عباس بن عبدالمطلب: تفاوت میان نسخه‌ها

۵٬۸۲۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ مهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
عباس برخاست و پس از حمد و ثنای پروردگار گفت:
عباس برخاست و پس از حمد و ثنای پروردگار گفت:
<br>
<br>
اللَّهُمَّ إِنَّ عِنْدَكَ سَحَاباً وَ عِنْدَكَ مَاءً فَانْشُرِ السَّحَابَ ثُمَّ أَنْزِلِ الْمَاءَ مِنْهُ عَلَینَا...: خدایا! ابر‌ها نزد تو و آب در اختیار تو است، پس ابر‌ها را بفرست و آب رحمتت بر ما ببار و... .الطبقات الكبري، ج4، ص29.
اللَّهُمَّ إِنَّ عِنْدَكَ سَحَاباً وَ عِنْدَكَ مَاءً فَانْشُرِ السَّحَابَ ثُمَّ أَنْزِلِ الْمَاءَ مِنْهُ عَلَینَا...: خدایا! ابر‌ها نزد تو و آب در اختیار تو است، پس ابر‌ها را بفرست و آب رحمتت بر ما ببار و... .<ref>الطبقات الكبري، ج4، ص29.</ref>
<br>
<br>
پس از آنكه دعای عباس تمام شد، ابر‌ها از اطراف به حركت آمد و به هم پیوست و باران آغاز شد. آن قدر بارید كه همه‌جا را فرا گرفت و تمام گودال‌ها را پر كرد، مردم لباس‌‌ها را بالا زده، در كوچه و بازار راه می‌رفتند. هركه عباس را می‌دید دست و پایش را می‌بوسید.<ref>همان، ص30.</ref>
پس از آنكه دعای عباس تمام شد، ابر‌ها از اطراف به حركت آمد و به هم پیوست و باران آغاز شد. آن قدر بارید كه همه‌جا را فرا گرفت و تمام گودال‌ها را پر كرد، مردم لباس‌‌ها را بالا زده، در كوچه و بازار راه می‌رفتند. هركه عباس را می‌دید دست و پایش را می‌بوسید.<ref>همان، ص30.</ref>
<br>
=وفات عباس و دفن در بقیع=
<br>
عباس بن عبدالمطّلب در دوران خلافت [[عثمان بن عفان]]، در سال 23ه‍ .ق دار فانی را وداع گفت:
<br>
... لما مات العباس بن عبدالمطّلب بعثت بنوهاشم مؤذّنا یؤذّن أهل العوالی: رحم‌الله من شهد العباس بن عبدالمطّلب، قال: فحشدالناس ونزلوا من العوالی : وقتی عباس بن عبدالمطّلب از دنیا رفت، بنی‌هاشم، اعلام‌كنند‌ه‌ای را به اطراف مدینه فرستادند و او فریاد می‌كرد: خدا رحمت كند هر كسی را كه بر جنازه عباس بن عبدالمطّلب حاضر شود، همه مردم گرد آمدند.<ref>الطبقات الكبري، ج4، ص32.</ref>
<br>
ابن سعد در طبقات خویش می‌نویسد: عثمان نیز همین كار را انجام داد. نمایندگان عثمان در قرا و دهات اطراف فریاد می‌زدند كه بیایید عباس عموی پیامبر(صلی الله علیه و آله) از دنیا رفته است!
<br>
فحشد الناس فما غادرنا النساء، فلما أتى به إلی موضع الجنائز تضایق فتقدموا به إلی البقیع، ولقد رأیتنا یوم صلّینا علیه بالبقیع وما رأیت مثل ذلك الخروج علی أحد من الناس قط وما یستطیع أحد من الناس أن یدنو إلی سریره، و غلب علیه بنو هاشم فلمّا انتهوا إلی اللحد ازدحموا علیه فأری عثمان اعتزل وبعث الشـرطة یضـربون الناس عن بنی‌هاشم حتى خلص بنو هاشم، فكانوا هم الذین نزلوا فی حفرته ودلوه فی اللحد، ولقد رأیت علی سریره برد حبرة قد تقطع من زحامهم : مردم گرد آمدند. ما بر زنان برتری نیافتیم (كنایه از اینكه شمار زنان بسیار بود) چون جنازه او را آوردند، مردم ازدحام كردند و همه در [[قبرستان بقیع]] گرد آمدند و راه‌‌ها بسته شد. می‌دیدی روزی را كه بر عباس در بقیع نماز گزاردیم و می‌‌دیدی كه جمعیتی به مانند آن روز دیده نشده و كسی نمی‌توانست به تخت جنازه او نزدیک شود و بنی‌‌هاشم بیشترین جمعیت را داشتند. عثمان دستور داد شرطه‌‌ها بیایند و مردم را كنار بزنند تا بنی‌هاشم به راحتی جنازه عباس را دفن كنند. چون عباس را از تابوت بیرون آوردند بُرد یمانی كه روی تابوت بود، در اثر ازدحام پاره شد.<ref>همان، ص32.</ref>
<br>
وتوفّی العباس یوم الجمعة لأربع عشرة خلت من رجب سنة اثنتین وثلاثین فی خلافة عثمان بن عفان و هو ابن ثمان و ثمانین سنة، ودفن بالبقیع فی مقبرة بنی‌هاشم : عباس، روز جمعه، چهاردهم رجب سال 32 هجری در خلافت عثمان درگذشت، درحالی كه 88 سال سن داشت و در بقیع در مقبره بنی‌هاشم دفن شد.<ref>الطبقات الكبري، ج4، ص31.</ref>
<br>
'''علی(علیه السلام) كنار جنازه عباس'''
<br>
ابن سعد در طبقات الكبری و دیگر مورخان همگی روایت كرده‌اند كه عباس مفتخر شد به اینكه علی(علیه السلام) وی را غسل دهد و به عنوان جلودار بنی‌هاشم، وی را به خاک بسپارد.
<br>
...عبدالله بن أبی صعصعة عن الحارث بن عبدالله بن كعب عن أمّ عمارة قالت: حضـرنا نساء الأنصار طرّاً جنازة العباس وكنا أول من بكی علیه و معنا المهاجرات الأول المبایعات... وغسله علی بن ابی‌طالب و عبدالله وعبیدالله و قثم بنوالعباس، وحدث نساء بنی‌هاشم سنة : عبدالله بن أبی‌صعصعه، از حارث بن عبدالله بن كعب، از امّ عماره نقل كرده كه گفت: تمام زن‌‌های مدینه از مهاجران بیعت‌كننده اولیه و [[انصار]]، بر جنازه عباس گرد آمدیم و ما اولین گریه‌كنندگان بر عباس بودیم... و او را علی بن ابی‌طالب و عبدالله و عبیدالله و قثم فرزندان خود عباس غسل دادند و زنان مدینه، به مدت یکسال بر او گریه و ندبه می‌كردند.<ref>همان، ص33</ref>
<br>
ابن سعد می‌نویسد:
<br>
قال عیسی بن طلحة: رأیت عثمان یكبّر علی العباس بالبقیع و ما یقدر من لفظ الناس، ولقد بلغ الناس الحِشّان، وما تخلف أحد من‌الرجال والنساء والصبیان : از عیسی ابن طلحه، روایت شده كه گفت: دیدم عثمان در بقیع بر وی تكبیر می‌گفت (نماز می‌گزارد)، كلمات او به مردم نمی‌رسید. كثرت جمعیت به‌گونه‌ای بود كه دو حشّ بقیع پر از جمعیت شد و هیچ كس از مردم مدینه نبود مگر اینكه بر جنازه وی حاضر شدند و بر وی نماز گزاردند.<ref>الطبقات الكبري، ج4، ص34.</ref>
<br>
<br>
=پانویس=
=پانویس=
۱٬۵۶۹

ویرایش