عثمان بن عیسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
| شاگردان = {{فهرست جعبه افقی |ابراهيم بن هاشم|احمد بن محمد بن خالد البرقي|احمد بن محمد بن عيسي|جعفر الاحول|سهل بن زياد|صفوان|العباس|علي بن مهزيار|محمد بن عيسي.
| شاگردان = {{فهرست جعبه افقی |ابراهيم بن هاشم|احمد بن محمد بن خالد البرقي|احمد بن محمد بن عيسي|جعفر الاحول|سهل بن زياد|صفوان|العباس|علي بن مهزيار|محمد بن عيسي.
}}
}}
| آثار = |«المياه» |القضايا|الأحكام|الوصايا|الصلاة|
| آثار = |«المياه» |القضايا|الأحكام|الوصايا|الصلاة|
}}
}}
'''عثمان بن عيسى رواسی''' از بزرگان محدّثان نامى و فقهاى شیعه است که معاصر امام صادق (علیه‌السلام)|امام کاظم (علیه‌السلام)|امام رضا(علیه‌السلام)| امام جواد(علیه‌السلام) بوده و از اصحاب اجماع شمرده می‌شود.
'''عثمان بن عيسى رواسی''' از بزرگان محدّثان نامى و فقهاى شیعه است که معاصر امام صادق (علیه‌السلام)|امام کاظم (علیه‌السلام)|امام رضا(علیه‌السلام)| امام جواد(علیه‌السلام) بوده و از اصحاب اجماع شمرده می‌شود.


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
کنیه عثمان‏ بن‏ عيسى‏ ابو عمرو و از موالی بني رؤاس بوده و لقب العامري، الرؤاسي و الكلابي‏ هم داشته است. رجال النجاشي؛ ص 300 رُؤاسی و رَوّاسی گفته شده است؛ چون منسوب رؤاس بن كلاب بن ربيعة بن عامر بن صعصعة بن معاوية بن بكر بن هوازن است رجال ابن داود: 258تا 317. یا اینکه که از موالی بني رؤاس بوده است<ref>الرجال (كتاب الرجال (برقى))، الرجال‏الحلى‏ق‏2، ص: 477. و یا اینکه از فرزندان عبید یا عبيداللّه‏ یا عبدالله ابن روّاس است إيضاح الاشتباه؛ ص 246.</ref>.  
کنیه عثمان‏ بن‏ عيسى‏ ابو عمرو و از موالی بني رؤاس بوده و لقب العامري، الرؤاسي و الكلابي‏ هم داشته است. رجال النجاشي؛ ص 300 رُؤاسی و رَوّاسی گفته شده است؛ چون منسوب رؤاس بن كلاب بن ربيعة بن عامر بن صعصعة بن معاوية بن بكر بن هوازن است رجال ابن داود: 258تا 317. یا اینکه که از موالی بني رؤاس بوده است<ref>الرجال (كتاب الرجال (برقى))، الرجال‏الحلى‏ق‏2، ص: 477. و یا اینکه از فرزندان عبید یا عبيداللّه‏ یا عبدالله ابن روّاس است إيضاح الاشتباه؛ ص 246.</ref>.  
وی از راویان طبقه ششم محسوب می‌شود.
وی از راویان طبقه ششم محسوب می‌شود.
كشّى در رجالش<ref>(ص۵۵۶، ش ۱۰۵۰)</ref> پس از نام‌بردن شش نفر آخر از اصحاب اجماع، از بعضى نقل می‌کند كه به‌جای «ابن فضّال» از «عثمان بن عيسى» ياد کرده‌اند.
كشّى در رجالش<ref>(ص۵۵۶، ش ۱۰۵۰)</ref> پس از نام‌بردن شش نفر آخر از اصحاب اجماع، از بعضى نقل می‌کند كه به‌جای «ابن فضّال» از «عثمان بن عيسى» ياد کرده‌اند.
== از سران واقفیه ==  
== از سران واقفیه ==  
وى از ناحيه امام كاظم (علیه‌السلام) در مصر، وكالت داشت و وجوه مختلف مالى را از شيعيان اخذ نموده، به حضرت تحويل می‌داد و چون نهاد وكالت گسترش چشمگيرى يافته بود و از طرفى حضرت (علیه‌السلام) در زندان به سر می‌برد، امكان ارسال وجوه به خدمت حضرت وجود نداشت. به همين دليل، اموال زيادى از حضرت، پس از شهادت، در نزد وى بود. امام رضا (علیه‌السلام) براى او نوشت تا اموال و کنیزکان را نزد ايشان بفرستد، وى ابتدا خوددارى كرد. حضرت خشمگين شد. وى پشيمان شد و توبه كرد و اموال را براى حضرت فرستاد<ref>ر.ك به: رجال الكشى، ص۵۹۷، ش ۱۱۱۷؛ رجال النجاشى، ص۳۰۰، ش ۸۱۷؛ الغيبة، شيخ طوسى، ص۴۳؛ سفينة البحار، چاپ جديد، ج۶، ص۱۴۷.</ref>.
وى از ناحيه امام كاظم (علیه‌السلام) در مصر، وكالت داشت و وجوه مختلف مالى را از شيعيان اخذ نموده، به حضرت تحويل می‌داد و چون نهاد وكالت گسترش چشمگيرى يافته بود و از طرفى حضرت (علیه‌السلام) در زندان به سر می‌برد، امكان ارسال وجوه به خدمت حضرت وجود نداشت. به همين دليل، اموال زيادى از حضرت، پس از شهادت، در نزد وى بود. امام رضا (علیه‌السلام) براى او نوشت تا اموال و کنیزکان را نزد ايشان بفرستد، وى ابتدا خوددارى كرد. حضرت خشمگين شد. وى پشيمان شد و توبه كرد و اموال را براى حضرت فرستاد<ref>ر.ك به: رجال الكشى، ص۵۹۷، ش ۱۱۱۷؛ رجال النجاشى، ص۳۰۰، ش ۸۱۷؛ الغيبة، شيخ طوسى، ص۴۳؛ سفينة البحار، چاپ جديد، ج۶، ص۱۴۷.</ref>.  
== در نگاه رجالیون و علمای معاصر ==
== در نگاه رجالیون و علمای معاصر ==


شکی نیست که عثمان بن عیسی واقفی شده است و با امام رضا مخالفت کرده و اموال و کنیزان را به وی نداده است و ولایت خود بر آنها را ثابت دانسته است؛ لذا علامه حلی وی را از قسم دوم راویان ضعیف شمرده است<ref>خلاصة الأقوال: ص 382.</ref> و ابن داوود حلی وی را از دسته اول رجال مجروح و مجهول قار داده است<ref>رجال ابن داوود: ص 258.</ref> و جزائری در قسم چهارم از روات ضعیف از وی نام برده است<ref>حاوي الأقوال: ج 4 ص 160- 162.</ref> و محمّد طه نجف در قسم سوم رجال خویش که مختص به ضعفای از راویان است از وی بحث کرده است<ref>إتقان المقال: ص 319- 322.</ref> .
شکی نیست که عثمان بن عیسی واقفی شده است و با امام رضا مخالفت کرده و اموال و کنیزان را به وی نداده است و ولایت خود بر آنها را ثابت دانسته است؛ لذا علامه حلی وی را از قسم دوم راویان ضعیف شمرده است<ref>خلاصة الأقوال: ص 382.</ref> و ابن داوود حلی وی را از دسته اول رجال مجروح و مجهول قار داده است<ref>رجال ابن داوود: ص 258.</ref> و جزائری در قسم چهارم از روات ضعیف از وی نام برده است<ref>حاوي الأقوال: ج 4 ص 160- 162.</ref> و محمّد طه نجف در قسم سوم رجال خویش که مختص به ضعفای از راویان است از وی بحث کرده است<ref>إتقان المقال: ص 319- 322.</ref> .  
شيخ طوسي او را واقفی دانسته لذا گفته که در روایاتی که سند فقط به آنها می‌رسد باید توقف کرد.  
شيخ طوسي او را واقفی دانسته لذا گفته که در روایاتی که سند فقط به آنها می‌رسد باید توقف کرد.  
حاجى نورى در «مستدرک‌الوسائل» می‌نویسد: وى ثقه است و اخبار او مورداعتماد، و نسبت وقف و خيانت، به دليل استبصار و بازگشت ضررى به وثاقت او نمی‌زند وى سپس استدلال كرده كه او يكى از اصحاب اجماع است. <ref>سفينة البحار، ج۶،ص۱۴۷.</ref>
حاجى نورى در «مستدرک‌الوسائل» می‌نویسد: وى ثقه است و اخبار او مورداعتماد، و نسبت وقف و خيانت، به دليل استبصار و بازگشت ضررى به وثاقت او نمی‌زند وى سپس استدلال كرده كه او يكى از اصحاب اجماع است. <ref>سفينة البحار، ج۶،ص۱۴۷.</ref>
طبق نقل مؤلف «أحسن التراجم»، نام او در 743 مورد در اسناد روايات واقع شده است<ref>أحسن التراجم، ج۱، ص۳۹۲.</ref>.
طبق نقل مؤلف «أحسن التراجم»، نام او در 743 مورد در اسناد روايات واقع شده است<ref>أحسن التراجم، ج۱، ص۳۹۲.</ref>.  
مرحوم تبریزی در ارشاد الطالب در توضیح روایتی می‌فرمایند: همه روات در سلسله سند این روایت، امامی عادل هستند و تنها نقصی که در روایت وجود دارد، به لحاظ حضور جناب «عثمان بن عیسی است که از واقفیّه است و اگرچه وثاقت او ثابت است، ولی عدالت نداشته و لذا روایت به سبب حضور ایشان در سند، از صحیحه تبدیل به موثّقه می‌شود، زیرا اعتبار سند یک روایت، تابع اخسّ روات است<ref>ارشاد الطالب الی اسرار المکاسب، جلد 1، صفحه 227؛</ref>
مرحوم تبریزی در ارشاد الطالب در توضیح روایتی می‌فرمایند: همه روات در سلسله سند این روایت، امامی عادل هستند و تنها نقصی که در روایت وجود دارد، به لحاظ حضور جناب «عثمان بن عیسی است که از واقفیّه است و اگرچه وثاقت او ثابت است، ولی عدالت نداشته و لذا روایت به سبب حضور ایشان در سند، از صحیحه تبدیل به موثّقه می‌شود، زیرا اعتبار سند یک روایت، تابع اخسّ روات است<ref>ارشاد الطالب الی اسرار المکاسب، جلد 1، صفحه 227؛</ref>
مرحوم کشّی در ترجمه جناب عثمان بن عیسی می‌فرمایند : «جناب عثمان بن عیسی که از وکلای امام کاظم (علیه‌السلام) بود، برای خودداری از پرداخت وجوهات شرعیّه و کنیز هایی که از ایشان در دست داشت، از واقفیّه شده و امامت امام رضا (علیه‌السلام) را نپذیرفت، ولی در پایان عمر، توبه نموده و تمامی اموالی را که از امام کاظم (علیه‌السلام) در دست داشت، به امام رضا (علیه‌السلام) تسلیم نمود».<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص860.</ref>
مرحوم کشّی در ترجمه جناب عثمان بن عیسی می‌فرمایند : «جناب عثمان بن عیسی که از وکلای امام کاظم (علیه‌السلام) بود، برای خودداری از پرداخت وجوهات شرعیّه و کنیز هایی که از ایشان در دست داشت، از واقفیّه شده و امامت امام رضا (علیه‌السلام) را نپذیرفت، ولی در پایان عمر، توبه نموده و تمامی اموالی را که از امام کاظم (علیه‌السلام) در دست داشت، به امام رضا (علیه‌السلام) تسلیم نمود».<ref>إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي، الشيخ الطوسي، ج2، ص860.</ref>
خط ۳۴: خط ۳۴:
استاد خوئی اگرچه در مصباح الفقاهة، عثمان بن عیسی را تضعیف می‌کنند، ولی در معجم رجال الحدیث با تکیه به توثیق شیخ و ابن شهرآشوب و وقوع در تفسیر قمی حکم به توثیق ایشان کرده‌اند، هرچند که ممکن است وی واقفی باشد.<ref>معجم رجال الحدیث، خوئی، ج 12، ص 129 وبعد.</ref>
استاد خوئی اگرچه در مصباح الفقاهة، عثمان بن عیسی را تضعیف می‌کنند، ولی در معجم رجال الحدیث با تکیه به توثیق شیخ و ابن شهرآشوب و وقوع در تفسیر قمی حکم به توثیق ایشان کرده‌اند، هرچند که ممکن است وی واقفی باشد.<ref>معجم رجال الحدیث، خوئی، ج 12، ص 129 وبعد.</ref>


عثمان بن عیسی توثیق شده است، شیخ طوسی در کتاب عدۀ می‌فرمایند علمای ما به روایات عثمان بن عیسی عمل کرده‌اند؛ چرا که دیدند اینها احتراز از کذب دارند و فساد مذهب آن‌ها مانع از اخذ به حدیث در مواردی که معارض ندارد، نیست<ref>عدة الأصول، شیخ طوسی، ج1، ص150.</ref> «. لکن جای این بحث وجود دارد که نقل‌هایی که راجع به عثمان بن عیسی در کتاب الغیبۀ شیخ طوسی وارد شده است که اینها به‌خاطر طمع در مال دنیا اموالی که امام کاظم علیه‌السلام نزد اینها داشت، در دوره امامت امام رضا علیه‌السلام را انکار کردند<ref>الغیبة، شیخ طوسی، ج 1، ص 65 .</ref> وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ وَ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّه‌ الْأَشْعَرِيِّ جَمِيعاً عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ الْأَنْبَارِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ مَضَى أَبُو إِبْرَاهِيمَ ع وَ عِنْدَ زِيَادٍ الْقَنْدِيِّ سَبْعُونَ أَلْفَ دِينَارٍ وَ عِنْدَ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى الرَّوَّاسِيِّ ثَلَاثُونَ أَلْفَ دِينَارٍ وَ خَمْسُ جَوَارٍ وَ مَسْكَنُهُ بِمِصْرَ فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنِ احْمِلُوا مَا قِبَلَكُمْ مِنَ الْمَالِ وَ مَا كَانَ اجْتَمَعَ لِأَبِي عِنْدَكُمْ مِنْ أَثَاثٍ وَ جَوَارٍ فَإِنِّي وَارِثُهُ وَ قَائِمٌ مَقَامَهُ وَ قَدِ اقْتَسَمْنَا مِيرَاثَهُ وَ لَا عُذْرَ لَكُمْ فِي حَبْسِ مَا قَدِ اجْتَمَعَ لِي وَ لِوَارِثِهِ قِبَلَكُمْ وَ كَلَامٌ يُشْبِهُ هَذَا.أَمَّا ابْنُ أَبِي حَمْزَةَ فَإِنَّهُ أَنْكَرَهُ وَ لَمْ يَعْتَرِفْ بِمَا عِنْدَهُ وَ كَذَلِكَ زِيَادٌ الْقَنْدِيُّ وَ أَمَّا عُثْمَانُ بْنُ عِيسَى فَإِنَّهُ كَتَبَ إِلَيْهِ أَنَّ أَبَاكَ ص لَمْ يَمُتْ وَ هُوَ حَيٌّ قَائِمٌ وَ مَنْ ذَكَرَ أَنَّهُ مَاتَ فَهُوَ مُبْطِلٌ وَ أَعْمَلُ عَلَى أَنَّهُ قَدْ مَضَى كَمَا تَقُولُ فَلَمْ يَأْمُرْنِي بِدَفْعِ شَيْ‌ءٍ إِلَيْكَ وَ أَمَّا الْجَوَارِي فَقَدْ أَعْتَقَهُنَّ وَ تُزُوِّجَتْ بِهِن‌.
عثمان بن عیسی توثیق شده است، شیخ طوسی در کتاب عدۀ می‌فرمایند علمای ما به روایات عثمان بن عیسی عمل کرده‌اند؛ چرا که دیدند اینها احتراز از کذب دارند و فساد مذهب آن‌ها مانع از اخذ به حدیث در مواردی که معارض ندارد، نیست<ref>عدة الأصول، شیخ طوسی، ج1، ص150.</ref> «. لکن جای این بحث وجود دارد که نقل‌هایی که راجع به عثمان بن عیسی در کتاب الغیبۀ شیخ طوسی وارد شده است که اینها به‌خاطر طمع در مال دنیا اموالی که امام کاظم علیه‌السلام نزد اینها داشت، در دوره امامت امام رضا علیه‌السلام را انکار کردند<ref>الغیبة، شیخ طوسی، ج 1، ص 65 .</ref> وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ وَ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّه‌ الْأَشْعَرِيِّ جَمِيعاً عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ الْأَنْبَارِيِّ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ مَضَى أَبُو إِبْرَاهِيمَ ع وَ عِنْدَ زِيَادٍ الْقَنْدِيِّ سَبْعُونَ أَلْفَ دِينَارٍ وَ عِنْدَ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى الرَّوَّاسِيِّ ثَلَاثُونَ أَلْفَ دِينَارٍ وَ خَمْسُ جَوَارٍ وَ مَسْكَنُهُ بِمِصْرَ فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَنِ احْمِلُوا مَا قِبَلَكُمْ مِنَ الْمَالِ وَ مَا كَانَ اجْتَمَعَ لِأَبِي عِنْدَكُمْ مِنْ أَثَاثٍ وَ جَوَارٍ فَإِنِّي وَارِثُهُ وَ قَائِمٌ مَقَامَهُ وَ قَدِ اقْتَسَمْنَا مِيرَاثَهُ وَ لَا عُذْرَ لَكُمْ فِي حَبْسِ مَا قَدِ اجْتَمَعَ لِي وَ لِوَارِثِهِ قِبَلَكُمْ وَ كَلَامٌ يُشْبِهُ هَذَا.أَمَّا ابْنُ أَبِي حَمْزَةَ فَإِنَّهُ أَنْكَرَهُ وَ لَمْ يَعْتَرِفْ بِمَا عِنْدَهُ وَ كَذَلِكَ زِيَادٌ الْقَنْدِيُّ وَ أَمَّا عُثْمَانُ بْنُ عِيسَى فَإِنَّهُ كَتَبَ إِلَيْهِ أَنَّ أَبَاكَ ص لَمْ يَمُتْ وَ هُوَ حَيٌّ قَائِمٌ وَ مَنْ ذَكَرَ أَنَّهُ مَاتَ فَهُوَ مُبْطِلٌ وَ أَعْمَلُ عَلَى أَنَّهُ قَدْ مَضَى كَمَا تَقُولُ فَلَمْ يَأْمُرْنِي بِدَفْعِ شَيْ‌ءٍ إِلَيْكَ وَ أَمَّا الْجَوَارِي فَقَدْ أَعْتَقَهُنَّ وَ تُزُوِّجَتْ بِهِن‌.
حال شبهه این است که کسانی که به‌خاطر طمع در مال دنیا، اصل مذهب را انکار کرده‌اند، امامت امام من الله را انکار کرده‌اند، از کجا تضمین داشته باشیم که در فروع مورد اطمینان باشند؟ وقتی در اصول دروغ بسته‌اند و گفته‌اند که امام کاظم زنده است و امامت امام رضا علیه‌السلام را انکار کردند، چطور در فروع مورد وثوق باشند؟
حال شبهه این است که کسانی که به‌خاطر طمع در مال دنیا، اصل مذهب را انکار کرده‌اند، امامت امام من الله را انکار کرده‌اند، از کجا تضمین داشته باشیم که در فروع مورد اطمینان باشند؟ وقتی در اصول دروغ بسته‌اند و گفته‌اند که امام کاظم زنده است و امامت امام رضا علیه‌السلام را انکار کردند، چطور در فروع مورد وثوق باشند؟
سوال: شاید در زمان استقامت باشد.
سوال: شاید در زمان استقامت باشد.
جواب: فرض این است که توثیق عثمان را از شیخ طوسی قبول کردیم که تصریح می‌کند که اینها بعد از اینکه می‌دانیم منحرف بوده‌اند متحرز از کذب بوده‌اند. از کجا معلوم که این روایات را قبل از واقفی شدن نقل کرده است؟ حسین بن سعید که از اصحاب امام رضا علیه‌السلام است، از عثمان بن عیسی نقل کرده است، ظاهرش این است که بعد از وقف وی از وی نقل می‌کند، برفرض که چنین ظهوری نیز نباشد احتمال می‌دهیم که او بعد از واقفی شدن نقل کرده باشد، برفرض که استصحاب بقای وثاقت عثمان تا زمان صدور این حدیث جاری باشد، تعارض با استصحاب عدم صدور این حدیث از وی تا زمان انحراف می‌کند. مگر اینکه شما بگویید بعد از تعارض توثیق و تضعیف استصحاب بقای وثاقت تا آخر عمر می‌کنیم که آن بحث دیگری است.
جواب: فرض این است که توثیق عثمان را از شیخ طوسی قبول کردیم که تصریح می‌کند که اینها بعد از اینکه می‌دانیم منحرف بوده‌اند متحرز از کذب بوده‌اند. از کجا معلوم که این روایات را قبل از واقفی شدن نقل کرده است؟ حسین بن سعید که از اصحاب امام رضا علیه‌السلام است، از عثمان بن عیسی نقل کرده است، ظاهرش این است که بعد از وقف وی از وی نقل می‌کند، برفرض که چنین ظهوری نیز نباشد احتمال می‌دهیم که او بعد از واقفی شدن نقل کرده باشد، برفرض که استصحاب بقای وثاقت عثمان تا زمان صدور این حدیث جاری باشد، تعارض با استصحاب عدم صدور این حدیث از وی تا زمان انحراف می‌کند. مگر اینکه شما بگویید بعد از تعارض توثیق و تضعیف استصحاب بقای وثاقت تا آخر عمر می‌کنیم که آن بحث دیگری است.
به نظر ما تنافی ندارد که انسان وسوسه شود که به‌خاطر طمع دنیا سراغ شبهاتی برود و تحت‌تأثیر آن‌ها انحراف اعتقادی پیدا کند لکن ملتزم باشد که در احکام فقهی به ائمه که قبول دارد دروغ نبندد. اینها با هم قابل‌جمع هستند. انسان موجود پیچیده و ناشناخته‌ای است که ممکن است در برخی چیزها لغزش کند که مهم است؛ ولی در برخی امور پایبند ارزش‌ها باشد که خیلی هم به‌اندازه اموری که در آن لغزیده اهمیت نداشته باشد.
به نظر ما تنافی ندارد که انسان وسوسه شود که به‌خاطر طمع دنیا سراغ شبهاتی برود و تحت‌تأثیر آن‌ها انحراف اعتقادی پیدا کند لکن ملتزم باشد که در احکام فقهی به ائمه که قبول دارد دروغ نبندد. اینها با هم قابل‌جمع هستند. انسان موجود پیچیده و ناشناخته‌ای است که ممکن است در برخی چیزها لغزش کند که مهم است؛ ولی در برخی امور پایبند ارزش‌ها باشد که خیلی هم به‌اندازه اموری که در آن لغزیده اهمیت نداشته باشد.
برخی معتقدند که در رجال، عقائد افراد مهمّ نیست؛ عقیده افراد در نزد ما مطرح نیست. بلکه وثاقت در نقل برای ما مهمّ است. اینکه کسی واقفی باشد یا فَتَحی باشد مهمّ نیست. بحث ما در رجال، بحث نقل است، فلذا وثاقت در نقل مهمّ است. مثلاً همه روایات «سُماعة‌ابن‌مهران» را قبول می‌کنند؛ با اینکه او واقفی است و از عقیده خود هم اصلاً برنگشته است. آن‌وقت چطور می‌توان روایات عثمان بن عیسی را نپذیرفت؟!
برخی معتقدند که در رجال، عقائد افراد مهمّ نیست؛ عقیده افراد در نزد ما مطرح نیست. بلکه وثاقت در نقل برای ما مهمّ است. اینکه کسی واقفی باشد یا فَتَحی باشد مهمّ نیست. بحث ما در رجال، بحث نقل است، فلذا وثاقت در نقل مهمّ است. مثلاً همه روایات «سُماعة‌ابن‌مهران» را قبول می‌کنند؛ با اینکه او واقفی است و از عقیده خود هم اصلاً برنگشته است. آن‌وقت چطور می‌توان روایات عثمان بن عیسی را نپذیرفت؟!
از نظر اصطلاح رجالی فرق بین صحیحه با موثّقه در این است که روایتی صحیحه است که همه راویان آن شیعه اثنی‌عشری بوده و در نقل هم مورد وثوق هستند؛ امّا روایتی موثقّه است که همه راویان آن در نقل مورد وثوق باشند، امّا یکی از راویان شیعه اثنی‌عشری نباشد که شیعه اثنی‌عشری بودن یا نبودن را باتوجه‌به عصری که در آن بوده‌اند و امامی که تا آن عصر درک کرده‌اند، باید سنجید. بنابراین صِرف این‌که «عثمان بن عیسی» واقفی است موجب نمی‌شود که روایات او را کنار بگذاریم و او هم از نظر وثاقت، در علم رجال اصلاً تضعیف نشده است؛ بنابراین آن چیزی که مورد قبول ماست، وثاقت در نقل است و همین هم کافی است.<ref>درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی، کتاب الطهارة، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/tehrani/feqh/89/890818
از نظر اصطلاح رجالی فرق بین صحیحه با موثّقه در این است که روایتی صحیحه است که همه راویان آن شیعه اثنی‌عشری بوده و در نقل هم مورد وثوق هستند؛ امّا روایتی موثقّه است که همه راویان آن در نقل مورد وثوق باشند، امّا یکی از راویان شیعه اثنی‌عشری نباشد که شیعه اثنی‌عشری بودن یا نبودن را باتوجه‌به عصری که در آن بوده‌اند و امامی که تا آن عصر درک کرده‌اند، باید سنجید. بنابراین صِرف این‌که «عثمان بن عیسی» واقفی است موجب نمی‌شود که روایات او را کنار بگذاریم و او هم از نظر وثاقت، در علم رجال اصلاً تضعیف نشده است؛ بنابراین آن چیزی که مورد قبول ماست، وثاقت در نقل است و همین هم کافی است.<ref>درس خارج فقه آیت‌الله مجتبی تهرانی، کتاب الطهارة، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/tehrani/feqh/89/890818
</ref>
</ref>
حضرت آیت الله نوری همدانی روایات وی را موثق می داند و گفته که روایت عثمان بن عیسی هر چند واقفی است ولی موثق است<ref>درس خارج فقه آیت الله نوری، کتاب الصوم، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/noori/feqh/89/890818/
حضرت آیت الله نوری همدانی روایات وی را موثق می داند و گفته که روایت عثمان بن عیسی هر چند واقفی است ولی موثق است<ref>درس خارج فقه آیت الله نوری، کتاب الصوم، 89/08/18، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/noori/feqh/89/890818/
.</ref>
.</ref>
نظر آیت‌الله مکارم شیرازی در مورد عثمان بن عیسی این است که حال این راوی مشوش است و نمی‌توان به روایات او اعتماد کرد.<ref>درس خارج فقه آیت‌الله مکارم، درس خارج کتاب الحج، 87/11/12، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/makarem/feqh/87/871112/</ref>
نظر آیت‌الله مکارم شیرازی در مورد عثمان بن عیسی این است که حال این راوی مشوش است و نمی‌توان به روایات او اعتماد کرد.<ref>درس خارج فقه آیت‌الله مکارم، درس خارج کتاب الحج، 87/11/12، https://www.eshia.ir/Feqh/Archive/text/makarem/feqh/87/871112/</ref>
حضرت امام خمینی در مورد استدلال به روایت عليّ بن أبي حمزة می‌فرمایند که منافات ندارد که کسی ضعیف باشد و به روایات او بتوان عمل کرد، چون می‌توان باتکیه‌بر قول شیخ طوسی که گفته علمای شیعه به روایت وی عمل کرده‌اند، استناد کرد علاوه‌برآن علمای زیادی در که از مشایخ و بزرگان و حتی اصحاب اجماع هستند روایات ایشان را نقل کرده انداز جمله ابن أبي عمير، و صفوان بن يحيى‏، و الحسن بن محبوب، و أحمد بن محمّد بن أبي نصر، و يونس بن عبدالرحمن، و أبان بن عثمان، و أبي بصير، و حمّاد بن عيسى‏، و الحسن بن عليّ الوشّاء، و الحسين بن سعيد، و عثمان‏ بن‏ عيسى که تعداد آنان به حدود پنجاه نفر می‌رسد. پس روایت ابن ابی حمزه قابل‌اعتماد است<ref>كتاب البيع، ج‏2، صص 631و 632.</ref> ما همین استدلال را برای عثمان بن عیسی هم می‌توانیم بیاوریم و به روایاتش عمل کنیم.
حضرت امام خمینی در مورد استدلال به روایت عليّ بن أبي حمزة می‌فرمایند که منافات ندارد که کسی ضعیف باشد و به روایات او بتوان عمل کرد، چون می‌توان باتکیه‌بر قول شیخ طوسی که گفته علمای شیعه به روایت وی عمل کرده‌اند، استناد کرد علاوه‌برآن علمای زیادی در که از مشایخ و بزرگان و حتی اصحاب اجماع هستند روایات ایشان را نقل کرده انداز جمله ابن أبي عمير، و صفوان بن يحيى‏، و الحسن بن محبوب، و أحمد بن محمّد بن أبي نصر، و يونس بن عبدالرحمن، و أبان بن عثمان، و أبي بصير، و حمّاد بن عيسى‏، و الحسن بن عليّ الوشّاء، و الحسين بن سعيد، و عثمان‏ بن‏ عيسى که تعداد آنان به حدود پنجاه نفر می‌رسد. پس روایت ابن ابی حمزه قابل‌اعتماد است<ref>كتاب البيع، ج‏2، صص 631و 632.</ref> ما همین استدلال را برای عثمان بن عیسی هم می‌توانیم بیاوریم و به روایاتش عمل کنیم.


== در محضر معصوم ==
== در محضر معصوم ==
خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:
يعقوب بن يزيد.
يعقوب بن يزيد.
== روایات و آثار ==
== روایات و آثار ==
در آثار و منابع روایی از عنوان عثمان بن عيسي۷۴۳ روايت، از عنوان عثمان بن عيسي الكلابي ۴ روايت و از عنوان عثمان بن عيسي العامري ۱ روايت نقل شده که مجموعاً ۷۴۸ روايت می‌شود. در کتب اربعه 734 روایت از ایشان ضبط شده است.<ref>معجم رجال الحديث: ج 11 ص 120 الرقم 7610 من طبقات الرواة.</ref>
در آثار و منابع روایی از عنوان عثمان بن عيسي۷۴۳ روايت، از عنوان عثمان بن عيسي الكلابي ۴ روايت و از عنوان عثمان بن عيسي العامري ۱ روايت نقل شده که مجموعاً ۷۴۸ روايت می‌شود. در کتب اربعه 734 روایت از ایشان ضبط شده است.<ref>معجم رجال الحديث: ج 11 ص 120 الرقم 7610 من طبقات الرواة.</ref>


عثمان بن عيسى تأليفاتى دارد، از جمله:
عثمان بن عيسى تأليفاتى دارد، از جمله:
خط ۲۱۰: خط ۲۱۰:
* جستجویی در ترجمه حسن بن محبوب فصلنامه علوم حدیث> شماره 6، محمد زارعی کریانی
* جستجویی در ترجمه حسن بن محبوب فصلنامه علوم حدیث> شماره 6، محمد زارعی کریانی
* حر عاملی، محمد بن حسن وسائل الشيعة و مستدركها، نوری، حسین بن محمدتقی، مؤسسة النشر الإسلامي قم - 1424 ق
* حر عاملی، محمد بن حسن وسائل الشيعة و مستدركها، نوری، حسین بن محمدتقی، مؤسسة النشر الإسلامي قم - 1424 ق
* حسن بن محبوب کوفى، محمدباقر بهبودى،فقه 1376 شماره 11 و 12.
* حسن بن محبوب کوفى، محمدباقر بهبودى،فقه 1376 شماره 11 و 12.
* حسن‌زاده آملی، حسن، اضبط المقال فی ضبط اسماء الرجال، پدیدآوران محمودی، محمدکاظم ، مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر قم ، 1376.
* حسن‌زاده آملی، حسن، اضبط المقال فی ضبط اسماء الرجال، پدیدآوران محمودی، محمدکاظم ، مکتب الإعلام الإسلامی، مرکز النشر قم ، 1376.
* حسينى حلى، حسين بن كمال الدين ابرز، زبدة الأقوال في خلاصة الرجال، 1جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - ايران - قم، چاپ: 1، 1428 ه.ق.
* حسينى حلى، حسين بن كمال الدين ابرز، زبدة الأقوال في خلاصة الرجال، 1جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - ايران - قم، چاپ: 1، 1428 ه.ق.
خط ۲۱۷: خط ۲۱۷:
* خمينى، روح ‏الله، رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران، كتاب البيع، 5جلد، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (س) - ايران - تهران، چاپ: 1، 1421 ه.ق.
* خمينى، روح ‏الله، رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران، كتاب البيع، 5جلد، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (س) - ايران - تهران، چاپ: 1، 1421 ه.ق.
* خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، مرکز نشر الثقافة الاسلامیة فی العالم، ۱۳۷۲ش.
* خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، مرکز نشر الثقافة الاسلامیة فی العالم، ۱۳۷۲ش.
* ربانى، محمد حسن، سبک‌شناسی دانش رجال الحديث، 1جلد، مركز فقهى ائمه اطهار (عليهم السلام) ، قم، 1385 ش.  
* ربانى، محمد حسن، سبک‌شناسی دانش رجال الحديث، 1جلد، مركز فقهى ائمه اطهار (عليهم السلام) ، قم، 1385 ش.  
* زرکلی، خیرالدین، الأعلام، قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، دار العلم للملايين، بیروت ، 1989 م.
* زرکلی، خیرالدین، الأعلام، قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، دار العلم للملايين، بیروت ، 1989 م.
* ساعدى، حسين، الضعفاء من رجال الحديث، 3جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - ايران - قم، چاپ: 1، 1426 ه.ق.
* ساعدى، حسين، الضعفاء من رجال الحديث، 3جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر - ايران - قم، چاپ: 1، 1426 ه.ق.
خط ۲۳۳: خط ۲۳۳:
* طوسی، محمد بن حسن، معراج أهل الکمال إلی معرفة الرجال بحرانی، سلیمان بن عبدالله (نویسنده) رجایی، سید مهدی (محقق) عبدالزهراء العويناتي1412 ق
* طوسی، محمد بن حسن، معراج أهل الکمال إلی معرفة الرجال بحرانی، سلیمان بن عبدالله (نویسنده) رجایی، سید مهدی (محقق) عبدالزهراء العويناتي1412 ق
* عباسی زنجانی، موسی الجامع في الرجال، حسینی قزوینی، سید محمد، مؤسسة ولي العصر عليه‌السلام للدراسات الإسلامية قم،1436ق.
* عباسی زنجانی، موسی الجامع في الرجال، حسینی قزوینی، سید محمد، مؤسسة ولي العصر عليه‌السلام للدراسات الإسلامية قم،1436ق.
* عسقلانی، ابن حجر، لسان‌ المیزان، انتشارات مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، لبنان،۱۳۹۰ ق.
* عسقلانی، ابن حجر، لسان‌ المیزان، انتشارات مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، لبنان،۱۳۹۰ ق.
* علامه حلى، حسن بن يوسف، إيضاح الإشتباه، 1جلد، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي - ايران - قم، چاپ: 1، 1411 ه.ق.
* علامه حلى، حسن بن يوسف، إيضاح الإشتباه، 1جلد، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي - ايران - قم، چاپ: 1، 1411 ه.ق.
* علامه حلى، حسن بن يوسف، ترتيب خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، 1جلد، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، مشهد مقدس، چاپ: 1، 1381 ه.ش.
* علامه حلى، حسن بن يوسف، ترتيب خلاصة الأقوال في معرفة الرجال، 1جلد، آستان قدس رضوى، بنياد پژوهشهاى اسلامى، مشهد مقدس، چاپ: 1، 1381 ه.ش.
خط ۲۴۳: خط ۲۴۳:
* قمی، علی بن ابراهیم تفسير القمي موسوی جزایری، سید طیب، دار الکتاب، قم، 1404 ق.
* قمی، علی بن ابراهیم تفسير القمي موسوی جزایری، سید طیب، دار الکتاب، قم، 1404 ق.
* قهپايى، عنايةالله، مجمع الرجال، 7جلد، اسماعيليان - ايران - قم، چاپ: 2، 1364 ه.ش.
* قهپايى، عنايةالله، مجمع الرجال، 7جلد، اسماعيليان - ايران - قم، چاپ: 2، 1364 ه.ش.
* كشى، محمد بن عمر، اختيار معرفة الرجال، 2جلد، موسسة آل البيت (علیه‌السلام) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق.
* كشى، محمد بن عمر، اختيار معرفة الرجال، 2جلد، موسسة آل البيت (علیه‌السلام) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق.
* كشى، محمد بن عمر، اختيار معرفة الرجال، 2جلد، موسسة آل البيت (عليهم السلام) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق.
* كشى، محمد بن عمر، اختيار معرفة الرجال، 2جلد، موسسة آل البيت (عليهم السلام) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق.
* کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفين (تراجم مصنفي الكتب العربية)، دار إحياء التراث العربي، بیروت،1376 ق
* کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفين (تراجم مصنفي الكتب العربية)، دار إحياء التراث العربي، بیروت،1376 ق
confirmed
۲٬۱۹۰

ویرایش