سید محمدباقر صدر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
سید محمدباقر صدر در پنجم ذی قعده 1353 قمری در شهر کاظمین چشم به جهان گشود. پدرش سید حیدر از مراجع عظام تقلید بود که سلسله تبار این خاندان به امام موسی بن جعفر (علیه‌‏السلام) متصل است و از ویژگی‏‌های افراد این خانواده آن است که همگی در زمره مجتهدان و عالمان زمان خود بوده‏‌اند و این ویژگی کم‏تر در افراد یک خاندان دیده می‌‏شود. <ref>نعمانی، 1424 ق، ج 1، ص 32</ref>  
سید محمدباقر صدر در پنجم ذی قعده 1353 قمری در شهر کاظمین چشم به جهان گشود. پدرش سید حیدر از مراجع عظام تقلید بود که سلسله تبار این خاندان به امام موسی بن جعفر (علیه‌‏السلام) متصل است و از ویژگی‏‌های افراد این خانواده آن است که همگی در زمره مجتهدان و عالمان زمان خود بوده‏‌اند و این ویژگی کم‏تر در افراد یک خاندان دیده می‌‏شود. <ref>نعمانی، 1424 ق، ج 1، ص 32</ref>  
بعد از درگذشت پدر دانشمندش، زیر نظر مادر پاکدامن و برادر خویش سید اسماعیل صدر پرورش یافت. از آغاز کودکی نشانه‏‌های نبوغ و تیزهوشی در وی آشکار بود. وی دروس ابتدایی خود را در مدرسه «منتدی‌النشر» در کاظمین فراگرفت و به گفته دوست صمیمی او مرحوم محمدعلی خلیلی که با هم در یک مدرسه تحصیل می‏‌کردند، تیزهوشی و اخلاق پسندیده او موجب می‌‏شد که همهٔ دانش‏‌آموزان مدرسه از کوچک و بزرگ به وی توجه کنند و دائما رفتار او را زیر نظر داشته باشند. هم‏چنان که آموزگاران نیز او را مورد احترام و تقدیر قرار می‌‏دادند. در مدرسه همه می‏‌دانستند که او دارای هوشی فوق‌العاده است و در دروس مدرسه به مراتب از همسالان خود جلوتر است. به همین دلیل آموزگاران مدرسه همیشه او را به عنوان بهترین نمونه دانش‏‌آموز کوشا و مؤدّب به دیگران معرفی می‏‌کردند. <ref>حسینی حائری، حسینی حائری، کاظم، زندگی و افکار شهید بزرگوار آیت‌الله‌العظمی سید محمدباقر صدر، ترجمه و پاورقی حسن طارمی، ص 36.</ref><br>
بعد از درگذشت پدر دانشمندش، زیر نظر مادر پاکدامن و برادر خویش سید اسماعیل صدر پرورش یافت. از آغاز کودکی نشانه‏‌های نبوغ و تیزهوشی در وی آشکار بود. وی دروس ابتدایی خود را در مدرسه «منتدی‌النشر» در کاظمین فراگرفت و به گفته دوست صمیمی او مرحوم محمدعلی خلیلی که با هم در یک مدرسه تحصیل می‏‌کردند، تیزهوشی و اخلاق پسندیده او موجب می‌‏شد که همهٔ دانش‏‌آموزان مدرسه از کوچک و بزرگ به وی توجه کنند و دائما رفتار او را زیر نظر داشته باشند. هم‏چنان که آموزگاران نیز او را مورد احترام و تقدیر قرار می‌‏دادند. در مدرسه همه می‏‌دانستند که او دارای هوشی فوق‌العاده است و در دروس مدرسه به مراتب از همسالان خود جلوتر است. به همین دلیل آموزگاران مدرسه همیشه او را به عنوان بهترین نمونه دانش‏‌آموز کوشا و مؤدّب به دیگران معرفی می‏‌کردند. <ref>حسینی حائری، حسینی حائری، کاظم، زندگی و افکار شهید بزرگوار آیت‌الله‌العظمی سید محمدباقر صدر، ترجمه و پاورقی حسن طارمی، ص 36.</ref><br>
یکی از عواملی که زمینه‏‌ساز شناسایی بیش‏تر او نزد مردم شد و آوازهٔ او را از چهار دیوار مدرسه فراتر برد، ایراد سخنرانی‌ها و خواندن اشعاری بود که وی در مراسم عزاداری سرور شهیدان امام حسین(علیه‏‌السلام) قرائت می‌‏کرد. شهید صدر در همان دوران ابتدایی بر فراز منبری که در صحن کاظمی قرار داشت، می‏‌رفت و ایراد خطبه می‏‌کرد. بیان آهنگین و گفتار روان او که بدون کم‏ترین درنگ، کلمات را ادا می‏‌کرد، همه را غرق در شگفتی می‌‏ساخت و شگفت‌‏تر آن‏که او این مطالب را در فاصله بین مدرسه تا صحن شریف کاظمی حفظ می‌‏کرد.<br>
یکی از عواملی که زمینه‏‌ساز شناسایی بیش‏تر او نزد مردم شد و آوازهٔ او را از چهار دیوار مدرسه فراتر برد، ایراد سخنرانی‌ها و خواندن اشعاری بود که وی در مراسم عزاداری سرور شهیدان امام حسین (علیه‏‌السلام) قرائت می‌‏کرد. شهید صدر در همان دوران ابتدایی بر فراز منبری که در صحن کاظمی قرار داشت، می‏‌رفت و ایراد خطبه می‏‌کرد. بیان آهنگین و گفتار روان او که بدون کم‏ترین درنگ، کلمات را ادا می‏‌کرد، همه را غرق در شگفتی می‌‏ساخت و شگفت‌‏تر آن‏که او این مطالب را در فاصله بین مدرسه تا صحن شریف کاظمی حفظ می‌‏کرد.<br>
شهید صدر از نظر فکری و فهم مطالب چنان از هم کلاسی‌‏های خود جلوتر بود که برخی از مطالبی را که او برای دوستان خود در زنگ تفریح مدرسه، بیان می‌‏کرد برای آن‏ها تازگی داشت. وی با مطالعه کتاب‌‏های غیردرسی مانند کتاب‏‌های فلسفی و مباحث نوین آن روز، سخنانی بر زبان جاری می‌‏ساخت که دوستان او برای نخستین بار واژه‌‏هایی نظیر مارکسیزم، امپریالیسم و دیالکتیک را می‌‏شنیدند و با شخصیت‌‏هایی چون ویکتور هوگو و گوته آشنا می‌‏شدند. شهید صدر در ایام ابتدایی چنان با هیبت و بزرگوار بود که یکی از معلمانش به نام «أبو براء» درباره او می‌‏گوید: «هرگاه با معلمانش سخن می‌‏گفت سر را به زیر می‌‏انداخت و دیدگانش را فرو می‏فکند. من او را از یک سو به عنوان کودکی پاک و بی‏گناه دوست می‌‏داشتم، و از سوی دیگر به عنوان مردی بزرگ به وی می‌‏نگریستم و او را احترام می‏‌کردم چرا که آکنده از دانش و معرفت بود تا بدان جا که روزی به وی گفتم: من در انتظار فرا رسیدن روزی هستم که از چشمهٔ دانش و آگاهی تو سیراب شوم و در پرتو اندیشه‏‌ها و نظریات شما راه بیابم. اما او در نهایت ادب و احترام و همراه با شرم‌زدگی پاسخ داد: استاد! مرا ببخشید من پیوسته شاگرد شما و شاگرد هر کسی که در این مدرسه به من درس آموخته است، بوده‏‌ام».<br>
شهید صدر از نظر فکری و فهم مطالب چنان از هم کلاسی‌‏های خود جلوتر بود که برخی از مطالبی را که او برای دوستان خود در زنگ تفریح مدرسه، بیان می‌‏کرد برای آن‏ها تازگی داشت. وی با مطالعه کتاب‌‏های غیردرسی مانند کتاب‏‌های فلسفی و مباحث نوین آن روز، سخنانی بر زبان جاری می‌‏ساخت که دوستان او برای نخستین بار واژه‌‏هایی نظیر مارکسیزم، امپریالیسم و دیالکتیک را می‌‏شنیدند و با شخصیت‌‏هایی چون ویکتور هوگو و گوته آشنا می‌‏شدند. شهید صدر در ایام ابتدایی چنان با هیبت و بزرگوار بود که یکی از معلمانش به نام «أبو براء» درباره او می‌‏گوید: «هرگاه با معلمانش سخن می‌‏گفت سر را به زیر می‌‏انداخت و دیدگانش را فرو می‏فکند. من او را از یک سو به عنوان کودکی پاک و بی‏گناه دوست می‌‏داشتم، و از سوی دیگر به عنوان مردی بزرگ به وی می‌‏نگریستم و او را احترام می‏‌کردم چرا که آکنده از دانش و معرفت بود تا بدان جا که روزی به وی گفتم: من در انتظار فرا رسیدن روزی هستم که از چشمهٔ دانش و آگاهی تو سیراب شوم و در پرتو اندیشه‏‌ها و نظریات شما راه بیابم. اما او در نهایت ادب و احترام و همراه با شرم‌زدگی پاسخ داد: استاد! مرا ببخشید من پیوسته شاگرد شما و شاگرد هر کسی که در این مدرسه به من درس آموخته است، بوده‏‌ام».
   
   
= شهید صدر در حوزهٔ نجف اشرف =
= شهید صدر در حوزهٔ نجف اشرف =
شهید صدر پس از پایان دورهٔ ابتدایی در شهر کاظمین، با وجود فشارهایی که از سوی آشنایان خود تحمل می‌‏کرد، دروس دولتی را رها کرد و بنا به سفارش مادرش عازم حوزهٔ علمیهٔ نجف شد و به تحصیل علوم دینی پرداخت. وی در سال 1365 ق در محضر دو نفر از بزرگ‏ترین شخصیت‌‏های علمی حوزهٔ نجف اشرف، یعنی مرحوم شیخ محمدرضا آل یاسین و مرحوم سید ابوالقاسم خوئی شاگردی نمود. در سن یازده سالگی منطق را فراگرفت و رساله‏‌ای در همین موضوع نگاشت. موضوع رساله او بررسی اعتراضاتی بود که به برخی از کتاب‏های منطقی وارد شده است. در اوایل دوازده سالگی کتاب معالم الاصول را نزد برادر خود مرحوم سید اسماعیل صدر آموخت. از تیزهوشی او همین بس که بر صاحب معالم ایراداتی را وارد کرد که مرحوم آخوند خراسانی در کفایه به آن‏ها اشاره کرده است. هم‏زمان با شرکت او در درس مرحوم آل یاسین، شماری از دانشمندان و استادان مانند: شیخ صدرا بادکوبی، شیخ عباس رمیثی، شیخ طاهر آل راضی، سید عبدالکریم علیخان، که نقش استادی شهید صدر را بر عهده داشتند، نیز در این درس حاضر بودند.<br>
شهید صدر پس از پایان دورهٔ ابتدایی در شهر کاظمین، با وجود فشارهایی که از سوی آشنایان خود تحمل می‌‏کرد، دروس دولتی را رها کرد و بنا به سفارش مادرش عازم حوزهٔ علمیهٔ نجف شد و به تحصیل علوم دینی پرداخت. وی در سال 1365 ق در محضر دو نفر از بزرگ‏ترین شخصیت‌‏های علمی حوزهٔ نجف اشرف، یعنی مرحوم شیخ محمدرضا آل یاسین و مرحوم سید ابوالقاسم خوئی شاگردی نمود. در سن یازده سالگی منطق را فراگرفت و رساله‏‌ای در همین موضوع نگاشت. موضوع رساله او بررسی اعتراضاتی بود که به برخی از کتاب‏های منطقی وارد شده است. در اوایل دوازده سالگی کتاب معالم الاصول را نزد برادر خود مرحوم سید اسماعیل صدر آموخت. از تیزهوشی او همین بس که بر صاحب معالم ایراداتی را وارد کرد که مرحوم آخوند خراسانی در کفایه به آن‏ها اشاره کرده است. هم‏زمان با شرکت او در درس مرحوم آل یاسین، شماری از دانشمندان و استادان مانند: شیخ صدرا بادکوبی، شیخ عباس رمیثی، شیخ طاهر آل راضی، سید عبدالکریم علیخان، که نقش استادی شهید صدر را بر عهده داشتند، نیز در این درس حاضر بودند.
   
   
برادر وی مرحوم سید اسماعیل صدر درباره ایشان چنین گفته است: «برادر ارجمند ما همه مدارج علمی را پیش از رسیدن به سنّ بلوغ پیموده است». . در سال 1370 که شیخ مرتضی آل یاسین به لقای حق شتافت، وی تعلیقه‏‌ای بر رسالهٔ عملیهٔ وی که «بلغة الراغبین» نام داشت، نگاشت و در همان ایام، حواشی شیخ عباس رمیثی بر این رساله را نیز تنظیم می‏‌کرد که شیخ عباس به او گفت: «تقلید بر شما حرام است»، کنایه از این‏که شما مجتهد مسلّم هستید. شهید صدر تحصیلات اصولی خود را در سال 1378 ق و دروس فقه را در سال 1379ق به پایان رساند. به این ترتیب دوران تحصیل او از آغاز تا پایان حدود هفده یا هجده سال شد. این مدت اگر‌چه کوتاه بود اما در واقع بسیار دامنه‌‏دار و گسترده بود، زیرا او در شبانه‌‏روز شانزده ساعت مطالعه می‏‌کرد و در همه حالات جز به مسائل علمی فکر نمی‏‌کرد. وی به طور رسمی از روز سه‌‏شنبه دوازدهم جمادی الثانی سال 1378 ق تدریس خارج اصول را آغاز کرد و این دورهٔ درسی تا سال 1391 ق ادامه یافت. هم‏چنین شهید صدر تدریس خارج فقه را به روش عروة الوثقی در سال 1381 ق آغاز کرد که مدت‏‌ها ادامه داشت.<br>
برادر وی مرحوم سید اسماعیل صدر درباره ایشان چنین گفته است: «برادر ارجمند ما همه مدارج علمی را پیش از رسیدن به سنّ بلوغ پیموده است». . در سال 1370 که شیخ مرتضی آل یاسین به لقای حق شتافت، وی تعلیقه‏‌ای بر رسالهٔ عملیهٔ وی که «بلغة الراغبین» نام داشت، نگاشت و در همان ایام، حواشی شیخ عباس رمیثی بر این رساله را نیز تنظیم می‏‌کرد که شیخ عباس به او گفت: «تقلید بر شما حرام است»، کنایه از این‏که شما مجتهد مسلّم هستید. شهید صدر تحصیلات اصولی خود را در سال 1378 ق و دروس فقه را در سال 1379ق به پایان رساند. به این ترتیب دوران تحصیل او از آغاز تا پایان حدود هفده یا هجده سال شد. این مدت اگر‌چه کوتاه بود اما در واقع بسیار دامنه‌‏دار و گسترده بود، زیرا او در شبانه‌‏روز شانزده ساعت مطالعه می‏‌کرد و در همه حالات جز به مسائل علمی فکر نمی‏‌کرد. وی به طور رسمی از روز سه‌‏شنبه دوازدهم جمادی الثانی سال 1378 ق تدریس خارج اصول را آغاز کرد و این دورهٔ درسی تا سال 1391 ق ادامه یافت. هم‏چنین شهید صدر تدریس خارج فقه را به روش عروة الوثقی در سال 1381 ق آغاز کرد که مدت‏‌ها ادامه داشت.
   
   
== شاگردان شهید صدر شهید صدر ==
== شاگردان شهید صدر شهید صدر ==
خط ۳۸: خط ۳۸:


== آثار و تألیفات شهید صدر ==
== آثار و تألیفات شهید صدر ==
آثار علمی متعددی از خود بر جای گذاشته که در موضوعات مختلف به رشته تحریر درآمده است. قلم او در موضوعات متنوع علمی حکایت از بینش وسیع او در عرصه‌‏های اجتماعی، دینی، سیاسی، اقتصادی و فلسفی دارد. وی در تمام این عرصه‌‏ها کتاب‌‏های ارزشمندی نگاشته که از جمله می‌‏توان به موارد زیر اشاره نمود: 67ـ اقتصادنا؛ 68ـ الاسس المنطقیه للاستقراء؛ (این کتاب، علاوه بر چاپ‏‌های متعدد، به زبان فارسی نیز برگردانده شده است. نام فارسی آن «مبانی منطقی استقراء» می‏‌باشد که توسط سید احمد فهری ترجمه شده است). 69ـ الاسلام یقود الحیاة؛ شش جزوه از این مجموعه در سال 1399 قمری به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی در ایران چاپ گردید که عبارت‏ند از: الف ـ لمحة فقهیة تمهیدیّة عن مشروع دستور الجمهوریة الاسلامیة فی ایران؛ ب ـ صورة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی؛ ج ـ خطوط تفصیلیة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی؛ د ـ خلافة الانسان و شهادة الانبیاء؛ ه ـ منابع القدرة فی الدولة الاسلامیة؛ و ـ الاسس العامة للبنک فی المجتمع الاسلامی. 70ـ البنک اللاربوی فی الاسلام؛ این کتاب به صورت مقالات مستمر توسط آقای گلسرخی کاشانی ترجمه و در ماهنامه مکتب اسلام چاپ شده است).<br>
آثار علمی متعددی از خود بر جای گذاشته که در موضوعات مختلف به رشته تحریر درآمده است. قلم او در موضوعات متنوع علمی حکایت از بینش وسیع او در عرصه‌‏های اجتماعی، دینی، سیاسی، اقتصادی و فلسفی دارد. وی در تمام این عرصه‌‏ها کتاب‌‏های ارزشمندی نگاشته که از جمله می‌‏توان به موارد زیر اشاره نمود: 67ـ اقتصادنا؛ 68ـ الاسس المنطقیه للاستقراء؛ (این کتاب، علاوه بر چاپ‏‌های متعدد، به زبان فارسی نیز برگردانده شده است. نام فارسی آن «مبانی منطقی استقراء» می‏‌باشد که توسط سید احمد فهری ترجمه شده است). 69ـ الاسلام یقود الحیاة؛ شش جزوه از این مجموعه در سال 1399 قمری به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی در ایران چاپ گردید که عبارت‏ند از: الف ـ لمحة فقهیة تمهیدیّة عن مشروع دستور الجمهوریة الاسلامیة فی ایران؛ ب ـ صورة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی؛ ج ـ خطوط تفصیلیة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی؛ د ـ خلافة الانسان و شهادة الانبیاء؛ ه ـ منابع القدرة فی الدولة الاسلامیة؛ و ـ الاسس العامة للبنک فی المجتمع الاسلامی. 70ـ البنک اللاربوی فی الاسلام؛ این کتاب به صورت مقالات مستمر توسط آقای گلسرخی کاشانی ترجمه و در ماهنامه مکتب اسلام چاپ شده است).


71ـ بحوث فی شرح العروة الوثقی؛ 72ـ بحوث حول المهدی(عج)؛ (این کتاب بارها چاپ شده و به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. در ابتدا به عنوان مقدمه‌‏ای بر کتاب «تاریخ الغیبة الصغری» سید محمد صدر، نوشته شد؛ اما بعد به صورت کتاب مستقل به چاپ رسید و ترجمه آن با نام «امام مهدی (عج) حماسه‌‏ای از نور» منتشر شده است). 73ـ بحث حول الولایة؛ (این کتاب با نام «تشیع مولود طبیعی اسلام» توسط آقای علی حجتی کرمانی به زبان فارسی برگردانده شده است. هم‏چنین ترجمه دیگری از این کتاب به قلم آقای آیت اللّهی منتشر گردیده است). 74ـ بلغة الراغبین؛ (تعلیقه بر رسالهٔ عملیهٔ مرحوم آیت‌اللّه‏‌العظمی شیخ محمد رضا آل یاسین). 75ـ دروس فی علم الاصول؛ (این کتاب در سه مرحله به نام «حلقات» نگاشته شد که حلقهٔ سوم آن دارای دو بخش می‌‏باشد). 76ـ فدک فی التاریخ؛ (یکی از مهم‏ترین حوادث تاریخی صدر اسلام پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی‏‌الله‏‌علیه‏‌و‏آله) در این کتاب مطرح شده و چگونگی شکل‏‌گیری نظام سیاسی و اجتماعی اسلام را بررسی نموده است. این کتاب بارها چاپ شده و به زبان فارسی نیز ترجمه گردیده است). 77ـ فلسفتنا؛ (این کتاب بارها در ایران و بیروت چاپ شده و مجموعه‏‌ای از مباحث فلسفی اسلامی به صورت تطبیقی و مقایسه‏‌ای با مکاتب جدید مادی به ویژه مارکسیزم می‌‏باشد). 78ـ غایة الفکر فی علم الاصول؛ (از این کتاب فقط جزء نخست آن در سال 1374 شمسی چاپ شد). 79ـ المعالم الجدیدة للاصول؛ (این کتاب، بارها به چاپ رسیده است که نخستین بار آن در سال 1385ق توسط دانشکدهٔ اصول دین در عراق بوده است). 80ـ المدرسة الاسلامیة؛ (دو بخش از این کتاب چاپ شده است: بخش اول، الانسان المعاصر و المشکلة الاجتماعیة. بخش دوم، ماذا تعرف عن الاقتصاد الاسلامی). 81ـ منهاج الصالحین؛ (تعلیقه‏‌ای بر رسالهٔ عملیهٔ آیت‌الله‌العظمی سید محسن حکیم می‌‏باشد). 82ـ موجز أحکام الحج.
71ـ بحوث فی شرح العروة الوثقی؛ 72ـ بحوث حول المهدی(عج)؛ (این کتاب بارها چاپ شده و به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. در ابتدا به عنوان مقدمه‌‏ای بر کتاب «تاریخ الغیبة الصغری» سید محمد صدر، نوشته شد؛ اما بعد به صورت کتاب مستقل به چاپ رسید و ترجمه آن با نام «امام مهدی (عج) حماسه‌‏ای از نور» منتشر شده است). 73ـ بحث حول الولایة؛ (این کتاب با نام «تشیع مولود طبیعی اسلام» توسط آقای علی حجتی کرمانی به زبان فارسی برگردانده شده است. هم‏چنین ترجمه دیگری از این کتاب به قلم آقای آیت اللّهی منتشر گردیده است). 74ـ بلغة الراغبین؛ (تعلیقه بر رسالهٔ عملیهٔ مرحوم آیت‌اللّه‏‌العظمی شیخ محمد رضا آل یاسین). 75ـ دروس فی علم الاصول؛ (این کتاب در سه مرحله به نام «حلقات» نگاشته شد که حلقهٔ سوم آن دارای دو بخش می‌‏باشد). 76ـ فدک فی التاریخ؛ (یکی از مهم‏ترین حوادث تاریخی صدر اسلام پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی‏‌الله‏‌علیه‏‌و‏آله) در این کتاب مطرح شده و چگونگی شکل‏‌گیری نظام سیاسی و اجتماعی اسلام را بررسی نموده است. این کتاب بارها چاپ شده و به زبان فارسی نیز ترجمه گردیده است). 77ـ فلسفتنا؛ (این کتاب بارها در ایران و بیروت چاپ شده و مجموعه‏‌ای از مباحث فلسفی اسلامی به صورت تطبیقی و مقایسه‏‌ای با مکاتب جدید مادی به ویژه مارکسیزم می‌‏باشد). 78ـ غایة الفکر فی علم الاصول؛ (از این کتاب فقط جزء نخست آن در سال 1374 شمسی چاپ شد). 79ـ المعالم الجدیدة للاصول؛ (این کتاب، بارها به چاپ رسیده است که نخستین بار آن در سال 1385ق توسط دانشکدهٔ اصول دین در عراق بوده است). 80ـ المدرسة الاسلامیة؛ (دو بخش از این کتاب چاپ شده است: بخش اول، الانسان المعاصر و المشکلة الاجتماعیة. بخش دوم، ماذا تعرف عن الاقتصاد الاسلامی). 81ـ منهاج الصالحین؛ (تعلیقه‏‌ای بر رسالهٔ عملیهٔ آیت‌الله‌العظمی سید محسن حکیم می‌‏باشد). 82ـ موجز أحکام الحج.
خط ۴۴: خط ۴۴:
=حرکت‌های اجتماعی - سیاسی شهید صدر=
=حرکت‌های اجتماعی - سیاسی شهید صدر=
تأسیس جماعة العلما و نقش شهید صدر تأسیس این مؤسسه یک حرکت ارزشمند اسلامی بود که توسط گروهی اندک از دانشمندان بزرگ نجف اشرف در زمان عبدالکریم قاسم آغاز گردید. استاد شهید در هنگام پایه‌‏گذاری این حرکت، سنین جوانی را پشت سر می‏‌گذارد و از اعضای حرکت «جماعة العلما» به شمار نمی‏‌آمد. اما به رغم این عدم وابستگی، نسبت به این اقدام پر برکت اسلامی دلسوزی می‌‏نمود و در تحریک و راهنمایی این حرکت، نقش کلیدی ایفا می‏‌کرد. مرحوم شهید سیدمحمدباقر حکیم در‌این‌باره می‏‌گوید: «به حق باید گفت که نقش اساسی در تشکیل این گروه بر دوش شخصیت علمی و خردمندانه شهید صدر و نیز تلاش‌‏های مرجعیت دینی آن زمان، مرحوم سید محسن حکیم بود. درست است که استاد شهید سید محمدباقر صدر به دلیل کمی سن به عنوان یکی از اعضای رسمی «جماعة العلما» فعالیت نمی‌‏کرد، اما نقش بسزای او را در راه‏‌اندازی این گروه و جهت دادن به آن، هرگز نمی‏‌توان انکار کرد». به دنبال این حرکت، علمای بزرگ نجف توانستند برنامه‌‏های درست اسلامی را عرضه کنند و در طریق ایجاد یک نیروی سیاسی توانمند و مستقل اسلامی گام بردارند. تلاش آنان در قالب بیانیه‌‏ها، کنفرانس‏‌های عمومی، پیوند با برخی سازمان‌‏ها و اتحادیه‌‏های جوان و انتشار مجله «الأضواء الاسلامیة» صورت می‏‌گرفت.<br>
تأسیس جماعة العلما و نقش شهید صدر تأسیس این مؤسسه یک حرکت ارزشمند اسلامی بود که توسط گروهی اندک از دانشمندان بزرگ نجف اشرف در زمان عبدالکریم قاسم آغاز گردید. استاد شهید در هنگام پایه‌‏گذاری این حرکت، سنین جوانی را پشت سر می‏‌گذارد و از اعضای حرکت «جماعة العلما» به شمار نمی‏‌آمد. اما به رغم این عدم وابستگی، نسبت به این اقدام پر برکت اسلامی دلسوزی می‌‏نمود و در تحریک و راهنمایی این حرکت، نقش کلیدی ایفا می‏‌کرد. مرحوم شهید سیدمحمدباقر حکیم در‌این‌باره می‏‌گوید: «به حق باید گفت که نقش اساسی در تشکیل این گروه بر دوش شخصیت علمی و خردمندانه شهید صدر و نیز تلاش‌‏های مرجعیت دینی آن زمان، مرحوم سید محسن حکیم بود. درست است که استاد شهید سید محمدباقر صدر به دلیل کمی سن به عنوان یکی از اعضای رسمی «جماعة العلما» فعالیت نمی‌‏کرد، اما نقش بسزای او را در راه‏‌اندازی این گروه و جهت دادن به آن، هرگز نمی‏‌توان انکار کرد». به دنبال این حرکت، علمای بزرگ نجف توانستند برنامه‌‏های درست اسلامی را عرضه کنند و در طریق ایجاد یک نیروی سیاسی توانمند و مستقل اسلامی گام بردارند. تلاش آنان در قالب بیانیه‌‏ها، کنفرانس‏‌های عمومی، پیوند با برخی سازمان‌‏ها و اتحادیه‌‏های جوان و انتشار مجله «الأضواء الاسلامیة» صورت می‏‌گرفت.<br>
نشریه الاضواء زیر نظر هیئتی چاپ می‌‏شد که اعضای آن را دانشمندان جوان حوزه علمیه تشکیل می‏‌دادند و پیوندی قوی با شهید صدر داشتند. بعد از گذشت کم‏تر از یک سال، «جماعة العلما» توفیق یافت به عنوان پایگاهی اسلامی و جوان در جامعه اسلامی حضور یابد و بنا بر آن گذاشته شد که مجله «الاضواء الاسلامیه» از یک سو به عنوان ارگان رسمی این گروه و از سوی دیگر، به منظور استمراربخشی به راهی که آغاز شده بود، منتشر گردد. بدیهی است با انتشار این مجله و ارایه دیدگاه‏‌های فکری و سیاسی اسلام و عرضه مبانی و روش‌‏های اسلامی در راه پیشبرد اجتماع و تدوین برنامه‌‏های گسترده به ویژه با مطالبی که در سرمقاله با عنوان «رسالتنا» توسط شهید صدر و با اسم جماعة العلما منتشر می‌‏شد، روح اسلامی را در قشرهای وسیعی از مردم مسلمان بر می‌‏انگیخت و غیرت دینی را در آنان تقویت می‌‏نمود. تأسیس حزب الدعوة الاسلامیة استاد شهید در آغاز جوانی، حزبی را به نام «حزب الدعوة الاسلامیة» پایه‏‌گذاری کرد. این اقدام در ظرف زمانی خود، با توجه به سطح فکر سیاسی موجود آن روز در حوزهٔ علمیهٔ نجف، از شعور عمیق سیاسی وی حکایت می‌‏کرد و حرکتی آگاهانه به شمار می‌‏آمد. در روزگاری که بسیاری از دین‏داران هرگونه انتساب به یک حزب اسلامی را نشانه انحراف از اسلام اصیل و همگامی با استکبار می‏‌دانستند، پیشگامی او در برافراشتن بنیان یک حزب اسلامی، به راستی بازگوکننده بینش عمیق او بود.<br>
نشریه الاضواء زیر نظر هیئتی چاپ می‌‏شد که اعضای آن را دانشمندان جوان حوزه علمیه تشکیل می‏‌دادند و پیوندی قوی با شهید صدر داشتند. بعد از گذشت کم‏تر از یک سال، «جماعة العلما» توفیق یافت به عنوان پایگاهی اسلامی و جوان در جامعه اسلامی حضور یابد و بنا بر آن گذاشته شد که مجله «الاضواء الاسلامیه» از یک سو به عنوان ارگان رسمی این گروه و از سوی دیگر، به منظور استمراربخشی به راهی که آغاز شده بود، منتشر گردد. بدیهی است با انتشار این مجله و ارایه دیدگاه‏‌های فکری و سیاسی اسلام و عرضه مبانی و روش‌‏های اسلامی در راه پیشبرد اجتماع و تدوین برنامه‌‏های گسترده به ویژه با مطالبی که در سرمقاله با عنوان «رسالتنا» توسط شهید صدر و با اسم جماعة العلما منتشر می‌‏شد، روح اسلامی را در قشرهای وسیعی از مردم مسلمان بر می‌‏انگیخت و غیرت دینی را در آنان تقویت می‌‏نمود. تأسیس حزب الدعوة الاسلامیة استاد شهید در آغاز جوانی، حزبی را به نام «حزب الدعوة الاسلامیة» پایه‏‌گذاری کرد. این اقدام در ظرف زمانی خود، با توجه به سطح فکر سیاسی موجود آن روز در حوزهٔ علمیهٔ نجف، از شعور عمیق سیاسی وی حکایت می‌‏کرد و حرکتی آگاهانه به شمار می‌‏آمد. در روزگاری که بسیاری از دین‏داران هرگونه انتساب به یک حزب اسلامی را نشانه انحراف از اسلام اصیل و همگامی با استکبار می‏‌دانستند، پیشگامی او در برافراشتن بنیان یک حزب اسلامی، به راستی بازگوکننده بینش عمیق او بود.


جریان تأسیس این حزب در سال 1377 ق اتفاق افتاد و روند رشد و کمال آن در چهار مقطع قرار داده شد: الف ـ مقطع ایجاد و تأسیس حزب و دگرگونی فکر امت؛ ب ـ مقطع اقدامات سیاسی؛ ج ـ مقطع دست‏یابی به قدرت؛ د ـ مقطع رسیدگی به مصالح امت اسلام. شهید صدر در جلسات هفتگی خود به بررسی و تحلیل این مقاطع می‏‌پرداخت. اما با آنکه خود در تأسیس حزب پیشگام بود بعد از حدود پنج سال این تشکل اسلامی را ترک کرد؛ زیرا برخی بدخواهان نسبت به این عمل او نزد مرحوم آیت‌الله‌العظمی سید محسن حکیم زبان به اعتراض گشودند. از جمله این افراد، حسین صافی بود که فردی روحانی نما و در واقع از طرفداران حزب بعث عراق به شمار می‌‏آمد. وی نزد آیت‌الله حکیم اظهار داشت: «سید محمدباقر صدر و شماری از افراد او اقدام به تأسیس حزبی به نام حزب الدعوة الاسلامیة کرده‏‌اند. اینان با کار خود موجب ویرانی حوزهٔ علمیهٔ خواهند شد». آیت‌الله‌العظمی حکیم او را از پیش خود راند و سپس یکی از فرزندان خود را نزد سید صدر فرستاد و به او پیغام داد که: «شأن شما پاسداری از همهٔ حرکت‌‏های اسلامی است، اما وابستگی به یک حزب خاص سزاوار نیست. شما باید همهٔ ابعاد مسائل اسلامی را مورد نظر داشته باشید.» <br>
جریان تأسیس این حزب در سال 1377 ق اتفاق افتاد و روند رشد و کمال آن در چهار مقطع قرار داده شد: الف ـ مقطع ایجاد و تأسیس حزب و دگرگونی فکر امت؛ ب ـ مقطع اقدامات سیاسی؛ ج ـ مقطع دست‏یابی به قدرت؛ د ـ مقطع رسیدگی به مصالح امت اسلام. شهید صدر در جلسات هفتگی خود به بررسی و تحلیل این مقاطع می‏‌پرداخت. اما با آنکه خود در تأسیس حزب پیشگام بود بعد از حدود پنج سال این تشکل اسلامی را ترک کرد؛ زیرا برخی بدخواهان نسبت به این عمل او نزد مرحوم آیت‌الله‌العظمی سید محسن حکیم زبان به اعتراض گشودند. از جمله این افراد، حسین صافی بود که فردی روحانی نما و در واقع از طرفداران حزب بعث عراق به شمار می‌‏آمد. وی نزد آیت‌الله حکیم اظهار داشت: «سید محمدباقر صدر و شماری از افراد او اقدام به تأسیس حزبی به نام حزب الدعوة الاسلامیة کرده‏‌اند. اینان با کار خود موجب ویرانی حوزهٔ علمیهٔ خواهند شد». آیت‌الله‌العظمی حکیم او را از پیش خود راند و سپس یکی از فرزندان خود را نزد سید صدر فرستاد و به او پیغام داد که: «شأن شما پاسداری از همهٔ حرکت‌‏های اسلامی است، اما وابستگی به یک حزب خاص سزاوار نیست. شما باید همهٔ ابعاد مسائل اسلامی را مورد نظر داشته باشید.»  


شهید صدر پاسخ داد که من در‌این‌باره خواهم اندیشید، اما بعد از مدتی از حزب مذکور کنار کشید. وی پس از رحلت آیت‌الله‌العظمی حکیم، به تدریج عهده‌‏دار امر مرجعیت شد و در این زمان بود که نظریه «لزوم جدایی دستگاه مرجعیت صالحه از تشکیلات حزبی» را مطرح ساخت. او معتقد بود نظام مرجعیت عهده‏‌دار رهبری صحیح امت اسلامی است نه یک حزب سیاسی و اگر‌چه وجود یک حزب اسلامی ضرورت دارد تا بازوی مرجعیت بوده و زیر نظر آن حرکت کند، اما در هم آمیختن و یکی کردن دو عنوان «سازمان سیاسی اسلامی» و «نظام مرجعیت» سبب خلط کارها شده و به تداخل حوزهٔ فعالیت این دو پایگاه مستقل می‏‌انجامد.<br>
شهید صدر پاسخ داد که من در‌این‌باره خواهم اندیشید، اما بعد از مدتی از حزب مذکور کنار کشید. وی پس از رحلت آیت‌الله‌العظمی حکیم، به تدریج عهده‌‏دار امر مرجعیت شد و در این زمان بود که نظریه «لزوم جدایی دستگاه مرجعیت صالحه از تشکیلات حزبی» را مطرح ساخت. او معتقد بود نظام مرجعیت عهده‏‌دار رهبری صحیح امت اسلامی است نه یک حزب سیاسی و اگر‌چه وجود یک حزب اسلامی ضرورت دارد تا بازوی مرجعیت بوده و زیر نظر آن حرکت کند، اما در هم آمیختن و یکی کردن دو عنوان «سازمان سیاسی اسلامی» و «نظام مرجعیت» سبب خلط کارها شده و به تداخل حوزهٔ فعالیت این دو پایگاه مستقل می‏‌انجامد.<br>
مرجعیت شایسته و مرجعیت نظام یافته یکی از برنامه‌‏های ارزشمند شهید صدر در طول ده سال پایانی عمر کوتاه و پر برکت خود، برگزاری جلسات هفتگی در منزلش بود. استاد در این جلسات، شاگردان برجسته و شناخته شده خود را گرد هم می‏‌آورد و با آنان در زمینه‏‌های مختلف اجتماعی و رویدادهای سیاسی گفت‏‌وگو می‏‌کرد و بسیاری از گرفتاری‌‏های مسلمانان در جوامع شیعی و سنی را برای آن‏ها بازگو می‏‌نمود. هر کس که در این مجالس حضور می‌‏یافت به روشنی می‏‌دید که استاد تا چه اندازه به نیازهای مسلمانان در سراسر کشورهای اسلامی و غیراسلامی توجه داشت، به طور جدی پیرامون آن‏چه به سود اسلام و مسلمانان است می‌‏اندیشید، در راه استوارتر شدن پایه‌‏های حوزه‌‏های علمیه و مراکز و اجتماعات گسترده عالمان دینی در همهٔ شهرها می‏‌کوشید، مبارزان در برابر کفر و طاغوت را در سراسر بلاد اسلامی راهنمایی می‏‌کرد و بالاخره مسلمانان را به حیات دوباره و فعال فرا می‌‏خواند. در این جلسات، شهید صدر با الهام از مبارزات امام خمینی رحمه‌‏الله و انقلاب اسلامی ایران نظریه «مرجعیت شایسته» و «مرجعیت نظام یافته» را مطرح ساخت و معتقد بود مرجعیت شایسته باید سیمایی روشن و یک‏دست از اهداف خود ارائه دهد و این حرکت هدف‏دار و آگاهانه پیوسته بر اساس آرمان‏‌های تعیین شده به پیش برود، نه آن‏که اقدامات آن پراکنده، سردرگم و فاقد هویت منسجم باشد و تنها بر اثر فشارهای ناشی از نیازهای مقطعی گام بردارد.<br>
مرجعیت شایسته و مرجعیت نظام یافته یکی از برنامه‌‏های ارزشمند شهید صدر در طول ده سال پایانی عمر کوتاه و پر برکت خود، برگزاری جلسات هفتگی در منزلش بود. استاد در این جلسات، شاگردان برجسته و شناخته شده خود را گرد هم می‏‌آورد و با آنان در زمینه‏‌های مختلف اجتماعی و رویدادهای سیاسی گفت‏‌وگو می‏‌کرد و بسیاری از گرفتاری‌‏های مسلمانان در جوامع شیعی و سنی را برای آن‏ها بازگو می‏‌نمود. هر کس که در این مجالس حضور می‌‏یافت به روشنی می‏‌دید که استاد تا چه اندازه به نیازهای مسلمانان در سراسر کشورهای اسلامی و غیراسلامی توجه داشت، به طور جدی پیرامون آن‏چه به سود اسلام و مسلمانان است می‌‏اندیشید، در راه استوارتر شدن پایه‌‏های حوزه‌‏های علمیه و مراکز و اجتماعات گسترده عالمان دینی در همهٔ شهرها می‏‌کوشید، مبارزان در برابر کفر و طاغوت را در سراسر بلاد اسلامی راهنمایی می‏‌کرد و بالاخره مسلمانان را به حیات دوباره و فعال فرا می‌‏خواند. در این جلسات، شهید صدر با الهام از مبارزات امام خمینی رحمه‌‏الله و انقلاب اسلامی ایران نظریه «مرجعیت شایسته» و «مرجعیت نظام یافته» را مطرح ساخت و معتقد بود مرجعیت شایسته باید سیمایی روشن و یک‏دست از اهداف خود ارائه دهد و این حرکت هدف‏دار و آگاهانه پیوسته بر اساس آرمان‏‌های تعیین شده به پیش برود، نه آن‏که اقدامات آن پراکنده، سردرگم و فاقد هویت منسجم باشد و تنها بر اثر فشارهای ناشی از نیازهای مقطعی گام بردارد.


وی در این نظریه به صورت مبسوط اهداف و برنامه‌‏های مرجعیت شایسته و نظام یافته را تبیین نمود و همیشه آرزوی تحقق آن را داشت. بدیهی است در این فرصت نم‌ی‏توان همه جزئیات این طرح را بازگو نمود، اما مبانی کلی این طرح به قرار ذیل است: 1ـ نشر دستورات اسلامی در میان مسلمانان در گسترده‏‌ترین حوزه ممکن؛ 2ـ ایجاد حرکتی فکری شامل کلیهٔ مفاهیم اصیل اسلامی و تمام ابعاد زندگی انسان؛ 3ـ نظارت بر حرکت‏‌های اسلامی و سیاسی؛ 4ـ برپایی مراکزی در سراسر جهان جهت ارتباط با امت اسلامی. به اعتقاد شهید صدر با تحقق این اهداف، دگرگونی عظیمی در روش کلی و دیدگاه‏‌های مرجعیت پیرامون رویدادهای جاری و کیفیت برخورد آن‏ها با امت اسلامی پدید خواهد آمد. در واقع تغییر نظام مرجعیت بستگی به ایجاد مرکزی وسیع و کمیته‌‏های زیردست متشکل از افراد متخصص و کاردان برای اجرای اهداف یاد شده دارد. این مرکز باید جای‏گزین گروهی گردد که از روی اتفاق و رویدادهای طبیعی راه به دستگاه مرجعیت برده و بخش‌هایی از کار را بر دوش می‌‏کشند. اینان اغلب عهده‌‏دار بر آوردن نیازهای آنی و حوادث جاری با اتکا به ذهنیت جزءنگر خود هستند، بدون آن‏که این اقدامات بر آرمان‌‏ها و اهداف روش‏مند مبتنی بوده و روح کلی حرکت مرجعیت بر آن‏ها حکم‏فرما باشد. شهید صدر معتقد بود استمرار نظام مرجعیت شایسته در بستر زمان باید به گونه‏‌ای باشد که از محدوده زندگانی یک مرجع معین فراتر رود تا مرجع جدید بتواند مسئولیت‏‌های خود را از نقطه پایانی فعالیت‏‌های مرجع پیشین آغاز کند، نه آن‏که از نقطه صفر حرکت نماید و به سختی‌‏ها و مشکلات ابتدایی حرکت خویش گرفتار آید. این چنین است که نظام مرجعیت می‌‏تواند در راه دست‏یابی به آرمان‌‏های خود پیوسته ثابت قدم بماند و برنامه‌هایی دراز مدت تنظیم نماید.
وی در این نظریه به صورت مبسوط اهداف و برنامه‌‏های مرجعیت شایسته و نظام یافته را تبیین نمود و همیشه آرزوی تحقق آن را داشت. بدیهی است در این فرصت نم‌ی‏توان همه جزئیات این طرح را بازگو نمود، اما مبانی کلی این طرح به قرار ذیل است: 1ـ نشر دستورات اسلامی در میان مسلمانان در گسترده‏‌ترین حوزه ممکن؛ 2ـ ایجاد حرکتی فکری شامل کلیهٔ مفاهیم اصیل اسلامی و تمام ابعاد زندگی انسان؛ 3ـ نظارت بر حرکت‏‌های اسلامی و سیاسی؛ 4ـ برپایی مراکزی در سراسر جهان جهت ارتباط با امت اسلامی. به اعتقاد شهید صدر با تحقق این اهداف، دگرگونی عظیمی در روش کلی و دیدگاه‏‌های مرجعیت پیرامون رویدادهای جاری و کیفیت برخورد آن‏ها با امت اسلامی پدید خواهد آمد. در واقع تغییر نظام مرجعیت بستگی به ایجاد مرکزی وسیع و کمیته‌‏های زیردست متشکل از افراد متخصص و کاردان برای اجرای اهداف یاد شده دارد. این مرکز باید جای‏گزین گروهی گردد که از روی اتفاق و رویدادهای طبیعی راه به دستگاه مرجعیت برده و بخش‌هایی از کار را بر دوش می‌‏کشند. اینان اغلب عهده‌‏دار بر آوردن نیازهای آنی و حوادث جاری با اتکا به ذهنیت جزءنگر خود هستند، بدون آن‏که این اقدامات بر آرمان‌‏ها و اهداف روش‏مند مبتنی بوده و روح کلی حرکت مرجعیت بر آن‏ها حکم‏فرما باشد. شهید صدر معتقد بود استمرار نظام مرجعیت شایسته در بستر زمان باید به گونه‏‌ای باشد که از محدوده زندگانی یک مرجع معین فراتر رود تا مرجع جدید بتواند مسئولیت‏‌های خود را از نقطه پایانی فعالیت‏‌های مرجع پیشین آغاز کند، نه آن‏که از نقطه صفر حرکت نماید و به سختی‌‏ها و مشکلات ابتدایی حرکت خویش گرفتار آید. این چنین است که نظام مرجعیت می‌‏تواند در راه دست‏یابی به آرمان‌‏های خود پیوسته ثابت قدم بماند و برنامه‌هایی دراز مدت تنظیم نماید.


=بازداشت‌ها و شهادت=
=بازداشت‌ها و شهادت=
شهید صدر در اثر ستم حزب بعث کافر، چهار مرتبه بازداشت شد. نخستین بار در سال 1392 ق بود که مأموران بعثی سید را در حالی که در بیمارستان نجف در بستر بیماری بود دستگیر نمودند. شهید صدر در اثر مسمومیت شدید، توسط دو تن از شاگردان نزدیکش (سید کاظم حسینی حائری و سید عبدالغنی اردبیلی) به بیمارستان نجف منتقل شد. مأموران بعثی که در پی دستگیری سید بودند، چون از ماجرا اطلاع نداشتند به خانه سید هجوم بردند و بعد از اطلاع از این‏که وی در بیمارستان است، روانه بیمارستان شدند و پس از محاصره آن، از متصدیان امر خواستند سید را به آنان تسلیم کنند. مسئولان بیمارستان از اجرای این خواسته امتناع ورزیدند اما سرانجام مأموران بعثی موفق شدند سید را به بیمارستان کوفه انتقال دهند و در بخش بازداشت شدگان بیمارستان بستری نمایند. این جریان که به اطلاع امام خمینی نیز رسید، خشم مردم و به ویژه طلاب علوم دینی و در رأس آنان مرحوم آیت‌الله شیخ مرتضی آل یاسین و مرحوم سید محمدصادق صدر را برانگیخت. آنان با اجتماع در اطراف بیمارستان کوفه خواستار آزادی سید شدند. رژیم بعثی از پیامدهای این شورش و هم‏چنین از وخامت حال سید، بیمناک شد و در مدتی کوتاه حکم آزادی سید را صادر نمود.<br>
شهید صدر در اثر ستم حزب بعث کافر، چهار مرتبه بازداشت شد. نخستین بار در سال 1392 ق بود که مأموران بعثی سید را در حالی که در بیمارستان نجف در بستر بیماری بود دستگیر نمودند. شهید صدر در اثر مسمومیت شدید، توسط دو تن از شاگردان نزدیکش (سید کاظم حسینی حائری و سید عبدالغنی اردبیلی) به بیمارستان نجف منتقل شد. مأموران بعثی که در پی دستگیری سید بودند، چون از ماجرا اطلاع نداشتند به خانه سید هجوم بردند و بعد از اطلاع از این‏که وی در بیمارستان است، روانه بیمارستان شدند و پس از محاصره آن، از متصدیان امر خواستند سید را به آنان تسلیم کنند. مسئولان بیمارستان از اجرای این خواسته امتناع ورزیدند اما سرانجام مأموران بعثی موفق شدند سید را به بیمارستان کوفه انتقال دهند و در بخش بازداشت شدگان بیمارستان بستری نمایند. این جریان که به اطلاع امام خمینی نیز رسید، خشم مردم و به ویژه طلاب علوم دینی و در رأس آنان مرحوم آیت‌الله شیخ مرتضی آل یاسین و مرحوم سید محمدصادق صدر را برانگیخت. آنان با اجتماع در اطراف بیمارستان کوفه خواستار آزادی سید شدند. رژیم بعثی از پیامدهای این شورش و هم‏چنین از وخامت حال سید، بیمناک شد و در مدتی کوتاه حکم آزادی سید را صادر نمود.


مرتبه دوم در ماه صفر 1397 ق بود که بعد از مراسم قیام گونه اربعین حسینی، استاد شهید بازداشت شد. مرحوم سید بدون آن‏که هیچ ردپایی در هدایت زوار امام حسین (علیه‏‌السلام) که از شهرهای مختلف به کربلا می‌‏آمدند، برجای گذارد، آنان را با کمک‌‏های مادی و معنوی خود حمایت می‏‌نمود. در اربعین سال 1397، رژیم بعث بسیاری از زائران را به شهادت رساند و تعداد زیادی از آنان را نیز دستگیر نمود، و سرانجام با کینه‏‌توزی تمام از مقام مرجعیت انتقام گرفت و شهید صدر را بازداشت نموده و مورد ضرب و شتم قرار داد که آثار آن بعد از آزادی وی نیز نمایان بود.<br>
مرتبه دوم در ماه صفر 1397 ق بود که بعد از مراسم قیام گونه اربعین حسینی، استاد شهید بازداشت شد. مرحوم سید بدون آن‏که هیچ ردپایی در هدایت زوار امام حسین (علیه‏‌السلام) که از شهرهای مختلف به کربلا می‌‏آمدند، برجای گذارد، آنان را با کمک‌‏های مادی و معنوی خود حمایت می‏‌نمود. در اربعین سال 1397، رژیم بعث بسیاری از زائران را به شهادت رساند و تعداد زیادی از آنان را نیز دستگیر نمود، و سرانجام با کینه‏‌توزی تمام از مقام مرجعیت انتقام گرفت و شهید صدر را بازداشت نموده و مورد ضرب و شتم قرار داد که آثار آن بعد از آزادی وی نیز نمایان بود.


مرتبه سوم در ماه رجب 1399 ق بود که در پی ماجراهای به وجود آمده در این ماه و به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران، رژیم مزدور بعثی دچار وحشت شدیدی گردیده بود. رژیم بعثی به خوبی دریافته بود که حادثه پیروزی انقلاب اسلامی می‌‏تواند خطر بزرگی برای وی به شمار آید و آینده نظام عراق را تهدید نماید. ماجرای ماه رجب که الهام گرفته از انقلاب اسلامی ایران و شخص امام خمینی رحمه‏‌الله بود، حرکت عظیمی از گروه‏‌های مردمی و قومی عراق را در برداشت که برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران و تأسیس چنین حکومتی در عراق انجام می‌‏شد. در پی این تحرکات، بسیاری از شخصیت‏‌های بزرگ عراق دستگیر شدند و پس از چند روز، شهید صدر نیز در بامداد روز سه‌‏شنبه هفدهم رجب سال 1399 دستگیر شد. در دستگیری شهید صدر دویست نفر از افراد پلیس، ارتش ضد مردمی و اعضای شاخه نجف حزب بعث شرکت داشتند و همه آنان به ابزار و ساز و برگ جنگی مجهز بودند. پس از دستگیری سید، خواهرش بنت‌الهدی خطابه آتشینی در محکومیت دولت عراق ایراد کرد که این سخنرانی یکی از مهم‏ترین اسناد تاریخ انقلاب اسلامی عراق نام گرفت.<br>
مرتبه سوم در ماه رجب 1399 ق بود که در پی ماجراهای به وجود آمده در این ماه و به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران، رژیم مزدور بعثی دچار وحشت شدیدی گردیده بود. رژیم بعثی به خوبی دریافته بود که حادثه پیروزی انقلاب اسلامی می‌‏تواند خطر بزرگی برای وی به شمار آید و آینده نظام عراق را تهدید نماید. ماجرای ماه رجب که الهام گرفته از انقلاب اسلامی ایران و شخص امام خمینی رحمه‏‌الله بود، حرکت عظیمی از گروه‏‌های مردمی و قومی عراق را در برداشت که برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران و تأسیس چنین حکومتی در عراق انجام می‌‏شد. در پی این تحرکات، بسیاری از شخصیت‏‌های بزرگ عراق دستگیر شدند و پس از چند روز، شهید صدر نیز در بامداد روز سه‌‏شنبه هفدهم رجب سال 1399 دستگیر شد. در دستگیری شهید صدر دویست نفر از افراد پلیس، ارتش ضد مردمی و اعضای شاخه نجف حزب بعث شرکت داشتند و همه آنان به ابزار و ساز و برگ جنگی مجهز بودند. پس از دستگیری سید، خواهرش بنت‌الهدی خطابه آتشینی در محکومیت دولت عراق ایراد کرد که این سخنرانی یکی از مهم‏ترین اسناد تاریخ انقلاب اسلامی عراق نام گرفت.
   
   
مرتبه چهارم و آخرین بازداشت سید که به شهادت او انجامید در سال 1400 ق بود. رژیم بعث که پیش از این برنامه ترور سید را در دستور کار خود داشت، به دلیل عدم موفقیت در این کار، تصمیم به قتل آن عزیز گرفت و پس از گذشت چهار روز از این ماجرا، جنازهٔ پاک آن شهید را نیمه شب به عموزاده وی، مرحوم حجت‏‌الاسلام سید محمدصادق صدر، سپردند و او را جهت نظارت بر مراسم دفن استاد مکلف نمودند.<br>
مرتبه چهارم و آخرین بازداشت سید که به شهادت او انجامید در سال 1400 ق بود. رژیم بعث که پیش از این برنامه ترور سید را در دستور کار خود داشت، به دلیل عدم موفقیت در این کار، تصمیم به قتل آن عزیز گرفت و پس از گذشت چهار روز از این ماجرا، جنازهٔ پاک آن شهید را نیمه شب به عموزاده وی، مرحوم حجت‏‌الاسلام سید محمدصادق صدر، سپردند و او را جهت نظارت بر مراسم دفن استاد مکلف نمودند.
   
   
= حدیث شهادت =
= حدیث شهادت =
ماجرای شهادت سید، حادثه‏‌ای دردناک و اندوه‏‌بار بود. ابوسعد، رئیس اداره امنیت نجف، هنگام ظهر و بدون اطلاع قبلی به خانه استاد آمد و استاد را به بغداد انتقال داد. به این ترتیب این شهید گرانقدر به دست دژخیمان بعثی افتاد، در حالی که خود می‏‌دانست به زودی به لقاء الله خواهد پیوست. او بعد از اتمام گفت‏‌وگوهایش با روحانی‌‏نمای درباری صدام، در عالم خواب چنین دیده بود که برادرش مرحوم سید اسماعیل صدر و دایی ارجمندش مرحوم شیخ مرتضی آل یاسین هر یک بر روی صندلی جداگانه نشسته‏‌اند و یک جایگاه نیز در وسط مجلس برای سید در نظر گرفته‌‏اند. هم‏چنین میلیون‌‏ها نفر در آن‏جا حضور دارند که انتظار قدوم سید را می‏‌کشند. شهید صدر که پس از این خواب، برای شهادت لحظه شماری می‌‏کرد، در همان هفته‏‌ای که خواب دیده بود به فیض شهادت رسید. در جنازه آن بزرگوار که به پسر عمویش مرحوم سید محمدصادق صدر تحویل داده شد، نشانه‌‏های شکنجه دیده می‌‏شد. در همان ایام، خواهرش بنت‏‌الهدی را نیز به بهانه ملاقات سید با او، دستگیر و به بغداد انتقال دادند و او را نیز به شهادت رساندند.<br>
ماجرای شهادت سید، حادثه‏‌ای دردناک و اندوه‏‌بار بود. ابوسعد، رئیس اداره امنیت نجف، هنگام ظهر و بدون اطلاع قبلی به خانه استاد آمد و استاد را به بغداد انتقال داد. به این ترتیب این شهید گرانقدر به دست دژخیمان بعثی افتاد، در حالی که خود می‏‌دانست به زودی به لقاء‌الله خواهد پیوست. او بعد از اتمام گفت‏‌وگوهایش با روحانی‌‏نمای درباری صدام، در عالم خواب چنین دیده بود که برادرش مرحوم سید اسماعیل صدر و دایی ارجمندش مرحوم شیخ مرتضی آل یاسین هر یک بر روی صندلی جداگانه نشسته‏‌اند و یک جایگاه نیز در وسط مجلس برای سید در نظر گرفته‌‏اند. هم‏چنین میلیون‌‏ها نفر در آن‏جا حضور دارند که انتظار قدوم سید را می‏‌کشند. شهید صدر که پس از این خواب، برای شهادت لحظه‌شماری می‌‏کرد، در همان هفته‏‌ای که خواب دیده بود به فیض شهادت رسید. در جنازه آن بزرگوار که به پسر عمویش مرحوم سید محمدصادق صدر تحویل داده شد، نشانه‌‏های شکنجه دیده می‌‏شد. در همان ایام، خواهرش بنت‏‌الهدی را نیز به بهانه ملاقات سید با او، دستگیر و به بغداد انتقال دادند و او را نیز به شهادت رساندند.


== قصیده‌‏ها در رثای شهید صدر ==
== قصیده‌‏ها در رثای شهید صدر ==
خط ۸۴: خط ۸۴:
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:عالمان شیعه]]
[[رده:عالمان وحدت‌گرا]]
[[رده:عراق]]
[[رده:پیشگامان وحدت اسلامی]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش