فدائیان اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'پیش بینی' به 'پیش‌بینی'
جز (جایگزینی متن - 'پایه گذاری' به 'پایه‌گذاری')
جز (جایگزینی متن - 'پیش بینی' به 'پیش‌بینی')
خط ۵۱: خط ۵۱:
طهماسبی از اعضای فدائیان به دلیل اعتقادات شخصی با کاشانی تماس گرفت و حکم قتل رزم آرا، را سوال کرد. کاشانی، رزم آرا را مفسد و قتل وی را لازم دانست <ref>همان جا</ref>. طهماسبی با کسب مجوز شرعی در روز شانزده اسفند رزم آرا را به قتل رساند. [[مجلس شورای ملی]] یک هفته بعد در اسفند ۱۳۲۹ طرح ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد و مجلس سنا نیز یک هفته بعد آن مورد تایید قرار دادند<ref>همان، ص40</ref>. پس از قتل رزم آرا، حسین علاء نخست‌وزیر شد و در ۲۹ اسفند حکومت نظامی اعلام کرد؛ هدف از آن دستگیری فدائیان بود. بسیاری از فدائیان دستگیر شدند؛ اما نواب با نقل مکان موفق شد از دست ماموران فرار کند.
طهماسبی از اعضای فدائیان به دلیل اعتقادات شخصی با کاشانی تماس گرفت و حکم قتل رزم آرا، را سوال کرد. کاشانی، رزم آرا را مفسد و قتل وی را لازم دانست <ref>همان جا</ref>. طهماسبی با کسب مجوز شرعی در روز شانزده اسفند رزم آرا را به قتل رساند. [[مجلس شورای ملی]] یک هفته بعد در اسفند ۱۳۲۹ طرح ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد و مجلس سنا نیز یک هفته بعد آن مورد تایید قرار دادند<ref>همان، ص40</ref>. پس از قتل رزم آرا، حسین علاء نخست‌وزیر شد و در ۲۹ اسفند حکومت نظامی اعلام کرد؛ هدف از آن دستگیری فدائیان بود. بسیاری از فدائیان دستگیر شدند؛ اما نواب با نقل مکان موفق شد از دست ماموران فرار کند.


حکومت علاء در اردیبهشت ۱۳۳۰ سقوط کرد و دکتر مصدق جانشین علاء شد. فدائیان که دولت مصدق را حاصل زحمات خود می‌دانستند انتظار داشتند یاران آنها را از زندان آزاد کند و طبق پیمان به اجرای احکام اسلامی بپردازد، نه تنها چنین پنداری غلط بود بلکه پیگیری‌های شهربانی نشان داد که دولت جدید نیز با جدیت به دنبال دستگیری نواب است. دولت مصدق پس از مدتی نواب را دستگیر کرد که اوج اختلافات این دو گروه بود. البته اختلافات و شکاف در این گروه‌ها قابل پیش بینی بود، زیرا اهداف هر گروه متفاوت بود. فدائیان اسلام برای اجرای احکام اسلامی و برقراری حکومت اسلامی می‌جنگیدند. کاشانی برای بیرون راندن انگلیس و جبهه ملی برای برقراری حکومت لیبرال مبارزه می‌کردند<ref>همان، ص۵۶</ref> و هیچکدام حاضر نبودند در اهداف خود کوچکترین انعطافی داشته باشند. تلاش‌ها برای آزادی زندانیان به جایی نرسید، فدائیان به این نتیجه رسیدند که دکتر فاطمی ریشه فساد جبهه ملی است، وی نزدیک‌ترین فرد و مشاور اصلی دکتر مصدق بود.
حکومت علاء در اردیبهشت ۱۳۳۰ سقوط کرد و دکتر مصدق جانشین علاء شد. فدائیان که دولت مصدق را حاصل زحمات خود می‌دانستند انتظار داشتند یاران آنها را از زندان آزاد کند و طبق پیمان به اجرای احکام اسلامی بپردازد، نه تنها چنین پنداری غلط بود بلکه پیگیری‌های شهربانی نشان داد که دولت جدید نیز با جدیت به دنبال دستگیری نواب است. دولت مصدق پس از مدتی نواب را دستگیر کرد که اوج اختلافات این دو گروه بود. البته اختلافات و شکاف در این گروه‌ها قابل پیش‌بینی بود، زیرا اهداف هر گروه متفاوت بود. فدائیان اسلام برای اجرای احکام اسلامی و برقراری حکومت اسلامی می‌جنگیدند. کاشانی برای بیرون راندن انگلیس و جبهه ملی برای برقراری حکومت لیبرال مبارزه می‌کردند<ref>همان، ص۵۶</ref> و هیچکدام حاضر نبودند در اهداف خود کوچکترین انعطافی داشته باشند. تلاش‌ها برای آزادی زندانیان به جایی نرسید، فدائیان به این نتیجه رسیدند که دکتر فاطمی ریشه فساد جبهه ملی است، وی نزدیک‌ترین فرد و مشاور اصلی دکتر مصدق بود.


برای ترور فاطمی، محمد مهدی عبدخدایی که در آن زمان نوجوانی پانزده ساله بود انتخاب شد. وی در این مورد می‌گوید: «مرحوم واحدی در حدود یک ساعت با من صحبت کرد صحبتش هم پیرامون این مسئله بود که مزدوران رژیم شاه به اسلام هجوم آورده‌اند و دفع‌شان لازم است، مرا آماده شهادت کرد و گفت: آیا آماده شهادت هستی؟ گفتم: بله، بعد برای من توضیح داد که رابط بین دربار و مصدق، آقای دکتر فاطمی است و تمام مسائل را حسین فاطمی هماهنگ می‌کند و اگر فاطمی از بین برود اختلاف شاه و مصدق قطعا به زودی ظهور می‌کند. باید دکتر فاطمی از بین برود تا این اختلاف به وجود بیاید تا طهماسبی و نواب صفوی آزاد شود و مبارزه تداوم پیدا کند <ref>حسینی، خاطرات محمد مهدی عبد خدایی، ص۱۱۱</ref>.
برای ترور فاطمی، محمد مهدی عبدخدایی که در آن زمان نوجوانی پانزده ساله بود انتخاب شد. وی در این مورد می‌گوید: «مرحوم واحدی در حدود یک ساعت با من صحبت کرد صحبتش هم پیرامون این مسئله بود که مزدوران رژیم شاه به اسلام هجوم آورده‌اند و دفع‌شان لازم است، مرا آماده شهادت کرد و گفت: آیا آماده شهادت هستی؟ گفتم: بله، بعد برای من توضیح داد که رابط بین دربار و مصدق، آقای دکتر فاطمی است و تمام مسائل را حسین فاطمی هماهنگ می‌کند و اگر فاطمی از بین برود اختلاف شاه و مصدق قطعا به زودی ظهور می‌کند. باید دکتر فاطمی از بین برود تا این اختلاف به وجود بیاید تا طهماسبی و نواب صفوی آزاد شود و مبارزه تداوم پیدا کند <ref>حسینی، خاطرات محمد مهدی عبد خدایی، ص۱۱۱</ref>.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۷۵۱

ویرایش