سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، وحدت گرای استعمار ستیز (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی « <div class="wikiInfo"> بندانگشتی {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Ri...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۴: خط ۴۴:


=چکیده=
=چکیده=
عالمان راستین، سنگربانان عرصه علم و عمل¬اند. موقعیت علمی و مقام معنوی برخی از آنان به قدری زیاد است که در زمینه¬های گوناگون پیش¬قراول و الگو برای همگان ¬می¬باشند. یکی از بزرگانی که با وحدت¬گرایی به مبارزه بی¬امان با استعمارگران قرن بیستم پرداخت و با حکم جهادش، سبب بسیج عمومی مسلمانان شد تا در برابر ظالمان و دشمنان اسلام و مسلمین قد علم کنند، آیت¬الله سید محمد¬کاظم طباطبایی یزدی (صاحب عروۀ¬الوثقی) می-باشد. آن¬چه در این مقاله آمده، شمّه¬ای از زندگی آن مرد بزرگ می¬باشد که از بخش¬های زیر تشکیل شده¬ است: ولادت و خانوادۀ سید، تحصیلات مقدماتی، کرسی تدریس و مقام علمی، آثار و تألیفات، سید و مسائل سیاسی ـ اجتماعی عصرش، سید و مشروطه وارداتی، فراست و کیاست در مقابله با دسیسه¬های استعمار، اعلام جهاد علیه انگلیس و سایر استعمارگران، وحدت¬گرایی در دفاع از ایران و دولت عثمانی، و اقدامات وحدت¬گرایانه سید از طریق نامه¬ها، تلگراف¬ها و غیره.
عالمان راستین، سنگربانان عرصه علم و عمل اند. موقعیت علمی و مقام معنوی برخی از آنان به قدری زیاد است که در زمینه های گوناگون پیش قراول و الگو برای همگان می باشند. یکی از بزرگانی که با وحدت¬گرایی به مبارزه بی امان با استعمارگران قرن بیستم پرداخت و با حکم جهادش، سبب بسیج عمومی مسلمانان شد تا در برابر ظالمان و دشمنان اسلام و مسلمین قد علم کنند، آیت الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی (صاحب عروۀ الوثقی) می باشد. آن چه در این مقاله آمده، شمّه ای از زندگی آن مرد بزرگ می باشد که از بخش های زیر تشکیل شده  است: ولادت و خانوادۀ سید، تحصیلات مقدماتی، کرسی تدریس و مقام علمی، آثار و تألیفات، سید و مسائل سیاسی   اجتماعی عصرش، سید و مشروطه وارداتی، فراست و کیاست در مقابله با دسیسه های استعمار، اعلام جهاد علیه انگلیس و سایر استعمارگران، وحدت گرایی در دفاع از ایران و دولت عثمانی، و اقدامات وحدت گرایانه سید از طریق نامه ها، تلگراف ها و غیره.


واژگان کلیدی: سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، سید، صاحب عروه، استعمار¬ستیز، وحدت¬گرا، حکم جهاد، استعمارگران.
واژگان کلیدی: سید محمدکاظم طباطبایی یزدی، سید، صاحب عروه، استعمار ستیز، وحدت گرا، حکم جهاد، استعمارگران.
=ولادت=
=ولادت=
در اواخر دهۀ چهل قرن سیزدهم هجری روستای «کسنویه»، یکی از روستاهای اطراف  
در اواخر دهۀ چهل قرن سیزدهم هجری روستای «کسنویه»، یکی از روستاهای اطراف  
دار¬المؤمنین یزد، ولادت فرزندی پسر در خانواده¬ای کشاورز از سادات طباطبایی را شاهد بود که پس از نیم قرن، آوازۀ او نه تنها کشورش، بلکه بخش¬های مهمی از خاورمیانه را فراگرفت. وی که طبق قول مشهور در سال 1248 هجری قمری  ولادت یافت محمد کاظم نامیده شده و در دامن پاک پدر و مادر متدینی رشد یافت.
دار المؤمنین یزد، ولادت فرزندی پسر در خانواده ای کشاورز از سادات طباطبایی را شاهد بود که پس از نیم قرن، آوازۀ او نه تنها کشورش، بلکه بخش های مهمی از خاورمیانه را فراگرفت. وی که طبق قول مشهور در سال 1248 هجری قمری  ولادت یافت محمد کاظم نامیده شده و در دامن پاک پدر و مادر متدینی رشد یافت.
والدین او به تربیت جسمی و روحی وی پرداختند و شاید از چهرۀ معصومانه فرزندشان، آینده¬ای درخشان را در آینه تقدیر می¬دیدند که تصمیم گرفتند وی را رهسپار مکتب¬خانه کنند تا الفبای آگاهی و معرفت را از زبان معلمان دلسوز و باتقوا فراگیرد.
 
والدین او به تربیت جسمی و روحی وی پرداختند و شاید از چهرۀ معصومانه فرزندشان، آینده ای درخشان را در آینه تقدیر می دیدند که تصمیم گرفتند وی را رهسپار مکتب خانه کنند تا الفبای آگاهی و معرفت را از زبان معلمان دلسوز و باتقوا فراگیرد.


=تحصیلات مقدماتی=
=تحصیلات مقدماتی=
سید محمدکاظم را برای فراگیری علوم مقدماتی، قرآن و خواندن و نوشتن، به مدارس سنتی آن زمان یزد فرستادند. حوزۀ علمیه «دومنار» یزد پذیرای نوجوانانی بود که با عشق و علاقه وافر به تحصیل علوم دینی می¬پرداختند. سید محمدکاظم با ورود به این حوزه، از محضر استادانی همانند استاد ملا محمد ابراهیم اردکانی و شیخ زین¬العابدین عقدایی و ... بهره برد و دروس ادبیات و مختصری از احکام و اخلاق را فرا گرفت. سپس در درس فقه و اصول آخوند ملا هادی یزدی ـ که از عالمان بزرگ آن دیار به شمار می¬رفت ـ شرکت کرده دورۀ سطح را به پایان برد. علاقه زیاد وی به علم¬آموزی، او را بر آن داشت تا از دیارش هجرت کند و راهی مشهد مقدس شود. در آن¬جا، علم هیئت و ریاضیات را آموخت و پس از آن، عازم حوزۀ پررونق آن روز اصفهان گردید و از محضر استادان بزرگی همانند: آیت¬الله سید محمدباقر خوانساری صاحب کتاب معروف «روضات الجنات» و برادرش آیت¬الله حاج میرزا هاشم خوانساری، و آیت¬الله ملا محمدجعفر آباده¬ای و به ویژه شیخ محمدباقر نجفی  بهره¬های فراوان برد.
سید محمدکاظم را برای فراگیری علوم مقدماتی، قرآن و خواندن و نوشتن، به مدارس سنتی آن زمان یزد فرستادند. حوزۀ علمیه «دومنار» یزد پذیرای نوجوانانی بود که با عشق و علاقه وافر به تحصیل علوم دینی می پرداختند.
 
سید محمدکاظم با ورود به این حوزه، از محضر استادانی همانند استاد ملا محمد ابراهیم اردکانی و شیخ زین العابدین عقدایی و ... بهره برد و دروس ادبیات و مختصری از احکام و اخلاق را فرا گرفت. سپس در درس فقه و اصول آخوند ملا هادی یزدی ـ که از عالمان بزرگ آن دیار به شمار می رفت ـ شرکت کرده دورۀ سطح را به پایان برد. علاقه زیاد وی به علم آموزی، او را بر آن داشت تا از دیارش هجرت کند و راهی مشهد مقدس شود. در آن جا، علم هیئت و ریاضیات را آموخت و پس از آن، عازم حوزۀ پررونق آن روز اصفهان گردید و از محضر استادان بزرگی همانند: آیت¬الله سید محمدباقر خوانساری صاحب کتاب معروف «روضات الجنات» و برادرش آیت الله حاج میرزا هاشم خوانساری، و آیت الله ملا محمدجعفر آباده ای و به ویژه شیخ محمدباقر نجفی  بهره های فراوان برد.


=تحصیلات تکمیلی=
=تحصیلات تکمیلی=
شعله علم¬آموزی در محمدکاظم نه تنها پس از سن سی سالگی وی خاموش نشد، بلکه برافروخته¬تر شده، وی را وادار کرد که در سال 1281ق بار سفر به سوی نجف اشرف ببندد. سال ورود وی به حوزه نجف، با وفات شیخ اعظم مرتضی انصاری و انتقال مرجعیت به میرزای شیرازی مصادف شد. در حوزه نجف، از محضر استادان بزرگ آن روز بهره برد. آیات عظام: شیخ راضی نجفی، شیخ مهدی آل کاشف¬الغطا، شیخ مهدی جعفری و میرزای شیرازی (پرچمدار نهضت تحریم تنباکو) از جمله استادان وی در دروس مختلف فقهی و اصولی بوده¬اند.
شعله علم آموزی در محمدکاظم نه تنها پس از سن سی سالگی وی خاموش نشد، بلکه برافروخته تر شده، وی را وادار کرد که در سال 1281ق بار سفر به سوی نجف اشرف ببندد. سال ورود وی به حوزه نجف، با وفات شیخ اعظم مرتضی انصاری و انتقال مرجعیت به میرزای شیرازی مصادف شد. در حوزه نجف، از محضر استادان بزرگ آن روز بهره برد. آیات عظام: شیخ راضی نجفی، شیخ مهدی آل کاشف الغطا، شیخ مهدی جعفری و میرزای شیرازی (پرچمدار نهضت تحریم تنباکو) از جمله استادان وی در دروس مختلف فقهی و اصولی بوده اند.
=کرسی تدریس و مقام علمی=
=کرسی تدریس و مقام علمی=
سید محمدکاظم تدریس علوم اسلامی را از زمان جوانی آغاز کرد. در حوزه «دومنار» یزد، سپس حوزه اصفهان، علاوه بر تحصیل، به تدریس هم می¬پرداخت. در حوزه نجف، تدریس فقه و اصول سید، جایگاه خاصی داشت. پس از هجرت استادش میرزای شیرازی از نجف به سامرا، تدریس دروس عالی فقه و اصول از سوی سید، فضلا و عالمان زیادی را به حوزه درس او کشانید. ژرف¬نگری و دقت نظر و سلامت بیان سید به گونه¬ای بود که بیش از دویست نفر از فضلای نجف اشرف پای درس وی می¬نشستند و پس از چندی، خود صاحب کرسی تدریس و مقام علمی می¬شدند. از میان شاگردان برجسته سید می¬توان از بزرگانی همانند حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم)، حاج آقا حسین قمی، حاج آقا حسین بروجردی، شیخ محمدحسین کاشف¬الغطا، شهید سید محمدتقی خوانساری، حاج آقا رضا مسجدشاهی اصفهانی، سید عبدالحسین شرف¬الدین عاملی، سید محمد فیروزآبادی، شیخ زین¬العابدین عابدی زنجانی، شیخ فضل¬الله شیخ¬الاسلام زنجانی، شیخ محمد تنکابنی (مؤلف قصص العلما)، شیخ محمدتقی بافقی، سید یونس اردبیلی، شیخ جعفر نقدی، آقا میرزا محمود امام جمعه زنجانی، میرزا مهدی آشتیانی، شیخ عبدالنبی عراقی و بسیاری دیگر ... یاد کرد.
سید محمدکاظم تدریس علوم اسلامی را از زمان جوانی آغاز کرد. در حوزه «دومنار» یزد، سپس حوزه اصفهان، علاوه بر تحصیل، به تدریس هم می پرداخت. در حوزه نجف، تدریس فقه و اصول سید، جایگاه خاصی داشت. پس از هجرت استادش میرزای شیرازی از نجف به سامرا، تدریس دروس عالی فقه و اصول از سوی سید، فضلا و عالمان زیادی را به حوزه درس او کشانید. ژرف نگری و دقت نظر و سلامت بیان سید به گونه ای بود که بیش از دویست نفر از فضلای نجف اشرف پای درس وی می نشستند و پس از چندی، خود صاحب کرسی تدریس و مقام علمی می شدند.
در مورد مقام علمی و معنوی سید، بسیار سخن گفته شده است. برخی بر این اندیشه¬اند که در جلالت قدر و مقام علمی سید، همین بس که مراجع بزرگ تقلید شیعه در دوران اخیر، آغاز مرجعیت خویش را به نوعی با نشر حواشی خویش بر کتاب گران¬سنگ «عروۀ¬الوثقی» او اعلام می¬کنند و برخی از دروس خارج فقهای معاصر بر محور متن کتاب مذکور، ارائه می¬گردد. در این¬جا به نقل اظهارنظر برخی از بزرگان در مقام علمی و معنوی سید می¬پردازیم:
 
الف) صاحب کتاب «ریحانه¬الأدب» در وصف سید آورده است:
از میان شاگردان برجسته سید می توان از بزرگانی همانند حاج شیخ عبدالکریم حایری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم)، حاج آقا حسین قمی، حاج آقا حسین بروجردی، شیخ محمدحسین کاشف الغطا، شهید سید محمدتقی خوانساری، حاج آقا رضا مسجدشاهی اصفهانی، سید عبدالحسین شرف الدین عاملی، سید محمد فیروزآبادی، شیخ زین العابدین عابدی زنجانی، شیخ فضل الله شیخ الاسلام زنجانی، شیخ محمد تنکابنی (مؤلف قصص العلما)، شیخ محمدتقی بافقی، سید یونس اردبیلی، شیخ جعفر نقدی، آقا میرزا محمود امام جمعه زنجانی، میرزا مهدی آشتیانی، شیخ عبدالنبی عراقی و بسیاری دیگر ... یاد کرد.
«از فحول و متبحرین علمای امامیه قرن چهاردهم هجرت عالمی است متقی، عامل، محقق، مدقق، جامع تمامی علوم دینیه فروعیه و اصولیه، سید علمای وقت، حامل لوای شریعت، از مفاخر شیعه و رییس مذهبی فرقه محقه، بالخصوص در فقه جعفری به نهایت متبحر، دارای فکری عمیق و نظری دقیق، مرجع تقلید اغلب شیعه، علامه وقت و سرآمد فقهای عصر، حوزه درس او در نجف اشرف انفع حوزه¬های علمیه و مرجع استفاده اکابر و فحول اساتید بود...» (مدرس، بی¬تا، ج6، ص391).
 
ب) یکی از شاگردان برجسته آخوند خراسانی (صاحب کفایه) به نام شیخ محمد حرز¬الدین در وصف سید یزدی می¬گوید:
در مورد مقام علمی و معنوی سید، بسیار سخن گفته شده است. برخی بر این اندیشه اند که در جلالت قدر و مقام علمی سید، همین بس که مراجع بزرگ تقلید شیعه در دوران اخیر، آغاز مرجعیت خویش را به نوعی با نشر حواشی خویش بر کتاب گران سنگ «عروۀ الوثقی» او اعلام می کنند و برخی از دروس خارج فقهای معاصر بر محور متن کتاب مذکور، ارائه می گردد. در این جا به نقل اظهارنظر برخی از بزرگان در مقام علمی و معنوی سید می پردازیم:
«صاحب عروه، خصوصاً در ایام اخیر عمر خویش، به ریاست و زعامتی بسیار وسیع و گسترده رسید، بلکه فقیه اعظم و زعیم مطلقی شد که هیچ کس را یارای رقابت با او نبود. وی دریایی مواج و متلاطم از علم و تحقیق و متانت بود. همه مسایل فقهی و اخبار اهل بیت را در گنجینه ذهن و دل خویش حاضر داشت» (حرزالدین، 1405ق، ج2، ص326).
 
الف) صاحب کتاب «ریحانة الأدب» در وصف سید آورده است:
 
«از فحول و متبحرین علمای امامیه قرن چهاردهم هجرت عالمی است متقی، عامل، محقق، مدقق، جامع تمامی علوم دینیه فروعیه و اصولیه، سید علمای وقت، حامل لوای شریعت، از مفاخر شیعه و رییس مذهبی فرقه محقه، بالخصوص در فقه جعفری به نهایت متبحر، دارای فکری عمیق و نظری دقیق، مرجع تقلید اغلب شیعه، علامه وقت و سرآمد فقهای عصر، حوزه درس او در نجف اشرف انفع حوزه¬های علمیه و مرجع استفاده اکابر و فحول اساتید بود...»<ref>مدرس، بی تا، ج6، ص391</ref>
 
ب) یکی از شاگردان برجسته آخوند خراسانی (صاحب کفایه) به نام شیخ محمد حرز الدین در وصف سید یزدی می گوید:
 
«صاحب عروه، خصوصاً در ایام اخیر عمر خویش، به ریاست و زعامتی بسیار وسیع و گسترده رسید، بلکه فقیه اعظم و زعیم مطلقی شد که هیچ کس را یارای رقابت با او نبود. وی دریایی مواج و متلاطم از علم و تحقیق و متانت بود. همه مسایل فقهی و اخبار اهل بیت را در گنجینه ذهن و دل خویش حاضر داشت»<ref>حرزالدین، 1405ق، ج2، ص326 </ref> 
 
ج) محدث قمی (شیخ عباس صاحب مفاتیح الجنان) سید را چنین ستوده است:
ج) محدث قمی (شیخ عباس صاحب مفاتیح الجنان) سید را چنین ستوده است:
وی«سید عالمان امت، شیخ طائفه، پرچمدار تشیع و قطب آسیای شریعت ... فقیه عصر و مایه برکت روزگار ما» است. (محدث¬قمی، 1377ش، ج2، ص596ـ597).
 
لازم به یادآوری است هر نویسنده¬ای که در تاریخ معاصر قلم زده، از جلالت و بزرگواری سید سخن گفته است. گرچه مخالفان سیاسی ـ اجتماعی سید پا را از گلیم انصاف درازتر کرده، به قدح او پرداخته¬اند، اما چیزی از عظمت سید نکاسته¬اند بلکه ناخواسته بزرگی روح و اخلاق و منش حسنۀ وی را جلوه داده¬اند، چون برخورد صمیمی و اظهارنظر عمیق و پای¬بندی به موازین شرعی، او را در کشاکش منازعات سیاسی ـ اجتماعی به خطا نکشاند و وی هم¬چنان با حکمت و موعظه حسنه به اصلاح امور می¬پرداخت.
وی«سید عالمان امت، شیخ طائفه، پرچمدار تشیع و قطب آسیای شریعت ... فقیه عصر و مایه برکت روزگار ما» است.<ref>محدث قمی، 1377ش، ج2، ص596ـ597 </ref> 
 
لازم به یادآوری است هر نویسنده ای که در تاریخ معاصر قلم زده، از جلالت و بزرگواری سید سخن گفته است. گرچه مخالفان سیاسی ـ اجتماعی سید پا را از گلیم انصاف درازتر کرده، به قدح او پرداخته اند، اما چیزی از عظمت سید نکاسته اند بلکه ناخواسته بزرگی روح و اخلاق و منش حسنۀ وی را جلوه داده اند، چون برخورد صمیمی و اظهارنظر عمیق و پای بندی به موازین شرعی، او را در کشاکش منازعات سیاسی ـ اجتماعی به خطا نکشاند و وی هم چنان با حکمت و موعظه حسنه به اصلاح امور می پرداخت.
 
=آثار و تألیفات سید محمد کاظم طباطبایی=
=آثار و تألیفات سید محمد کاظم طباطبایی=
آثار مکتوب آیت¬الله طباطبایی یزدی زیاد و گران¬بهاست. ارزشمندترین و ماندگارترین کتابش، «عروة الوثقی» است. کتاب عروه یک دوره فقه شیعه است که به واسطه عمق و ژرف¬نگری نویسنده آن، از آن زمان تا به حال مورد توجه فضلا و مجتهدان بوده است به¬گونه¬ای که سید به خاطر همین کتاب به «صاحب عروه» شهرت یافت. از سوی دیگر، تقریباً همه استادانی که در دروس عالی فقه (خارج فقه) نظریه¬پردازی می¬کنند بر عروة¬الوثقی حاشیه می¬نویسند و نیز تا به حال چندین شرح و حاشیه بر این کتاب نوشته شده و برخی مراجع تقلید، محور درس خارج فقه را متن عروه قرار داده و می¬دهند. علاوه بر کتاب عروة که دارای 3260 مسئله فرعی است، سایر آثار مکتوب سید عبارت است از:
آثار مکتوب آیت الله طباطبایی یزدی زیاد و گران بهاست. ارزشمندترین و ماندگارترین کتابش، «عروة الوثقی» است. کتاب عروه یک دوره فقه شیعه است که به واسطه عمق و ژرف نگری نویسنده آن، از آن زمان تا به حال مورد توجه فضلا و مجتهدان بوده است به گونه ای که سید به خاطر همین کتاب به «صاحب عروه» شهرت یافت. از سوی دیگر، تقریباً همه استادانی که در دروس عالی فقه (خارج فقه) نظریه پردازی می کنند بر عروة الوثقی حاشیه می نویسند و نیز تا به حال چندین شرح و حاشیه بر این کتاب نوشته شده و برخی مراجع تقلید، محور درس خارج فقه را متن عروه قرار داده و می دهند. علاوه بر کتاب عروة که دارای 3260 مسئله فرعی است، سایر آثار مکتوب سید عبارت است از:
1ـ تعلیقه بر متاجر شیخ انصاری، چاپ تهران؛
 
2ـ رسالة فی حکم الظن المتعلق باعداد الصلاة و افعالها و کیفیة صلاة الاحتیاط (حجیة الظن فی عدد الرکعات)؛
1ـ تعلیقه بر متاجر شیخ انصاری، چاپ تهران
3ـ رسالة فی منجزات المریض؛
 
4ـ غایة القصوی، ترجمه فارسی «عروة الوثقی» به قلم شیخ عباس قمی، چاپ بغداد؛
2ـ رسالة فی حکم الظن المتعلق باعداد الصلاة و افعالها و کیفیة صلاة الاحتیاط (حجیة الظن فی عدد الرکعات)  
5ـ رسالة فی التعادل و التراجیح، چاپ تهران؛
 
6ـ الصحیفة الکاظمیة، چاپ بغداد؛
3ـ رسالة فی منجزات المریض
7ـ مجموعه بستان نیاز و گلستان راز، چاپ بغداد؛
 
8ـ حاشیه نجاة العباد فی یوم المعاد، شیخ محمدحسن صاحب جواهر؛
4ـ غایة القصوی، ترجمه فارسی «عروة الوثقی» به قلم شیخ عباس قمی، چاپ بغداد
9ـ حاشیه جامع العباسی، شیخ بهایی؛
 
10ـ حاشیه مجمع المسائل محمد حسن میرزای شیرازی؛
5ـ رسالة فی التعادل و التراجیح، چاپ تهران
11ـ حاشیه ذخیرة العباد لیوم المعاد، فاضل شربیانی؛
 
12ـ حاشیه فراید الاصول، شیخ مرتضی انصاری؛
6ـ الصحیفة الکاظمیة، چاپ بغداد
13ـ الرسالة فی جواز اجتماع الامر و النهی، چاپ تهران؛
 
14ـ حاشیه مکاسب شیخ انصاری؛
7ـ مجموعه بستان نیاز و گلستان راز، چاپ بغداد
 
8ـ حاشیه نجاة العباد فی یوم المعاد، شیخ محمدحسن صاحب جواهر
 
9ـ حاشیه جامع العباسی، شیخ بهایی
 
10ـ حاشیه مجمع المسائل محمد حسن میرزای شیرازی
 
11ـ حاشیه ذخیرة العباد لیوم المعاد، فاضل شربیانی
12ـ حاشیه فراید الاصول، شیخ مرتضی انصاری
 
13ـ الرسالة فی جواز اجتماع الامر و النهی، چاپ تهران
 
14ـ حاشیه مکاسب شیخ انصاری
 
15ـ السؤال و الجواب، چاپ نجف.
15ـ السؤال و الجواب، چاپ نجف.
=سید و مسائل سیاسی - اجتماعی عصرش=
=سید و مسائل سیاسی - اجتماعی عصرش=
دوران مرجعیت و زعامت دینی سید کاظم طباطبایی، دوران سختی بوده است. حوادث و رویدادهای مهم در کشورهای منطقه، به ویژه ایران و عراق، عرصه¬های مختلفی را برای موضع¬گیری سید، گشوده بود. تدبیر وی و اتخاذ مواضع خردمندانه توسط او، با گذشت زمان، بیشتر آشکار شد.
دوران مرجعیت و زعامت دینی سید کاظم طباطبایی، دوران سختی بوده است. حوادث و رویدادهای مهم در کشورهای منطقه، به ویژه ایران و عراق، عرصه های مختلفی را برای موضع گیری سید، گشوده بود. تدبیر وی و اتخاذ مواضع خردمندانه توسط او، با گذشت زمان، بیشتر آشکار شد.
برخی از نکات ویژه در این موضوع را به اجمال مرور می¬کنیم:
برخی از نکات ویژه در این موضوع را به اجمال مرور می کنیم:
 
'''الف) سید و مشروطه وارداتی:'''
'''الف) سید و مشروطه وارداتی:'''
آقای ابوالحسنی منذر از نویسندگان معاصر (که تحلیل¬گری شایسته و مورخی ارزشمند در تاریخ مشروطه است) نسبت به موضع سید در جریان مشروطه نکات خوبی را بیان کرده است (ر.ک: فصل¬نامه زمانه، شماره15) که بخشی از آن چنین است:
 
«در صدر مشروطه، سید از امضای بی¬قید و شرط مصوبات مجلس شورای ملی ایران که از ماهیت اعضا و حاصل کار آنان در آینده، بی¬اطلاع و نگران بود سرباز زد و حمایت از آن نهاد  
آقای ابوالحسنی منذر از نویسندگان معاصر (که تحلیل گری شایسته و مورخی ارزشمند در تاریخ مشروطه است) نسبت به موضع سید در جریان مشروطه نکات خوبی را بیان کرده است<ref> ر.ک: فصل نامه زمانه، شماره15</ref>  که بخشی از آن چنین است:
قانون¬گذاری را منوط به انطباق کامل مصوبات آن با موازین شرع انور شمرد. زمانی هم که موج فتنه و آشوب بالا گرفت و جمعی از عناصر مشکوک هم¬چون تقی¬زاده در نقاب هواداری از آزادی و  
 
ضدیت با استبداد به «مبارزه با دین و روحانیت» پرداختند به مقابله برخاست و در این راه سختی¬ها و رنج¬ها کشید.
«در صدر مشروطه، سید از امضای بی قید و شرط مصوبات مجلس شورای ملی ایران که از ماهیت اعضا و حاصل کار آنان در آینده، بی اطلاع و نگران بود سرباز زد و حمایت از آن نهاد  
وجهه نظر ایشان نسبت به مشروطه، هم¬سو با آرا و نظریات شهید حاج شیخ فضل¬الله نوری بود و آن¬گاه که شیخ شهید، با هم¬فکران خویش به حضرت عبدالعظیم در شهر ری پناهنده شد،  
قانون گذاری را منوط به انطباق کامل مصوبات آن با موازین شرع انور شمرد. زمانی هم که موج فتنه و آشوب بالا گرفت و جمعی از عناصر مشکوک همچون تقی زاده در نقاب هواداری از آزادی و  
سید مجدانه به حمایت از او پرداخت. نامه¬ای که شهید نوری در محرم 1327 شش ماه پیش از اعدام خویش به مرحوم سید نگاشته، گواه پایمردی و خلوص آن دو بزرگوار در دفاع بی¬امان از ساحت اسلام و تشیع است». (ر.ک: ابوالحسنی، 1368ش، ص59ـ66).
ضدیت با استبداد به «مبارزه با دین و روحانیت» پرداختند به مقابله برخاست و در این راه سختی ها و رنج ها کشید.
بر پایه نامه¬هایی که سید کاظم طباطبایی در مشروطه به افراد مختلف نوشته¬ است، به روشنی می¬توان دریافت که وی، «دفع کفریات و حفظ عقیده و اجرای قوانین محکمه قرآنیه و شریعت ابدیه محمدیه» همراه «با ملاحظه جهات موجبات صلاح و صیانت دین و دنیای مسلمین» را «اهم فرایض ربانیین علما» می¬دانست. زمانی نیز که در بحبوحه مشروطه، از سوی گروه¬های ترور، تهدید گردید، به صراحت فرمود:
 
«این امر، راجع به دین اسلام است و حفظ نفوس و اعراض مسلمین باید بشود و حفظ شوکت مذهب جعفری (صلوات الله علیه و علی آبائه الطاهرین و المعصومین) و دماء باید بشود و این معنا، جز به مطابقت با شریعت مطهره نخواهد شد و از کشتن هم باک ندارم، چیزی از عمر من باقی نمانده که از آن خائف باشم و از دین خود دست بردارم...». (ر.ک: ترکمان، 1362ش، ج1،  
وجهه نظر ایشان نسبت به مشروطه، هم سو با آرا و نظریات شهید حاج شیخ فضل الله نوری بود و آن گاه که شیخ شهید، با هم فکران خویش به حضرت عبدالعظیم«علیه السلام» در شهر ری پناهنده شد،  
ص240 و 308).
سید مجدانه به حمایت از او پرداخت. نامه ای که شهید نوری در محرم 1327 شش ماه پیش از اعدام خویش به مرحوم سید نگاشته، گواه پایمردی و خلوص آن دو بزرگوار در دفاع بی امان از ساحت اسلام و تشیع است».<ref> ر.ک: ابوالحسنی، 1368ش، ص59ـ66 </ref>
'''ب) فراست و کیاست در مقابله با دسیسه¬های استعمار:'''
 
وقتی نفوذ معنوی و شخصیت علمی سید محمدکاظم طباطبایی از مرز عراق گذشت و به ایران و قفقاز و برخی مناطق دیگر رسید، استعمارگران با ابزار و وسایل مختلف به توطئه پرداختند تا ضربه¬ای به شخصیت و مناعت نفس وی وارد سازند، اما سید، هوشیار از آن بود که در برابر این توطئه¬ها، خم به ابرو آورد. به تعبیر آقای ابوالحسنی (منذر): «سید صاحب عروه، نسبت به دسیسه¬های استعمار و شیوه¬های مرموز نفوذ و رخنه آنان در جامعه اسلامی که گاه چهره¬ای دلسوزانه و حق به جانب نیز به خود می¬گیرد سخت حساس بود و مدارای وی با حکومت¬های ایران و عثمانی، به همین امر بازمی-گشت و جهتی ضد استعماری داشت. ضدیت ایشان با مشروطه نیز بدین علت بود که دست دشمن را در آستین آن حرکت هویدا می¬دید و در حقیقت، آن دقت نظر ویژه سید در عرصه سیاست خارجی به غایت عمق و اوج خویش می¬رسد و از همین رو بود که آن مجتهد شیعی، از قبول پول «موقوفه اود» هند که انگلیسی¬ها در پی سلطه بر هند، بر آن چنگ انداخته و پخش آن میان طلاب، خالی از اغراض سیاسی نبود سرباز زد و با این عمل، پا جای پای شیخ انصاری نهاد که پیش از آن تاریخ، از پذیرش آن پول سرباز زده بود».
بر پایه نامه هایی که سید کاظم طباطبایی در مشروطه به افراد مختلف نوشته است، به روشنی می توان دریافت که وی، «دفع کفریات و حفظ عقیده و اجرای قوانین محکمه قرآنیه و شریعت ابدیه محمدیه» همراه «با ملاحظه جهات موجبات صلاح و صیانت دین و دنیای مسلمین» را «اهم فرایض ربانیین علما» می دانست. زمانی نیز که در بحبوحه مشروطه، از سوی گروه های ترور، تهدید گردید، به صراحت فرمود:
«اود» از مناطق شیعه¬نشین در شمال مرکزی هند است که از دیرباز، برخی از متمکنین آن مبلغ قابل توجهی را وقف حوزه¬های علمی شیعه در عراق می¬کردند تا با نظارت مجتهدین به مصرف طلاب و روحانیون برسد. انگلیسی¬ها که به مرور بر سرزمین هند و از آن جمله «اود» (ایالت اوتارپرادش فعلی) مسلط شدند، هم¬چون دیگر امور بر روی موقوفه مزبور دست گذاشته و پخش آن در عراق را بر عهده کنسولگری انگلیس در بغداد نهادند. در کتاب¬های مختلف آن عصر، از این پول، با عناوین «وجوه هند» یا «پول هند» یاد شده و نام برخی از علما که آن پول را در میان طلاب و مستحقین پخش کرده و کم و بیش خود نیز در فقر و تنگ¬دستی می¬زیستند در بعضی کتاب¬های تراجم مانند «قصص العلما»، «کرام البرره» و «معارف الرجال» آمده است.
«این امر، راجع به دین اسلام است و حفظ نفوس و اعراض مسلمین باید بشود و حفظ شوکت مذهب جعفری (صلوات الله علیه و علی آبائه الطاهرین و المعصومین) و دماء باید بشود و این معنا، جز به مطابقت با شریعت مطهره نخواهد شد و از کشتن هم باک ندارم، چیزی از عمر من باقی نمانده که از آن خائف باشم و از دین خود دست بردارم...».<ref>ر.ک: ترکمان، 1362ش، ج1،  
عوامل کهنه¬کار استعمار، زیر نقاب تحویل این پول به علما و پخش آن در میان طلاب و مستحقین شهرهای مقدس عراق، موذیانه به دنبال پیشبرد اغراض سیاسی خویش بودند و در  
ص240 و 308 </ref>
این¬جاست که مراجع بیدار و تیزبین شیعه هم¬چون شیخ انصاری و صاحب عروه از همین مقدار دخالت دست¬های مشکوک در امور حوزه¬ها نیز نگران بوده و سخت از آن پرهیز می¬کردند. یکی از نویسندگان در مورد دست پنهان سیاست انگلیس، می¬نویسد:
 
«مرحوم حاجی محمد صالح کپه (بر وزن قبه) وکیل و پیشکار مرحوم شیخ¬الطائفه حاج شیخ مرتضی انصاری که خود نیز از نیکان و اخیار بود، برای پدرم حکایت کرده بود که: روزی قنسول انگلیس در بغداد به منزل شیخ انصاری در کاظمین آمد، سلام ملکه ویکتوریا را رسانیده و خواهش کرد که از او وجوه اوقاف هند را قبول بفرمایند. عادت شیخ بر این بود، هر وقت که می¬خواست تقاضایی را نپذیرد، به درون آستین راست خویش نگاه می¬کرد و جواب می¬داد. همین که شیخ به درون آستین نگاه کرد ما متوجه شدیم. پس از لحظه¬ای سر برآورد و فرمود: (تکلیفم چیست).» (ساسانی، 1362ش، ص104ـ105).
'''ب) فراست و کیاست در مقابله با دسیسه های استعمار:'''
 
وقتی نفوذ معنوی و شخصیت علمی سید محمدکاظم طباطبایی از مرز عراق گذشت و به ایران و قفقاز و برخی مناطق دیگر رسید، استعمارگران با ابزار و وسایل مختلف به توطئه پرداختند تا ضربه ای به شخصیت و مناعت نفس وی وارد سازند، اما سید، هوشیار از آن بود که در برابر این توطئه ها، خم به ابرو آورد.
 
به تعبیر آقای ابوالحسنی (منذر): «سید صاحب عروه، نسبت به دسیسه های استعمار و شیوه های مرموز نفوذ و رخنه آنان در جامعه اسلامی که گاه چهره ای دلسوزانه و حق به جانب نیز به خود می گیرد سخت حساس بود و مدارای وی با حکومت های ایران و عثمانی، به همین امر باز می گشت و جهتی ضد استعماری داشت.  
 
ضدیت ایشان با مشروطه نیز بدین علت بود که دست دشمن را در آستین آن حرکت هویدا می دید و در حقیقت، آن دقت نظر ویژه سید در عرصه سیاست خارجی به غایت عمق و اوج خویش می رسد و از همین رو بود که آن مجتهد شیعی، از قبول پول «موقوفه اود» هند که انگلیسی ها در پی سلطه بر هند، بر آن چنگ انداخته و پخش آن میان طلاب، خالی از اغراض سیاسی نبود سرباز زد و با این عمل، پا جای پای شیخ انصاری نهاد که پیش از آن تاریخ، از پذیرش آن پول سرباز زده بود».
 
«اود» از مناطق شیعه نشین در شمال مرکزی هند است که از دیرباز، برخی از متمکنین آن مبلغ قابل توجهی را وقف حوزه های علمی شیعه در عراق می کردند تا با نظارت مجتهدین به مصرف طلاب و روحانیون برسد. انگلیسی ها که به مرور بر سرزمین هند و از آن جمله «اود» (ایالت اوتارپرادش فعلی) مسلط شدند، هم چون دیگر امور بر روی موقوفه مزبور دست گذاشته و پخش آن در عراق را بر عهده کنسولگری انگلیس در بغداد نهادند. در کتاب های مختلف آن عصر، از این پول، با عناوین «وجوه هند» یا «پول هند» یاد شده و نام برخی از علما که آن پول را در میان طلاب و مستحقین پخش کرده و کم و بیش خود نیز در فقر و تنگ دستی می زیستند در بعضی کتاب های تراجم مانند «قصص العلما»، «کرام البرره» و «معارف الرجال» آمده است.
 
عوامل کهنه کار استعمار، زیر نقاب تحویل این پول به علما و پخش آن در میان طلاب و مستحقین شهرهای مقدس عراق، موذیانه به دنبال پیشبرد اغراض سیاسی خویش بودند و در  
این جاست که مراجع بیدار و تیزبین شیعه هم چون شیخ انصاری و صاحب عروه از همین مقدار دخالت دس های مشکوک در امور حوزه ها نیز نگران بوده و سخت از آن پرهیز می کردند. یکی از نویسندگان در مورد دست پنهان سیاست انگلیس، می نویسد:
 
«مرحوم حاجی محمد صالح کپه (بر وزن قبه) وکیل و پیشکار مرحوم شیخ الطائفه حاج شیخ مرتضی انصاری که خود نیز از نیکان و اخیار بود، برای پدرم حکایت کرده بود که: روزی قنسول انگلیس در بغداد به منزل شیخ انصاری در کاظمین آمد، سلام ملکه ویکتوریا را رسانیده و خواهش کرد که از او وجوه اوقاف هند را قبول بفرمایند. عادت شیخ بر این بود، هر وقت که می خواست تقاضایی را نپذیرد، به درون آستین راست خویش نگاه می کرد و جواب می داد. همین که شیخ به درون آستین نگاه کرد ما متوجه شدیم. پس از لحظه ای سر برآورد و فرمود: (تکلیفم چیست).»<ref>ساسانی، 1362ش، ص104ـ105 </ref> 


'''ج) اعلام جهاد علیه انگلیس و سایر استعمارگران:'''
'''ج) اعلام جهاد علیه انگلیس و سایر استعمارگران:'''
حضور مستمر عالمان دینی در عرصه¬های سیاسی ـ اجتماعی نکته بسیار مثبتی است که در طول تاریخ روحانیت شیعه، شاهد آن هستیم. فرهنگ «جهاد» علیه دشمنان اسلام و مسلمین هم¬چون خون تازه¬ای است که در رگ حیات اسلام ریخته می¬شود و موجب رشد و شکوه مسلمین می¬گردد تا هیچ¬گاه در برابر هجوم دشمنان و  
حضور مستمر عالمان دینی در عرصه¬های سیاسی ـ اجتماعی نکته بسیار مثبتی است که در طول تاریخ روحانیت شیعه، شاهد آن هستیم. فرهنگ «جهاد» علیه دشمنان اسلام و مسلمین هم¬چون خون تازه¬ای است که در رگ حیات اسلام ریخته می¬شود و موجب رشد و شکوه مسلمین می¬گردد تا هیچ¬گاه در برابر هجوم دشمنان و  
قدرت¬مندان، خوار و ذلیل نگردند و سلطه کفار را نپذیرند. از همین روست که به هنگام آغاز جنگ جهانی اول (سال 1332 ق / 1914 م) و حمله متفقین به دولت عثمانی و متعاقب آن تصرف  
قدرت¬مندان، خوار و ذلیل نگردند و سلطه کفار را نپذیرند. از همین روست که به هنگام آغاز جنگ جهانی اول (سال 1332 ق / 1914 م) و حمله متفقین به دولت عثمانی و متعاقب آن تصرف  
۱۸۷

ویرایش