شبهه سهو النبی (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' می باشد' به ' می‌باشد'
جز (جایگزینی متن - ' می خوانند' به ' می‌خوانند')
جز (جایگزینی متن - ' می باشد' به ' می‌باشد')
خط ۴: خط ۴:
سهو در لغت فراموشی و غفلت از چیزی است که به دلیل توجه به امری دیگر رخ می‌دهد. (خلیل فراهیدی ،ج ۴، ص ۷۱) مولف لسان العرب این غفلت را به دو نوع تقسیم‌بندی می نماید و نوعی از آن را خارج از اختیار انسان می‌داند مانند غفلت یک فرد مجنون، و نوع دوم را ناشی از اختیار انسان می داند که توسط فراهم آوردن اسبابی به صورت ارادی سبب غفلت خودش شده است. (ابن منظور، ج ۱۴، ص۴۰۶؛ راغب اصفهانی، ص۲۴۶)
سهو در لغت فراموشی و غفلت از چیزی است که به دلیل توجه به امری دیگر رخ می‌دهد. (خلیل فراهیدی ،ج ۴، ص ۷۱) مولف لسان العرب این غفلت را به دو نوع تقسیم‌بندی می نماید و نوعی از آن را خارج از اختیار انسان می‌داند مانند غفلت یک فرد مجنون، و نوع دوم را ناشی از اختیار انسان می داند که توسط فراهم آوردن اسبابی به صورت ارادی سبب غفلت خودش شده است. (ابن منظور، ج ۱۴، ص۴۰۶؛ راغب اصفهانی، ص۲۴۶)
=سهو در اصطلاح=
=سهو در اصطلاح=
زمانی که واژه ی سهو در کنار واژه ی نبی قرار نمی‌گیرد معنای اصطلاحی مدنظر در این پژوهش را این گونه القا می نماید که ارتکاب اعمالی از حضرت رسول (ص) به صورت خاص و انبیاء به صورت عموم که ناشی از سهو و غفلتشان است کاملا طبیعی می باشد و مصونیت (عصمت) ویژه ی آنها فقط از گناهان می باشد.
زمانی که واژه ی سهو در کنار واژه ی نبی قرار نمی‌گیرد معنای اصطلاحی مدنظر در این پژوهش را این گونه القا می نماید که ارتکاب اعمالی از حضرت رسول (ص) به صورت خاص و انبیاء به صورت عموم که ناشی از سهو و غفلتشان است کاملا طبیعی می‌باشد و مصونیت (عصمت) ویژه ی آنها فقط از گناهان می‌باشد.
=ادله اختیاری بودن سهو=
=ادله اختیاری بودن سهو=
سید مرتضی در کتاب الصحیح من سیره النبی (ص) سهو و نسیان را از اعمالی می‌دانند که انسان در انجام آن دارای اختیار است و دلایل خود را چنین بیان می کند:
سید مرتضی در کتاب الصحیح من سیره النبی (ص) سهو و نسیان را از اعمالی می‌دانند که انسان در انجام آن دارای اختیار است و دلایل خود را چنین بیان می کند:
خط ۲۶: خط ۲۶:


=روایات سهو النبی (ص)=
=روایات سهو النبی (ص)=
روایات دربرگیرنده ی سهو پیامبر ص) دوازده روایت می‌باشند که از دیدگاه سید مرتضی و علامه شوشتری تنها چهار روایت صحیح و یکی از آنها حسن می باشد .این دسته از روایات اخبار آحادی است که نه تنها فایده علمی ندارند بلکه سبب وجوب عملی نیز نمی‌شوند. واخبار آحاد تنها سبب ظن می‌شود و عمل از روی ظن طبق فرامین الهی در قرآن و سنت باطل می باشد:
روایات دربرگیرنده ی سهو پیامبر ص) دوازده روایت می‌باشند که از دیدگاه سید مرتضی و علامه شوشتری تنها چهار روایت صحیح و یکی از آنها حسن می‌باشد .این دسته از روایات اخبار آحادی است که نه تنها فایده علمی ندارند بلکه سبب وجوب عملی نیز نمی‌شوند. واخبار آحاد تنها سبب ظن می‌شود و عمل از روی ظن طبق فرامین الهی در قرآن و سنت باطل می‌باشد:
” وأن تقولوا على الله ما لا تعلمون ” بقره ۱۶۹ ” إلا من شهد بالحق وهم یعلمون ” زخرف۸۶ ” ولا تقف ما لیس لک به علم “اسراء ۳۶٫ (شوشتری، ص ۸-۲)
” وأن تقولوا على الله ما لا تعلمون ” بقره ۱۶۹ ” إلا من شهد بالحق وهم یعلمون ” زخرف۸۶ ” ولا تقف ما لیس لک به علم “اسراء ۳۶٫ (شوشتری، ص ۸-۲)
با توجه به اینکه اکثر این روایات دارای این مضمون مشترک اند که حضرت رسول (ص) در یک نمازی که عصر، ظهر، مغرب و … اشاره شده است دچار سهو می‌شوند و رکعاتی از نماز را نمی خوانند و با تذکر مردم و خصوصا ذوالیدین متوجه این سهو شده و برگشته و ادامه نماز را می‌خوانند، در بررسی سندی و متنی روایات به معنای روایات ذکر شده اشاره نشده است.
با توجه به اینکه اکثر این روایات دارای این مضمون مشترک اند که حضرت رسول (ص) در یک نمازی که عصر، ظهر، مغرب و … اشاره شده است دچار سهو می‌شوند و رکعاتی از نماز را نمی خوانند و با تذکر مردم و خصوصا ذوالیدین متوجه این سهو شده و برگشته و ادامه نماز را می‌خوانند، در بررسی سندی و متنی روایات به معنای روایات ذکر شده اشاره نشده است.
خط ۳۳: خط ۳۳:
حدثنا آدم حدثنا شعبه عن سعد بن ابراهیم عن ابی سلمه عن ابی هریره رضی الله عنه قال صلی بنا النبی صلی الله علیه و سلم الظهر او العصر فسلم فقال له ذوالیدین الصلاه یا رسول الله انقصت فقال النبی صلی اله علیه و سلم لاصحابه احق ما یقول قالوا نعم فصلی رکعتین اخریین ثم سجد سجدتین. (بخاری، ج ۲، ص ۶۵)
حدثنا آدم حدثنا شعبه عن سعد بن ابراهیم عن ابی سلمه عن ابی هریره رضی الله عنه قال صلی بنا النبی صلی الله علیه و سلم الظهر او العصر فسلم فقال له ذوالیدین الصلاه یا رسول الله انقصت فقال النبی صلی اله علیه و سلم لاصحابه احق ما یقول قالوا نعم فصلی رکعتین اخریین ثم سجد سجدتین. (بخاری، ج ۲، ص ۶۵)
اخبرنا سلیمان بن عبدالله قال حدثنا بهز بن اسد قال حدثنا شعبه عن سعیدبن ابراهیم انه سمع اباسلمه یحدث عن ابی هریره ان رسول الله صلی الله علیه و سلم صلی صلاه الظهر رکعتین ثم سلم فقالوا قصرت الصلوه فقام و صلی رکعتین ثم سلم ثم سجد سجدتین. (نسائی، ج۳، ص ۲۲)
اخبرنا سلیمان بن عبدالله قال حدثنا بهز بن اسد قال حدثنا شعبه عن سعیدبن ابراهیم انه سمع اباسلمه یحدث عن ابی هریره ان رسول الله صلی الله علیه و سلم صلی صلاه الظهر رکعتین ثم سلم فقالوا قصرت الصلوه فقام و صلی رکعتین ثم سلم ثم سجد سجدتین. (نسائی، ج۳، ص ۲۲)
با توجه به این که روایت از لحاظ سندی مشابه روایت قبلی می باشد، از لحاظ متنی متفاوت ذکر شده است.
با توجه به این که روایت از لحاظ سندی مشابه روایت قبلی می‌باشد، از لحاظ متنی متفاوت ذکر شده است.
حدثنا عبدالله حدثنی ابی ثنا عبدالرزاق انا سفیان عن جابر عن عبدالرحمان بن الاسود عن الاسود عن عبدالله ان النبی صلی الله علیه و سلم صلی الظهر او العصر خمسا ثم سجد سجدتی السهو ثم قال رسول الله صلی الله علیه و سلم‌هاتان سجدتان لمن ظن منکم انه زاد او نقص. (احمد بن حنبل، ج۱، ص ۴۰۹)
حدثنا عبدالله حدثنی ابی ثنا عبدالرزاق انا سفیان عن جابر عن عبدالرحمان بن الاسود عن الاسود عن عبدالله ان النبی صلی الله علیه و سلم صلی الظهر او العصر خمسا ثم سجد سجدتی السهو ثم قال رسول الله صلی الله علیه و سلم‌هاتان سجدتان لمن ظن منکم انه زاد او نقص. (احمد بن حنبل، ج۱، ص ۴۰۹)
حدثنا عبدالله حدثنا ابی ثنا یحیی بن آدم ثنا ابوبکر بن عبدالله النهشلی قال ثنا عبدالرحمان بن الاسود عن ابیه عن عبدالله بن مسعود قال صلی رسول الله صلی الله علیه و سلم خمسا الظهر او العصر فلما انصرف قیل له یا رسول الله ازید فی الصلاه قال لا قالوا فانک صلیت خمسا قال فسجد سجدتی السهو ثم قال انما انا بشر اذکر کما تذکرون و انسی کما تنسون. (احمدبن حنبل، ج ۱، ص ۴۲۰)
حدثنا عبدالله حدثنا ابی ثنا یحیی بن آدم ثنا ابوبکر بن عبدالله النهشلی قال ثنا عبدالرحمان بن الاسود عن ابیه عن عبدالله بن مسعود قال صلی رسول الله صلی الله علیه و سلم خمسا الظهر او العصر فلما انصرف قیل له یا رسول الله ازید فی الصلاه قال لا قالوا فانک صلیت خمسا قال فسجد سجدتی السهو ثم قال انما انا بشر اذکر کما تذکرون و انسی کما تنسون. (احمدبن حنبل، ج ۱، ص ۴۲۰)
خط ۶۱: خط ۶۱:
علامه الحلی: اخبار وارده از ایشان را به دلیل عدم جواز سهو بر نبی (ص)باطل می‌دانند و به نقل تاریخی این قضیه پرداخته و امکان رویت او با ابوهریره را رد نموده است به دلیل اینکه او در جنگ بدر شهید شده، در حالی که ابوهریره چندین سال بعد از بدر اسلام آورده است:
علامه الحلی: اخبار وارده از ایشان را به دلیل عدم جواز سهو بر نبی (ص)باطل می‌دانند و به نقل تاریخی این قضیه پرداخته و امکان رویت او با ابوهریره را رد نموده است به دلیل اینکه او در جنگ بدر شهید شده، در حالی که ابوهریره چندین سال بعد از بدر اسلام آورده است:
خبر ذى الیدین عندنا باطل لان النبی صلى الله علیه وآله لا یجوز علیه السهو مع ان جماعه من أصحاب الحدیث طعنوا فیه لان راویه أبو هریره وکان إسلامه بعد موت ذى الیدین بسنتین فان ذا الیدین قتل یوم بدر وذلک بعد الهجره بسنتین وأسلم أبو هریره بعد الهجره بسبع سنین قال المحتجون به ان المقتول یوم بدر وهو ذوا الشمالین واسمه عبدالله بن عمرو بن فضیله الخزاعى وذوالیدین عاش بعد النبی صلى الله علیه وآله ومات فی ایام معویه وقبره بذى خشب واسمه الخرباق لان عمران بن الحسین روى هذا الحدیث فقال فیه فقام الخرباق فقال اقصرت الصلوه واجیب بان الاوزاعی قال فقام ذوالشمالین فقال اقصرت الصلوه ام نسیت یا رسول الله صلى الله علیه وآله فقال کل ذلک لم یکن وروى انه قال انما أسهو لابین لکم وروى انه قال لم أنس ولم تقصر الصلوه وروى من طریق الخاصه ان ذا الیدین کان یقال له ذا الشمالین عن الصادق (ع) .(تذکره الفقهاء، ج ۱، ص ۱۳۰)
خبر ذى الیدین عندنا باطل لان النبی صلى الله علیه وآله لا یجوز علیه السهو مع ان جماعه من أصحاب الحدیث طعنوا فیه لان راویه أبو هریره وکان إسلامه بعد موت ذى الیدین بسنتین فان ذا الیدین قتل یوم بدر وذلک بعد الهجره بسنتین وأسلم أبو هریره بعد الهجره بسبع سنین قال المحتجون به ان المقتول یوم بدر وهو ذوا الشمالین واسمه عبدالله بن عمرو بن فضیله الخزاعى وذوالیدین عاش بعد النبی صلى الله علیه وآله ومات فی ایام معویه وقبره بذى خشب واسمه الخرباق لان عمران بن الحسین روى هذا الحدیث فقال فیه فقام الخرباق فقال اقصرت الصلوه واجیب بان الاوزاعی قال فقام ذوالشمالین فقال اقصرت الصلوه ام نسیت یا رسول الله صلى الله علیه وآله فقال کل ذلک لم یکن وروى انه قال انما أسهو لابین لکم وروى انه قال لم أنس ولم تقصر الصلوه وروى من طریق الخاصه ان ذا الیدین کان یقال له ذا الشمالین عن الصادق (ع) .(تذکره الفقهاء، ج ۱، ص ۱۳۰)
ابن حجر: در توجیه روایاتی که شامل نام ذوالشمالین یا ذوالیدین یا هر دوی آنها می باشد به این نکات اشاره می نماید:
ابن حجر: در توجیه روایاتی که شامل نام ذوالشمالین یا ذوالیدین یا هر دوی آنها می‌باشد به این نکات اشاره می نماید:
این عمل ناشی از توهم زهری می باشد. در ادامه می‌گوید که با توجه به اینکه ذوالشمالین (عمیر بن عبد عمرو بن نضله) در جنگ بدر شهید شده است مقتضای قصه این است که قبل جنگ بدر رخ داده باشد که این امری محال است زیرا قبل از اسلام ابوهریره می‌شود و ابوهریره بالغ بر پنج سال بعد از بدر اسلام آورده است. اما ذوالیدین (خرباق) مدتی بعد از رحلت پیامبر (ص) نیز زندگی نمود.
این عمل ناشی از توهم زهری می‌باشد. در ادامه می‌گوید که با توجه به اینکه ذوالشمالین (عمیر بن عبد عمرو بن نضله) در جنگ بدر شهید شده است مقتضای قصه این است که قبل جنگ بدر رخ داده باشد که این امری محال است زیرا قبل از اسلام ابوهریره می‌شود و ابوهریره بالغ بر پنج سال بعد از بدر اسلام آورده است. اما ذوالیدین (خرباق) مدتی بعد از رحلت پیامبر (ص) نیز زندگی نمود.
در جواب این توجیه باید گفت که روایات دربرگیرنده سهو پیامبر(ص) در بسیاری از منابع اهل سنت از طریق ذوالشمالین نقل شده است وپذیرش این توجیه موجب نادرست دانستن آن روایتها و عدم پذیرش استناد به آنها می‌شود.  
در جواب این توجیه باید گفت که روایات دربرگیرنده سهو پیامبر(ص) در بسیاری از منابع اهل سنت از طریق ذوالشمالین نقل شده است وپذیرش این توجیه موجب نادرست دانستن آن روایتها و عدم پذیرش استناد به آنها می‌شود.  
در ادامه توجیهات اشاره به جواز ائمه بر وقوع این قصه برای هر دوی آنها می نماید و می‌گوید که روایت ابوهریره از ذوالشمالین دارای ارسال است و روایت از ذوالیدین را ناشی از مشاهده او می داند.
در ادامه توجیهات اشاره به جواز ائمه بر وقوع این قصه برای هر دوی آنها می نماید و می‌گوید که روایت ابوهریره از ذوالشمالین دارای ارسال است و روایت از ذوالیدین را ناشی از مشاهده او می داند.
خط ۷۰: خط ۷۰:


=بررسی متنی روایات=
=بررسی متنی روایات=
در این قسمت می‌توان به موارد ذیل که برخاسته از متن روایات می باشد اشاره نمود:
در این قسمت می‌توان به موارد ذیل که برخاسته از متن روایات می‌باشد اشاره نمود:
تعیین نمازی که در آن سهو رخ داده است:
تعیین نمازی که در آن سهو رخ داده است:
… قال ابوهریره صلی بنا النبی صلی الله علیه و سلم احدی صلاتی العشی قال قال ابوهریره ولکنی نسیت قال فصلی بنا رکعتین ثم سلم. (نسائی، ج ۳، ص ۲۰)
… قال ابوهریره صلی بنا النبی صلی الله علیه و سلم احدی صلاتی العشی قال قال ابوهریره ولکنی نسیت قال فصلی بنا رکعتین ثم سلم. (نسائی، ج ۳، ص ۲۰)
خط ۷۸: خط ۷۸:
… عن عبدالله بن مسعود ان النبی صلی الله علیه و سلم صلی الظهر او العصر خمسا ثم سجد سجدتی السهو. (صنعانی، ص ۳۰۲)  
… عن عبدالله بن مسعود ان النبی صلی الله علیه و سلم صلی الظهر او العصر خمسا ثم سجد سجدتی السهو. (صنعانی، ص ۳۰۲)  
در کتاب فتح الباری در این زمینه به این موارد اشاره شده است:
در کتاب فتح الباری در این زمینه به این موارد اشاره شده است:
در طریق آدم از شعبه تعیین نماز با شک همراه است، در نقل از ابوالولید از شعبه و در طریق ابوسلمه با قاطعیت لفظ ظهر آمده است، در طریق ابوسفیان مولی بن ابی احمد بدون هیچ شکی نماز عصر گفته شده است، در طریق ابن سیرین آمده: اکثر ظنی انها العصر، در طریق دیگری از ابن سیرین از ابوهریره آمده احدی صلاتی العشی که ابوهریره نام برده و ابن سیرین فراموش نموده است، در طریق دیگری از ابن سیرین از ابوهریره آمده شک از جانب ابوهریره می باشد که فراموش کرده است .دلیل این تشتت از جانب ابوهریره در فتح الباری این‌گونه آمده که شاید او زمانی یقین داشته نماز عصر بوده و با قاطعیت گفته نماز عصر و گاهی اندیشه نماز ظهر بر او غلبه می یافته و این تفاوت به دلیل اهتمام به ذکر رویدادی است که شامل احکام شرعی می باشد. در ادامه ایشان روایت عمران را بدون اختلاف می‌دانند که او به نماز عصر اشاره نموده و به این قرینه روایات ابوهریره که نماز عصر را گفته‏‌اند ترجیح داده است. (ابن حجر، فتح الباری، ج۳، ص ۷۷)
در طریق آدم از شعبه تعیین نماز با شک همراه است، در نقل از ابوالولید از شعبه و در طریق ابوسلمه با قاطعیت لفظ ظهر آمده است، در طریق ابوسفیان مولی بن ابی احمد بدون هیچ شکی نماز عصر گفته شده است، در طریق ابن سیرین آمده: اکثر ظنی انها العصر، در طریق دیگری از ابن سیرین از ابوهریره آمده احدی صلاتی العشی که ابوهریره نام برده و ابن سیرین فراموش نموده است، در طریق دیگری از ابن سیرین از ابوهریره آمده شک از جانب ابوهریره می‌باشد که فراموش کرده است .دلیل این تشتت از جانب ابوهریره در فتح الباری این‌گونه آمده که شاید او زمانی یقین داشته نماز عصر بوده و با قاطعیت گفته نماز عصر و گاهی اندیشه نماز ظهر بر او غلبه می یافته و این تفاوت به دلیل اهتمام به ذکر رویدادی است که شامل احکام شرعی می‌باشد. در ادامه ایشان روایت عمران را بدون اختلاف می‌دانند که او به نماز عصر اشاره نموده و به این قرینه روایات ابوهریره که نماز عصر را گفته‏‌اند ترجیح داده است. (ابن حجر، فتح الباری، ج۳، ص ۷۷)
با توجه به روایات ذکر شده اختلاف نظر در مورد نمازی که در آن سهو رخ داده کاملا مشهود است. علیرغم وجود افراد مشترک در اسناد دیده می‌شود که گاهی نقل‌های متفاوتی از یک فرد در این زمینه وجود دارد از جمله: روایات منقول از ابوهریره که عمده روایات است در تعیین این نماز گاهی با اطمینان کامل نماز ظهر و گاهی نماز عصر و گاهی ظهر یا عصر و … بیان شده است. در مجموعه این روایات نیز از افراد متفاوت این اختلاف وجود دارد که برخی نماز مغرب را مطرح نموده‌اند. در تعداد رکعات نماز نیز برخی قایل به نقصان در دو رکعت و برخی در یک رکعت از یک نماز چهار رکعتی شده‌اند و برخی از این روایات که عمدتا منقول از ابن مسعود است قایل به زیادت در رکعات نماز شده‌اند. این اختلاف نظر نیز از جمله عوامل موثر در رد این روایات می باشد. در توجیه ابن حجر که عامل اصلی این تشت را از جانب ابوهریره اهتمام به بیان مساله شرعی عنوان می کند باید گفت: این تشتت فقط در منقولات ابوهریره وجود ندارد بلکه سایر افرادی که روایات مشابه را ذکر نموده‌اند نیز دارای این اختلاف اند، آن روایات چگونه قابل توجیه اند و از طرفی چگونه‌این روایات با اختلافات زیاد راجع به یک مساله قابل جمع اند ؟!
با توجه به روایات ذکر شده اختلاف نظر در مورد نمازی که در آن سهو رخ داده کاملا مشهود است. علیرغم وجود افراد مشترک در اسناد دیده می‌شود که گاهی نقل‌های متفاوتی از یک فرد در این زمینه وجود دارد از جمله: روایات منقول از ابوهریره که عمده روایات است در تعیین این نماز گاهی با اطمینان کامل نماز ظهر و گاهی نماز عصر و گاهی ظهر یا عصر و … بیان شده است. در مجموعه این روایات نیز از افراد متفاوت این اختلاف وجود دارد که برخی نماز مغرب را مطرح نموده‌اند. در تعداد رکعات نماز نیز برخی قایل به نقصان در دو رکعت و برخی در یک رکعت از یک نماز چهار رکعتی شده‌اند و برخی از این روایات که عمدتا منقول از ابن مسعود است قایل به زیادت در رکعات نماز شده‌اند. این اختلاف نظر نیز از جمله عوامل موثر در رد این روایات می‌باشد. در توجیه ابن حجر که عامل اصلی این تشت را از جانب ابوهریره اهتمام به بیان مساله شرعی عنوان می کند باید گفت: این تشتت فقط در منقولات ابوهریره وجود ندارد بلکه سایر افرادی که روایات مشابه را ذکر نموده‌اند نیز دارای این اختلاف اند، آن روایات چگونه قابل توجیه اند و از طرفی چگونه‌این روایات با اختلافات زیاد راجع به یک مساله قابل جمع اند ؟!


=عملکرد پیامبر (ص) در مقابل تذکر به ایشان=
=عملکرد پیامبر (ص) در مقابل تذکر به ایشان=
خط ۹۴: خط ۹۴:
با فرض پذیرش روایات دربرگیرنده ی سهو، نکته قابل توجه پیرامون عملکرد پیامبر(ص) این است که ایشان (ص) ارتکاب سهو را رد نموده‌اند و با قاطعیت تمام این مطلب را ذکر کرده اند که جای هیچ گونه شبهه ای در این زمینه وجود ندارد و اعتراض به پاسخ رسول الله (ص) در واقع اجتهاد در مقابل نص است، چرا که در آیات الهی اطاعت همه جانبه از ایشان به صورت مطلق توصیه شده است. ((اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم …))
با فرض پذیرش روایات دربرگیرنده ی سهو، نکته قابل توجه پیرامون عملکرد پیامبر(ص) این است که ایشان (ص) ارتکاب سهو را رد نموده‌اند و با قاطعیت تمام این مطلب را ذکر کرده اند که جای هیچ گونه شبهه ای در این زمینه وجود ندارد و اعتراض به پاسخ رسول الله (ص) در واقع اجتهاد در مقابل نص است، چرا که در آیات الهی اطاعت همه جانبه از ایشان به صورت مطلق توصیه شده است. ((اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم …))
اندکی از این روایات به این مساله اشاره دارند که پیامبر (ص) از حاضرین صدق گفته ذوالیدین را جویا شدند و آنها نیز تایید نمودند. در پاسخ به این مساله باید گفت: اولا در برخی از این روایات آمده که مردم بلافاصله بعد از نماز همگی با هم عبارت قصرت الصلاه را ذکر کردند که دیگر جای پرسشی نمی ماند. ثانیا افرادی که گفته ذوالیدین را تایید نمودند چرا پیش از او متذکر این نکته نشدند و فقط او این نکته را متذکر شد تا جایی که همه روایات دربرگیرنده ی سهو از جانب او ذکر شده‌اند؟
اندکی از این روایات به این مساله اشاره دارند که پیامبر (ص) از حاضرین صدق گفته ذوالیدین را جویا شدند و آنها نیز تایید نمودند. در پاسخ به این مساله باید گفت: اولا در برخی از این روایات آمده که مردم بلافاصله بعد از نماز همگی با هم عبارت قصرت الصلاه را ذکر کردند که دیگر جای پرسشی نمی ماند. ثانیا افرادی که گفته ذوالیدین را تایید نمودند چرا پیش از او متذکر این نکته نشدند و فقط او این نکته را متذکر شد تا جایی که همه روایات دربرگیرنده ی سهو از جانب او ذکر شده‌اند؟
برخی از این روایات اشاره به این مطلب دارند که حضرت (ص) در هنگام شنیدن این تذکر عصبانی شدند، آیا صدور عصبانیت از جانب ایشان سابقه تاریخی دارد؟ دلیل عصبانیت ایشان چیست؟ آیا به خاطر حقیقتی بود که به ایشان تذکر داده بودند؟ اگر به این دلیل بود با روایاتی که اشاره دارند حضرت (ص) گفته‏‌اند من هم مانند شما فراموش می کنم پس شما به من تذکر دهید در تناقض می باشد. اگر به دلیل اتهام ناروا به ایشان بود پس چرا بازگشتند و نماز را تمام کردند؟
برخی از این روایات اشاره به این مطلب دارند که حضرت (ص) در هنگام شنیدن این تذکر عصبانی شدند، آیا صدور عصبانیت از جانب ایشان سابقه تاریخی دارد؟ دلیل عصبانیت ایشان چیست؟ آیا به خاطر حقیقتی بود که به ایشان تذکر داده بودند؟ اگر به این دلیل بود با روایاتی که اشاره دارند حضرت (ص) گفته‏‌اند من هم مانند شما فراموش می کنم پس شما به من تذکر دهید در تناقض می‌باشد. اگر به دلیل اتهام ناروا به ایشان بود پس چرا بازگشتند و نماز را تمام کردند؟
اضطراب موجود در این روایات و عدم توجیه مناسب برای آنهاو عدم امکان نقل به معنا از عواملی است که فرضیه در نظر گرفته ما را مبنی بر عدم امکان ارتکاب سهو از جانب ایشان تقویت می نماید.  
اضطراب موجود در این روایات و عدم توجیه مناسب برای آنهاو عدم امکان نقل به معنا از عواملی است که فرضیه در نظر گرفته ما را مبنی بر عدم امکان ارتکاب سهو از جانب ایشان تقویت می نماید.  


خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
آیه تطهیر از آیاتیست که طهارت و پاکی اهل بیت را به صورت مطلق از همه چیز (رجس با ال) و در همه زمانها بیان می کند و حقیقت رجس نیز موقوف به علم و جهل افراد نیست.
آیه تطهیر از آیاتیست که طهارت و پاکی اهل بیت را به صورت مطلق از همه چیز (رجس با ال) و در همه زمانها بیان می کند و حقیقت رجس نیز موقوف به علم و جهل افراد نیست.
((یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم)) نساء ۵۹
((یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم)) نساء ۵۹
آیه اولی الامر نیز از آیاتی است که اطاعت بدون قید و شرط از ائمه (ع) را بیان می کند و پذیرش این امر مستلزم پذیرش عصمت آنها به صورت مطلق می باشد.
آیه اولی الامر نیز از آیاتی است که اطاعت بدون قید و شرط از ائمه (ع) را بیان می کند و پذیرش این امر مستلزم پذیرش عصمت آنها به صورت مطلق می‌باشد.
تعارض با ادله نقلی:
تعارض با ادله نقلی:
این روایت و روایات مشابه عصمت انبیاء را به صورت مطلق در تمام حالات و از همه گناهان عمدی و سهوی بیان می نماید:
این روایت و روایات مشابه عصمت انبیاء را به صورت مطلق در تمام حالات و از همه گناهان عمدی و سهوی بیان می نماید:
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۶۳

ویرایش