۸۵٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' دسته بندی' به ' دستهبندی') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
تصوف جزو ابداعات مسلمین نیست و در میان اقوام پیشین، مثل نصارا و وثنیه و برهماییها و بوداییها نیز وجود داشته و دارد. و این ریشهداری در تاریخ نیز ناشی از تأثیری است که دین فطری بر انسان دارد و آدمی را به سوی زهد و از آن جا به معرفت نفس رهنمون میشود،<ref>ر. ک:طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، قم، ۱۳۷۱، چ پنجم، ج ۶، ص ۱۹۳.</ref> در میان مسلمین نیز عرفان و تصوف، در عهد خلفا، به لباس زهد حضور دارد.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۵، ص ۲۸۱. </ref> و لذا میتوان گفت که تصوف اسلامی ریشه در خود اسلام دارد.<ref>زرین کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۳، چ ۷، ص ۱۳</ref> | تصوف جزو ابداعات مسلمین نیست و در میان اقوام پیشین، مثل نصارا و وثنیه و برهماییها و بوداییها نیز وجود داشته و دارد. و این ریشهداری در تاریخ نیز ناشی از تأثیری است که دین فطری بر انسان دارد و آدمی را به سوی زهد و از آن جا به معرفت نفس رهنمون میشود،<ref>ر. ک:طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، قم، ۱۳۷۱، چ پنجم، ج ۶، ص ۱۹۳.</ref> در میان مسلمین نیز عرفان و تصوف، در عهد خلفا، به لباس زهد حضور دارد.<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۵، ص ۲۸۱. </ref> و لذا میتوان گفت که تصوف اسلامی ریشه در خود اسلام دارد.<ref>زرین کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۳، چ ۷، ص ۱۳</ref> | ||
مشهور است که به دلیل پوشیدن | مشهور است که به دلیل پوشیدن لباسهای پشمینه، عدهای را صوفی میخواندند، چنانکه در قرن دوم هجری عدهای از زهاد و عباد زمان لباس پشمینه میپوشیدند و به این لباس معروف بودند. به همین جهت است که تا نیمه قرن دوم کلمه صوفی رواجی ندارد و اولین کسی که به این اسم نامیده شده است ابوهاشم کوفی (م ۱۶۰) است. | ||
در زمان مأمون عباسی نیز کسانی مشهور به صوفی بودهاند. تا این | در زمان مأمون عباسی نیز کسانی مشهور به صوفی بودهاند. تصوف تا این زمان زهد به همراه خوف و خشیت است، ولی با ظهور رابعه عدویه، عشق و محبت نیز به این مجموعه افزوده میشود. در این دوران، در خراسان، به دلیل خاموشی کانون ابومسلم و شکست جاه طلبیهای ارضاء نشده خراسانیان و نیز مجاورت با حوزه فعالیت سیاحان و زائران بودایی، صوفیه خراسان شکل میگیرد. صوفیه در مناطق مختلف بلاد اسلامی با زیاده، روی در ریاضت و رجوع به باطن و ترک ظاهر شریعت و نیز سخن از محبت گفتن، متشرعه را علیه خود برانگیختند و به تدریج با ظهور صحبت از وحدت و اتحاد وجود، این مخالفتها بیشتر شد، و لذا مجبور به تأویل سخنان خود و نیز آیات و روایات شدند. در بغداد، به جهت رونق فلسفه و کلام، تصوف مبادی خود را تنقیح کرده و با فلسفه نو افلاطونیان آشنا شد و عقاید جدیدی در میان ایشان رایج گردید. | ||
اولین صوفی که اثری از او باقی مانده است، حارث بن اسد محاسبی (۱۶۵ ـ ۲۴۳) است با دو کتاب به نامهای الرعایة لحقوق الله، و الوصایا. در سال ۳۰۹ حسین بن منصور حلاج به دلیل عقاید و گفتارش محکوم به مرگ شد. پس از او عدهای از صوفیه از روی احتیاط دم درکشیدند. در یک دستهبندی میتوان گفت تصوف در تحول تاریخی خود پنج دوره را پشت سرنهاده است. | اولین صوفی که اثری از او باقی مانده است، حارث بن اسد محاسبی (۱۶۵ ـ ۲۴۳) است با دو کتاب به نامهای الرعایة لحقوق الله، و الوصایا. در سال ۳۰۹ حسین بن منصور حلاج به دلیل عقاید و گفتارش محکوم به مرگ شد. پس از او عدهای از صوفیه از روی احتیاط دم درکشیدند. در یک دستهبندی میتوان گفت تصوف در تحول تاریخی خود پنج دوره را پشت سرنهاده است. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
در این دوره عرفان از هر دو جهت عملی و نظری، تکمیل شده و به صورت یک نظام فکری کامل در آمد. در خراسان، ابوسعید ابوالخیر (م ۴۴۰) و امام ابوالقاسم قشیری (م ۴۴۵) و خواجه عبدالله انصاری (م ۴۸۱) هستند که انصاری عرفان عملی را تدوینی نو کرد. در فارس ابوعبدالله محمد بن خفیف شیرازی (م ۳۷۱) و پس از او شیخ ابواسحاق کازرونی (م ۴۲۶) حضور دارند. ابو حامد محمد غزالی (م ۵۰۵) صدای رسایی بود که در این دوران به دفاع از صوفیه برآمد. و دو کتاب معروف او، المنقذ من الضلال و احیاء علوم الدین، تأثیر فراوانی در ترویج تصوف داشتند. عرفان او با وجود رنگ نو افلاطونی، هم چنان اسلامی و زاهدانه است، برادر او احمد غزالی (م ۵۲۰) در کار تصوف عملی است و شاگردش عین القضاة همدانی (۴۹۲ ـ ۵۲۵) است. (صاحب کتابهای تمهیدات و زبدة الحقایق) نوشتههای او سرانجامی هم چون منصور حلاج بر بالای دار و در درون آتش برای او رقم زد. | در این دوره عرفان از هر دو جهت عملی و نظری، تکمیل شده و به صورت یک نظام فکری کامل در آمد. در خراسان، ابوسعید ابوالخیر (م ۴۴۰) و امام ابوالقاسم قشیری (م ۴۴۵) و خواجه عبدالله انصاری (م ۴۸۱) هستند که انصاری عرفان عملی را تدوینی نو کرد. در فارس ابوعبدالله محمد بن خفیف شیرازی (م ۳۷۱) و پس از او شیخ ابواسحاق کازرونی (م ۴۲۶) حضور دارند. ابو حامد محمد غزالی (م ۵۰۵) صدای رسایی بود که در این دوران به دفاع از صوفیه برآمد. و دو کتاب معروف او، المنقذ من الضلال و احیاء علوم الدین، تأثیر فراوانی در ترویج تصوف داشتند. عرفان او با وجود رنگ نو افلاطونی، هم چنان اسلامی و زاهدانه است، برادر او احمد غزالی (م ۵۲۰) در کار تصوف عملی است و شاگردش عین القضاة همدانی (۴۹۲ ـ ۵۲۵) است. (صاحب کتابهای تمهیدات و زبدة الحقایق) نوشتههای او سرانجامی هم چون منصور حلاج بر بالای دار و در درون آتش برای او رقم زد. | ||
در دو قرن چهارم و پنجم، فارابی و اخوان الصفا سعی در نزدیکی عقل و شریعت داشتند و ابن سینا نیز حکمت شرقی خود را در کتاب الاشارات و التنبیهات مبنای تلفیق فلسفه و عرفان قرار داد. اهل تصوف نیز از این همه بهره بردند. در قرن ۶ ابن فارض مصری (۵۴۶ ـ ۶۳۲) و پس از او محیی | در دو قرن چهارم و پنجم، فارابی و اخوان الصفا سعی در نزدیکی عقل و شریعت داشتند و ابن سینا نیز حکمت شرقی خود را در کتاب الاشارات و التنبیهات مبنای تلفیق فلسفه و عرفان قرار داد. اهل تصوف نیز از این همه بهره بردند. در قرن ۶ ابن فارض مصری (۵۴۶ ـ ۶۳۲) و پس از او محیی الدینابنعربی (م ۶۳۸) میدرخشند که عرفان نظری، در این نظام خود را مدیون اوست. او در آثارش همانند الفتوحات المکیه و فصوص الحکم و... عرفان را به نوعی فلسفه تبدیل میکند و وحدت وجود را به خوبی تقریر و تبیین مینماید و تصوف را تتبه، خالق و تخلق به اخلاق الله معرفی میکند. | ||
=== هـ: مرحله شرح و تعلیم === | === هـ: مرحله شرح و تعلیم === | ||
در این مرحله آثار گذشتگان به طور مبسوط شرح و تفسیر شده است. از آغاز قرن هفتم این موج فراگیر میشود، صدرالدین قونوی (م ۶۷۷)، جلالالدین موسوی (۶۰۴ ـ ۶۷۲)، فخرالدین عراقی (۶۸۸)، سعید الدین فرغانی (م حدود ۷۰۰) با اثر بزرگ خود به نام مشارق الدراری، عبدالرزاق کاشانی (م ۷۳۶) و داود بن محمود بن محمد رومی قیصری (م ۷۵۱) شارح بزرگ فصوص | در این مرحله آثار گذشتگان به طور مبسوط شرح و تفسیر شده است. از آغاز قرن هفتم این موج فراگیر میشود، صدرالدین قونوی (م ۶۷۷)، جلالالدین موسوی (۶۰۴ ـ ۶۷۲)، فخرالدین عراقی (۶۸۸)، سعید الدین فرغانی (م حدود ۷۰۰) با اثر بزرگ خود به نام مشارق الدراری، عبدالرزاق کاشانی (م ۷۳۶) و داود بن محمود بن محمد رومی قیصری (م ۷۵۱) شارح بزرگ فصوص الحکمهابنعربی در ترویج عرفان نظری نقش اساسی دارند. سید حیدر آملی (م ۷۸۷) عارف نامدار شیعی نیز از بزرگان این عصر میباشد، بسیاری از آثار بزرگ تصوف و عرفان نظری و عرفان عملی در این دوره نگاشته شده است. تمهید القواعد از صائن الدین علی ابن محمد الترکه اصفهانی (م ۸۳۵)، نفحات الانس از عبدالرحمان جامی (۸۱۲ ـ ۸۹۸) گلشن راز شیخ محمود شبستری (م حدود ۷۲۰)، الانسان الکامل از عزیز الدین نسفی و... . | ||
از قرن دهم هجری، به بعد عرفان به شکل دیگری در میآید. بزرگان صوفیه، برجستگی گذشتگان را ندارندو نیز عرفایی یافت میشوند که داخل در سلسلههای رسمی تصوف نیستند، صدرالمتالهین شیرازی (م ۱۰۵۰)، فیض کاشانی (۱۰۹۱)، قاضی سعید قمی (۱۱۰۳) و نیز افرادی از میان فقهای شیعه که اهل سیر و سلوک عملی بوده و به مقامات عرفانی رسیدهاند ولی به طور رسمی وارد عرفان و تصوف نشدهاند. همانند سید مهدی بحر العلوم (م ۱۲۱۲) میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (۱۳۳۳ ش) و علامه سید محمد حسین طباطبایی (م ۱۳۶۰ ش).<ref>زرین کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، از ص ۳۵ ـ ۱۱۴. - یثربی، سید یحیی، عرفان نظری، دفتر تبلیغات اسلامی قم، ۱۳۷۴، چ ۲، صص ۱۱۳ ـ ۱۹۴.</ref> | از قرن دهم هجری، به بعد عرفان به شکل دیگری در میآید. بزرگان صوفیه، برجستگی گذشتگان را ندارندو نیز عرفایی یافت میشوند که داخل در سلسلههای رسمی تصوف نیستند، صدرالمتالهین شیرازی (م ۱۰۵۰)، فیض کاشانی (۱۰۹۱)، قاضی سعید قمی (۱۱۰۳) و نیز افرادی از میان فقهای شیعه که اهل سیر و سلوک عملی بوده و به مقامات عرفانی رسیدهاند ولی به طور رسمی وارد عرفان و تصوف نشدهاند. همانند سید مهدی بحر العلوم (م ۱۲۱۲) میرزا جواد آقا ملکی تبریزی (۱۳۳۳ ش) و علامه سید محمد حسین طباطبایی (م ۱۳۶۰ ش).<ref>زرین کوب، عبدالحسین، ارزش میراث صوفیه، از ص ۳۵ ـ ۱۱۴. - یثربی، سید یحیی، عرفان نظری، دفتر تبلیغات اسلامی قم، ۱۳۷۴، چ ۲، صص ۱۱۳ ـ ۱۹۴.</ref> | ||
مرحوم استاد شهید مطهری، طبقه بندی عرفا را بر اساس دوران زندگی آنها تا قرن ۹ ذکرکردهاند،<ref>مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ص ۱۰۸ ـ ۱۴۱</ref> که میتوان مراجعه کرد. | مرحوم استاد شهید مطهری، طبقه بندی عرفا را بر اساس دوران زندگی آنها تا قرن ۹ ذکرکردهاند،<ref>مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ص ۱۰۸ ـ ۱۴۱</ref> که میتوان مراجعه کرد. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
== نتیجه == | == نتیجه == | ||
با نظر به آن چه آمد، مشخص میشود که اولاً عرفان ریشه در فطرت و دین فطری دارد، و در میان اقوام و ادیان دیگر نیز وجود دارد. ولی عرفای مسلمان با بهرهگیری از آموزههای اسلام و همراه کردن اندیشههای خود با فلسفه، عرفان نظری و عرفان عملی را اغنای خاصی بخشیدند. و از قرن هفتم و با | با نظر به آن چه آمد، مشخص میشود که اولاً عرفان ریشه در فطرت و دین فطری دارد، و در میان اقوام و ادیان دیگر نیز وجود دارد. ولی عرفای مسلمان با بهرهگیری از آموزههای اسلام و همراه کردن اندیشههای خود با فلسفه، عرفان نظری و عرفان عملی را اغنای خاصی بخشیدند. و از قرن هفتم و با ظهورابنعربی عرفان نظری تبدیل به یک علم منسجم شده است، که در مقایسه با سایر مکاتب عرفانی از امتیازات ویژهای برخوردار است. آخرین کلام این که دانش عرفان از آن جا که موضوعش به ذات و اسماء خداست و هدفش رسیدن به توحید میباشد، برترین علم شمرده شده است. و به گفته قیصری هر چند مقام و حکمت نیز از خداوند بحث میکنند ولی در آن دو علم از کیفیت وصول بنده به خدا بحث نمیشود. در حالی که هدف از تحصیل همه علوم و انجام طاعات همین یک نکته است.<ref> یثربی، سید یحیی، عرفان نظری، ص ۲۲۱</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
[[رده:عرفان]] | [[رده:عرفان]] | ||
[[رده:تصوف]] | [[رده:تصوف]] | ||
[[رده: | [[رده:مقالهها]] |