شهید اول: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:


شاه از فرماندهان، والیان، قضات و مشایخ جلسه‌ای تشکیل داده و شهید اول را احضار نمود و آن صورت‌جلسه و شهادت‌نامه را برایش خواندند ولی شهید اول آن را تکذیب نمود اما تکذیب و دلائلش را نپذیرفتند و حکم را به قاضی مالکی ارجاع دادند. قاضی مالکی برخاسته [[وضو]] ساخت و دو رکعت [[نماز]] خواند و گفت حکم من این است که خونش باید ریخته شود و او را لباس اعدام بپوشانید، آنگاه او را کشتند و به دار آویختند و جسدش را [[سنگ‌سار]] کردند و آتش زدند<ref>عبدالحسین امینی، شهیدان راه فضیلت، ترجمه جلال‌الدین فارسی، ص 159-160</ref> پسر شهید در اجازه‌نامه‌ای که شهید اول برای [[ابن خازن]] نوشته به خط خود چنین نوشته است. پدرم، امام، ‌علامه که این خط مبارک وی است، شمس‌الدین ابوعبدالله محمدبن مکی روز پنج‌شنبه دهم [[جمادی الاول]] سال 786 ق در داخل قلعه دمشق اعدام و سپس همان جا آتش زده شد<ref>محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 7، ص 13</ref>.
شاه از فرماندهان، والیان، قضات و مشایخ جلسه‌ای تشکیل داده و شهید اول را احضار نمود و آن صورت‌جلسه و شهادت‌نامه را برایش خواندند ولی شهید اول آن را تکذیب نمود اما تکذیب و دلائلش را نپذیرفتند و حکم را به قاضی مالکی ارجاع دادند. قاضی مالکی برخاسته [[وضو]] ساخت و دو رکعت [[نماز]] خواند و گفت حکم من این است که خونش باید ریخته شود و او را لباس اعدام بپوشانید، آنگاه او را کشتند و به دار آویختند و جسدش را [[سنگ‌سار]] کردند و آتش زدند<ref>عبدالحسین امینی، شهیدان راه فضیلت، ترجمه جلال‌الدین فارسی، ص 159-160</ref> پسر شهید در اجازه‌نامه‌ای که شهید اول برای [[ابن خازن]] نوشته به خط خود چنین نوشته است. پدرم، امام، ‌علامه که این خط مبارک وی است، شمس‌الدین ابوعبدالله محمدبن مکی روز پنج‌شنبه دهم [[جمادی الاول]] سال 786 ق در داخل قلعه دمشق اعدام و سپس همان جا آتش زده شد<ref>محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 7، ص 13</ref>.
== جستارهای وابسته ==


== پانویس ==
== پانویس ==
confirmed، مدیران
۳۳٬۱۲۹

ویرایش