۶٬۵۷۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'بزرگترین' به 'بزرگترین') |
جز (Mahdipor صفحهٔ شیخ فضل الله نوری را به فضلالله نوری منتقل کرد) |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
مقام علمی شیخ فضلالله مورد توافق دوست و دشمن بود. او علاوه بر [[علوم اسلامی]] از دانشهای دیگر هم اطلاع داشت و به مسائل جامعه و مقتضیات زمان آگاه بود. یکی از کسانی که شیخ را ملاقات کرده است، مینویسد: ((مراتب علمی شیخ را هیچ کس از دوست و دشمن منکر نبود و لکن گمان میکردند که فقط معلومات او منحصر به همان [[فقه]] و [[اصول]] است. نگارنده در چند جلسه فهمیدم قطع نظر از جنبه فقاهت از بقیه علوم هم اطلاع کافی دارند.)) <ref>مکتوبات، اعلامیه ها ، ... و چند گزارش پیرامون نقش شیخ فضل الله نوری، محمد ترکمان، ج 2، ص 326</ref> | مقام علمی شیخ فضلالله مورد توافق دوست و دشمن بود. او علاوه بر [[علوم اسلامی]] از دانشهای دیگر هم اطلاع داشت و به مسائل جامعه و مقتضیات زمان آگاه بود. یکی از کسانی که شیخ را ملاقات کرده است، مینویسد: ((مراتب علمی شیخ را هیچ کس از دوست و دشمن منکر نبود و لکن گمان میکردند که فقط معلومات او منحصر به همان [[فقه]] و [[اصول]] است. نگارنده در چند جلسه فهمیدم قطع نظر از جنبه فقاهت از بقیه علوم هم اطلاع کافی دارند.)) <ref>مکتوبات، اعلامیه ها ، ... و چند گزارش پیرامون نقش شیخ فضل الله نوری، محمد ترکمان، ج 2، ص 326</ref> | ||
[[ناظم الاسلام]] مینویسد: ((نگارنده روزی که مشار الیهه (شیخ فضلالله) در خانه آقای طباطبایی بود، در مجلس در ضمن مذاکره گفت ملای سیصد سال قبل به کار امروز | [[ناظم الاسلام]] مینویسد: ((نگارنده روزی که مشار الیهه (شیخ فضلالله) در خانه آقای طباطبایی بود، در مجلس در ضمن مذاکره گفت ملای سیصد سال قبل به کار امروز نمیخورد. شیخ در جواب گفت: خیلی دور رفتی بلکه ملای سی سال قبل به درد امروز نمیخورد. ملای امروز باید عالم به مقتضیات وقت باشد، باید مناسبات دول را نیز بداند.)) <ref>تاریخ بیداری ایرانیان، ناظم الاسلام کرمانی، ص 256</ref> | ||
[[ادوارد براون]] محقق و تاریخ نویس نامدار مینویسد: ((شیخ فضلالله از لحاظ علم و آراستگی به کمال معروف و [[فقیه]] جامع و کامل... مجتهد سرشناس و عالمی متبحر... و از لحاظ [[اجتهاد]] برتر از دیگران بود...)) <ref> انقلاب ایران، ادوارد براون، ترجمه احمد پژوه، ص 355</ref>مهدیقلی هدایت چنین گفته است: ((مقام علمی اش بالاتر از (دو سید) مسند نشین (طباطبایی و بهبهانی) است. طلاب و بیشتر اهل منبر دور او را دارند.)) <ref>خاطرات و خطرات، مهدیقلی هدایت، ص 155</ref> | [[ادوارد براون]] محقق و تاریخ نویس نامدار مینویسد: ((شیخ فضلالله از لحاظ علم و آراستگی به کمال معروف و [[فقیه]] جامع و کامل... مجتهد سرشناس و عالمی متبحر... و از لحاظ [[اجتهاد]] برتر از دیگران بود...)) <ref> انقلاب ایران، ادوارد براون، ترجمه احمد پژوه، ص 355</ref>مهدیقلی هدایت چنین گفته است: ((مقام علمی اش بالاتر از (دو سید) مسند نشین (طباطبایی و بهبهانی) است. طلاب و بیشتر اهل منبر دور او را دارند.)) <ref>خاطرات و خطرات، مهدیقلی هدایت، ص 155</ref> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
از نکات مهم زندگی شیخ، صبر او در برابر شایعات و اتهاماتی است که به او نسبت میدادند. استعمار و روشنفکران غربزده پس از فتوای تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی و تأثیر آن در جامعه به خطر نفوذ روحانیت در بین تودههای مردم برای جلوگیری از دستیابی آنان به منافع نامشروعشان پی برده بودند و بنابراین سعی در شکستن این پناهگاه تودههای مردم [[مسلمان]] داشتند. | از نکات مهم زندگی شیخ، صبر او در برابر شایعات و اتهاماتی است که به او نسبت میدادند. استعمار و روشنفکران غربزده پس از فتوای تحریم تنباکو توسط میرزای شیرازی و تأثیر آن در جامعه به خطر نفوذ روحانیت در بین تودههای مردم برای جلوگیری از دستیابی آنان به منافع نامشروعشان پی برده بودند و بنابراین سعی در شکستن این پناهگاه تودههای مردم [[مسلمان]] داشتند. | ||
درباره شیخ فضلاللّه در سطح وسیعی شایعات مسمومی را پخش کردند؛ بهطوریکه حتی [[آخوند خراسانی]] و ملا عبداللّه مازندرانی و میرزا خلیل تهرانی از [[مراجع]] [[نجف]] که انقلاب مشروطه را مورد تأیید قرار داده بودند، تحت تأثیر قرار گرفتند. [[امام خمینی(ره)]] دراینباره میفرماید: «حتی قضیه مرحوم آقا شیخ فضلاللّه را در نجف هم یک جور بدی منعکس کردند که آنجا هم صدایی از آن در نیامد. این جوری که ساختند در ایران و در سایر جاها». <ref>به نقل از کتاب نامداران راحل ص 152</ref> | درباره شیخ فضلاللّه در سطح وسیعی شایعات مسمومی را پخش کردند؛ بهطوریکه حتی [[آخوند خراسانی]] و ملا عبداللّه مازندرانی و میرزا خلیل تهرانی از [[مراجع]] [[نجف]] که انقلاب مشروطه را مورد تأیید قرار داده بودند، تحت تأثیر قرار گرفتند. [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی(ره)]] دراینباره میفرماید: «حتی قضیه مرحوم آقا شیخ فضلاللّه را در نجف هم یک جور بدی منعکس کردند که آنجا هم صدایی از آن در نیامد. این جوری که ساختند در ایران و در سایر جاها». <ref>به نقل از کتاب نامداران راحل ص 152</ref> | ||
== گفتار بزرگان == | == گفتار بزرگان == | ||
'''امام خمینی(قدسسره):''' | '''امام خمینی(قدسسره):''' | ||
خط ۹۱: | خط ۹۰: | ||
== پس از شهادت شیخ نوری == | == پس از شهادت شیخ نوری == | ||
قرائن و شواهد بسیار، حاکی است که آخوند پساز قتل شیخ، به ماهیت ضد اسلام جناحِ تندرو پیبرده و از طُرُق گوناگون به ریشه کن کردن آنان کوشید، که از جمله آنها حکم به انحراف مسلک تقی زاده و یاران وی از اسلام، و لزوم عزل و اخراج او از مجلس شورا بود. نهایتاً هم تصمیم گرفت که برای اصلاح امر مشروطه، به ایران بیاید که او را [[شهید]] ساختند. در این زمینه، نخست به گزارش معتبر تاریخی زیر توجه کنید: | قرائن و شواهد بسیار، حاکی است که آخوند پساز قتل شیخ، به ماهیت ضد اسلام جناحِ تندرو پیبرده و از طُرُق گوناگون به ریشه کن کردن آنان کوشید، که از جمله آنها حکم به انحراف مسلک تقی زاده و یاران وی از اسلام، و لزوم عزل و اخراج او از مجلس شورا بود. نهایتاً هم تصمیم گرفت که برای اصلاح امر مشروطه، به ایران بیاید که او را [[شهید]] ساختند. در این زمینه، نخست به گزارش معتبر تاریخی زیر توجه کنید: | ||
آقای محمد واعظ زاده خراسانی، فرزند شیخ مهدی واعظ خراسانیاند که در عصر خود خطیب بزرگ [[مشهد]] بوده است. [[واعظ زاده]] به نقل از پدر، ماجرای جالبی را از مبارزه آخوند (پس از قتل شیخ) با جناح تندرو مشروطه نقل | آقای محمد واعظ زاده خراسانی، فرزند شیخ مهدی واعظ خراسانیاند که در عصر خود خطیب بزرگ [[مشهد]] بوده است. [[واعظ زاده]] به نقل از پدر، ماجرای جالبی را از مبارزه آخوند (پس از قتل شیخ) با جناح تندرو مشروطه نقل میکند که شنیدنی است. وی به نقل از پدر خویش (شیخ مهدی واعظ) مینویسد: | ||
بسیاری از علمای طرفدار مشروطه وقتی نیرنگها را فهمیدند، با مشروطه مخالفت کردند و از طرفداریهای خود پشیمان شدند. پس از استقرار مشروطیت و تشکیل مجلس، نامهای سری از طرف مرحوم آخوند خراسانی، حامیِ مهمٍّ مشروطیت، به مشهد رسید.... | بسیاری از علمای طرفدار مشروطه وقتی نیرنگها را فهمیدند، با مشروطه مخالفت کردند و از طرفداریهای خود پشیمان شدند. پس از استقرار مشروطیت و تشکیل مجلس، نامهای سری از طرف مرحوم آخوند خراسانی، حامیِ مهمٍّ مشروطیت، به مشهد رسید.... | ||
خط ۱۰۰: | خط ۹۸: | ||
آخوند در آن نامه نوشته بودند: هدف ما از مشروطیت، برقراری عدالت و ترویج اسلام بود، نه اینکه مالیاتهای سنگینی برای مردم وضع کنند و... بنابراین بر هر مسلمانی [[واجب]] است که با مشروطیت مبارزه کند.» <ref> مجله حوزه، ش 41، آذر و دی 1369، صص 28-27 (ایام: تفصیل ماجرا در ص 5 همین شماره آمده است)</ref> | آخوند در آن نامه نوشته بودند: هدف ما از مشروطیت، برقراری عدالت و ترویج اسلام بود، نه اینکه مالیاتهای سنگینی برای مردم وضع کنند و... بنابراین بر هر مسلمانی [[واجب]] است که با مشروطیت مبارزه کند.» <ref> مجله حوزه، ش 41، آذر و دی 1369، صص 28-27 (ایام: تفصیل ماجرا در ص 5 همین شماره آمده است)</ref> | ||
از مرحوم آخوند و مازندرانی، در فاصله شهادت شیخ و مرگ مشکوک و زود هنگام آخوند، اعلامیهها و بیانیههای بسیاری در توضیح ماهیت اسلامیِ مشروطه مورد نظر آنان، و انتقاد شدید از عملکرد مشروطه خواهان غربزده و [[سکولار]] صادر شد که ذکر و توضیح همه آنها، کتابی قطور | از مرحوم آخوند و مازندرانی، در فاصله شهادت شیخ و مرگ مشکوک و زود هنگام آخوند، اعلامیهها و بیانیههای بسیاری در توضیح ماهیت اسلامیِ مشروطه مورد نظر آنان، و انتقاد شدید از عملکرد مشروطه خواهان غربزده و [[سکولار]] صادر شد که ذکر و توضیح همه آنها، کتابی قطور میطلبد. | ||
== پانویس == | == پانویس == |