عثمان بن عفان

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۴ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - ' می گر' به ' می‌گر')

عثمان بن عفّان خلیفه سوم، کسی است که از سوی ابوبکر به اسلام دعوت شد، سپس با حضور نزد پیامبر اسلام(ص) مسلمان شد و از جمله مهاجران به مدینه – به نقلی از مهاجران به حبشه نیز- بود. او ابتدا با رقیه دختر پیامبر (ص) و پس از وفاتش با ام کلثوم دختر دیگر پیامبر (ص) ازدواج نمود.[۱]

خاندان عثمان


«عثمان بن عفّان بن ابی‌العاص بن امیّة بن عبد شمس بن عبد مناف» ‌، از مادری به نام «اروی دختر کریز» شش سال پس از حمله ابرهه به مکه (عام‌الفیل) به دنیا آمد.[۲]
وی دو کنیه داشت: «ابوعمرو» و «ابوعبدالله». کنیه اول را از زمان جاهلیت به ارث برده بود؛ اما پس از به دنیا آمدن فرزندش عبدالله، مسلمانان به او لقب ابوعبدالله دادند.[۳]
او دارای ده پسر (برخی منابع، تعداد دیگری نیز ذکر کرده‌اند) و سه دختر بود که تعدادی از آنها از دختران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) به دنیا آمده و البته هیچ‌کدام به نوجوانی نرسیده و در همان دوران کودکی از دنیا رفتند.[۴]

زندگی عثمان


عثمان از سوی ابوبکر به اسلام دعوت شد و سپس با حضور نزد پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) اسلام اختیار کرد.[۵]
طولی نکشید که او با رقیه دختر پیامبر(ص) ازدواج کرد و بعد از وفاتش رقیه، با ام کلثوم دختر دیگر آن حضرت ازدواج نمود و به همین دلیل، بعدها به ذوالنورین شهرت یافت. این لقب توسط دوستان عثمان به وی اعطا شد.[۶]
عثمان همراه معدودی از صحابه ـ مانند حضرت علی(ع) ـ که خواندن و نوشتن می‌دانستند، در زمره کاتبان وحی قرار گرفت.[۷]
بنا بر گزارش برخی منابع، عثمان و همسرش رقیه از اولین افرادی بودند که به حبشه هجرت کرد‌ند، اما بعد از آن به مکه بازگشتند و مجدداً همراه دیگر مسلمانان به مدینه مهاجرت نمودند.

وقایع زمان پیامبر


از زمان هجرت تا رحلت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم)، عثمان جز در وقایعی معدود نقش برجسته‌ای در میان مسلمانان نداشت و رشادت و شجاعتی، در جنگ‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) از او نقل نشده است. آنچه در این ایام از ایشان نقل شده، به شرح زیر است:
او ـ البته با اجازه از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و به دلیل بیماری سخت همسرش رقیه ـ در جنگ بدر حضور نیافت و همان روزی که خبر پیروزی مسلمانان به مدینه رسید، رقیه از دنیا رفت.[۸]
در سفر مسلمانان به مکه که منجر به صلح حدیبیّه شد، پیامبر گرامی اسلام، عثمان را به جهت ارتباط عاطفی که با قریش داشت، برای صلح به داخل مکه فرستاد. پس از مدتی خبر رسید که اهالی مکه عثمان را کشته‌اند.
این خبر، مسلمانان را به این باور رسانید که باید برای جنگ آماده شوند، لذا با یک‌دیگر پیمانی بستند که به بیعت رضوان معروف شد، سپس خبر رسید که مرگ او تنها یک شایعه بوده است. طبیعتاً به همین دلیل، او در بیعت رضوان نیز حضور نداشت.[۹]
برخی بیعت رضوان را فضیلتی برای عثمان به شمار می‌آورند، زیرا بر این نظرند که بیعت رضوان به خونخواهی عثمان انجام شد؛ اما برخی دیگر می‌گویند: صرف نظر از مأموریت خطیری که او عهده‌دارش بود، اما این بیعت برای انتقام گرفتن خون عثمان نبود، بلکه برای حفظ اسلام در مقابل کفّار شکل گرفت.
جنگ تبوک از جمله جنگ‌هایی بود که سختی‌های بسیاری را متوجه مسلمانان کرد، زیرا مسافت بسیار طولانی به همراه گرمی شدید هوا، با امکانات آن ‌روز مسلمانان هم‌خوانی نداشت، لذا نیاز به کمک‌های بسیاری بود و عموم مسلمانان‌، در حد توان خود به سپاه اسلام کمک کردند و از آن‌جا که عثمان به لحاظ مالی، وضعیت مناسب‌تری از دیگران داشت، کمک بیش‌تری نسبت به دیگران کرد.[۱۰]

شروع خلافت


خلیفه دوم برای انتخاب جانشین خود، شورای شش نفره‌ای متشکل از علی بن ابی‌طالب(ع)، عثمان بن عفان، ‌ عبدالرحمان بن عوف، زبیر بن عوام، طلحة بن عبیدالله و سعد بن ابی‌وقاص تشکیل داد.
پس از آن‌که امام علی (علیه‌السلام) تعهدی مبنی بر پیروی از سنت دو خلیفه قبل نداد، با پذیرش چنین تعهدی از جانب عثمان، خلافت به او واگذار شده و رسماً زمام مسلمانان را در دست گرفت.[۱۱]

نارضایتی از حکومت


عثمان در شش سال نخست خلافت بسیار آرام عمل کرد و کوشید تا موقعیت خود را مستحکم کند اما در نیمه دوم خلافت بود که به تدریج دگرگونی در ساختار سیاسی مناطق مختلف دیده شد و امور به گونه‌ای پیش می‌رفت که انگار او اساساً در اندیشه سپردن خلافت به بنی‌امیه بود و این کارها را مقدمه‌ای برای اموی کردن تمام امور سیاسی انجام می‌داد.
او در آغاز از حمایت قریش برخوردار بود و می‌کوشید تا سهم همه آنان را حفظ کند. اما در شش سال دوم خلافت، کار او قدرت بخشیدن به طایفه خاص اموی شد این امر خشم برخی از قریش را نیز برانگیخت. حاکم کردن افراد خاندان اموی بر شهرها، خشم بسیاری را برانگیخت و مردم را به مرور به شورش بر ضد وی واداشت.
در زمان او بسیاری از سرزمین‌ها فتح شد. مانند قفقاز، خراسان، کرمان، قبرس و قسمت‌هایی از شمال آفریقا. بدین ترتیب ثروت‌ها و غنائم بی شماری به مرکز خلافت سرازیر شد که تقسیم آنها حساسیت ویژه‌ای می طلبید؛ اما تقسیم ناعادلانه غنائم یکی از عواملی گشت که در بروز شورش علیه او نقش مؤثری داشت.

علاوه بر این از او بدعت‌ها و تخلف هایی سر زد از قبیل تمام خواندن نماز در سفر بر خلاف سنت رسول الله صلی الله علیه و آله و حتی خلفای قبل از خود، بازگرداندن حکم ان ابی العاص از تبعید که توسط پیامبر تبعید شده بود و موارد دیگر که موجب نارضایتی و اعتراض مردم و سایر صحابه پیامبر اکرم(ص) شده بود.

به طور کلی علل شورش ضد عثمان را می‌توان بدین ترتیب تقسیم‌بندی کرد:[۱۲]
1. بدعت‌های دینی توسط عثمان.
2. واگذاری فرمانداری شهرها به افرادی از خاندان بنی‌امیه.
3. بذل و بخشش‌های بی حساب او به افراد خاندان اموی.
4. آزار بعضی از اصحاب بزرگ رسول خدا مانند ابوذر و عماریاسر.
بدین ترتیب مردم از او ناراضی شدند و بسیاری از بزرگان صحابه، مخالفت علنی را با او آغاز کردند. کسانی چون طلحه، زبیر، عایشه، عمار یاسر، عبدالرحمن بن عوف، عبدالله بن مسعود، ابو ایوب انصاری، جابر بن عبدالله انصاری و ابوذر و . . . .

قتل عثمان بن عفان


البته همه اینان به قتل او اعتقاد نداشتند یا آنرا به مصلحت نمی دیدند، اما به هر روی شدیدترین انتقادات را به اعمال و رفتار سیاسی و دینی او داشتند.
در این شرائط امام علی(ع) نه به همراه عثمان بود و نه بر ضد او اقدام می‌کرد. به مرور اعتراضات علیه عثمان بالا می‌گرفت و عثمان مجبور بود برای آرام کردن آنها از زور استفاده کند که خود این امر منجر به نزاع و درگیری بیشتر می‌شد.
تا وقتی که عده‌ای از مردم مصر و کوفه به عنوان اعتراض نزد عثمان آمدند. پس از مدتی گروه بیشتری از مصریان که شمار آنها را بین چهارصد تا هفتصد نفر گفته‏‌اند به مدینه آمدند و درخواست‌های خود را مطرح کردند. عثمان تعهد کرد که به درخواست‌های آنان توجه کند. مصریان به شهر خود بازگشتند اما توطئه‌ای شد مبنی بر اینکه آنها کشته شوند.
این عده از جریان آگاهی یافتند و خشمگین به مدینه بازگشتند. خبر به کوفیان نیز رسید. از آنجا دویست نفر و از بصره صد نفر به مدینه آمدند و عثمان را در محاصره گرفتند و ابتدا از او خواستند تا از حکومت کناره‌گیری کند اما عثمان زیر بار این وضع نمی‌رفت. تلاش‌های امام علی که میانجی صلح بود نیز ره به جایی نبرد.
عثمان چهل و نه روز در محاصره بود. در این مدت از شهرهای مختلف استمداد کرد. اما کسی به کمکش نرفت، تا سرانجام توسط انقلابیون به قتل رسید.

پانویس

  1. برگرفته شده از مقاله زندگی‌نامه عثمان
  2. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۳، ص۴۸۰، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
  3. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج۴، ص۴۱۹، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
  4. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۳، ص۴۸۲، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
  5. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۳، ص۴۸۱، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
  6. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج۲، ص۳۴۹، تحقیق، عبدالموجود، عادل احمد، معوض، علی‌محمد، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  7. ابن کثیر دمشقی‌، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۷، ص۱۴۵، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
  8. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۳، ص۴۸۲، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.
  9. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله‌، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق، بجاوی، علی‌محمد، ج‌۳، ص۱۰۳۸، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  10. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبدالسلام، ج۳، ص۴۷۰، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  11. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۹۲، مکتبة الثقافة الدینیة، بور سعید، بی‌تا.
  12. برگرفته شده از مقاله عثمان بن عفان