قوم تاتار: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ ژانویهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'نهج البلاغه' به 'نهج‌البلاغه'
جز (جایگزینی متن - '== منبع ==' به '== منابع ==')
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغه' به 'نهج‌البلاغه')
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:


== علت شهرت نام تاتار‌ها ==
== علت شهرت نام تاتار‌ها ==
به نظر می‌رسد سه عامل اصلی موجب شده باشد که نام تاتار در بین اغلب ملل دنیا و منابع گوناگون با نام مغول مترادف شود و حتی بیش از آن شهرت یابد: ۱) پیش از به قدرت رسیدن تموچین (چنگیزخان)، مغول‌ها شهرت و شوکت خود را از دست داده بودند ــ به عبارت دیگر، پس از آن‌که تاتارها، قوتوله قاآن را کشتند، مغول‌ها شوکت خود را از دست دادند ــ و نام تاتارها بر سر زبان‌ها افتاد. حتی بسیاری از اقوام دیگر نیز ــ چنان‌که در زمان قدرت مغول‌ها رایج بود ــ برای تفاخر می‌کوشیدند تا خود را به تاتارها منتسب کنند. <ref>رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۱، ص۷۷.</ref> ۲) در زمان چنگیزخان نیز تاتارها، ظاهراً به سبب این‌که جلوداران لشکر وی شدند، به شهرتشان افزوده شد. <ref>سامی، شمس‌الدین، قاموس الاعلام، ذیل واژه تاتار، ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶.</ref> برای نمونه، نظامیانی که به احتمال نزدیک به یقین، از جنگجویان مغول و تاتار و ترک بودند و چنگیزخان آنان را مأمور تعقیب خوارزمشاه در غرب خراسان کرده بود، در برخی منابع، «تاتارهای مغربی» خوانده شده‌اند. <ref>ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۲۶. </ref> ۳) در پی تسخیر اروپای شرقی به دست اخلاف چنگیزخان در نیمه نخست قرن هفتم، کشیشان و مبلّغانی با نامه‌هایی خطاب به «پادشاه و مردم تاتار» به دربار مغولان اعزام شدند، تا با ترویج مسیحیت در بین ایشان، غضب و احتمالاً حملات ایشان را ــ که بیش‌تر شَمَن‌پرست و کافر محسوب می‌شدند ــ به سوی جهان اسلام منحرف کنند، و از این راه بقیه اروپا را از گزند آنان نجات دهند. <ref>جان جوزف ساندرز، تاریخ فتوحات مغول، ج۱، ص۹۳ـ۹۴.</ref><ref>جان جوزف ساندرز، تاریخ فتوحات مغول، ج۱، ص۱۰۵.</ref><ref>بطّال ـ تایماس، ج۱، ص۲۱۵.</ref> از آن‌جا که هجوم ویرانگر مغولان بر جهان اسلام و مسیحیت در قرون وسطا، به عذاب فراگیر الاهی تعبیر شده بود و از نشانه‌های «دوران ضد مسیح» یا «آخرالزمان» به شمار می‌آمد <ref>جان جوزف ساندرز، تاریخ فتوحات مغول، ج۱، ص۹۳.</ref><ref>ایگور دو راکه ویلتس، سفیران پاپ به دربار خانان مغول، ج۱، ص۷۷.</ref> (ضمناً برای دیدگاه‌هایی در زمینه نسبت دادن تاتارها و مغول‌ها به اقوام ویرانگر «یأجوج و مأجوج» در قرآن <ref>کهف/سوره۱۸، آیه۹۲ ۹۷. </ref> رجوع کنید به این آدرس <ref>منهاج سراج، عثمان بن محمد، طبقات ناصری، ج۲، ص۹۷ـ ۹۸.</ref><ref>جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ذیل «مأجوج».</ref><ref>پولو، حواشی یول، ج ۱، ش ۳، ص ۵۳ ـ ۵۷.</ref>) و از سوی دیگر، چون کلمه تاتار اتفاقاً به واژه تارتارُوس به معنای «دوزخ» در اساطیر یونان، بسیار شبیه بود، این مبلّغان واژه تارتار را با مفهوم «جهنمی» یا «وحشی»، از واژه تارتاروس، ساختند و آن را برای مهاجمان و فاتحان چنگیزی به کار بردند. در نتیجه، به رغم تأکیدهای بعدی همین مبلّغان مبنی بر این‌که نام صحیح ایشان «تاتار» است، در زبان‌های ایتالیایی، انگلیسی و فرانسوی واژه تارتار رواج یافت، اما در زبان‌های آلمانی و ممالک اروپای شرقی نام «تاتار» به کار رفت. <ref>ایگور دو راکه ویلتس، سفیران پاپ به دربار خانان مغول، ج۱، ص۶۶.</ref><ref>ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران، ج۱، ص۲۹۳، پانویس ۳.</ref><ref>اسکیت، ذیل ""Tartar"".</ref> <ref>مردمان مسلمان، ذیل Tatars.</ref>
به نظر می‌رسد سه عامل اصلی موجب شده باشد که نام تاتار در بین اغلب ملل دنیا و منابع گوناگون با نام مغول مترادف شود و حتی بیش از آن شهرت یابد: ۱) پیش از به قدرت رسیدن تموچین (چنگیزخان)، مغول‌ها شهرت و شوکت خود را از دست داده بودند ــ به عبارت دیگر، پس از آن‌که تاتارها، قوتوله قاآن را کشتند، مغول‌ها شوکت خود را از دست دادند ــ و نام تاتارها بر سر زبان‌ها افتاد. حتی بسیاری از اقوام دیگر نیز ــ چنان‌که در زمان قدرت مغول‌ها رایج بود ــ برای تفاخر می‌کوشیدند تا خود را به تاتارها منتسب کنند. <ref>رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۱، ص۷۷.</ref> ۲) در زمان چنگیزخان نیز تاتارها، ظاهراً به سبب این‌که جلوداران لشکر وی شدند، به شهرتشان افزوده شد. <ref>سامی، شمس‌الدین، قاموس الاعلام، ذیل واژه تاتار، ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶.</ref> برای نمونه، نظامیانی که به احتمال نزدیک به یقین، از جنگجویان مغول و تاتار و ترک بودند و چنگیزخان آنان را مأمور تعقیب خوارزمشاه در غرب خراسان کرده بود، در برخی منابع، «تاتارهای مغربی» خوانده شده‌اند. <ref>ابن ابی‌الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۸، ص۲۲۶. </ref> ۳) در پی تسخیر اروپای شرقی به دست اخلاف چنگیزخان در نیمه نخست قرن هفتم، کشیشان و مبلّغانی با نامه‌هایی خطاب به «پادشاه و مردم تاتار» به دربار مغولان اعزام شدند، تا با ترویج مسیحیت در بین ایشان، غضب و احتمالاً حملات ایشان را ــ که بیش‌تر شَمَن‌پرست و کافر محسوب می‌شدند ــ به سوی جهان اسلام منحرف کنند، و از این راه بقیه اروپا را از گزند آنان نجات دهند. <ref>جان جوزف ساندرز، تاریخ فتوحات مغول، ج۱، ص۹۳ـ۹۴.</ref><ref>جان جوزف ساندرز، تاریخ فتوحات مغول، ج۱، ص۱۰۵.</ref><ref>بطّال ـ تایماس، ج۱، ص۲۱۵.</ref> از آن‌جا که هجوم ویرانگر مغولان بر جهان اسلام و مسیحیت در قرون وسطا، به عذاب فراگیر الاهی تعبیر شده بود و از نشانه‌های «دوران ضد مسیح» یا «آخرالزمان» به شمار می‌آمد <ref>جان جوزف ساندرز، تاریخ فتوحات مغول، ج۱، ص۹۳.</ref><ref>ایگور دو راکه ویلتس، سفیران پاپ به دربار خانان مغول، ج۱، ص۷۷.</ref> (ضمناً برای دیدگاه‌هایی در زمینه نسبت دادن تاتارها و مغول‌ها به اقوام ویرانگر «یأجوج و مأجوج» در قرآن <ref>کهف/سوره۱۸، آیه۹۲ ۹۷. </ref> رجوع کنید به این آدرس <ref>منهاج سراج، عثمان بن محمد، طبقات ناصری، ج۲، ص۹۷ـ ۹۸.</ref><ref>جیمز هاکس، قاموس کتاب مقدس، ذیل «مأجوج».</ref><ref>پولو، حواشی یول، ج ۱، ش ۳، ص ۵۳ ـ ۵۷.</ref>) و از سوی دیگر، چون کلمه تاتار اتفاقاً به واژه تارتارُوس به معنای «دوزخ» در اساطیر یونان، بسیار شبیه بود، این مبلّغان واژه تارتار را با مفهوم «جهنمی» یا «وحشی»، از واژه تارتاروس، ساختند و آن را برای مهاجمان و فاتحان چنگیزی به کار بردند. در نتیجه، به رغم تأکیدهای بعدی همین مبلّغان مبنی بر این‌که نام صحیح ایشان «تاتار» است، در زبان‌های ایتالیایی، انگلیسی و فرانسوی واژه تارتار رواج یافت، اما در زبان‌های آلمانی و ممالک اروپای شرقی نام «تاتار» به کار رفت. <ref>ایگور دو راکه ویلتس، سفیران پاپ به دربار خانان مغول، ج۱، ص۶۶.</ref><ref>ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران، ج۱، ص۲۹۳، پانویس ۳.</ref><ref>اسکیت، ذیل ""Tartar"".</ref> <ref>مردمان مسلمان، ذیل Tatars.</ref>


== تاتارها بعد از مرگ چنگیز ==
== تاتارها بعد از مرگ چنگیز ==
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:
(۲) شیرین آکینر، اقوام مسلمان اتحاد شوروی، ترجمة علی خزاعی فر، مشهد ۱۳۶۶ش.
(۲) شیرین آکینر، اقوام مسلمان اتحاد شوروی، ترجمة علی خزاعی فر، مشهد ۱۳۶۶ش.


(۳) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۳) ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بی تا).


(۴) ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ.
(۴) ابن اثیر، عزالدین، الکامل فی التاریخ.
Writers، confirmed، مدیران
۸۵٬۹۶۳

ویرایش