عبیدالله بن زیاد: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| نام = ابو حفص عبیدالله بن زیاد بن ابیه
| نام = ابو حفص عبیدالله بن زیاد بن ابیه
| نام‌های دیگر = اِبنِ زیاد
| نام‌های دیگر = اِبنِ زیاد
| سال تولد = 39 ق
| سال تولد = 39ق.
| تاریخ تولد =  
| تاریخ تولد =  
| محل تولد =  
| محل تولد =  
| سال درگذشت = ۶۷ ق
| سال درگذشت = ۶۷ق.
| تاریخ درگذشت =  
| تاریخ درگذشت =  
| محل درگذشت =  
| محل درگذشت =  
خط ۱۷: خط ۱۷:
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}
}}
'''عبیدالله ابن زیاد ابن ابیه''' مشهور به <big>ابن مرجانه</big> و ابن زیاد با نام کامل ابو حفص عبیدالله بن زیاد بن ابیه از کنیزی به نام مرجانه زاده شد. از این روست که برخی ابن زیاد را به طعنه به مادرش منسوب کرده و ابن مرجانه خوانده‌اند که اشاره به اتهام ناپاکی تولد عبیدالله دارد چرا که در برخی منابع به بد نامی و زناکار بودن مرجانه اشاره و تاکید شده است.
ابن مرجانه فرمانده نظامی مشهور [[امویان]] و از عوامل اصلی به [[شهادت]] رسیدن [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین علیه‌السلام]] و یاران باوفایش بود. در واقع عبیداللّه بن زیاد از سرداران مشهور اموی بود که در سال ۵۴ هجری از طرف [[معاویه]] به حکومت [[خراسان]] گمارده شد و در سال ۵۶ از آنجا عزل و به حکمرانی [[بصره]] منصوب گردید.


'''عبیدالله ابن زیاد ابن ابیه''' مشهور به <big>ابن مرجانه</big> و ابن زیاد با نام کامل ابو حفص عبیدالله بن زیاد بن ابیه از کنیزی به نام مرجانه زاده شد. از این روست که برخی ابن زیاد را به طعنه به مادرش منسوب کرده و ابن مرجانه خوانده‌اند که اشاره به اتهام ناپاکی تولد عبیدالله دارد چرا که در برخی منابع به بد نامی و [[زناکار]] بودن مرجانه اشاره و تاکید شده است.
به روایتی [[ابراهیم نخعی|ابراهیم بن مالک اشتر]] خود در جنگ تن به تن ابن‌زیاد را به قتل رساند. آن‌گاه سر ابن‌زیاد را نزد [[مختار]] بردند و او آن را نزد [[محمد بن حنفیه]] و حضرت [[علی بن الحسین (زین العابدین)|علی بن حسین(علیه‌السلام)]] و دیگر افراد [[بنی‌هاشم]] فرستاد.
 
ابن مرجانه فرمانده نظامی مشهور [[امویان]] و از عوامل اصلی به [[شهادت]] رسیدن [[حسین بن علی]] و یاران باوفایش بود. در واقع عبیداللّه بن زیاد از سرداران مشهور اموی بود که در سال ۵۴ هجری از طرف [[معاویه]] به حکومت [[خراسان]] گمارده شد و در سال ۵۶ از آنجا عزل و به حکمرانی [[بصره]] منصوب گردید.
 
به روایتی [[ابراهیم ابن مالک|ابراهیم بن مالک اشتر]] خود در جنگ تن به تن ابن‌زیاد را به قتل رساند. آن‌گاه سر ابن‌زیاد را نزد [[مختار]] بردند و او آن را نزد [[محمد بن حنفیه]] و حضرت علی بن حسین(علیه‌السلام) ([[امام سجاد|امام زین‌العابدین(علیه‌السلام)]]) و دیگر افراد [[بنی‌هاشم]] فرستاد.


== عبیدالله بن زیاد کیست ==
== عبیدالله بن زیاد کیست ==
خط ۲۹: خط ۲۷:
مادر عبیدالله بعد از مرگ شوهرش با شیرویۀ ایرانی ازدواج کرد و عبیدالله به خاطر آن‌که در خانۀ او بزرگ شد دچار لکنت زبان گردید. اشتباه او در تلفظ کلمات به گونه‌ای بود که وقتی در یکی از جنگ‌هایش خواست به سربازانش بگوید شمشیرهایتان را بکشید گفت: شمشیرهایتان را باز کنید<ref>شمس الدین محمد بن احمد الذهبى، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، ط الثانیة،1413/1993.ج24،ص47</ref>. از همین روی [[ابن‌مفرغ]] شاعر، در وصف این واقعه می‌گوید:
مادر عبیدالله بعد از مرگ شوهرش با شیرویۀ ایرانی ازدواج کرد و عبیدالله به خاطر آن‌که در خانۀ او بزرگ شد دچار لکنت زبان گردید. اشتباه او در تلفظ کلمات به گونه‌ای بود که وقتی در یکی از جنگ‌هایش خواست به سربازانش بگوید شمشیرهایتان را بکشید گفت: شمشیرهایتان را باز کنید<ref>شمس الدین محمد بن احمد الذهبى، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، ط الثانیة،1413/1993.ج24،ص47</ref>. از همین روی [[ابن‌مفرغ]] شاعر، در وصف این واقعه می‌گوید:


و یوم فتحت سیفک من بعید أضعت و کلّ أمرک للضیاع <ref>شمس الدین محمد بن احمد الذهبى، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، ط الثانیة، ج24،ص47/1993.47</ref>
{{شعر}}{{ب |و یوم فتحت سیفک من بعید |أضعت و کلّ أمرک للضیاع }}{{پایان شعر}}
 
به خاطر داشته باش روزی که شمشیرت را از راه دور کشیدی و آن افتضاح را به بوجود آوردی هر چند تمامی کارهای تو ضایع بود<ref>شمس الدین محمد بن احمد الذهبى، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى، ط الثانیة، ج24،ص47/1993.47</ref>.
به خاطر داشته باش روزی که شمشیرت را از راه دور کشیدی و آن افتضاح را به بوجود آوردی هر چند تمامی کارهای تو ضایع بود.


== جنایات عبیدالله در کربلا ==
== جنایات عبیدالله در کربلا ==
بزرگ‌ترین جنایات عبیدالله بن زیاد به شهادت رساندن امام حسین(علیه‌السلام) و یاران ایشان و به اسارت گرفتن حرم رسول خدا است.
بزرگ‌ترین جنایات عبیدالله بن زیاد به شهادت رساندن امام حسین(علیه‌السلام) و یاران ایشان و به اسارت گرفتن حرم رسول خدا است.


پس از مرگ معاویه و به حکومت رسیدن فرزندش [[یزید]] مردم [[کوفه]] از [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(علیه‌السلام)]] دعوت کردند تا در میان آنان حضور یابد و رهبری قیام بر علیه امویان را به دست گیرد. امام حسین (علیه‌السلام) به‌منظور آگاهی و اطمینان از دعوت کوفیان [[مسلم بن عقیل]] را به کوفه فرستادند. مسلم پس از ورود به کوفه اوضاع را مساعد دید و به امام نامه نوشت و از ایشان خواست تا به کوفه بیایند. با ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه ماجرا تغییر کرد و مسلم به شهادت رسید و این در حالی بود که امام حسین (علیه‌السلام) به کوفه نزدیک می‌شدند.
پس از مرگ معاویه و به حکومت رسیدن فرزندش [[یزید]] مردم [[کوفه]] از امام حسین(علیه‌السلام) دعوت کردند تا در میان آنان حضور یابد و رهبری قیام بر علیه امویان را به دست گیرد. امام حسین (علیه‌السلام) به‌منظور آگاهی و اطمینان از دعوت کوفیان [[مسلم بن عقیل]] را به کوفه فرستادند. مسلم پس از ورود به کوفه اوضاع را مساعد دید و به امام نامه نوشت و از ایشان خواست تا به کوفه بیایند. با ورود عبیدالله بن زیاد به کوفه ماجرا تغییر کرد و مسلم به شهادت رسید و این در حالی بود که امام حسین (علیه‌السلام) به کوفه نزدیک می‌شدند.


عبیدالله برای جلوگیری از ورود امام به کوفه، تمامی‌ راه‌های منتهی به کوفه را مسدود کرد<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج‌3، ص 169</ref> و [[حر بن یزید]] را به سرپرستی سپاهی برای جلوگیری از ورود امام حسین (علیه‌السلام) به کوفه اعزام کرد<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج‌5، ص 394</ref>. حر بن یزید سپاه امام را متوقف کرد و مدتی امام را از حرکت نگاه داشت تا این‌که سپاه دوم امویان به فرماندهی [[عمر بن سعد بن‌ ابی‌ وقاص|عمربن سعد]] و به دستور عبیدالله بن زیاد به راه افتاد و سپاه امام حسین (علیه‌السلام) را در کربلا محاصره نمود<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج‌5، ص 392</ref>.
عبیدالله برای جلوگیری از ورود امام به کوفه، تمامی‌ راه‌های منتهی به کوفه را مسدود کرد<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج‌3، ص 169</ref> و [[حر بن یزید]] را به سرپرستی سپاهی برای جلوگیری از ورود امام حسین (علیه‌السلام) به کوفه اعزام کرد<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج‌5، ص 394</ref>. حر بن یزید سپاه امام را متوقف کرد و مدتی امام را از حرکت نگاه داشت تا این‌که سپاه دوم امویان به فرماندهی [[عمر بن سعد بن‌ ابی‌ وقاص|عمربن سعد]] و به دستور عبیدالله بن زیاد به راه افتاد و سپاه امام حسین (علیه‌السلام) را در کربلا محاصره نمود<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج‌5، ص 392</ref>.
خط ۴۶: خط ۴۳:


== مجادله با حضرت زینب ==
== مجادله با حضرت زینب ==
پس از ورود اسیران [[کربلا]] به کوفه آنان را به کاخ حکومتی عبیدالله آوردند. به نقل منابع حضرت زینب(سلام الله علیها) با جامه های کهنه و بدون آنکه به عبیدالله و مجلس او اعتنا کند در گوشه‌ای نشست. عبیدالله سه بار از او پرسید: «کیستی؟» ولی جوابی نشنید. سرانجام یکی از کسانی که در مجلس بود گفت: «زینب دختر [[علی ابن ابی‌طالب]] است.» ابن زیاد گویا از بی‌اعتنایی زینب به خشم آمده بود. به طعنه گفت: «سپاس خدا را که شما را رسوا نمود و دروغگوی‌تان را آشکار ساخت.»
پس از ورود اسیران [[کربلا]] به کوفه آنان را به کاخ حکومتی عبیدالله آوردند. به نقل منابع [[زینب بنت علی|حضرت زینب(سلام الله علیها)]] با جامه‌های کهنه و بدون آنکه به عبیدالله و مجلس او اعتنا کند در گوشه‌ای نشست. عبیدالله سه بار از او پرسید: «کیستی؟» ولی جوابی نشنید. سرانجام یکی از کسانی که در مجلس بود گفت: «زینب دختر [[علی بن ابی طالب]] است.» ابن زیاد گویا از بی‌اعتنایی زینب به خشم آمده بود. به طعنه گفت: «سپاس خدا را که شما را رسوا نمود و دروغگوی‌تان را آشکار ساخت.»


حضرت زینب جواب داد: «سپاس خدا را که ما را با پیامبرش گرامی‌داشت، از آلودگی و پلیدی، پاک ساخت. آن که گناهکار است، رسوا می‌گردد و آن که بدکار است دروغ می‌گوید و او ما نیستیم.»
حضرت زینب جواب داد: «سپاس خدا را که ما را با پیامبرش گرامی‌داشت، از آلودگی و پلیدی، پاک ساخت. آن که گناهکار است، رسوا می‌گردد و آن که بدکار است دروغ می‌گوید و او ما نیستیم.»
خط ۶۱: خط ۵۸:


== رویارویی با سپاه مختار ==
== رویارویی با سپاه مختار ==
ابن زیاد سپس مشغول مطیع ساختن شهرهای جزیره شد که پیش از آن با [[عبدالله بن زبیر]] [[بیعت]] کرده بودند. او ابتدا به [[عراق]] که [[مختار ثقفی]] در آن‌جا علیه امویان و به خونخواهی حسین بن علی(علیه‌السلام) قیام کرده بود، نمی‌پرداخت، اما سرانجام به موصل که در دست عوامل مختار بود حمله کرد. طرفداران مختار به تکریت عقب نشستند و مختار را از حمله ابن زیاد آگاه کردند. مختار نیز سپاهی را به مقابله فرستاد. سپاه مختار سپاهی را که ابن زیاد به سوی آنان فرستاده بود، شکست داد. (۱۰ ذیحجه سال ۶۶ قمری)<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۸، ص۶۴۳، ۶۴۹، ۶۴۶ و ۷۰۷-۷۱۳</ref>.
ابن زیاد سپس مشغول مطیع ساختن شهرهای جزیره شد که پیش از آن با [[عبدالله بن زبیر]] [[بیعت]] کرده بودند. او ابتدا به [[عراق]] که [[مختار ثقفی]] در آن‌جا علیه [[بنی امیه|امویان]] و به خون‌خواهی حسین بن علی(علیه‌السلام) قیام کرده بود، نمی‌پرداخت، اما سرانجام به موصل که در دست عوامل مختار بود حمله کرد. طرفداران [[مختار ثقفی|مختار]] به تکریت عقب نشستند و مختار را از حمله ابن زیاد آگاه کردند. مختار نیز سپاهی را به مقابله فرستاد. سپاه مختار سپاهی را که ابن زیاد به سوی آنان فرستاده بود، شکست داد. (۱۰ [[ذی الحجه|ذیحجه]] سال ۶۶ قمری)<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۸، ص۶۴۳، ۶۴۹، ۶۴۶ و ۷۰۷-۷۱۳</ref>.


== عقیده شیعیان درباره عبیدالله ==
== عقیده شیعیان درباره عبیدالله ==
اقدام عبیدالله علیه امام حسین(علیه‌السلام) و پدید آوردن [[واقعه عاشورا]]، از همان آغاز او را بدنام و منفور کرد و خشم بسیاری از مسلمانان به ویژه کوفیان را نسبت به وی برانگیخت؛ چنان که به نقل منابع، عبدالله بن عفیف ازدی، در میان نخستین خطبه ابن زیاد پس از واقعه برخاست و او و یزید را دشنام‌های سخت داد<ref> طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۷۳-۳۷۴؛ ابن طاووس علی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ج۱، ص۷۱-۷۲</ref>. و حتی گفته‌اند که مادرش مرجانه نیز او را بسیار نکوهش کرد<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۴۰۸</ref>.
اقدام عبیدالله علیه امام حسین(علیه‌السلام) و پدید آوردن [[واقعه عاشورا]]، از همان آغاز او را بدنام و منفور کرد و خشم بسیاری از مسلمانان به ویژه کوفیان را نسبت به وی برانگیخت؛ چنان که به نقل منابع، عبدالله بن عفیف ازدی، در میان نخستین خطبه ابن زیاد پس از واقعه برخاست و او و یزید را دشنام‌های سخت داد<ref> طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۳۷۳-۳۷۴؛ ابن طاووس علی، اللهوف فی قتلی الطفوف، ج۱، ص۷۱-۷۲</ref>. و حتی گفته‌اند که مادرش مرجانه نیز او را بسیار نکوهش کرد<ref>طبری، تاریخ الطبری، ج۷، ص۴۰۸</ref>.


عبیدالله به سبب نقشی که در واقعه عاشورا داشته، قرن‌هاست که از منفورترین شخصیت‌های تاریخ اسلام نزد شیعیان به حساب می‌آید. نام او در چند زیارت‌نامه مشهور، از جمله زیارت عاشورا آمده و مورد لعن قرار گرفته است<ref> کامل الزیارات، ص۱۷۶</ref>.
عبیدالله به سبب نقشی که در [[عاشورا|واقعه عاشورا]] داشته، قرن‌هاست که از منفورترین شخصیت‌های تاریخ اسلام نزد شیعیان به حساب می‌آید. نام او در چند زیارت‌نامه مشهور، از جمله [[زیارت عاشورا]] آمده و مورد لعن قرار گرفته است<ref> کامل الزیارات، ص۱۷۶</ref>.


== هلاکت عبیدالله بن زیاد ==
== هلاکت عبیدالله بن زیاد ==
خط ۷۲: خط ۶۹:


== سر عبیدالله نزد مختار ==
== سر عبیدالله نزد مختار ==
به دستور ابراهیم بن اشتر سر عبیدالله بن زیاد را از تنش جدا کردند و جسدش را به آتش کشیدند<ref>بلاذامام سجاد(علیه‌السلام)ری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 6، ص 426</ref>. پس از آن ابراهیم سرِ عبیدالله را به نزد مختار فرستاد و مختار نیز آن را به سوی [[امام سجاد|امام سجاد(علیه‌السلام)]] و [[محمد بن حنفیه]] و سایر بنی‌هاشم ارسال کرد<ref>هاشمی‌بصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 5، ص 74</ref>.
به دستور [[ابراهیم نخعی|ابراهیم بن اشتر]] سر عبیدالله بن زیاد را از تنش جدا کردند و جسدش را به آتش کشیدند<ref>بلاذامام سجاد(علیه‌السلام)ری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 6، ص 426</ref>. پس از آن ابراهیم سرِ عبیدالله را به نزد مختار فرستاد و مختار نیز آن را به سوی [[علی بن الحسین (زین العابدین)|امام سجاد(علیه‌السلام)]] و [[محمد بن حنفیه]] و سایر بنی‌هاشم ارسال کرد<ref>هاشمی‌بصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 5، ص 74</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس|4}}
{{پانویس|4}}


[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:سپاه یزید]]
[[رده:سپاه یزید]]
[[رده:عاملان واقعه کربلا]]
[[رده:عاملان واقعه کربلا]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۸۱۰

ویرایش