محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:


== نسب پیامبر اکرم ==
== نسب پیامبر اکرم ==
نسب پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) از طرف پدر به تیره [[بنی‌هاشم|بنی‌هاشم]] از [[قریش|قبیله قریش]] می‌رسد. قبیله قریش فرزندان نضر بن کنانه هستند که نسب<ref>با شجره‌ای معلوم به عدنان و از عدنان با شجره‌ای که در آن اختلاف است به حضرت اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم علیهماالسلام می‌رسد. [۳] بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسی، ج۱۵، ص105</ref> او
نسب پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) از طرف پدر به تیره [[بنی‌هاشم|بنی‌هاشم]] از [[قریش|قبیله قریش]] می‌رسد. قبیله قریش فرزندان نضر بن کنانه هستند که نسب<ref>با شجره‌ای معلوم به عدنان و از عدنان با شجره‌ای که در آن اختلاف است به حضرت اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم علیهماالسلام می‌رسد. [۳] بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسی، ج۱۵، ص105</ref> او شجره‌نامه پیامبر تا عدنان بدین صورت است: محمد بن عبداللّه بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک بن النضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن إلیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان<ref>إعلام الوری بأعلام الهدی، شیخ طبرسی‏، انتشارات اسلامیه‏، تهران‏، ۱۳۹۰ ش، ج‏۱، ص۴۳</ref> عبدالله پدر پیامبر در بین مردم مکه شخصی معروف و ممتاز بوده است و مردم به‌خاطر نوری که در چهره او مشاهده می‌نمودند به او لقب مصباح الحرم (چراغ حرم) داده بودند<ref>حیوة القلوب ،علامه مجلسی، ج‏۳، ص۸۳</ref>. مادر آن حضرت نیز آمنه دختر وهب بن عبدمناف بن زهره است که علاوه بر بهره‌مندی از نسبی نیکو، صفاتی ممتاز داشت. [[عبدالمطلب]] هنگامی‌که او را به فرزندش عبدالله پیشنهاد داد او را چنین توصیف نمود: «سوگند به عزت و جلال خداوند که در مکه دختری مثل او نیست. زیرا او با حیا و با ادب است و نفسی پاکیزه دارد و عاقل و فهیم و دین‌باور است»<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۵، ص ۹۹.</ref>. [[عالمان شیعه|علمای شیعه]] و برخی از [[عالمان اهل‌سنت|علمای اهل‌سنت]] بر اساس استدلال‌های عقلی و مستندات روایی که ارائه می‌دهند، معتقدند پدر و مادر پیامبر و جمیع اجداد و جدات آن حضرت تا آدم علیه‌السلام همه یکتاپرست بوده‌اند و نور آن حضرت در صلب و رحم مشرکی قرار نگرفته است<ref>آیا اجداد پیامبر صلی‌الله علیه و آله خداپرست و موحّد بودند؟ پاسخ به پرسش‌ها از دیدگاه مذاهب اسلامی، جلد ۶ پرسش‌وپاسخ در محضر علامه طباطبائی (ره)، ص۹۶ـ۹۷ پاسخ به پرسش‌های مذهبی، ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، ص110</ref>.
شجره‌نامه پیامبر تا عدنان بدین صورت است: محمد بن عبداللّه بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب بن فهر بن مالک بن النضر بن کنانة بن خزیمة بن مدرکة بن إلیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان<ref>إعلام الوری بأعلام الهدی، شیخ طبرسی‏، انتشارات اسلامیه‏، تهران‏، ۱۳۹۰ ش، ج‏۱، ص۴۳</ref>
عبدالله پدر پیامبر در بین مردم مکه شخصی معروف و ممتاز بوده است و مردم به‌خاطر نوری که در چهره او مشاهده می‌نمودند به او لقب مصباح الحرم (چراغ حرم) داده بودند<ref>حیوة القلوب ،علامه مجلسی، ج‏۳، ص۸۳</ref>.
مادر آن حضرت نیز آمنه دختر وهب بن عبدمناف بن زهره است که علاوه بر بهره‌مندی از نسبی نیکو، صفاتی ممتاز داشت. [[عبدالمطلب]] هنگامی‌که او را به فرزندش عبدالله پیشنهاد داد او را چنین توصیف نمود: «سوگند به عزت و جلال خداوند که در مکه دختری مثل او نیست. زیرا او با حیا و با ادب است و نفسی پاکیزه دارد و عاقل و فهیم و دین‌باور است»<ref>بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۵، ص ۹۹.</ref>.
[[عالمان شیعه|علمای شیعه]] و برخی از [[عالمان اهل‌سنت|علمای اهل‌سنت]] بر اساس استدلال‌های عقلی و مستندات روایی که ارائه می‌دهند، معتقدند پدر و مادر پیامبر و جمیع اجداد و جدات آن حضرت تا آدم علیه‌السلام همه یکتاپرست بوده‌اند و نور آن حضرت در صلب و رحم مشرکی قرار نگرفته است<ref>آیا اجداد پیامبر صلی‌الله علیه و آله خداپرست و موحّد بودند؟ پاسخ به پرسش‌ها از دیدگاه مذاهب اسلامی، جلد ۶ پرسش‌وپاسخ در محضر علامه طباطبائی (ره)، ص۹۶ـ۹۷ پاسخ به پرسش‌های مذهبی، ناصر مکارم شیرازی و جعفر سبحانی، ص110</ref>.


== زندگی‌نامه پیامبر اکرم ==
== زندگی‌نامه پیامبر اکرم ==
خط ۳۸: خط ۳۴:
* خشک شدن دریاچه ساوه که برای ایرانیان مقدس بود؛
* خشک شدن دریاچه ساوه که برای ایرانیان مقدس بود؛
* سرنگون شدن تخت تمام سلاطین عالم و لال شدن آنها در آن روز؛
* سرنگون شدن تخت تمام سلاطین عالم و لال شدن آنها در آن روز؛
* باطل شدن سحر ساحران و جادوی جادوگران و قطع شدن ارتباط کاهنان با همزادان شیطانی آنها<ref>امالی صدوق، مجلس چهل و هشتم، حدیث اول</ref> ، <ref>رجوع شود به: معجزات مقارن ولادت پیامبر</ref>.
* باطل شدن سحر ساحران و جادوی جادوگران و قطع شدن ارتباط کاهنان با همزادان شیطانی آنها<ref>امالی صدوق، مجلس چهل و هشتم، حدیث اول</ref><ref>رجوع شود به: معجزات مقارن ولادت پیامبر</ref>.


=== کودکی تا جوانی ===
=== کودکی تا جوانی ===
هنوز پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله به دنیا نیامده بود، یا به نقل‌های دیگر چند ماهی از ولادت او نگذشته بود که پدرش عبداللّه در بازگشت از سفر تجاری شام در مدینه وفات نمود.<ref>منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، شیخ عباس قمی، ج‏۱، ص۴۷</ref> و لذا پیامبر از همان ابتدا یتیم بود.  
هنوز پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله وسلم) به دنیا نیامده بود، یا به نقل‌های دیگر چند ماهی از ولادت او نگذشته بود که پدرش عبداللّه در بازگشت از سفر تجاری شام در مدینه وفات نمود<ref>منتهی الآمال فی تواریخ النبی و الآل، شیخ عباس قمی، ج‏۱، ص۴۷</ref>. و لذا پیامبر از همان ابتدا یتیم بود.  
چهار ماه پس از ولادت پیامبر، او را به زنی از قبیله صحرانشین بنی سعد به نام حلیمه سپردند تا او را شیر دهد.<ref>فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ص۱۵۶</ref>  
چهار ماه پس از ولادت پیامبر، او را به زنی از قبیله صحرانشین بنی سعد به نام حلیمه سپردند تا او را شیر دهد<ref>فروغ ابدیت، جعفر سبحانی، ص۱۵۶</ref>. رسول خدا در حدود چهار سال نزد حلیمه در میان قبیله بنی سعد اقامت داشت و در سال پنجم ولادت، «حلیمه» او را به مادرش آمنه بازگرداند<ref>تاریخ پیامبر اسلام، محمدابراهیم آیتی، ص۵۸</ref>. در سال هفتم ولادت که رسول خدا شش‌ساله بود، مادرش وی را برای دیدن دائی‌هایش به مدینه برد، و هنگام بازگشت به مکه در «أبواء» در گذشت<ref>تاریخ پیامبر اسلام، محمدابراهیم آیتی، ص۵۸ و ۵۹</ref>. پس از آن سرپرستی آن حضرت ابتدا در دست جدش حضرت عبدالمطلب و بعد از ایشان، در دست عمویش ابوطالب بود<ref>دلائل النبوة، ج‌۲، ص:۲۷</ref>. از اتفاقات مهم دوران کودکی و جوانی پیامبر اسلام می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:  
رسول خدا در حدود چهار سال نزد حلیمه در میان قبیله بنی سعد اقامت داشت و در سال پنجم ولادت، «حلیمه» او را به مادرش آمنه بازگرداند.<ref>تاریخ پیامبر اسلام، محمدابراهیم آیتی، ص۵۸</ref> در سال هفتم ولادت که رسول خدا شش‌ساله بود، مادرش وی را برای دیدن دائی‌هایش به مدینه برد، و هنگام بازگشت به مکه در «أبواء» در گذشت‏.<ref>تاریخ پیامبر اسلام، محمدابراهیم آیتی، ص۵۸ و ۵۹</ref> پس از آن سرپرستی آن حضرت ابتدا در دست جدش حضرت عبدالمطلب و بعد از ایشان، در دست عمویش ابوطالب بود.<ref>دلائل النبوة، ج‌۲، ص:۲۷</ref> از اتفاقات مهم دوران کودکی و جوانی پیامبر اسلام می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:  
* رفتن به سفر تجاری شام به همراه عموی خود حضرت ابوطالب (علیه‌السلام) و دیدار با بُحیرای نصرانی که از عالمان مسیحی زمان خود بود و وعده نبوت آن حضرت را به عمویشان داد و ایشان را از خطر یهود در مورد نبی مکرم اسلام (صلی‌الله علیه و آله) مطلع کرد<ref>دلائل النبوة، ج‌۲، ص:۲۷</ref>.
* رفتن به سفر تجاری شام به همراه عموی خود حضرت ابوطالب (علیه‌السلام) و دیدار با بُحیرای نصرانی که از عالمان مسیحی زمان خود بود و وعده نبوت آن حضرت را به عمویشان داد و ایشان را از خطر یهود در مورد نبی مکرم اسلام (صلی‌الله علیه و آله) مطلع کرد.<ref>دلائل النبوة، ج‌۲، ص:۲۷</ref>
* انتخاب کردن شغل چوپانی که شغل اکثر انبیا بوده است.
* انتخاب کردن شغل چوپانی که شغل اکثر انبیا بوده است.
* پذیرفتن سرپرستی کاروان تجاری حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) و نشان‌دادن لیاقت‌های خود در امر تجارت در این سفر، با سود خوبی که از این کاروان حاصل شد.
* پذیرفتن سرپرستی کاروان تجاری حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) و نشان‌دادن لیاقت‌های خود در امر تجارت در این سفر، با سود خوبی که از این کاروان حاصل شد.
* مشهور شدن به صفت امین به دلیل امانت‌داری ایشان.
* مشهور شدن به صفت امین به دلیل امانت‌داری ایشان.
* شرکت در پیمان جوانمردانه حلف‌الفضول که برای حمایت از مظلومان بین جوانان قریش در خانه عبدالله بن جدعان بسته شد.
* شرکت در پیمان جوانمردانه حلف‌الفضول که برای حمایت از مظلومان بین جوانان قریش در خانه عبدالله بن جدعان بسته شد.
* حل اختلاف به وجود آمده بین سران قریش بر سر نصب حجرالاسود که نزدیک بود به جنگی خانگی منجر شود.<ref>رسول خدا از بیست سال گذشته بود که در حلف‌الفضول شرکت کرد و پس از آنکه خدایش به رسالت فرستاد گفت: حضرت فی دار عبدالله بن جدعان حلفا ما یسرنی به حمر النعم و لو دعیت الیه لاجبت، " در خانه عبدالله پسر جدعان در پیمانی شرکت نمودم که شادمان نیستم تا بجای آن شتران سرخ‌مو داشته باشم (در آن روزگار از شتران بسیار گران‌بها شتر سرخ‌موی بود) و اگر دیگربار به چنان پیمانی دعوت می‌شدم می‌پذیرفتم." تاریخ یعقوبی/ترجمه، ج‌۱، ص:۳۷۱
* حل اختلاف به وجود آمده بین سران قریش بر سر نصب حجرالاسود که نزدیک بود به جنگی خانگی منجر شود<ref>رسول خدا از بیست سال گذشته بود که در حلف‌الفضول شرکت کرد و پس از آنکه خدایش به رسالت فرستاد گفت: حضرت فی دار عبدالله بن جدعان حلفا ما یسرنی به حمر النعم و لو دعیت الیه لاجبت، " در خانه عبدالله پسر جدعان در پیمانی شرکت نمودم که شادمان نیستم تا بجای آن شتران سرخ‌مو داشته باشم (در آن روزگار از شتران بسیار گران‌بها شتر سرخ‌موی بود) و اگر دیگربار به چنان پیمانی دعوت می‌شدم می‌پذیرفتم." تاریخ یعقوبی/ترجمه، ج‌۱، ص:۳۷۱
</ref>
</ref>.


=== ازدواج و فرزندان ===
=== ازدواج و فرزندان ===
حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله در تجارت، با شریف‌ترین زن قریش، حضرت خدیجه دختر خویلد شراکت کرد و بعدازاین مشارکت نظر خدیجه که خواستگارانی بسیار از اشراف داشت به آن حضرت جلب شد و بعد از آنکه توسط یکی از بستگان تمایل خود را به اطلاع حضرت محمد رساند، آن حضرت در ۲۵ سالگی با خدیجه کبری ازدواج کرد.<ref>تاریخ یعقوبی/ترجمه، ج‌۱، ص:۳۷۵؛ تاریخ ‌الطبری/ترجمه، ج‌۳، ص:۸۳۳؛ رجوع شود به: سن پیامبر صلی‌الله علیه و آله و خدیجه در هنگام ازدواج.</ref>
حضرت محمد (صلی‌الله علیه وآله وسلم) در تجارت، با شریف‌ترین زن قریش، حضرت خدیجه دختر خویلد شراکت کرد و بعدازاین مشارکت نظر خدیجه که خواستگارانی بسیار از اشراف داشت به آن حضرت جلب شد و بعد از آنکه توسط یکی از بستگان تمایل خود را به اطلاع حضرت محمد رساند، آن حضرت در ۲۵ سالگی با خدیجه کبری ازدواج کرد<ref>تاریخ یعقوبی/ترجمه، ج‌۱، ص:۳۷۵؛ تاریخ ‌الطبری/ترجمه، ج‌۳، ص:۸۳۳؛ رجوع شود به: سن پیامبر صلی‌الله علیه و آله و خدیجه در هنگام ازدواج.</ref>. خدیجه کبری در سال دهم بعثت وفات نمود و بعد از درگذشت او، پیامبر با زنان دیگری که همگی به جز عایشه بیوه بودند ازدواج کرد<ref>ازدواج‌های پیامبر، پاسدار اسلام، مرداد ۱۳۸۵</ref>. پیامبر اکرم (ص) بنا به نقلی از حضرت خدیجه صاحب دو فرزند پسر و چهار دختر شد که حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها یکی از آنان است، اما برخی منابع، دختران به جز فاطمه سلام‌الله‌علیها را فرزندان خواهر خدیجه دانسته‌اند که دخترخوانده‌های آن حضرت بودند. آن حضرت از سایر همسران خود تنها از ماریه قبطیه صاحب فرزندی به نام ابراهیم شد. پسران آن حضرت همگی در سنین خردسالی از دنیا رفتند و از دختران به جز فاطمه زهرا نیز در فرض اینکه فرزند خود پیامبر بوده باشند فرزندی باقی نماند؛ لذا تنها فرزند پیامبر که بعد از رحلتش زنده بود و از او نسل پیامبر ادامه پیدا نمود حضرت فاطمه زهرا بود<ref>الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، اسماعیل انصاری زنجانی، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ ق‏، چاپ اول‏،ج‏۱۸، ص۶۵</ref>.
خدیجه کبری در سال دهم بعثت وفات نمود و بعد از درگذشت او، پیامبر با زنان دیگری که همگی به جز عایشه بیوه بودند ازدواج کرد.<ref>ازدواج‌های پیامبر، پاسدار اسلام، مرداد ۱۳۸۵</ref>
پیامبر اکرم (ص) بنا به نقلی از حضرت خدیجه صاحب دو فرزند پسر و چهار دختر شد که حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها یکی از آنان است، اما برخی منابع، دختران به جز فاطمه سلام‌الله‌علیها را فرزندان خواهر خدیجه دانسته‌اند که دخترخوانده‌های آن حضرت بودند. آن حضرت از سایر همسران خود تنها از ماریه قبطیه صاحب فرزندی به نام ابراهیم شد. پسران آن حضرت همگی در سنین خردسالی از دنیا رفتند و از دختران به جز فاطمه زهرا نیز در فرض اینکه فرزند خود پیامبر بوده باشند فرزندی باقی نماند؛ لذا تنها فرزند پیامبر که بعد از رحلتش زنده بود و از او نسل پیامبر ادامه پیدا نمود حضرت فاطمه زهرا بود. <ref>الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، اسماعیل انصاری زنجانی، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ ق‏، چاپ اول‏،ج‏۱۸، ص۶۵</ref>


=== مبعوث شدن به پیامبری ===
=== مبعوث شدن به پیامبری ===
حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله قبل از رسالت نیز یکتاپرست بود.<ref>الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، اسماعیل انصاری زنجانی، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ ق‏، چاپ اول‏،ج‏۱۸، ص۶۵</ref> او معمولاً غار حرا در مکه را برای عبادت و مناجات با خدا انتخاب می‌نمود. ایشان در بیست و هفتم رجب که با روز نوروز مطابق بود، با دریافت آیات آغازین سوره علق به رسالت مبعوث شد. <ref>رجوع شود به: مبعث حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله و نزول قرآن که معجزه جاوید</ref> <ref>رجوع شود به: اعجاز قرآن آن حضرت است، آغاز گردید. به هنگام بعثت، چهل سال از سن آن حضرت می‌گذشت.</ref> <ref>شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص ۴۱.</ref>
حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله قبل از رسالت نیز یکتاپرست بود<ref>الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهراء، اسماعیل انصاری زنجانی، دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ ق‏، چاپ اول‏،ج‏۱۸، ص۶۵</ref>. او معمولاً غار حرا در مکه را برای عبادت و مناجات با خدا انتخاب می‌نمود. ایشان در بیست و هفتم رجب که با روز نوروز مطابق بود، با دریافت آیات آغازین سوره علق به رسالت مبعوث شد<ref>رجوع شود به: مبعث حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله و نزول قرآن که معجزه جاوید</ref><ref>رجوع شود به: اعجاز قرآن آن حضرت است، آغاز گردید. به هنگام بعثت، چهل سال از سن آن حضرت می‌گذشت.</ref><ref>شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص ۴۱.</ref>.


== ابلاغ رسالت ==
== ابلاغ رسالت ==
خط ۶۷: خط ۶۰:
# دعوت علنی.
# دعوت علنی.


نخستین زنی که به پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) ایمان آورد، همسر ایشان ام‌المؤمنین حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) بود و پس از ایشان نخستین مردی که ایمان آورد، علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) بوده است. <ref>جعفر سبحانی، فروغ ابدیت ص ۱۴۲</ref>
نخستین زنی که به پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه وآله وسلم) ایمان آورد، همسر ایشان ام‌المؤمنین [[خدیجه دختر خویلد|حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها)]] بود و پس از ایشان نخستین مردی که ایمان آورد، [[علی بن ابی طالب|علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام)]] بوده است<ref>جعفر سبحانی، فروغ ابدیت ص ۱۴۲</ref>.
== دشمنی و مخالفت مشرکین ==
== دشمنی و مخالفت مشرکین ==
بعد از دعوت علنی پیامبر، مشرکین مکه، بخصوص اشراف قریش به‌خاطر مخالفت این دین توحیدی با آیین شرک‌آمیز آنان و نکوهش خدایانشان، به شدت به مقابله با پیامبر اکرم (ص) پرداختند.<ref>محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۱۰۵-۱۱۸</ref> ترس ازدست‌دادن سروری عرب و رقابت طوایف قریش با بنی‌هاشم نیز از دلائل دیگر این مخالفت بود که اشراف قریش را در مقابله خود با پیامبر، سرسخت‌تر می‌نمود.<ref>سیره رسول خدا (ص)، ۳۲۸-۳۳۱</ref> مبارزات اشراف قریش با پیامبر اسلام را می‌توان در چهاربخش تقسیم‌بندی کرد:  
بعد از دعوت علنی پیامبر، مشرکین مکه، بخصوص اشراف قریش به‌خاطر مخالفت این دین توحیدی با آیین شرک‌آمیز آنان و نکوهش خدایانشان، به شدت به مقابله با پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله وسلم) پرداختند<ref>محمدابراهیم آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۱۰۵-۱۱۸</ref>. ترس ازدست‌دادن سروری عرب و رقابت طوایف قریش با بنی‌هاشم نیز از دلائل دیگر این مخالفت بود که اشراف قریش را در مقابله خود با پیامبر، سرسخت‌تر می‌نمود<ref>سیره رسول خدا (ص)، ۳۲۸-۳۳۱</ref>. مبارزات اشراف قریش با پیامبر اسلام را می‌توان در چهاربخش تقسیم‌بندی کرد:  
# سازش و تطمیع
# سازش و تطمیع؛
# برخوردهای روانی
# برخوردهای روانی؛
# آزارهای جسمانی
# آزارهای جسمانی؛
# برخوردهای علمی
# برخوردهای علمی.


== حامیان پیامبر در مکه ==
== حامیان پیامبر در مکه ==
در آن شرایط سختی که مشرکان قریش بر رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) تحمیل کرده بودند، دو حامی رسول خدا، یعنی عموی ایشان ابوطالب (علیه‌السلام) و همسر مهربان ایشان، ام‌المؤمنین خدیجه (سلام‌الله‌علیها) بودند که فشارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و روحی را از ایشان برداشتند و تا زمانی که عموی ایشان زنده بود، کسی جرئت آزار و اذیت‌های جسمانی و کشیدن نقشه قتل حضرت را نداشت.  
در آن شرایط سختی که مشرکان قریش بر رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم) تحمیل کرده بودند، دو حامی رسول خدا، یعنی عموی ایشان [[ابوطالب|ابوطالب (علیه‌السلام)]] و همسر مهربان ایشان، ام‌المؤمنین [[خدیجه دختر خویلد|خدیجه (سلام‌الله‌علیها)]] بودند که فشارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و روحی را از ایشان برداشتند و تا زمانی که عموی ایشان زنده بود، کسی جرئت آزار و اذیت‌های جسمانی و کشیدن نقشه قتل حضرت را نداشت.  
== شکنجه و آزار مسلمانان در مکه ==
== شکنجه و آزار مسلمانان در مکه ==
پس از آنکه اشراف مشرک قریش دیدند که نمی‌توانند به هیچ صورتی جلوی نشر اسلام را بگیرند و با توجه به حامیان رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) قادر به آسیب رساندن به ایشان نیستند، شروع به شکنجه و آزار مسلمانان در مکه کردند. هر قبیله مسئولیت آزار و اذیت مسلمانان خود را به عهده گرفت و آنان که هیچ قبیله یا عشیره‌ای یا حامی نداشتند، مجبور به تحمل انواع آزار و اذیت‌ها شدند. <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱ ص ۳۱۷</ref> این شکنجه‌ها برای مسلمانانی که از طبقه اشراف و بزرگان مکه بودند به‌صورت تهدید به خوار کردن، متهم کردن به حماقت و سفاهت و به‌صورت محدود شکنجه‌های بدنی؛ و برای ثروتمندان به‌صورت تهدید به کسادی تجارت و ازبین‌بردن اموالشان بود. <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، جلد ۱ ص ۳۲۰؛ انساب الاشراف، ج ۱ ص ۱۹۸</ref> و ضعیفان را آن‌قدر می‌زدند و تشنگی و گرسنگی می‌دادند که توان نشستن نداشتند. <ref>السیرة النبویه، ابن هشام، جلد ۱ ص ۳۲۰؛ انساب الاشراف، ج ۱ ص ۱۹۷؛ السیرة النبویه، ذهبی ص ۲۱۹</ref>
پس از آنکه اشراف مشرک قریش دیدند که نمی‌توانند به هیچ صورتی جلوی نشر اسلام را بگیرند و با توجه به حامیان رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) قادر به آسیب رساندن به ایشان نیستند، شروع به شکنجه و آزار مسلمانان در مکه کردند. هر قبیله مسئولیت آزار و اذیت مسلمانان خود را به عهده گرفت و آنان که هیچ قبیله یا عشیره‌ای یا حامی نداشتند، مجبور به تحمل انواع آزار و اذیت‌ها شدند<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱ ص ۳۱۷</ref>. این شکنجه‌ها برای مسلمانانی که از طبقه اشراف و بزرگان مکه بودند به‌صورت تهدید به خوار کردن، متهم کردن به حماقت و سفاهت و به‌صورت محدود شکنجه‌های بدنی؛ و برای ثروتمندان به‌صورت تهدید به کسادی تجارت و ازبین‌بردن اموالشان بود<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، جلد ۱ ص ۳۲۰؛ انساب الاشراف، ج ۱ ص ۱۹۸</ref>. و ضعیفان را آن‌قدر می‌زدند و تشنگی و گرسنگی می‌دادند که توان نشستن نداشتند<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، جلد ۱ ص ۳۲۰؛ انساب الاشراف، ج ۱ ص ۱۹۷؛ السیرة النبویه، ذهبی ص ۲۱۹</ref>.
== هجرت مسلمانان به حبشه ==
== هجرت مسلمانان به حبشه ==
آزار و اذیت‌های مشرکان به‌مرور افزایش یافت، تا جایی که مسلمانان دیگر طاقت این شکنجه‌ها را نداشتند. در این حالت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) دستور هجرت به حبشه را صادر کردند. رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) به آنان فرمود: در این زمین پراکنده شوید. سؤال کردند که به کجا برویم؟ آن حضرت به حبشه اشاره کرد. پس از آن بود که عده‌ای از مسلمانان به همراه خانواده یا بدون آنها به حبشه هجرت کردند. <ref>ترجمه طبقات الکبری ج ۱ ص ۱۹۰؛ ترجمه دلائل النبوة، بیهقی، ج۲ص۴۷</ref>
آزار و اذیت‌های مشرکان به‌مرور افزایش یافت، تا جایی که مسلمانان دیگر طاقت این شکنجه‌ها را نداشتند. در این حالت پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) دستور هجرت به حبشه را صادر کردند. رسول خدا (صلی‌الله علیه وآله وسلم) به آنان فرمود: در این زمین پراکنده شوید. سؤال کردند که به کجا برویم؟ آن حضرت به حبشه اشاره کرد. پس از آن بود که عده‌ای از مسلمانان به همراه خانواده یا بدون آنها به حبشه هجرت کردند. <ref>ترجمه طبقات الکبری ج ۱ ص ۱۹۰؛ ترجمه دلائل النبوة، بیهقی، ج۲ص۴۷</ref>
مورخان معتقدند که هجرت به حبشه در سال پنجم بعثت صورت‌گرفته است و در آن حدود هشتاد نفر مسلمان مرد و زن حضور داشته‌اند. سرپرستی این کاروان را جعفر بن ابی‌طالب به عهده داشت. <ref>سیره رسول خدا، رسول جعفریان، ص ۳۴۵</ref>
مورخان معتقدند که هجرت به حبشه در سال پنجم بعثت صورت‌گرفته است و در آن حدود هشتاد نفر مسلمان مرد و زن حضور داشته‌اند. سرپرستی این کاروان را جعفر بن ابی‌طالب به عهده داشت. <ref>سیره رسول خدا، رسول جعفریان، ص ۳۴۵</ref>
قریش از اقدام مسلمانان، احساس شرمساری می‌کردند، به همین دلیل هیئتی را برای بازپس‌گرفتن مسلمانان، به نزد نجاشی در حبشه فرستادند. <ref>عیون الاثر، ج ۱ ص ۲۰۹؛ سیره حلبی ج ۲ ص ۲۱۲</ref>
قریش از اقدام مسلمانان، احساس شرمساری می‌کردند، به همین دلیل هیئتی را برای بازپس‌گرفتن مسلمانان، به نزد نجاشی در حبشه فرستادند. <ref>عیون الاثر، ج ۱ ص ۲۰۹؛ سیره حلبی ج ۲ ص ۲۱۲</ref>
confirmed، مدیران
۱۸٬۵۴۴

ویرایش