علی بن ابی بکر السکران

نسخهٔ تاریخ ‏۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۸ توسط Negahban (بحث | مشارکت‌ها)

علی بن ابی بکر السکران (۸۱۸ - ۸۹۵ هجری قمری) پیشوا و شیخ صوفیه و از علمای برجسته حضرموت در زمان خود بود[۱]. او شاعری با شعرهای فراوان است و اشعار او بیش از همه عرفانی محور در تدبر خدا و در مدح رسول است. او مسجد معروفی در شهر تریم دارد که همان مسجد شیخ علی است . و «السکران» کنیه ای است که به خاطر شدت علاقه اش به عبادت به گونه ای که دیدگانش را مست کرده است پدرش به او داده است.


نسب

علی بن أبی بكر السكران بن عبد الرحمن السقاف بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبید الله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زین العابدین بن الحسین بن علی بن أبی طالب، و علی همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است.

وی بیست و دومین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.

تولد و تربیت

وی در سال 818 هجری قمری در شهر تریم حضرموت متولد شد. مادرش مریم بنت احمد بن محمد بارشید است. یک ساله بود که پدربزرگش در گذشت و سه ساله بود که پدرش نیز از دنیا رفت. به سرپرستی برادرش عبدالله عیدروس ، و عمویش عمر المحضار، رشد کرد. از دانشمندان بزرگ تریم و مجتهدین آن زمان آموزش دید[۲]. قرآن را حفظ کرد و با تجوید و بر مبنای ابو عمرو و نافع قرائت می کرد. کتاب "الحاوی الصغیر" نوشته آقای قزوینی در فقه و "القاعده -هاوی» در لغت و چندین متن در بسیاری از هنرها را حفظ شده بود. او به کتاب «تحفه المتعبد» و عمل به آن بسیار اهتمام می ورزید همچنین به کتاب های امام غزالی به ویژه کتاب «إحیاء علوم الدین» بسیار علاقه داشت و بیست و پنج مرتبه آن را نزد برادرش عبدالله العیدروس خواند و در پایان هر بار، برادرش برای او ضیافتی برای طلاب و فقرا برپا می کرد.[۳]

اساتید

او به الشحر و الغیل سفر کرد و به مدت چهار سال در آنجا ماند و از درس فقها بهره برد و بر دانش خود افزود. سپس به عدن و زبید رفت و از دانشمندان آنجا آموخت. سپس به در سال 849 ق، به حرمین شریفین رفت و حج و عمره به جا آورد و جدش را زیارت کرد و از علمای زیادی در آنجا کسب علم کرد، سپس به تریم بازگشت . از جمله اساتیدی او عبارتند از[۴]:

عمویش عمر بن عبد الرحمن المحضار

برادرش عبد الله بن أبی بكر العیدروس

محمد بن حسن جمل اللیل

سعد بن علی مذحج

محمد بن علی مولى عیدید

محمد بن أحمد بافضل

محمد بن علی باعدیلة

إبراهیم بن محمد باهرمز

محمد بن أحمد باغشیر

عبد الله بن محمد باغشیر

عبد الله بن عبد الرحمن باوزیر

مسعود بن سعد باشكیل

شاگردان

وقتی به تریم آمد، خود را وقف تدریس و فتوا و قضاوت کرد. افراد بسیاری در زمینه های مختلف از او کسب علم کردند. از جمله ایشان:

عمر بن عبد الرحمن صاحب الحمراء

ابن أخیه أبو بكر بن عبد الله العدنی

محمد بن عبد الرحمن الأسقع

أحمد بن عبد الله شنبل

محمد بن أحمد باجرفیل

قاسم بن محمد العراقی

محمد بن سهل باقشیر

محمد بن عبد الرحمن باصهی

سخنان او

برخی از سخنان و نصیحت های ایشان از این قرار است:

با همه خوب باش و نیت های آنها را به خدا واگذار؛

خود را عادت دهید که بر مردم خرده گیر نباشید؛

آموزش پسر توسط شخص دیگری غیر از پدر بهتر است. زیرا تربیت پدر به پسر، سخت گیری به دنبال دارد و کم کاری فرزند ممکن است عاق والدین به بار آورد.

ادب باطن و ادب ظاهری اثر دارد، پس اگر پسر آدم گناه کند دلها از او بیزار می شود. و اگر پشیمان شود، این پشیمانی در دل ها اثر می کند و دلها به او متمایل می شود. این پشیمانی لازم است.

شعرهای او

اگر نگاهی به شعر او بیندازیم، احساسات ملی را در آن می‌یابیم و از فضای عرفانی فراتر نمی‌رود و نمونه‌ای از آن را با تکه‌هایی از شعرهای مطول او می‌آوریم[۵]:

......................................... في الكون وعجائبه

سبحان من فطر الكونين مقتدرا.....................وشق رتقهما في الروح والصور

وأحكم الكل في إتقان صنعته.......................وأحسن الخلق والإبداع في الفطر

وزين الكون في ترتيب محكمه.......................كنظم عقد من الياقوت والدرر

وانظر عجائبه تشهد لموجده........................منطوق ذراته في كل منتشر

لا يشهد الكون إلا من مكونه........................ولا الوجود سوى جود لمقتدر

إن تملت في الكون آيات موسعة.....................يطول مجموعها في مشهد النظر

فارجع لأنموذج يحكي عجائبها.......................ويشهد الكون في المأثور والأثر

فقد طوى الكون رب في عوالمه......................بكل أسراره في الهيكل البشري

وقد توسع في أنوار جوهره.........................ووسع أسراه في الجوهر الخطر

ومن تمكن في هذا رأى عجبا........................في كل كليه والجزء والثمر

...........................................منظر قومي

فأعظم بسادات حووا في انتسابهم...................على شرفي مجد يطول ويكبر

بنو علوي الأكرمون بهم علت........................تريم ومن فيها يعز ويفخر

محبهم والجار يسمو بفضلهم........................وفضل نداهم للأباعد يغمر

وأسرارهم تمتد من بحر أحمد.......................إلى جاههم أم البرايا وكبروا

............................................في العلم

بالعلم يعلو الورى مجدا ويفتخر..................وينبت الخير والأنوار تنتشر

فالعلم أس أصول المجد أجمعها....................وفضله ليس يحصيه لنا بشر

لا غنية عنه في الدنيا وآخرة.....................فالعلم للقلب غيث هاطل غمر

تحيى القلوب بفيض العلم زاكية...................بكل فضل ومجد ياله ثمر

يحكي رياضا زهت في حسن بهجتها...................مطولة في الضحى أغصانها الخضر

لا فخر كالعلم فيه كل منفعة......................وفضله في كلا الدارين منتشر

والجهل داء عضال مهلك وبه.......................لا شك يدرس رسم الخير والأثر

كم فوت الجهل للسادات من خبر....................وكنز علم وآيات بها اشتهروا


تالیفات

گروهی از علما او را با حسن نگارش و بیان نیکو و فصاحت کامل توصیف کرده اند. کتابهای او در موضوعات مختلف از جمله در تکبیر الحرام، آغاز نماز، تعوذ و بسم الله گفتن و نیز در نکاح، احکام صرف و نحو و علم الوقت بسیار است. همچنین توصیه نامه ای نافع در تقوی و اهمیت کسب علم و دانش و فضیلت دارد. از جمله تالیفات او عبارتند از:

«معارج الهدایة إلى ذوق جنى المعاملة فی النهایة»

«البرقة المشیقة فی ذكر الخرقة الأنیقة وشیوخ الطریقة»

«الدر المدهش البهی فی مناقب الشیخ سعد بن علی المذحجی»

دیوان شعر أكثره فی علوم الصوفیة وفی الحضرات الربانیة

فرزندان

او هفت پسر و پنج دختر دارد، و دختران: بهیه، علویه، رقیه، مریم، عایشه، و پسران: عبدالرحمن، محمد، عمر، عبدالله، علوی، حسن و ابوبکر.[۶]

وفات

در دوازدهم محرم 895 ق در تریم درگذشت ، و در کنار عمویش المحضار به خاک سپرده شد در قبرستان زنبل دفن شد.

منابع

الشلي, محمد بن أبي بكر (1402 هـ). المشرع الروي في مناقب السادة الكرام آل أبي علوي (PDF). الجزء الثاني (الطبعة الثانية). صفحة 470.

خرد, محمد بن علي (2002). غرر البهاء الضوي ودرر الجمال البديع البهي. القاهرة، مصر: المكتبة الأزهرية للتراث. صفحة 296.

پانویس

  1. الزركلي, خير الدين (2002). الأعلام (PDF). الجزء الرابع. بيروت، لبنان: دار العلم للملايين. صفحة 267. مؤرشف من الأصل (PDF) في 22 سبتمبر 2020.
  2. الحامد, صالح بن علي (1423 هـ). تاريخ حضرموت. الجزء الثاني. صنعاء، اليمن: مكتبة الإرشاد. صفحة 767.
  3. الحبشي, أحمد بن زين. شرح العينية. سنغافورة: مطبعة كرجاي المحدودة. صفحة 200.
  4. الحبشي, عيدروس بن عمر (1430 هـ). عقد اليواقيت الجوهرية. الجزء الثاني. تريم، اليمن: دار العلم والدعوة. صفحة 980.
  5. السقاف, عبد الله بن محمد (1356 هـ). تاريخ الشعراء الحضرميين. الجزء الأول. القاهرة، مصر: مطبعة حجازي. صفحة 78.
  6. المشهور, عبد الرحمن بن محمد (1404 هـ). شمس الظهيرة (PDF). الجزء الأول. جدة، السعودية: عالم المعرفة. صفحة 130. مؤرشف من الأصل (PDF) في 2 يناير 2020.