confirmed
۸٬۰۹۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶۷: | خط ۲۶۷: | ||
چنانکه از مکاتبات صدرالدین قونوی با خواجه نصیرالدین طوسی، اعتراضات قونوی بر برخی از آراء مشائیان، مقدمۀ قیصری بر فصوص الحکم و به ویژه رسالۀ تمهید القواعد ابن ترکه به روشنی آشکار است، عرفان نظری ابن عربی نه تنها در حوزههای علمیۀ ایران تدریس میشده، بلکه در تکوین حکمت متعالیۀ ملاصدرا نیز بیتأثیر نبوده است. | چنانکه از مکاتبات صدرالدین قونوی با خواجه نصیرالدین طوسی، اعتراضات قونوی بر برخی از آراء مشائیان، مقدمۀ قیصری بر فصوص الحکم و به ویژه رسالۀ تمهید القواعد ابن ترکه به روشنی آشکار است، عرفان نظری ابن عربی نه تنها در حوزههای علمیۀ ایران تدریس میشده، بلکه در تکوین حکمت متعالیۀ ملاصدرا نیز بیتأثیر نبوده است. | ||
" | |||
=صدرالدین شیرازی= | |||
شاید بتوان گفت که ارتباط میان فلسفه و عرفان، در حکمت متعالیۀ صدرالدین شیرازی (د ۱۰۵۰ق/۱۶۴۰م) به اوج کمال خود میرسد و تلفیقی از حکمت مشرقیۀ ابن سینا، حکمت اشراق سهروردی، کلام عقلیای که به وسیلۀ خواجه نصیرالدین طوسی با نگارش تجرید الاعتقاد و شارحان آن پایهریزی شده بود، و عرفان نظری ابن عربی، در آراء ملاصدرا به چشم میخورد. | |||
== وحدت فلسفه و عرفان== | |||
از نکات قابل توجه اینکه شارحان و مفسرانِ هر یک از حوزههای فلسفیِ نامبرده، گرایشی به مکتبهای دیگر داشتهاند و این امر خود وحدت میان فلسفه و عرفان را آسانتر ساخته است. | |||
مشائیانی چون خواجه نصیر و باباافضل کاشانی، و اشراقیانی چون دشتکیها مثل صدرالدین محمد حسینی دشتکی (د ۹۰۳ق/۱۴۹۸م) و غیاثالدین منصور بن محمد (د نیمۀ سدۀ ۱۰ق/۱۶م) و جلالالدین دوانی (د ۹۰۸ق/۱۵۰۲م) تمایلات عرفانی داشتهاند و چنانکه دیدیم، شارحان عرفان نظری ابن عربی نیز به مکاتب مشائی و اشراقی متمایل بودهاند و همین امر جمع بین این مشربهای مختلف را در حکمت متعالیۀ ملاصدرا آسانتر کرده است. | |||
با ظهور دولت صفویه و ایجاد مکتب اصفهان در سدۀ ۱۰ق/ ۱۶م، پیوند میان فلسفه و عرفان، به وسیلۀ میرداماد (د ۱۰۴۱ق/ ۱۶۳۱م) و میر فندرسکی (د ۱۰۵۱ق/۱۶۴۱م) محکمتر شد و جمع میان حکمت بحثی (استدلالی) و حکمت ذوقی (عرفانی) که شیخ اشراق آن را مطرح کرده بود، در حکمت متعالیۀ ملاصدرا به اوج کمال خود رسید. | |||
== معنای حکمت متعالیه== | |||
صدرالدین از فلسفۀ خود به «حکمتنا المتعالیة عن البحث» تعبیر میکند، یعنی حکمتی که از بحث و استدلال آغاز میشود، ولی در آن متوقف نمیگردد و از آنجا به مدارج عالیترِ معرفت که همان علم ذوقی و کشف عرفانی باشد، تعالی مییابد. | |||
==اسفار اربعه== | |||
ملاصدرا در اسفار، عبادت قلبیه، طهارت نفس و تزکیۀ آن، و ریاضت بدن را شرط وصول به این حکمت میداند و میگوید که در حکمت متعالیۀ او علاوه بر توغل در حکمت بحثی و استدلالی، سلوک در ۴ سفر عرفانی، یعنی سفر از خلق به حق، سفر بالحق فی الحق، سفر من الحق الی الخلق بالحق، و سفر بالحق فی الخلق ضرورت دارد و ترتیب کتاب او هم بر مبنای همین سفرهای چهارگانه تنظیم شده است. <ref>صدرالدین شیرازی، محمد، ج۱، ص۳-۱۸، الاسفار، به کوشش غلامرضا اعوانی، تهران، ۱۳۸۳ش.</ref> | |||
== دو قوس عرفانی== | |||
بهعلاوه بیشترِ کتابهای فلسفی ملاصدرا بر مبنای دو قوس عرفانی نزولی و صعودی تدوین گردیده است که از وجودشناسی و مراتب تنزلات وجود از عوالم جبروت و ملکوت و ناسوت آغاز میشود و این سیر نزولی به انسان که جامع مراتب وجود است، میانجامد. سیر صعودی شعوری، از انسان شروع میشود. | |||
او با طی همان مدارج در باطن خویش، از طبیعت آغاز میکند و پس از گذشتن از عالم ملکوت و جبروت، به اصل الاهی خویش متصل میشود. | |||
بنابر این، بخش مهمی از کتابهای صدرالدین به وجود انسان، به ویژه انسان کامل اختصاص یافته است و آثار او غالباً به بحث نبوت و ولایت که همان کمال مبحث وجود است، پایان میگیرد. | |||
== جهات وحدت فلسفه و عرفان== | |||
در آثار ملاصدرا، ایجاد وحدت میان تصوف و فلسفه در دو جهت صورت میگیرد: | |||
=== روش فلسفی و بحثی=== | |||
یکی از جهت فلسفه، چنان که در کتابهای او مانند اسفار مشهود است، که در آن، مطالب کاملاً فلسفی و به روش بحثی و استدلالی است، ولی در مطاوی آن مطالب عرفانی با عنوان اقوال اهل ذوق و عرفان، یا کلام ابن عربی یا حکمت عرشیه، حکمت مشرقیه یا بیان منهج کملین از صوفیه، به چشم میخورد. | |||
وی در اسفار از این عارفان نام میبرد: ابوبکر واسطی؛ ابوسعید خراز (نقل قول و تفسیر کلام وی دربارۀ روح)؛ ابن عطا (گفتار وی دربارۀ اینکه خداوند ارواح را قبل از اجساد خلق کرده است)؛ حلاج؛ ابوعبدالرحمان سلمی؛ بایزید بسطامی (سخن وی دربارۀ نفس، نیز سخن او دربارۀ ماهیت روح و حقیقت انسان)؛ ابوطالب مکی (سخن وی دربارۀ صفات واجب، سخن او در قوت القلوب دربارۀ روح و نفس، نیز سخن وی دربارۀ معنای صراط)؛ جنید (دربارۀ ماهیت روح، صفت محبان، حدیث کان الله...)؛ خواجه عبدالله انصاری (مسئلۀ توحید خواص)؛ عطار نیشابوری (مراد از اطلاق لفظ وجود بر واجب)؛ ابوحامد محمد غزالی (سخن وی دربارۀ وجود ممکن، اینکه آیا عقل میتواند حقیقت همه چیز را ادراک کند، اینکه موجودات وجود حقیقی دارند و کثرت وجود آنها منافی با وحدت حقیقت وجود نیست، مراتب توحید و توحید خاص، تفسیر او از آیۀ «کل شیء هالک...»، سخن او دربارۀ طبقات مردم در فهم معانی قرآن، اینکه این عالم بهترین عالم ممکن است، اینکه قوای نباتی صادر از فعل فرشتگان است، احوال روح پس از جدایی از بدن، معاد جسمانی، اعتقاد او به دو گونه معاد روحانی و جسمانی، پیروی او از شیخ الرئیس در معاد روحانی، تفسیر وی از وعد و وعید، نقد تفسیر او از معاد جسمانی، تأویل او از حیث عجب الذنب و...)؛ مولانا جلالالدین بلخی صاحب مثنوی (اطلاق لفظ وجود به معنی واجب، شمول ارادت خداوند به همه چیز، مسئلۀ رضا به قضای الاهی)؛ ابن عربی (۲۲۷ بار دربارۀ مسائل متعدد، از جمله سخن او دربارۀ صور مرآتیه، دربارۀ وجود ذهنی، قدرت عارف بر ایجاد صور در عالم خارج، وجود منبسط، نَفَس رحمان، هباء و عنقاء مُغرب، مراد وی از اطلاق لنفسه وجود، کلام وی دائر بر اینکه حق وجود مطلق است، مسئلۀ اختلاف وی با علاءالدولۀ سمنانی، اینکه هرچه هست میشود، متناهی است، در معنی تجلی حق، مسئلۀ حرکت جوهری در فصوص و فتوحات، سخن وی دربارۀ حدوث عالم، بحث وی دربارۀ علم خداوند، اینکه ترکیب در معانی عقلی منافی با احدیت وجود نیست، دربارۀ تفصیل معانی و صور در علم باری، علم خداوند به ماسوای ذات، بحث دربارۀ تقسیمات سهگانۀ کلام، سخن وی دربارۀ محو و اثبات کلام حق، تفسیر او از لوح، قلم، قلم اعلا و لوح محفوظ، تفسیر او از کلام غزالی دربارۀ اینکه این عالم بهترین عالم ممکن است، اینکه نظام این عالم بهتـرین نظام است و انسـان ــ به عنـوان صورت خداونـد ــ در احسن تقویم آفریده شده است، اینکه عالم مظهر جمال الاهی است، ارتباط انسان با عالم، اینکه انسان کامل خلیفۀ خداوند است، اینکه انسان کامل صاحب مقام جمعی است، سخن وی دربارۀ برزخ، سخن وی در تفسیر عجب الذنب، نقل کلام وی دائر بر اینکه وجود انسان مراتبی دارد که برخی از آنها پیش از نشئت دنیوی است، تفسیر او از اعیان ثابته، کلام وی دربارۀ حیات اجسام و اجساد، کلام وی دربارۀ نفخ صور و حقیقت مرگ، سخن وی دربارۀ شجرۀ طوبی، نظر او دربارۀ تجدد احوال اهل دوزخ، تفسیر وی از حدیث معروف به حدیث تحول و...)؛ علاءالدولۀ سمنانی (در اعتبارات وجود، قول وی مبنی بر اینکه ذات واجب ورای وجود و عدم است، اعتراضات وی بر حواشی فتوحات، اشکال او بر اطلاق وجود مطلق بر حق، اینکه حق منعوت به هر نعتی است، قول او مبنی بر اینکه عالم عدم محیط بر وجود است، قول او در وحدت وجود و واجب تعالی)؛ عینالقضات همدانی (قول او مبنی بر اینکه عقل میزان صحیح احکام است و احکام آن همیشه صادق است)؛ داوود قیصری (قول او مبنی بر عدم خلود در جهنم و مسئلۀ بهشت و دوزخ و اعراف)؛ صدرالدین قونوی (سخن او دربارۀ مفهوم و حقیقت وجود و اعتبارات آن، مراد او از اطلاق لفظ وجود، اشکالات شیخ علاءالدولۀ سمنانی بر وی، سخن وی دربارۀ عدمی بودن ممکنات، ارتباط وجود غیبی و وجود عینی، ظهور احکام وجود، علم حق تعالی)؛ و صوفیه (۳۴ بار در مواضع مختلف، با طیف گستردهای از مسائل نظری). <ref>ارنست، کارل و، تصوف و فلسفه از نظر ملاصدرا، مجموعه مقالات همایش جهانی حکیم ملاصدرا، تهران، ۱۳۷۸ش.</ref><ref>میری، محسن و محمدجعفر علمی، ج۱، ص۸۳-۸۵، فهرست موضوعی کتاب الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعۀ صدر المتألهین، تهران، ۱۳۷۴ش.</ref><ref>میری، محسن و محمدجعفر علمی، ج۱، ص۸۷، فهرست موضوعی کتاب الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعۀ صدر المتألهین، تهران، ۱۳۷۴ش.</ref><ref>میری، محسن و محمدجعفر علمی، ج۱، ص۱۱۱، فهرست موضوعی کتاب الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعۀ صدر المتألهین، تهران، ۱۳۷۴ش.</ref><ref>میری، محسن و محمدجعفر علمی، ج۱، ص۱۱۴، فهرست موضوعی کتاب الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعۀ صدر المتألهین، تهران، ۱۳۷۴ش.</ref><ref>میری، محسن و محمدجعفر علمی، ج۱، ص۱۲۳، فهرست موضوعی کتاب الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعۀ صدر المتألهین، تهران، ۱۳۷۴ش.</ref><ref>میری، محسن و محمدجعفر علمی، ج۱، ص۱۴۹، فهرست موضوعی کتاب الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعۀ صدر المتألهین، تهران، ۱۳۷۴ش.</ref><ref>میری، محسن و محمدجعفر علمی، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۲، فهرست موضوعی کتاب الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعۀ صدر المتألهین، تهران، ۱۳۷۴ش.</ref><ref>میری، محسن و محمدجعفر علمی، ج۱، ص۱۶۲-۱۶۴، فهرست موضوعی کتاب الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعۀ صدر المتألهین، تهران، ۱۳۷۴ش.</ref><ref>میری، محسن و محمدجعفر علمی، ج۱، ص۱۷۴-۱۷۵، فهرست موضوعی کتاب الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعۀ صدر المتألهین، تهران، ۱۳۷۴ش.</ref><ref>میری، محسن و محمدجعفر علمی، ج۱، ص۱۷۷-۱۷۸، فهرست موضوعی کتاب الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعۀ صدر المتألهین، تهران، ۱۳۷۴ش.</ref><ref>میری، محسن و محمدجعفر علمی، ج۱، ص۱۸۷-۱۸۸، فهرست موضوعی کتاب الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعۀ صدر المتألهین، تهران، ۱۳۷۴ش.</ref> | |||
از تأمل در مسائلِ یاد شده پیداست که ملاصدرا با چه دقتی مسائل نظری صرف را که عارفان مطرح ساختهاند، مورد بررسی قرار داده، و آنها را به عنوان مسائل حکمی ـ فلسفی وارد نظام حکمت متعالیۀ خویش کرده است. | |||
=== تفسیر قرآن و حدیث=== | |||
روش دیگر او، استفاده از حکمت متعالیه در بیان حقایق وحیانی از قرآن و حدیث است که بهترین نمونۀ آن در تفسیر برخی از سورههای قرآن، در شرح اصول کافی و برخی دیگر از آثار او چون اسرار الآیات به چشم میخورد. | |||
== نقد صوفیان== | |||
وی در کتاب کسر اصنام الجاهلیه به ذم و نکوهش صوفیان زمان خود میپردازد و در عین اینکه هیچ درجهای را نزد خداوند برتر از معرفت ذات و صفات و افعال او نمیداند و عارف ربانی را نزدیکترین کس به خداوند میشمارد، اما بیشتر صوفیان زمان خویش را عاری از معرفت میخواند. <ref>صدرالدین شیرازی، محمد، ج۱، ص۳۱-۴۵، کسر اصنام الجاهلیة، به کوشش محسن جهانگیری، تهران، ۱۳۸۱ش.</ref><ref>صدرالدین شیرازی، محمد، ج۱، ص۵۴، کسر اصنام الجاهلیة، به کوشش محسن جهانگیری، تهران، ۱۳۸۱ش.</ref> | |||
== رشد حکمت متعالیه== | |||
به رغم مخالفتهایی که با گرایشهای عرفانی، هم از سوی فیلسوفانی چون ملا رجبعلی تبریزی و شاگردان وی که گرایش مشائی صرف داشتند، و هم از سوی فقهای جبل عامل که با تشکیل حکومت شیعی صفوی به ایران مهاجرت کرده بودند، صورت میگرفت، جمع بین حکمت و عرفان پس از صدرالمتألهین شیرازی، در پیروان حکمت متعالیه ادامه یافت. | |||
ملا محسن فیض کاشانی، شاگرد و داماد ملاصدرا کتاب محجة البیضاء را به سبک احیاء العلوم غزالی نوشت و در آن از احادیث امامان شیعه استفاده کرد. کلمات مکنونۀ او نیز مشحون از تعبیرات و اصطلاحات عرفانی است و اصول المعارف او هم متأثر از حکمت متعالیۀ ملاصدراست. | |||
همین گرایش جمع بین مبادی عرفان و حکمت، نزد فیلسوفان مکتب اصفهان و مکتب سبزوار، به ویژه حاج ملاهادی سبزواری و حکمای اربعۀ تهران، یعنی آقا علی مدرس، آقا محمدرضا قمشهای، ملا حسین سبزواری و تا حد کمتری نزد میرزا ابوالحسن جلوه، و شاگردان آنها، و در دوران معاصر نزد بزرگانی چون امام خمینی، علامه طباطبایی، علامه سید محمدکاظم عصار، علامه رفیعی قزوینی و دیگر پیروان حکمت متعالیه دیده میشود. | |||
=فهرست منابع= | |||
(۱) ابراهیمی دینانی، غلامحسین، دفتر عقل و آیت عشق، تهران، ۱۳۸۰ش. | |||
(۲) ابن رشد، محمد، الکشف عن مناهج الادلة، به کوشش محمودعلی صبح، قاهره، ۱۹۳۵ق. | |||
(۳) ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، به کوشش محمود شهابی، تهران، ۱۳۳۹ش. | |||
(۴) ارنست، کارل و، تصوف و فلسفه از نظر ملاصدرا، مجموعه مقالات همایش جهانی حکیم ملاصدرا، تهران، ۱۳۷۸ش. | |||
(۵) زرینکوب، عبدالحسین، دنبالۀ جستوجو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۶۲ش. | |||
(۶) سنایی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضـوی، تهران، ۱۳۶۲ش. | |||
(۷) سهروردی، یحیـی، التلویحات، مجموعۀ مصنفات، ج۱، به کوشش هانری کـربن، تهران، ۱۳۵۵ش. | |||
(۸) سهروردی، یحیـی، حکمة الاشراق، مجموعۀ مصنفات، ج ۲، به کوشش هانری کـربن، تهران، ۱۳۵۵ش. | |||
(۹) صدرالدین شیرازی، محمد، الاسفار، به کوشش غلامرضا اعوانی، تهران، ۱۳۸۳ش. | |||
(۱۰) صدرالدین شیرازی، محمد، کسر اصنام الجاهلیة، به کوشش محسن جهانگیری، تهران، ۱۳۸۱ش. | |||
(۱۱) عطار نیشابوری، فریدالدین، اسرارنامه، به کوشش صادق گوهرین، تهران، ۱۳۳۸ش/۱۹۵۹م. | |||
(۱۲) عطار نیشابوری، فریدالدین، مصیبتنامه، به کوشش عبدالوهاب نورانی وصال، تهران، ۱۳۶۶ش. | |||
(۱۳) عطار نیشابوری، فریدالدین، منطق الطیر، به کوشش محمدرضا شفیعیکدکنی، تهران، ۱۳۸۳ش. | |||
(۱۴) عینالقضات همدانی، تمهیدات، به کوشش عفیف عسیران، تهران، ۱۳۴۱ش. | |||
(۱۵) عینالقضات همدانی، زبدة الحقائق، به کوشش عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش. | |||
(۱۶) عینالقضات همدانی، نامهها، به کوشش علینقی منزوی و عفیف عسیران، تهران، ۱۳۶۲ش. | |||
(۱۷) غزالی، محمد، تهافة الفلاسفة، به کوشش سلیمان دنیا، قاهره، دارالمعارف. | |||
(۱۸) غزالی، محمد، مشکٰوة الانوار، به کوشش عبدالعزیز عزالدین سیروان، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۶م. | |||
(۱۹) غزالی، محمد، المنقذ من الضلال، به کوشش عبدالحلیم محمود، قاهره، ۱۳۸۸ق. | |||
(۲۰) فروزانفر، بدیعالزمان، ابوعلی سینا و تصوف، یغما، تهران، ۱۳۳۳ش. | |||
(۲۱) فروزانفر، بدیعالزمان، فارابی و تصوف، یغما، تهران، ۱۳۳۰ش. | |||
(۲۲) قمی، محمد، رسائل حکیم سبزواری، به کوشش جلالالدین آشتیانی، مشهد، ۱۳۷۰ش. | |||
(۲۳) لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تهران، ۱۳۷۷ش. | |||
(۲۴) معارف، عباس، نگاهی دوباره به مبادی حکمت انسی، تهران، ۱۳۸۰ش. | |||
(۲۵) مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن نیز نصرالله پورجوادی، تهران، ۱۳۶۳ش. | |||
(۲۶) میری، محسن و محمدجعفر علمی، فهرست موضوعی کتاب الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعۀ صدر المتألهین، تهران، ۱۳۷۴ش. | |||
(۲۷) نصر، سیدحسین، رابطۀ بین تصوف و فلسفه در فرهنگ ایران، ایراننامه، تهران، ۱۳۶۱ش. | |||
=پانویس= | =پانویس= |