عباس قزوینی طالقانی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۸: خط ۱۸:
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}
}}
'''اسماعیل بن عَبّاد بن عباس قزوینی طالقانی'''، معروف به «صاحب بن عَبّاد» و ملقب به «کافی‌الکفاة» عالمی است [[مذهب شیعه|شیعه]]. وی با این‌که در علوم [[فقه]]، [[حدیث]]، [[نجوم]] و [[کلام]] تخصص داشت، اما بیش از همه جنبه‌‏های ادبی و شعری او زبانزد همگان بود. در اشعار او تمام آرایه‏‌ها و صنایع بدیع شعری به چشم می‏‌خورد. حمایت بی‏‌مانند او نسبت به دانشمندان و فقهاء، باعث شد تا آنان کتاب‏‌هایی به نام او بنویسند و نوشته‏‌های خویش را به وی تقدیم نمایند. [[شیخ صدوق]] که از معاصران اوست، [[کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام)]] را به نام او تألیف کرده است. [[ثعالبی]] نیز یتیمه الدهر را در شرح‏ حال او و شاعران معاصرش که در مدح وی شعر سروده‌‏اند، به رشته تحریر در آورده است.  
'''اسماعیل بن عَبّاد بن عباس قزوینی طالقانی'''، معروف به «صاحب بن عَبّاد» و ملقب به «کافی‌الکفاة» عالمی است [[مذهب شیعه|شیعه]]. وی با این‌که در علوم [[فقه]]، [[حدیث]]، [[نجوم]] و [[کلام]] تخصص داشت، اما بیش از همه جنبه‌‏های ادبی و شعری او زبانزد همگان بود. در اشعار او تمام آرایه‏‌ها و صنایع بدیع شعری به چشم می‏‌خورد. حمایت بی‏‌مانند او نسبت به دانشمندان و فقهاء، باعث شد تا آنان کتاب‏‌هایی به نام او بنویسند و نوشته‏‌های خویش را به وی تقدیم نمایند. [[شیخ صدوق]] که از معاصران اوست، [[عیون اخبار الرضا (علیه السلام) (کتاب)|کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام)]] را به نام او تألیف کرده است. [[ثعالبی]] نیز یتیمه الدهر را در شرح‏ حال او و شاعران معاصرش که در مدح وی شعر سروده‌‏اند، به رشته تحریر در آورده است.  
درباره [[مذهب]] او اگرچه برخی از صاحب نظران مانند [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] وی را [[متکلم]] [[معتزلی]] خوانده‏‌اند، اما هیچ‌گاه در [[مذهب شیعه|تشیع]] او تردید نکرده‏‌اند. وزارت او در دستگاه [[آل‏ بویه|آل‌بویه]] که مشهور به شیعه‌‌گری بودند، تشیع او را بیشتر آشکار می‌‏سازد و حتی به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران شیعه‏ شدن مردم [[اصفهان]] در اثر فعالیت‏‌ها و ترویج‌‏های او بوده است. در اشعار او نیز سروده‏‌های زیادی در مدح [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)]] و [[اهل‏ بیت|اهل‏‌بیت (علیهم‌السلام)]] به چشم می‏‌خورد که در آنها به جانشینی [[علی بن ابی طالب|امام علی]] بعد از [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر]] تصریح شده است.
درباره [[مذهب]] او اگرچه برخی از صاحب نظران مانند [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] وی را [[متکلم]] [[معتزله|معتزلی]] خوانده‏‌اند، اما هیچ‌گاه در [[مذهب شیعه|تشیع]] او تردید نکرده‏‌اند. وزارت او در دستگاه [[آل‏ بویه|آل‌بویه]] که مشهور به شیعه‌‌گری بودند، تشیع او را بیشتر آشکار می‌‏سازد و حتی به اعتقاد برخی از صاحب‌نظران شیعه‏ شدن مردم [[اصفهان]] در اثر فعالیت‏‌ها و ترویج‌‏های او بوده است. در اشعار او نیز سروده‏‌های زیادی در مدح [[علی بن ابی طالب|امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)]] و [[اهل‏ بیت|اهل‏‌بیت (علیهم‌السلام)]] به چشم می‏‌خورد که در آنها به جانشینی [[علی بن ابی طالب|امام علی]] بعد از [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر]] تصریح شده است.


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
خط ۳۴: خط ۳۴:
پس از خلافت مؤیدالدوله در 373 هجری، با توجه به روابط صمیمانه‌‏ای که وی با فخرالدوله داشت، هم‌چنان در مقام وزارت باقی ماند و در این مدت توانست پنجاه قلعه را برای فخرالدوله فتح نماید. گفته می‏‌شود که فخرالدوله چنان به وی اعتماد داشت که نظر او را بر نظر خویش مقدم می‏‌دانست. گذشته از جنبه‌‏های سیاسی و مشاغل اداری ابن عباد، وی در علم و دانش نیز به مقام بلندی دست یافت. شاید از بین کسانی که علیرغم اشتغالات سیاسی، آوازه بلندی در علوم مختلف پیدا کردند، وی در میان آنان نظیر نداشته و یا کم ‏نظیر بوده است. وی با این‌که در علوم فقه، حدیث، نجوم و کلام تخصص داشت، اما بیش از همه جنبه‌‏های ادبی و شعری او زبانزد همگان بود. در اشعار او تمام آرایه‏‌ها و صنایع بدیع شعری به چشم می‏‌خورد. توانایی او در شعر چنان بود که حتی نثر او نیز از سجع و قافیه برخوردار بود و شباهت زیادی به شعر داشت. ادب‏‌شناسان وی را از جمله ادیبانی به شمار می‌‏آورند که هم‌چون «ابوالفضل ابن عمید»، «ابوبکر محمد بن عباس خوارزمی» و [[بدیع الزمان همدانی]]، نثر مسجع را در مکاتبات دیوانی وارد کرده‌‏اند. بسیاری از شاعران بزرگ که بنا به قول یاقوت در معجم‏ الادباء، تعداد آنان به پانصد تن می‏رسد، در اشعار خود وی را ستوده‌‏اند و در میان آنها [[سید رضی]] بیش از صدو بیست بیت در ستایش او سروده است. حتی «ابوحیان توحیدی» که با وی رابطه ناخوشایندی داشت و در مذمت او و ابن‏ عمید کتاب مستقلی با عنوان «مثالب الوزیرین» نوشته، در کتاب «الامتاع و المؤانسه» وی را ستایش کرده است.  
پس از خلافت مؤیدالدوله در 373 هجری، با توجه به روابط صمیمانه‌‏ای که وی با فخرالدوله داشت، هم‌چنان در مقام وزارت باقی ماند و در این مدت توانست پنجاه قلعه را برای فخرالدوله فتح نماید. گفته می‏‌شود که فخرالدوله چنان به وی اعتماد داشت که نظر او را بر نظر خویش مقدم می‏‌دانست. گذشته از جنبه‌‏های سیاسی و مشاغل اداری ابن عباد، وی در علم و دانش نیز به مقام بلندی دست یافت. شاید از بین کسانی که علیرغم اشتغالات سیاسی، آوازه بلندی در علوم مختلف پیدا کردند، وی در میان آنان نظیر نداشته و یا کم ‏نظیر بوده است. وی با این‌که در علوم فقه، حدیث، نجوم و کلام تخصص داشت، اما بیش از همه جنبه‌‏های ادبی و شعری او زبانزد همگان بود. در اشعار او تمام آرایه‏‌ها و صنایع بدیع شعری به چشم می‏‌خورد. توانایی او در شعر چنان بود که حتی نثر او نیز از سجع و قافیه برخوردار بود و شباهت زیادی به شعر داشت. ادب‏‌شناسان وی را از جمله ادیبانی به شمار می‌‏آورند که هم‌چون «ابوالفضل ابن عمید»، «ابوبکر محمد بن عباس خوارزمی» و [[بدیع الزمان همدانی]]، نثر مسجع را در مکاتبات دیوانی وارد کرده‌‏اند. بسیاری از شاعران بزرگ که بنا به قول یاقوت در معجم‏ الادباء، تعداد آنان به پانصد تن می‏رسد، در اشعار خود وی را ستوده‌‏اند و در میان آنها [[سید رضی]] بیش از صدو بیست بیت در ستایش او سروده است. حتی «ابوحیان توحیدی» که با وی رابطه ناخوشایندی داشت و در مذمت او و ابن‏ عمید کتاب مستقلی با عنوان «مثالب الوزیرین» نوشته، در کتاب «الامتاع و المؤانسه» وی را ستایش کرده است.  


مقام ارجمند و قابل ستایش او در علم و دانش و هم‌چنین حمایت بی‏‌مانند او نسبت به دانشمندان و فقهاء، باعث شد تا آنان کتاب‏‌هایی به نام او بنویسند و نوشته‏‌های خویش را به وی تقدیم نمایند. در این راستا «شیخ صدوق» که از معاصران اوست، [[کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام)]] را به نام او تألیف کرده است. «ثعالبی» نیز یتیمه الدهر را در شرح‏ حال او و شاعران معاصرش که در مدح وی شعر سروده‌‏اند، به رشته تحریر در آورده است. «حسن بن محمد قمی» نیز کتاب «تاریخ قم» را در 378 هجری به منظور او نوشته است. هم‌چنین [[ابن فارس لغوی]] که از استادان وی بود با این‌که به سبب وابستگی و تعصب فراوان این استاد به خاندان ابن عمید، مهر و محبت ابن‏ عباد را در اثر رقابت‏‌های سیاسی‌‏اش با «ابوالفتح بن عمید»، از دست داد، اما کتابی با عنوان «الصاحبی فی فقه اللغه»(در علم زبا‌ن‏شناسی که در آن برتری زبان عرب بر دیگر زبان‏‌ها تأکید شده است) نوشته و به او تقدیم نموده است.  
مقام ارجمند و قابل ستایش او در علم و دانش و هم‌چنین حمایت بی‏‌مانند او نسبت به دانشمندان و فقهاء، باعث شد تا آنان کتاب‏‌هایی به نام او بنویسند و نوشته‏‌های خویش را به وی تقدیم نمایند. در این راستا «شیخ صدوق» که از معاصران اوست، کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام) را به نام او تألیف کرده است. «ثعالبی» نیز یتیمه الدهر را در شرح‏ حال او و شاعران معاصرش که در مدح وی شعر سروده‌‏اند، به رشته تحریر در آورده است. «حسن بن محمد قمی» نیز کتاب «تاریخ قم» را در 378 هجری به منظور او نوشته است. هم‌چنین [[ابن فارس لغوی]] که از استادان وی بود با این‌که به سبب وابستگی و تعصب فراوان این استاد به خاندان ابن عمید، مهر و محبت ابن‏ عباد را در اثر رقابت‏‌های سیاسی‌‏اش با «ابوالفتح بن عمید»، از دست داد، اما کتابی با عنوان «الصاحبی فی فقه اللغه»(در علم زبا‌ن‏شناسی که در آن برتری زبان عرب بر دیگر زبان‏‌ها تأکید شده است) نوشته و به او تقدیم نموده است.  


وی در مدت حیات علمی خود اساتید زیادی دیده است. مهم‏ترین استادان او در شعر و ادب [[ابوالفضل عباس بن محمد نحوی]] ملقب به «عرام»، «ابوالفضل بن عمید»، «ابن فارس لغوی رازی»، [[ابوسعید سیرافی]] و [[قاضی ابی بکر بن کامل]] بوده‌‏اند. همچنین وی در نقل روایت از استادانی چون «عبدالله بن جعفر بن فارس» و [[احمد بن کامل بن شجره]] بهره برد. از شاگردان مشهور او می‏‌توان [[شیخ عبدالقاهر جرجانی]]، [[حسن بن قاسم بغدادی]] معروف به «رازی نحوی» و «ابوبکر بن مقرئ»، قاضی ابوطیب طبری» و «ابوبکر بن علی ذکوانی» را نام برد. شاگردانی که در حلقه درس او شرکت داشتند بیش از حد شمارش هستند. به گفته [[شهید ثانی]] در درایه الحدیث، یک‏ بار در مجلس درس او صد و بیست هزار نفر شرکت داشتند و برای رساندن صدای او به جمعیت، شش نفر با صدایی رسا مأمور این کار بودند. درباره علاقه ابن‏ عباد به کتاب و کتاب‏ خوانی نیز مطالب فراوانی گفته‏‌اند. وی با کوشش فراوان و هزینه‏‌ای هنگفت، کتاب‌خانه‌‏ای ترتیب داد که تعداد کتاب‌‏هایش را چهارصد بار شتر شمارش کرده‌‏اند و «ابومحمد عبدالله کاتب اصفهانی» کتابدار آن بود. در مسافرت‌‏ها نیز همیشه چندین بار شتر با خود کتاب حمل می‏‌کرد و لحظه‌‏ای از کتاب جدا نبود و حتی دعوت پنهانی [[خلیفه]] [[نوح بن منصور سامانی]] از او برای تصدی مقام وزارت در [[خراسان]] را به سبب داشتن چنین کتابخانه‌‏ای رد نمود.
وی در مدت حیات علمی خود اساتید زیادی دیده است. مهم‏ترین استادان او در شعر و ادب [[ابوالفضل عباس بن محمد نحوی]] ملقب به «عرام»، «ابوالفضل بن عمید»، «ابن فارس لغوی رازی»، [[ابوسعید سیرافی]] و [[قاضی ابی بکر بن کامل]] بوده‌‏اند. همچنین وی در نقل روایت از استادانی چون «عبدالله بن جعفر بن فارس» و [[احمد بن کامل بن شجره]] بهره برد. از شاگردان مشهور او می‏‌توان [[شیخ عبدالقاهر جرجانی]]، [[حسن بن قاسم بغدادی]] معروف به «رازی نحوی» و «ابوبکر بن مقرئ»، قاضی ابوطیب طبری» و «ابوبکر بن علی ذکوانی» را نام برد. شاگردانی که در حلقه درس او شرکت داشتند بیش از حد شمارش هستند. به گفته [[شهید ثانی]] در درایه الحدیث، یک‏ بار در مجلس درس او صد و بیست هزار نفر شرکت داشتند و برای رساندن صدای او به جمعیت، شش نفر با صدایی رسا مأمور این کار بودند. درباره علاقه ابن‏ عباد به کتاب و کتاب‏ خوانی نیز مطالب فراوانی گفته‏‌اند. وی با کوشش فراوان و هزینه‏‌ای هنگفت، کتاب‌خانه‌‏ای ترتیب داد که تعداد کتاب‌‏هایش را چهارصد بار شتر شمارش کرده‌‏اند و «ابومحمد عبدالله کاتب اصفهانی» کتابدار آن بود. در مسافرت‌‏ها نیز همیشه چندین بار شتر با خود کتاب حمل می‏‌کرد و لحظه‌‏ای از کتاب جدا نبود و حتی دعوت پنهانی [[خلیفه]] [[نوح بن منصور سامانی]] از او برای تصدی مقام وزارت در [[خراسان]] را به سبب داشتن چنین کتابخانه‌‏ای رد نمود.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۷۵۱

ویرایش