قوم تاتار: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
=منشأ تاتارها=
=منشأ تاتارها=
دربارۀ منشأ تاتارها اختلاف نظرهایی وجود دارد. رشیدالدین فضل‌الله تاتارها را از ترکان دانسته است که بعدها در ردۀ مغولان درآمدند و مغول نامیده شدند. [۲۴][۲۵][۲۶] این نظر رشیدالدین فضل‌الله از سوی بارتولد با تردید تلقی شده است. وی با استناد به نام تاتار در سنگ‌نبشتۀ اورخون، متعلق به سدۀ ۲ق/ ۸م، می‌نویسد که در آن زمان (دست کم ۴ سده پیش از حملۀ مغولان)، گروه مذکور را مغول می‌نامیدند و نام ترک بر آنان اطلاق نشده بود. [۲۷]‌
دربارۀ منشأ تاتارها اختلاف نظرهایی وجود دارد. رشیدالدین فضل‌الله تاتارها را از ترکان دانسته است که بعدها در ردۀ مغولان درآمدند و مغول نامیده شدند. [۲۴][۲۵][۲۶] این نظر رشیدالدین فضل‌الله از سوی بارتولد با تردید تلقی شده است. وی با استناد به نام تاتار در سنگ‌نبشتۀ اورخون، متعلق به سدۀ ۲ق/ ۸م، می‌نویسد که در آن زمان (دست کم ۴ سده پیش از حملۀ مغولان)، گروه مذکور را مغول می‌نامیدند و نام ترک بر آنان اطلاق نشده بود. [۲۷]‌
مؤلف‌ حدودالعالم تاتارها را بخشی‌از تغزغز معرفی کرده است، [۲۸] اما گردیزی‌ آنان‌ را بخشی‌ از کیماک دانسته‌ است‌. [۲۹] گومیلف نظر مؤلف حدودالعالم را درست دانسته، نام تاتار را مرادف با اغوز (غز) آورده و افزوده است که نام این گروه را در رویداد‌نامه‌های چینی «شی وِی» نوشته‌اند که تصحیفی از واژۀ کهن «سیان‌بی» است. [۳۰]‌
مؤلف‌ حدودالعالم تاتارها را بخشی‌از تغزغز معرفی کرده است، [۲۸] اما گردیزی‌ آنان‌ را بخشی‌ از کیماک دانسته‌ است‌. [۲۹] گومیلف نظر مؤلف حدودالعالم را درست دانسته، نام تاتار را مرادف با اغوز (غز) آورده و افزوده است که نام این گروه را در رویداد‌نامه‌های چینی «شی وِی» نوشته‌اند که تصحیفی از واژۀ کهن «سیان‌بی» است. [۳۰]‌
بارتولد تاتارها را مرکب از دو مجموعه قبایل با نام‌های «سی تاتار» و «نه تاتار» دانسته است [۳۱] که مجموع آنان را ۷۰ هزار خانوار نوشته‌اند. [۳۲] گومیلف بر آن است که در ۵۵۴م امیرنشین‌های پراکندۀ تورکوت‌ها (ترکان باستان) متفق شدند و دولتی امپراتوری تشکیل دادند. [۳۳] در این زمان ۳ قوم به نام‌های تاتاب (به زبان چینی خی)، کیدان، و سی تاتار در شرق استقرار داشتند. عنوان تاتار، نخستین‌بار در میان قبائل مغول پدید آمد.
بارتولد تاتارها را مرکب از دو مجموعه قبایل با نام‌های «سی تاتار» و «نه تاتار» دانسته است [۳۱] که مجموع آنان را ۷۰ هزار خانوار نوشته‌اند. [۳۲] گومیلف بر آن است که در ۵۵۴م امیرنشین‌های پراکندۀ تورکوت‌ها (ترکان باستان) متفق شدند و دولتی امپراتوری تشکیل دادند. [۳۳] در این زمان ۳ قوم به نام‌های تاتاب (به زبان چینی خی)، کیدان، و سی تاتار در شرق استقرار داشتند. عنوان تاتار، نخستین‌بار در میان قبائل مغول پدید آمد.


==زیستگاه تاتارها==
==زیستگاه تاتارها==
تاتارها کوچندگانی بودند که‌ در سده‌های ۶-۹م در محدودۀ جنوب شرقی دریاچۀ بایکال در سیبری ‌استقرار داشتند‌. [۳۴] برخی‌ زیستگاه تاتاران را در جنوب غرب دریاچۀ بایکال، به تقریب تا ناحیۀ کرولِن دانسته‌اند. [۳۵]‌
تاتارها کوچندگانی بودند که‌ در سده‌های ۶-۹م در محدودۀ جنوب شرقی دریاچۀ بایکال در سیبری ‌استقرار داشتند‌. [۳۴] برخی‌ زیستگاه تاتاران را در جنوب غرب دریاچۀ بایکال، به تقریب تا ناحیۀ کرولِن دانسته‌اند. [۳۵]‌
کاشغری مطالبی دربارۀ اقوامی که به‌ ترکی سخن نمی‌گفتند، نقل کرده است؛ اما این آگاهی‌ها چندان روشن نیستند و نشانه‌هایی از سرزمین‌های دوردست شمال شرقی قارۀ آسیا به‌ دست نمی‌دهند. همو ضمن بحث دربارۀ اقوام قای (گای) و تاتار، زیستگاه آنان را در غرب سرزمین ترکان نوشته است، اما در عین‌حال یادآور شده است که تاتارها در اُتوکان (اوتوگِن) ــ که جایگاهی در بیابان‌های تاتار (تتار) نزدیک سرزمین اویغور بوده است ــ می‌زیستند. [۳۶][۳۷]‌
کاشغری مطالبی دربارۀ اقوامی که به‌ ترکی سخن نمی‌گفتند، نقل کرده است؛ اما این آگاهی‌ها چندان روشن نیستند و نشانه‌هایی از سرزمین‌های دوردست شمال شرقی قارۀ آسیا به‌ دست نمی‌دهند. همو ضمن بحث دربارۀ اقوام قای (گای) و تاتار، زیستگاه آنان را در غرب سرزمین ترکان نوشته است، اما در عین‌حال یادآور شده است که تاتارها در اُتوکان (اوتوگِن) ــ که جایگاهی در بیابان‌های تاتار (تتار) نزدیک سرزمین اویغور بوده است ــ می‌زیستند. [۳۶][۳۷]‌
نام اوتوگن در سنگ‌نبشتۀ اورخون به صورت اُتوکِن آمده است. [۳۸] اتوکن در سدۀ ۵ق/۱۱م‌ زیستگاه تاتاران بود. [۳۹] در ۵۹۴م تولی‌خان ترک «سی تاتار» را تابع (ایل) کرد. [۴۰] در متن بزرگ سنگ‌نبشتۀ اورخون ضمن برشمردن طَبقاچ و تغوذ اوغوذ (تُغُز غُز) به عنوان دشمنان شرقی و غربی ترکان، به قرقیزان، کوره‌کنان، سی تاتار، ختای و تاتاب‌ها در ردیف دشمنان خاقان ترک اشاره شده است. [۴۱]‌
نام اوتوگن در سنگ‌نبشتۀ اورخون به صورت اُتوکِن آمده است. [۳۸] اتوکن در سدۀ ۵ق/۱۱م‌ زیستگاه تاتاران بود. [۳۹] در ۵۹۴م تولی‌خان ترک «سی تاتار» را تابع (ایل) کرد. [۴۰] در متن بزرگ سنگ‌نبشتۀ اورخون ضمن برشمردن طَبقاچ و تغوذ اوغوذ (تُغُز غُز) به عنوان دشمنان شرقی و غربی ترکان، به قرقیزان، کوره‌کنان، سی تاتار، ختای و تاتاب‌ها در ردیف دشمنان خاقان ترک اشاره شده است. [۴۱]‌
از متن سنگ‌نبشتۀ اورخون چنین بر می‌آید که در آن زمان هنوز نام ترک بر تاتارها اطلاق نشده بود، ولی در کتاب دیوان لغات الترک که ظاهراً در سدۀ ۵ق/۱۱م نوشته شده، نام تاتار (تتار) در ردیف قبایل ترک آمده است. به نظر می‌رسد که پس از پیروزی‌های ترکان، تاتارها ایل (تابع) شده باشند. [۴۲][۴۳] گومیلف [۴۴] برآن است که شابولیو نخستین خان ترک در اتوکان (اُتوکن) مرکز نواحی تحت فرمان خویش مستقر شد. پس از او قراچورین مقر خود را به آق‌طاغ (سپیدکوه) در شمال تیان‌شان انتقال داد. با ظهور دولت قراختاییان، ترکان از اراضی کنونی مغولستان بیرون رانده شدند و پیشروی‌های مغولان آغاز گردید. [۴۵]‌
از متن سنگ‌نبشتۀ اورخون چنین بر می‌آید که در آن زمان هنوز نام ترک بر تاتارها اطلاق نشده بود، ولی در کتاب دیوان لغات الترک که ظاهراً در سدۀ ۵ق/۱۱م نوشته شده، نام تاتار (تتار) در ردیف قبایل ترک آمده است. به نظر می‌رسد که پس از پیروزی‌های ترکان، تاتارها ایل (تابع) شده باشند. [۴۲][۴۳] گومیلف [۴۴] برآن است که شابولیو نخستین خان ترک در اتوکان (اُتوکن) مرکز نواحی تحت فرمان خویش مستقر شد. پس از او قراچورین مقر خود را به آق‌طاغ (سپیدکوه) در شمال تیان‌شان انتقال داد. با ظهور دولت قراختاییان، ترکان از اراضی کنونی مغولستان بیرون رانده شدند و پیشروی‌های مغولان آغاز گردید. [۴۵]‌
در سنگ‌نبشتۀ اورخون [۴۶] بارها از سرزمین اتوکن به عنوان زیستگاه ترکان یاد شده است. این سرزمین در نیمۀ دوم سدۀ ۵ق/۱۱م در منطقۀ زیستگاه تاتاران واقع بود. [۴۷] گردیزی جایگاه ۷ قبیله از تاتار را منطقۀ رود ارتش (ایرتیش) دانسته است. [۴۸] در سدۀ ۲ق/ ۸م تاتارها در اطراف رود آمور مستقر شدند. آن‌ها در کرانه‌های رود به ماهی‌گیری، و در محدودۀ دریاچۀ بایکال به دام‌پروری اشتغال ورزیدند. [۴۹] در ۲۰۵ق/ ۸۲۰م قبایل تاتار از محدودۀ رود آمور به ناحیۀ اینشان در سیبری نقل مکان کردند. [۵۰]‌
در سنگ‌نبشتۀ اورخون [۴۶] بارها از سرزمین اتوکن به عنوان زیستگاه ترکان یاد شده است. این سرزمین در نیمۀ دوم سدۀ ۵ق/۱۱م در منطقۀ زیستگاه تاتاران واقع بود. [۴۷] گردیزی جایگاه ۷ قبیله از تاتار را منطقۀ رود ارتش (ایرتیش) دانسته است. [۴۸] در سدۀ ۲ق/ ۸م تاتارها در اطراف رود آمور مستقر شدند. آن‌ها در کرانه‌های رود به ماهی‌گیری، و در محدودۀ دریاچۀ بایکال به دام‌پروری اشتغال ورزیدند. [۴۹] در ۲۰۵ق/ ۸۲۰م قبایل تاتار از محدودۀ رود آمور به ناحیۀ اینشان در سیبری نقل مکان کردند. [۵۰]‌


=ریشه قومی تاتارها=
=ریشه قومی تاتارها=
تاتارها را اغلب از اقوام «تورانی زردپوست» یا از اقوام «اورال ـ آلتایی» دانسته‌اند، [۵۱][۵۲] اما به گفته برخی از متأخرین، بهتر است که تاتارها و ترک‌ها از «تورانیان سفیدپوست» شمرده شوند. [۵۳] [۵۴]
تاتارها را اغلب از اقوام «تورانی زردپوست» یا از اقوام «اورال ـ آلتایی» دانسته‌اند، [۵۱][۵۲] اما به گفته برخی از متأخرین، بهتر است که تاتارها و ترک‌ها از «تورانیان سفیدپوست» شمرده شوند. [۵۳] [۵۴]
ریشه قومی تاتارها، مانند ریشه بیش‌تر اقوام مغولی و ترکی، دقیقاً معلوم نیست، اما به عقیده بیش‌تر محققان، تاتارها از اقوام ترک بوده‌اند، [۵۵][۵۶][۵۷][۵۸][۵۹][۶۰] که به دلیل اختلاط با مغول‌ها، خصوصیات نژادی آنان را کسب کرده‌اند. [۶۱] عده‌ای نیز با ترک دانستن تاتارها مخالف‌اند. [۶۲][۶۳] همچنین برخی محققان از احتمال انتساب تاتارها، و مغول‌ها، به «شی ـ وِی» ها ــ که آن‌ها را «مغول‌های ابتدایی» دانسته‌اند ــ یا همان هفتالیان (هون‌های سفید/ افتالیت/ هپتالیان/ هیاطله)، سخن به میان آورده‌اند [۶۴][۶۵][۶۶][۶۷] ظاهراً نسب هون‌های سفید نیز به هون‌ها (همان «هسیونگ ـ نو»‌ها در منابع چینی) ــ از بازماندگان اقوام «بِی ـ دْی» یا همان «وحشی‌های شمالیِ» یاد شده در منابع چین باستان ــ می‌رسد [۶۸] البته در این‌باره تردید شده است. [۶۹]
ریشه قومی تاتارها، مانند ریشه بیش‌تر اقوام مغولی و ترکی، دقیقاً معلوم نیست، اما به عقیده بیش‌تر محققان، تاتارها از اقوام ترک بوده‌اند، [۵۵][۵۶][۵۷][۵۸][۵۹][۶۰] که به دلیل اختلاط با مغول‌ها، خصوصیات نژادی آنان را کسب کرده‌اند. [۶۱] عده‌ای نیز با ترک دانستن تاتارها مخالف‌اند. [۶۲][۶۳] همچنین برخی محققان از احتمال انتساب تاتارها، و مغول‌ها، به «شی ـ وِی» ها ــ که آن‌ها را «مغول‌های ابتدایی» دانسته‌اند ــ یا همان هفتالیان (هون‌های سفید/ افتالیت/ هپتالیان/ هیاطله)، سخن به میان آورده‌اند [۶۴][۶۵][۶۶][۶۷] ظاهراً نسب هون‌های سفید نیز به هون‌ها (همان «هسیونگ ـ نو»‌ها در منابع چینی) ــ از بازماندگان اقوام «بِی ـ دْی» یا همان «وحشی‌های شمالیِ» یاد شده در منابع چین باستان ــ می‌رسد [۶۸] البته در این‌باره تردید شده است. [۶۹]


خط ۳۹: خط ۴۶:
چینیان در دوران حکومت این سلسله، بدون جدا کردن قبایل تاتار از مغول، همه همسایگان شمالی خود را «تاتار» می‌خوانده‌اند و آنان را به نسبت دورتر بودنشان از مرز چین و پایین‌تر بودن سطح فرهنگشان، به سه گروه تقسیم کرده بودند: تاتارهای سفید («آق تاتار») در پشت دیوار چین، که ظاهراً تمدنی شایان توجه داشته‌اند؛ تاتارهای سیاه («قره تاتار») که در نواحی جنوبی مغولستان به صورت نیمه وحشی می‌زیسته‌اند و چنگیزخان از آنان بوده است؛ و تاتارهای وحشی، که شکارچی بوده‌اند و در جنگل‌های سیبری نواحی شمالی مغولستان می‌زیسته‌اند. [۹۱][۹۲] تاتارهای سیاه را می‌توان به سه گروه تقسیم کرد: تاتارهای (حوزه) اورخون، تاتارهای سیاه (اصلی ؟) و تاتارهای (حوزه) بوئیرنور. منابع پس از چنگیزخان به گروه اخیر بسیار پرداخته‌اند. شاخه‌ای از تاتارهای بوئیرنور که «چُغان تاتار» (تاتارهای سفید) نامیده می‌شده‌اند، از تاتارهای سفید نواحی آلاشان جدا بوده و طبق طبقه بندی چینی‌ها، جزو تاتارهای سیاه محسوب می‌شده‌اند. [۹۳][۹۴]
چینیان در دوران حکومت این سلسله، بدون جدا کردن قبایل تاتار از مغول، همه همسایگان شمالی خود را «تاتار» می‌خوانده‌اند و آنان را به نسبت دورتر بودنشان از مرز چین و پایین‌تر بودن سطح فرهنگشان، به سه گروه تقسیم کرده بودند: تاتارهای سفید («آق تاتار») در پشت دیوار چین، که ظاهراً تمدنی شایان توجه داشته‌اند؛ تاتارهای سیاه («قره تاتار») که در نواحی جنوبی مغولستان به صورت نیمه وحشی می‌زیسته‌اند و چنگیزخان از آنان بوده است؛ و تاتارهای وحشی، که شکارچی بوده‌اند و در جنگل‌های سیبری نواحی شمالی مغولستان می‌زیسته‌اند. [۹۱][۹۲] تاتارهای سیاه را می‌توان به سه گروه تقسیم کرد: تاتارهای (حوزه) اورخون، تاتارهای سیاه (اصلی ؟) و تاتارهای (حوزه) بوئیرنور. منابع پس از چنگیزخان به گروه اخیر بسیار پرداخته‌اند. شاخه‌ای از تاتارهای بوئیرنور که «چُغان تاتار» (تاتارهای سفید) نامیده می‌شده‌اند، از تاتارهای سفید نواحی آلاشان جدا بوده و طبق طبقه بندی چینی‌ها، جزو تاتارهای سیاه محسوب می‌شده‌اند. [۹۳][۹۴]


شاه تاتار
=شاه تاتار=
[ویرایش]
 
در مجمل التواریخ [۹۵] ضمن فهرست شاهان، از شاه تاتار با نام سیمون‌بیوی‌حیار یاد شده است. بارتولد این نام را سیمون بویوی (بیوی؟) جیار نوشته و افزوده است که در هیچ اثری جز مجمل التواریخ، یادی از این فرمانروای تاتار نشده است. [۹۶]
در مجمل التواریخ [۹۵] ضمن فهرست شاهان، از شاه تاتار با نام سیمون‌بیوی‌حیار یاد شده است. بارتولد این نام را سیمون بویوی (بیوی؟) جیار نوشته و افزوده است که در هیچ اثری جز مجمل التواریخ، یادی از این فرمانروای تاتار نشده است. [۹۶]


شهرت تاتارها
=شهرت تاتارها=
[ویرایش]
 
تا اوایل سدۀ ۳ق/ ۹م تاتارها در مآخذ چینی با نام «شی وِی» شهرت داشتند، [۹۷] اما در ۲۲۷ق/۸۴۲م نخستین‌بار چینیان از این گروه با نام «تا ـ تا» یاد کردند. [۹۸] بارتولد [۹۹] این نام را به صورت «دا ـ دا» آورده است. محتمل است «شی وی» و «تا ـ تا» یا «دا ـ دا» دو گروه جدا از این قوم بوده‌اند. ‌
تا اوایل سدۀ ۳ق/ ۹م تاتارها در مآخذ چینی با نام «شی وِی» شهرت داشتند، [۹۷] اما در ۲۲۷ق/۸۴۲م نخستین‌بار چینیان از این گروه با نام «تا ـ تا» یاد کردند. [۹۸] بارتولد [۹۹] این نام را به صورت «دا ـ دا» آورده است. محتمل است «شی وی» و «تا ـ تا» یا «دا ـ دا» دو گروه جدا از این قوم بوده‌اند. ‌


تاتارها در اسارت اویغوران
=تاتارها در اسارت اویغوران=
[ویرایش]
 
در سدۀ ۲ق هنگامی که شاد مویانچور در رأس حکومت اویغوران قرار گرفت، با شورش اتباع خود روبه‌رو شد. در این‌ ماجرا، کیدان‌ها و تاتارها به‌ شورشیان پیوستند. اویغوران با‌ شورشیان به پیکار برخاستند. سپاهیان اویغور با کیدان‌ها و تاتارها در شمال غرب رود سِلِنگا روبه‌رو شدند و آن‌ها را به سوی رود راندند. کیدان‌ها و تاتارها ناگزیر عقب نشستند. در جریان عقب‌نشینی، تاتارها که نیمی از نیروی خود را از دست داده بودند، به اسارت درآمدند. [۱۰۰] دومین فرمانروای اویغور، بایان چورخان در ۱۲۶ق/۷۴۴م در کتیبۀ خویش (شینه ـ اوسو) از جنگ با تاتارها و تابع کردن اینان خبر داده است. [۱۰۱] سرکوب تاتارها در پاییز ۱۳۳ق/۷۵۰م در شمال غرب منچوری روی داد. [۱۰۲] شدت اختلاف میان چین و اویغوران سبب شد که اویغوران در ۱۷۲ق/ ۷۸۸م به اتفاق تاتارها (شی‌وی) به چین حمله برند. چندی بعد در ۱۷۹ق چینیان درصدد تلافی برآمدند و ۶۰هزار تن از اویغوران و متحدانشان را از دم تیغ گذراندند. [۱۰۳] در ۲۲۵ق/۸۴۰م پس از شکست اویغورها در پیکار با چینیان، گروهی از تاتارها که در خدمت اویغوران بودند، به جنوب و سوی مرزهای چین روی آوردند. در ۲۴۳ق/۸۵۷م اویغوران بر کانسو و تورفان مسلط شدند. ‌
در سدۀ ۲ق هنگامی که شاد مویانچور در رأس حکومت اویغوران قرار گرفت، با شورش اتباع خود روبه‌رو شد. در این‌ ماجرا، کیدان‌ها و تاتارها به‌ شورشیان پیوستند. اویغوران با‌ شورشیان به پیکار برخاستند. سپاهیان اویغور با کیدان‌ها و تاتارها در شمال غرب رود سِلِنگا روبه‌رو شدند و آن‌ها را به سوی رود راندند. کیدان‌ها و تاتارها ناگزیر عقب نشستند. در جریان عقب‌نشینی، تاتارها که نیمی از نیروی خود را از دست داده بودند، به اسارت درآمدند. [۱۰۰] دومین فرمانروای اویغور، بایان چورخان در ۱۲۶ق/۷۴۴م در کتیبۀ خویش (شینه ـ اوسو) از جنگ با تاتارها و تابع کردن اینان خبر داده است. [۱۰۱] سرکوب تاتارها در پاییز ۱۳۳ق/۷۵۰م در شمال غرب منچوری روی داد. [۱۰۲] شدت اختلاف میان چین و اویغوران سبب شد که اویغوران در ۱۷۲ق/ ۷۸۸م به اتفاق تاتارها (شی‌وی) به چین حمله برند. چندی بعد در ۱۷۹ق چینیان درصدد تلافی برآمدند و ۶۰هزار تن از اویغوران و متحدانشان را از دم تیغ گذراندند. [۱۰۳] در ۲۲۵ق/۸۴۰م پس از شکست اویغورها در پیکار با چینیان، گروهی از تاتارها که در خدمت اویغوران بودند، به جنوب و سوی مرزهای چین روی آوردند. در ۲۴۳ق/۸۵۷م اویغوران بر کانسو و تورفان مسلط شدند. ‌


تاتارهای بوئیرنورا
=تاتارهای بوئیرنورا=
[ویرایش]
 
در این زمان (تسلط اویغوران بر کانسو و تورفان) گروهی از تاتاران در خدمت اویغوران بودند. [۱۰۴] رشیدالدین فضل‌الله در شرح تاریخ پیش از عهد مغولان به‌ گروهی با نام بویرنائور ــ که بارتولد [۱۰۵] آن‌ها را بوئیرنورا نامیده است ــ جدا از مغولان اشاره کرده، و این گروه را از قوم دوربان و تاتار دانسته است. [۱۰۶] بارتولد [۱۰۷] ضمن بیان این مطلب می‌نویسد: رشیدالدین که به نظر می‌رسد از کاربرد و اشاعۀ نام تاتار آگاهی چندانی نداشته، از تاتارها به عنوان اقوامی جدا از مغولان یاد کرده که زیستگاه آنان سرزمینی نزدیک بوئیرنورا (حدود جنوب شرقی کرولن) بوده است. برخی از محققانِ جامع التواریخ دربارۀ این گروه یادآور شده‌اند که تاتارهای بویرنائور مورد بحث رشیدالدین، به احتمال بسیار مغولانی بوده‌اند که تحت تأثیر زبان و فرهنگ ترکی قرار داشته‌اند. [۱۰۸]‌
در این زمان (تسلط اویغوران بر کانسو و تورفان) گروهی از تاتاران در خدمت اویغوران بودند. [۱۰۴] رشیدالدین فضل‌الله در شرح تاریخ پیش از عهد مغولان به‌ گروهی با نام بویرنائور ــ که بارتولد [۱۰۵] آن‌ها را بوئیرنورا نامیده است ــ جدا از مغولان اشاره کرده، و این گروه را از قوم دوربان و تاتار دانسته است. [۱۰۶] بارتولد [۱۰۷] ضمن بیان این مطلب می‌نویسد: رشیدالدین که به نظر می‌رسد از کاربرد و اشاعۀ نام تاتار آگاهی چندانی نداشته، از تاتارها به عنوان اقوامی جدا از مغولان یاد کرده که زیستگاه آنان سرزمینی نزدیک بوئیرنورا (حدود جنوب شرقی کرولن) بوده است. برخی از محققانِ جامع التواریخ دربارۀ این گروه یادآور شده‌اند که تاتارهای بویرنائور مورد بحث رشیدالدین، به احتمال بسیار مغولانی بوده‌اند که تحت تأثیر زبان و فرهنگ ترکی قرار داشته‌اند. [۱۰۸]‌


تاتارهای سفید
=تاتارهای سفید=
[ویرایش]
 
چغان تاتار (= تاتارهای سفید): این شاخه از تاتارها، برخلاف نظر برخی از محققان جز همنامی هیچ‌گونه مناسبتی با تاتارهای سفید ترکی‌زبان جنوب وادی آلاشان در همسایگی اویغورهای کانسو و تورفان نداشته‌اند. [۱۰۹] با تسلط اویغوران بر کانسو و تورفان گروهی از تاتارها که در خدمت آنان بودند، دولتی به فرمانروایی تین ونگ تشکیل دادند که تاتارهای سفید نامیده شدند. اینان به همراه اویغورها شهر کان ـ چو را تصرف کردند. [۱۱۰] پیش از هجوم‌ مغولان، بجز تاتارهای بویرنائور و تاتارهای سفید که به آن‌ها اشاره شد، از چند گروه دیگر با نام تاتارهای سیاه و تاتارهای اورخون نیز سخن رفته است. ‌
چغان تاتار (= تاتارهای سفید): این شاخه از تاتارها، برخلاف نظر برخی از محققان جز همنامی هیچ‌گونه مناسبتی با تاتارهای سفید ترکی‌زبان جنوب وادی آلاشان در همسایگی اویغورهای کانسو و تورفان نداشته‌اند. [۱۰۹] با تسلط اویغوران بر کانسو و تورفان گروهی از تاتارها که در خدمت آنان بودند، دولتی به فرمانروایی تین ونگ تشکیل دادند که تاتارهای سفید نامیده شدند. اینان به همراه اویغورها شهر کان ـ چو را تصرف کردند. [۱۱۰] پیش از هجوم‌ مغولان، بجز تاتارهای بویرنائور و تاتارهای سفید که به آن‌ها اشاره شد، از چند گروه دیگر با نام تاتارهای سیاه و تاتارهای اورخون نیز سخن رفته است. ‌


تاتارهای سیاه
=تاتارهای سیاه=
[ویرایش]
اینان ظاهراً از اسلاف چنگیز بودند و در کنار رودهای اونان و کلوران با زندگی ابتدایی روزگار می‌گذراندند. در منابع چینی سده‌های ۳ و ۴ق/ ۹ و ۱۰م‌ آگاهی‌های اندکی از آنان وجود دارد. [۱۱۱] این گروه، از مغولانی بودند که بعدها ایل (تابع) شدند و به صورت گروهی از قبایل ترک درآمدند. [۱۱۲] هنگامی که منکوقاآن، هولاکوخان را به ایران فرستاد، تاتارهای سیاه‌ (قراتاتارها) را ضمیمۀ لشکر او گردانید. زمانی که هولاکو در تبریز بر تخت نشست، این گروه را به سبب شرارتشان به آسیای صغیر کوچ داد. [۱۱۳] در دوران سلطان ابوسعید، این گروه که خود را قراتاتار می‌نامیدند، ۵۲ گروه شدند و سرکشی آغاز کردند. [۱۱۴] تیمور قراتاتاران را که حدود ۳۰ هزار خانوار بودند، به توصیۀ ایلدرم بایزید به آسیای مرکزی کوچ داد؛ گروهی از آنان را به کاشغر فرستاد و جمعی دیگر را به جزیره‌ای در میان دریاچۀ ایسیغ کول کوچاند. [۱۱۵][۱۱۶] و نیز گروهی از آنان را در جمع لشکر ارغون شاه درآورد و به حدود خوارزم انتقال داد. [۱۱۷] جزیرۀ میان دریاچۀ ایسیغ کول اکنون پدیدار نیست و چه‌بسا به زیر آب فرو رفته باشد. [۱۱۸] [۱۱۹]


اینان ظاهراً از اسلاف چنگیز بودند و در کنار رودهای اونان و کلوران با زندگی ابتدایی روزگار می‌گذراندند. در منابع چینی سده‌های ۳ و ۴ق/ ۹ و ۱۰م‌ آگاهی‌های اندکی از آنان وجود دارد. [۱۱۱] این گروه، از مغولانی بودند که بعدها ایل (تابع) شدند و به صورت گروهی از قبایل ترک درآمدند. [۱۱۲] هنگامی که منکوقاآن، هولاکوخان را به ایران فرستاد، تاتارهای سیاه‌ (قراتاتارها) را ضمیمۀ لشکر او گردانید. زمانی که هولاکو در تبریز بر تخت نشست، این گروه را به سبب شرارتشان به آسیای صغیر کوچ داد. [۱۱۳] در دوران سلطان ابوسعید، این گروه که خود را قراتاتار می‌نامیدند، ۵۲ گروه شدند و سرکشی آغاز کردند. [۱۱۴] تیمور قراتاتاران را که حدود ۳۰ هزار خانوار بودند، به توصیۀ ایلدرم بایزید به آسیای مرکزی کوچ داد؛ گروهی از آنان را به کاشغر فرستاد و جمعی دیگر را به جزیره‌ای در میان دریاچۀ ایسیغ کول کوچاند. [۱۱۵][۱۱۶] و نیز گروهی از آنان را در جمع لشکر ارغون شاه درآورد و به حدود خوارزم انتقال داد. [۱۱۷] جزیرۀ میان دریاچۀ ایسیغ کول اکنون پدیدار نیست و چه‌بسا به زیر آب فرو رفته باشد. [۱۱۸] [۱۱۹]
پس از مرگ تیمور قراتاتارها از آن‌جا گریختند و در مرو سکنا گزیدند. از این‌رو، گروه مزبور به تاتارهای مرو نیز شهرت یافتند. برخی از محققان برآن‌اند که قراتاتارهای مقیم مرو بعدها به ترکمانان پیوستند و به صورت گروهی از قبیلۀ یموت درآمدند. [۱۲۰] در زمان نادرشاه افشار مرو در اختیار ایل قاجار، و حومۀ مرو در تصرف قراتاتارها و گروهی از عرب‌ها بود. پس از بروز اختلاف میان قاجارها، گروه قراتاتار در این محدوده برتری یافتند. به گزارش مؤلفان عهد افشاریه میان قراتاتارها و قزلباش اختلاف و دشمنی بود و ظاهراً تلاش مسئولان برای ایجاد صلح و آشتی میان این دو گروه به جایی نرسید و تاتاران بر قزلباش حمله بردند و آنان را به خاک و خون کشیدند؛ سپس به شهر مرو درآمدند، به غارت و چپاول پرداختند و آب را به روی اهالی بستند. در ۱۱۳۶ق/۱۷۲۴م بیماری طاعون و وبا در مرو شایع شد که حدود ۳۰-۴۰ هزار تن را از میان برد [۱۲۱][۱۲۲] و تاتارها به ترکمان قلعه رفتند. چندی بعد نادر برای نبرد با گروه تاتار رهسپار مرو شاهجان شد. در پیکاری که روی داد، قراتاتارها شکست یافتند و ترکمان قلعه نیز به تصرف سپاه نادر درآمد. [۱۲۳] در ۱۱۴۰ق/ ۱۷۲۸م کاظم‌بیک رئیس گروه قراتاتار کشته شد و ساروخان از سوی نادر در رأس آنان قرار گرفت. [۱۲۴]‌
پس از مرگ تیمور قراتاتارها از آن‌جا گریختند و در مرو سکنا گزیدند. از این‌رو، گروه مزبور به تاتارهای مرو نیز شهرت یافتند. برخی از محققان برآن‌اند که قراتاتارهای مقیم مرو بعدها به ترکمانان پیوستند و به صورت گروهی از قبیلۀ یموت درآمدند. [۱۲۰] در زمان نادرشاه افشار مرو در اختیار ایل قاجار، و حومۀ مرو در تصرف قراتاتارها و گروهی از عرب‌ها بود. پس از بروز اختلاف میان قاجارها، گروه قراتاتار در این محدوده برتری یافتند. به گزارش مؤلفان عهد افشاریه میان قراتاتارها و قزلباش اختلاف و دشمنی بود و ظاهراً تلاش مسئولان برای ایجاد صلح و آشتی میان این دو گروه به جایی نرسید و تاتاران بر قزلباش حمله بردند و آنان را به خاک و خون کشیدند؛ سپس به شهر مرو درآمدند، به غارت و چپاول پرداختند و آب را به روی اهالی بستند. در ۱۱۳۶ق/۱۷۲۴م بیماری طاعون و وبا در مرو شایع شد که حدود ۳۰-۴۰ هزار تن را از میان برد [۱۲۱][۱۲۲] و تاتارها به ترکمان قلعه رفتند. چندی بعد نادر برای نبرد با گروه تاتار رهسپار مرو شاهجان شد. در پیکاری که روی داد، قراتاتارها شکست یافتند و ترکمان قلعه نیز به تصرف سپاه نادر درآمد. [۱۲۳] در ۱۱۴۰ق/ ۱۷۲۸م کاظم‌بیک رئیس گروه قراتاتار کشته شد و ساروخان از سوی نادر در رأس آنان قرار گرفت. [۱۲۴]‌


تاتارهای اورخون
=تاتارهای اورخون=
[ویرایش]
طبق مآخذ چینی آنان در ۳۱۲ق/۹۲۴م در شهر اردو بالغ، پایتخت پیشین اویغورها و محل استقرار اردوی بیگله خاقان گوک ترک (تُرکو) می‌زیستند. در ۴۶۱ق/ ۱۰۶۹م فرمانروای آنان عنوان ترقان (طرخان) داشته است که در سدۀ ۶ق/ ۱۲م در مآخذ چینی یادی از آن‌ها شده است. برخی آنان را از ترکان دانسته‌اند. [۱۲۵]


طبق مآخذ چینی آنان در ۳۱۲ق/۹۲۴م در شهر اردو بالغ، پایتخت پیشین اویغورها و محل استقرار اردوی بیگله خاقان گوک ترک (تُرکو) می‌زیستند. در ۴۶۱ق/ ۱۰۶۹م فرمانروای آنان عنوان ترقان (طرخان) داشته است که در سدۀ ۶ق/ ۱۲م در مآخذ چینی یادی از آن‌ها شده است. برخی آنان را از ترکان دانسته‌اند. [۱۲۵]‌
در سده‌های ۹-۱۰ق/۱۵-۱۶م خانات‌غازان، آستاراخان، کریمه، سیبری و جز آن پدید آمدند و گروه‌های جداگانه‌ای با عنوان تاتار شکل گرفتند. در میان اینان، شمار تاتارهای‌ اطراف‌ مسیروسطای ولگا و اورال بیش از دیگران بود. [۱۲۶] در سدۀ ۷ق/۱۳م با هجوم گروه‌های مغول ـ تاتار، نام تاتار در اروپا متداول شد. در سده‌های ۷- ۸ق/۱۳-۱۴م این نام به اقوامی از اروپا و آسیا که جزو اردوی زرین بودند، اطلاق گردید. در سده‌های ۱۰-۱۳ق/۱۶- ۱۹م در مآخذ و اسناد روسی، ترکی‌زبانان و نیز اقوامی که اطراف و حوالی روسیه می‌زیستند، از جمله ترکی‌ زبانان شمال و جنوب قفقاز، آسیای میانه، حوالی ولگا و جز آن تاتار نامیده شدند که در میان برخی از آنان نام تاتار همچنان باقی ماند. [۱۲۷]‌
در سده‌های ۹-۱۰ق/۱۵-۱۶م خانات‌غازان، آستاراخان، کریمه، سیبری و جز آن پدید آمدند و گروه‌های جداگانه‌ای با عنوان تاتار شکل گرفتند. در میان اینان، شمار تاتارهای‌ اطراف‌ مسیروسطای ولگا و اورال بیش از دیگران بود. [۱۲۶] در سدۀ ۷ق/۱۳م با هجوم گروه‌های مغول ـ تاتار، نام تاتار در اروپا متداول شد. در سده‌های ۷- ۸ق/۱۳-۱۴م این نام به اقوامی از اروپا و آسیا که جزو اردوی زرین بودند، اطلاق گردید. در سده‌های ۱۰-۱۳ق/۱۶- ۱۹م در مآخذ و اسناد روسی، ترکی‌زبانان و نیز اقوامی که اطراف و حوالی روسیه می‌زیستند، از جمله ترکی‌ زبانان شمال و جنوب قفقاز، آسیای میانه، حوالی ولگا و جز آن تاتار نامیده شدند که در میان برخی از آنان نام تاتار همچنان باقی ماند. [۱۲۷]‌
در خبر لشکرکشی سلطان علاءالدین محمد تکش خوارزمشاه بر ضد قپچاق‌ها از پیکار او با کشلوخان تاتار (کوچلوک‌خان) و در حوادث سال ۶۱۵ق/ ۱۲۱۸م از پیکار با قدرخان تاتار و پیروزی خوارزمشاه یاد شده است. در این ماجرا، توشی، فرزند چنگیز از چین به لشکر تاتار پیوست. کنار رودی کوچک پیکار درگرفت که حاصلی به بار نیاورد و دو لشکر به جایگاه‌های خود بازگشتند. [۱۲۸]‌
در خبر لشکرکشی سلطان علاءالدین محمد تکش خوارزمشاه بر ضد قپچاق‌ها از پیکار او با کشلوخان تاتار (کوچلوک‌خان) و در حوادث سال ۶۱۵ق/ ۱۲۱۸م از پیکار با قدرخان تاتار و پیروزی خوارزمشاه یاد شده است. در این ماجرا، توشی، فرزند چنگیز از چین به لشکر تاتار پیوست. کنار رودی کوچک پیکار درگرفت که حاصلی به بار نیاورد و دو لشکر به جایگاه‌های خود بازگشتند. [۱۲۸]‌
در شرح حوادث مربوط به لشکرکشی مغولان در سدۀ ۷ق/ ۱۳م، فاتحان را در بیش‌تر نواحی، از جمله چین، ممالک اسلامی، روسیه و اروپای غربی تاتار نامیده‌اند. در زمان پیروزی چنگیز بسیاری از اقوام و قبایل تابع او نام مغول (منغول) بر خود نهادند. [۱۲۹] پیش از پیروزی چنگیز تاتارها چندان نیرومند بودند که بسیاری از اقوام و قبایل خود را تاتار نامیدند. پس از او در دوران رشیدالدین نیز در ختای، هند، سند، چین و ماچین، قرقیزستان، کرالای لهستان (کلار)، باشقیر (باشغرد)، دشت قپچاق، سرزمین‌های شمالی، نواحی عرب‌نشین، سوریه (شام)، مصر و مغرب، همۀ اقوام ترک را تاتار می‌نامیدند. [۱۳۰]‌
در شرح حوادث مربوط به لشکرکشی مغولان در سدۀ ۷ق/ ۱۳م، فاتحان را در بیش‌تر نواحی، از جمله چین، ممالک اسلامی، روسیه و اروپای غربی تاتار نامیده‌اند. در زمان پیروزی چنگیز بسیاری از اقوام و قبایل تابع او نام مغول (منغول) بر خود نهادند. [۱۲۹] پیش از پیروزی چنگیز تاتارها چندان نیرومند بودند که بسیاری از اقوام و قبایل خود را تاتار نامیدند. پس از او در دوران رشیدالدین نیز در ختای، هند، سند، چین و ماچین، قرقیزستان، کرالای لهستان (کلار)، باشقیر (باشغرد)، دشت قپچاق، سرزمین‌های شمالی، نواحی عرب‌نشین، سوریه (شام)، مصر و مغرب، همۀ اقوام ترک را تاتار می‌نامیدند. [۱۳۰]‌
به نظر می‌رسد که اقوام دارای منشأ مغولی که به زبان مغولی سخن می‌گفتند، همواره خود را تاتار می‌خواندند و پس از چنگیز این نام در مغولستان و آسیای مرکزی سخت محدود شد و جای خود را به‌ نام منغول که رسماً از سوی‌ چنگیز اعلام شده بود، واگذارد. ‌
به نظر می‌رسد که اقوام دارای منشأ مغولی که به زبان مغولی سخن می‌گفتند، همواره خود را تاتار می‌خواندند و پس از چنگیز این نام در مغولستان و آسیای مرکزی سخت محدود شد و جای خود را به‌ نام منغول که رسماً از سوی‌ چنگیز اعلام شده بود، واگذارد. ‌
در نواحی غربی امپراتوری مغولان، نام منغول چندان تداول نیافت و جای خود را به عنوان رسمی «قزل اوردا» (اردوی زرین) داد. حال آن‌که مردم نواحی کوچک، حتی در ادوار متأخر آنان را تاتار می‌نامیدند. اسناد متعدد حاکی از آن است که ترکی‌زبانان شبه‌جزیرۀ کریمه نه تنها از سوی دولت عثمانی، بلکه از سوی روس‌ها تاتار نامیده شدند و خود را نیز تاتار می‌خوانند. ‌
در نواحی غربی امپراتوری مغولان، نام منغول چندان تداول نیافت و جای خود را به عنوان رسمی «قزل اوردا» (اردوی زرین) داد. حال آن‌که مردم نواحی کوچک، حتی در ادوار متأخر آنان را تاتار می‌نامیدند. اسناد متعدد حاکی از آن است که ترکی‌زبانان شبه‌جزیرۀ کریمه نه تنها از سوی دولت عثمانی، بلکه از سوی روس‌ها تاتار نامیده شدند و خود را نیز تاتار می‌خوانند. ‌


confirmed
۸٬۱۴۶

ویرایش