شام (شامات): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '[[اهل‌بیت' به '[[اهل بیت'
جز (جایگزینی متن - '[[حضرت محمد (ص)' به '[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)')
جز (جایگزینی متن - '[[اهل‌بیت' به '[[اهل بیت')
خط ۵۳: خط ۵۳:


== اسیران کربلا در شام ==
== اسیران کربلا در شام ==
بیشتر تاریخ نویسان بر این عقیده اند که [[اهل‌بیت |اهل‌بیت (علیهم‌السلام)]] در روز اول [[ماه صفر المظفر|ماه صفر]] وارد شام شده‌اند، ولی [[مرتضی مطهری|شهید مطهری (رحمه الله)]] تاریخ ورود اسیران را به دمشق، روز دوم ماه صفر می‌داند<ref>حماسه حسینی، مرتضی مطهری، ج 1، ص 177</ref>.
بیشتر تاریخ نویسان بر این عقیده اند که [[اهل بیت |اهل‌بیت (علیهم‌السلام)]] در روز اول [[ماه صفر المظفر|ماه صفر]] وارد شام شده‌اند، ولی [[مرتضی مطهری|شهید مطهری (رحمه الله)]] تاریخ ورود اسیران را به دمشق، روز دوم ماه صفر می‌داند<ref>حماسه حسینی، مرتضی مطهری، ج 1، ص 177</ref>.


[[یزید]] دستور می‌دهد که دروازه ها را به روی اسیران بسته و سه روز شهر را آذین بندی کنند<ref> فرسان الهیجاء، ذبیح الله محلاتی، ص 285</ref>.
[[یزید]] دستور می‌دهد که دروازه ها را به روی اسیران بسته و سه روز شهر را آذین بندی کنند<ref> فرسان الهیجاء، ذبیح الله محلاتی، ص 285</ref>.
با چنین اوصافی، هنگام ورود اسیران به شام، آنان را از شلوغ‌ترین دروازه شهر، به نام دروازه ساعات وارد می‌کنند<ref> لواعج الاشجان، علامه سید محسن امین عاملی، ص 220</ref>؛ در شهر، شادی عمومی اعلام شده و مردم لباس‌های نو پوشیده و صدای هلهله و شادی بلند است. زنان دف می‌زدند و اسیران از میان شلوغی‌ها، می‌گذرند.
با چنین اوصافی، هنگام ورود اسیران به شام، آنان را از شلوغ‌ترین دروازه شهر، به نام دروازه ساعات وارد می‌کنند<ref> لواعج الاشجان، علامه سید محسن امین عاملی، ص 220</ref>؛ در شهر، شادی عمومی اعلام شده و مردم لباس‌های نو پوشیده و صدای هلهله و شادی بلند است. زنان دف می‌زدند و اسیران از میان شلوغی‌ها، می‌گذرند.


ساربانان برای سوزاندن دل اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، سرها را پیشاپیش محمل‌ها می‌برند. جلوتر از همه، سر علمدار [[کربلا]] جلوه‌گری می‌کند و بنابر بعضی نقل‌ها، سر مقدس [[امام حسین ‌علیه‌السلام|امام حسین ‌(علیه‌السلام)]] را پشت سر محمل‌ها وارد می‌کنند تا مردم به اشتباه بیفتند و احدی از دوست داران، [[اهل‌بیت|اهل‌بیت (علیهم‌السلام)]] را نشناسد و عیش مردم را بر هم نزند. هتاکی‌ها شروع می‌شود؛ پیرزنی به سر بریده حضرت سنگ می‌زند و مردم که مست هوسرانی و ولنگاری هستند، از او تقلید می‌کنند.
ساربانان برای سوزاندن دل اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، سرها را پیشاپیش محمل‌ها می‌برند. جلوتر از همه، سر علمدار [[کربلا]] جلوه‌گری می‌کند و بنابر بعضی نقل‌ها، سر مقدس [[امام حسین ‌علیه‌السلام|امام حسین ‌(علیه‌السلام)]] را پشت سر محمل‌ها وارد می‌کنند تا مردم به اشتباه بیفتند و احدی از دوست داران، [[اهل بیت|اهل‌بیت (علیهم‌السلام)]] را نشناسد و عیش مردم را بر هم نزند. هتاکی‌ها شروع می‌شود؛ پیرزنی به سر بریده حضرت سنگ می‌زند و مردم که مست هوسرانی و ولنگاری هستند، از او تقلید می‌کنند.


[[امام سجاد|امام سجاد ‌(علیه‌السلام)]] می‌فرماید: «در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا پایان بی سابقه بود؛ ساربانان با کعب نی و تازیانه، ما را از میان جمعیت مطرب گذراندند. نیزه داران با سرها بازی می‌کردند و نیزه هایشان را در هوا می‌چرخاندند. گاهی سرها از بالای نیزه ها روی زمین و زیر دست و پای مردم و مرکبها می‌افتاد. زنان شامی از بالای بامها روی سر ما آتش و خاکستر داغ می‌ریختند که تکه ای از آن روی عمامه ام افتاد و چون دست‌هایم را با زنجیر به گردنم بسته بودند، عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید. از طلوع آفتاب تا غروب ما را در کوچه ها می‌گردانیدند و می‌گفتند: «این نامسلمان‌ها را بکشید!» ما را با یک رشته طناب به هم بسته بودند و از دهلیز خانه یهودیان و مسیحیان می‌گذراندند و به آنان می‌گفتند: این‌ها قاتلان پدران و فرزندان شما هستند، انتقام خودتان را بگیرید! آنان همگی در این لحظه به سوی ما سنگ و چوب پرتاب کردند.
[[امام سجاد|امام سجاد ‌(علیه‌السلام)]] می‌فرماید: «در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا پایان بی سابقه بود؛ ساربانان با کعب نی و تازیانه، ما را از میان جمعیت مطرب گذراندند. نیزه داران با سرها بازی می‌کردند و نیزه هایشان را در هوا می‌چرخاندند. گاهی سرها از بالای نیزه ها روی زمین و زیر دست و پای مردم و مرکبها می‌افتاد. زنان شامی از بالای بامها روی سر ما آتش و خاکستر داغ می‌ریختند که تکه ای از آن روی عمامه ام افتاد و چون دست‌هایم را با زنجیر به گردنم بسته بودند، عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید. از طلوع آفتاب تا غروب ما را در کوچه ها می‌گردانیدند و می‌گفتند: «این نامسلمان‌ها را بکشید!» ما را با یک رشته طناب به هم بسته بودند و از دهلیز خانه یهودیان و مسیحیان می‌گذراندند و به آنان می‌گفتند: این‌ها قاتلان پدران و فرزندان شما هستند، انتقام خودتان را بگیرید! آنان همگی در این لحظه به سوی ما سنگ و چوب پرتاب کردند.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۸۹

ویرایش