confirmed، مدیران
۳۳٬۴۲۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:غزوه بدر.jpg|بیقاب|چپ]] | |||
'''غزوه بدر''' نخستین جنگ بزرگ [[مسلمانان]] با [[کفار]] [[قریش]] بود که در سال دوم [[هجرت]] رخ داد و موجب شکست مفتضحانه دشمن گردید. پیامبر شخصاً در آن شرکت نموده و فرماندهی جنگ را در دست داشت. بدر در جنوب غربی [[مدینه]] بین مدینه و [[مکه]] قرار گرفته و از این رو آن را بدر میگویند که نام صاحب آبهای آن <big>بدر</big> بوده است. | '''غزوه بدر''' نخستین جنگ بزرگ [[مسلمانان]] با [[کفار]] [[قریش]] بود که در سال دوم [[هجرت]] رخ داد و موجب شکست مفتضحانه دشمن گردید. پیامبر شخصاً در آن شرکت نموده و فرماندهی جنگ را در دست داشت. بدر در جنوب غربی [[مدینه]] بین مدینه و [[مکه]] قرار گرفته و از این رو آن را بدر میگویند که نام صاحب آبهای آن <big>بدر</big> بوده است. | ||
علت این جنگ فشارهایی بود که کفار قریش بر مسلمانان وارد میکردند، از طرفی کفار، اموال [[مهاجران]] را در مکه [[مصادره]] کرده بودند و به طور کلی میخواستند مسلمانان را در مدینه در فشار محاصره اقتصادی قرار دهند و روشن است که اگر این فشار ادامه مییافت دست کم جلوی توسعه و گسترش اسلام گرفته میشد. | علت این جنگ فشارهایی بود که کفار قریش بر مسلمانان وارد میکردند، از طرفی کفار، اموال [[مهاجران]] را در مکه [[مصادره]] کرده بودند و به طور کلی میخواستند مسلمانان را در مدینه در فشار محاصره اقتصادی قرار دهند و روشن است که اگر این فشار ادامه مییافت دست کم جلوی توسعه و گسترش اسلام گرفته میشد. | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
مسلمانان تا پیش از [[هجرت]] به شدت توسط [[کافر|کفار]] [[مکه]] تحت فشار بودند و مورد اذیت و آزار و [[شکنجه]] قرار میگرفتند؛ ولی از سوی [[خدا|خداوند]] اجازه رویارویی و [[جنگ]] با [[شرک|مشرکان]] [[قریش]] را نداشتند و تنها به صبر فرا خوانده میشدند. با هجرت مسلمانان به [[مدینه]] خداوند ضمن برشمردن ستمهایی که بر مسلمانان رفته بود به آنان اجازه مبارزه داد<ref>دائره المعارف قرآن کریم، مدخل بدر</ref>: | مسلمانان تا پیش از [[هجرت]] به شدت توسط [[کافر|کفار]] [[مکه]] تحت فشار بودند و مورد اذیت و آزار و [[شکنجه]] قرار میگرفتند؛ ولی از سوی [[خدا|خداوند]] اجازه رویارویی و [[جنگ]] با [[شرک|مشرکان]] [[قریش]] را نداشتند و تنها به صبر فرا خوانده میشدند. با هجرت مسلمانان به [[مدینه]] خداوند ضمن برشمردن ستمهایی که بر مسلمانان رفته بود به آنان اجازه مبارزه داد<ref>دائره المعارف قرآن کریم، مدخل بدر</ref>: | ||
{{ متن قرآن |اُذِنَ لِلَّذینَ یقاتَلونَ بِاَنَّهُم ظُلِموا و اِنَّ اللّهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر * الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِیعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ یذْکرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کثِیرًا وَلَینْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ ینْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِی عَزِیزٌ |سوره = حجّ |آیه = ۳۹ ـ ۴۰}}. به کسانی که [ستمکارانه] مورد جنگ و هجوم قرار میگیرند، به سبب آنکه به آنان ستم شده اذن جنگ داده شده، مسلماً [[خدا]] بر یاری دادن آنان تواناست * همآنان که به ناحق از خانه هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه میگفتند: پروردگار ما خدا است و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمیکرد، همانا صومعهها و کلیساها و کنیسهها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر میشود به شدت ویران میشدند و قطعاً خدا به کسانی که [دین] او را یاری میدهند یاری میرساند مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست ناپذیر است<ref>قرآن ترجمه انصاریان</ref>. | {{ متن قرآن |اُذِنَ لِلَّذینَ یقاتَلونَ بِاَنَّهُم ظُلِموا و اِنَّ اللّهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر * الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ یقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَ بِیعٌ وَ صَلَوَاتٌ وَ مَسَاجِدُ یذْکرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کثِیرًا وَلَینْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ ینْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِی عَزِیزٌ |سوره = حجّ |آیه = ۳۹ ـ ۴۰}}. به کسانی که [ستمکارانه] مورد جنگ و هجوم قرار میگیرند، به سبب آنکه به آنان ستم شده اذن جنگ داده شده، مسلماً [[خدا]] بر یاری دادن آنان تواناست * همآنان که به ناحق از خانه هایشان اخراج شدند [و گناه و جرمی نداشتند] جز اینکه میگفتند: پروردگار ما خدا است و اگر خدا برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمیکرد، همانا صومعهها و کلیساها و کنیسهها و مسجدهایی که در آنها بسیار نام خدا ذکر میشود به شدت ویران میشدند و قطعاً خدا به کسانی که [[دین]] او را یاری میدهند یاری میرساند مسلماً خدا نیرومند و توانای شکست ناپذیر است<ref>قرآن ترجمه انصاریان</ref>. | ||
یکی از راههایی که مسلمانان برای تلافی این ظلم داشتند مصادره کالاهای کاروانهای تجاری اهل مکه بود. چرا که ثروت مسلمانان مهاجر مقیم مدینه، از طرف قریش مصادره شده بود، و بسیار بجا بود که مسلمانان کالاهای تجارتی آنان را ضبط کنند و اگر قریش، بر عناد و لجاجت خود در مصادره اموال مسلمانان مهاجر استقامت ورزند، مسلمانان متقابلا کالاهای تجارتی را میان خود به عنوان [[غنیمت]] جنگی تصرف کنند<ref>فروغ ابدیت، جعفر سبحانى ،ص۴۷۳</ref>. | یکی از راههایی که مسلمانان برای تلافی این ظلم داشتند مصادره کالاهای کاروانهای تجاری اهل مکه بود. چرا که ثروت مسلمانان مهاجر مقیم مدینه، از طرف قریش مصادره شده بود، و بسیار بجا بود که مسلمانان کالاهای تجارتی آنان را ضبط کنند و اگر قریش، بر عناد و لجاجت خود در مصادره اموال مسلمانان مهاجر استقامت ورزند، مسلمانان متقابلا کالاهای تجارتی را میان خود به عنوان [[غنیمت]] جنگی تصرف کنند<ref>فروغ ابدیت، جعفر سبحانى ،ص۴۷۳</ref>. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
پیروزی اسلام و مسلمانان در زیر پرچم توحید و فرماندهی وجود شریف پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ بدر، از پیروزیهای بسیار چشمگیر و با عظمت و اهمیت [[تاریخ اسلام]] است. این غزوه، نخستین مقابله سپاه اسلام با کفر و نبرد اهل توحید با اهل شرک بود. | پیروزی اسلام و مسلمانان در زیر پرچم توحید و فرماندهی وجود شریف پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ بدر، از پیروزیهای بسیار چشمگیر و با عظمت و اهمیت [[تاریخ اسلام]] است. این غزوه، نخستین مقابله سپاه اسلام با کفر و نبرد اهل توحید با اهل شرک بود. | ||
[[مشرکان]] در این جنگ از جنبه ساز و برگ و اسلحه و مهمّات بر مسلمانان برتری داشتند و نفرات و افراد آنها تقریباً سه برابر سپاه اسلام بود. | [[شرک|مشرکان]] در این جنگ از جنبه ساز و برگ و اسلحه و مهمّات بر مسلمانان برتری داشتند و نفرات و افراد آنها تقریباً سه برابر سپاه اسلام بود. | ||
پیروزی سپاه اسلام در این جنگ برای آینده اسلام از ارزش و اهمیت ویژهای برخوردار بود و در تعیین مسیر تاریخ اسلام به حسب ظاهر تأثیر فراوان داشت. | پیروزی سپاه اسلام در این جنگ برای آینده اسلام از ارزش و اهمیت ویژهای برخوردار بود و در تعیین مسیر تاریخ اسلام به حسب ظاهر تأثیر فراوان داشت. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
و در حدیث دیگر است که وقتی آن حضرت، کثرتِ مشرکان و قلّت مسلمانان را دید، روی به قبله نموده، عرض کرد: «أَللّهُمَّ أَنْجِزْلی ما وَعَدْتَنی أَللّهُمَّ إِنْ تُهْلَکُ هذِهِ الْعِصابَةُ لاتُعْبَدُ فِی الْاَرْضِ؛ خدایا آنچه را که به من وعده فرمودی به انجام رسان، که اگر این گروه هلاک شوند، دیگر در روی زمین پرستش نخواهی شد<ref>ابن ابیشیبه کوفی، المصنف، ج ۷، ص ۹۵؛ ج ۸، ص ۴۷۴؛ طبرسی، مجمعالبیان، ج ۴، ص ۴۳۷ ; مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۲۲۱</ref>». | و در حدیث دیگر است که وقتی آن حضرت، کثرتِ مشرکان و قلّت مسلمانان را دید، روی به قبله نموده، عرض کرد: «أَللّهُمَّ أَنْجِزْلی ما وَعَدْتَنی أَللّهُمَّ إِنْ تُهْلَکُ هذِهِ الْعِصابَةُ لاتُعْبَدُ فِی الْاَرْضِ؛ خدایا آنچه را که به من وعده فرمودی به انجام رسان، که اگر این گروه هلاک شوند، دیگر در روی زمین پرستش نخواهی شد<ref>ابن ابیشیبه کوفی، المصنف، ج ۷، ص ۹۵؛ ج ۸، ص ۴۷۴؛ طبرسی، مجمعالبیان، ج ۴، ص ۴۳۷ ; مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۹، ص ۲۲۱</ref>». | ||
و آن قدر دستهایش را به دعا بلند نگاه داشت که ردایش از دوش مبارک افتاد. | و آن قدر دستهایش را به [[دعا]] بلند نگاه داشت که ردایش از دوش مبارک افتاد. | ||
== پرچمدار و قهرمان نمونه جنگ بدر == | == پرچمدار و قهرمان نمونه جنگ بدر == | ||
پرچمدار و علم دارِ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ بدر [[علی بن ابی طالب|علی(علیهالسلام)]] بود<ref>ابنهشام، السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۶۱۲ ـ ۶۱۳؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج ۶، ص ۹۲ ـ ۹۳</ref>. | پرچمدار و علم دارِ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در [[غزوه بدر|جنگ بدر]] [[علی بن ابی طالب|علی(علیهالسلام)]] بود<ref>ابنهشام، السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۶۱۲ ـ ۶۱۳؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج ۶، ص ۹۲ ـ ۹۳</ref>. | ||
[[ابن سعد]] در [[الطبقات الکبری]] از [[قتاده]] روایت میکند که: صاحب لِواء رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز بدر و در هر جنگ دیگر علی بن ابیطالب(علیهالسلام) بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۱۶</ref>. | [[ابن سعد]] در [[الطبقات الکبری]] از [[قتاده]] روایت میکند که: صاحب لِواء رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز بدر و در هر جنگ دیگر علی بن ابیطالب(علیهالسلام) بود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۱۶</ref>. | ||
[[طبری]] در تاریخِ خود نقل کرده است که، صاحبِ لواء رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، علی بن ابیطالب (علیهالسلام) و صاحب رایتِ (پرچم) اَنصار، [[ | [[طبری]] در تاریخِ خود نقل کرده است که، صاحبِ لواء رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، علی بن ابیطالب (علیهالسلام) و صاحب رایتِ (پرچم) اَنصار، [[سعد بن عباده]] بود<ref>طبری، تاریخ، ج ۲، ص ۱۳۸</ref>. | ||
قهرمان و یگانه مجاهد و فداکارِ این غزوه و غزواتِ دیگر، امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بود. با اینکه هنوز سنّ آن حضرت به بیست نرسیده و پیش از این غزوه در جنگ و نبرد دیگری شرکت نکرده بود مردانگیها و شجاعتهایی که از او ظاهر شد از افراد باسابقه و رزمندگان و مردان سالخورده ظاهر نگشت. سهم آن حضرت در این میدانِ جهاد، از لحاظ عددِ کسانی که مجاهدان اسلام، از مشرکین کشتند تقریباً برابر با سهام دیگران شد. طبق روایتِ الإرشاد، سی و شش نفر از نامداران مشرکین، به اتّفاق اَقوال، به دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) کشته شدند؛ به جز گروهی دیگر که در قاتلان آنها اختلاف شده، و غیر از کسانی که آن حضرت با دیگران در قتلشان شرکت داشت<ref>مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۷۰ ـ ۷۲</ref>. | قهرمان و یگانه مجاهد و فداکارِ این غزوه و غزواتِ دیگر، امیرالمؤمنین(علیهالسلام) بود. با اینکه هنوز سنّ آن حضرت به بیست نرسیده و پیش از این غزوه در جنگ و نبرد دیگری شرکت نکرده بود مردانگیها و شجاعتهایی که از او ظاهر شد از افراد باسابقه و رزمندگان و مردان سالخورده ظاهر نگشت. سهم آن حضرت در این میدانِ جهاد، از لحاظ عددِ کسانی که مجاهدان اسلام، از مشرکین کشتند تقریباً برابر با سهام دیگران شد. طبق روایتِ الإرشاد، سی و شش نفر از نامداران مشرکین، به اتّفاق اَقوال، به دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) کشته شدند؛ به جز گروهی دیگر که در قاتلان آنها اختلاف شده، و غیر از کسانی که آن حضرت با دیگران در قتلشان شرکت داشت<ref>مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۷۰ ـ ۷۲</ref>. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
[[معاویه]] گفت: «علی را در این غزوه دیدم مانند شیر هیچ کس در نبرد با او ایستادگی نمیکرد، مگر آنکه او را میکشت؛ و بر چیزی نمیزد مگر آن که آن را پاره میساخت<ref>ابونعیم اصفهانی، حلیة الأولیاء، ج ۹، ص ۱۴۵؛ فیروزآبادی، فضائل الخمسه، ج ۲، ص ۳۱۶ – ۳۱۷</ref>. | [[معاویه]] گفت: «علی را در این غزوه دیدم مانند شیر هیچ کس در نبرد با او ایستادگی نمیکرد، مگر آنکه او را میکشت؛ و بر چیزی نمیزد مگر آن که آن را پاره میساخت<ref>ابونعیم اصفهانی، حلیة الأولیاء، ج ۹، ص ۱۴۵؛ فیروزآبادی، فضائل الخمسه، ج ۲، ص ۳۱۶ – ۳۱۷</ref>. | ||
در این غزوه بود که صدای آسمانی شنیده شد: «لا سَیفَ إِلّا ذوالْفَقارِ وَلافَتی إِلّا عَلِی<ref>۱۰- طبری، تاریخ، ج ۲، ص ۱۹۷</ref>» | در این غزوه بود که صدای آسمانی شنیده شد: «لا سَیفَ إِلّا ذوالْفَقارِ وَلافَتی إِلّا عَلِی<ref>۱۰- طبری، تاریخ، ج ۲، ص ۱۹۷</ref>». | ||
در غزوه بدر بود که | در غزوه بدر بود که [[جبرئیل]]، [[میکائیل]] و [[اسرافیل]]، هریک با گروه خود از فرشتگان، هنگامی که علی (علیهالسلام) برای آوردن آب برای پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب رفته بود، ادای احترام کرده و سلام کردند<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج ۴۲، ص ۳۳۷؛ طبری، ذخائر العقبی، ص ۶۸؛ ابن دمشقی، جواهر المطالب، ج ۱، ص ۹۱؛ متقی هندی، کنزالعمال، ج ۱۰، ص ۴۲۱</ref>. | ||
[[سید حمیری]] در این اشعار به این فضیلت اشاره کرده است: | [[سید حمیری]] در این اشعار به این فضیلت اشاره کرده است: | ||
{{شعر}}{{ب |اُقْسِمُ بِاللهِ وَآلائِهِ |وَالْمَرءُ عَمّا قالَ مسْؤُولٌ }}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب |اُقْسِمُ بِاللهِ وَآلائِهِ |وَالْمَرءُ عَمّا قالَ مسْؤُولٌ }}{{پایان شعر}} | ||
{{شعر}}{{ب |إِنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ |عَلَی التُّقی والبِرُّ مَجْبُولٌ }}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب |إِنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ |عَلَی التُّقی والبِرُّ مَجْبُولٌ }}{{پایان شعر}} | ||
«به خداوند و نعمتهایش قسم یاد میکنم که هرکس نسبت به گفته خویش مسئول است، به درستی که طینت علی بن ابیطالب بر تقوا و نیکی سرشته شده است». | «به خداوند و نعمتهایش قسم یاد میکنم که هرکس نسبت به گفته خویش مسئول است، به درستی که طینت علی بن ابیطالب بر تقوا و نیکی سرشته شده است». | ||
وی به خداوند و نعمتهایش قسم یاد میکند که هرکس نسبت به گفته خویش مسئول است و به درستی که طینت علی بن ابیطالب بر تقوا و نیکی سرشته شده است. تا آنکه میگوید: | وی به خداوند و نعمتهایش قسم یاد میکند که هرکس نسبت به گفته خویش مسئول است و به درستی که طینت علی بن ابیطالب بر تقوا و نیکی سرشته شده است. تا آنکه میگوید: | ||
{{شعر}}{{ب |ذاکَ الَّذی سَلَّمَ فی لَیلَةٍ |عَلَیهِ میکالُ وَجبْریلُ }}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب |ذاکَ الَّذی سَلَّمَ فی لَیلَةٍ |عَلَیهِ میکالُ وَجبْریلُ }}{{پایان شعر}} | ||
{{شعر}}{{ب |میکالُ فی أَلْفٍ وَجَبْریلُ فی |أَلْفٍ وَیتْلُوهُمُ سرافیلُ }}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب |میکالُ فی أَلْفٍ وَجَبْریلُ فی |أَلْفٍ وَیتْلُوهُمُ سرافیلُ }}{{پایان شعر}} | ||
او آن کسی است که در یک شب بر او میکائیل و جبرئیل درود فرستادند؛ میکائیل همراه با هزار ملک و جبرئیل هم با هزار ملک که اسرافیل به دنباله آنها آمد<ref>طوسی، الامالی، ص ۱۹۷ ـ ۱۹۸؛ طبری، بشارة المصطفی، ص ۹۴ ـ ۹۵؛ اربلی، کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۸ ـ ۱۹</ref>». | او آن کسی است که در یک شب بر او میکائیل و جبرئیل درود فرستادند؛ میکائیل همراه با هزار ملک و جبرئیل هم با هزار ملک که اسرافیل به دنباله آنها آمد<ref>طوسی، الامالی، ص ۱۹۷ ـ ۱۹۸؛ طبری، بشارة المصطفی، ص ۹۴ ـ ۹۵؛ اربلی، کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۸ ـ ۱۹</ref>». | ||