عمر بن هبیره فزاری: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۳: خط ۱۳:
==ارتباط با رومیان==
==ارتباط با رومیان==


ابن هبیره در سال ۹۷ق/۷۱۶م با رومیان در دریا نبرد کرد و آنان را پراکنده ساخت<ref>مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، بیروت، دارالصعب، ج۵، ص۵۵</ref><ref>مقدسی، مطهربن طاهر، البدء و التاریخ، پاریس، ۱۹۱۹م، ج۱، ص۱۴۱</ref><ref>ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل، الفتوح، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۵ق، ج۵، ص۲۵</ref>. در سال ۱۰۰ (ه. ق) از طرف [[عمر بن عبدالعزیز]] والی جزیره (شمال بین النهرین) شد<ref>مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، بیروت، دارالصعب، ج۵، ص۵۵</ref> و در همین سمت بود که در سال ۱۰۲ (ه. ق) از ناحیۀ ارمنستان بر رومیان تاخت و آنان را شکست داد و گروه بسیاری (به روایتی ۷۰۰تن) از آنان را اسیر کرد<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، بی نا، ج۶، ص۶۱۶</ref><ref>ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل، الفتوح، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۵ق، ج۵، ص۱۰۱</ref>. در همین سال یزید بن عبدالملک وی را به فرمانروایی عراق و خراسان گمارد<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، بی نا، ج۶، ص۶۱۷</ref>اما وقتی که [[هشام بن عبدالملک]] به [[خلافت]] رسید (۱۰۵ق/۷۲۴م)، ابن هبیره را از امارت - عراق و [[خراسان]] عزل کرد و خالد بن عبداللـه قسری را به جای او گماشت<ref>ابن خلدون، محمد، مقدمه (تاریخ ابن خلدون)، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۳، ج۳، ص۱۰۶</ref>. خالد به فرمان هشام، وی را بازداشت کرد و به شکنجۀ او پرداخت، اما ابن هبیره پس از چندی به کمک یارانش از زندان گریخت و به شام رفت و از ابن هشام خلیفۀ اموی تقاضای عفو نمود. خلیفه نیز به وساطت مسلمه بن عبدالملک او را بخشود، از آن پس تا هنگام مرگ؛ یعنی سال ۱۱۰ (ه. ق) در [[شام]] می‌زیست<ref>تنوخی، محسن بن علی، الفرج بعد الشده، به کوشش عبود شالجی، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م، ج۲، ص۱۶۵ - ۱۶۷</ref>.  
ابن هبیره در سال ۹۷ق/۷۱۶م با رومیان در دریا نبرد کرد و آنان را پراکنده ساخت<ref>مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، بیروت، دارالصعب، ج۵، ص۵۵</ref><ref>مقدسی، مطهربن طاهر، البدء و التاریخ، پاریس، ۱۹۱۹م، ج۱، ص۱۴۱</ref><ref>ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل، الفتوح، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۵ق، ج۵، ص۲۵</ref>. در سال ۱۰۰ (ه. ق) از طرف [[عمر بن عبدالعزیز]] والی جزیره (شمال بین النهرین) شد<ref>مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، بیروت، دارالصعب، ج۵، ص۵۵</ref> و در همین سمت بود که در سال ۱۰۲ (ه. ق) از ناحیۀ [[ارمنستان]] بر رومیان تاخت و آنان را شکست داد و گروه بسیاری (به روایتی ۷۰۰تن) از آنان را اسیر کرد<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، بی نا، ج۶، ص۶۱۶</ref><ref>ابن اثیر، عزالدین علی، الکامل، الفتوح، حیدرآباد دکن، ۱۳۹۵ق، ج۵، ص۱۰۱</ref>. در همین سال یزید بن عبدالملک وی را به فرمانروایی عراق و خراسان گمارد<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، بی نا، ج۶، ص۶۱۷</ref>اما وقتی که [[هشام بن عبدالملک]] به [[خلافت]] رسید (۱۰۵ق/۷۲۴م)، ابن هبیره را از امارت - عراق و [[خراسان]] عزل کرد و خالد بن عبداللـه قسری را به جای او گماشت<ref>ابن خلدون، محمد، مقدمه (تاریخ ابن خلدون)، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۳، ج۳، ص۱۰۶</ref>. خالد به فرمان هشام، وی را بازداشت کرد و به شکنجۀ او پرداخت، اما ابن هبیره پس از چندی به کمک یارانش از زندان گریخت و به شام رفت و از ابن هشام خلیفۀ اموی تقاضای عفو نمود. خلیفه نیز به وساطت مسلمه بن عبدالملک او را بخشود، از آن پس تا هنگام مرگ؛ یعنی سال ۱۱۰ (ه. ق) در [[شام]] می‌زیست<ref>تنوخی، محسن بن علی، الفرج بعد الشده، به کوشش عبود شالجی، بیروت، ۱۳۹۸ق/۱۹۷۸م، ج۲، ص۱۶۵ - ۱۶۷</ref>.  


==اقدامات اساسی ابن هبیره==
==اقدامات اساسی ابن هبیره==
خط ۲۱: خط ۲۱:
==عطیه و عمر بن هبیره==
==عطیه و عمر بن هبیره==


مبارزات سیاسی [[عطیه عوفی]] از یاران [[علی بن ابی طالب|حضرت علی (علیه‌السّلام)]] در زمان حکومت جبار عبدالملک مروان، پنجمین خلیفه اموی، در مقابل امیر حجاج بن یوسف ثقفی، از امرای ستمگر اموی در [[کوفه]] قیام‌های متعددی شکل گرفت که یکی از آنها قیام عبدالرحمن بن محمد بن اشعث در سال ۸۰ (ه. ق) بود. این نهضت از خراسان آغاز شد. عبدالرحمن، بعد از چندین بار درگیری با لشکر حجاج، سرانجام در سال ۸۳ در [[بصره]] دستگیر شد. نکته جالب توجه در این قیام آن است که عده‌ای از بزرگان و دانشمندان [[شیعه]] و قاریان عراق؛ مانند سعید بن جبیر و ابراهیم نخعی و عطیه عوفی، در رکاب عبدالرحمن بودند. وقتی عبدالرحمن شکست خورد، عطیه به سمت فارس گریخت. حجاج در فرمانی، به محمد بن قاسم ثقفی فرماندار فارس نوشت، عطیه را دستگیر کرده، او را وادار سازد به حضرت علی (علیه‌السّلام) ناسزا گوید و عطیه چون حاضر به لعن علی (علیه‌السّلام) نشد، ضربات شلاق و تحمل اهانت را در راه عشق به امیرالمومنین (علیه‌السّلام) به جان خرید. هنگامی که قتیبه بن مسلم حاکم خراسان شد، عطیه نزد او رفت و تا هنگامی که عمر بن هبیره حاکم عراق شد، در [[خراسان]] اقامت داشت آن گاه طی نامه‌ای از ابن هبیره درخواست کرد تا به کوفه باز گردد. ابن هبیره با درخواست وی موافقت کرد و او در کوفه اقامت گزید تا این که این تابعی و یار مخلص اهل بیت (علیه‌السّلام) در سال ۱۱۱ق به وفات کرد<ref>ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم، نرم افزار نورالسیره، ج۱۲، ص۲۸۰</ref>. از عطیه آثاری برجای مانده است؛ از جمله: تفسیر قرآنی که در پنج جزء گردآوری شده است. وی می‌گوید: من قرآن را سه بار با دید تفسیری و هفتاد بار با قرائت بر [[ابن عباس]] عرضه داشتم<ref>قمی، عباس، سفینه البحار، نجف اشرف، المطبعه العلمیه، ج۶، ص۲۹۶</ref><ref>زرکلی، خیرالدین، الاعلام زرکلی، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۶، ج۴، ص۲۳۷</ref><ref>ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر، ج۶، ص۳۰۴</ref>.
مبارزات سیاسی [[عطیه عوفی]] از یاران [[علی بن ابی طالب|حضرت علی (علیه‌السّلام)]] در زمان حکومت جبار عبدالملک مروان، پنجمین خلیفه اموی، در مقابل امیر حجاج بن یوسف ثقفی، از امرای ستمگر اموی در [[کوفه]] قیام‌های متعددی شکل گرفت که یکی از آنها قیام عبدالرحمن بن محمد بن اشعث در سال ۸۰ (ه. ق) بود. این نهضت از خراسان آغاز شد. عبدالرحمن، بعد از چندین بار درگیری با لشکر حجاج، سرانجام در سال ۸۳ در [[بصره]] دستگیر شد. نکته جالب توجه در این قیام آن است که عده‌ای از بزرگان و دانشمندان [[شیعه]] و قاریان عراق؛ مانند سعید بن جبیر و ابراهیم نخعی و عطیه عوفی، در رکاب عبدالرحمن بودند. وقتی عبدالرحمن شکست خورد، عطیه به سمت فارس گریخت. حجاج در فرمانی، به محمد بن قاسم ثقفی فرماندار فارس نوشت، عطیه را دستگیر کرده، او را وادار سازد به حضرت علی (علیه‌السّلام) ناسزا گوید و عطیه چون حاضر به لعن علی (علیه‌السّلام) نشد، ضربات شلاق و تحمل اهانت را در راه عشق به امیرالمومنین (علیه‌السّلام) به جان خرید. هنگامی که قتیبه بن مسلم حاکم خراسان شد، عطیه نزد او رفت و تا هنگامی که عمر بن هبیره حاکم عراق شد، در [[خراسان]] اقامت داشت آن گاه طی نامه‌ای از ابن هبیره درخواست کرد تا به کوفه باز گردد. ابن هبیره با درخواست وی موافقت کرد و او در کوفه اقامت گزید تا این که این تابعی و یار مخلص اهل بیت (علیه‌السّلام) در سال ۱۱۱ق به وفات کرد<ref>ابن جوزی، ابوالفرج، المنتظم، نرم افزار نورالسیره، ج۱۲، ص۲۸۰</ref>. از عطیه آثاری برجای مانده است؛ از جمله: تفسیر قرآنی که در پنج جزء گردآوری شده است. وی می‌گوید: من [[قرآن]] را سه بار با دید تفسیری و هفتاد بار با قرائت بر [[ابن عباس]] عرضه داشتم<ref>قمی، عباس، سفینه البحار، نجف اشرف، المطبعه العلمیه، ج۶، ص۲۹۶</ref><ref>زرکلی، خیرالدین، الاعلام زرکلی، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۶، ج۴، ص۲۳۷</ref><ref>ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دارصادر، ج۶، ص۳۰۴</ref>.


==ارتباط با علما و فقیهان عصر==
==ارتباط با علما و فقیهان عصر==
confirmed
۳٬۸۸۵

ویرایش