عبدالله بن مسکان: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ نوامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
راجع به نقل ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) می‌توان گفت: این که ابن مسکان تنها یک حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) شنیده است به‌خاطر اختلاف طبقه نبوده است؛ بلکه به دلیلی بوده که کشی نقل می‌کند که یونس بن عبدالرحمن راجع به استاد خود، عبدالله بن مسکان، می‌گوید:
راجع به نقل ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) می‌توان گفت: این که ابن مسکان تنها یک حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) شنیده است به‌خاطر اختلاف طبقه نبوده است؛ بلکه به دلیلی بوده که کشی نقل می‌کند که یونس بن عبدالرحمن راجع به استاد خود، عبدالله بن مسکان، می‌گوید:
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، عَنْ يُونُسَ، قَالَ، ...، وَ كَذَلِكَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُسْكَانَ لَمْ يَسْمَعْ إِلَّا حَدِيثَهُ: مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ، وَ كَانَ مِنْ أَرْوَى أَصْحَابِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام)، ... وَ زَعَمَ يُونُسُ أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ سَرَّحَ بِمَسَائِلَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) يَسْأَلُهُ عَنْهَا وَ أَجَابَهُ عَلَيْهَا، مِنْ ذَلِكَ مَا خَرَجَ إِلَيْهِ مَعَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَيْمُونٍ. كَتَبَ إِلَيْهِ يَسْأَلُهُ ... ، وَ ذَاكَ أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ كَانَ رَجُلًا مُوسِراً وَ كَانَ يَتَلَقَّى أَصْحَابَهُ إِذَا قَدِمُوا فَيَأْخُذُ مَا عِنْدَهُمْ و زَعَمَ أَبُو النَّضْرِ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ: أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ كَانَ لَا يَدْخُلُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) شَفَقَةَ أَلَّا يُوَفِّيَهُ حَقَّ إِجْلَالِهِ، فَكَانَ يَسْمَعُ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ يَأْبَى أَنْ يَدْخُلَ عَلَيْهِ إِجْلَالًا وَ إِعْظَاماً لَهُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)<ref>رجال الكشي، ص: 382.</ref>
مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ نُصَيْرٍ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، عَنْ يُونُسَ، قَالَ، ...، وَ كَذَلِكَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُسْكَانَ لَمْ يَسْمَعْ إِلَّا حَدِيثَهُ: مَنْ أَدْرَكَ الْمَشْعَرَ فَقَدْ أَدْرَكَ الْحَجَّ، وَ كَانَ مِنْ أَرْوَى أَصْحَابِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام)، ... وَ زَعَمَ يُونُسُ أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ سَرَّحَ بِمَسَائِلَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) يَسْأَلُهُ عَنْهَا وَ أَجَابَهُ عَلَيْهَا، مِنْ ذَلِكَ مَا خَرَجَ إِلَيْهِ مَعَ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَيْمُونٍ. كَتَبَ إِلَيْهِ يَسْأَلُهُ ... ، وَ ذَاكَ أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ كَانَ رَجُلًا مُوسِراً وَ كَانَ يَتَلَقَّى أَصْحَابَهُ إِذَا قَدِمُوا فَيَأْخُذُ مَا عِنْدَهُمْ و زَعَمَ أَبُو النَّضْرِ مُحَمَّدُ بْنُ مَسْعُودٍ: أَنَّ ابْنَ مُسْكَانَ كَانَ لَا يَدْخُلُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) شَفَقَةَ أَلَّا يُوَفِّيَهُ حَقَّ إِجْلَالِهِ، فَكَانَ يَسْمَعُ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ يَأْبَى أَنْ يَدْخُلَ عَلَيْهِ إِجْلَالًا وَ إِعْظَاماً لَهُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)<ref>رجال الكشي، ص: 382.</ref>
یعنی ایشان نگران بود که به محضر امام صادق (علیه‌السلام) برود و حق تعظیم امام صادق (علیه‌السلام) را ادا نکند و ابن مسکان فرد ثروتمندی بود و وقتی می‌شنید فلان راوی از مدینه برگشته است او را دعوت می‌کرد و او را مهمان می‌کرد و احادیث او از امام صادق (علیه‌السلام) را می‌شنید و لذا عدم نقل حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) به‌خاطر اجلال، منافاتی با نقل روایت از امام باقر (علیه‌السلام) ندارد؛ زمان امام باقر (علیه‌السلام) جوان‌تر بوده است و اتّفاقی از امام (علیه‌السلام) حدیثی شنیده است و بعد که بزرگ‌تر شده و معرفتش به امام (علیه‌السلام) بیشتر شده است دیگر نگران بوده است که نتواند مقام امام صادق (علیه‌السلام) را به‌خوبی رعایت کند و به این خاطر خدمت امام صادق (علیه‌السلام) نمی‌رفته است و البته قطعاً ابن مسکان از امام کاظم (علیه‌السلام) روایت دارد و بحث برهانی نیست که بگوییم ائمه ما نور واحدند و فرقی ندارند پس چرا از یکی بدون واسطه نقل می‌کند و از دیگری باواسطه نقل می‌کند، و ابن مسکان نسبت به عظمت امام صادق (علیه‌السلام) این اجلال و تعظیم را داشته است و شاید با امام کاظم (علیه‌السلام) بیشتر مأنوس بوده و سن او بیشتر بوده است؛ لذا از خود حضرت، روایت می‌آموخته‌اند؛ یعنی ابن مسکان حالات نفسانی مختلفی داشته است و روش او به این جهت، مختلف شده است و لذا بعید نیست که روایت مستقیم ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) معتبر باشد مخصوصاً این که مشهور علما نقل وی را پذیرفته‌اند؛ لذا در کافی مشاهده می‌شود که احادیث زیادی از ابن مسکان از ابی‌عبدالله نقل شده است و اینکه این که بگوییم ابن مسکان از امام صادق (علیه‌السلام) تنها یک حدیث شنیده است، سخن درستی نیست و نقل روایاتش از امام باواسطه مطمئن و یا به استناد مکاتبه بوده است که زیاد هم هست<ref>به‌عنوان‌مثال الكافي جلد ۷ صفحه ۲۲۹ حديث ٣ کتاب ٣ باب ٤٠؛ الاستبصار جلد ٤ حديث ۱٠٦۵ و ۱۱۲٠ و ۸٠٠؛ التهذيب جلد ۱ حديث ۸۷ و جلد ۱٠ حديث ۱٠۷۲ و ۱٤۹ و ۸۵۵؛ التهذيب جلد ۲ حديث ۱۱٣۸؛ جلد ٣ حديث ٣٦٠ و ۵۷٣؛ جلد ۵ حديث ۵٠۵ و ٦٠۹؛ جلد ۹ حديث ۱۲۷٦ و ۱٣۱۷؛ الفقيه جلد ٤ حديث ۵۱٠ و ۸۵۸؛ الكافي جلد ۱ صص ۱٤۹ و ٤۵۲؛ جلد ۲ صص ۱۵،۲۷۹،۲۹۷، ۵٦ ، ۹۸؛ جلد ٤ صفحه ۱۵٣ ؛ جلد ٦ صص ٣٠٦ و ۵٠٠ ؛ جلد ۷ صص ۲۸٣ و ۲۹۸؛</ref>
یعنی ایشان نگران بود که به محضر امام صادق (علیه‌السلام) برود و حق تعظیم امام صادق (علیه‌السلام) را ادا نکند و ابن مسکان فرد ثروتمندی بود و وقتی می‌شنید فلان راوی از مدینه برگشته است او را دعوت می‌کرد و او را مهمان می‌کرد و احادیث او از امام صادق (علیه‌السلام) را می‌شنید و لذا عدم نقل حدیث از امام صادق (علیه‌السلام) به‌خاطر اجلال، منافاتی با نقل روایت از امام باقر (علیه‌السلام) ندارد؛ زمان امام باقر (علیه‌السلام) جوان‌تر بوده است و اتّفاقی از امام (علیه‌السلام) حدیثی شنیده است و بعد که بزرگ‌تر شده و معرفتش به امام (علیه‌السلام) بیشتر شده است دیگر نگران بوده است که نتواند مقام امام صادق (علیه‌السلام) را به‌خوبی رعایت کند و به این خاطر خدمت امام صادق (علیه‌السلام) نمی‌رفته است و البته قطعاً ابن مسکان از امام کاظم (علیه‌السلام) روایت دارد و بحث برهانی نیست که بگوییم ائمه ما نور واحدند و فرقی ندارند پس چرا از یکی بدون واسطه نقل می‌کند و از دیگری باواسطه نقل می‌کند، و ابن مسکان نسبت به عظمت امام صادق (علیه‌السلام) این اجلال و تعظیم را داشته است و شاید با امام کاظم (علیه‌السلام) بیشتر مأنوس بوده و سن او بیشتر بوده است؛ لذا از خود حضرت، روایت می‌آموخته‌اند؛ یعنی ابن مسکان حالات نفسانی مختلفی داشته است و روش او به این جهت، مختلف شده است.<ref>مدرسه فقاهت درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي98/04/09</ref> و لذا بعید نیست که روایت مستقیم ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) معتبر باشد مخصوصاً این که مشهور علما نقل وی را پذیرفته‌اند؛ لذا در کافی مشاهده می‌شود که احادیث زیادی از ابن مسکان از ابی‌عبدالله نقل شده است و اینکه این که بگوییم ابن مسکان از امام صادق (علیه‌السلام) تنها یک حدیث شنیده است، سخن درستی نیست و نقل روایاتش از امام باواسطه مطمئن و یا به استناد مکاتبه بوده است که زیاد هم هست<ref>به‌عنوان‌مثال الكافي جلد ۷ صفحه ۲۲۹ حديث ٣ کتاب ٣ باب ٤٠؛ الاستبصار جلد ٤ حديث ۱٠٦۵ و ۱۱۲٠ و ۸٠٠؛ التهذيب جلد ۱ حديث ۸۷ و جلد ۱٠ حديث ۱٠۷۲ و ۱٤۹ و ۸۵۵؛ التهذيب جلد ۲ حديث ۱۱٣۸؛ جلد ٣ حديث ٣٦٠ و ۵۷٣؛ جلد ۵ حديث ۵٠۵ و ٦٠۹؛ جلد ۹ حديث ۱۲۷٦ و ۱٣۱۷؛ الفقيه جلد ٤ حديث ۵۱٠ و ۸۵۸؛ الكافي جلد ۱ صص ۱٤۹ و ٤۵۲؛ جلد ۲ صص ۱۵،۲۷۹،۲۹۷، ۵٦ ، ۹۸؛ جلد ٤ صفحه ۱۵٣ ؛ جلد ٦ صص ٣٠٦ و ۵٠٠ ؛ جلد ۷ صص ۲۸٣ و ۲۹۸؛</ref>
بنابراین، ابن مسکان نه‌تنها از امام صادق (علیه‌السلام) روایات زیادی دارد، بلکه از امام باقر (علیه‌السلام) نیز چند روایت دارد و طبقه او هم با این که در سن جوانی از امام باقر (علیه‌السلام) حدیث شنیده باشد، سازگار است؛ زیرا نجاشی در مورد ابن مسکان گفته است: «مات فی زمن الامام الکاظم (علیه‌السلام) قبل الحادثه» یعنی قبل از وفات امام کاظم (علیه‌السلام)، که بین سال 183 (که امام کاظم (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند) و سال 148 (که امام صادق (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند) می‌شود، ابن مسکان فوت کرده است و مشخص نیست چه سالی فوت کرده است و وفات امام باقر (علیه‌السلام) سال 114 بوده است و لذا نقل ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) مشکلی ندارد.  
بنابراین، ابن مسکان نه‌تنها از امام صادق (علیه‌السلام) روایات زیادی دارد، بلکه از امام باقر (علیه‌السلام) نیز چند روایت دارد و طبقه او هم با این که در سن جوانی از امام باقر (علیه‌السلام) حدیث شنیده باشد، سازگار است؛ زیرا نجاشی در مورد ابن مسکان گفته است: «مات فی زمن الامام الکاظم (علیه‌السلام) قبل الحادثه» یعنی قبل از وفات امام کاظم (علیه‌السلام)، که بین سال 183 (که امام کاظم (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند) و سال 148 (که امام صادق (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند) می‌شود، ابن مسکان فوت کرده است و مشخص نیست چه سالی فوت کرده است و وفات امام باقر (علیه‌السلام) سال 114 بوده است و لذا نقل ابن مسکان از امام باقر (علیه‌السلام) مشکلی ندارد.  
صاحب مستدركات علم رجال الحديث با استناد این روایت کافی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ و عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ جَمِيعاً، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنْ أَخِيهِ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنِ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ‏  ابْنِ مُسْكَانَ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: قُبِضَ‏ مُوسَى‏ بْنُ‏ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ و هُوَ ابْنُ أَرْبَعٍ و خَمْسِينَ سَنَةً فِي عَامِ ثَلَاثٍ و ثَمَانِينَ وَ مِائَةٍ؛ و عَاشَ بَعْدَ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ خَمْساً و ثَلَاثِينَ سَنَةً<ref>كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏2 ؛ ص565 الوافي، ج 3، ص 813، ح 1420؛ البحار، ج 48، ص 206، ح 3.</ref> فرموده که عبد الله بن مسکان در زمان امام رضا (علیه‌السلام)هم بوده است اما این کلام صحیح نیست چون همانگونه که محقّق خوانساري در رساله  في أحوال أبي بصير که ضمن الجوامع الفقهيّة چاپ شده است<ref>(ص 67- 68 )</ref> گفته ابا بصیر هم در 150 قمری از دنیا رفته است و نمی تواند ناقل این خبر باشد و  عبد الله مسکان هم در دوره امام کاظم مرحوم شده است وی نیز  نمی تواند ناقل این خبر باشد. ثانیا در نقل این خبر و اسناد آن ابو بصیر و عبد الله بن سنان اضافه شده اند و منشا این خطا هم تکرار این دو بزرگوار در سند احادیث 1274 و 1280 و 1287 است<ref>كافي (ط - دار الحديث)، ج‏2، ص: 566 پاورقی</ref>.
صاحب مستدركات علم رجال الحديث با استناد این روایت کافی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ و عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ جَمِيعاً، عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنْ أَخِيهِ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ، عَنِ الْحُسَيْنِ‏ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ، عَنِ‏  ابْنِ مُسْكَانَ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: قُبِضَ‏ مُوسَى‏ بْنُ‏ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ و هُوَ ابْنُ أَرْبَعٍ و خَمْسِينَ سَنَةً فِي عَامِ ثَلَاثٍ و ثَمَانِينَ وَ مِائَةٍ؛ و عَاشَ بَعْدَ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ خَمْساً و ثَلَاثِينَ سَنَةً<ref>كافي (ط - دار الحديث) ؛ ج‏2 ؛ ص565 الوافي، ج 3، ص 813، ح 1420؛ البحار، ج 48، ص 206، ح 3.</ref> فرموده که عبد الله بن مسکان در زمان امام رضا (علیه‌السلام)هم بوده است اما این کلام صحیح نیست چون همانگونه که محقّق خوانساري در رساله  في أحوال أبي بصير که ضمن الجوامع الفقهيّة چاپ شده است<ref>(ص 67- 68 )</ref> گفته ابا بصیر هم در 150 قمری از دنیا رفته است و نمی تواند ناقل این خبر باشد و  عبد الله مسکان هم در دوره امام کاظم مرحوم شده است وی نیز  نمی تواند ناقل این خبر باشد. ثانیا در نقل این خبر و اسناد آن ابو بصیر و عبد الله بن سنان اضافه شده اند و منشا این خطا هم تکرار این دو بزرگوار در سند احادیث 1274 و 1280 و 1287 است<ref>كافي (ط - دار الحديث)، ج‏2، ص: 566 پاورقی</ref>.
confirmed
۲٬۱۹۰

ویرایش