنیه که خود عازم عراق بود، سید امین را برای رفتن به عراق تشویق نمود و از او دعوت به همراهی کرد. سید محسن که آرزوی رفتن به عراق را داشت نگران پدر پیرش بود که به تازگی بینایی خود را از دست داده بود. اما پدرش به او پیشنهاد کرد استخاره کند و بر خدا توکل نماید. استخاره سید محسن خوب آمد و به این ترتیب وی به اتفاق همسرش و به همراهی شیخ حسین مغنیه مهیای سفر گشت.<br>
سید امین و مسافرین همراه، در آخرین روز ماه مبارک رمضان سال 1308 هجری از زادگاه خود شقراء حرکت نموده و از مسیر صیدا و بیروت به بندر اسکندرونه و از آن جا به حلب رفته و در روز دوم عید قربان به کاظمین و بغداد رسیدند. (پیشین، ص 350ـ348).<br>
سید امین و مسافرین همراه، در آخرین روز ماه مبارک رمضان سال 1308 هجری از زادگاه خود شقراء حرکت نموده و از مسیر صیدا و بیروت به بندر اسکندرونه و از آن جا به حلب رفته و در روز دوم عید قربان به کاظمین و بغداد رسیدند. (پیشین، ص 350ـ348).<br>
خط ۸۹: خط ۸۹:
امین به شیعیان سوریه می‌گفت مبارزه ایرانیان با انگلیس در ماجرای تنباکو باید سرمشق همه آزادی خواهان باشد. هر ملتی که تصمیم بگیرد و بر پای خود بایستد کامیاب می‌شود و هیچ بیگانه‌ای را یارای مقاومت در برابر اراده آن ملت نخواهد بود. آنچه علامه امین می‌گفت خود نیز به آن پای بند بود و از این جهت، محبوب دل‌های مردم شده بود. مواضع سیاسی امین در برابر تصمیمات فرانسوی‌ها کاملا منطقی و شجاعانه بود. وقتی آنان «قانون طوائف» را که بر اساس آن مسلمانان به گروه‌های قومی و قبیله‌ای تقسیم می‌شدند، تصویب کردند، امین موضع سختی در برابر این تصمیم گرفت و آن را مغایر با نص صریح شرع مقدس اسلام معرفی نمود و به دنبال آن، جمعی از علما نیز به هواخواهی امین درآمدند و بر لغو این قانون پافشاری کردند. از این رو فرانسوی‌ها به اجبار قانون مذکور را متوقف نموده و بیانیه‌ای صادر کردند مبنی بر این که قانون طوائف، فقط شامل مسلمانان سنّی می‌شود. اما علامه امین با این مصوّبه نیز مخالفت نمود و طی اعلامیه‌ای که به دو زبان عربی و فرانسوی نوشته شد و روزنامه‌ها نیز آن را منتشر نمودند، مسلمانان را امت واحده معرفی کرد و فرق گذاری بین طوائف سنّی و شیعی را مردود اعلام کرد. <ref>متن عربی اين اعلاميه در پاورقی جلد دهم كتاب اعيان الشيعه، صفحه 370، آمده است.</ref><br>
امین به شیعیان سوریه می‌گفت مبارزه ایرانیان با انگلیس در ماجرای تنباکو باید سرمشق همه آزادی خواهان باشد. هر ملتی که تصمیم بگیرد و بر پای خود بایستد کامیاب می‌شود و هیچ بیگانه‌ای را یارای مقاومت در برابر اراده آن ملت نخواهد بود. آنچه علامه امین می‌گفت خود نیز به آن پای بند بود و از این جهت، محبوب دل‌های مردم شده بود. مواضع سیاسی امین در برابر تصمیمات فرانسوی‌ها کاملا منطقی و شجاعانه بود. وقتی آنان «قانون طوائف» را که بر اساس آن مسلمانان به گروه‌های قومی و قبیله‌ای تقسیم می‌شدند، تصویب کردند، امین موضع سختی در برابر این تصمیم گرفت و آن را مغایر با نص صریح شرع مقدس اسلام معرفی نمود و به دنبال آن، جمعی از علما نیز به هواخواهی امین درآمدند و بر لغو این قانون پافشاری کردند. از این رو فرانسوی‌ها به اجبار قانون مذکور را متوقف نموده و بیانیه‌ای صادر کردند مبنی بر این که قانون طوائف، فقط شامل مسلمانان سنّی می‌شود. اما علامه امین با این مصوّبه نیز مخالفت نمود و طی اعلامیه‌ای که به دو زبان عربی و فرانسوی نوشته شد و روزنامه‌ها نیز آن را منتشر نمودند، مسلمانان را امت واحده معرفی کرد و فرق گذاری بین طوائف سنّی و شیعی را مردود اعلام کرد. <ref>متن عربی اين اعلاميه در پاورقی جلد دهم كتاب اعيان الشيعه، صفحه 370، آمده است.</ref><br>
فرانسوی‌ها تصمیم گرفتند امین را به عنوان ریاست و زعامت کل شیعیان لبنان و سوریه معرفی کنند و امور اوقاف و برخی مناصب دیگر را در اختیار او قرار دهند تا به این وسیله بتوانند او را ساکت نمایند. آنان تصور می‌کردند که علامه امین با اشتیاق تمام این پیشنهاد را می‌پذیرد، از این رو نماینده آنان با رایزنی‌هایی که قبلا با هواخواهان مطرح امین به عمل آورده بود، با کمال احترام نزد او رفت و حکم را تقدیم او کرد، اما امین به نماینده آنان گفت:<br>
فرانسوی‌ها تصمیم گرفتند امین را به عنوان ریاست و زعامت کل شیعیان لبنان و سوریه معرفی کنند و امور اوقاف و برخی مناصب دیگر را در اختیار او قرار دهند تا به این وسیله بتوانند او را ساکت نمایند. آنان تصور می‌کردند که علامه امین با اشتیاق تمام این پیشنهاد را می‌پذیرد، از این رو نماینده آنان با رایزنی‌هایی که قبلا با هواخواهان مطرح امین به عمل آورده بود، با کمال احترام نزد او رفت و حکم را تقدیم او کرد، اما امین به نماینده آنان گفت:<br>
«قل لصاحبه ان هذا الامر لا اسیر الیه بقدم و لا اخط فیه بقلم و لا انطق فیه بفم؛ برو به نویسنده این نامه بگو که من برای این امر هیچ قدمی بر نمی دارم و هیچ مطلبی نمی نویسم و هیچ سخنی بر زبان جاری نمی‌کنم». (امین‌عاملی، پیشین، ص 370).<br>
«قل لصاحبه ان هذا الامر لا اسیر الیه بقدم و لا اخط فیه بقلم و لا انطق فیه بفم؛ برو به نویسنده این نامه بگو که من برای این امر هیچ قدمی بر نمی‌دارم و هیچ مطلبی نمی نویسم و هیچ سخنی بر زبان جاری نمی‌کنم». (امین‌عاملی، پیشین، ص 370).<br>
آنان پس از این ماجرا، از یک سو نماینده ویژه‌ای نزد امین فرستادند تا او را متقاعد کند و از سوی دیگر بزرگان لبنان و دمشق را برای ترغیب و تشویق او روانه کردند اما هیچ کدام مؤثر واقع نشد و علامه امین به طور کلی با برنامه‌های فرانسوی‌ها و حضور آنان در این کشور مخالف بود.<br>
آنان پس از این ماجرا، از یک سو نماینده ویژه‌ای نزد امین فرستادند تا او را متقاعد کند و از سوی دیگر بزرگان لبنان و دمشق را برای ترغیب و تشویق او روانه کردند اما هیچ کدام مؤثر واقع نشد و علامه امین به طور کلی با برنامه‌های فرانسوی‌ها و حضور آنان در این کشور مخالف بود.<br>
در نتیجه مبارزات و مقاومت‌های امین، کشور سوریه در سال 1355 ق به استقلال رسید. در این راستا لازم بود مجلس نمایندگان برای کشور تشکیل شود اما این که این امر چگونه و با چه تعداد کرسی برای شیعه و سنی به وقوع بپیوندد موضوعی بود که می‌بایست از طریق انتخابات مردمی روشن می‌شد، که در این صورت، بر اساس تقسیم کرسی‌ها، شیعه در اقلیت قرار می‌گرفت. از این رو سید محسن امین که اولا با روح این تقسیم که باعث تفرقه و جدایی می‌گشت مخالف بود و ثانیاً آن را موجب در اقلیت قرار گرفتن شیعیان می‌دانست، نامه‌ای به دولت نوشت که بر اساس مذهب شیعه همه مسلمانان امت واحده هستند و هیچ گاه شیعه اراده افتراق با برادران سنّی را ندارد. این نامه مورد استقبال همه وطن خواهان سوری قرار گرفت و به دنبال آن حکومت این چنین مقرر کرد: «ان المسلمین طائفة واحدة لا فرق بین سنیهم و شیعیهم و ان هذه المقاعد المعینة للمسلمین فی جمیع انحاء الدولة السوریة هی للسنیین و للشیعیین علی السواء؛ مسلمانان امت واحده‌اند و فرقی بین سنی و شیعه نیست و این کرسی‌ها که برای مسلمانان در بخش‌های حکومت در نظر گرفته شده، برای سنی‌ها و شیعی‌ها به طور یکسان است). (پیشین).<br>
در نتیجه مبارزات و مقاومت‌های امین، کشور سوریه در سال 1355 ق به استقلال رسید. در این راستا لازم بود مجلس نمایندگان برای کشور تشکیل شود اما این که این امر چگونه و با چه تعداد کرسی برای شیعه و سنی به وقوع بپیوندد موضوعی بود که می‌بایست از طریق انتخابات مردمی روشن می‌شد، که در این صورت، بر اساس تقسیم کرسی‌ها، شیعه در اقلیت قرار می‌گرفت. از این رو سید محسن امین که اولا با روح این تقسیم که باعث تفرقه و جدایی می‌گشت مخالف بود و ثانیاً آن را موجب در اقلیت قرار گرفتن شیعیان می‌دانست، نامه‌ای به دولت نوشت که بر اساس مذهب شیعه همه مسلمانان امت واحده هستند و هیچ گاه شیعه اراده افتراق با برادران سنّی را ندارد. این نامه مورد استقبال همه وطن خواهان سوری قرار گرفت و به دنبال آن حکومت این چنین مقرر کرد: «ان المسلمین طائفة واحدة لا فرق بین سنیهم و شیعیهم و ان هذه المقاعد المعینة للمسلمین فی جمیع انحاء الدولة السوریة هی للسنیین و للشیعیین علی السواء؛ مسلمانان امت واحده‌اند و فرقی بین سنی و شیعه نیست و این کرسی‌ها که برای مسلمانان در بخش‌های حکومت در نظر گرفته شده، برای سنی‌ها و شیعی‌ها به طور یکسان است). (پیشین).<br>
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش