۸۵٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' نمی ش' به ' نمیش') |
جز (جایگزینی متن - '[[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) (ص)' به '[[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) ') |
||
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''فتح مکه''' از جمله مهمترین رویدادها در زمان [[ | '''فتح مکه''' از جمله مهمترین رویدادها در زمان [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا) | ||
]] بود. این حادثه بنا بر نقل منابع تاریخی و تفسیری، در رمضان سال هشتم هجرت واقع شد. فتح این شهر به دست سپاه اسلام موجب شد تا قبایل عرب از مقابله با [[اسلام]] دست بکشند و مسلمان شوند. فتح مکه در واقع فتح خود مکه نبود، بلکه به دلیل اهمیت فوقالعاده این شهر، فتح تمام [[حجاز]] به حساب میآمد. | |||
== علت فتح مکه == | == علت فتح مکه == | ||
خط ۵: | خط ۶: | ||
== تعداد سپاهیان حضرت محمد (ص) == | == تعداد سپاهیان حضرت محمد (ص) == | ||
[[ | [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]] برای تجهیز سپاه جهت فتح مکه، نمایندگانش را به سوی قبایل مسلمان و بادیه نشین گسیل کرد که به آنها اطلاع دهند هر کسی به خدا و روز قیامت اعتقادی دارد، ماه [[رمضان]] در [[مدینه]] حاضر باشد و به این صورت سپاهیان خود را بسیج نمود. تعداد نفرات لشکر اسلام را ده هزار نفر شمارش کردند که افراد آن متشکل از قبایل مختلف بود.<ref>احمدبن ابییعقوب، تاریخ یعقوبى، بیروت، سال 1379 هجری قمری، ج ۲، ص ۵۸</ref> | ||
== حرکت به سوی مکه == | == حرکت به سوی مکه == | ||
خط ۱۷: | خط ۱۸: | ||
== وقایع بعد از فتح مکه == | == وقایع بعد از فتح مکه == | ||
روز فتح مکه پیامبر(ص) با هزار نفر از لشکریانش که زره پوشیده بودند، وارد این شهر شد. در این زمان، [[سعد بن عباده]] در حالی که پرچم رسول الله را در دستان خود داشت هنگام عبور از مقابل ابوسفیان فریاد کشید ای ابوسفیان امروز روزی است که خونها باید ریخته شود. امروز خدا قریش را خوار و ذلیل خواهد کرد. ابوسفیان به پیامبر (ص) رو کرد و گفت این دستور شما است که خون قبیلهات را بریزند؟ تو را به خدا قسم میدهم درباره قبیلهات که مهربانترینی. پیامبر (ص) در پاسخ ابوسفیان فرمود امروز روز رحمت و مهربانی است. امروز روزی است که خداوند خواسته است که قریش عزیز و با ایمان باشند.<ref>واقدی محمدبن عمر، المغازی، سال ۱۴۰۹ هجری قمری، ج۲، ص۸۲۲</ref> پس از این واقعه حضرت به [[ | روز فتح مکه پیامبر(ص) با هزار نفر از لشکریانش که زره پوشیده بودند، وارد این شهر شد. در این زمان، [[سعد بن عباده]] در حالی که پرچم رسول الله را در دستان خود داشت هنگام عبور از مقابل ابوسفیان فریاد کشید ای ابوسفیان امروز روزی است که خونها باید ریخته شود. امروز خدا قریش را خوار و ذلیل خواهد کرد. ابوسفیان به پیامبر (ص) رو کرد و گفت این دستور شما است که خون قبیلهات را بریزند؟ تو را به خدا قسم میدهم درباره قبیلهات که مهربانترینی. پیامبر (ص) در پاسخ ابوسفیان فرمود امروز روز رحمت و مهربانی است. امروز روزی است که خداوند خواسته است که قریش عزیز و با ایمان باشند.<ref>واقدی محمدبن عمر، المغازی، سال ۱۴۰۹ هجری قمری، ج۲، ص۸۲۲</ref> پس از این واقعه حضرت به [[علی بن ابی طالب]] دستور داد که پرچم را از سعد بن عباده گرفته خود مسئولیتش را بپذیرد. <ref> شیخ مفید، الإرشاد، تهران، نشر اسلامیه، ج۱، ص۵۳</ref> | ||
== عفو عمومی == | == عفو عمومی == |