confirmed، مدیران
۳۳٬۱۲۹
ویرایش
(←پانویس) |
|||
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
== شاگردان شهید اول == | == شاگردان شهید اول == | ||
از کسانی که از شهید اول تلمذ و اجازه روایتی داشتهاند میتوان افراد زیر را نام برد: | از کسانی که از شهید اول تلمذ و اجازه روایتی داشتهاند میتوان افراد زیر را نام برد: | ||
# شیخ مقداد سیوری صاحب کتاب التنقیح؛ | # شیخ مقداد سیوری صاحب کتاب التنقیح؛ | ||
خط ۸۸: | خط ۸۷: | ||
# صاحب کتاب المحجه البیضا در طهارت؛ | # صاحب کتاب المحجه البیضا در طهارت؛ | ||
# شیخ شمسالدین محمد مشهور به ابن عبدالعال کرکی عاملی؛ | # شیخ شمسالدین محمد مشهور به ابن عبدالعال کرکی عاملی؛ | ||
# شیخ زینالدین علی بن خازن حائری، استاد روایت احمد بن فهد حلی، صاحب المهذب و الموجز و عدة الداعی. شهید اول در تاریخ ۱۲ رمضان ۷۸۴ ه. ق، دو سال قبل از شهادت خویش به افتخار او اجازه روایتی مفصلی صادر فرمودهاند که متن آن در روضات الجنات آمده است<ref>روضات الجنات، ج ۷، ص ۸</ref>. | # شیخ زینالدین علی بن خازن حائری، استاد روایت احمد بن فهد حلی، صاحب المهذب و الموجز و عدة الداعی. شهید اول در تاریخ ۱۲ [[رمضان]] ۷۸۴ ه. ق، دو سال قبل از [[شهید|شهادت]] خویش به افتخار او اجازه روایتی مفصلی صادر فرمودهاند که متن آن در روضات الجنات آمده است<ref>روضات الجنات، ج ۷، ص ۸</ref>. | ||
== تألیفات و آثار شهید اول == | == تألیفات و آثار شهید اول == | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۷: | ||
== نظر شهید اول در مورد حکومت == | == نظر شهید اول در مورد حکومت == | ||
شهید اول معتقد است چون منافع انسانها باهم در تضاد است لذا باید حاسمی ( | شهید اول معتقد است چون منافع انسانها باهم در تضاد است لذا باید حاسمی (قانون) باشد و آن شریعت است و سائسی (=حاکم) که آن هم امام معصوم و یا نائب اوست<ref>شهید اول٬ القواعد و الفوائد، مکتبه المفید، ج۱ ٬ صص۳۶-۳۸</ref>. | ||
وی تعیین حاکم و مشروعیت او را الهی میداند و اذعان میکند مسئله تعیین ولی و رهبر با امور دیگر بسیار متفاوت است و ما به دلیل اینکه نص خداوند ناظر به فرد خاصی از افراد جامعه است، اطاعت از او را بر خود واجب دانسته و او را رهبر مشروع جامعه میدانیم. پس هر کس به غیر از این طریق به ریاست جامعه برسد، او را غیر مشروع میدانیم<ref>شهید اول٬ القواعد و الفوائد، مکتبه المفید، ج۲ ٬ صص۱۸۳</ref>. | وی تعیین حاکم و مشروعیت او را الهی میداند و اذعان میکند مسئله تعیین ولی و رهبر با امور دیگر بسیار متفاوت است و ما به دلیل اینکه نص خداوند ناظر به فرد خاصی از افراد جامعه است، اطاعت از او را بر خود واجب دانسته و او را رهبر مشروع جامعه میدانیم. پس هر کس به غیر از این طریق به ریاست جامعه برسد، او را غیر مشروع میدانیم<ref>شهید اول٬ القواعد و الفوائد، مکتبه المفید، ج۲ ٬ صص۱۸۳</ref>. | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۰: | ||
== مظلومیت و شهادت شهید اول == | == مظلومیت و شهادت شهید اول == | ||
تقیالدین جبلی و یوسف بن یحیی گزارشاتی علیه شهید اول تهیه کردند که در آن تهمتهای ناروائی مبنی بر داشتن عقاید ناپسند به وی زده شده بود و هفتاد نفر از اهالی کوهستان از طوایفی که نسبت به وی کینه داشتند، علیه وی شهـادت دادند و نخست به فتـوای <big>برهان الـدین مالـکی</big> و <big>عبادبـن جماعـه شافعی</big>، شهید اول یک سال در قلعه دمشق زندانی شد. | تقیالدین جبلی و یوسف بن یحیی گزارشاتی علیه شهید اول تهیه کردند که در آن تهمتهای ناروائی مبنی بر داشتن عقاید ناپسند به وی زده شده بود و هفتاد نفر از اهالی کوهستان از طوایفی که نسبت به وی کینه داشتند، علیه وی شهـادت دادند و نخست به فتـوای <big>برهان الـدین مالـکی</big> و <big>عبادبـن جماعـه شافعی</big>، شهید اول یک سال در قلعه [[دمشق]] زندانی شد. | ||
در همین زمینه حدود هزار نفر از اهالی سواحل و عوام جاهل مطالبی نوشته و در محضر قاضی بیروت و قاضی صیدا بردند و | در همین زمینه حدود هزار نفر از اهالی سواحل و عوام جاهل مطالبی نوشته و در محضر قاضی [[بیروت]] و قاضی صیدا بردند و همچنین آن صورت جلسه را نزد قاضی [[دمشق]]، عبادبن جماعه بردند و او آن را نزد قاضی مالکی فرستاد و به وی گفت: در این قضیه به موجب [[مذهب]] خودت حکم صادر کن وگرنه تو را برکنار خواهم نمود. | ||
شاه از فرماندهان، والیان، قضات و مشایخ جلسهای تشکیل داده و شهید اول را احضار نمود و آن صورتجلسه و شهادتنامه را برایش خواندند ولی شهید اول آن را تکذیب نمود اما تکذیب و دلائلش را نپذیرفتند و حکم را به قاضی مالکی ارجاع دادند. قاضی مالکی برخاسته وضو ساخت و دو رکعت [[نماز]] خواند و گفت حکم من این است که خونش باید ریخته شود و او را لباس اعدام بپوشانید، آنگاه او را کشتند و به دار آویختند و جسدش را [[سنگسار]] کردند و آتش زدند<ref>عبدالحسین امینی، شهیدان راه فضیلت، ترجمه جلالالدین فارسی، ص 159-160</ref> پسر شهید در اجازهنامهای که شهید اول برای [[ابن خازن]] نوشته به خط خود چنین نوشته است. پدرم، امام، علامه که این خط مبارک وی است، شمسالدین ابوعبدالله محمدبن مکی روز پنجشنبه دهم [[جمادی الاول]] سال 786 ق در داخل قلعه دمشق اعدام و سپس همان جا آتش زده شد<ref>محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 7، ص 13</ref>. | شاه از فرماندهان، والیان، قضات و مشایخ جلسهای تشکیل داده و شهید اول را احضار نمود و آن صورتجلسه و شهادتنامه را برایش خواندند ولی شهید اول آن را تکذیب نمود اما تکذیب و دلائلش را نپذیرفتند و حکم را به قاضی مالکی ارجاع دادند. قاضی مالکی برخاسته [[وضو]] ساخت و دو رکعت [[نماز]] خواند و گفت حکم من این است که خونش باید ریخته شود و او را لباس اعدام بپوشانید، آنگاه او را کشتند و به دار آویختند و جسدش را [[سنگسار]] کردند و آتش زدند<ref>عبدالحسین امینی، شهیدان راه فضیلت، ترجمه جلالالدین فارسی، ص 159-160</ref> پسر شهید در اجازهنامهای که شهید اول برای [[ابن خازن]] نوشته به خط خود چنین نوشته است. پدرم، امام، علامه که این خط مبارک وی است، شمسالدین ابوعبدالله محمدبن مکی روز پنجشنبه دهم [[جمادی الاول]] سال 786 ق در داخل قلعه دمشق اعدام و سپس همان جا آتش زده شد<ref>محمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 7، ص 13</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | |||
* [[جبل عامل]] | |||
* [[شهید ثانی]] | |||
* [[اجتهاد]] | |||
* [[دمشق]] | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{علمای اسلام}} | |||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] | ||
[[رده:محدثان شیعه]] | [[رده:محدثان شیعه]] |