۸۵٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '[[حضرت فاطمه زهرا' به '[[فاطمه بنت محمد (زهرا)') |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | {{جعبه اطلاعات شخصیت | ||
| عنوان = محمد بن ابی بکر | | عنوان = محمد بن ابی بکر | ||
| تصویر = | | تصویر = محمد بن ابی بکر.jpg | ||
| نام = محمد بن ابیبکر | | نام = محمد بن ابیبکر | ||
| نامهای دیگر = ابوالقاسم | | نامهای دیگر = ابوالقاسم | ||
| سال تولد = [[ذی القعده]] سال ۱۰ قمری | | سال تولد = [[ذی القعده]] سال ۱۰ [[سال قمری|قمری]] | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = | ||
| محل تولد = | | محل تولد = | ||
| سال درگذشت = [[ | | سال درگذشت = [[صفر المظفر|ماه صفر]] ۳۸ قمری | ||
| تاریخ درگذشت = | | تاریخ درگذشت = | ||
| محل درگذشت = | | محل درگذشت = | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''محمد بن ابیبکر''' فرزند [[خلیفه اول]] بود، اما از یاران مشهور و خاص [[علی بن ابی طالب|حضرت امیرالمومنین]] [[علی بن ابی طالب|امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)]] به شمار میرفت. او در سال دهم هجری یعنی زمان [[حجةالوداع]] پیغمبر به دنیا آمد. پس از فوت [[ابوبکر]]، مادر محمد یعنی اسماً بنت عمیس به ازدواج [[ | '''محمد بن ابیبکر''' فرزند [[خلیفه اول]] بود، اما از یاران مشهور و خاص [[علی بن ابی طالب|حضرت امیرالمومنین]] [[علی بن ابی طالب|امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)]] به شمار میرفت. او در سال دهم هجری یعنی زمان [[حجةالوداع]] پیغمبر به دنیا آمد. پس از فوت [[ابوبکر]]، مادر محمد یعنی اسماً بنت عمیس به ازدواج [[علی بن ابی طالب|امیرالمومنین (علیه السلام)]] درآمد، بنابراین محمد بن ابوبکر در خانه حضرت امیر (علیه السلام) بزرگ شد. اسماً بنت عمیس ابتدا همسر [[جعفر بن ابیطالب]] ([[جعفر طیار]]) بود که پس از [[شهادت]] جعفر در [[جنگ موته]] به ازدواج ابوبکر درآمد. | ||
'''محمد''' در [[جنگ جمل]] همراه حضرت بود، اما پس از این جنگ، امیرالمومنین استاندار وقت [[مصر]] یعنی قیس بن سعد بن عباده خزرجی را عزل و محمدبن ابوبکر را جایگزین او کرد. او در دوران زمامداری خود در مصر با مسائل و پدیدههایی مواجه شد که ضرورت داشت دستورات [[فقهی]] و شرعی آنها را از مولای خود بپرسد و همین پرسشها از حضرت امیر (علیه السلام) باعث شد تا یکی از مشهورترین منابع [[حقوق بشر]] امروزه در دستان ما باشد. | '''محمد''' در [[جنگ جمل]] همراه حضرت بود، اما پس از این جنگ، امیرالمومنین استاندار وقت [[مصر]] یعنی قیس بن سعد بن عباده خزرجی را عزل و محمدبن ابوبکر را جایگزین او کرد. او در دوران زمامداری خود در مصر با مسائل و پدیدههایی مواجه شد که ضرورت داشت دستورات [[فقهی]] و شرعی آنها را از مولای خود بپرسد و همین پرسشها از حضرت امیر (علیه السلام) باعث شد تا یکی از مشهورترین منابع [[حقوق بشر]] امروزه در دستان ما باشد. | ||
== پدر و نسب پدرى = | == پدر و نسب پدرى == | ||
پدر محمد بن ابىبکر، شخصیّت معروف [[صدر اسلام]]، یعنى عبدالله بن ابى قحافة بن عمرو تیمى معروف به ابوبکر است که در سال سوم [[عام الفیل]] (50 سال پیش از هجرت پیامبر «ص») از بانویى به نام امّ الخیر سلمى بنت عمر بن عامر تیمى در [[مکه]] به دنیا آمد<ref>العدد القویة (على بن یوسف حلّى)، ص 343</ref>. | پدر محمد بن ابىبکر، شخصیّت معروف [[صدر اسلام]]، یعنى عبدالله بن ابى قحافة بن عمرو تیمى معروف به ابوبکر است که در سال سوم [[عام الفیل]] (50 سال پیش از هجرت پیامبر «ص») از بانویى به نام امّ الخیر سلمى بنت عمر بن عامر تیمى در [[مکه]] به دنیا آمد<ref>العدد القویة (على بن یوسف حلّى)، ص 343</ref>. | ||
ابوبکر از نخستین گروندگان به [[دین]] [[ | ابوبکر از نخستین گروندگان به [[دین]] [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر (صلی الله علیه)]] پس از حضرت على(علیه السلام) و حضرت [[خدیجه بنت خویلد|خدیجه کبرا(سلام الله علیها)]] بود که هم زمان با زید بن حارثه و [[بلال حبشى]] در زمره یاران [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا (صلی الله علیه)]] قرار گرفت. به گفته [[ابن خلدون]]، مردى مهربان و نرم خوى بود و مردان [[قریش]] با او الفت داشته و گروهى از اهالى مکه توسط او [[مسلمان]] شدند<ref> تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 386</ref>. | ||
وى در هنگام [[هجرت]] پیامبر (صلی الله علیه) از مکّه به مدینه همراه آن حضرت بود و در پنهان گاه [[غار ثور]]، بر اثر تعقیب [[کفار]] قریش، | وى در هنگام [[هجرت]] پیامبر (صلی الله علیه) از مکّه به مدینه همراه آن حضرت بود و در پنهان گاه [[غار ثور]]، بر اثر تعقیب [[کفار]] قریش، وحشتزده گشت. پیامبر (صلی الله علیه) نیز او را تسلّى داد، تا از کید و کین دشمن در امان ماندند. امّا هنگامى که به روستاى قبا در حوالى مدینه رسیدند و رسول خدا (صلی الله علیه) براى پیوستن حضرت على (علیه السلام) و سایر خانوادهاش به وى در آن جا توقف کرده بود، ابوبکر تأمّل چندانى نکرد و از پیامبر (صلی الله علیه) جدا شد و به روستاى «سنح» در نزدیکى مدینه رفت<ref> الکافى (کلینى)، ج 8، ص 338، حدیث 536</ref>. | ||
وى پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه) بدون در نظر گرفتن وصیت رسمى پیامبر (صلی الله علیه) در جانشینى حضرت على (علیه السلام) از سوى عده معدودى از [[مهاجر]] و [[انصار]] در مکانى به نام «[[سقیفه بنی ساعده|سقیفه بنى ساعده]]» به [[خلافت]] اسلامى برگزیده شد و على رغم مخالفت حضرت على (علیه السلام)، [[ | وى پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه) بدون در نظر گرفتن وصیت رسمى پیامبر (صلی الله علیه) در جانشینى حضرت على (علیه السلام) از سوى عده معدودى از [[مهاجر]] و [[انصار]] در مکانى به نام «[[سقیفه بنی ساعده|سقیفه بنى ساعده]]» به [[خلافت]] اسلامى برگزیده شد و على رغم مخالفت حضرت على (علیه السلام)، [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت فاطمه (سلام الله علیها)]] و برخى از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه)، از مردم [[بیعت]] گرفت. لذا دو سال و سه ماه و پنج روز خلافت [[مسلمین]] را بر عهده داشت و سرانجام در هفتم جمادى الآخر بیمار شد و پس از پانزده روز درد و رنج، در 22 جمادى الآخر، سال سیزدهم قمرى از دنیا رفت. | ||
بدنش را به درخواست دخترش [[عایشه]] (همسر پیامبر«ص») در جوار قبر مطهّر رسول خدا (صلی الله علیه) به خاک سپردند<ref> التّنبیه و الاشراف(مسعودى)، ص 248؛ تاریخ الیعقوبى، ج 2، ص 136</ref>. | بدنش را به درخواست دخترش [[عایشه]] (همسر پیامبر«ص») در جوار قبر مطهّر رسول خدا (صلی الله علیه) به خاک سپردند<ref> التّنبیه و الاشراف(مسعودى)، ص 248؛ تاریخ الیعقوبى، ج 2، ص 136</ref>. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
پس از هجرت پیامبر (صلی الله علیه) به مدینه و تشکیل حکومت اسلامى، بار دیگر مهاجران حبشه بار سفر بستند و مهاجرت دیگرى را آغاز کردند. این بار به سوى [[مدینه]] هجرت کرده و در کنار رسول خدا (صلی الله علیه) و سایر مسلمانان، زندگى عزّت بخش اسلامى را آغاز نمودند. | پس از هجرت پیامبر (صلی الله علیه) به مدینه و تشکیل حکومت اسلامى، بار دیگر مهاجران حبشه بار سفر بستند و مهاجرت دیگرى را آغاز کردند. این بار به سوى [[مدینه]] هجرت کرده و در کنار رسول خدا (صلی الله علیه) و سایر مسلمانان، زندگى عزّت بخش اسلامى را آغاز نمودند. | ||
امّا دیرى نگذشت که جعفر بن ابى طالب (علیه السلام) به همراه زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه، از سوى رسول خدا(صلی الله علیه) در رأس سپاهى عازم نبرد با رومیان شدند و پس از رویارویى با آنان در سرزمین [[شام]]، هر سه نفر به همراه تعداد زیادى از مسلمانان در آن جنگ که به [[جنگ موته]] معروف شد، به شهادت رسیدند. | امّا دیرى نگذشت که جعفر بن ابى طالب (علیه السلام) به همراه زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه، از سوى رسول خدا(صلی الله علیه) در رأس سپاهى عازم نبرد با رومیان شدند و پس از رویارویى با آنان در سرزمین [[شام]]، هر سه نفر به همراه تعداد زیادى از مسلمانان در آن جنگ که به [[جنگ موته]] معروف شد، به شهادت رسیدند. | ||
پس از شهادت جعفر بن ابى طالب(علیه السلام) معروف به جعفر طیار، اسماء به عقد ابوبکر بن ابى قحافه درآمد و پس از مدتى، محمد بن ابىبکر را به دنیا آورد | پس از شهادت جعفر بن ابى طالب(علیه السلام) معروف به جعفر طیار، اسماء به عقد ابوبکر بن ابى قحافه درآمد و پس از مدتى، محمد بن ابىبکر را به دنیا آورد<ref>الطبقات الکبرى(محمدبن سعد)، ج 8، ص 282</ref>. | ||
وى با این که همسر خلیفه اوّل بود، همیشه جانب [[اهل بیت | وى با این که همسر خلیفه اوّل بود، همیشه جانب [[اهل بیت|اهلبیت (علیه السلام)]] را مىگرفت و از آنان حمایت مىکرد، محرم اسرار حضرت فاطمه (سلام الله علیها) بود و در [[غسل]] و [[کفن]] کردن آن حضرت حضور داشت. | ||
پس از [[مرگ]] ابىبکر (سال سیزدهم قمرى) به عقد امیرمؤمنان على بن ابى طالب (علیه السلام) درآمد و فرزند خردسالش (محمد) را نیز به خانه [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان (علیه السلام)]] آورد و در مکتب تربیتى آن حضرت پرورشش داد. | پس از [[مرگ]] ابىبکر (سال سیزدهم قمرى) به عقد امیرمؤمنان على بن ابى طالب (علیه السلام) درآمد و فرزند خردسالش (محمد) را نیز به خانه [[علی بن ابی طالب|امیرمؤمنان (علیه السلام)]] آورد و در مکتب تربیتى آن حضرت پرورشش داد. | ||
== استاندارى مصر == | == استاندارى مصر == | ||
حضرت على (علیه السلام) پس از خلافت، حاکمان و عاملان نالایق قبلى را بر کنار و افرادى شایسته به جاى آنان منصوب کرد. در همین راستا قیس بن سعد انصارى را در [[ | حضرت على (علیه السلام) پس از خلافت، حاکمان و عاملان نالایق قبلى را بر کنار و افرادى شایسته به جاى آنان منصوب کرد. در همین راستا قیس بن سعد انصارى را در [[صفر المظفر|ماه صفر]] سال 36 قمرى به جاى [[عبدالله بن ابى سرح]]، به استاندارى مصر منصوب و او را به آن دیار اعزام کرد. | ||
هنگامى که امام على (علیه السلام) سرگرم دفع غائله [[عایشه]] و اصحاب جمل بود، معاویة بن ابى سفیان (حاکم طاغى و خود خوانده شام) در صدد نفوذ در سیاستهاى قیس بن سعد و جذب وى به سوى خود برآمد. لذا با ارسال نامههایى متعدد عملاً وى و سرزمین مصر را هدف تیرهاى شیطانى خویش قرار داد. قیس بن سعد با پاسخهاى قاطع و اعمال رفتارهاى متناسب با دیپلماسى آن زمان امید معاویه را به یأس تبدیل کرد، ولى تبادل نامههاى متعدد میان آن دو، شایعاتى مبنى بر روابط و توافقهاى پنهانى آن دو، علیه قیس منتشر و شخصیت وى را مورد پرسش قرار داد. | هنگامى که امام على (علیه السلام) سرگرم دفع غائله [[عایشه]] و اصحاب جمل بود، معاویة بن ابى سفیان (حاکم طاغى و خود خوانده شام) در صدد نفوذ در سیاستهاى قیس بن سعد و جذب وى به سوى خود برآمد. لذا با ارسال نامههایى متعدد عملاً وى و سرزمین مصر را هدف تیرهاى شیطانى خویش قرار داد. قیس بن سعد با پاسخهاى قاطع و اعمال رفتارهاى متناسب با دیپلماسى آن زمان امید معاویه را به یأس تبدیل کرد، ولى تبادل نامههاى متعدد میان آن دو، شایعاتى مبنى بر روابط و توافقهاى پنهانى آن دو، علیه قیس منتشر و شخصیت وى را مورد پرسش قرار داد. | ||
امیرمؤمنان (علیه السلام) با این که به صداقت و وفادارى قیس، اعتماد کامل داشت، در عین حال براى حفظ شخصیت و منزلت وى از یک سو و اجابت درخواستهاى یاران نزدیک خود مبنى بر عزل او از استاندارى مصر از سوى دیگر، به ناچار تصمیم گرفت به جاى قیس، محمد بن ابىبکر را به این مقام منصوب نماید. به همین خاطر او را که جوانى انقلابى، متعهد و مبارز بود به مصر اعزام کرد | امیرمؤمنان (علیه السلام) با این که به صداقت و وفادارى قیس، اعتماد کامل داشت، در عین حال براى حفظ شخصیت و منزلت وى از یک سو و اجابت درخواستهاى یاران نزدیک خود مبنى بر عزل او از استاندارى مصر از سوى دیگر، به ناچار تصمیم گرفت به جاى قیس، محمد بن ابىبکر را به این مقام منصوب نماید. به همین خاطر او را که جوانى انقلابى، متعهد و مبارز بود به مصر اعزام کرد<ref>بحارالانوار (علامه مجلسى)، ج 33، ص 533؛ أنساب الاشراف - ترجمة امیرالمؤمنین «ع» (بلاذرى)، ص294 و 310</ref>. | ||
متن حکم امیرمؤمنان (علیه السلام) و توصیههاى او در أمر زمامدارى و کشوردارى به محمد بن ابىبکر، بدین قرار است: | متن حکم امیرمؤمنان (علیه السلام) و توصیههاى او در أمر زمامدارى و کشوردارى به محمد بن ابىبکر، بدین قرار است: | ||
«هذا ما عهد عبداللّه على أمیرالمؤمنین؛ الى محمد بن ابىبکر حین ولاّه مصر. أمره بتقوى اللّه و طاعته فى خاص أمره و عامه، سره و علانیته، و خوف اللّه و مراقبته فى المغیب و المشهد و باللین للمسلم و الغلظة على الفاجر و انصاف المظلوم، و التّشدید على الظالم و العفو عن النّاس و الإحسان (الیهم) ما استطاع، فانّ اللّه یجزى المحسنین و یثیب المصلحین و أمره أن یلین حجابه و یفتح بابه ویواسى بین النّاس فى مجلسه و وجهه و نظره و أن یحکم بالعدل و یقیم القسط و لا یتّبع الهوى و لا یأخذه فى اللّه لومة لائم و کتب عبیداللّه بن أبى رافع | «هذا ما عهد عبداللّه على أمیرالمؤمنین؛ الى محمد بن ابىبکر حین ولاّه مصر. أمره بتقوى اللّه و طاعته فى خاص أمره و عامه، سره و علانیته، و خوف اللّه و مراقبته فى المغیب و المشهد و باللین للمسلم و الغلظة على الفاجر و انصاف المظلوم، و التّشدید على الظالم و العفو عن النّاس و الإحسان (الیهم) ما استطاع، فانّ اللّه یجزى المحسنین و یثیب المصلحین و أمره أن یلین حجابه و یفتح بابه ویواسى بین النّاس فى مجلسه و وجهه و نظره و أن یحکم بالعدل و یقیم القسط و لا یتّبع الهوى و لا یأخذه فى اللّه لومة لائم و کتب عبیداللّه بن أبى رافع<ref> انساب الاشراف، ترجمة امیرالمؤمنین، ص 298</ref>.» | ||
محمد بن ابىبکر، پس از دریافت حکم از [[عراق]] عازم مصر شد و بر قیس بن سعد انصارى وارد و حکم امیر مؤمنان (علیه السلام) را بر او عرضه نمود و حکومت سرزمین پهناور مصر و شمال [[آفریقا]] را بر عهده گرفت. | محمد بن ابىبکر، پس از دریافت حکم از [[عراق]] عازم مصر شد و بر قیس بن سعد انصارى وارد و حکم امیر مؤمنان (علیه السلام) را بر او عرضه نمود و حکومت سرزمین پهناور مصر و شمال [[آفریقا]] را بر عهده گرفت. | ||
شایان ذکر است که قیس بن سعد، شوهر عمه محمد بن ابىبکر بود، زیرا فرسة بنت ابى قحافه، خواهر ابوبکر بن ابى قحافه، همسر قیس بود. بدین جهت میان قیس و محمد بن ابىبکر قرابت و نزدیکى وجود داشت. لذا محمد بن ابىبکر علاقمند بود که قیس بن سعد در کنارش بماند و با یارى و همفکرى وى در برابر توطئههاى معاویة بن ابى سفیان ایستادگى نماید، امّا قیس بن سعد از این که افرادى پشت سر او فرافکنى کرده و امیرمؤمنان (علیه السلام) را نسبت به وى بدگمان نمودند، آزرده خاطر شد و در مصر نماند و به مدینه منوره برگشت. پس از چند روز استراحت به سوى صفین رهسپار گردید تا در رکاب امیرمؤمنان (علیه السلام) بر ضد سپاهیان معاویة بن ابى سفیان بجنگد | شایان ذکر است که قیس بن سعد، شوهر عمه محمد بن ابىبکر بود، زیرا فرسة بنت ابى قحافه، خواهر ابوبکر بن ابى قحافه، همسر قیس بود. بدین جهت میان قیس و محمد بن ابىبکر قرابت و نزدیکى وجود داشت. لذا محمد بن ابىبکر علاقمند بود که قیس بن سعد در کنارش بماند و با یارى و همفکرى وى در برابر توطئههاى معاویة بن ابى سفیان ایستادگى نماید، امّا قیس بن سعد از این که افرادى پشت سر او فرافکنى کرده و امیرمؤمنان (علیه السلام) را نسبت به وى بدگمان نمودند، آزرده خاطر شد و در مصر نماند و به مدینه منوره برگشت. پس از چند روز استراحت به سوى صفین رهسپار گردید تا در رکاب امیرمؤمنان (علیه السلام) بر ضد سپاهیان معاویة بن ابى سفیان بجنگد<ref> الدرجات الرفیعة (سید على بن معصوم)، ص 340</ref>. | ||
== شهادت جان سوز == | == شهادت جان سوز == | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
محمد بن ابىبکر از شدّت تشنگى درخواست جرعهاى آب نمود، ولى معاویه بن حدیج با سنگ دلى و بى رحمى تمام، از آن امتناع نمود و در حالى که محمّد به شدت تشنه و بى رمق شده بود، به وى نزدیک و سرش را از بدن جدا کرد. آنگاه سرش را به فسطاط نزد عمرو بن عاص ارسال کرد تا او به شام نزد [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه بن ابى سفیان]] بفرستد. سپس بدن مطهرش را در شکم حمارى گذاشت و وحشیانه، آن را آتش زد و برگ سیاه دیگرى در پرونده جنایت کارىهاى خویش و سپاهیان معاویه بن ابى سفیان افزود. | محمد بن ابىبکر از شدّت تشنگى درخواست جرعهاى آب نمود، ولى معاویه بن حدیج با سنگ دلى و بى رحمى تمام، از آن امتناع نمود و در حالى که محمّد به شدت تشنه و بى رمق شده بود، به وى نزدیک و سرش را از بدن جدا کرد. آنگاه سرش را به فسطاط نزد عمرو بن عاص ارسال کرد تا او به شام نزد [[معاویه بن ابی سفیان|معاویه بن ابى سفیان]] بفرستد. سپس بدن مطهرش را در شکم حمارى گذاشت و وحشیانه، آن را آتش زد و برگ سیاه دیگرى در پرونده جنایت کارىهاى خویش و سپاهیان معاویه بن ابى سفیان افزود. | ||
امّا آن سپاهى که به یارى محمد بن ابىبکر از کوفه عازم مصر شده بودند، هنوز بیش از پنچ فرسنگ از کوفه دور نشده بودند که از قتل ناجوانمردانه وى و اشغال مصر به دست سپاهیان معاویه با خبر شده و به ناچار به سوى کوفه برگشتند | امّا آن سپاهى که به یارى محمد بن ابىبکر از کوفه عازم مصر شده بودند، هنوز بیش از پنچ فرسنگ از کوفه دور نشده بودند که از قتل ناجوانمردانه وى و اشغال مصر به دست سپاهیان معاویه با خبر شده و به ناچار به سوى کوفه برگشتند<ref> تاریخ ابن خلدون، ج 1 ص 616</ref>. | ||
<ref> تاریخ ابن خلدون، ج 1 ص 616</ref> | |||
تاریخ [[شهادت]] جانگداز محمد بن ابىبکر بنا به گفته مورخان و سیره نویسان مصادف با نیمه جمادى الاولى سال 38 قمرى بود | تاریخ [[شهادت]] جانگداز محمد بن ابىبکر بنا به گفته مورخان و سیره نویسان مصادف با نیمه جمادى الاولى سال 38 قمرى بود<ref>وقایع الایام (شیخ عباس قمى)، ص 249؛ نقد الرجال (تفرشى)، ج 4 ص 97؛ التحریر الطاووسى (صاحب المعالم)، ص 498</ref>. | ||
بنا به گفته [[شیخ عباس قمی|شیخ عباس قمى (ره)]] هم اینک در مصر قبرى است که منصوب به محمد بن ابىبکر است و در آن بدن مطهرش دفن گردیده و یا در آن جا به شهادت رسید این قبر شریف در آن جا مهجور است | بنا به گفته [[شیخ عباس قمی|شیخ عباس قمى (ره)]] هم اینک در مصر قبرى است که منصوب به محمد بن ابىبکر است و در آن بدن مطهرش دفن گردیده و یا در آن جا به شهادت رسید این قبر شریف در آن جا مهجور است<ref>وقایع الأیام، ص 250</ref>. | ||
== اندوه مولا در شهادت یار فداکار == | == اندوه مولا در شهادت یار فداکار == | ||
امیرمؤمنان (علیه السلام) با شنیدن خبر شهادت محمد بن ابىبکر بسیار متأثر و اندوهگین شد و مردم کوفه را به خاطر کندى در کمک و یارى رسانى به وى سرزنش کرد. | امیرمؤمنان (علیه السلام) با شنیدن خبر شهادت محمد بن ابىبکر بسیار متأثر و اندوهگین شد و مردم کوفه را به خاطر کندى در کمک و یارى رسانى به وى سرزنش کرد. | ||
آن حضرت درباره شهادت محمد بن ابىبکر در ضمن خطبهاى فرمود: «ألا إنّ محمد بن ابىبکر رحمه اللّه (قد) قتل، و تغلب ابن النابغة (یعنى عمرو بن العاص) على مصر. فعند اللّه نحتسب محمّداً، فقد کان ممّن ینتظر القضاء و یعمل للجزاء | آن حضرت درباره شهادت محمد بن ابىبکر در ضمن خطبهاى فرمود: «ألا إنّ محمد بن ابىبکر رحمه اللّه (قد) قتل، و تغلب ابن النابغة (یعنى عمرو بن العاص) على مصر. فعند اللّه نحتسب محمّداً، فقد کان ممّن ینتظر القضاء و یعمل للجزاء<ref> أنساب الاشراف - ترجمة امیرالمؤمنین «ع» -، ص 308</ref>.» | ||
در جاى دیگر فرمود: فقد کان (محمد) لى ربیباً و کان (من) ابنى اخى جعفر اخاً و کنت اعدّه ولداً <ref>همان، ص 309</ref> | در جاى دیگر فرمود: فقد کان (محمد) لى ربیباً و کان (من) ابنى اخى جعفر اخاً و کنت اعدّه ولداً<ref>همان، ص 309</ref>. | ||
عبداللّه بن جعفر طیّار که برادر مادرى محمد بن ابىبکر بود، دراینباره روایت کرد: «لمّا جاء على بن ابى طالب (علیه السلام) مصاب محمد بن ابىبکر، حیث قتله معاویة بن حدیج السکونى بمصر، جزع جزعاً شدیداً | عبداللّه بن جعفر طیّار که برادر مادرى محمد بن ابىبکر بود، دراینباره روایت کرد: «لمّا جاء على بن ابى طالب (علیه السلام) مصاب محمد بن ابىبکر، حیث قتله معاویة بن حدیج السکونى بمصر، جزع جزعاً شدیداً<ref>معجم رجال الحدیث (آیت اللّه خویى)، ج 51، ص 168</ref>.» | ||
هم چنین از حضرت على نقل گردید که آن حضرت فرمود: جزع و حزن ما بر محمد بن ابىبکر، به قدر شادى و سرور معاویه است و از زمانى که من وارد بر این جنگ (با معاویه) شدم براى هیچ کشتهاى به اندازه محمد بن ابىبکر ناراحت و محزون نشدم | هم چنین از حضرت على نقل گردید که آن حضرت فرمود: جزع و حزن ما بر محمد بن ابىبکر، به قدر شادى و سرور معاویه است و از زمانى که من وارد بر این جنگ (با معاویه) شدم براى هیچ کشتهاى به اندازه محمد بن ابىبکر ناراحت و محزون نشدم<ref>وقایع الایام، ص 249</ref>. | ||
== عکسالعملهاى متفاوت == | == عکسالعملهاى متفاوت == | ||
پس از شهادت مظلومانه و سرافرازانه محمد بن ابىبکر، جهان اسلام شاهد عکسالعملهاى متفاوتى بود. از یک سو، معاویه و کاخ نشینان [[اموى]] در شام و اشغال گران مصر، اظهار شادمانى کرده و فتح مصر را جشن گرفتند. از سویى دیگر هواداران خلافت اسلامى، سایر [[مسلمانان]] غیرتمند، صحابه کبار پیامبر (صلی الله علیه) و وابستگان محمد بن ابىبکر ناراحت و غمگین شده و قاتلانش را نفرین کردند. از خواهر پدرىاش عایشه نقل شد که وى بسیار ناراحتى و بى تابى میکرد و بر قاتلش، معاویة بن حدیج نفرین مینمود. | پس از شهادت مظلومانه و سرافرازانه محمد بن ابىبکر، جهان اسلام شاهد عکسالعملهاى متفاوتى بود. از یک سو، معاویه و کاخ نشینان [[اموى]] در شام و اشغال گران مصر، اظهار شادمانى کرده و فتح مصر را جشن گرفتند. از سویى دیگر هواداران خلافت اسلامى، سایر [[مسلمانان]] غیرتمند، صحابه کبار پیامبر (صلی الله علیه) و وابستگان محمد بن ابىبکر ناراحت و غمگین شده و قاتلانش را نفرین کردند. از خواهر پدرىاش عایشه نقل شد که وى بسیار ناراحتى و بى تابى میکرد و بر قاتلش، معاویة بن حدیج نفرین مینمود. | ||
[[بلاذرى]] دراینباره روایت کرد: «فلمّا بلغ ذلک عایشه(رض) جزعت علیه و قبضت عیاله و ولده الیها، و لم تأکل مذذاک شواءً حتى توفیت، و لم تعثر قطّ الاّ قالت: تعس معاویة بن حدیج | [[بلاذرى]] دراینباره روایت کرد: «فلمّا بلغ ذلک عایشه(رض) جزعت علیه و قبضت عیاله و ولده الیها، و لم تأکل مذذاک شواءً حتى توفیت، و لم تعثر قطّ الاّ قالت: تعس معاویة بن حدیج<ref>أنساب الاشراف - ترجمة امیرالمؤمنین «ع» -، ص 308</ref>.» | ||
هم چنین اسماء بنت عمیس، همسر امیرمؤمنان (علیه السلام) در شهادت فرزندش محمّد بسیار ناراحتى و بى تابى میکرد و حضرت على (علیه السلام) وى را تسلّى و دلدارى میداد. | هم چنین اسماء بنت عمیس، همسر امیرمؤمنان (علیه السلام) در شهادت فرزندش محمّد بسیار ناراحتى و بى تابى میکرد و حضرت على (علیه السلام) وى را تسلّى و دلدارى میداد. | ||
[[ | [[محمد بن علی (باقر العلوم) |امام محمد باقر (علیه السلام)]] درباره [[ایمان]] و اعتقاد قوى محمد بن ابىبکر و وفادارى او نسبت به امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود: «أن محمد بن ابىبکر بایع علیّاً علیه السّلام على البرائة من أبیه (ابوبکر بن ابى قحافة)<ref>اختیار معرفة الرجال (شیخ طوسى)، ج 1، ص 282</ref>.» | ||
علماى شیعه، وى را از اصحاب و از حواریون امام على (علیه السلام) و ازاعضاى اصلى شرطة الخمیس (فداییان حضرت على (علیه السلام)) دانستند و در فضل و فضایلش سخنان زیادى بیان کردند. | علماى شیعه، وى را از اصحاب و از حواریون امام على (علیه السلام) و ازاعضاى اصلى شرطة الخمیس (فداییان حضرت على (علیه السلام)) دانستند و در فضل و فضایلش سخنان زیادى بیان کردند. | ||
مرحوم [[آیت اللّه خویى (ره)]] - به نقل از [[رجال]] شناسان [[شیعه]] - دربارهاش فرمود: محمد بن ابىبکر؛ عدّه الشیخ فى رجاله تارة فى اصحاب رسول اللّه (صلی الله علیه)، و اخرى فى اصحاب على (علیه السلام)، قائلاً: محمد بن ابىبکر بن أبى قحافة؛ وعّده البرقى من اصحاب امیرالمؤمنین (علیه السلام) الذین کانوا من شرطة الخمیس، وعدّه المفید من اصفیاءِ اصحاب على (علیه السلام) تارة، و من السابقین المقربین منه (علیه السلام) اخرى، و من الحواریین ثالثة | مرحوم [[آیت اللّه خویى (ره)]] - به نقل از [[رجال]] شناسان [[شیعه]] - دربارهاش فرمود: محمد بن ابىبکر؛ عدّه الشیخ فى رجاله تارة فى اصحاب رسول اللّه (صلی الله علیه)، و اخرى فى اصحاب على (علیه السلام)، قائلاً: محمد بن ابىبکر بن أبى قحافة؛ وعّده البرقى من اصحاب امیرالمؤمنین (علیه السلام) الذین کانوا من شرطة الخمیس، وعدّه المفید من اصفیاءِ اصحاب على (علیه السلام) تارة، و من السابقین المقربین منه (علیه السلام) اخرى، و من الحواریین ثالثة<ref> معجم رجال الحدیث، ج 51، ص 241</ref>. | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | |||
== منابع == | == منابع == | ||
[http://ensani.ir/fa/article/138350/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%A7%D8%A8%D9%89-%D8%A8%DA%A9%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D9%84%D8%A7%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D9%88%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B5%D8%B1 برگرفته از سایت پرتال جامع علوم انسانی] | [http://ensani.ir/fa/article/138350/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D9%86-%D8%A7%D8%A8%D9%89-%D8%A8%DA%A9%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%AF%D9%84%D8%A7%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D9%88%D9%85%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%B1%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B5%D8%B1 برگرفته از سایت پرتال جامع علوم انسانی] | ||
[[رده:صحابه محبوب شیعه]] | [[رده:صحابه محبوب شیعه]] |